گاندی معتقد بود هفت مورد در زندگی افراد وجود دارد که اگر بدون هفت مورد دیگر باشد، خطری برای فرد و جامعه به وجود می آورد.
آن هفت مورد و هفت مورد مکملشان به این شرح هستند:
1-
ثروت
بدون زحمت 2- دانش بدون شخصیت 3- علم بدون انسانیت 4- سیاست بدون شرافت 5-
لذت بدون وجدان 6- تجارت بدون اخلاق 7- عبادت بدون ایثار.
احتمالا
شما هم نظریه گاندی را تصدیق می کنید، مواردی که گفته شد اگر مکمل های آن
ها وجود نداشته باشد علاوه براینکه خطرناک است، به گونه ای ناتمام یا از
نظر اجتماعی ناقص است و موفق به دریافت نمره بیست نمی شود.بهتر است از
ابتدا شروع کنیم.
ثروت بدون زحمت،
نظر شما در مورد این عبارت چیست؟ فکر می کنید کسی که پولی را با زحمت به
دست نیاورده باشد و به قول معروف "باد برایش آورده باشد" آن را حیف و میل
می کند و از بین می برد؟ بله این نظر را می توان پذیرفت اما بهتر است
موضوع را گونه ای دیگر بنگریم، افرادی که ثروت بدون زحمت به دست می
آورند(حال چه این ثروت مستقیما برای خود آن ها باشد چه به عنوان نماینده
یک گروه یا مردم، مسوول استفاده از آن باشند.) در واقع ثروتمندی هستند که
تجربه افراد ثروتمند را ندارند، آن ها پول دارند اما نمی دانند که این پول
را کجا باید هزینه کرد، چگونه بر آن افزود و چگونه آن را حفظ کرد. مانند
فردی که مدیر یک گروه کاملا تخصصی علمی است ولی در مورد آن علم هیچ تخصص و
دانشی ندارد که همین بی تجربگی و ناپختگی، ظرف مدت کوتاهی کشتی او را به
گل خواهند نشاند.افرادی که ثروت بی زحمت نصیبشان می شود در واقع مانند
همان مدیر بی تجربه ای هستند که تجربه حفظ و پیشرفت موقعیت فعلی خود را
ندارند و با اشتباه های پی در پی و ندانم کاری های مختلف ثروت بادآورده را
اگر کوه الماس هم باشد به نابودی خواهند برد.
دانش بدون شخصیت،
حتما شماهم با افرادی برخورد کرده اید که پس از اطلاع از سوابق تحصیلی یا
مقام سازمانی بالای وی، شگفت زده شده اید و خشکتان زده است. افرادی که
دانش و تبحر لازم در علمی را دارند اما شخصیتی که باید در آن جایگاه از
خود نشان دهند را نیافته اند. برخی از آن ها رفتار خود را به حساب فروتنی
می گذارند، اما فروتنی هیچ گاه نباید موجب شود تا اعتبار و شخصیت فردی زیر
سوال برود.هرکسی در هرجایگاهی که هست باید شان و منزلت آن جایگاه را آن
طور که تعریف شده است حفظ کند و ارتقا دهد. مثلا نویسنده ای که اقدام به
نوشتن مسایل اجتماعی می کند، شخصیت جدیدی در میان نوشته و توصیه هایش از
او انتظار می رودکه با عدم توجه به آن، تمامی علم و سابقه خود را زیر سوال
برده و از اعتبار خویش کاسته است.
علم بدون انسانیت،
حتما داستان بمب باران اتمی هیروشیما را یادتان هست؟ یا سرگذشت آلفرد نوبل
را شنیده اید. مخترع دینامیت که وقتی متوجه شد اخترایش به جای استفاده در
راه سازی و ایجاد تونل، برای کشتار و قتل عام مردم استفاده می شود، از
خداوند طلب عفو کرد در آخرین وصیت نامه خود سرمایه حیرت انگیزش را برای
تامین هزبنههای جایزه
ٔ
نوبل اختصاص داد
.
تفاوت
سرگذشت نوبل با دانشمندانی که فرمول مواد منفجره آن بمب اتمی را طراحی
نمودند و در ازای آن به خواسته هایشان رسیدند، نمونه روشنی از علم همراه
با انسانیت و علم بدون انسانیت است.
سیاست بدون شرافت،
وقتی انسان بتواند به راحتی حق را نا حق کند و کرده را ناکرده و ناکرده را
کرده نشان دهد. هنگامی که آدمی شب را روز جلوه نماید و گنجشک را قناری
فروشد، خدا را از یاد ببرد و قانون طبیعت را به نفع خود و با سلیقه خود
تعریف کند سیاستمداری است که شرافت ندارد.
لذت بدون وجدان،
باعث زیاده روی در هوس و رسیدن به آن تحت هر شرایطی می شود. خواه عواقب
خواسته اش ارزش عملی شدن آن را داشته باشد یا نداشته باشد، در وجود این
افراد تنها رسیدن به خواستههای نفسانی خویش مهم است و در این میان چه بر
سر اطرافیان بیاید برای آن ها مهم نیست.
تجارت بدون اخلاق،
رمز
اصلی تجارت و کسب درآمد از راه آزاد، داشتن اخلاق است. البته کاسبهایی هم
هستند که از حجم بسیار بالای مشتری برخوردارند و همین امر باعث شده تا
دیگر نیازی به خوش رویی و ملایمت رفتاری نداشته باشند. این افراد از وضعیت
مطلوب خود سوء استفاده می کنند و با برخوردهای زننده و رفتارهای نادرست
پاسخ مشتریان خود را می دهند. غافل از این که این رفتارها در ذهن مشتریان
ماندگار می شود و تصور آن هارا نسبت به شخصیت و رفتار اجتماعی فروشنده
منفی می کند. مشتریان از حضور در آن مکان رضایت کامل ندارند و لذت کافی
نمی برند. آن ها هیچ گاه از آن فروشنده به عنوان یک تاجر خوب و موفق یاد
نمی کنند.
عبادت بدون ایثار،
مانند
اسنسان هایی که وعده می دهند اما عمل نمی کنند، عبادت وعده انجام دادن کار
نیکو به خداوند است اما عمل نیکویی که درآن از خودگذشتگی وجود نداشته
باشد، پایه و اساس ندارد. رکن اصلی هر عمل شایسته ای از خودگذشتگی است.
انسان هنگامی محبت می کند، می بخشد، دل دیگری را شاد می کند، کمک می کند،
مشکلی را حل می کند و در راه خدا قدم بر می دارد که صادقانه از چیزی گذشته
باشد. عبادت از خود گذشتگی دارد، در غیر اینصورت خیانت است، تظاهر است و
ریا.
منبع : مردمان