سبب وجوب جزیه، عقد ذمه است که جهت تضمین حقوق شهروندان غیر مسلمان منعقد میگردد. جزیه بر کودک، زن و فرد دیوانه واجب نیست؛ اگرچه این افراد متمول و دارای اندوخته مالی بسیار باشند.
عقوبت بودن جزیه
مشاهده گردید که فقهای اسلامی در مورد اینکه چرا جزیه واجب شده، عبارات متفاوتی بیان داشتهاند. پارهای از این سخنان مدعای بدون دلیل بوده که متأسفانه مستمسک شرقشناسان شده تا بدینوسیله احکام اسلامی را قوانینی ظالمانه جلوه دهند. گفته این گروه از فقها، رأی فردی آنان بوده و نباید برچسب حکم شرعی بر آن بخورد. اکثر فقها علیالخصوص فقهای حنفی قائلند که جزیه از آن جهت واجب شده که عقوبتی بر بقای ذمی در کفر و نوعی جریمه مالی برای ماندن غیر مسلمان بر عقیده خود میباشد.79
به نظر میرسد اینگونه نگرش به جزیه با کلیات قرآن و سنت و عمل صحابه هیچ گونه تلفیقی ندارد. بر اساس آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره:256) آزادی عقیده برای غیر مسلمانان تضمین شده و مؤاخذه کفار در مورد عقیده شان، امری اخروی بوده و دخلی به امور دنیوی ندارد. اگر تشریع جزیه به خاطر عقوبت بود، پس چرا بر همه غیر مسلمانان واجب نگشت و زنان و کودکان و پیرمردان سالخورده و افراد ناتوان بر کفر مانده ولی از پرداخت آن مستثنی شدند؟ مگر آنها عقیده شان بر کفر نبوده است؟
اگر جزیه عقوبتی در قبال بقای ذمیان بر کفر بود، پس چرا وقتی با مسلمانان در دفاع از جامعه اسلامی متحد میشوند، جزیه از آنان ساقط میشود؟ عقد ذمه و پرداخت جزیه جز با راضی بودن غیر مسلمانان منعقد نمیگردد80 در حالی که امور کیفری منوط به راضی بودن یا نبودن مجرم در اجرای کیفر نیست.81 جزیه به نسبت زکاتی که مسلمانان به دولت اسلامی پرداخت میکنند بسیار ناچیز بوده است. افزون بر این مطلب اهل ذمه هیچ تعهدی نسبت به دفاع از سرزمین مشترک نداشته و این وظیفه بر دوش مسلمانان میباشد.
امروزه در قانون اساسی کشورهای اسلامی اسمی از جزیه دیده نمیشود و شهروند غیر مسلمان در جامعه اسلامی کنونی جزیه پرداخت نمیکند. این مسأله دال بر تعطیل حکم شرعی نبوده بلکه مبنای آن بدینگونه است که: دفاع از جامعه اسلامی وظیفه شهروند غیر مسلمان نمیباشد و باید در قبال دفاع و حمایت مسلمانان از سرزمین مشترک، جزیه پرداخت کنند. |
این مسائل نشان میدهد جزیه در مقابل ملتزمات حکومت اسلامی در دفاع از اهل ذمه گرفته میشود و نوعی کمک به ارتشی است که در مقابل تجاوز دیگران، از آنان حمایت میکند.82 نه اینکه عقوبتِ ماندن بر عقیده غیر اسلامی باشد. به عبارتی: هدف از گرفتن جزیه، تأمین بخشی از درآمدهای دولت اسلامی و هزینه آن جهت نیازهای عمومی جامعه از جمله رفع نیاز نیروهایی است که عهدهدار پاسداری از شهروندان غیر مسلمان میباشند.
