مفاد آیه کنز، نفی انگیزة تکاثر در انباشت ثروت و سرمایه، پرهیز از راکد گذاشتن پول (مال) و لزوم هزینه کردن آن در راههای خداپسندانه اعم از مصارف شخصی، مشارکتهای اجتماعی و سرمایهگذاری میباشد.
دیدگاه چهارم
دیدگاه چهارم در تبیین محتوای آیة کنز کاملاً متفاوت از سه دیدگاه قبلی است. بر اساس این دیدگاه آنچه در اسلام با عنوان کنز تحریم شده، جمعآوری ثروت مازاد بر نیاز، بدون پرداخت حقوق الهی متعلق به آن است ( نه راکد گذاشتن پول یا مال ) بر این اساس، صِرف خارج کردن پول از جریان گردش حرام نیست.برداشت این گروه از مفهوم انفاق فی سبیلالله همانند دیدگاه علامه طباطبایی است و صرف مال در راهی که دارای منافع شخصی است را مصداق سبیلالله نمیدانند.
بنابراین، کنز ذهب و فضه به معنای جمع کردن ثروت و ذخیره آن برای خود است، نه به معنای راکد نگه داشتن مال و به گردش در نیاوردن آن. از این روی، چنانچه مالی با گردش خود برای شخص ثروتآفرین باشد، باز هم مشمول کنز خواهد بود؛ زیرا مال در راه خدا صرف نشده است. این گروه روایات وارد شده در تفسیر آیه را مستند دیدگاه خود میدانند؛ از جمله قول امام صادق(ع) که فرمود: «خداوند این اموال (مازاد بر هزینه زندگی) را به شما داد تا آن را در راهی که نشان داده به کار برید و این اموال را به شما نداد تا کنزشان کنید».
سیدقطب در کتاب عدالت اجتماعی در اسلام1 و سیدحسین میرمعزی 1 (1382 ) از این دیدگاه حمایت کردهاند.در ارزیابی این دیدگاه باید گفت توجه این دیدگاه به پیام آیه در خصوص انگیزة ثروتاندوزی که از ذیل فراز «... هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ» به روشنی به دست میآید، از مزایای آن میباشد.اشکال این تفسیر آن است که اگر چنین برداشتی صحیح باشد، از آنجا که ظاهر آیه حرمت کنز مطلق طلا و نقره و وجوب انفاق همة آن در راه خداست، باید گفت اسلام به طور کلی ثروت مازاد بر نیاز را حرام کرده و به انفاق آن در راه خدا دستور داده است.
در حالیکه بطلان این حرف واضح است. افزون بر این، لازمة این دیدگاه آن است که سرمایهگذاری و تشکیل سرمایههای تولیدی حتی با اهداف صحیح مانند تأمین نیازهای عادی و توسعة امکانات فردی در چارچوب شرع و تحصیل قدرت انفاق نیز جایز نباشد. البته این نیز از نظر فتوای فقیهان و سیرة متشرعه قابل دفاع نیست.افزون بر دیدگاههایی که ذکر شد، دیدگاههای دیگری نیز مانند اختصاص آیه به اهل کتاب مطرح شده است که به دلیل کم اهمیت بودن بدانها نمیپردازیم.2
نگهداری پول به صورت راکد و خارج کردن آن از جریان فعالیتهای اقتصادی حرام است و صِرف به گردش درآوردن آن نیز کافی نیست، بلکه به کار گرفتن پول باید در فعالیتهایی باشد که بتوان آن را مصداق سبیلالله به شمار آورد. |
دیدگاه مختار
با توجه به مطالب قبلی دربارة مفاهیم عرفی و اصطلاحی کنز و انفاق فی سبیلالله و دیدگاههای موجود، به نظر میرسد که دیدگاه سوم میتواند با اصلاحاتی از جمله در نظرکردن بخشهایی از دیدگاه چهارم مورد پذیرش قرار گیرد.همانگونه که قبلاً اشاره شد، از بررسی مفهوم لغوی کنز سه خصوصیت جمع کردن، انباشتن و راکد گذاشتن برای مفهوم کنز به دست میآید.
بنابراین، مفاد حرمت کنز با توجه به صدر آیه و صرفنظر از قرائن دیگر، حرمت در انباشتن طلا و نقره و خارج ساختن آنها از جریان امور اقتصادی است. از عبارت «هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ» نیز استفاده میشود که انگیزة ثروتاندوزی و تکاثر نیز در حرمت این عمل مؤثر است.در بررسی زمینة تاریخی پیدایش کنز بیان شد که طلا و نقره دو موضوع رایج و غالب برای کنزکنندگان بودهاند؛ همانگونه که در زمانهای دیگر نیز هر گونه پولی که ارزش نسبی آن داری ثبات باشد و نگهداری آن هزینه کمتری داشته باشد، وسیلة مناسبی برای کنز خواهد بود.
بنابراین، حرمت کنز اختصاص به طلا و نقره و پولهای درهم و دینار ندارد و شامل پولهای امروزی هم میشود. همچنین همان طور که فخر رازی در التفسر الکبیر،3 طبرسی در مجمع البیان،4 رشیدرضا در تفسیر المنار5 و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان6 و بسیاری از مفسران دیگر گفتهاند، موضوع حرمت کنز در آیة شریفه دارییهای غیرپولی را نیز در بر میگیرد.
باید توجه شود که برداشت ما در این مرحله صرفاً با تکیه بر ظاهر آیه و صرفنظر از روایات است. از اینروی، آن دسته از معانی مذکور در کتب لغت که از روایات اخذ شدهاند، را نادیده گرفتیم. برای مثال، معنایی که طریحی در مجمع البحرین برای کنز ذکر میکند ـ کنز یعنی مالیکه زکاتش داده نشده باشد؛ هر چند روی زمین باشد ـ مضمون یک حدیث نبوی است و به عنوان مفهوم لغوی قابل استناد نیست.
همانطور که روایات حاوی این مضمون چنان که در بررسی قول دوم بیان شد، نیز سند قابل اعتمادی ندارند. در مقابل روایات دیگری وجود دارد که مازاد بر دو هزار درهم و یا چهار هزار درهم را کنز به شمار میآورد؛ هرچند زکاتش هم پرداخت شده باشد.چنین مفهومی که از ظاهر آیه به دست میآید، با نکاتی که اقتصاددانان دربارة فلسفة ممنوعیت کنز و پیامدهای آن بر عملکرد اقتصاد بیان کردهاند، سازگار است.
ظاهر بسیاری از روایات تفسیری نیز همین معناست. برای نمونه، ابوامامه میگوید مردی از میان اهل صفه وفات کرد؛ در لباسش یک دینار پنهان کرده بود که پیدا شد. رسول خدا(ص) فرمود: «کیة»؛ یعنی این یک چیزی است که با آن گداخته خواهد شد. سپس مرد دیگری فوت کرد که از لباس او دو دینار پیدا شد. رسول خدا(ص) فرمود: «کیتان»ِ.7
با توجه به اینکه اهل صفه گروهی از نیازمندان اصحاب بودند که در فقر شدید به سر میبردند و به دلیل نداشتن مسکن در کنار مسجد پیامبر(ص) اسکان یافته بودند و مقدار پولی هم که ذخیره کرده بودند کمتر از حد نصاب وجوب زکات بوده، روشن است که عقوبت مذکور در این گونه احادیث بر جمع کردن و کنار گذاشتن پول (مال) صرفنظر از مازاد بر نیاز بودن و یا تعلق زکات و پرداخت آن بیان شده است. چهبسا این احادیث تکتک قابل استناد نباشند، اما مجموعة آنها با توجه به سایر قرائن و شواهدی که گذشت، اطمینانبخش است.8
گام بعدی در تکمیل تبیین آیه، فهمیدن مفهوم «وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ» است. چنانکه پیش از این در معنای انفاق فی سبیلالله گفته شد، یکی از معانی سبیلالله راه عامی است که خداوند برای زندگی فردی و اجتماعی انسان قرار داده است. بر این اساس، انفاق فی سبیلالله همانگونه که خرج کردن در مصالح اجتماعی را شامل میشود، مصالح خود فرد را نیز در برمیگیرد.
بورسبازان ممکن است کالایی را بخرند که به طور حقیقی به آن نیاز ندارند و فقط به این دلیل که پیشبینی میکنند قیمت آن در آینده افزایش یابد، آن را میخرند، همچنین ممکن است کالایی را که به آن نیاز دارند بفروشند، فقط به این دلیل که قیمت آن در آینده کاهش خواهد یافت. |
در حالی که معنای خاص سبیلالله (مصالح عمومی و غیرشخصی) در اینجا تناسب ندارد؛ زیرا در این صورت با توجه به اینکه ضمیر «ها» در«ینفقونها» به طلا و نقره برمیگردد (نه به جزء آنها)، باید بگوییم هرگونه جمع کردن ثروت مازاد بر نیاز ممنوع، و واجب است همة مازاد درآمد در مصالح عمومی هزینه شود و این نیز با عقیده عموم مسلمان ناسازگار است.
با توجه به مفهوم عرفی کنز و انفاق فی سبیلالله و به قرینة همنشینی این کلمات با یکدیگر و سیاق کلی آیه، درمییابیم آنچه در این آیه تحریم شده است، مطلق جمع کردن و راکد نگه داشتن پول (مال) میباشد و واجب است تمام آن در راهی که مورد رضایت خداوند است ( اعم از مصارف شخصی، مخارج اجتماعی و سرمایهگذاری) صرف شود.
مسئلة مهمی که در اینجا باید به صراحت روشن شود آن است که چنانچه انسان با به گردش در آوردن و هزینه کردن پول (مال) خود در راههایی که ذکر شد، به گونهای عمل کند که ضمن پرداخت حقوق واجب مال و انجام برخی انفاقات مستحب، بر اثر سرمایهگذاریهای پیدرپی، تلاش مضاعف و خلاقیت در تولید و. .. به ثروت و سرمایة تولیدی انبوهی دست پیدا یابد، آیا چنین عملی با روح کلی این آیه منافات دارد؟ پاسخ این مسئله بستگی به انگیزه انسان از جمع چنین ثروتی دارد.
