0

قانون طلایی ازدواج موفق

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

قانون طلایی ازدواج موفق

 

 

این نوشتار بر آن است رابطه میان زوجین و شرایط ازدواج از چشم انداز نظریات رایج در روان شناختی اجتماعی را تحلیل کند. بدین منظور در ابتدا تعریفی از خانواده ارائه شده و سپس نحوه تشکیل خانواده مبتنی بر ازدواج مورد بحث قرار گرفته است.‌

برکس و لاک در اثر خویش تحت عنوان خانواده در سال ۱۹۵۳معتقدند‌‌ :‌‌ خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی و با پذیرش یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ،مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابل بوده و فرهنگ مشترکی را پدید می آورند و در واحد خا صی زندگی می کنند.‌‌

خانواده به معنای اخص و محدود آن از نظر لغوی استراوس عبارت است‌‌ :‌ از پیوند دو انسان برخوردار از جنسیت متفاوت برای دورانی کو تاه یا بلند پذیرفته شده از طرف اجتماع که صاحب فرزندانی می شوند و آنها را تربیت ‌می کنند. مار دوک در تعریف دیگری معتقد است خانواده یک گروه اجتماعی است که دارای یک محل اقامت مشترک به همکاری اقتصادی و تولید مثل اعضای آن باشد ، دارای افراد بالغ متعلق به هر دو جنس که حداقل دو نفراز آنها دارای روابط پذیرفته شده ای از نظر اجتماع هستند ، دارای یک یا چند فرزند باشند که از این افراد بالغ متولد

 

شده یا به فرزندی پذیرفته شوند.این تعریف مفهوم ( خانواده) هسته ای را به خوبی روشن می کند که طی قرون از طریق تجدد گرایی انتشار یافته و وضیعت قالبی در عصر حاضر دارد.‌

بر مبنای کلیه تعاریف فوق در مجموع می توان گفت ( خانواده سازمانی است اجتماعی مرکب از پدر و مادر و کودکواحیانا بستگان آنها که از راه خون ،خویشا وندی ،زناشویی،فرزندپذیری با یکدیگر ارتباط یافته و در طول یک دوره زمانی نا مشخص با یکدیگر زندگی می کنند ) ا ین واحد کوچک اجتماعی در تامین بسیاری از نیازهای بنیادی فرد و جامعه از جمله تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد، مراقبت از فرزندان و افراد ناتوان و سالمند خانواده، اجتماعی کردن فرزندان، تثبیت جایگاه و منزلت اجتماعی، فراهم آوردن امنیت اقتصادی و به طور خلا صه تامین نیاز های جسمی و روحی آنها نقش اساسی ایفا می نماید.‌

تر بیت فرزندان در خانواده در قالب کار کرد جامعه پذیری آن مطرح است که در این رابطه زنان در هر مقطع از نقش مهم و حساسی برخوردار بوده اند. کلیه کار کردهای خانواده در طول تاریخ دستخوش تغییر فراوان گشته اند و این حاصل تطور شکل خانواده در جوامع مختلف بوده است.‌

 

تغییر شکل خانواده از صورت گسترده به هسته ای سبب بروز تغییراتی در نقش و وظا یف اعضای آن و روابط خانوادگی به تبع آن شده است. تجدد گرایی ساختار خانواده هسته ای و با ملحقات از محبت پدر و مادر نسبت به فرزند،افراد مسن بر افراد جوان،مردان بر زنان،بزگترها بر کو چکترها دیده می شود. فضای خانواده در یک تقسیم بندی به فضای زنانه و مردانه و در تقسیم بندی دیگر به فضای باز ارتباط جمعی تقسیم می گردد.‌

الگو های همسر گزینی رایج در جوامع سنتی به تبع تغییر نقش های اجتماعی زن و مرد تحول یافته اند،در برخی از جوامع نظیر جوامع ما اگر چه انتخاب همسر بر پایه قوانین مذهبی و عرضی صورت می گیرد با این حال در بیشتر مواقع زوج ها خود یکدیگر را بر می گزینند،اما در هر حال در تمام جوامع مردان در مقایسه با زنان در امر ازدواج از آزادی عمل بیشتری بر خوردارند. زن در جامعه امروز به دلیل دسترسی به امکانات آموزش و فرصت اشتغال به کار در خارج از خانه، نقش ها و مسئولیتهای جدیدی را در کنار ایفای نقش سنتی خود در برخی جوامع پذیرفته است که این روند به تبع تحول ساختار خانواده از گسترده به هسته ای و نیاز های اقتصادی خاص آن صورت می گیرد.

حضور زن از نظر اقتصادی در جامعه به استقلال نسبی او افزوده است و سبب افزایش آگاهی او از حقوق خو یش در تمامی عرصه ها گردیده است. ازدواج عامل پیدایی خانواده است که بر اساس تعریف عملی است که پیوند دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایان جنسی موجب می شود که مشروعیت روابط جسمانی را سبب می گردد.‌

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 3 مرداد 1391  8:53 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:قانون طلایی ازدواج موفق

 

 

از نظر کار لسون(۱۹۶۳) ازدواج فرایندی است که کنش متقابل بین دو فرد یک مرد ویک زن که شرایط قانونی را تحقق بخشیده و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پا می دارند سبب می گردد. عمل آنها در کل مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن عنوان ((ازدواج)) اطلاق می گردد.در حقیقت ازدواج واقعه اجتماعی بسیار مهمی است

که پایندگی گروه و زندگانی از نظر کمی و کیفی نسل ها به آن بستگی دارد. زناشویی رویدادی است پایدار که باجابه جایی نسلها پا بر جا باقی می ماند.

ازدواج در واقع یک مبادله اجتما عی است که تداوم حیات اجتماعی را بر مبنای اصل(( دگر دوستی )) تضمین می کند.

از نظر هانری مندوراس کار اساسی ازدواج آن است که دو طایفه،دو خانواده ای که با هم هیچ گونه ارتباطی ندارند به یکدیگر مربوط کند و در نهایت می توان گفت ازدواج دارای منشا زینتی و جسمانی است که بر این نوع حیات فرهنگ نیز افزوده می شود تا ساخت های اساسی خویشا وندی مو جبات دگرگونی حیات طبیعی را فراهم آورد.‌

این فرآیند ناشی از این واقعیت است که انسان هم مو جودی برخوردار از نیاز های طبیعی است و هم مو جو دی است اجتماعی.بدین لحاظ زوجیت نیز دارای ابعاد زیستی،اقتصادی عاطفی و نیز روانی است.

بر این مبنا همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را در چنان گردونه ای از ارتباطا ت متقابل مختلف قرار می دهد که بی هیچ شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از الگو های روابط انسانی دیگر نیست. مو فقیت ازدواج متا ثر از عوامل متعددی است. شواهد پژوهشی بسیار نشان میدهد که بر خورداری زوجین از آمادگی های کافی برای ازدواج خود یکی از عوامل تضمین کننده یک ازدواج مو فقییت آمیز است و از زمره این آمادگی ها حضور بلوغ عاطفی در زوجین است، بلوغ عاطفی متضمن وجود داد وستد عاطفی است،قا بلیت درک احساس دیگران یا همدلی است و فراتر از همه به رسمیت شناختن نیاز های دیگران و پذیرش مسئولیت بر آوردن نیاز هاست، ازدواج و تشکیل خانواده به معنی پذیرش این مسئو لیت به صورت ما دام العمر و قبول تا مین نیاز های شریک زندگی است. اگر چه بلوغ عاطفی برای مو فقیت در همه مناسبات و روابط انسانی امری لازم و ضروری است اما ازدواج در این میان بیشتر به این بلوغ نیاز دارد. خا نواده امروزی بیش از گذ شته بر قا بلیت ها و استعدادهای عاطفی،روانی زوجین متکی است.‌

امروزه ازدواج دیگر بنا بر وجود یک ضرورت اقتصادی صورت نمی گیرد. موفقیت در ازدواج منوط به توانایی هر یک از زوجین در وقف وجود خود برای دیگری است. به این لحاظ باید تا کید نمود که ورود به عرصه ازدواج مستلزم وجود ذهنیتی تابع و پخته است زیرا مقابله با مشکلاتی در موانعی که در جامعه مدرن و پیچیده امروزی و بر سر راه حیات خانوادگی قرار می گیرد جز با ذهنیتی پخته و بالغ میسر نمی گردد.نکته دیگر حضور بلوغ اجتماعی است. وجود بلوغ اجتماعی به این معنی است که فرد بتواند با اتکاءبه خود و بدون استمداد از دیگران از عهده انجام کارهای خود در موقعیت هاو وضعیت های اجتماعی بر آید.((خود گردانی کار آمد))در همه مسائل اجتماعی نشانه بلوغ اجتماعی و تضمین کننده موفقیت در ازدواج است.

