0

جنايت به خاطر 5 ميليون تومان

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

جنايت به خاطر 5 ميليون تومان

 

 
كشته شدن مردي تعميركار به دست شاگردش، خبري است كه براي ستون «تلخ» اين هفته انتخاب كرده‌ايم. ماجرا از اين قرار است كه زني مدتي پيش به پليس آگاهي استان هرمزگان رفت و به ماموران خبر داد كه شوهر 35 ساله‌اش به نام علي مفقود شده است. او گفت: «علي ديشب به خانه نيامد، امروز صبح هم از او خبري نشد و من در اين مدت به هر كجا كه به فكرم مي‌رسيد سر زدم، اما اثري از او به دست نياوردم.»

كارآگاهان بعد از اين‌كه عكس و مشخصات كامل علي را در اختيار گرفتند، به تحقيق از محل كار او پرداختند. اين مرد مغازه مكانيكي داشت و روز حادثه نيز به قصد رفتن به آنجا از خانه خارج شده و ديگر بازنگشته بود.

كارآگاهان در جريان تفحص‌ها مطلع شدند كه علي از شاگرد خود به نام جواد مبلغ پنج ميليون تومان طلب داشت. افشاي اين موضوع فرضيه‌اي را مطرح كرد مبني بر اين‌كه جواد براي نپرداختن بدهي دست به جنايت زده باشد. به همين خاطر شاگرد مغازه بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او همان‌طور كه در مرحله اول گفته بود، بار ديگر از سرنوشت صاحبكارش ابراز بي‌خبري كرد و گفت: «روز حادثه علي براي انجام كاري از مغازه بيرون رفت و به من نگفت كجا مي‌رود و چه كار دارد».

اين جوان بعد از چند جلسه بازجويي بالاخره حقيقت را فاش كرد و در اعترافاتش گفت: «روز حادثه وقتي به مغازه رفتم، به علي گفتم پولي براي دادن به او ندارم، ولي اگر بخواهد حاضر هستم ماشينم را به جاي بدهي‌ام در اختيار وي قرار بدهم. علي كمي فكر كرد و بالاخره گفت با پيشنهادم موافق است. وقتي مرحله اول نقشه‌ام با موفقيت اجرا شد، به صاحبكارم گفتم ماشينم در شهرستان حاجي‌آباد است و او اگر آن را مي‌خواهد، بايد به آنجا بيايد و تحويلش بگيرد. علي باز هم مخالفتي نكرد و گفت بعدازظهر از يكي از دوستانش خودرويي امانت مي‌گيرد تا با هم راهي حاجي‌آباد شويم. وقتي سوار بر پژو 206 به راه افتاديم، در ميان راه در جايي خلوت از او خواستم توقف كند تا موضوع مهمي را بگويم. وقتي هر دو از ماشين پياده شديم به علي گفتم نه خودرويي در كار است و نه پولش را پس مي‌دهم. همين حرف من باعث شروع درگيري شد و در يك لحظه با تكه‌سنگي چند ضربه به او زدم، بعد از اين‌كه از مرگ صاحبكارم مطمئن شدم مقداري خار و خاشاك جمع كردم و روي جسد گذاشتم، بعد جنازه را به آتش كشيدم و فرار كردم.»

ماموران بعد از شنيدن اعترافات جواد به محلي كه او نشاني آن را داده بود، رفتند و جنازه مقتول را يافتند و اعضاي خانواده علي بعد از حضور در پزشكي قانوني و رويت جسد هويت او را تائيد كردند.

 

جمعه 6 مرداد 1391  1:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها