0

تحلیل کنز از دیدگاه فقه و اقتصاد

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

تحلیل کنز از دیدگاه فقه و اقتصاد

 

می‌توان سه ویژگی برای مفهوم عرفی کنز استفاده نمود؛ جمع کردن، انباشتن و راکد گذاشتن. در معنای لغوی کنز، طلا و نقره، خصوصیت ندارد و هر نوع مالی که به این نحو ذخیره شود، کنز نامیده می‌شود؛ بر این اساس به نظر می‌رسد موضوع حرمت کنز در آیه 34 سوره توبه نیز همان معنای لغوی است.

 

خبرگزاری فارس: تحلیل کنز از دیدگاه فقه و اقتصاد

 

چکیده

کنز به عنوان یکی از مفاهیم محوری در ادبیات فقه اقتصادی که در آیات 34و35سوره‌ی توبه وارد شده، مورد برداشت‌های گوناگونی از ناحیه‌ی مفسران، فقیهان و اقتصاددانان مسلمان قرار گرفته است. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی فقهی ـ اقتصادی، ضمن بررسی برخی از مهمترین این دیدگاه‌ها، در صدد ارایه تبیینی قابل قبول از مفهوم کنز و تحلیل برخی از آثار و کارکرد‌های اقتصادی آن است. فرضیه‌ی مقاله این است که آیات کنز بیانگر یک قاعده ی اساسی در جهت اصلاح انگیزه‌های حاکم بر رفتارهای اقتصادی افراد در زمینه‌ی کسب مال و ثروت و جریان صحیح گردش پول (مال) و چگونگی تخصیص درآمد است.

بر اساس این حکم، رویکرد تکاثری به انباشت ثروت که مستلزم اسراف، اتراف و بی‌توجهی به مصالح اجتماعی و نیاز تهیدستان باشد،محکوم است . اسلام، خواهان قرار گرفتن ثروت و درآمد در جریان فعالیت‌های اقتصادی و در راه‌های مورد رضایت خداوند اعم از تأمین هزینه‌های شخصی و تأمین مصالح اجتماعی در (زمان حال) وسرمایه گذاری برای تأمین مصالح فردی و اجتماعی (آینده) است. تحلیل آثار این حکم برتقاضای پول، سفته بازی در بازار‌های مالی، رفتار پس انداز و سرمایه‌گذاری افراد و برخی پدیده‌های کلان اقتصادی،هدف دیگر این مقاله است.

کلید واژه‌ها: کنز، ذخیره‌سازی، تکاثر، انفاق، سبیل‌الله، پس انداز، سفته بازی.

مقدمه

در قرآن کریم، کنز طلا و نقره و خودداری از انفاق آنها در راه خدا به شدت مورد مذمت قرار گرفته است، این مضمون در آیه 34 سوره توبه چنین بیان شده است: «کسانی که زر و سیم را گنجینه می‏کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی‏کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده».(توبه: 34)این آیه، کنز کردن طلا و نقره و خودداری از انفاق آن در راه خداوند را به شدت نهی کرده و ارتکاب این عمل را موجب عذاب شدید اخروی دانسته است. ظاهر آیه، حرمت کنز کردن هر مقدار طلا و نقره، حتی اندک، و لزوم انفاق (همه) آن در راه خداست. شدت عقوبت مذکور در این آیه، بیانگر اهمیت زیاد حکم مندرج در آن است. علیرغم برخورد قاطع این آیه با کنز، این بحث در ادبیات فقه اقتصادی چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

در مباحث فقهی، بحث از مفهوم کنز، انفاق فی در راه خدا، حد مجاز انباشت ثروت، میزان انفاقات واجب، امکان تعمیم حکم به غیر طلا و نقره از جمله پرسشی‌هایی است که فراروی فقیهان و مفسران قرار دارد. از طرف دیگر، در علم اقتصاد نیز مسائلی مانند تحلیل رفتار افراد در زمینه پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، نقش پول به منزله وسیله ذخیره ارزش، ارتباط کنز با انگیزه سفته‌بازی برای تقاضای پول و نقش سفته‌بازی در عملکرد بازارهای مالی، توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرده است.با توجه به رابطه مستحکم دو حوزه معرفتی فقه و اقتصاد، بررسی کنز با رویکردی میان‌رشته‌ای می‌تواند به واقع‌نمایی بیشتر دیدگاه‌ها در این زمینه کمک کند. از این روی، این مقاله می‌کوشد با رویکرد فقهی ـ اقتصادی، پدیده کنز و کارکرد‌های اقتصادی آن را تبیین کند.

مفهوم عرفی کنز

در بیان لغت دانان کنز به معانی متفاوتی از جمله مالی که در زمین دفن شده،1 مالی که در ظرفی یا زمینی جمع و نگهداری شود،2 جمع‌کردن بعضی از مال روی بعضی دیگر،3 جمع‌کردن و ذخیره‌کردن مال،4 به کار رفته است.صرف نظر از بخشی از تفاوت‌های موجود در تعبیر لغویان که ناظر به مضمون برخی احادیث کنز است،

در مجموع می‌توان سه ویژگی برای مفهوم عرفی کنز استفاده نمود؛ جمع کردن، انباشتن و راکد گذاشتن. در معنای لغوی کنز، طلا و نقره، خصوصیت ندارد و هر نوع مالی که به این نحو ذخیره شود، کنز نامیده می‌شود؛ بر این اساس به نظر می‌رسد موضوع حرمت کنز در آیه شریفه نیز همان معنای لغوی است و طلا و نقره صرفاً برای مثال و از باب اینکه بیشتر انباشت و احتکار مال به وسیله آن انجام می‌شده، ذکر شده است.