بر مبنای آنچه گفته شد بلوغ فیزیکی،ذهنی ،عاطفی ،اجتماعی جزء آمادگی های شخصی برای ازدواج محسوب می شوند.اما بلوغ اقتصادی متا ثر از مقتضیات محیطی و خارجی است و در شرایط اقتصادی فعلی حاکم بر جوامع توجه بیشتر مسئولان را به خود معطوف داشته است.بلوغ اقتصادی آنگاهحاصل می شود که فرد توانایی آن را داشته باشد که بدون کمک دیگران از عهده تامین معاش خود و خانواده اش بر آید.‌

اما ازدواج را به عنوان یک رابطه اجتماعی چگونه می توان تحلیل نمود‌ ‌؟

بسیاری از افراد در نخستین سالهای بزرگسالی ازدواج می کنند و غالبا در یک رابطه صمیمانه در گیر می شوند.

صمیمیت به معنی علاقه مندی به دیگران و داشتن تجارب مشترکی با آنان است. افرادی که از بیم یک صدمه اجتماعی یا به علت عدم توانایی در برقراری رابطه و سهیم نشدن در تجارب مشترک با دیگران نمی توانند به یک رابطه محبت آمیز دل بسپارند با خطر تنهایی و گو شه گیری رو یارو می شوند.‌

در این زمینه بررسی ها نشان می دهند که بر خورداری شخص از یک رابطه صمیمانه با یاری یک حمایتگر می تواند نقش مو ثری در سلامت عاطفی و جسمانی او ایفا کند. افرادی که می توانند عقاید، احساسات و مسائل خود را با کسی در میان بگذارند سالم تر و شاداب تر از کسانی هستند که از چنین امکانی بر خوردار نیستند.‌

انسان ها قوی ترین هیجانات خود را در یک رابطه، در ازدواج، در ناشی از خرد شدن و خشم حاصل از بروز تعارض با دیگران تجربه میکنند. برای دستیابی به تحلیل دقیق از رابطه در ازدواج، نخست میتوان گفت هنگامی که دو فرد در یک رابطه قرار می گیرند زندگی هایشان در هم می تند. یعنی هر یک دیگری را تحت نفوذ قرار می دهد. راههای نفوذ در این زمینه نیز گو ناگو نند. طرفین یک رابطه ممکن است بتوانند احساس شادی با غم را در یکدیگر بر انگیزند و به یکدیگر در انجام امور جاری کمک کنند.‌

از نظر عرف یک رابطه باید به گو نه ا ی باشد که دو فرد وابسته به هم دارای نفوذ متقابلی بر یکد یگر باشند.

کلی و دیگران۱۹۸۳.)روان شناسان اجتماعی از عنوان رابطه نزدیک در اشاره به روابطی استفاده می‌کنند که در بر دارنده (به هم پیوستگی) بسیار باشند نظیر رابطه با والدین، دوست خوب، معلم،همسر ، همکار و حتی رقیب یا رقبای مهم. تمام روابط نزدیک دارای ویژگی های اساسی مشترک هستند. آنها معمو لا در بر دارنده ارتباطات متقابل فراوان هستند و تا مدت زمان طولانی ادامه می یابند. از سوی دیگر این روابط انواع متفاوت فعا لیت ها و رویدادها را شا مل می شوند.به طور مثال دوستان عناوین مختلف و مورد بحث قرار می دهندو در دامنه وسیعیاز فعا لیت ها شرکت می کنند. ثانیا در روابط نزدیک میان طرفین نفوذ قوی ای بر یکدیگر وجود دارد. ‌

یک زن هفته ها راجع به تعهدی که از سوی همسرش برای او ایجاد شده فکر می کند و آن را به رسمیت می شناسد.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 3 مرداد 1391  8:54 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:قانون طلایی ازدواج موفق

 

فراتر از این دو فرد به هم وابسته دارای عامل با لقوه ای برای بر انگیختن هیجانات قوی در یکدیگر هستند.

افراد دوست دارند به روابط نزدیک خود به عنوان منبع احساسات مثبتی نظیر عشق و نگرانی فکر کنند.

طرفین در یک رابطه می توانند در موقعیت های متفاوتی نظیر تصمیم گیری که غا لبا نتیجه آن می تواند منبع تعارض و حل اختلاف باشد قرار گیرند. نتیجه مطلوب در تصمیم گیری معمولا هنگامی حاصل می شود که زوجین سلیقه ها و علایق خود را برای گرفتن یک نتیجه مطلوب هماهنگ نموده و علایق متعارض خود را با هم سازگار نمایند. وقتی نقطه نظرات خود را که برای هر دو جذابیت دارد یعنی دسترسی به نتایج هماهنگ را بر می گزینند (تیبووکلی۱۹۵۹)میزان سهولت یا دشواری هماهنگ نمودن نقطه نظرها (نتایج) در رابطه وابسته به این است که تا چه اندازه دو فرد دارای علایق و اهداف مشابه باشند، یعنی هر آنچه یکی از طرفین مطلوب می داند دیگری نیز مطلوب بداند. اما در این راستا ممکن است طرفین یک رابطه دارای برتری ها و ارزش های متفاوت باشند. در این صورت بیشتر مستعد ایجاد تعارض خوا هند بود علت تاکید بر عا مل(شباهت)به عنوان یک عامل قوی در این زمینه آن است که افراد شبیه به یکدیگر معمو لا دارای مسا ئل کمتری در زمینه ایجاد هماهنگی بوده و امکان ایجاد یک رابطه پاداش دهنده متقابل آسان تر است.‌

