یک روان پزشک معروف که بخش عمده فعالیت حرفه ای خود را به مشاوره ازدواج اختصاص داده است بر اساس تجارب و کارهای کلینیکی خود دریافته است که ازدواجهای موفق در ارضای چهار نیاز اساسی با یکدیگر مشابه هستند:
۱٫تامین کننده نیازهای جنسی یکدیگرند
۲٫ با یکدیگر تعامل و ارتباط توام با تفاهم دارند
۳٫ زمینه های رشد و شکوفایی یکدیگر را فراهم می کنند
۴٫ علاوه بر عشق نسبت به یکدیگر، به ازدواج نیز عشق ورزیده و در حفظ بنیاد خانواده پیوسته تلاش کرده و به طور کلی نسبت به هم متعهدند.
به طور قطع تمام این فاکتورها جای بحث بسیاری دارد ولی در این مقاله سعی ما بر این است که در مورد گزینه دوم یعنی اهمیت ارتباط و تعامل زن و مرد صحبت کنیم.
توقع بسیاری از افراد در زمینه زندگی زناشویی موفق این است که در این رابطه زن و مرد بسیار روراست و صادقانه با هم رفتار کنند و همه مسایل زندگی خود را با طرف مقابل در میان بگذارند. در این میان صداقت یک مساله و مخفی نکردن مسایل از دید یکدیگر مساله ای دیگر است.
برای روشن تر شدن این مساله مثالی می زنیم:
امکان دارد همسر شما فردی صادق باشد و همیشه واقعیات را با شما در میان بگذارد اما مشکل شما این نیست بلکه مساله اصلی تان این است که احساس می کنید در بسیاری از زمینه ها همسر شما موضوعات و مسایل مختلف را از دید شما پنهان می کند و یا علی رغم اینکه می داند شما به دانستن یک مساله ای مشتاق هستید ولی یا ان را از شما پنهان می کند و یا از بیان آن طفره می رود و پاسخ قطعی نمی دهد. البته به طور کلی دیده شده که این مخفی کاری ها در موضوعات خیلی معمولی و بی اهمیت بوده اما طرز رفتار همسر باعث شده که طرف مقابل تصور کند که چه موضوعی خاص و حیاتی در میان است.
مثلا شما دوست دارید از رفت و آمد شوهرتان به مکانهای مختلف آگاه باشید اما همسر شما بدون اینکه به شما اطلاع دهد به خانه اقوام خود مانند مادر یا خواهرش می رود، با دوستانش به سینما می رود و یا فعالیتهای دیگری انجام می دهد اما وقتی به منزل می آید و دلیل دیر آمدنش را از وی جویا می شوید تنها در یک جمله کوتاه پاسخ می دهد:” کار داشتم”. توجه کنید همسر شما به شما دروغ نمی گوید مثلا به دروغ به شما نمی گوید اضافه کاری می کردم یا در ترافیک ماندم بلکه از دادن جواب سرراست طفره می رود. چنین طرز برخوردی مسلما هر همسری را بعد از مدتی ناراحت و متاثر کرده و صمیمت زناشویی را دچار اختلال می کند.
احساس خود را با همسرتان در میان بگذارید ولی اجازه ندهید او متوجه افکار منفی و نگرانی های شما شود
البته درست است که افراد به روشهای گوناگون با اطرافیان خود رابطه برقرار می کنند اما علی رغم این اصل، داشتن ارتباط با شوهری که شما همه چیز خود را با وی شریک شده اید اما او این گونه نیست بسیار دشوار است. برخی از افراد ترجیح می دهند که یک سری مسایل را برای خود نگهدارند و این موضوع بیشتر اوقات به عنوان مرموز و سری بودن تعبیر و تفسیر می شود. حال سوال این است که اگر همسر شما اینگونه باشد، چکار خواهید کرد؟
قبل از هر چیز لازم است که به طور خلاصه و مختصر متوجه شوید که چرا این رفتار او برای شما ناراحت کننده است؟ اگر چنین افرادی ندانند که چرا مرموز بودن شان باعث آزار شما شده است هیچ انگیزه و محرکی برای تغییر رفتارشان نخواهند داشت. اغلب وقتی که یک نفر از زوجین حاضر به گفتن همه چیز نیست به طور اتوماتیک این موضوع به ذهن شما می رسد که می خواهد چیزی را مخفی کند و از اینجاست که حدس های مختلفی از جمله خیانت، دروغگویی، دورویی و … به ذهن طرف مقابل رخنه می کند. از طرف دیگر وقتی که یکی از زوجین مخفی کاری و مرموز بودن را پیشه خود می کند و یا حداقل در ارتباطاتش به گونه ای عمل می کند که انگار نمی خواهد همه چیز را اقرار کند باعث می شود طرف مقابلش به شدت احساس تنهایی و بی همدمی پیدا کند. حتی ممکن است همسر این دسته از افراد به این نتیجه برسند که از لحاظ عاطفی و احساسی نمی توانند همسرشان را دوست داشته باشند و در بسیاری از جنبه های زندگی تنها و بی یار وهمراه هستند.
زن و مرد
بنابراین چنانچه همسر شما مرموز است و به همین خاطر گاهی اوقات احساس تنهایی و یا رها بودن می کنید این احساس خود را با او در میان بگذارید ولی اجازه ندهید او متوجه افکار منفی و نگرانی های شما شود زیرا در بسیاری از موارد اطلاع رسانی این نوع افکار منفی باعث تغییر رفتار افراد می گردد(مثلا هرگز به همسرتان نگویید احساس می کنم پای کس دیگری در میان است و یا تو به من دروغ می گویی….. بلکه تنها در مورد احساسات منفی تان مانند احساس تنهایی، رها شدگی و … صحبت کنید).
همچنین همسران افرادی که مرموز هستند به طور طبیعی احساس می کنند که مورد میل و رغبت همسرشان نیستند و به مرور نوعی سردی و بی تفاوتی در ارتباطات این افراد رایج و متداول می گردد. این موضوع خود نشان دهنده عدم سلامت ارتباطی میان زوجین است و دقیقا این از همان مواردی است که باید در اسرع وقت مورد بازبینی و تصحیح قرار گیرد.
شما چکار می توانید انجام دهید؟
شما و همسرتان باید روش تعامل سازنده که در آن هر دو نفر احساس قانع شدن و مصالحه داشته باشند را یاد بگیرید. گاهی اوقات افراد از این که شما را در دقیقه دقیقه زندگی روزمره شان شریک کنند چندان احساس خوشایندی ندارند بنابراین به جای اینکه انتظار داشته باشید که همه چیز را با جزییات به شما بگویند می توانید در یک فرصت مناسب و فضای مناسب کنار هم بنشینید و مشخص کنید دوست دارید درباره چه موضوعاتی حرف بزنید و توقع و انتظار شما چیست؟
انتظارات خود را تنظیم و تعدیل بخشید. اگر از داشتن یک همسر مرموز رنج می برید ممکن است نیاز باشد قدری انتظارات خود را تغییر دهید. گاهی ادمها از گفتن برخی از اطلاعات احساس آسایش و راحتی نمی کنند و این اصلا به معنای عدم اعتماد به شما ویا بی علاقگی به شما نیست. تنها دلیل این مساله آن است که این شخص آنگونه که شما فکر می کنید و کارهایتان را انجام می دهید فکر نمی کنند.
همسران افرادی که مرموز هستند به طور طبیعی احساس می کنند که مورد میل و رغبت همسرشان نیستند و به مرور نوعی سردی و بی تفاوتی در ارتباطات این افراد رایج و متداول می گردد
وقتی فکر می کنید همسرتان نسبت به شما مرموز است یادبگیرید این احساس را بیان کنید. در بسیاری از موارد این سوال و پرسش سبب رفع ابهام و ترس موجود در ذهن تان می شود و این مهمترین کاری است که می توانید انجام دهید.
اگر همسرتان بدانند که به دلیل این که چیزی به شما نگفته است ، شما در حال نتیجه گیری های غلط و غیر واقعی هستید ، این شانس را به او داده اید که موضوع را برای تان بازتر کند و شما را در بحث شرکت داده و یا حداقل کمک کند تا احساس بهتری نسبت به این موضوع داشته باشید و این تنها به شرطی میسر است که احساسات خود را در درون خود نریزید بلکه به روشی مناسب آنها را ابراز کنید و به زبان آورید.