از امام رضا(ع) نقل می‌کنند که فرمود: «کسی که از فضل خداوند متعال چیزی برای تأمین خانواده‌اش طلب می‌کند، اجر بزرگ‌تری از جهادگر در راه خدا خواهد داشت».
مفهوم اصطلاحی کنز

در فرهنگ‌های اصطلاحی علوم اقتصادی، واژه «کنز» در مفاهیمی چون ذخیره‌کردن وجه نقد و عدم سرمایه‌گذاری آن در امور تولیدی و تجاری، جمع‌کردن بیش از اندازه مورد احتیاج اموال یا پول و حفظ آن در حالت رکود و پس‌اندازی که به سرمایه‌گذاری تبدیل نگردد، استفاده شده است. بر این اساس، طبق نظریه پولی مطرح شده، کنزکردن به مثابه نشت درآمد ملی محسوب می‌شود؛

زیرا پول را از گردش خارج می‌کند و از میزان درآمد می‌کاهد. هر اندازه که سهم بیشتری از درآمد به شکل پول، کنز شود، به همان میزان نیز از گردش پول کاسته می‌شود. باید توجه داشت این تعاریف بیانگر برداشت‌‌های سنتی از مفهوم کنز است. در برداشت‌های جدید، پدیده کنز معنای محدودتری دارد که صرفاٌ به کنار گذاشته شدن پول از بخش واقعی اقتصاد مربوط می‌شود؛ نه کلّ جریان اقتصاد.

کنز از دیدگاه اقتصاددانان غربی

چنانکه از تعریف‌های عرفی و اصطلاحی استفاده می‌شود، مفهوم اقتصادی کنز ارتباط تنگاتنگی با پول و کارکردهای آن دارد. بیشتر اقتصاد‌دانان برای پول سه وظیفه وسیله مبادله، واحد سنجش ارزش کالاها و خدمات، و وسیله ذخیره ارزش بودن را ذکر کرده‌اند. به اعتقاد شومپیتر، میان ذخیره ارزش بودن پول و کنز رابطه نزدیکی وجود دارد. او سابقه اعتقاد به ذخیره ارزش بودن پول را به زمان ارسطو برمی‌گرداند و می‌‌گوید تعداد زیادی از اقتصاددانان بر روی ذخیره ارزش بودن پول تأکید کرده‌اند.

او از کسانی مانند مارشال، فون میزس، کمرر و ایروینگ فیشر نام می‌برد که کنز پول را به مفهوم خرج نکردن و نگهداری آن به منزله یک دارایی دانسته‌اند.5 به اعتقاد شومپیتر، این اقتصاددانان گرچه بر نقش کنز کردن پول در ایجاد رکود‌ با اطلاع بوده‌اند، و هابسون به طور خاص کنز کردن پول را علت اساسی ایجاد عدم تعادل و علت بیکاری اهمیت می‌داند، ولی این مسئله در مدل‌های تحلیل تعادل اقتصادی قبل از کنز چندان مورد توجه نبود.

برای مثال، ژان باتیست سی در مدل تعادل بازارهای خود، پول را فقط وسیله مبادله در نظر گرفته و با این فرض نتیجه می‌گیرد که «عرضه کالاها بدون توجه به رفتار حجم پولی و سطح قیمت، باعث ایجاد تقاضا برای آنها می‌شود».6 در واقع، اگر پول را فقط وسیله مبادله در نظر بگیریم، دلیلی برای عدم تعادل اقتصادی نخواهیم داشت؛

زیرا در این‌صورت از آنجا که پول ذخیره نمی‌شود، هر عرضه‌ای به ناچار تقاضایی را به دنبال خواهد داشت و هر فرد یا بنگاهی به محض اینکه درآمد یا عایدی خود را دریافت کند، می‌کوشد آن‌را خرج کند. بر این اساس، اقتصاددانان کلاسیک اعتقاد داشتند دیگر هیچ‌گونه احتمالی برای عدم تعادل در کمتر از اشتغال کامل وجود نخواهد داشت.

انتقاد عمده‌ای که به اتحاد «سی» وارد شد این بود که او وظیفه ذخیره ارزش بودن پول و در نتیجه این حقیقت که عامل دیگری به جز انگیزه معاملاتی در تقاضای پول نقش دارد را نادیده می‌گرفت. اولین کسی که متوجه این اشتباه شد جان مینارد کینز بود. او نشان داد که به دلیل وجود بهره و در نتیجه سفته‌بازی با پول در بازار پولی، ‌مردم می‌توانند پول را در مواردی غیر از تقاضا برای کالا (تقاضای معاملاتی و شاید احتیاطی) به کار ببرند. وی با این کشف ساده ثابت کرد بر خلاف ادعای اقتصاددانان کلاسیک، اقتصاد سرمایه‌داری دارای مکانیزم خوداصلاح‌کننده نیست و اشتغال کامل همراه با ثبات قیمت‌ها از پیش‌آمد‌های نادر این اقتصاد است.7 در نظریه کینز، مردم ممکن است با یکی از سه انگیزه، معاملاتی، احتیاطی و سفته‌بازی نگهداری کنند.

پیامبر خدا(ص) فرمودند: «چنین نیست که سبیل‌الله فقط مخصوص جهاد و شهادت باشد. هر کس برای پدر و مادرش تلاش کند در راه خداست و هر کس که برای خانواده‌اش تلاش کند در راه خداست و هر که برای محافظت از آبروی خویش کوشش کند در راه خداست و هر کس که به منظور زیاده‌طلبی گام بردارد، تلاش او در راه شیطان است.

دو انگیزه اول در نظریه کینز نقش چندانی ندارد و او بیشتر بر انگیزه سفته‌بازی تأکید کرده و از آن با عنوان رجحان نقدینگی یاد می‌کند. کینز انگیزه سفته بازی را به تمایل افراد برای نگهداری منابع خود به شکل پول نقد، به منظور استفاده از نوسانات بازار؛ تعریف می‌کند. بر این اساس هر‌گاه فردی پیش‌بینی کند که نرخ‌های بهره در آینده بالاتر از نرخ فعلی بهره بازار می‌شود، پول نقد بیشتری نگهداری می‌کند و در صورتی‌که عکس آن را پیش‌بینی کند، به تهیه اوراق قرضه اقدام خواهد کرد.