در ازدواج های سنتی هر سه عامل توازن قدرت مطابق سلطه و دگر گون می شوند . فرض بر این است که در این رابطه زنان در مقابل اقتدار همسر خویش تسلیم می شوند . اگر چه هوستون (۱۹۸۳) معتقد است که امروزه ازدواجهایی که در آنها مرد رئیس بی چون و چرای خانه با کنترل بسیار بر تصمیم گیری ها است نادر هستند اما این الگو ‌در سرزمین ما بسیار دیده می شود. تعارض در رابطه زوجین را چگونه می توان تحلیل نمود؟

در این رابطه پترسن (۱۹۸۳) معتقد است تعارض فرایندی است که زمانی روی می دهد که اعمال دیگری تداخل یابند. این امر در روابط بین زوجین بسیار رایج است . به این ترتیب که بورگس و والین(۱۹۵۳) در یافتند حدود ۸۰ ‌در صد زوجین دارای عدم توافق هستند در وا قع تعارض حتی در مورد زوج هایی که بسیار از رابطه خویش راضیهستند نیز روی می دهد . تعارض هنگامی بیشتر روی می دهد که دو فرد بیشتر به یکدیگر وابسته باشند. ‌

به این ترتیب که برایکر و کلی (۱۹۷۹) در یافتند تعارض میان زوج هایی که دارای سابقه آشنایی بوده اند به نحو معنی دارای افزایش می یابد . منابع بروز تعارض از دید صاحب‌نظران را می توان در سه مقوله کلی به این شرح طبقه بندی نمود‌‌:‌ رفتارهای خاص هر یک از طرفین، هنجارها و نقش ها در الگوهای اجتماعی و فرهنگی، گرایش های ‌شخصی هر یک از طرفین که رفتارها و گفتارها ی طرف مقابل خود را بنا به میل خویش تغییر و تفسیر می کنند .‌

بر اساس نظر برایکر و کلی این سه نسخ تعارض بازتاب این حقیقت هستند که افراد در سه سطح به هم وابسته اند. در سطح رفتاری زوجین دارای مشکلات ناشی از هماهنگ ساختن رفتارهای خاص یکد‌یگرند . در سطح هنجاری این مشکلات ناشی از قوانین مذاکره ( به توافق رسیدن ) و نقش های مو جود در رابطه اند . در سطح گرایشی آنان در باره شخصیت و اهداف یکدیگر به توافق دست نمی یابند . تعارض به طور جدی هنگامی روی می دهد که هر یک از زوجین رفتارهای مشکل زای خاص هر یک از طرفین را تعبیر و تفسیر نموده و آنها را به یکی از ویژگی های شخصیت یا نظام باورهای طرف مقابل نسبت دهد . تعارض می تواند به رشد رابطه میان زوجین کمک کرده یا به آن آسیب رساند این امر وابسته به این است که یک تعارض چگونه حل و فصل شود. تعارض می تواند موقعیتی را برای روشن سازی و تغییر انتظارات در باره رابطه و مفاهیم خود و شریک زندگی برای هر یک از زوجین فراهم نماید . در تعارض زوجین احساسات نسبت به یکدیگر را کشف کرده و کو شش ها یشان را وقف تجدید رابطه رضایتمندانه می نمایند. اما همیشه چنین نیست. تعارضات می توانند هیجانات قوی را بر انگیزند که زمینه ساز حل مشکل نیستند. بالا گرفتن تعارض و توهین های شخصی احتمالا نمی تواند به یک رابطه نفع رسانند. 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 3 مرداد 1391  8:56 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:قانون طلایی ازدواج موفق

 

کاریل روز بولت (۱۹۸۷) و همکارانش چهار دیدگاهی را که افراد برای مشکل گشایی در روابط نز دیک زناشویی اتخاذ می کنند را شناسایی نموده اند. این دیدگاه عبارتند از .

