آیا در مورد اصطلاحات انگلیسی مربوط به پول می دانید؟
Almighty dollar وقتی که پول از هر چیزی مهم تر به نظر می رسد.
The man spent most of his life chasing the almighty dollar
مرد بیشتر زندگی خود را صرف به دست آوردن پول کرد.
Ante up پرداخت پول
I had to ante up a lot of money to get my car fixed
من باید برای دریافت ماشین تعمیر شده ام مقدار زیادی پول بپردازم.
As sound as a dollar بسیار امن و قابل اعتماد
The company president believes that his business is as sound as a dollar
رئیس شرکت اعتقاد دارد که تجارت او بسیار امن و قابل اعتماد است.
at a premium در قیمتی بالاتر؛ معمولا به خاطر چیزی خاص
The tickets for the final basketball game were selling at a premium
بلیط ها برای مسابقه فینال بسکتبال در قیمتی بالاتر فروخته شدند.
Bottom dollar آخرین دلار
The man spent his bottom dollar on some new clothes to wear for his job interview
مرد آخرین دلار خود را برای خردی لباس جدید خرج کرد تا آن را برای مصاحبه شغلی اش بپوشد.