کلاسیک‌ها بهره را پاداش صبر می‌دانستند و در فرض وجود نرخ بهره مثبت، ذخیره ارزش به وسیله پول را تصور نمی‌کردند؛ اما کینز نشان داد که به‌رغم وجود نرخ بهره، مردم ممکن است به سفته‌بازی با پول بپردازند. از این‌روی، او بهره را پاداش کنز نکردن می‌داند و نه صبر. از اینجا معلوم می‌شود کینز با ایجاد ارتباط بین مفاهیم سفته‌بازی، رجحان نقدینگی و ذخیره ارزش، مفهوم جدیدی از واژه کنز ارائه کرده است که نسبت به برداشت‌های قبلی (مطلق نگه داری پول)، محدوده تنگ‌تری را شامل می‌شود.8

تقاضای پول به انگیزه معاملاتی و احتیاطی در شرایط عادی، عمدتاً نتیجه فعالیت عمومی سیستم و سطح درآمد اسمی است؛ اما تقاضای پول به انگیزه سفته‌بازی در نظریه کینز و نگهداری پول به صورت راکد در دیدگاه سایرین، به دلیل آنکه موجب نشت درآمد می‌شود، مدیریت نظام اقتصادی را با مشکل مواجه می‌سازد. در این تقاضا، پولی که می‌توانست وسیله مبادله و گردش جریان اقتصادی و رونق آن باشد، به وسیله‌ای برای توقف آن تبدیل می‌شود. این مشکل که از وظیفه ذخیره ارزش‌بودن پول ناشی می‌شود، منشأ بسیاری از بحران‌ها و مشکلات اقتصادی مانند عدم تعادل، بیکاری و نوسان سطح عمومی قیمت‌ها است.9

راه حل سیلویو گِزِل برای جلوگیری از کنز

گزل در کتاب نظام اقتصادی طبیعی از راه زمین آزاد و پول آزاد تحلیل جالبی از مشکلات ناشی از کنز و احتکار پول ارائه داده است و برای حل آن پیشنهاد می‌کند از پول، متناسب با مدت زمان احتکار آن نزد افراد، مالیات اخذ شود. وی می‌گوید:تا زمانی که پول به عنوان کالا از نظر پس‌انداز امتیازاتی نسبت به سایر کالاها داشته باشد و صاحب پول با پس‌انداز آن از این امتیازات ویژه برخوردار شود و نیز تا زمانی که رباخواران بتوانند بدون مجازات از امتیازات پول برای رباخواری استفاده کنند، پول علاوه بر کسب سود بازرگانی، در جریان گردش مبادلات قرار نمی‌گیرد.

پول باید مبادلات را توسعه داده و ارزان کند؛نه اینکه برای آن مانع و هزینه اضافی ایجاد نماید. این موضوع کاملاًٌ روشن است که پول نمی‌تواند همزمان به عنوان وسیله پس‌انداز و مبادله باشد؛ یعنی هم نقش گاز و هم نقش ترمز را داشته باشد. از این نظر، باید نظام خالص پول کاغذی تحت نظارت دولت برقرار شود و دولت هم افزون بر کنترل حجم پول، بر سرعت گردش پول تسلط داشته باشد.

بدین منظور، باید ابزار مبادلات در اقتصاد، به طور کامل از ابزار پس‌انداز مجزا شود. چرا پس‌اندازکنندگان که همه کالاهای موجود در جهان را برای پس‌انداز در اختیار دارند، علاقه‌مندند که فقط با پول پس‌انداز کنند؟ پول برای این به وجود نیامده است که وسیله پس انداز باشد.10پیشنهاد گِزِل به وجود آمدن پول‌هایی است که صرفاً وسیله مبادله و سنجش ارزش باشند. همان‌طور که نگهداری کالا به علت شکستن، از مد افتادن، زنگ زدن و. .. در طول زمان هزینه‌بر است، نگهداری پول نیز باید از طریق الزام به چسباندن مهرهای تأیید هزینه داشته باشد.

کینز هم مانند گِزِل، برتری پول در مقایسه با کالاهای دیگر را مشکل اساسی اقتصاد سرمایه‌داری می‌داند و در کتاب نظریه عمومی خود با اشاره به پیشنهاد گزل می‌نویسد: «آن رفورمیست‌هایی که در پی به وجود آوردن هزینه برای نگهداری پول بودند و برای مثال از مهر زدن اسکناس بعد از گرفتن هزینه سخن می‌گفتند، در راهی درست گام برمی‌داشتند... مهر تأیید مجدد ارزش اسکناس اندیشه‌ای بسیار سازنده است».افزون بر کنیز، ایروینگ فیشر، لارنس کلاین و موریس الیاس اندیشه‌های گزل را بسیار جدی دانستند و از آن تقدیر کردند.11

مشهور فقهای شیعه و اهل‌سنت معتقدند که ذخیره‌سازی و انباشت ثروت و درآمد به صورت مطلق حرام نیست و مراد از انفاق فی سبیل‌الله فقط پرداخت زکات است. بنابراین، بعد از پرداخت زکات، چیز دیگری بر انسان واجب نیست و ذخیره‌سازی و انباشت ثروت اشکالی نخواهد داشت.

کنز از دیدگاه اقتصاددانان مسلمان

اقتصاددانان مسلمان دیدگاه‌های مختلفی درباره پدیده کنز مطرح کرده‌اند. برخی از آنان اساساً وظیفه ذخیره ارزش بودن پول را انکار می‌کنند؛ در مقابل، برخی دیگر این وظیفه‌ را به رسمیت می‌شناسند، ولی به دلیل آثار نامطلوب کنز بر پول و سایر متغیر‌های اقتصادی، با نگهداری و راکد کردن پول مخالفند. در میان این گروه، برخی تعلق زکات بر پول راکد را راه حل مناسبی برای حل این مشکل می‌دانند، در حالی‌که برخی دیگر راه‌حل‌هایی نظیر راه‌حل گزل را پیشنهاد کرده‌اند.

شهید سیدمحمدباقر صدر پس از تبیین کارکرد پول در ایفای نقش خود به منزله وسیله مبادله و ذکر مزایای مبادلات پولی نسبت به مبادلات پایاپای، درباره نقش پول به عنوان ذخیره ارزش می‌فرماید:نقش اخیر پول به عنوان وسیله ذخیره و پس انداز، در رژیم سرمایه‌داری که پس‌انداز را تشویق می‌کند، عامل خطرناکی است. چه، این امر تعادل عرضه و تقاضای کل را نسبت به مجموع کالاهای تولیدی و مصرفی به هم می‌زند. در صورتی که در دوره مبادله مستقیم کالاها، میان عرضه و تقاضا تعادل برقرار بود.

وی سپس با اشاره به اتحاد سی و تبیین نقش کنز کردن پول در ایجاد عدم تعادل‌های اقتصادی می‌گوید:اختلاف اساسی میان اسلام و رژیم سرمایه‌داری را می‌توان از توجه به نقش‌های اصلی و فرعی پول که گفته شد، تشخیص داد. در رژیم سرمایه‌داری پول به عنوان وسیله پس‌انداز به رسمیت شناخته شده، در صورتی که اسلام با ذخیره پول مبارزه کرده و آن را مشمول مالیات قرار داده، و مردم را تشویق به مصرف پول در زمینه‌های تولیدی و مصرفی کرده است.12

از مجموعه مطالب شهید صدر استفاده می‌شود که ایشان مفهوم کنز را به معنای ذخیره‌سازی پول، و وضع زکات بر پول‌های اندوخته را ناظر بر جلوگیری از بروز آن می‌داند.توتونچیان پس از آنکه بین مفهوم ظاهریِ وظیفه ذخیره ارزش‌بودن پول (ارزش را ذخیره کردن) و معنای باطنی و عمیق آن تمایز قائل می‌شود، درباره معنای واقعی، که آن را در رابطه با تقاضای پول به منزله یک دارایی و به اصطلاح تقاضای سفته‌بازی معرفی می‌کند، می‌گوید:

«پول در اقتصاد اسلامی نمی‌تواند ذخیره ارزش باشد؛ زیرا از پول در اقتصاد اسلامی قدرت و توانایی سفته‌بازی گرفته می‌شود و دیگر نمی‌تواند وظیفه ذخیره ارزش بودن را ایفا کند. ... به عبارت دیگر، به پول در اقتصاد اسلامی فقط دو قدرت و اختیار داده شده است؛ یکی توانایی انجام معاملات (شخصی و روزمره تولیدی و تجاری) و دیگری توانایی نگاهداری برای نیازهای احتیاطی. در نتیجه، وظایف پول نیز به همین علت فقط شامل وسیله مبادله بودن و واحد محاسباتی خواهد بود.13

نویسندگان کتاب پول در اقتصاد اسلامی درباره ربط دادن کنز و ذخیره ارزش می‌نویسند:این نظر نتیجه برداشت نادرست از دو مفهوم ذخیره ارزش و کنز است. مراد از ذخیره ارزش بودن پول این است که اگر کسی بخواهد ارزش مبادله‌ای را ذخیره و نگهداری کند، آن را به صورت پول نگه می‌دارد و این وظیفه یعنی ذخیره ارزش بودن برای پول در اقتصاد اسلامی و غیر آن وجود دارد.14به تعبیر توتونچیان، به نظر می‌رسد نویسندگان مزبور از کنز معنای ظاهری آن را اراده کرده‌اند.

سیدکاظم صدر در کتاب اقتصاد صدر اسلام15 نیز محتوای آیهِ کنز در صدر اسلام را تحریم خارج کردن سکه‌های درهم و دینار از جریان گردش پول دانسته است.یوسفی16 کنز در جوامع سنتی را به دلایلی چون پس‌انداز، نبود نهادهای مناسب به‌منظور جذب این اموال، ناچیز بودن هزینه ناشی از تورم برای نگهداری پول، تفاخر و تکاثر، حرص و ولع، ترس از ناامنی و خطر می‌داند.

در حالیکه امروزه به دلیل وجود نهادهایی مانند بانک‌ها و از بین رفتن ناامنی و وجود هزینه تورم برای نگهداری پول، انگیزه نگهداری پول فقط سودجویی و سفته‌بازی است. وی آن‌گاه این پرسش را مطرح می‌سازد که آیا می‌توان به این نوع نگهداری پول کنز گفت؟امیره عبداللطیف مشهور، کنز کردن را به معنای حبس و تعطیل کردن مال می‌داند17 و معتقد است وظیفه پول در اقتصاد اسلامی در وسیله مبادله و وسیله سنجش ارزش بودن خلاصه می‌شود.

تقاضای پول به انگیزه معاملاتی و احتیاطی در شرایط عادی، عمدتاً نتیجه فعالیت عمومی سیستم و سطح درآمد اسمی است؛ اما تقاضای پول به انگیزه سفته‌بازی در نظریه کینز و نگهداری پول به صورت راکد در دیدگاه سایرین، به دلیل آنکه موجب نشت درآمد می‌شود، مدیریت نظام اقتصادی را با مشکل مواجه می‌سازد.

از دیدگاه ایشان، فلسفه تحریم کنز در اسلام، جلوگیری از احتکار اموال و انحصار آن در دست ثروتمندان و به تبع آن پیشگیری از بحران‌های اقتصادی و تغییرهای قدرت خرید پول و ایجاد حقد و کینه در میان مردم است. وی در تأیید دیدگاه خود، ضمن اشاره به برخی تجارب تاریخی مانند تجربه یکی از شهرهای جنوبی فرانسه در سال 1959 و تجربه شهردار وگل اتریش در سال 1922، درباره تجربه قرون وسطا در اروپا می‌گوید:

در قرون وسطا و عصر حاکمیت کلیسا که سستی بر اروپا حاکم شده بود، مؤرخان یک شکوفایی اقتصادی را ثبت کرده‌اند و این در اثر آن بوده است که حاکمان به خاطر منافع مادی خود، پول‌های طلا را در دوره‌های زمانی کوتاه از دور خارج کرده و پول‌های جدید به جای آن منتشر می‌کردند. لذا افراد نگران این تغییرات ناگهانی بودند و میل به نگهداری پول نقد در آنها ضعیف بود و ترجیح می‌دادند پول را به کالا و خدمات تبدیل کنند که از بین نرود. در نتیجه پول به گردش درمی‌آمد و سرعت گردش آن بالا می‌رفت و این منجر به گشایش اقتصادی می‌شد.

یوسف حامد العالم18 و زیدان عبدالفتاح قعدان19 نیز کنز را به معنای راکد گذاشتن مال، و فلسفه تحریم کنز را حفظ مصالح اجتماعی می‌دانند.محمد ابوسعود، استفاده از پول به منزله ذخیره ارزش را منشأ مشکلات بسیار می‌داند: «لازم است نوع جدیدی پول نشر داد و بر آن مالیاتی جز زکات وضع کرد تا از انباشت آن جلوگیری شود و جریان مستمر آن تضمین گردد و از هرگونه درآمد ربوی از طریق آن جلوگیری شود». او از ایده پول تمبردار به منزله اقدامی عملی طرفداری می‌کند.20

ابوحامد محمد غزالی معتقد است چون پول دارای وظیفه مبادله است؛ اگر کسی از آن به گونه‌ای استفاده کند که خلاف غرض آن باشد، کار خلافی انجام داده و ظالم است. بنابراین، گنج ساختن، کنز کردن و پس‌اندازی که موجب راکد ساختن باشد، ظلم است؛ این شبیه آن می‌ماند که حاکم مسلمانان را در زندان نگه‌دارند تا کارها بر اساس عدل در جامعه استوار نگردد. پول برای گردش در دست مردم است و نباید آن را حبس کرد.21و22

مفهوم انفاق فی سبیل‌الله

با توجه به اینکه قرآن کریم انفاق فی سبیل‌الله را در برابر کنز قرار داده است؛ برای درک بهتر مفهوم کنز باید مفهوم انفاق فی سبیل‌الله را نیز بررسی کنیم؛ واژه انفاق از مادّه نفق و در اصل به معنای تمام شدن، مرگ یا از بین رفتن است و انفاق مال به معنای خرج کردن و صرف آن است.کلمه سبیل‌الله به معنای راه خداست و در اصطلاح آیات و روایات در دو معنا به کار رفته است؛ یکی خصوص راه‌هایی که هیچ‌گونه نفع شخصی در آن دخالت نداشته و تنها برای اطاعت فرمان الهی و اغراض دینی انجام شود؛ مانند جهاد با دشمنان خدا و پرداخت زکات به فقرا و دیگری صرف آن در راه‌هایی که مرضّی خداوند باشد؛ هرچند نفع و غرض شخصی هم در آنها دخالت داشته باشد.

در چند مورد از روایات مربوط به معنای دوم اشاره می‌شود:

1. پیامبر خدا(ص) فرمودند: «چنین نیست که سبیل‌الله فقط مخصوص جهاد و شهادت باشد. هر کس برای پدر و مادرش تلاش کند در راه خداست و هر کس که برای خانواده‌اش تلاش کند در راه خداست و هر که برای محافظت از آبروی خویش کوشش کند در راه خداست و هر کس که به منظور زیاده‌طلبی گام بردارد، تلاش او در راه شیطان است».23

2. در روایتی از رسول‌خدا(ص) نقل شده است: آنچه برای خانواده خود بدون زیاده‌روی و تنگ‌نظری خرج می‌کنید، «فی سبیل‌الله» محسوب می‌شود.24

3. انس‌بن‌مالک می‌گوید در جنگ تبوک همراه رسول‌خدا(ص) بودیم، جوان بانشاطی از کنار ما عبور کرد که گوسفندانش را می‌بُرد، پس ما گفتیم اگر جوانی این مرد در راه خدا (فی سبیل‌الله) صرف می‌شد برایش بهتر از چوپانی بود! این سخن ما به گوش پیامبر(ص) رسید و فرمود: شما چه گفتید؟ گفتیم:.. فرمود: آگاه باشید اگر چنانچه او برای پدر و مادرش و یا یکی از آنها تلاش می‌کند، پس او در راه خداست و اگر برای خودش تلاش می‌کند، پس او ]باز هم[ در راه خدای عزّوجلّ گام برمی‌دارد.25

کلینی روایات متعددی از امامان معصوم(ع) آورده است که در آنها پاداش کوشش برای تأمین مخارج خانواده برابر و یا بزرگتر از پاداش جنگیدن در راه خدا معرفی شده است.26 چنان‌که از امام رضا(ع) نقل می‌کنند که فرمود: «کسی که از فضل خداوند متعال چیزی برای تأمین خانواده‌اش طلب می‌کند، اجر بزرگ‌تری از جهادگر در راه خدا خواهد داشت».

بنابر معنای اوّل، انفاق فی سبیل‌الله فقط شامل انفاق واجب خواهد بود که به اعتقاد اهل سنّت در شرایط عادی منحصر در زکات و از دیدگاه فقیهان شیعه شامل خمس هم می‌شود.27 امّا بر اساس معنای دوّم، انفاق فی سبیل‌الله تمامی مخارجی را که با رعایت ضوابط شرعی صورت گرفته باشد، در بر می‌گیرد.در این معنا، آنچه مهم است رعایت اعتدال در تأمین هزینه‌ها زندگی، و مشروع بودن مورد هزینه و پرداخت وجوه واجب شرعی مثل زکات و خمس و مشارکت داوطلبانه در امور خیریه و هزینه‌های اجتماعی است و اصولاً راه خدا که راه صحیح زندگی است، معنایی جز این نمی‌تواند داشته باشد.

در اینجا ممکن است سؤال شود که اگر معنای اصلی راه خدا همان معنای دوّم است، چرا در بسیاری از آیات قرآن کریم سبیل‌الله صِرفاً در معنای اوّل به‌کار رفته است. پاسخ این است که اوامر و مناهی دین برای ایجاد انگیزه در نفس انسان است و انگیزه طبیعی انسان در تمامی مواردِ خرج کردن یکسان نیست؛ در مواردی که منافع شخصی وجود داشته باشد، نیازی به ایجاد انگیزه از خارج نفس نیست؛ بلکه انسان ممکن است دچار زیاده‌روی هم بشود ازاین‌روی، از اسراف، تبذیر و اتراف نهی شده است؛

اما در مواردی که انگیزه نفع شخصی وجود ندارد، اوّلاً لازم است تکلیف قرار داده شود و ثانیاً با بیان مداوم این تکلیف، انگیزه نیرومندی در نفس برای انجام آن عمل به‌وجود آید. بنابراین، از میان مواردی که صرف پول در آنها راه خدا محسوب می‌شود، بیشتر به مواردی تأکید شده است که معمولاً در آنها انگیزه نفع شخصی وجود ندارد.

درفرهنگ‌های اصطلاحی علوم اقتصادی، واژه «کنز» در مفاهیمی چون ذخیره‌کردن وجه نقد و عدم سرمایه‌گذاری آن در امور تولیدی و تجاری، جمع‌کردن بیش از اندازه مورد احتیاج اموال یا پول و حفظ آن در حالت رکود و پس‌اندازی که به سرمایه‌گذاری تبدیل نگردد، استفاده شده است.

 بر این اساس، طبعاً استعمال اصطلاح انفاق فی سبیل‌الله در قرآن کریم، بیشتر در اموری است که صرفاً با اغراض دینی و الهی انجام می‌شوند؛ ولی معمولاً در چنین مواردی، این معنی با قرائن مختلف فهمیده می‌شود و روشن است که این‌گونه فراوانی کاربرد برای لفظ، معنای حقیقی جدید درست نمی‌کند؛ هرچند این توهّم برای بسیاری از افراد، همانند توهمی که یاران پیامبر(ص) داشتند، به‌وجود می‌آید.بسیاری از اقتصاد‌دانان مسلمان، انفاق فی سبیل‌الله در آیه کنز را به معنای دوم دانسته‌اند از جمله یوسف حامد العالم،28 امیره عبداللطیف،29 عبدالله مختار یونس،30 و یوسفی31 پس از آنکه دو معنای مزبور را برای انفاق در راه خدا ذکر کرده، معنای دوم را برگزیده است.

دیدگاه‌های موجود در تبیین آیه کنز

بر اساس مفاد ظاهر آیه کنز در آیه 34 سوره توبه، ذخیره‌سازی هر مقدار طلا و نقره، حتی به مقدار کم حرام است و خرج‌کردن تمامی آن در راه خدا واجب است. از آنجا که ظاهر آیه با ظواهر نصوص دینی دیگر مبنی بر عدم وجوب انفاق جمیع مال فی سبیل‌الله قابل جمع نیست، مفسران در تفسیر آن اقوال مختلفی را مطرح کرده‌اند:

دیدگاه اول

مشهور فقهای شیعه و اهل‌سنت معتقدند که ذخیره‌سازی و انباشت ثروت و درآمد به صورت مطلق حرام نیست و مراد از انفاق فی سبیل‌الله فقط پرداخت زکات است. بنابراین، بعد از پرداخت زکات، چیز دیگری بر انسان واجب نیست و ذخیره‌سازی و انباشت ثروت اشکالی نخواهد داشت. فخر رازی در تفسیر آیه کنز این قول را به دانشمندان بزرگ صدر اسلام نسبت داده و ظاهراً خود او نیز همین قول را انتخاب کرده است.

مجمع البیان و تفسیر نمونه نیز همین قول را با اندکی اختلاف پذیرفته‌اند. دلیل این قول، روایاتی است که اهل سنت از ابن‌عمر و دیگران نقل کرده‌اند که می‌گوید به چیزی که زکاتش را داده باشند، کنز نگویند. در برخی روایات شیعی نیز این مضمون از رسول خدا(ص) نقل شده است؛ مانند روایتی که شیخ طوسی از آن‌ حضرت نقل کرده است.32

گرچه این دیدگاه مطابق مشهور است، امّا به چند دلیل قابل قبول نیست: (1) این برداشت از طرفی با مفهوم عرفی کنز سازگار نیست؛ (2) تفسیر مزبور مخالف ظاهر آیه است. ظاهر آیه ممنوعیت کنز طلا و نقره به صورت مطلق (چه زکات آن پرداخت شده باشد یا نباشد) و لزوم انفاق همه آن در راه خداست (نه جزئی از آن که زکات باشد)؛ (3) همه روایات مورد استناد این دیدگاه (حتی با مبانی رجالی اهل سنت) ضعیف و غیر قابل استناداند؛33 (4) انفاق واجب منحصر در زکات نیست و شامل خمس، جهاد و. .. نیز می‌باشد؛ (5) این دیدگاه مخالف با ظاهر بسیاری از روایات دیگر است که در مستندات دیدگاه‌های بعدی ذکر خواهد شد.

دیدگاه دوم

ذخیره‌سازی و راکد گذاشتن مال، به‌ویژه پول مطلقاً حرام است و برای اجتناب از چنین چیزی باید مال را در معرض مبادله و گردش اقتصادی گذاشت. مراد از انفاق در راه خدا نیز فقط انفاق‌های واجب، مانند ادای زکات و صرف مال در جهاد است. در این قول، مفهوم کنز مستقل از زکات است. صاحبان این دیدگاه همه روایات مورد استناد قول اوّل را ضعیف و غیرقابل استناد می‌دانند و در مقابل، به اطلاق تحریم کنز در آیه و روایاتی که صراحت در عموم کنز دارند، تمسّک می‌کنند.

بر اساس این قول، مقدار مالی که برای تأمین مالی مخارج عادی زندگی کنار گذاشته می‌شود، موضوعاً از شمول کنز خارج است و عرفاً به چنین چیزی نفقه گفته می‌شود. یکی از مستندات این قول، سخن امام علی(ع) است: «هرآنچه بیشتر از چهارهزار درهم باشد، کنز است؛ زکاتش پرداخت شده باشد یا نشده باشد و پایین‌تر از آن نفقه محسوب می‌شود».34

تعیین مقدار نفقه به عرف زمان و مکان بستگی دارد و ذکر چهارهزار درهم در این روایت، معرّف مقدار نفقه در زمان آن‌ حضرت است. بنابراین، هر چیزی که از نظر عرف زائد بر نفقه باشد و کنار گذاشته شود، کنز به‌شمار می‌آید. چنان که از رسول‌خدا(ص) نقل شده است: «لیک دینار کنز است و یک درهم کنز است و یک قیراط کنز است».35

صاحبان این دیدگاه فلسفه حرمت کنز را به چرخش درآمدن چرخ‌های اقتصادی جامعه و استفاده از امکانات موجود آن می‌دانند و می‌گویند همین که ثروت از حالت رکود خارج شده و فعّال شود، جامعه استفاده خود را خواهد برد؛ یکی با سود فروش و یکی با دستمزد و یکی با خرید و مصرف و... . این گروه تا اینجا با یکدیگر اختلافی ندارند؛ ولی در توجیه وجوب انفاق فی سبیل‌الله به شیوه‌های متفاوتی استدلال کرده‌اند.

علامه طباطبایی‌رحمه‌الله، پس از بیان فلسفه حرمت کنز می‌فرمایند: «بعید نیست که وجوب انفاق در آیه شریفه اطلاق داشته و با عنایت به نکته‌ای که در فلسفه تحریم کنز بیان نمودیم، انفاق‌های مستحبی را هم شامل شود؛ چرا که کنز کردن اموال در واقع موضوع انفاق مستحبّی را، نظیر انفاق واجب، از بین می‌برد و چنین نیست که فقط انفاق مستحبّی در موردی که صلاحیت آن را داشته، ترک شده باشد».36

نویسندگان کتاب «اقتصاد در فقه اسلامی» نیز این دیدگاه پذیرفته‌اند، آنان می‌گویند:از آیه شریفه بیش از این استفاده نمی‌شود که گنج طلا و نقره و زراندوزی و امتناع از پرداخت حقوق واجبه الهی حرام و موجب عقاب و انفاق فی سبیل‌الله لازم، ولی خصوصیت کمی و کیفی و شکل اجرا کردن آن بر عهده حاکم اسلامی است که در صورت مصلحت، اقدام خواهد کرد.37

آیت‌الله سیدمحمد حسینی شیرازی درباره انفاق فی سبیل‌الله همانند علامه طباطبایی نظر داده است، ولی فلسفه تحریم کنز را به جریان افتادن مال نمی‌داند.38مؤلِّف کتاب مالکیت خصوصی در اسلام با استناد به فراز «فَبَشِّرْهُم بِعَذَاب أَلِیم» در آیه کنز که خطاب به پیامبر(ص) در مقام ولی امر است، وجوب انفاق در این آیه را وجوب ولایی می‌داند که مقام ولی امر به هنگام ضرورت و وجود مصلحت، وضع می‌کند.

به اعتقاد ایشان، روایت معاذبن‌کثیر از امام صادق(ع) نیز مؤیِّد همین معناست.39 در این روایت آمده است: «شیعیان ما آزاد هستند، از آنچه در دست‌شان است به اختیار خود در راه‌های معروف خرج کنند. پس هنگامی که قائم ما قیام کند، بر هر صاحب گنجی، گنجش حرام می‌شود تا اینکه پیش آن حضرت بیاید و او را در جنگ با دشمنانش یاری دهد و این است قول خداوند متعال «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ و...».40

این دیدگاه در بیان فلسفه تحریم کنز در مقایسه با دیدگاه اول تبیین بهتری ارائه کرده است؛ اما تفسیر آن از انفاق فی سبیل‌الله با ظاهر آیه که دلالت بر لزوم انفاق همه مال می‌کند سازگار نیست. همچنین انفاقی با فلسفه مورد قبول آنها برای حرمت کنز نیز ناسازگار است؛ زیرا چنانچه کسی تمامی انفاق‌های واجب را انجام داده باشد، ولی باقیمانده مال خود را راکد بگذارد، از ناحیه انفاق فی سبیل‌الله مرتکب خلافی نشده است؛ اما همچنان فلسفه تحریم کنز را نقض کرده است.

دیدگاه سوم

دیدگاه سوم درباره تفسیر آیه کنز در این جهت که حرمت کنز موضوعی مستقل از زکات است، با دیدگاه دوّم مشترک است؛ ولی انفاق فی سبیل‌الله را به معنای دومی که در معنای انفاق فی سبیل‌الله گذشت، می‌داند. بر این اساس، انباشتن و راکد نگه‌داشتن مال حرام است، ولی صِرف به جریان انداختن آن هم کافی نیست؛‌ بلکه گردش مال باید منطبق بر ضوابط اسلامی باشد؛ به گونه‌ای که انفاق فی سبیل‌الله بر آن صدق کند.

در این دیدگاه، انفاق فی سبیل‌الله به معنای خرج کردن مال در راه‌های مورد رضایت خداوند و با رعایت ضوابط شرعی است. با این بیان، مفاد آیه کنز، تأسیس یک قاعده کلی درباره چگونگی تخصیص درآمد خواهد بود. لذا برای شناختن احکام جزئی و ضوابط انفاق فی سبیل‌الله باید به ادلّه خاص آنها مانند، حرمت اسراف، حرمت تبذیر، وجوب زکات، وجوب خمس و احکام ایثار، مواسات، صدقات و... مراجعه کرد.

نظیر این قاعده کلّی در برخی از روایات نیز آمده است. برای مثال، در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «ما برای انباشتن مال نیامده‌ایم؛ بلکه رسالت ما خرج کردن (صحیح) آن است».41 امام صادق(ع) می‌فرمایند: «خداوند این اموال زیاده را به شما داده است تا در مسیری که خدا سُوق داده است سوق دهید و نداده است که آن‌ را انباشته سازید».42 این دیدگاه مورد پذیرش بیشتر بسیاری از اقتصاددانان مسلمان قرار گرفته است. بیان شهید صدر و علامه سیدمحمد حسین فضل‌الله نیز به این دیدگاه نزدیک است.43

پی نوشت ها:

1. Hoard.

2. حسن گلریز، فرهنگ توصیفی لغات و اصطلاحات اقتصادی، ص 245.

3. Hoarding.

4. سیاوش مریدی و علیرضا نوروزی، فرهنگ اقتصادی، ص 607.

5. ایرج توتونچیان، پول و بانکداری اسلامی، ص 128.

6. همان، ص 120.

7. همان، ص 123.

8. همان، ص 129-133.

9. محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان‌شهر نبوی (رویکرد اقتصادی-سیاسی ابوذر)، ص 206-207.

10. سیلویو گزل، نظام اقتصاد طبیعی از راه زمین آزاد و پول آزاد، ترجمه سید ابراهیم بیضایی، سمت، ص 202ـ200.

11. همان، ص 2.

12. سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، مکتب الاعلام الاسلامی، ص 624.

13. ایرج توتونچیان، پول و بانکداری اسلامی،ص 152.

14. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، پول در اقتصاد اسلامی، ص 18.

15. دکتر سیدکاظم صدر در کتاب اقتصاد صدر اسلام 1378، ص 59

16. محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان‌شهر نبوی (رویکرد اقتصادی-سیاسی ابوذر)، ص 183.

17. امیره عبداللطیف مشهور، الاستثمار فی الاقتصاد الاسلامی، ص 207.

18. یوسف حامد العالم، النظام السیاسی و الاقتصادی فی الاسلام، ص 67ـ70.

19. زیدان عبدالفتاح قعدان، منهج الاقتصاد فی القرآن، ص 150.

20. خورشید احمد، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، ص 290.

21. ابوحامد محمد غزالی، نظریات اقتصادی امام محمد غزالی، ترجمه مؤیدالدین خوارزمی، ص 33. همچنین

22. نویسندگان مجموعه الحیات (ج 3، ص 334) نیز نظری اینچنین داشته‌اند.

23. احمد بن حسین بن علی بیهقی، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر، ج 9، ص 25.

24. عبدالله بن المبارک الحنظلی، کتاب الزهد، ص 30، ح 118.

25. احمد بن حسین بن علی بیهقی، السنن الکبری، ج 7 ص 479.

26. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج 5، ص 86- 88.

27. ر.ک: محمدبن عمر فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج 16، ص 41.

28 یوسف حامد العالم، 1975، صص 67 ـ 70

29. امیره عبداللطیف مشهور، الاستثمار فی الاقتصاد الاسلامی، ص 207.

30. عبدالله مختار یونس، الملکیه فی الشریعه الاسلامیه و دورها فی الاقتصاد الاسلامی، ص 443

31. محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان‌شهر نبوی (رویکرد اقتصادی ـ سیاسی ابوذر)، ص 208.

32. ر.ک: محمد محمدی ری‌شهری، و سیدرضا حسینی، التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، ص 518ـ519.

33. محمدعلی گرامی، مالکیت خصوصی، ص 111.

34. محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج 5، ص 247.

35. السیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمآثور، ج 4، ص 181.

36. علامه دیدگاه خود را به صورت خلاصه چنین بیان می‌کند: «و بالجمله: فالآیه تدل علی حرمة کنز الذهب والفضّة فیما کان هناک سبیل لله یجب انفاقه فیه، وضرورةٌ داعیةٌ إلیه لمستحقی الزکاة مع الإمتناع من تأدیتها، والدفاع الواجب مع عدم النفقه وإنقطاع سبیل البرّ والإحسان بین النّاس» سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج 9، ص 266 ـ 261.

37. سیدجعفر حسینی و محمد قاضی‌زاده، اقتصاد در فقه اسلامی، ص 300 ـ 314

38. سیدمحمد حسینی‌شیرازی، الفقه الاقتصاد، ص 240 ـ 247

39. ر.ک: محمدعلی گرامی، مالکیت خصوصی، ص 127 ـ 79.

40. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج 4، ص 61، ح 4 / محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87، ح 54.

41. ابی‌الفضل علی الطبرسى، مشکاه الأنوار، ص 321، ح 1018.

42. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج 4، ص 32، ح 5

43. ایشان می‌گوید: «کنز، صرف مال و زندگی در مسیر غیر الهی است. هرگاه جمع ثروت ارزشی بالاتر از اهداف انسانی پیدا کند، کنز صورت گرفته است»

محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان‌شهر نبوی (رویکرد اقتصادی-سیاسی ابوذر)، ص195.

‌‌‌ سیدرضا حسینی‌‌‌‌/عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

منبع:دو فصلنامه معرفت اقتصادی شماره 1

ادامه دارد......

 

سه شنبه 17 مرداد 1391  12:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها