«فراموشی كار خوبیه پسرم؛ چون مربوط به گذشته میشه و گذشتهها هم كه گذشته. تو باید فراموش كنی در گذشته پدرت، مادرت را كتك میزد.» این جملهای است كه توسط دكتر روانپزشك به پسر كوچكی كه بعد از آلیس (Alice) وارد اتاق میشود و مشتاقانه فراموشی را طلب میكند، گفته میشود. آلیس در مورد خاطرههای وحشتناكی كه از مرگ والدینش در یك حادثه آتش سوزی یك لحظه ذهنش را آرام نمیگذارد، با روانپزشك مشاوره میكند. او نمیداند چرا چنین خاطراتی به ذهنش راه پیدا میكند، فقط با شنیدن جمله ای كه دكتر به پسر كوچك میگوید به فكرش میرسد ممكن است او را هم مجبور به فراموشی كرده باشند.
به همین دلیل تصمیم میگیرد از تیمارستانی كه نسخه اول بازی در آن اتفاق افتاد، مرخص شود تا دوباره به سرزمین عجایب برگردد و جواب سوالهایش را پیدا كند.
این داستان بازی «آلیس: بازگشت دیوانگی» است. روایت داستان به قدری عالی است كه باعث میشود وجوه دیگر بازی چه قوی و چه ضعیف اصلا به چشم نیاید.
صداپیشگیها آنقدر عالی است كه بعضی وقتها مات و مبهوت مینشینید و به گربه آلیس گوش میكنید و لذت میبرید. موسیقی متن هم با جو تاریك و دراماتیك بازی كاملا همخوانی دارد و لذت بازی كردن را دوچندان میكند. شخصیت پردازیها عالی هستند، اگر هم كارتون آلیس در سرزمین عجایب را دیده باشید بیشتر از آن لذت خواهید برد.
مبارزهها بخش اساسی روند بازی را به خود اختصاص دادهاند و نقطه قوت آن به شمار میآیند. ضربات نزدیكزن با چاقوی مخصوص صورت میپذیرد. برای از بین بردن دشمنان از راه دور، یك فلفل پاش دارید كه همان كار كلاشینكف! را انجام میدهد. در اواسط بازی یك كله اسب هم به دست میآورید كه ضربات بسیار پرقدرتی را وارد میكند. دشمنان بینظیر هستند، مثلا پشهها واقعا پشه هستند، یعنی سمج و مزاحم و نمیگذارند به كارتان برسید.
مبارزهها همیشه با تركیبی از دشمنان است كه از بین بردن هر كدام راه و روش مخصوص به خود را دارد. این یعنی در هر صحنه مبارزه با چالشهای جدیدی روبهرو میشوید و بدون استراتژی و استفاده درست از قابلیتهای آلیس و نقطه ضعف دشمنان، نمیتوانید راحت از پس آنها بر بیایید.
در مبارزهها میتوانید روی هدفتان قفل كنید كه این موضوع باعث میشود دوربین با شما یار باشد و مشكل كنترل نداشته باشید.
اگر سلامت آلیس بیش از حد كم شود، حالت مخصوصی به خود میگیرد كه در آن حالت علاوه بر این كه آسیبی نمیبیند، ضرباتش هم مهلكتر میشود و این مثل كسی میماند كه دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد و خود را به آب و آتش میزند.
علاوه بر مبارزههای جذاب كه اصلا خسته كننده نمیشوند، كلی معما و سكوبازی هم در بازی وجود دارد كه مراحل آن را متنوع میكند. آلیس سورپرایزهای جالبی هم در روند بازیاش دارد و آن چیزی نیست جز مینیگیمهای زیبا كه ما را به یاد بازیهای محبوب آتاری میاندازد. چكپوینتها عالی هستند و بعد از افتادن از ارتفاع، سریع و بدون هیچ بارگذاریای برمیگردید.
با خوردن یك معجون، قابلیتی به دست میآورید كه در موارد لزوم میتوانید كوچك شوید و از معابر ریز مثل سوراخ كلیدها عبور كنید یا راههای نامرئی را ببینید و از آنها عبور كنید.
این راهها علاوه بر این كه در برخی موارد به پیشبرد خط داستانی كمك میكنند، خیلی زمانها هم راه رسیدن به آیتمهای پر ارزشی هستند. یكی از كارهایی كه در سرزمین عجایب باید انجام دهید، جمعآوری خاطرات گذشته آلیس است.
با جمع كردن دندانها میتوانید سلاحهای خود را ارتقا بدهید. به دست آوردن بطریهای مخصوص هم بهانهای است تا همه مراحلی را كه بسیار خوب طراحی شدهاند ببینید.
مراحل، محیط و شخصیتها عالی طراحی شدهاند، ولی متاسفانه كیفیت خوبی ندارند به همین دلیل میتوان گفت كه گرافیك بازی تعریفی ندارد. حتی خیلی جاها دیده میشود كه زمین پیشفرض موتور آنریل را هم تغییر ندادهاند و از همان صفحه شطرنجی آبی و سفید استفاده شده است.
ولی دیدن بعضی موارد لذت بخش است. مثلا موهای آلیس كاملا طبیعی كار شده است طوری كه وقتی میپرد موهایش بالا میرود. البته جو تاریك بازی هم بر خلاف سكانسهای رنگین كارتون، واقعا ستودنی است. ولی واقعا داستان زیبا و گیم پلی بی نظیر فرصت فكر كردن به این مسائل را نمیدهد.