آنچه که از واژه سبیلالله در این آیه و موضعگیری قرآن کریم دربارة تکاثر و تفاخر در ثروت اندوزی به دست میآید، این است که اگر چنین اقدامی با انگیزة تکاثر صورت گرفته باشد، باز هم مشمول این آیه خواهد بود؛ زیرا سبیلالله با تکاثر ناسازگار است، ولی چنانچه با اغراض صحیح از جمله توسعة زندگی خود (بدون اسراف) و کمک به همنوعان و عزت و اقتدار جامعه اسلامی انجام داده باشد، نه تنها مشمول این آیه نیست، بلکه مستحق پاداش نیک خداوند نیز خواهد بود.9
برای این دیدگاه، افزون بر ظاهر آیه که توضیح داده شد، به روایات متعددی نیز میتوان استناد کرد. از آنجا که مهمترین این روایات در بررسی دیدگاه اول و دوم و اثبات دیدگاه سوم گذشت، از ذکر مجدد آنها خودداری میکنیم و تنها به چند مورد اشاره میکنیم.10
1. سیرة اقتصادی امامان(ع): بررسی سیرة امام علی(ع)، نشان میدهد سرمایة تولیدی انبوه آن حضرت در حدی بوده است که زکات درآمد آن بیشتر 40 هزار دینار، و برای اداره زندگی همة بنیهاشم کافی بود.11 بیتردید همة درآمد این ثروت انبوه و در نهایت خود این سرمایه در راه خدمت به مردم صرف شد؛ اما نکتة مرتبط با موضوع بحث ما این است که تشکیل چنین سرمایة انبوهی بدون پسانداز و سرمایهگذاری مستمر به هیچ وجه ممکن نبود. بیشک هزینه کردن مازاد درآمد برای تشکیل چنین سرمایهای و با چنین انگیزهای از مصادیق روشن هزینه کردن مال در راه خداست؛ بر خلاف سیرة برخی از ثروتمندان آن زمان که ثروت انباشته آنان پیامدی جز تفاخر و تکاثر نداشت.
سیرة امام صادق(ع) در تشکیل سرمایة تجاری نیز گواه دیگری بر صحت برداشت ماست. «محمدبنعذافر از پدرش نقل میکند:امام صادق(ع) هزار و هفتصد دینار به پدرم داد و فرمود: با آن تجارت کن. سپس فرمود: من تمایلی به سود آن ندارم. سود دوست داشتنی است، ولی من دوست دارم که خداوند مرا ببیند که متعرض فواید او شدهام. عذافر میگوید: برای امام(ع) صد دینار سود کسب کردم؛ آنگاه ایشان را ملاقات کردم و گفتم: برای شما در این سرمایة 100 دینار سود کسب کردهام. امام(ع) به این سبب به شدت خوشحال گردید و فرمود آن را در سرمایة من قرار بده».12
2. مواضع ابوذر: موضعگیری ابوذر در برابر عثمان و معاویه در کتابهای تاریخی مشهور است. او در مقابل ثروتاندوزان زمان خود آیة کنز را تلاوت میفرمود و آنان را مصداق این آیه میدانست و وقتی که در مورد سند اینگونه برداشت از ایشان سؤال میشد، به احادیث پیامبر(ص) استناد میکرد. از آنجا که اباذر از نزدیکترین یاران پیامبر(ص) بود و مواضع او مورد تأیید و حمایت امیرالمؤمنین(ع) نیز قرار داشت، بررسی سیرة او به فهم بهتر آیة کنز کمک خواهد کرد. عبداللهبنصامت میگوید: همراه ابوذر بودم که دریافتی (عطای) او از بیت المال رسید.
همراهش کنیزی بود که نیازهای او را تهیه میکرد. هفت درهم (یا دینار) زیاد آمد که به او دستور داد آنها را بفروشد و به جای آنها فلوس (پولهای خرد فلزی از غیر طلا و نقره) تهیه کند. عبداللهبنصامت میگوید به او گفتم اگر آنها را برای نیازهای آینده و یا میهمانان خود ذخیره میکردی خوب بود. او گفت: دوستم رسول خدا(ص) به من فرمود: هر طلا و نقرهای که کنار گذاشته شود سنگ گداختهای خواهد بود بر علیه صاحبش تا اینکه آن را در راه خداوند خرج کند.13
نکتة قابل توجه در این سیره، خودداری ابوذر از نگهداری طلا و نقره (پولهای رایج آن زمان) و تطبیق این عمل بر حرمت کنز است. این نکته در برخی سخنان دیگر او نیز دیده میشود. برای مثال، در یکی از برخوردهای اباذر با جماعتی از قریش که ایشان را به عنوان کنزکنندگان مورد توبیخ قرار داده بود، وقتی از علت این برخورد با او سؤال شد، در پاسخ به این سخن رسول خدا(ص) که «دوست ندارم به اندازة احد طلا داشته باشم، همه را انفاق کنم سه دینار از آن باقی بماند.»14 استشهاد کرد.
نگه داشتن بخش قابل توجهی از ثروت جامعه به صورت نقد و تبدیل نکردن آن به داراییهای ثابت، باعث حبس شدن این ثروت میشود که مصداق جدیدی از پدیدة کنز به شمار میآید. |
ملاحظه میشود که در اینجا نیز سخن از جمع کردن مالی نیست که زکات و یا حقوق مالی آن پرداخت نشده باشد؛ بلکه بر خودداری از نگهداری مطلق طلا و نقره، حتی به مقدار خیلی کم تأکید شده است.نکتة برجستة دیگر در مواضع ابوذر، تطبیق آیة کنز بر ثروتاندوزی تکاثری است. دقت در مخاطبان او نشان میدهد که آنها عموماً کسانی بودند که با دستاندازی به درآمدهای بیتالمال مسلمانان، ثروت را مایة تفاخر و تکاثر و استحمار مردم قرار داده بودند:15
3. روایات سرمایهگذاری: افزون بر نکاتی که از سیرهی عملی امامانمعصومین(ع) دربارة مطلوب بودن سرمایهگذاری استفاده کردیم، در سخنان ایشان نیز این امر مورد تشویق قرار گرفته است. «زراره میگوید از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: مرد چیزی سختتر از مال صامت (پول) از خود به جا نمیگذارد. گفتم: با آن چه کند؟ فرمود: آن را در حائط ـ یعنی در بستان یا خانه ـ هزینه نماید».16
امام صادق(ع) به غلام آزاد شدة خود (مصادف) فرمود: برای خود زمین کشاورزی و باغی تهیه کن؛ هرگاه حادثه یا مصیبتی بر انسان نازل شود و بداند که پشتوانهای دارد که با آن میتواند خانوادهاش را اداره کند، گشایش روحی بیشتری خواهد داشت».17 از این احادیث استفاده میشود آنچه در اسلام منع شده، پسانداز راکد است، وگرنه اختصاص بخشی از مازاد درآمد به سرمایهگذاری با اهداف خداپسندانه و به دور از تفاخر و تکاثر، مرضی خداوند و مورد تشویق اسلام است. به طور خلاصه، دیدگاه ما در تبیین حرمت کنز تا حدود زیادی همانند دیدگاه سومی است که پیشتر ذکر شد. با این تفاوت که یک جنبه از دیدگاه چهارم، یعنی نفی انگیزة تکاثر و تفاخر را نیز برای تکمیل آن لازم میدانیم.
