طرف كافي بود برود بنشيند بر لب جوي و گذر عمرش را ببيند؛ با كمترين امكانات موجود يعني. البته اين خب مال زماني بود كه بشريت زبان اشاره را بهتر از الان ميفهميد و اعتقاد داشت: «كاين اشارت ز جهان گذرا ما را بس». الان به اين شليها به اين چيزها معتقد نميشود. طرف ميرود لب كارون، تنها چيزي كه به ذهنش ميرسد. اين است كه: لب كارون، چه گلبارون،..... و از اين حرفهاي شندرمن به يك غاز!
آخر كشف:
اين كه در جوي ميرود آب است
اين كه در چشم ميرود خواب است
در عصر حاضر فقط گذر سن و سال نيست كه شخص را پير ميكند و وادار به اعتراف كه: «موي سفيد و توي آينه ديدم...»، بلكه عوامل ديگري هم دستاندركار پير شدن زودرس انسان است. حتما شما هم اهل مطالعهايد. مطالعات جديد نشان ميدهد كه «اضطراب» ميتواند باعث سريعتر شدن فرآيند پيري شود. محققان انگليسي دريافتند كه شكل رايج اين وضع كه با نام اضطراب هراسي معروف است، ميتواند باعث آسيب بافتهاي سلولي و پيري زودرس شود.
ترانه جديد:
استرس خُرد و خميرت ميكنه
تا بخواي بجنبي، پيرت ميكنه
بسته پيشنهادي: هيچكس دوست ندارد زود پير شود. اگر هم در حق آدم دعا ميكنند كه: «الهي پير شي مادر»، منظور اين است كه سالم و درست و حسابي مثل آدم پير بشوي؛ به خير و خوشي. فلذا چند رهنمود راهبردي ـ كاربردي در همين راستا:
1ـ دايورت كردن كل دنياش: نبايد دنياي دني را خيلي جدي و سخت گرفت. نگاه عرفاني هم چيز خوبي است. دنيا نيرزد آن كه پريشان كني دلي؛ وگرنه ول معطلي. هواي دنيا و مافيها را بايد به قدر معمول و براي گذران زندگي داشت و حرص دنيا نداشت؛ كه: سخت ميگيرد جهان بر مردمان سختكوش (كه منظور همان مردمان سختگير است كه به ضرورت قافيه، سختكوش شده). ببينيد شاعر چگونه كل دنيا را يكجا دايورت فرموده است: دنيا همه هيچ و كار دنيا همه هيچ/ اي هيچ، ز بهر هيچ بر خويش مپيچ!
2ـ نگاه نكردن قيمتها: وقتي كه كل دنياش از بيخوبن هيچ قيمتي ندارد؛ پس چرا بايد مسائل حقيري چون مسكن و اشتغال و ترافيك و آلودگي هوا و امثال اين موارد پوشالي، موجب اضطراب ما شود. يا مثلا چرا بايد با نگاهكردن بيخود به قيمتهاي جور واجور اجناس و كالاهاي دنيوي ــ بخصوص مرغ و تخممرغ اين دنيا ـ استرس و اضطراب به خود راه دهيم؟ چشم خود را بايد درويش كرد.
مگر نه آن كه گفتند: «درويش رو هر گليم پاره، شب رو سر مياره...»؟....استفاده از عينك دودي يا سر به زير بودن، بهترين راه جلوگيري از چشمچراني اقتصادي است. چشمها را بايد بست/جور ديگر بايد ديد!... اين طوري، پيري زودرس به گور پدرش ميخندد كه يقه ما را بگيرد. اين كه رئيس مركز آمار ايران در جلسه اخير هيأت دولت، ضمن ارائه نتايج سرشماري سال 90 گفته است كه جمعيت كشور دارد به سمت ميانسالي پيش ميرود، ربطي به اين قضيه مورد بحث ندارد. به كمكاري درخصوص توليد مثل مربوط است كه به ما مربوط نيست.
رضا رفيع