امام خمینی با تاکید بر عامل مصلحت به ویژه در عرصه ی سیاست و حکمرانی، به عنوان نخستین متفکر شیعی در دوران معاصر بر مفهوم مصلحت کمّاً و کیفاً متمرکز شد. هنر امام در آن بود که شکاف پر ناشدنی بین خلق و خالق را پر کرده و حرفشان «یا خدا یا انسان» نبود، بلکه هم بر خدا و هم بر انسان تکیه داشت.
مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ نتیجه ی عقلانیت حاکم بر سیره ی امام خمینی
همانگونه که در بخش های مختلف پیشین مشاهده شد، مصلحت سنجی بویژه در دوران بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی، همواره یکی از ارکان اساسی در سیره ی امام بوده است تا جاییکه ایشان در اواخر عمرشان دستور تشکیل نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را می دهند که اساس کارش مصلحت سنجی به فراخور مقتضیات زمانی و مکانی است.پرسش این است امام خمینی با تاکیدی که همواره بر اجرای احکام و قوانین اسلامی داشت، چگونه تن به تشکیل مجمعی داد که بنا بر مصلحت، برخی احکام اولیه و ثابت را هم می تواند به شکل موقت لغو کند. این مصلحت سنجی از کجا بر خواسته است؟
برای پاسخ دهی به این سوال، علاوه بر مقدمات لازم که در بخش های قبل بدان اشاره شد، باید به اندیشه و سیره ی امام به ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی که اندیشه ی ایشان تحت تاثیر برقراری حکومت اسلامی قرار گرفت، نگاهی افکند و عاملی را که در فرضیه ی تحقیق مطرح شد، به عنوان عامل اصلی تاثیر گذار بر شکل گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام به دستور امام محک زد.
امام،دولت اسلامی را مقدمه واجب ضروری می شمارد و به این موضوع اشاره دارد که اگر حکومت اسلامی تشکیل نشود بسیاری از احکام و فرایض عبادی تعطیل می شود. به همین دلیل دولت اسلامی و حفظ آن از اوجب واجبات است و اگر اجرای احکام موجب وهن نظام اسلامی شود، حفظ نظام بالاترین مصلحت است و باید مقدم و آن احکام تعطیل شوند (خسروپناه، پیشین، صص165-164). در دیدگاه امام حتی برای حفظ اسلام و نظام سیاسی آن و مملکت اسلامی، گاه کارهای حرام و نامشروع لازم و حتی واجب می شود.
به عنوان مثال، در مورد نفس جاسوسی آن را ناروا دانسته و مردود می شمارند؛ ولی به عنوان وسیله وابزار لازم برای حفظ اسلام و نظام اسلامی آن را نیکو و ضروری به حساب می آورند (فوزی،1384، ص163). در مواردی که امام بر ولایت فقیه با دایره اختیارات و صلاحیت های گسترده پافشاری می کنند، از تقید آن به «صلاح مسلمین» یا اقتضای مصالح غفلت نمی ورزند. بنا براین، فقیه عادل از همه ی اختیارات و صلاحیت های حکومتی و سیاسی که برای پیامبر و ائمه معصومین ثابت است، برخوردار است(همان، ص155).
امام در بیاناتی صریح از شورای نگهبان(که باید پاسدار شریعت باشد) می خواهند که مصلحت را نیز همواره در نظر بگیرند(همان، ص156). امام به این هم بسنده نکرد و دستور تشکیل نهاد«مجمع تشخیص مصلحت نظام» را صادر کرد. امام با اشاره به نقش مکان و زمان در تصمیم-گیری های شورای نگهبان ضمن تاکید بر عدم تعارض قوانین تدوین شده با اسلام، بر لزوم اجتهاد بر مبنای مقتضیات زمانی و مکانی تاکید داشته و از این طریق اسلام را از اتهام عدم توانایی در اداره ی جهان به ویژه در پیچ و خم های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی مبرا می کند (امام خمینی،1370 (ب)، صص218-217).