دلالتهای حرمت کنز
با توجه به موضعگیری شدید قرآن کریم دربارة کنز و لزوم انفاق فی سبیلالله و ارتباط این مفاهیم با موضوعات مهمی چون پول، مالیات، بازارهای مالی، مصرف، سرمایهگذاری و...، لازم است برخی دلالتهای این حکم برای فرهنگ، اخلاق و حقوق اقتصادی اسلام را به اختصار توضیح دهیم.
1. دلالت حرمت کنز در زمینة وظایف پول: حرمت کنز نفی کننده ذخیره ارزشبودن پول نیست؛ زیرا ذخیرة ارزش بودن خاصیت تکوینی هرچیزی است که بتواند وسیلة مبادله و وسیله سنجش ارزش باشد و چنانکه گفته شده، احکام شرعی این گونه ویژگیهای طبییعی را از میان بر نمیدارد.18بنابراین، اولاً پول به لحاظ ویژگیهای ذاتیاش میتواند ارزش اقتصادی را ذخیره کند و از این طریق فاصلة زمانی میان فروش یک کالا و خرید کالای دیگر را پر کند؛ ثانیاً نگهداری پول حتی در صورت عمدی بودن در حد مخارج متعارف یک سال مجاز است.
ثالثاً اگر به طور ناخواسته پولی بیش از یک سال راکد بماند و مقدار آن بیش از نصاب باشد، ممکن است از نظر حکم تکلیفی معذور شناخته شود، ولی باید زکات آن پرداخت شود؛ رابعاً چنانچه انسان پولی را زائد بر مقدار مخارج سالیانه، عمداً راکد بگذارد، از نظر حکم تکلیفی فعل حرامی را مرتکب شده است؛ ولی به لحاظ احکام وضعی ـ مادامی که به حد نصاب نرسیده و یک سال نگذشته باشد، وجوب زکات متوجه او نخواهد بود. نتیجه اینکه حرمت کنز ذخیرة ارزش بودن پول را نفی نمیکند، بلکه آن را در عالم اعتبار محدود میسازد.
2. دلالتهای تکلیفی ـ اخلاقی: ثروتاندوزی تکاثری و آزادی دخل و تصرف در ثروت و درآمد، از اصول و ارزشهای زیربنایی نظام سرمایهداری بهشمار میآید؛ اما در نظام اقتصادی اسلام به دلیل نوع نگرشی که نسبت به خدا، جهان و انسان وجود دارد، مال و ثروت فقط وسیلهای است که خداوند انسان را مأمور ساخته است آن را در جهت تعالی و تکامل خود و دیگران مصرف کند.
چنین نگرشی به مال و ثروت، به منزلة یکی از مهمترین اصول و بنیادهای اخلاقی نظام اقتصادی اسلام، از جمله دلالتهای حرمت کنز به شمار میرود. بر اساس این اصل، اولاً رویکرد تکاثری در کسب مال و ثروت و هدف قرار گرفتن آن که منشأ بسیاری از مفاسد اجتماعی است به شدت محکوم است؛ ثانیاً معطل گذاشتن پول و مال که موجب بطلان فلسفة وجودی آن و به نوعی ظلم به حقوق اجتماع میباشد حرام است؛
ثالثاً استفاده از اموال باید در چارچوب اصول و ضوابطی باشد که مورد رضایت خداوند است. بر این اساس، وجود انگیزة تکاثر به همراه راکد گذاشتن و ترک انفاق در راه خدا، بدترین نوع کنز است و برای رهایی از حرمت کنز لازم است هم انگیزة کسب مال و ثروت خدایی باشد و هم از معطل گذاشتن آن اجتناب شود و هم تصرف در آن بر اساس ضوابط شرعی باشد، فقدان هر یک از این سه ویژگی، مستلزم گرفتاری عقاب کنز خواهد بود.
بسیاری از اقتصاددانان مسلمان با الهام از موضع قرآن کریم پدیدة کنز در مفهوم کینزی آن را ممنوع میدانند؛ ولی به اعتقاد گروه دیگری از آنها؛ مفهوم کنز در قرآن متفاوت از کنز اقتصادی است و از اینرو، بورسبازی سالم، مجاز است. |
3. دلالتهای وضعی ـ قانوی: یکی از ابعاد مهم بحث در تبیین حرمت کنز، تمییز میان دلالتهای اخلاقی و حقوقی این حکم است. متأسفانه بهرغم اهمیت این حکم کمتر در متون فقهی بدان توجه شده است. به همین دلیل، ادبیات این موضوع بیانگر وجود ابهامات فراوان در این زمینه است. برخی از نویسندگانی که صرفاً با رویکرد وضعی ـ قانونی به این مسئله نگاه کردهاند، دلالت آن را در حد وجوب زکات بر مسکوکات طلا و نقره فروکاستهاند؛ برخی سخن از نسخ و یا تخصیص این حکم با حکم زکات به میان آوردهاند و برخی دیگر درصدد حفظ ظاهر آیه برآمده و افزون بر زکات، نوع دیگری از انفاق واجب را از آن استفاده کردهاند.
هر چند روشنشدن این ابهامات نیازمند تحقیقی مستقل است؛ بهطور خلاصه میتوان گفت آنچه از ظاهر آیه با در نظر گرفتن مجموعة قرائن قرآنی، حدیثی و فقهی به دست میآید این است که این آیه درصدد تأسیس یک اصل اساسی و کلی برای تنظیم و تدوین نظام اخلاقی و حقوقی است و برای پیبردن به احکام دقیق فقهی و حقوقی باید به قوانین و احکام خاص آن که در جای مناسب خود بیان شده است رجوع کرد.
برای مثال، در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که دربارة زکات، خمس، نفقات خانواده و. .. احکامی را بیان کرده است و در متون فقهی نیز این احکام به طور دقیق بیان شده است. بنا براین، انتظار دلالت فقهی ـ حقوقی از این آیه بدون مراجعه به آنها انتظار نابجایی است.توجه به مفاد آیه کنز به منزلة یک زیربنا و اصل حاکم بر احکام حقوقی میتواند موجب دقت در استخراج احکام شود.
کارکردهای اقتصادی تحریم کنز
در این بخش به بررسی تحلیلی آثار و نتایج تحریم کنز بر متغیرهای کلان اقتصادی خواهیم پرداخت. در این تحلیل، تأکید اصلی بر سه ویژگی به دست آمده از تبیین مفاد تحریم کنز و دلالتهای آن است که عبارتاند از: 1. حرمت نگهداری پول (مال) به صورت راکد؛ 2. نفی انگیزة تکاثر در کسب درآمد و ثروت؛ 3. لزوم تخصیص درآمد (انفاق) در امور مورد رضایت خداوند (اعم از مصارف شخصی، مشارکت اجتماعی و سرمایهگذاری). در ادامه، اثر این سه ویژگی بر تقاضای پول، بازارهای مالی، توزیع درآمد و ثروت، تعادل عرضه و تقاضای کل و پسانداز و سرمایهگذاری را بررسی خواهیم کرد.
1. تقاضای پول: در نظریة کینز افزون به انگیزههای معاملاتی و احتیاطی، بر تقاضای پول به انگیزة سفتهبازی نیز توجه شده است. اقتصاددانان مسلمان دربارة وجود دو انگیزة نخست در اقتصاد اسلامی تردیدی ندارند؛ اما دربارة انگیزة سفتهبازی اختلاف نظر دارند. منشأ این اختلاف به اختلاف دربارة حرمت کنز و مشروعیت فعالیت سفتهبازی برمیگردد. کسانی که کنز پول و فعالیت سفتهبازی را مشروع میدانند، نظریههایی از سنخ دسته دوم ارائه کردهاند؛ با این تفاوت که به جای نرخ بهره از متغیرهای دیگری مانند نرخ سود استفاده کردهاند.
در اینگونه نظریهها، به دلیل آنکه تعادل بخش پولی مستقل از بخش واقعی است، تحلیلهای اقتصاد کلان در چارچوب LM- IS امکانپذیر است؛ اما کسانی که نگهداری پول به صورت راکد و فعالیت سفتهبازی را غیرمشروع میدانند، در گروه اول نظریههای تقاضای پول جای میگیرند. در اینگونه نظریهها، تعادل بازار پول مستقل از تعادل بازار کالاها و خدمات نیست؛
زیرا تغییرهای تقاضای پول تابع تغییرهای تقاضای کالا و خدمات در بخش واقعی اقتصاد است و متغیرهای بخش واقعی اقتصاد مانند درآمد ملی، سطح قیمتها، نرخ سود و مانند آن، ابتدا بر عرضه و تقاضا در بخش واقعی اقتصاد اثر میگذارند و به تبع آن، در تقاضای پول تغییر پدید میآید. بدین ترتیب، بخش پولی، انعکاسی از بخش واقعی اقتصاد است و برای تحلیل رخدادهای اقتصاد کلان نمیتوان از چارچوب LM - IS استفاده کرد.19
ممکن است برخی اشکال کنند که در زمانهای گذشته به دلیل کندی فعالیتهای اقتصادی و مزایای نگهداری پول در مقایسه با سایر داراییها، انگیزة زیادی برای کنز وجود داشت و این امر در کنار محدودیت عرضة پول به دلیل هزینهبر بودن کشف و تولید طلا و نقره میتوانست اختلالات بزرگی را در اقتصاد موجب شود؛اما امروزه نگهداری پول به واسطه وجود هزینههای چون کاهش ارزش به واسطه تورم و وجود زمینههای سرمایهگذاری در سایر دارایها خودبهخود رجحانی ندارد. از طرف دیگر، عرضه پولهای اعتباری نیز هزینهای ندارد. بر این اساس، از آنجا که اولاً نگهداری پول موضوعیت ندارد و ثانیاً بر فرض نگهداری، آسیب زیادی نخواهد زد، حرمت کنز اهمیت چندانی نخواهد داشت.
این مطلب درست به نظر نمیرسد؛ زیرا در شرایط رکودی که بهره و تورم ناچیز است، نگهداری پول به دلیل نداشتن ریسک، رجحان پیدا میکند و افزایش عرضه پول نیز راهحل مناسبی برای جبران کمبود پول در جریان نیست؛ زیرا این عمل حجم نقدینگی را افزایش داده و مدیریت جریان پول را مختل خواهد ساخت. افزون بر این، امروزه نوع دیگری از نگهداری پول به انگیزة سفتهبازی و سودجویی وجود دارد که به لحاظ فقهی تطبیق کنز بر آن قابل بحث است. برخی از جنبههای این بحث، در عنوان بعدی بررسی خواهد شد.
2. سفتهبازی در بازارهای مالی: بازارهای مالی از جمله مهمترین ارکان نظام اقتصادی هستند که وظیفة هدایت پساندازها به سوی سرمایهگذاری، کاهش هزینه مبادلات، کاهش ریسک و تأمین نقدینگی را به عهده دارند. در این بازارها، اسناد مالکیت شرکتها و کالاهای بادوام سرمایهای و نیز سهام بنگاهها خرید و فروش میشود. یکی از پدیدههای بحثانگیز بازارهای مالی، عملیات بورسبازی است.
بورسبازی، فعالیتی اقتصادی است که به هدف دستیابی به سود از طریق پیشبینی تغییرهای قیمت کالا، اوراق بهادار یا ارز انجام میشود. انگیزة اصلی بورسبازان از انجام معاملات و خرید و فروش داراییهای گوناگون، کسب سود است. بورسبازان ممکن است کالایی را بخرند که به طور حقیقی به آن نیاز ندارند و فقط به این دلیل که پیشبینی میکنند قیمت آن در آینده افزایش یابد، آن را میخرند، همچنین ممکن است کالایی را که به آن نیاز دارند بفروشند، فقط به این دلیل که قیمت آن در آینده کاهش خواهد یافت.20
تحریم کنز و راکد نگهداشتن پساندازها موجب میشود که سهمی از درآمد که به مصرف و مشارکت اجتماعی اختصاص نیافته و به اصطلاح پس انداز میشود، توسط خود شخص و یا با واگذاری به افراد دیگر سرمایهگذاری شود. با افزایش درآمد، ابتدا هزینههای جبران استهلاک سرمایه و تهیّه لوازم کسب و کار و سرمایه لازم برای پشتیبانی هزینههای مصرفی مورد توّجه قرار میگیرند. |
در اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی، دیدگاههای بسیار متفاوتی دربارة سفتهبازی ارائه شده است. برای اولینبار، کینز این فعالیت را معرفی کرد و نشان داد که سفتهبازان بخشی از ثروت جامعه را به صورت نقد نگهداری میکنند تا بتوانند از فرصتهایی که برای این منظور در بازارهای مالی پدید میآید، بهره گیرند.ازاینروی، او برای پول افزون بر تقاضای معاملاتی و احتیاطی، تقاضای سفتهبازی را نیز مطرح کرد.
با تشریح همین پدیده، کینز ارتباط دو بخش مالی و واقعی اقتصاد را با هم نشان داد و تأثیر حاد سیاستهای پولی را بر تولید و اشتغال تبیین کرد. در عین حال، خود کینز این فعالیت را هیچگاه نستود و آن را نوعی احتکار ثروت جامعه به شکل نقد تلقی کرد.21در نظریة توبین، تقاضای سفتهبازی در چارچوب مسئله انتخاب سبد دارایی از میان گزینههایی که دارای بازدهی و ریسک متفاوتی هستند تحلیل شده و انتخاب پول به قصد کاهش ریسک موجه شمرده میشود.22
سیلویو گزل، در زمانی که بازارهای مالی هنوز به شکل امروزی توسعه نیافته بودند، با تشریح خواص پول در مقایسه با سایر کالاها، به نقش زیانآور کنز پول در ایجاد زمینه برای رباخواری و ایجاد اختلال در بازار کالا اشاره کرده بود. کینز نیز عقاید او را تأیید کرد و آن را به بازار مالی تعمیم داد؛ اما فریدمن معتقد است فعالیت سفتهبازان در مجموع باعث تثبیت ارزش داراییها میشود و نقش مثبتی تلقی میشود.23
در اقتصاد اسلامی، عدهای مانند ایرج توتونچیان فعالیت سفتهبازی را زیانبار میدانند؛ زیرا آنچه در اقتصاد به افزایش تولید، اشتغال و رفاه منجر میشود، رونقِ بخشِ واقعی آن است، نه بزرگ شدن بخش پولی. داراییهای پولی اگر به سرمایه تبدیل نشوند، در جریان تولید قرار نمیگیرند و ارزش افزوده ایجاد نمیکنند.بنابراین نگه داشتن بخش قابل توجهی از ثروت جامعه به صورت نقد و تبدیل نکردن آن به داراییهای ثابت، باعث حبس شدن این ثروت میشود که مصداق جدیدی از پدیدة کنز به شمار میآید.
در مقابل، تعداد دیگری مانند میرمعزی24 و صالحآبادی25 معتقدند در صورتی که بورسبازی به گونهای سالم و به دور از احتکار و ائتلاف و انتشار اخبار کذب و معاملات صوری و مانند آن انجام شود، اشکال فقهی نخواهد داشت. میرمعزی پدیدة کنز، که به اصطلاح کینزی آن که در بازار مالی رخ میدهد، را مشمول مفاد آیه کنز نمیداند و با بررسی برخی قواعد فقهی و استناد به روایات خاص، در صدد اثبات مشروعیت بورسبازی برمیآید.بیشتر اقتصاددانان و فقیهان اهل سنت بورسبازی را در فرض وجود احتکار، تبانی و مانند آن در نظر گرفته و ممنوع شمردهاند.26
شهید سیدمحمدباقر صدر با ارائه یک تحلیل جامع از تجارت به مفهوم لغوی و تجارت قانونی، تجارت مورد قبول اسلام را تجارتی میداند که متضمن ارائه خدمتی باشد و چنین تجارتی را شعبهای از تولید به شمار آورده است. بر این اساس، ایشان سودی که بدون کار تولیدی و صرفاً از طریق انتقال مالکیت بهدست آمده باشد را معلول سیطره روح خودخواهی بر روابط تجاری دانسته و محکوم میکند.
وی با اشاره به نصوصی که انجام معامله قانونی بدون ارائه خدمت تولیدی را نهی میکنند و همچنین روایات نهی از تلقی رکبان و بیع الحاضر للبادی میفرماید:فلسفة ممنوعیت مزبور، از میان برداشتن واسطهها و هرگونه طفیلیگری در جریان تولید است. به خاطر آنکه تولیدکننده را از مصرفکننده جدا ساخته و بدون آنکه واقعاً کاری انجام دهد، به صرف واسطهگری درآمد و منفعتی به جیب میزند.
بنابراین، اسلام با واسطهگری به خاطر آنکه فاقد هرگونه محتوای تولیدی بوده و صرفاً به خاطر کسب سود انجام میشود و این تحمیل زیادی بر جامعه است مبارزه میکند.27ایشان پذیرش ریسک را نیز منشأ درآمد نمیدانند و در این باره میگویند: «بر اساس نظریه توزیع بعد از تولید، «مخاطره» منشأ درآمد شناخته نشده و مجوز نظری هیچیک از انواع درآمدهای قانونی نیست؛ زیرا مخاطره نه جنبه کالا و سرمایه را دارد که مخاطِر به دیگری تأدیه و ثمن را مطالبه کند و نه کار است که روی مادهای پیاده گردد تا حق تملک یا مطالبه اجرت مطرح شود».28
ازبررسی مفهوم لغوی کنز سه خصوصیت جمع کردن، انباشتن و راکد گذاشتن برای مفهوم کنز به دست میآید. بنابراین، مفاد حرمت کنز با توجه به صدر آیه و صرفنظر از قرائن دیگر، حرمت در انباشتن طلا و نقره و خارج ساختن آنها از جریان امور اقتصادی است. از عبارت «هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ» نیز استفاده میشود که انگیزة ثروتاندوزی و تکاثر نیز در حرمت این عمل مؤثر است. |
در مجموع، به نظر میرسد صرفنظر از بورسبازی غیرسالم که از دید همگان ممنوع است، منشأ اختلاف دربارة بورسبازی سالم به دو نکته برمیگردد: کنز کردن پول و غیرمولد بودن و بلکه زیانبار بودن این فعالیت. بر اساس تبیین ما، نگهداری پول به صورت راکد و خارج کردن آن از جریان فعالیتهای اقتصادی حرام است و صِرف به گردش درآوردن آن نیز کافی نیست، بلکه به کار گرفتن پول باید در فعالیتهایی باشد که بتوان آن را مصداق سبیلالله به شمار آورد.
حال با توجه به تحلیلی که از شهید صدر دربارة موضع اسلام نسبت به اینگونه فعالیتها نقل کردیم، چنین عملی اگر هم به ظاهر جزو مصادیق سنتی کنز به شمار نیاید، از این جنبه که معیار به کارگیری پول در راههای مورد رضایت خداوند را تأمین نمیکند، مشمول حرمت کنز خواهد بود. بدین ترتیب، حذف سفتهبازی از بازارهای مالی را باید یکی از کارکردهای حرمت کنز به شمار آورد.
3. پسانداز و سرمایهگذاری: تحریم کنز و راکد نگهداشتن پساندازها موجب میشود که سهمی از درآمد که به مصرف و مشارکت اجتماعی اختصاص نیافته و به اصطلاح پس انداز میشود، توسط خود شخص و یا با واگذاری به افراد دیگر سرمایهگذاری شود. با افزایش درآمد، ابتدا هزینههای جبران استهلاک سرمایه و تهیّه لوازم کسب و کار و سرمایه لازم برای پشتیبانی هزینههای مصرفی مورد توّجه قرار میگیرند.
این مخارج حتّی در درآمدهای پایینتر از حد کفاف نیز ممکن است وجود داشته باشند. در درآمدهای بالاتر نیز همواره قسمتی از درآمد برای ارتقای سطح زندگی و کسب توانایی بهمنظور مشارکت در تأمین هزینههای اجتماعی، به امر پسانداز و سرمایهگذاری اختصاص مییابد. رابطة پسانداز و درآمد مثبت است، امّا اینکه همراه با افزایش درآمد، میل نهایی به پسانداز ثابت میماند و یا تغییر میکند، معلوم نیست.
نتیجهگیری
بیان قرآن کریم در تحریم کنز و لزوم انفاق فی سبیلالله، بسیار قاطع و شدید است. با این حال، مفاد آیة کنز در علم فقه کمتر بررسی شده است. این مقاله مسئله کنز را از دیدگاه فقه و اقتصاد بررسی کرده است. مفهوم لغوی کنز، جمع کردن، انباشتن و راکد گذاشتن مال است. در فرهنگنامههای اقتصادی نیز کنز به پسانداز راکد اطلاق شده است.
در متون علم اقتصاد، ابتدا پدیدة کنز به معنای خارج شدن پول از گردش مبادلات بود؛ اما پس از کینز در مفهوم محدودتری که با انگیزة سفتهبازی در ارتباط است، بهکار گرفته شد.اقتصاددانان غربی دربارة کنز و بورسبازی دیدگاههای متفاوتی دارند؛ برخی مانند گِزِل و کینز آن را محکوم میکنند؛ در حالیکه فریدمن نقش بورسبازان را در مجموع مثبت تلقی کرده است.
بسیاری از اقتصاددانان مسلمان با الهام از موضع قرآن کریم پدیدة کنز در مفهوم کینزی آن را ممنوع میدانند؛ ولی به اعتقاد گروه دیگری از آنها؛ مفهوم کنز در قرآن متفاوت از کنز اقتصادی است و از اینرو، بورسبازی سالم، مجاز است.دربارة معنای «انفاق فی سبیلالله» دو احتمال مطرح است. معنای خاص آن که انفاق جزیی از مال برای مصالح اجتماعی و غیرشخصی است، در اینجا مناسب به نظر نمیرسد.
در مقابل معنای عام، یعنی هزینه کردن همة مال در مصالح فردی و اجتماعی در چارچوب ضوابط شرعی با سیاق آیه سازگاری بیشتری دارد. این معنا مورد حمایت برخی از مفسران و گروهی از اقتصاددانان مسلمان قرار گرفته است.در مجموع، اندیشمندان مسلمان در تبیین حرمت کنز و لزوم انفاق فی سبیلالله دیدگاههای متفاوتی ارائه کردهاند. که چهار دیدگاه مهم در این زمینه بررسی شد.
بنابرتجزیه و تحلیل صورت گرفته در مقاله، مفاد آیه کنز، نفی انگیزة تکاثر در انباشت ثروت و سرمایه، پرهیز از راکد گذاشتن پول (مال) و لزوم هزینه کردن آن در راههای خداپسندانه اعم از مصارف شخصی، مشارکتهای اجتماعی و سرمایهگذاری میباشد. نکته پایانی آنکه، حرمت کنز نقش اساسی در نفی سفتهبازی در بازارهای مالی کاهش انگیزه برای تقاضای سفتهبازی پول و ارتقای سطح سرمایه گذاری، دارد.
پی نوشت ها:
1. سیدقطب، عدالت اجتماعی در اسلام، ترجمه سیدهادی خسروشاهی و محمدعلی گرامی، ج 1، ص 175.
2. ر.ک: محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمانشهر نبوی، ص 185-195.
3. محمدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 16، ص 41.
4. فضل بن الحسن الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 41.
5. محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج 10، ص 395.
6. سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج 9، ص 247.
7. محمد محمدی ریشهری و سیدرضا حسینی، التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، ص 513.
8. ر.ک: همان، ص 510 ـ517
9. رسول خدا ( صلاللهعلیهوالهوسلم) : در این باره میفرماید: «هر کس برای صیانت خود از نیازمندی به دیگران و تلاش برای خانوادهاش و دستگیری از همسایگان، از راه حلال دنیا را طلب کند، در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات میکند که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد و کسی که به خاطر تکاثر و تفاخر و ریا، از راه حلال به طلب دنیا برود، خداوند را در حالی ملاقات میکند که بر او خشمگین است» همان، ص 504.
10. همان، ص 503 ـ 549
11. ر.ک: سیدرضا حسینی، سیره اقتصادی امام علی(ع) ، ص 47.
12. ری شهری1، التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، ص 367
13 ری شهری1، همان، ص 514
14. همان، ص 515
15. یکی از این افراد که در هنگام تقسیم میراث او منازعه شدیدی میان ابوذر و عثمان و کعبالاحبار در گرفت، عبدالرحمن عوف بود که ابنسعد درباره اموال او میگوید: در میان ما ترک او شمش طلایی بود که با تبر قطعهقطعه شد؛ به گونهای که موجب تاول زدن دست مردان گردید و چهار زن داشت که سهم یکی از آنها از هشت یک آن مال بیش از هشتاد هزار (دینار) شد. (محمد محمدی ریشهری و همکاران، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج 3، ص 151).
16. محمد محمدی ریشهری و سیدرضا حسینی، التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، ص 366.
17. همان، ص 367
18. برای مثال حرمت شرب خمر خاصیت مستکنندگی خمر را برنمیدارد ـ بلکه صرفاً در عالم اعتبار آن را محدود میسازد. محدودیت اعتباری نیز گاهی صرفاً در محدودة حکم تکلیفی است و گاهی جنبة وضعی نیز پیدا میکند.
19. ر.ک: سیدحسین میرمعزی، «تقاضای پول در اقتصاد اسلامی»، اقتصاد اسلامی، ش 10.
20. میرمعزی 2، 1382
21. ر.ک: صدر، سیدکاظم و فاطمه اسماعیلی، « تقاضای پول و مساله سفته بازی».
22. همان.
23. همان.
24. ر.ک: سیدحسین میر معزی، « بورس بازی از نگاه فقه»، اقتصاد اسلامی، ش 9، 1382.
25. علی صالح آبادی، بازارهای مالی اسلامی، ص 45- 65.
26. ر.ک: سیدحسین میر معزی، « بورس بازی از نگاه فقه»، اقتصاد اسلامی، ش 9، 1382.
27. سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، ص 645-652.
28. همان، ص 601
سیدرضا حسینی/عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
منبع:دو فصلنامه معرفت اقتصادی شماره 1