مفهوم صغار نزد فقها
فقهای اسلامیدر خصوص مفهوم و مصداق «صغار» در آیه مشروعیت جزیه (توبه:29) عبارات مختلفی به کار بردهاند که پارهای از آن گفته ها، نسبت به حقوق اولیه انسان بوی تبعیض داده و هیچ همخوانی با قواعد کلی شریعت ندارد. فی المثل ابوالخطاب حنبلی گوید: در هنگام اخذ جزیه باید به ذمی سیلی زد تا مفهوم صغار تحقق یابد. مرداوی حنبلی معتقد است: هنگام اخذ جزیه باید اهل ذمه مدتی طولانی بایستند و دستان خود را دراز نموده و جزیه پرداخت نمایند.83
سرخسی حنفی بر این باور است که جایز نیست ذمی در پرداخت جزیه وکیل داشته باشد؛ بلکه باید خودش شخصاً حضور داشته و به حالت ایستاده در حالی که مأمور اخذ جزیه نشسته است آن را پرداخت نماید. مأمور اخذ جزیه گردن او را گرفته و او را تکانی میدهد و بدو میگوید: ای دشمن خدا جزیهات را پرداخت نما.84
ابنجنید از فقهای امامیه گوید: باید ذمی هنگام پرداخت جزیه بایستد و مأمور اخذ جزیه بنشیند تا صغار تحقق یابد.85 شیخ مفید قائل است: باید در اخذ جزیه به گونهای به اهل ذمه فشار وارد آید که بیش از طاقت آنان بوده تا به اسلام روی آورند.86 گروهی از فقهای شافعی از طبقه خراسانیین نوشتهاند: گیرنده جزیه مینشیند و ذمی در حالت ایستاده سر خود را خم مینمایید ، جزیهاش را تحویل میدهد. سپس گیرنده جزیه ریش او را گرفته و ضربهای به زیر گوشش مینوازد.87
اینگونه نظریهها هیچ پشتوانه شرعی ندارد. نووی در این خصوص مینویسد: صورتهای مذکور در اخذ جزیه کلاً باطل میباشد؛ چون هیچ اصلی در قرآن و سنت نداشته و احدی از سلف صالح این عمل را انجام نداده است.88 نقل معتبر مذاهب مالکیه، شافعیه، امامیه و ظاهریه بر این است که مراد از صغار در آیه مشروعیت جزیه، اجرای احکام اسلامی بر اهل ذمه است نه به ذلت افکندن آنان.89 فقهای امامیه علاوه بر اجرای احکام اسلامی بر اهل ذمه، غیر معین بودن مقدار جزیه را نیز جزء معنی صغار دانسته است.90
در رد نگرش افراطی برخی از فقها به مفهوم صغار و برخورد نامناسب با غیر مسلمانان کافی است به تعامل پیامبر اسلام با هم پیمانان غیر مسلمان خود اشاره گردد تا معلوم شود اسلام به دنبال نقض حقوق بشر نبوده و بلکه ناقضان حقوق بشر را سخت مجازات میکند. پیامبر فرمود: «آگاه باشید هر کس به هم پیمانی ستم روا داشت یا از او عیبجویی کرد یا اینکه او را به انجام کاری بیش از توانش واداشت یا آن که بدون رضایتش چیزی از او ستاند، در روز رستاخیز من مدافع و طرف دعوای آن همپیمان خواهم بود».91
قرار نیست مسلمانان در خصوص ایمان آوردن غیر مسلمانان کاسه داغتر از آش شده و از روی دلسوزی آنان را مجبور به پذیرش ایمان نمایند؛ چون حتی پیامبر نیز بر اساس آیات متعدد، مجوز چنین کاری نداشته است: «وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ» (یونس:99)این که گروهی تصور کنند به سبب دین غیر مسلمانان میتوانند آنان را مورد عتاب و سرزنش قرار دهند، فقط آخرت را به دنیا میآورند و پا در جای پای خدا مینهند. |
چگونه ممکن است اسلام ادعای تربیت نوع بشریت را داشته باشد و آنگاه جزیه را به خاطر ذلت و خواری همین متربّی تشریع نماید؟ این در حالی است که خداوند احدی را از نیکی کردن به غیر مسلمانان باز نداشته و میفرماید: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (ممتحنه:8-9)
در آیه نخست، واژه «بر» فراتر از تعامل نیکو و لوازم آن دانسته شده است چنان که قرافی میگوید: بر عبارت است از عطوفت داشتن با ضعیفان، برطرف نمودن نیاز نیازمندان، اطعام گرسنگان، پوشاندن لباس به برهنگان، نرمگفتار بودن با هدف مهربانی کردن به آنان نه ترسیدن و طمع داشتن از آنان، دعا کردن برای هدایت یافتن و سعادتمند شدنشان، اندرز دادن بدانان در کارها و دین و دنیاشان، پاس داشتن آنان در غیابشان، مصون داشتن اموال، فرزندان، آبرو و تمام حقوق و مصالح آنان هنگام تعرض کسی به آن ها و دفع ظلم و ستم از آنان.92
خداوند احسان و نیکی کردن را در حق همه موجودات زنده حتی حیوانات واجب نموده است.93 پس چگونه میتوان انسان را به خاطر ایدهاش از آن استثنا نمود؟ در اسلام، بنیآدم صرف¬ نظر از نژاد، رنگ، جنس، حسب، دین و عقیده دارای کرامت ذاتیاند. «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا» (اسراء:70) پس چرا باید این قانون را در برخورد با مخالفان عقیدتی خود فراموش کرد؟ مگر فرمان پیامبر به برخاستن برای جنازه مردگان و به پا خاستن ایشان برای مردگان غیر مسلمان9494 دال بر کرامت انسانی حتی برای جسد انسان نیست؟
تکثر ادیان و وجود اختلاف در عقیده مردم، واقعیتی است که به خواست خداوند متعال رخ داده است. انسا ها در انتخاب دین، مختار و آزاد بوده و احدی را نمیتوان به زور مسلمان گرداند.«وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ» (کهف:29) اگر قرار بر این بود که همه مردم مسلمان باشند، خداوند خود چنین میکرد. «وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ» (هود: 118)
قرار نیست مسلمانان در خصوص ایمان آوردن غیر مسلمانان کاسه داغتر از آش شده و از روی دلسوزی آنان را مجبور به پذیرش ایمان نمایند؛ چون حتی پیامبر نیز بر اساس آیات متعدد، مجوز چنین کاری نداشته است: «وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ» (یونس:99) این که گروهی تصور کنند به سبب دین غیر مسلمانان میتوانند آنان را مورد عتاب و سرزنش قرار دهند، فقط آخرت را به دنیا میآورند و پا در جای پای خدا مینهند.
عقیده مسلمانان در این زمینه طبق آیات صریح قرآن بر این است که بازخواست و داوری در مورد دین دیگران در آخرت صورت میگیرد: «وَإِن جَادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» (حج:68-69) پس چگونه باید در پرداخت اندکی مال دنیا به گروههای غیر مسلمان فشار آورد تا مجبور به پذیرش اسلام گردند؟!
جزیه در حکومت های اسلامیمعاصر:
امروزه در قانون اساسی کشورهای اسلامی اسمی از جزیه دیده نمیشود و شهروند غیر مسلمان در جامعه اسلامی کنونی جزیه پرداخت نمیکند. این مسأله دال بر تعطیل حکم شرعی نبوده بلکه مبنای آن بدینگونه است که: دفاع از جامعه اسلامی وظیفه شهروند غیر مسلمان نمیباشد و باید در قبال دفاع و حمایت مسلمانان از سرزمین مشترک، جزیه پرداخت کنند. حال اگر شهروندان غیر مسلمان نیز در امر دفاع از جامعه اسلامی با مسلمانان مشارکت نمودند، دیگر جزیهای بر آنان واجب نمیباشد؛ چون آن ها نیز به مانند مسلمانان در خدمات سربازی و نظامی و دفاع از وطن اسلامی شرکت دارند.
بر اساس تفاهم و قرارداد دو جانبه، دفاع از مرز مشترک در جوامع اسلامی کنونی بر عهده همه شهروندان بوده و بنابراین دیگر مقصد شارع از وضع جزیه حاصل آمده و نیازی به اخذ جزیه در قوانین اساسی دیده نشده است. فی المثل در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میبینیم که وظیفه دفاع از کشور به عهده یکایک شهروندان نهاده شده است.
نظام جزیه در اسلام با نظامهای مالیاتی غیر مسلمانان متفاوت بوده و در این خصوص بر پنج اصل: تراضی و توافق طرفین قرارداد، اندک بودن مقدار جزیه، معافیت غیر مسلمانان از هر گونه مسؤولیت نظامی و دفاعی، آسانگیری در پرداخت جزیه و انحصار وجوب آن بر جنگجویان میباشد. |
نتیجه
دین اسلام قوانین خود را در خصوص غیر مسلمانان بر مبنای عدالت، کرامت، آزادی، برابری و رعایت حقوق افراد وضع نموده و در کنار قواعد حقوقی، وظایف آنان را نیز به دقت بیان نموده است. جزیه حکمی امضایی است و قبل از اسلام نیز این قانون وجود داشته است. جزیه تعهد مالی جنگجویان غیر مسلمان در قبال عدم حضور در نبرد علیه دشمن مشترک است.
نظام جزیه در اسلام با نظامهای مالیاتی غیر مسلمانان متفاوت بوده و در این خصوص بر پنج اصل: تراضی و توافق طرفین قرارداد، اندک بودن مقدار جزیه، معافیت غیر مسلمانان از هر گونه مسؤولیت نظامی و دفاعی، آسانگیری در پرداخت جزیه و انحصار وجوب آن بر جنگجویان میباشد. به عبارتی جزیه بدلِ حمایت از شهروندان غیر مسلمان و نوعی کمک به ارتشی است که در مقابل تجاوز دیگران، از آنان حمایت میکند؛ بنابراین ناتوانی دولت اسلامیدر حمایت از آنان یا مشارکت آنان در دفاع از سرزمین مشترک اسلامی، جزیه را ساقط میکند.
سبب وجوب جزیه، عقد ذمه است که جهت تضمین حقوق شهروندان غیر مسلمان منعقد میگردد. جزیه بر کودک، زن و فرد دیوانه واجب نیست؛ اگرچه این افراد متمول و دارای اندوخته مالی بسیار باشند. نگرشی که جزیه را عقوبتی بر بقای ذمی در کفر دانسته با کلیات قرآن و سنت هیچ گونه تلفیقی ندارد؛
بلکه مقصود از گرفتن جزیه، برآوردن بخشی از هزینههای مورد نیاز دولت اسلامی و هزینه آن در جهت مصارف عمومی جامعه بوده که به هیچ وجه خواری و ذلت غیر مسلمان را در پی ندارد.مفهوم صحیح صغار در مذاهب اسلامی، اجرای احکام اسلامی بر غیر مسلمانان بوده و نقلهای دیگر هیچ مستند شرعی ندارند.
پی نوشت ها:
79 . مختصر الفتاوى المصریة، ص512 ؛ الهدایة، ج2، ص161 ؛ رد المحتار، ج4، ص196.
80 . المبسوط للطوسی، ج2، ص38.
81 . أحکام القرآن، ج2، ص481.
82 . روح الدین الاسلامی، ص410.
83 . الانصاف، ج4، ص165.
84 . المبسوط للسرخسی، ج10، ص138.
85 . تحریر الاحکام، ج3، ص191.
86 . جواهر الکلام، ج21، ص247.
87 . روضة الطالبین، ج10، ص316.
88 . مغنی المحتاج، ج4، ص250.
89 . الذخیرة، ج3، ص455 ؛ روضة الطالبین، ج10، ص315 ؛ المبسوط للطوسی، ج2، ص38 ؛ المحلی، ج9، ص426.
90 . الخلاف، ج5، ص453.
91 . سنن ابی داود، ج3، ص136، ش3054.
92 . الفروق، ج3، ص15، الفرق التاسع عشر والمائة.
9393. صحیح مسلم، ج6، ص72، ش5167.
9494. النسائی، السنن، ج4، ص45، ش1921.
محمدامین امینی /دانشجوی کارشناسی ارشد فقه مقارن و حقوق عمومی
منبع :فصلنامه تخصصی عدالت شماره 1