وقتی یه پسر داماد میشه!! (طنز)
[-] اندازه متن [+]
داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.
پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده...
برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.
خواهر زن : او نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.
باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.
و اما..
مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانواده همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانواده همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همه مشکلات سهل می شوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !
و سر انجام...
عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهره آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشته ها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانواده اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به اراده ای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند!!