امام،دولت اسلامی را مقدمه واجب ضروری می شمارد و به این موضوع اشاره دارد که اگر حکومت اسلامی تشکیل نشود بسیاری از احکام و فرایض عبادی تعطیل می شود. |
امام خمینی در کتاب البیع با اشاره به اینکه اصل اولی در هر ولایتی این است که مقید به رعایت مصلحت باشد، بر این مهم تاکید می کنند که ارتباطی تنگاتن بین بحث ولایت فقیه و بحث مصلحت وجود دارد و اساساً یکی از ابزارهای مهم اعمال ولایت مصلحت است (فوزی، پیشین، ص157). از دیدگاه امام مرجع اصلی تشخیص مصلحت، ولی فقیه است؛ اما چون ولی فقیه خود نمی تواند همه جور مصالح کلی و جزئی را شخصاً تشخیص دهد و بر پایه ی آن حکم دهد یا قانونگذاری کند، از همین روی است که با واگذاری این صلاحیت به اشخاص یا نهادهایی که دارای تخصص و توانایی لازم در هر زمینه ای هستند، قانونگذاری و تشخیص مصلحت از جانب این اشخاص یا نهادها مشروعیت می یابد (همان).
امام خمینی در توضیح این کلام که «حکومت حق فقهای عادل است» بر این موضوع اشاره دارند که این کلام به معنای آن نیست که فقها در تمام زمینه ها تخصص لازم را برای اداره ی کشور دارند بلکه بدان معناست که ولی فقیه در رای حکومت و با استمداد از متخصصین عادل و متعهد و دارای صلاحیت امورات مملکتی را پیش می برند.
در سیره ی عملی امام خمینی نیز می بینیم که ایشان در موارد مختلف امور را به شوراها، مجمع ها و افراد متخصص ارجاع می دادند و احکام کارشناسی شده را تایید می کردند (همان، ص158). نمونه بارز در این باره تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در صورت عدم توافق بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، موضوع در مجمع مورد بررسی و کارشناسی قرار می گیرد و نتیجه به عنوان نتیجه ای مشروع قلمداد می شود (امام خمینی، پیشین(الف)،ص176).
امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با در نظر گرفتن واقعیت و جنبه های عینی و عملی حکومت در دو مرحله دامنه ی احکام صادره از جانب حکومت را وسعت بخشیده و دامنه ای فرای احکام ثانویه ی مصطلح فقهی بدان بخشیدند (تقوی، پیشین، ص145). امام همچنین، ضمن دفاع از فقه سنتی بر این مساله تاکید داشت که دفاع از فقه سنتی به معنای پویا نبودن فقه اسلام نیست و زمان و مکان به عنوان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد باید همواره مورد توجه قرار بگیرند (حسینی زاده، 1386، ص366).
با تمام این موارد که بدانها به عنوان نمونه ای از سیره ی امام در دوران حکومت اسلامی اشاره شد و از آنجا که عقل آدمی اقتضا می کند که در انجام کارهایش هدفی داشته باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند، این هدف یا مادی است یا معنوی، ولی در هر حال مصلحت وی را در بر دارد، یا حداقل تصور می شود که چنین باشد.
از همین رو، انسان سعی می کند ارزش کارهای خود را چه فردی و چه اجتماعی، بر اساس میزان مصلحت هر یک تعیین کند و در صورت تزاحم دو مصلحت، آن را که از اهمیت کمتر برخوردار است، فدای مصلحت مهم تر کند (ارسطا، پیشین، ص9). و نیز با توجه به آنکه در تفکر امام خمینی، بنا به گفته ی شخص ایشان، آن هم به کرّات و دفعات گوناگون؛ حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است و این بدان معناست که هدف اصلی امام، حفظ نظام اسلامی بوده است.لذا باید تشکیل «مجمع تشخیص مصلح نظام» را که در اصل اقدامی در راستای رسیدن به هدف حفظ نظام اسلامی بوده است، نتیجه ی عقلانیت حاکم بر سیره ی امام خمینی دانسته و فرضیه ی تحقیق را اثبات شده بدانیم.
در دیدگاه امام حتی برای حفظ اسلام و نظام سیاسی آن و مملکت اسلامی، گاه کارهای حرام و نامشروع لازم و حتی واجب می شود. به عنوان مثال، در مورد نفس جاسوسی آن را ناروا دانسته و مردود می شمارند؛ ولی به عنوان وسیله وابزار لازم برای حفظ اسلام و نظام اسلامی آن را نیکو و ضروری به حساب می آورند . |
چرا که عقلانیت اسلامی حاکم بر سیره ی امام، مصلحت دنیوی و اخروی انسان را در نظر دارد و همانگونه که گفتیم عقلانیت نیز اقتضا می کند که در انجام هر کاری انسان هدفی داشته باشد و در راه این هدف مصلحت برتر را بر تمام دیگر مصالح ارجح می داند. از همین روی و با توجه به آنکه نزد امام برترین مصلحت ها حفظ نظام است، پس طبیعی است که تشکیل نهادی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام در راستای هدف اصیل امام بوده که همان حفظ نظام اسلامی است و این اقدام به وضوح عقلانیت حاکم بر سیره ی ایشان را متجلی ساخته است.
نتیجه گیری
این پژوهش با طرح این سوال آغاز شد که امام خمینی با تاکیدی که همواره بر اجرای احکام و قوانین اسلامی داشت، پس بر چه مبنایی دستور تشکیل نهادی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام را صادر کرد که در شرایطی می تواند حکم به تعطیلی موقت برخی احکام ثابت و پایدار اسلام دهد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا معنای مفاهیم بنیادین این تحقیق(مصلحت، عقلانیت، سیره) را مورد کنکاش قرار دادیم و به این موضوع پرداختیم که مقصود ما از به کارگیری این واژه ها در تحقیق چه بار معنایی دارد.
سپس به تبیین دو مفهوم مصلحت و عقلانیت از دیدگاه اسلام و غرب پرداختیم.در تعریفی که از مصلحت بر اساس دیدگاههای اسلامی و غربی داشتیم به این نتیجه دست یافتیم که مفهوم مصلحت در دیدگاه اسلام معنایی متفاوت نسبت به معنایی که غرب از این مفهوم استنباط کرده است به دست می دهد. اسلام با تاکید بر زندگی دنیوی و اخروی انسان مفهوم مصلحت را تبیین کرده و برای آن دو ساحت مادی و معنوی قائل شده است.
اسلام با تاکید بر زندگی دنیوی و اخروی انسان مفهوم مصلحت را تبیین کرده و برای آن دو ساحت مادی و معنوی قائل شده است. حال آنکه در دید اندیشمندان غربی فقط بر معنای مصلحت مادی تاکید شده است. |
حال آنکه در دید اندیشمندان غربی فقط بر معنای مصلحت مادی تاکید شده است. پس از تبیین معنای این مفهوم از دید اسلام و غرب به تبیین مفهوم عقلانیت پرداخته و معنای آن را در دو نگاه اسلامی و غربی واکاویدیم.همانگونه که دیدیم، عقلانیت در نگاه غرب با عقلانیت در نگاه اسلام تفاوت های بنیادین دارد؛ بدان معنا که عقلانیت غربی تنها سطح عقلانیت ابزاری را شامل می شود و عقلانیت را محدود به ویژگی ابزاری عقل می کند حال آنکه اسلام با سطح قایل شدن برای مفهوم عقلانیت معنایی وسیع و مبسوط برای این مفهوم ارائه داده است.
اسلام با سطح قایل شدن برای مفهوم عقلانیت آن را در سه سطح (عقلانیت معرفتی، عقلانیت اخلاقی و عقلانیت ابزاری) به بحث گذارده است. پس از بررسی این دو مفهوم بنیادین تحقیق از زوایای گوناگون به بررسی این مفاهیم از دید امام خمینی پرداختیم.همانگونه که اشاره شد امام خمینی با تاکید بر عامل مصلحت به ویژه در عرصه ی سیاست و حکمرانی به عنوان نخستین متفکر شیعی در دوران معاصر بر مفهوم مصلحت کمّاً و کیفاً متمرکز شد.
هنر امام در آن بود که شکاف پر ناشدنی بین خلق و خالق را پر کرده و حرفشان «یا خدا یا انسان» نبود بلکه هم بر خدا و هم بر انسان تکیه داشت. در ادامه عقلانیت در سیره ی امام را هم بررسی کرده و ایشان را به عنوان یکی از ممتازترین خروجی های مکتب اسلام در این فقره ی موضوعی یافتیم که به واقع معنای مفهوم عقلانیت اسلامی را درک و هضم کرده و به تبع به اجرا گذارده است.
در ادامه به روند شکل گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاراتی داشتیم و پس از آن به بررسی فرضیه ی تحقیق پرداختیم. برای آزمون فرضیه با مروری بر سیره ی امام خمینی در دوران حکومت اسلامی به این مهم دست یافتیم که مصلحت سنجی همواره جز لاینفک سیره ی ایشان به ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی بوده است.
سپس با تاکید بر آنکه اقتضای عقل حکم می کند که هر انسانی هدفی داشته باشد و برای رسیدن به آن هدف تلاش کند به هدف اصلی امام که همواره مورد تاکید ایشان بود، یعنی؛ حفظ نظام اسلامی اشاره داشته و تشکیل مجمع تشخیص مصلح نظام را که به واقع نهادی در راستای حفظ نظام اسلامی است، اقدامی در راستای تحقق آن هدف و نتیجه ی عقلانیت حاکم بر سیره ی ایشان دریافتیم.
منابع :
1. احمدی،علی (1383)، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
2. ارسطا، محمد جواد(1380)، تشخیص مصلحت نظام از دیدگاه فقهی-حقوقی، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
3. آذری قمی، مهدی (1366)، رهبری و جنگ و صلح، تهران: بنیاد رسالت.
4. پایگاه حوزه (تیر1377)، <<مصلحت نظام از دیدگاه امام خمینی(ره)>>، مندرج در:
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4519&id=32475
5. پایگاه حوزه (اسفند1377)، <<مشورت در سیره پیامبر>>، مندرج در:
(http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4206&id=27132)
6. پایگاه حوزه (بهار1379)، << عقلانیت در اندیشه و فقه سیاسی امام خمینی>>، مندرج در:
(http://www.hawzah.net/HAWZAH/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6114&id=64826)
7. پایگاه قبسات (1387)، <<مفهوم عقلانیت>>، مندرج در:
(http://www.qabasat.org/articles/3.doc )
8. تقوی،محمد ناصر (1378)، حکومت و مصلحت، تهران: انتشارات امیرکبیر.
9. حسینی زاده.محمدعلی (1386)، اسلام سیاسی در ایران، قم: انتشارات دانشگاه مفید.
10. خسروپناه، عبدالحسین (1379)، گفتمان مصلحت در پرتو شریعت و حکومت، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
11. خمینی، روح الله (1370)(الف)، صحیفه نور، جلد20، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
12. خمینی، روح الله (1370)(ب)، صحیفه نور، جلد21، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
13. دهخدا،علی اکبر (1345)، لغتنامه دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
14. رحیم پور ازغدی، حسن (1378)، عقلانیت، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
15. روزنامه جمهوری اسلامی (شنبه19دی1366)، <<پیام امام خطاب به رئیس جمهور وقت>>.
16. سعیدی پور و آذینفر (1356)، فرهنگ فارسی خرد، تهران: نشر خرد.
17. عمید، حسن (1362)، فرهنگ عمید، تهران: انتشارات امیرکبیر.
18. فقیه، محمد باقر (1381)، بررسی تحلیلی وظائف مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران: انتشارات پیام یوسف.
19. فوزی، یحیی (1384)، اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، قم: نشر معارف.
20. گرجی، ابوالقاسم (1369)، مقالات حقوقی، جلد2، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
21. مرعشی، محمد حسن (1371)، «مصلحت و پایه های فقهی آن»، مجله قضایی و حقوقی دادگستری،ش6.
22. مطهری، مرتضی (1370)، اسلام و مقتضیات زمان، جلد2، تهران: انتشارات صدرا.
23. منصورنژاد، محمد (1385)، <<مصلحت از دیدگاه امام خمینى(ره)و اندیشمندان غربى>> مندرج در:
http://balagh.net/persian/politic/mafahim_siyasi/2-19/02.htm))
24. هاشمی، سیدحسین (1381)، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تحلیل مبانی فقهی و حقوقی، قم:مرکز مطالعات و پژوهش های اسلامی.
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی