مردی که ۹ سال پیش همسر جوانش را به خاطر بدبینی به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از چوبه دار نجات یافت و به زندگی بازگشت.
به نقل از جوانآنلاین، صبح روز 11 تیرماه سال 82 زنی در داوودآباد ورامین با شنیدن صدای مداوم گریه نوزاد مستاجرش شتابزده خودش را به آپارتمان آنها رساند اما وقتی با در بسته مواجه شد مأموران پلیس را خبر کرد. دقایقی بعد وقتی مأموران به محل رسیدند وی گفت: از ساعتی پیش صدای گریه کودک همسایه را میشنیدم. وقتی گریه او قطع نشد، کنجکاو شدم و به در خانهشان رفتم که کسی در را باز نکرد. ابتدا فکر کردم مادرش بیرون رفته، اما بعد از یک ساعت که خبری از او نشد حدس زدم اتفاق ناگواری افتاده و پلیس را خبر کردم. مأموران در خانه را شکستند و در نخستین گام با جسد زن جوان در حالی که نوزاد پنج ماههاش را درآغوش داشت، روبهرو شدند. وقتی موضوع به بازپرس کشیک ویژه قتل اطلاع داده شد، تیمی از کارآگاهان جنایی تحقیقات گستردهای را برای رمزگشایی این جنایت آغاز کردند.
دستگیری متهمان
در ادامه بررسیها، مادر مقتول به پلیس گفت: دخترم تینا از چندی پیش که شوهرش برای کاری به اصفهان رفته بود به همراه نوهام در خانه ما زندگی میکردند تا اینکه دیروز عصر شوهرش به همراه برادرش از اصفهان برگشتند و با دخترم به خانه خودشان رفتند. وی ادامه داد: دامادم سیروس مرد شکاکی است، به همین خاطر همیشه با دخترم اختلاف داشتند و مشاجره میکردند. تینا چندین بار خواست از او جدا شود، اما وقتی دخترشان آهو به دنیا آمد به زندگی ادامه دادند. من احتمال میدهم سیروس او را به قتل رسانده است. در حالی که تحقیقات پلیس نشان میداد سیروس بعد از این جنایت به همراه برادرش به طرز مرموزی ناپدید شده است، کارآگاهان ردیابی دو مظنون به قتل را در دستور کار خود قرار دادند و سرانجام با گذشت هفت روز از این جنایت دو متهم در دام پلیس گرفتار شدند.
اعتراف به قتل همسر
سیروس بعد از دستگیری در نخستین بازجوییها با اظهار پشیمانی، به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من همسرم را دوست داشتم، اما از چندی پیش حرکات و رفتار او آزارم میداد. من از او میخواستم تا مطابق میل من رفتار کند، ولی او همیشه میگفت که من بیدلیل به حرکات او بدبین هستم و باید خودم را تغییر بدهم. من خیلی تلاش کردم به خاطر دخترمان به حرفهای من گوش دهد، اما نشد. شب حادثه وقتی با برادرم از شهرستان به تهران آمدیم، بلافاصله به سراغ همسر و دخترم که خانه مادرش بود، رفتم. برادرم مهمان ما بود و به همین خاطر به خانه خودمان برگشتیم. شب وقتی خوابیدیم مثل همیشه با یکدیگر به مشاجر پرداختیم. برادرم چندین بار بین ما میانجیگری کرد تا اینکه سحرگاه دوباره با هم درگیر شدیم، اما این بار وقتی تینا به من گفت بیغیرت خیلی ناراحت شدم و با دستانم گلویش را فشار دادم تا اینکه از نفس افتاد. برادرم با صدای درگیری ما از خواب بیدار شد اما من کار را تمام کرده بودم. من احساس کردم پاهای همسرم تکان میخورد که با برادرم روسری آبی به گردنش انداختیم و او را به گوشه اتاق کشاندیم و به سرعت از خانه فرار کردیم.
صدور حکم قصاص
بعد از تکمیل پرونده، دو متهم در شعبه 71 دادگاه کیفری استان محاکمه شدند. هیئت قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکیل مدافعشان، متهم ردیف اول – سیروس – را به جرم مباشرت در قتل به قصاص و برادرش را به جرم معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم کرد. رای قصاص قاتل بعد از تایید در شعبه 26 دیوان عالی کشور برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد.
تشکیل جلسات صلح و سازش
بدین ترتیب قاضی جمشیدی رئیس شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی همزمان با سیر مراحل قانونی پرونده به همراه خلیلی مدیر دفترشعبه با دعوت از دو خانواده جلسات صلح و سازش متعددی را در شعبه برگزار کردند. سرانجام تلاشهای این تیم در ماه مبارک رمضان به بار نشست و موفق به کسب رضایت از اولیای دم مقتول شدند، بنابراین صبح روز چهارشنبه همزمان با شبهای قدر پدر و مادر مقتول رضایتنامه کتبی خود را به قاضی جمشیدی ارائه دادند. مادر مقتول با چشمانی اشکبار درباره این رضایت به خبرنگار ما گفت: من و شوهرم امروز بعد از گذشت 9 سال از قتل دخترمان به خاطر ماه مبارک رمضان و نوهمان به اینجا آمدیم و از قاتلش اعلام رضایت کردیم