0

سقیفه بنی ساعده؛ مبدأ تکوین اختلافات عقیدتی در جهان اسلام

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

سقیفه بنی ساعده؛ مبدأ تکوین اختلافات عقیدتی در جهان اسلام

 

  موضوع جانشینی پیامبر یکی از نشانه‌های اختلاف میان امت اسلامی و مبدأ تکوین اندیشه‌های سیاسی در جهان اسلام گردید. اولین نشانه های پیدایش اختلافات عقیدتی در حوادثی که در ایام بیماری پیامبر (ص) اتفاق افتاد؛بذر اختلافات عقیدتی را کاشت و درسالهای بعد ،زمینه ساز پیدایش فرق گوناگون اسلامی شد.

 

خبرگزاری فارس: سقیفه بنی ساعده؛ مبدأ تکوین اختلافات عقیدتی در جهان اسلام

 

مقدمه

اسلام دینی است که سیاست و عقیده، در آن تفکیک ناپذیرند؛ در میان مجموعه مذاهب موجود در جهان ،سیاسی‌ترین دین، اسلام است. وجود توصیه‌ها و فرامین عدیده در جهات مختلف،چون احکام و دستور العملهای صریح سیاسی در باب اداره جامعه و حاکمیت ،همچنین در باب ایجاد مناسبات اقتصادی در جامعه اسلامی چون زکات،انفاق،خمس و... نیز فرامینی در باب جهاد،شواهد و دلایلی بر پیوند اصول اسلام با سیاست می باشد.

بیان صریح قرآن [1] بر تحقُق حاکمیت الهی و سیره عملی پیامبر اکرم (ص) بعد از بعثت؛ که اولین حکومت اسلامی را در مدینه تأسیس کردند، بر تنگاتنگی پیوند سیاست با ایدئولوژی اسلامی تأکید می‌کند. در طول حیات پیامبر ، ایشان یگانه مرجع اعتقادی و سیاسی محسوب می شدند و مسلمانان در مواجهه با هر مسئله و شبهه‌ای به ایشان مراجعه می کردند. بدین ترتیب نخستین حکومت اسلامی پدید آمد که ساختار سیاسی ،اجتماعی جدیدی متناسب با نظام عقیدتی جدید ایجاد نمود . حضور شخص پیامبر (ص) در میان مردم مانع از شکل‌گیری آرا و نظرات سیاسی و فقهی گوناگون می‌گشت و سخن آن حضرت هر بحثی را تمام می‌کرد؛ ولی بعد از رحلت ایشان نظریات گوناگون سیاسی در جهان اسلام مطرح گردید.

موضوع جانشینی پیامبر یکی از نشانه‌های اختلاف میان امت اسلامی و مبدأ تکوین اندیشه‌های سیاسی در جهان اسلام گردید. اولین نشانه های پیدایش اختلافات عقیدتی در حوادثی که در ایام بیماری پیامبر (ص) اتفاق افتاد، چون ماجرای «قلم و کاغذ» [2]،سستی در همراهی با سپاه اسامه که پیامبر (ص) بر اعزام آن تأکید می‌فرمودند،واکنش عمربن خطاب نسبت به حادثه مرگ پیامبر (ص) [3]و مهم تر از همه سرعت عمل انصار در تشکیل سقیفه بنی ساعده، حوداثی است که بذر اختلافات عقیدتی را کاشت و درسالهای بعد ،زمینه ساز پیدایش فرق گوناگون اسلامی شد.

یکی از بحث انگیز ترین مباحث کلام اسلامی موضوع امامت بوده است که دو جریان را در مقابل یکدیگر قرار داده است. اول جریانی که بر اقتدار سیاسی جامعه تسلط یافت که همواره مورد تأیید و پشتیبانی مذهب سنت و جماعت بوده است و دوم جریان دین باوری که عملاً به جز دوره کوتاه پنج ساله خلافت علی (ع) و حسن بن علی (ع) هیچگاه نتوانست در موضوع غلبه بر اقتدار رسمی جامعه قرار بگیرد و همواره بعنوان جریان مخالف حاکمیت مطرح بوده است که تشیع نماینده آن بوده است.

هسته اولیه شیعیان در حمایت از امامت و جانشینی علی (ع) توسط گروهی از صحابه چون فضل بن عباس، مِقداد بن عَمرو، عُتبه بن ابی لَهب و برخی دیگر از بزرگان صحابه پی ریزی شد. شیعیان علی (ع) تازمان حیات ایشان از وی تبعیّت می‌کردند که این دایره تازمان خلافت امام علی (ع) وسیع تر شد و شیعه، در شکل کنونی آن، به مرور تفضیل یافته و توسط علمای شیعی در عصر غیبت در قالب چهار چوبهای کلامی،عقلی و استدلالی درآمده است.