۱) طرفین مسائل را بیان می کنند و سعی دارند مصالحه کنند به مشاور رجوع کنند و سعی دارند یکدیگر را تغییر دهند و در جهت عبور رابطه گام بردارند.‌

۲‌)طرفین وفادارانه برخورد می کنند.با حمایت از همسر خود به انتقاد او پاسخ می دهند یا به نحو نا فعالتری نظیر انتظار کشیدن، امیدوار بودن ،یا دعا کردن برای اینکه مسائل با گذر زمان بهبود یابند عمل می کنند.‌

۳.)طرفین با صرف زمان کمتر با همسر خود ، نادیده گرفتن او و امتناع از بحث کردن در مورد مسائل و رفتار همسرش به او پاسخ می دهد .‌

۴) ‌شخص همسر خود را ترک کرده یا با انجام طلاق به رابطه خاتمه می دهد.‌

اگر قوام یک رابطه مورد نظر باشد استفاده از دو راهبرد اول مفید و سازنده بوده و دو راهبرد اخیر زیانبار خواهند بود.

البته اگر زوجین با یکدیگردرگیری داشته باشند خاتمه یک رابطه ممکن است از نظر شخصی یک عمل مفید و مناسب باشد .البته روز بولت و دیگران (۱۹۸۳ ) معتقدند که برخی از عوامل اجتماعی دیدگا ههای فوق الذکر را تحت نفوذ قرار می دهند. بدین ترتیب هنگامی که زوجین پیش از بروز مسئله و در گیری از رابطه راضی باشند و نیرو گذاری روانی بسیاری را در جهت ادامه آن صرف کرده باشند از دید گاههای ۱ و ۲ در مسئله گشایی استفاده می کنند البته بدین شرط که امکان را ه حل های دیگر ضعیف باشد.در مواقعی زوجین به رابطه خاتمه می دهند که رضایتمندی آنها از رابطه پیش از بروز نسبتا کم بوده و نیرو گذاری روانی آنها محدود باشد و شقوق دیگر برای حل مسائل و مشکلات وجود داشته باشد. یکی از موانع مو جود برای ترک یک رابطه عدم وجود راه حل های دیگری است.‌

ممکن است زنی از همسر خود متنفر باشد و از داشتن ارتباطات متقابل روزانه با او افسوس بخورد اما به رابطه با او ادامه دهد زیرا از استقلال مالی بر خوردار نیست و به او متکی است . اگر مردی به یک رابطه وابسته باشد برای دسترسی به چیز ها یی که آنها را ارج می گذارد و نمی تواند آنها را در جای دیگری جستجو کند احتمالا آن رابطه را ترک نمی کند و به آن متعهد باقی می ماند .افراد تعهد به ادامه یک رابطه را آن هنگام بیشتر احساس می کنند که به وسیله یک رابطه ارضاء شده و برای آن نیرو صرف کرده باشند و امکان انتخابی دیگر را نداشته باشند. در این شرایط اگر زوجین با مو قعیت تعارض مواجه شوند تعهد آنان آ نها را بر می انگیزد تا در جهت (( بهبود رابطه )) اقدام‌کنند و مجددا به روابط محبت آمیز خود ادامه دهند.

هنگامی که زوجین عمیقا در گیر روابط محبت آمیز با یکد یگر شوند تصور اینکه چنین احساسات گرمی بتواند به بی تفاوتی یا تنفر تغییر یابد مشکل است . تجارب موجود نشان می دهند این امر غیر ممکن نیست و هر رابطه دوستانه ای می تواند خاتمه یابد. در نتیجه ازدواج ها نیز می توانند به طلاق بینجامند. ‌

به این دلایل است که روابط اجتماعی نه به مثابه واحد های استوار و تغییر نا پذیر بلکه به عنوان روابط متقابل پویا و متغیر مورد توجه قرار می گیرند.

مزهره غفاری

منابع ‌‌:‌‌ ‌

۱.‌ میشل ، آندره جامعه شناسی خانواده و ازدواج، ترجمه فرنگیس اردلان، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی و تعاون

۲.جمال، ودیعی ، جامعه شناسی، انتشارات گوتنبرگ

. Baron.RobertA..byrne. Donn۳‌

.socialpsychology.Allynand۱۹۸۷

-۱۸.۴Baron incpp۲۰۸

.social۱۹۸۸ .sears Dowidoetal۴‌

Hall in ternational-psychologybyprentice

۸‌‌۲۵edieions pp‌

۵ . ‌سید حسن، صفائی ، ،حقوق خانواده ،انتشارات.دانشگاه تهران

روزنامه رسالت

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 3 مرداد 1391  8:58 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها