0

از فريب تا قتل

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

از فريب تا قتل

 

 
گزارش فوت مشكوك سيمين، آغاز تحقيقات پليس آگاهي تهران درباره قتل زني بود كه هنگام مرگ، خواستگارش بر بالينش بود. داوود در اظهارات اوليه خود به كارآگاهان گفته بود: حدود ساعت 9 صبح به منزل سيمين رفتم. او داشت صبحانه مي‌خورد. گفت كه حالش خوب نيست و ناگهان پس از دقايقي زمين افتاد و حالش بد شد كه بلافاصله من به طبقه بالا رفته و با اورژانس تماس گرفتم.

كارآگاهان در ادامه تحقيقات خود اطلاع پيدا كردند كه داوود از حدود دو ماه پيش و با وجود آن‌كه بيش از 10 سال از سيمين. ب كوچك‌تر بوده، از او خواستگاري كرده است و طي اين مدت كوتاه و دقيقا دو روز بعد از مرگ متوفي، با استفاده از وكالتي كه قبل از مرگ سيمين. ب از وي دريافت كرده، اموال سيمين را به نام خود كرده است. از سوي ديگر نظريه پزشكي قانوني علت فوت را نارسايي حاد تنفسي ناشي از اصابت جسم سخت به ناحيه سر اعلام كرد.

داوود سر انجام اعتراف كرد: «به منزل سيمين رفته بودم تا براي اسباب‌كشي به او كمك كنم كه بحثمان شد و من عصباني شدم. وقتي مي‌خواستم از خانه خارج شوم سيمين كه روي صندلي نشسته بود به حالت نيم‌خيز، آرنج دست مرا گرفت و من دستم را با قدرت از دستش خارج كردم كه ناگهان سرش به در خروجي برخورد كرد و روي زمين نشست و حالش بد شد؛ بتدريج رنگش سياه شد و در همان حال عنوان مي‌كرد كه احساس خفگي دارد كه من براي نجاتش سريعا با اورژانس تماس گرفتم، ولي در حين انتقال به بيمارستان فوت كرد.»

سرانجام داوود

فرشته اسدي، وكيل دادگستري:با تاكيد بر اين‌كه پرونده‌هاي قتل پيچيده هستند و تحليل كردن آنها بدون اطلاع از جزئيات پرونده بسيار سخت است، به اختصار درباره رويه و مجازاتي كه در انتظار اين متهم قرار دارد، صحبت مي‌كنيم. در اكثر پرونده‌ها در صورت احراز عمدي بودن قتل، مجازات آن قصاص است.

متهم مي‌گويد: «دستم را از دست سيمين خارج كردم» و اين نشان‌‌دهنده اين است كه اقدام به فعل داشته است. نتيجه عملش هم اين است كه جسدي پيدا شده، اما اين‌كه آيا اين فعل كشنده بوده، بستگي به تشخيص پزشكي قانوني دارد. پزشكي قانوني بايد تشخيص بدهد كه مرگ در اثر چه چيزي اتفاق افتاده است. آيا فقط هل دادن بوده يا عمل ديگري هم انجام شده است.

اين نكته را هم اضافه كنم كه معمولا در قتل عمد هم قاتل نمي‌گويد من عمدا كشتم و ادعا مي‌كند كه تصادفا شخص مقتول را كشته و قصدش قتل نبوده است. كشنده بودن فعل هم خودش جاي بحث دارد. قاضي با بررسي نوع آلت قتاله و توانايي مقتول و شرايط ديگر تشخيص مي‌دهد كه قتل عمدي بوده يا نه. مثلا اگر مقتول يك پيرزن ناتوان باشد، ممكن است قاضي تشخيص دهد كه هل دادن يك فعل كشنده است و در نتيجه قتل عمد است يا مثلا اگر قتل با شليك گلوله شكل بگيرد حتي اگر به پا هم بزند، جاي تامل دارد و نمي‌توان گفت قصد كشتن نداشته است. اين پرونده‌ها بسيار پيچيده هستند و بايد ساعت‌ها وقت براي جمع‌آوري و بررسي جزئيات كرد.

در اين پرونده به اختلاف نظر بين متهم و مقتول اشاره شده و همچنين گفته شده كه متهم قصد ازدواج با مقتول را داشته است. اين به خودي خود نمي‌تواند مويد انگيزه وقوع قتل باشد اما مي‌تواند تاثير رواني در ذهنيت كسي كه پرونده را رسيدگي مي‌كند، داشته باشد. با اين حال تاثير مستقيمي ندارد. تشخيص اين مهم، بسيار تخصصي است و به عهده پزشكي قانوني و پليس علمي است.

اخلاقيات را در جامعه احيا كنيم

امان‌الله قرايي‌مقدم، جامعه‌شناس:آنچه در پيچ و خم اين پرونده بسيار به چشم مي‌خورد، نقش پررنگ پول است. اين‌كه طي دو روز بعد از مرگ مقتول، متهم دست به انتقال اموال زده است، خود جاي تحليل دارد. مساله اول در جامعه، از بين رفتن هنجارهاي اخلاقي و تضعيف معيارهاي اخلاقي است، اما عامل دوم و مهم‌تر اين است كه ذهنيتي مادي بر جامعه حاكم شده است.

ماديات در جامعه خيلي مهم شده و پول ارجحيت پيدا كرده است. اين موضوع باعث شده كه برخي افراد حاضر شوند براي به دست آوردن آن دست به هر كاري بزنند.

با توجه به كاري كه متهم بعد از فوت مقتول انجام داده، انگيزه او از تقاضاي ازدواج مشخص مي‌شود. او چشم به مال و اموال مقتول داشته و اگر غير از اين بود، متهم طي دو روز بعد از اين‌كه كسي كه به او علاقه داشته را از دست داده، دست به چنين كاري نمي‌زد. نمي‌توان گفت كه متهم عمدا مرتكب قتل شده و قصد آن را داشته يا نه. اما آنچه مسلم است طرح پيشنهاد ازدواج و نزديك شدن به مقتول براي استفاده از اموال او بوده است.

اما تنها پول نيست. مجموعه‌اي از حوادث دست به دست هم مي‌دهند تا چنين اتفاقي بيفتد. شي ‌محوري، ضعيف شدن اخلاقيات و... باعث كشته شدن يك شخص و قاتل شناخته شدن اين جوان شده تا جايي كه براي اين فرد پول به انسانيت ارجحيت داشته است.

ذهنيت حاكم بر جامعه جهاني چنين است. اگر اخلاقيات، معارف و خود كنترلي در جوامع قوي باشد، كسي حاضر نمي‌شود به هر قيمتي آدم بكشد.

مهم‌ترين عامل در وقوع چنين حوادثي، فشارهاي اقتصادي، مادي و البته فقر فرهنگي است، چرا كه جامعه امروز ما مانند جوامع ديگر داراي ذهنيتي مادي است و ماديات است كه رفتار و كردار مردم را تعيين مي‌كند.

ماديات در جوامع امروزي پررنگ و معنويات كمرنگ شده است. فرموده حضرت علي(ع) است كه اقتصاد، مذهب و دين را كمرنگ مي‌كند.

نكته ديگر كه بايد مد نظر قرار داد اين است كه جامعه تعيين‌كننده ميزان خشونت افراد است. جوامعي كه اختلاف طبقاتي و فقر در آن وجود دارد، خشونت در افراد تشديد مي‌شود. فراموش نكنيم كه فقر ام‌الفساد است. نهادهاي اجتماعي مانند بهزيستي و كميته ‌امداد امام خميني(ره) بايد سراغ اين خانواده‌ها بروند و از آنها حمايت كنند و آنها را مورد حمايت مادي و معنوي قرار دهند.

نوجواني داوودها؛ پشت پرده جنايت

مريم رامشت،‌ روان‌شناس:اين خبر تكان‌دهنده و كوتاه است و مي‌توان در چند خط خلاصه‌اش كرد، اما ماجرا بيش از اين است، چرا كه قتل يكشبه اتفاق نيفتاده و اين فرد، قطعا درگيري‌هاي ذهني بسياري داشته كه آن را بايد در دوره نوجواني‌اش بررسي كرد. مسلم است كه خانواده نقشي اساسي را در تربيت و حفظ سلامت فرزندان
به عهده دارد.

فرزند سالم در خانواده سالم رشد مي‌كند و خانواده سالم، خانواده‌اي است كه در آن نيازهاي عاطفي، هويتي و شخصيتي افراد بخوبي پاسخ داده مي‌شود و پدر و مادرهايي موفق هستند كه با توجه به سن فرزندانشان از اطلاعات كافي براي نحوه برخورد با بحران‌هاي سني آنها برخوردارند و به خوبي مي‌دانند در طول مسير رشد كودكشان چه اتفاقاتي ممكن است بيفتد و آنها چه بايد بكنند. فرزنداني كه در چنين خانواده‌هايي بزرگ مي‌شوند، روند رشد سالمي از نظر رواني، عاطفي و شخصيتي دارند و اين ناشي از اطلاعات به روز والدين و احساس مسئوليت آنها در قبال فرزندانشان است.

خانواده تنها نهادي نيست كه وظيفه رسيدگي به چگونگي رشد فرد را دارد بلكه ساير نهادهاي اجتماعي كه بر نوجوان تاثيرگذار هستند نيز بايد به صورت هماهنگ با خانواده در فرآيند رشد نوجوان ايفاي نقش كنند.

خانواده در كنار مدرسه و ساير نهادهاي اجتماعي، در صورتي كه درست رفتار كنند، مي‌توانند نوجوان را از بحران‌ها به سلامت عبور دهند. در صورتي كه خانواده يا مدرسه كوتاهي كنند، نوجوان در معرض خطر قرار مي‌گيرد و در برابر گرايش به جرم و بزه آسيب‌پذير مي‌شود.

نهادهاي بزرگ جامعه مانند صدا و سيما، آموزش و پرورش، شهرداري، سازمان ملي جوانان و بهزيستي بايد طي برنامه‌هاي مدوني به خانواده‌ها آموزش دهند كه چه رفتاري با فرزندان خود داشته باشند.

وقتي براي پدر و مادر اين پرسش پيش مي‌آيد كه چگونه بايد با فرزندم رفتار كنم، بايد سراغ مشاور يا معلم مدرسه فرزندش برود و با او مشورت كند. اين به آن معني نيست كه والديني كه فكر مي‌كنند رفتارشان با فرزندانشان عالي است، نبايد از كسي مشورت بگيرند. بيشتر ما فكر مي‌كنيم رفتار درستي با فرزندانمان داريم در حالي كه ممكن است رفتار ما درست نباشد.

سارا لقايي

 
جمعه 6 مرداد 1391  1:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها