معنی لغوی حلم : بردیاری و خویشتن دار بودن ، مقامی بالاتر از صبر
امام علی علیه السلام
1. بردبارى و حلم ، عشيرة و قبيله اى است. (يعنى در جاى خود كار قبيله اى را به سود انسان انجام مى دهد)
2. بردبارى ، زيور خلق و خوى انسانى است.
3. بردبارى ، سر آغاز فضيلت و برترى انسان است.
4. بردبارى ، اساس رياست و آقايى است.
5. بردبارى ، ميوه علم و دانش است.
6. آشتى و مسالمت ، ميوه حلم و بردبارى است.
7. به راستى كه بهترين اخلاق مردان ، حلم و بردبارى است.
8. شجاع ترين مردم كسى است كه با كمك حلم و بردبارى ، بر جهل و نادانى غالب و پيروز آيد.
9. نيرومندترين مردمان كسى است كه به وسيله بردبارى بر خشم خويش فائق آيد.
10. برترين بردباري ها فرو بردن خشم و در اختيار گرفتن نفس در هنگام قدرت (بر تلافى و انتقام) است.
11.بردبارى كن تا گرامى ات دارند.
12. بردبارى ، دهان بند ابلهان است.
13. بردبارى ، زيور علم و دانش است.
14. بردبارى ، نشانه كمال عقل است.
15. بردبارى ، نورى است كه گوهر آن عقل است.
16. بردبار كسى است كه دشوار نيست بر او به كار بردن حلم و بردبارى (و به خوبى مى تواند آن را در جاى خود به كار برد)
17. بردبارى ، زيور علم و سبب مسالمت و سازش است.
18. حلم و بردبارى نظام (و وسيله نظم و آراستگى) كار مؤمن است.
19. نخستين پاداشى كه بردبار از بردبارى اش مى گيرد آن است كه مردم همگى در برابر كسى كه با او به نزاع برخاسته يارى اش كنند.
20. بردبارى ، آتش خشم را خاموش سازد و تندى كردن ، آن را بر افروزد.
21. بردبارى كن تا حرمت و وقارت بدارند.
22. از خشم ، به وسيله بردبارى خود را در پرده گير و بپوشان و از پندار و گمان بيهوده نيز به وسيله فهم ، چشم پوشى كن.
23. هر كس از شما كه شرمش بيشتر باشد بردبارى اش بيشتر خواهد بود.
24. آراسته ترين خصلت ها بردبارى و پاكدامنى است.
25. بردبارى در هنگام خشم سخت ، ايمن سازد (انسان را) از خشم خداى جبّار.
26. بردبارى يكى از دو بخش منقبت (و مباهات انسان) است.
27. به راستى كه برترين مردم كسى است كه در هنگام قدرت (بر انتقام) بردبارى كند و در هنگام ثروتمندى و غنا زهد ورزد و در هنگام داشتن نيرو و قوت به عدل و انصاف عمل كند.
28. اگر در خشم ، انتقامجويى و تسلّاى نفس است ، ولى در حلم و بردبارى پاداش نيك نيكوكاران نهفته است.
29. اگر بردبار نيستى ، خود را همچون بردباران و به صورت آنان در آور ، زيرا كم است كه كسى خود را به مردمى شبيه سازد جز آنكه نزديك شود كه در زمره آنان در آيد.
30. به راستى بها و ارزشى كه به تو مى دهند به خاطر ادب تو است پس آن را به بردبارى بياراى.
31. بردبارى جز فرو بردن خشم و زمام خويش به دست گرفتن نيست.
32. به راستى بردبار كسى است كه چون آزارش كنند صبر كند و چون ستمى به او رسد بيامرزد و بگذرد.
33. هنگامى كه از مقابله با نادان حلم ورزى و بردبارى كنى ميدان پاسخ او را باز گذارده اى.
34. هنگامى كه در برابر آدم سبك مغز بردبارى كنى او را اندوهگين كرده ، پس با بردبارى خود بر اندوهش بيفزا.
35. هر گاه خداوند بنده اى را دوست دارد او را به آرامش و بردبارى بيارايد.
36. هر گاه خشم بر تو مسلّط شد ، با بردبارى و وقار خود بر آن غلبه كن. (و آن را تحت فرمان خود گير)
37. هر گاه بردبارى تباهى به بار آرد (و موجب دليرى دشمن گردد) در اين صورت ، گذشت عجز و ناتوانى به حساب آيد.
38. به وسيله حلم ، ياران زياد گردند.
39. با زيادى عقل بردبارى و حلم فراوان گردد.
40. زيبايى و جمال انسانى به حلم و بردبارى است.
41. بردبارى نيكو ، دليل و نشانه علم بسيار است.
42. بهترين بردبارى ها خود را به بردبارى واداشتن است.
43. اساس علم و دانش حلم و بردبارى است.
44. شتاب زدگى را (در تصميم و انجام كار) با بردبارى باز گردانيد.
45. زيور علم و دانش ، حلم و بردبارى است.
46. وسيله وقار و سنگينى بردبارى است.
47. خشم و تندى را با بردبارى پاسخ دهيد تا سر انجامتان را در هر كارى پسنديده گردانيد.
48. بر تو باد به حلم و بردبارى ، زيرا حلم ثمره و ميوه علم و دانش است.
49. بر تو باد به بردبارى كه آن خلق و خويى پسنديده است.
50. گاهى است كه حليم هلاك مى شود.
51. گاهى است كه غير حليم (و شخصى كه بردبار نيست) جامه حلم به تن كند (و خود را حليم بنماياند)
52. در هنگامه خشم بردبار باشد و در ترس خويشتن دار و شكيبا و در طلب (مال و ثروت و يا هر چيز) ميانه رو باش.
53. كمال علم و دانش به بردبارى است و كمال بردبارى به بسيارى تحمّل و فرو بردن خشم است.
54. بردبارى براى وقار و سنگينى انسان بس است.
55. كسى كه خود را به حلم و بردبارى بيارايد سبكسرى و خشم او فرو نشيند.
56. كسى كه خود را به بردبارى وادار كند و يا جوياى آن باشد ، بردبار شود.
57. كسى كه بردبارى كند گرامى شود.
58. كسى كه خود را به بردبارى واندارد بردبار نگردد.
59. درخت علم و دانش به بار ننشيند ، تا آن گاه كه حلم با او مقرون گردد.
60. عقل آراسته نگردد تا آن گاه كه حلم كمك كار و وزيرش گردد.
61. بردبار كسى نيست كه به خاطر عجز و ناتوانى خاموش شده و سر به زير گردد و هر گاه قدرت و توان يافت انتقام بگيرد ، بلكه حليم واقعى كسى است كه هر گاه توانا باشد در گذرد و بردبارى بر همه كارهاى او غالب و چيره باشد.
62. كسى كه تو را به خاطر نادانى و سبك مغزى زشت خود به خشم آورد ، تو نيز او را با بردبارى نيكوى خود خشمگين ساز.
63. كسى كه از سر چشمه و آشاميدنگاه علم و دانش سيراب شده باشد ، جامه حلم و بردبارى به تن كند.
64. كسى كه از بردبارى در برابر تو كمك گرفت ، بر تو غالب آمده و برترى نيز بر تو دارد.
65. از شريف ترين علم ها و دانش ها آراسته شدن آن به حلم و بردبارى است.
66. از نيكوترين كارهاى قدرتمند آن است كه خشم كند ولى حلم ورزد.
67. از نيكوترين عقل ها آراسته شدن به حلم و بردبارى است.
68. حلم و بردبارى براى علم و دانش وزير خوبى است.
69. سنگينى و وقار حلم ، زينت بخش علم و دانش است.
70. يافتم بردبارى و تحمل را كه يارى و كمك آنها كارگرتر از مردان شجاع بود.
71. پشتيبانى ، همچون بردبارى و حلم نيست.
72. فضيلت و برترى ، همچون حلم نيست.
73. در خلق و خوبى كه به زيور حلم آراسته نباشد خير و خوبى نيست.
74. بزرگوارى و شرفى والاتر از بردبارى نيست.
75. شخص بى خرد و سبكسر ، حق مرد حليم و بردبار را نشناسد.
76. در عقلى كه مقرون به حلم نباشد خير و خوبى نيست.
77. عزّتى برتر از حلم نيست.
78. كسى كه حلم ندارد علم ندارد.
79. راهنمايى شود بر بردبارى مرد به تحمل بسيارش، و بر جود و كرمش به انعام و نعمت بخشى بسيارش.
80. مؤمن نيست مگر بردبار و مهربان.