سقیفه بنی ساعده ،مبدأ پیدایش اندیشه های سیاسی در جهان اسلام

هنوز مراسم تکوین و تدفین پیامبر (ص)به پایان نرسیده بود، که جماعتی از انصار به ریاست سعد بن عُباده خزرجی در سیقفه بنی ساعده گردهم آمدند و سعد را به خلافت برگزیدند؛اما با ورود چندتن از مهاجرین،تحولی تازه در سقیفه ایجاد شد. همان گونه که انصار در تقدم و صلاحیت خویش برای کسب جانشینی پیامبر به سخنانی از ایشان استناد می‌کردند، رقبای مهاجر آنان نیز با بر شمردن فضایل خویش امر جانشینی را حق خویش می دانستند [4].

بدین ترتیب با آغاز منازعات دو جناح انصار و مهاجر در سقیفه بنی ساعده ،نخستین مناقشه سیاسی پس از رحلت پیامبر آغاز شد. تقریباً تمامی مورّخین به گزارش این خبر پرداخته اند؛ گرچه موّرخان متقدم از این حادثه بسیار مهم ،به سادگی گذشته‌اند.در این میان ابوبکر روایتی در باب انحصار امامت بر قریش خواند و گفت من از پیامبر شنیدم که فرمود: « الائمه من قریش»،  [5] این جمله موضِع انصار را تضعیف کرد و از سوی دیگر ،اوسیان رقبای دیرینه خزرجیان برای مخالفت با ایشان در بیعت با ابوبکر تردید نکردند. بدین گونه اختلافات دیرینه اوس و خزرج به سود مهاجرین عمل کرد و سرانجام ابوبکر و یارانش توانستند خلافت رادر انحصار خویش در آورند.

حادثه سقیفه نقطه عطفی در تاریخ عقاید اسلامی و شکل گیری فرق گوناگون اسلامی می‌باشد ؛بخصوص در پیدایش دو فرقه بزرگ شیعه و اهل سنت حائز اهمیت می‌باشد. تفرّقات سیاسی در قلمرو اسلام بعد از رحلت پیامبر با جریان سقیفه بنی ساعده آغاز شد. در قرون نخستین اسلامی تحولات سیاسی بر جریان‌های اعتقادی جامعه تاثیر بسیاری داشتند و به عبارتی تشکیلات فرقه‌ای این دوره بیشتر حال و هوای سیاسی دارد؛بیشتر اختلافات نیز ریشه‌های سیاسی دارد؛از قرن دوم هجری به بعد می باشد که فِرَق دارای سازمان عقیدتی مشخصی شده و اختلافات عقیدتی میان فرق گوناگون مطرح می شود.

عقاید کلامی و جریانات سیاسی

بعد از رحلت پیامبر (ص) تکاپوها برای سلطه بر اقتدار سیاسی جامعه آغاز شد. ریشه‌های این موضوع هرچه که باشد،نتیجه آن این بود که دو جریان در مقابل یکدیگر قرار گرفتند؛ یکی جریانی که ابوبکر بن ابی قحافه و عمربن خطاب در رأس آن قرار داشتند که باد دقت در متن سخنان سقیفه، تأکید بر ارزشهای قومی و موقعیت قبیله ای نمودی چشمگیر دارد و انحراف از ارزشهای تبیین شده توسط پیامبر (ص)در طول رسالت شان را به دنبال داشت،دیگر جریانی دین باورانه بود که با پافشاری بر ارزشهای ایمانی سعی در حمایت و حفاظت از ارزشهای تبیین شده توسط پیامبر (ص) را داشت.

شکل‌گیری برخی از فرقه های شیعی در دوره نخست تحت تاثیر تحولات سیاسی یا در واکنش نسبت به عقاید رایج درجامعه ایجاد شد؛ که شعبه های مختلف شیعه اظهار نظرهای خاصی را در موضوعات مختلف مطرح کرده‌اند و شیعه در واقع جریان اصلی رقیبِ اقتدار سیاسی حاکم بوده است.مذاهب اصلی شیعه در قرون نخستین اسلامی عبارتند از ،کِیسانیّه ،زیدیه،اسماعیلیه و امامیّه.

1) شیعه

اقداماتی که توسط علی بن ابیطالب (ع)و فاطمه زهرا (س) و پیروانش بعد از رحلت پیامبر (ص) انجام شد؛مقدمات پیدایش جریانی بود که از آن تعبیر به «تشیع » می‌شود و جلوه آشکار تشیّع به عنوان یک جریان اعتقادی در مقطع زمانی تشکیل سقیفه،انجام شد. از این زمان بود که گروهی از صحابه ،حاضر به تمکین در برابر خلافت ابوبکر نشدند و با تأکید بر حقّانیّت علی (ع) در مسئله جانشینی پیامبر (ص) و رهبری مسلمانان خلافت را غاصبانه قلمداد کردند.

لازم به ذکر است که کلمه شیعه در معنی خاص آن یعنی شیعه علی (ع) در زمان پیامبر هم وجود داشت.از قول جابر بن عبدالله انصاری آمده که ما نزد پیامبر (ص) بوده ایم که علی (ع) به سوی ما آمد ،پیامبر چون چشمش به علی افتاد فرمود("والذی نفسی بیَده انّ هذا وشیعَتُهم الفائزون یومَ القیامه") [6]

شالوده کلّی تشیع درزمان حیات پیامبر (ص) بنیان شد. معرفی علی (ع)در مقاطع عدیده تاریخی به عنوان امام و جانشین خویش [7] ،گواهی بارزی بر این مدّعا می باشد. با همه قراین، شیعه به عنوان فرقه‌ای از فرق اسلامی و در قیافه یک تشکّل سیاسی - مذهبی مربوط به حوادث بعد از سقیفه بنی ساعده می باشد.

هسته اولیه شیعیان در حمایت از امامت و جانشینی علی (ع) توسط گروهی از صحابه چون فضل بن عباس، مِقداد بن عَمرو، عُتبه بن ابی لَهب و برخی دیگر از بزرگان صحابه پی ریزی شد. شیعیان علی (ع) تازمان حیات ایشان از وی تبعیّت می‌کردند که این دایره تازمان خلافت امام علی (ع) وسیع تر شد و شیعه، در شکل کنونی آن، به مرور تفضیل یافته و توسط علمای شیعی در عصر غیبت در قالب چهار چوبهای کلامی،عقلی و استدلالی درآمده است.

در ادوار نخستین حیات شیعه اقتدار سیاسی سنتی آشکار ا به مبارزه با آن پرداخت. جریان مخالف با علی (ع)، بعد از رحلت پیامبر (ص) از حادثه سقیفه با جملات و سخنان عمر و ابوبکر آغاز گشت؛ تا سرانجام حزب اموی قدرت سیاسی در جهان اسلام را بدست آورد که تنها در اندیشه دستیابی به قدرت سیاسی بود.

پس از شهادت امام حسین (ع)، تشیّع در دو شکل مبارزه مثبت و مبارزه منفی به حیات سیاسی خویش ادامه داد. گروهی از آنان، مبارزات سیاسی قهرآمیز و جنبش مسلّحانه را برگزیدند و اینان با تکیه بر اصل «قیام به سیف»، مبارزات شهادت طلبانه را مهمترین حربه برای تضعیف پایه های قدرت می دانستند.

عده ای از رهبران شیعه نیز مبارزه فکری و گسترش فرهنگ شیعی را ترجیح می دادند و اینان با تکیه بر نقش خلّاق و اندیشه و تصفیّه منابع فرهنگ اسلامی، می‌کوشیدند حیطه و فضای اندیشه دینی را از دخالت های قدرت سیاسی خلافت و بدعت های فرق الحادی مصون سازند. این‌گرایش درجنبه فکری که امامان شیعه پایه گذار آن بوده اند، تداوم یافت.

نمایندگان جناحی از شیعه که شیوه مبارزه مستقیم را در پیش گرفتند؛ در قالب تشکیلات سیاسی، کلامیِ «کِیسانی» و «زیدی» اعلام موجودیت نمودند و مدافعان شکل مبارزه منفی در قالب تشیع امامی یا اثنی عشری ،حیات مذهبی ،سیاسی خود ادامه دادند. ظهور شیعه به عنوان یک مذهب کلامی مستقل در عصر امام صادق (ع) و با ظهور متکلّمانی چون هشام بن حکم،محمد بن نعمان (مومن الطاق)، هشام بن سالم ؛ امکان پذیر گردید.

شکل‌گیری برخی از فرقه های شیعی در دوره نخست تحت تاثیر تحولات سیاسی یا در واکنش نسبت به عقاید رایج درجامعه ایجاد شد؛ که شعبه های مختلف شیعه اظهار نظرهای خاصی را در موضوعات مختلف مطرح کرده‌اند و شیعه در واقع جریان اصلی رقیبِ اقتدار سیاسی حاکم بوده است. مذاهب اصلی شیعه در قرون نخستین اسلامی عبارتند از ،کِیسانیّه ،زیدیه،اسماعیلیه و امامیّه که به معرفی مختصر هر یک از این فِرَق خواهیم پرداخت.

1-1) کِیسانیّه

بنیانگذار نهضت کیسانی ،مختار بن ابوعبیده ثقفی است که در سال اول هجرت به دنیا آمده است. در جریان دعوت کوفیان از امام حسین (ع)، از فرستاده آن حضرت، مسلم بن عقیل،پذیرایی کرد،امادرجریان حادثه کربلا در زندان بود. پس از شهادت امام به وساطت عبدالله بن عُمر آزاد شد. [8]مختار در کوفه با بهره برداری از جوّ مناسبی که پس از شهادت امام حسین در این شهر بوجود آمده بود،به کار تدارک قیام پرداخت.

حادثه سقیفه نقطه عطفی در تاریخ عقاید اسلامی و شکل گیری فرق گوناگون اسلامی می‌باشد ؛بخصوص در پیدایش دو فرقه بزرگ شیعه و اهل سنت حائز اهمیت می‌باشد. تفرّقات سیاسی در قلمرو اسلام بعد از رحلت پیامبر با جریان سقیفه بنی ساعده آغاز شد. در قرون نخستین اسلامی تحولات سیاسی بر جریان‌های اعتقادی جامعه تاثیر بسیاری داشتند و به عبارتی تشکیلات فرقه‌ای این دوره بیشتر حال و هوای سیاسی دارد.

مختار چندین نوبت از امام زین العابدین که در این زمان رهبری شیعیان معتقد به مبارزه منفی را بر عهده داشت، دعوت کرد تا امامت قیام را عهده دار شود. اما آن حضرت نپذیرفت و از وی تبرّی کرد. [9]مختار ناگزیر به محمد ابن حنفیّه - عموی امام سجاد(ع) - روی آورد که وی قیام مختار را تأیید کرد. مختار در نامه‌ها و مکاتباتش محمد بن حنفیّه را مهدی می نامید. مختار شرکت کنندگان در فاجعه کربلا را به مجازات رسانید؛ اما دیری نپایید که به دست مُصعَب بن زُبیر به قتل رسید. نهضت او موجب پیدایش فرقه ‌ای در شیعه شد که موسوم به کِیسانیّه است.

«کِیسانیّه» هم چون دیگر فرق و مذاهب اسلامی به دسته جات و گروههای مختلفی تقسیم شد. علت همه این تفرقات موضوع امامت و رهبری است. فرقه ای که خود را به مختار منتسب میکند؛ مختاریه، محمد بن حنفیه را پس از امام علی بن ابیطالب ،حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع)،چهارمین امام دانسته اند.

«کربیه» پیروان فردی به نام ابی‌کرب برای محمد بن حنفیه اثبات مهدویّت کرده‌اند. [10] «هاشمیّه» معتقد به امامت فرزند ابوهاشم می باشند. [11] «حربیّه» اعتقاد دارند که ابو هاشم رهبرشان، عبدالله بن عمرو بن‌حرب کندی کوفی وصیّت کرده است. دلیل این مدعای خود را حلول ابوهاشم در وی می دانستند. [12]

پیروان حیان بن سراج – حیّانیّه- هم حسنین(ع) را امام نمی دانستند و معتقد بودند که امام پس از علی (ع)، محمد بن حَنفیّه است. [13]رزامیه هم همین قول را باور داشته اند؛ اما میگفتند امامت پس از محمدبن حنفیه به ابوهاشم و از او به علی بن عبدلله بن عباس و پس از او به محمد بن علی بن عبدالله منتقل شده است. [14]

پس از محمد بن علی، امامت به ابراهیم منتقل شد و چون او به قتل رسید؛ ابو مسلم امام است. [15]پس از ابو مسلم نیز بعضی قائل به تداوم در اعقاب او می باشند.در صحت انتساب برخی از این اقوال به فرق کِیسانی باید تردید کرد. در مورد چنین قیامهایی، همواره با جعل واقعیّات هم از سوی دوستان و هم از جانب دشمنان و مخالفان مواجه هستیم . اما نکته قابل تأمل شرایط سیاسی ،اجتماعی حاکم بر جامعه است که برای چنین موضوعاتی آمادگی داشت.

1-2) عقاید و آراء کیسانیه

اصول اعتقادی،کیسانیه را میتوان در دو بخش توحید و امامت مورد بررسی قرارداد. در خصوص اعتقادات کیسانیه در بحث امامت در بخش قبل بطور اختصار بحث شد و مشخص شد که کیسانیه بعداز مختار درخصوص تعداد و ترتیب ائمه با یکدیگر اختلاف کرده‌اند. در بخش توحید کیسانیه اندیشه‌هایی چون « بَدأ» و رجعت را ارائه کرده‌اند. « بَدأ » در لغت به معنی ظاهر شدن و هویدا گشتن است. [16] اما در فرهنگ اصلاحات عقیدتی به تغییر در اراده ؛ و ایجاد رَای برای خالق است که قبلاً اراده وی به جز آن تعلق گرفته بود.

بنابر برخی اقوال، مختار پیش بینی هایی می‌کرد که اگر به واقع می پیوست آن را دلیلی بر حقّانیّتش می دانست که از سوی خداوند به وی وحی می رسد و اگر تحقق نمی یافت،ادعا می کرد که در کار پروردگار « بدأ » صورت گرفته است. [17]همینطور که ذکر آن گذشت نکته قابل توجه در طرح چنین اندیشه هایی شرایط حاکم بر جامعه می باشد و همچنین ضرورتهای سیاسی می باشد که این گونه مباحث را به میدان مجادلات عقیدتی می‌کشاند و خود این اندیشه ها و باورها بر تحولات سیاسی جامعه تأثیرگذار بوده و کوششی برای بهره برداری در امور سیاسی جامعه رافراهم می‌نمود.

پی نوشتها:

[1] - ( اِنّ الحکم الّا لِله یقصُ الحقّ و هو خیرُ الفاصلین.انعام/57.)، (اَلا لُه الحکم وهو اسرع ُالحاسبین انعام/60)

[2] - در جریان بیماری پیامبر (ص) روزی آنحضرت فرمود،برای من دوات و قلمی بیاورید تا مطلبی بریتان بنویسم که بعد از من گمراه نشوید. چون کسانی در پی اجابت فرمان پیامبر رفتند آن حضرت ازهوش رفت. عمر بن خطاب آنان را از این کار بازداشت و اختلاف میان جمع بالا گرفت. چون پیامبر به هوش آمد فرمودند: « قوموا عنی» . برای کسب اطلاعات بیشتر نگاه کنید به :

طبری ،ج2،ص100.الملل والنحل،ج1،ص111؛شیخ مفید،ارشاد،ج1،ص174.

[3] - وقتی خبر رحلت پیامبر (ص) منتشر شد،عمر شمشیر برکشید و کسانی را که در سوگ پیامبر شان می گریستند تهدید کرد که اگر خاموش نشوند آنان رابه شمشیر خواهد زد. وی فریاد برآورد،پیامبر نمرده،بلکه چون موسی بن عمران که چهل روز از قومش غایب شد، به سوی پروردگارش رفته و عن قریب رجعت خواهد کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر نگاه کنید به : السیره النبویه،ج4،ص305؛طبری،ج2\ص100

[4] - برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به : تاریخ طبری ،حوادث سنه 11 هجری،ص201.

[5] - ابو حامد غزالی،الاقتصاد فی الاعتقاد،ص237.

[6] - جلال الدین بن عبد الرحمن السیوطی،الدُرر المنثور فی تفسیر باالمأثور،379

[7] - بنا به اعتقاد شیعه، پیامبر اسلام از همان آغاز بعثت تا وفات در موارد و مقاطع تاریخی متعدد علی (ع) را به عنوان برگزیده خویش معرفی کرد. «حدیث یوم الدار» و «حدیث غدیر» ،نمونه از آن موارد عدیده اند.

[8] - تاریخ طبری،ج3،ص316.

[9] - مسعودی،مُروج الذهب،ج3،ص83؛الملل و النحل،ج1،ص108.

[10] - فرق الشیعه،ص70

[11] - الملل و النحل،ج1،ص111

[12] - همان.

[13] خوارزمی،مفاتیح العلوم،ص21.

[14] - الملل و النحل،ج1،ص113.

[15] - عباس اقبال ،خاندان نوبختی،ص256.

[16] - لسان العرب،ج1،ص347.(ذیل بدأ)

[17] - الملل و النحل،ج1،ص108.

رضا ملازاده

منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ادامه دارد.............

چهارشنبه 25 مرداد 1391  6:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها