0

زندگی نامه ی امام علی (ع)

 
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

شكايت اميرالمؤمنين نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم

ابو صالح حنفى گويد: از حضرت على عليه السّلام شنيدم مى فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم از مصائب و ناراحتيهائى كه از امت او ديده بودم شكايت كردم و گريستم ، حضرت فرمود :
يا على گريه مكن ، به اين طرف نگاه كن ، وقتى نگاه كردم دو مرد را ديدم كه به زنجير كشيده اند و با پاره سنگهاى بزرگ بر سر آنها مى كوبند .
ابو صالح گويد: فردا صبح مثل هميشه كه بيدار شدم در بازار قصابها ديدم مردم مى گويند: اميرالمؤمنين كشته شد، امير المؤمنين كشته شد

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:23 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

صفات نجات يافتگان در فتنه هاى آخرالزمان

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: زمانى مى آيد كه كسى نجات نمى يابد مگر مؤمن خداپرست بى نام و نشان كه اگر (در مجالس ) حاضر گردد او را نشناسند و اگر غائب شود كسى درصدد جستجويش برنيايد، اين اشخاص چراغهاى هدايت و نشانه هاى روشن براى ره پويان در شب تاريك هستند
در ميان مردم براى فتنه و سخن چينى رفت و آمد نمى كنند، عيب و بدى مردم را آشكار نمى كنند، نادان و بيهوده گو نيستند، خداوند درهاى رحمت خود را بر آنان مى گشايد و سختى عذاب خود را از آنان برمى دارد .
اى مردم زمانى بر شما مى آيد كه اسلام وارونه شود مانند برگشتن ظرف كه آنچه در آن است بريزد، اى مردم خداوند شما را امان داد از اينكه به شما ظلم كند ولى پناه نداد از اينكه امتحان كند (حتما امتحان مى شويد) و همانا (خداوندى كه برترين و بزرگترين گوينده هاست فرموده است :(( ان فى ذلك لآيات و ان كنا لمبتلين ((
همانا در آن حادثه (طوفان نوح ) نشانه هائى است و ما امتحان مى كنيم .

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:24 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

عاقبت قاتل اميرالمؤ منين على عليه السلام

در جلد هشتم بحارالانوار كه در احوال حضرت امير المؤ منين على عليه السلام است .
روايت كرده كه از راهبى كه مسلمان شده بود، سبب مسلمانى او را سوال كردند در جواب گفت :
روزى مرغى را ديدم در بالاى سنگى فرود آمد و ربع انسانى را قى كرد و رفت و دوباره آمد و ربع ديگرش را قى كرد و رفت دفعه سوم آمد و ربع سومش را قى كرد و رفت چون مراجعت نمود، ربع چهارمش را قى كرد و رفت ديدم كه آن ربع چهارگانه به انسان كاملى تبديل شد .
باز همان مرغ آمد چهار مرتبه و در هر مرتبه آن آدم را بلع نموده و رفت و روز ديگر نيز آن مرغ چهار مرتبه آمد و به قرار اولى معمول داشت آن راهب مى گويد :
كه پيش از آمدن مرغ من از آن شخص سوال نمودم تو كيستى و اين چه حكايت است ؟ در جواب گفت : من قاتل اميرالمؤ منين على عليه السلام هستم ، از روزى كه مرا كشته اند عذاب من اين است كه ديدى

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:24 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

على عليه السّلام صفات حضرت مهدى (عج ) را بيان مى نمايد

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


بزرگان اصحاب عرض كردند يا اميرالمؤمنين اين مهدى را براى ما توصيف كن كه دلهاى ما به ياد او مشتاق است ، پس حضرت شروع نمود به توصيف حضرت مهدى عليه السّلام و فرمود :
اوست آن ماهروى پيشانى سفيد و صاحب علامت و خال ، عالمى كه (از بشر) تعليم نديده است او به آنچه مى شود قبل از شدن خبر مى دهد. اى گروه مردم به درستى كه حدود دين در ميان ما برپا شد و عهد آن از ما گرفته شد. آگاه باشيد همانا مهدى طلب قصاص مى كند از كسى كه حق ما را نشناسد و اوست فرزند حسين بن على (يعنى فرزند امام حسن عسكرى عليه السّلام ) از فرزندان فاطمه از ذريه حسين فرزندم ، پس ‍ مائيم ريشه علم و عمل ، دوستان ما همان نيكوكارانند و ولايت ما فصل خطاب است ، آگاه باشيد همانا مهدى بهترين مردم است در صورت و سيرت ، سپس اصحاب او كه بر عده اهل بدر وعده اصحاب طالوت كه سيصد و سيزده نفرند و تمام آنها شيرهائى هستند كه از بيشه خود بيرون آمده اند، همانند پاره آهن كه اگر قصد نابودى كوههاى پابرجا بكنند آن را از ميان بردارند، نزد او جمع مى شوند كه پس ايشانند آنان كه خدا را بر حقيقت موحدند، ايشان را شبانگاه ناله هائى است چون ناله مادران جوانمرده ، از خوف خداى تعالى ، بيدارهاى شبانه و روزه داران در روزند تو گوئى كه آنان را يك پدر تربيت كرده است (كه قلبهايشان بر محبت و نصيحت جمع است )، آگاه باشيد كه من آنها را به اسمهايشان و شهرهايشان مى شناسم - آنگاه حضرت به درخواست گروهى از اصحاب نام هر يك از سيصد و سيزده نفر را با شهرهايشان بيان نمود كه براى اختصار از ذكر آن خوددارى مى شود، و طبق اين خطبه از طالقان 24 نفر ياور مهدى عليه السّلام مى باشند كه در ميان شهرها رتبه اول را دارد، سپس صفات و روش حضرت مهدى عليه السّلام را حضرت شرح مبسوطى فرمود و وقايع همزمان با ظهور حضرت و كيفيت خروجش را شرح نمود :
تا آنكه راوى گويد: پس از نقل وقايع ، اميرالمؤمنين عليه السّلام گريه شديدى نمود تا محاسن مباركش از اشك چشمش تر شد، آنگاه از منبر فرود آمد در حالى كه نزديك بود مردم از وحشت آنچه شنيده بودند هلاك شوند و متفرق شدند به طرف خانه ها و شهرهاى خود در حالى كه از كثرت فهم و جوشش علم حضرت متعجب بودند، و اختلاف كردند در معنى كلام حضرت ، اختلافى عظيم .
مؤ لف گويد: اين خطبه را از كتاب نوائب الدهور فى علائم الظهور نقل نموده ايم و مؤ لف محترم آن كتاب در مقدمه اين خطبه مدارك آن را يادآور شده است و فرموده كه سيد مبشر اين خطبه را در علائم الظهور و صاحب ينابيع در ينابيع و برسى در مشارق و حاج ملا عبدالصمد در بحر المعارف و صاحب عجائب الاخبار كه الفاظ از روى كتاب اخير مى باشد نقل كرده اند .

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:27 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

قسمتى از اخبار حضرت راجع به احوالات مردم آخر زمان
اميرالمؤمنين عليه السّلام در مابين سرزمينى به نام ذى قار (جايى است بين كوفه و واسط) اين خطبه را ايراد نموده است :
پس از حمد و ثناى پروردگار و تمجيد و ستايش بسيار از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و علت ارسال آن حضرت مى فرمايد: پس خداى عزوجل محمد صلى الله عليه و آله را بدين منظور برانگيخت . اما بدانيد كه بزودى پس از من زمانى بر شما بيايد كه در آن زمان چيزى مخفى تر از حق و آشكارتر از باطل و زيادتر از دروغ بر خداى تعالى و رسول صلى الله عليه و آله نيست .
در نزد مردم آن زمان بى ارزشترين متاع كتاب خدا است اگر آنطور كه بايد و شايد خوانده شود (و به همانگونه كه منظور خداست تفسير گردد) و هيچ متاعى هم باز پر مشترى تر و گرانقيمت تر از همان كتاب خدا نيست در صورتى كه آياتش از جاهاى خود تحريف و تغيير يابد (خلاصه اگر صحيح تفسير شود كم قيمت و اگر به نفع ظالمان باشد با قيمت خواهد شد) در ميان بندگان و شهرها در آن زمان چيزى از كار خير بيشتر مورد تنفر و انكار نيست ، و چيزى هم از منكر و كار زشت بيشتر مرغوب نيست ، در آن زمان هيچ كار هرزه اى برتر و هيچ كفرى جانفرساتر از راه يابى در وقت گمراهى نيست ، چون كه خود قرآن دانان ، قرآن را پشت سر اندازند، و حافظانش آن را به دست فراموشى سپارند تا آنكه خواهشهاى نفسانى آنها را به دنبال خود كشاند، و اين شيوه را (پشت در پشت ) از پدران خود به ارث برند و به دروغ و تكذيب دست به تحريف و تفسير قرآن زنند ) هر كس به عقل ناقص خود آن را تفسير كند) و آن را به بهاى ناچيزى بفروشند و بدان بى رغبت باشند .

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:27 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

كرامت حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام

مرويست كه روز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در مسجد كوفه به جماعت مسجد فرمود: كه هر كس كه ما را و اولاد ما و اهل بيت ما را دوست مى دارد، برپا خيزد، همه جماعت برپا ايستادند مگر يك نفر زن پيرى كه بلند نشد، پس حضرت به آن زن فرمود: مگر تو، و اولاد ما را دوست نمى دارى ؟ كه برپا نايستادى ؟
عرض كرد: فدايت شوم من نيز تو را و اهل بيت تو را با جان دل دوست مى دارم ، حتى اين كه پسر مرا در محبت و دوستدارى تو معاوية بن ابى سفيان مدتى است كه محبوس نموده و از غم فراغش دلم چنان سوخته ، و غصه و اندوهش مرا به مرتبه بى قرارى و بى اختيارى نموده كه صبر و توانائيم از دست رفت حالت بر پا شدن ندارم ، معذورم فرما !
آنحضرت فرمود: اگر من الساعة در همين مسجد فرزند تو را به تو برسانم چه ميكنى ؟ عرض كرد: جان و فرزند خود را فداى دو نور ديده تو حسن و حسين عليهم السلام مى كنم پس آنحضرت به مصداق السلام على يدالله الباسطة و عين الله الناظرة   دست يداللهى خود را در پيش چشم جماعت دراز كرد، دست و بازوى فرزندش را گرفته به نزد مادرش به زمين گذاشت ، چون آن ضعيفه ، فرزند خود را نزد خود ديد دو دست خود را به گردن فرزندش حمايل نمود، چون خواست جوانش را به آغوش كشيده و به رويش بوسه زند! پسر گفت : اى مادر! دستهايت را از گردنم بردار به جهت اينكه معاويه امر نموده بود، در مدت محبوسى زنجيرى به گردنم افكنده بودند، و زنجير گردنم را مجروح نموده دستهايت جراحت گردنم را به سوزش آورده و ناراحت مى شوم .
در ميان سخن ضعيفه به شدت گريه نمود، و از گريه اش آن حضرت نيز به گريه درآمد يكى از حضار عرض كرد پدر و مادرم به فدايت تو چرا گريستى ؟ فرمود: به خاطر آوردم حالت ليلا مادرم على اكبر را در روز عاشورا

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:27 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

گزیده ای از فداکاریهای حضرت علی(ع)

قتل على فى محرابه لشدة عدله .
على (ع ) در محراب عبادت بخاطر شدت عدلش كشته شد

در شجاعت شير ربانيستى

در مروّت خود كه داند كيستى ؟
آغاز فداكاريهاى على (ع (  
حضرت على (ع ) چه در آغاز دعوت اسلام و چه در جنگها، فداكاريهاى زيادى كرده است . هنگامى كه پيامبر (ص ) دعوت خود را آشكار نمود، اذيت و آزارهاى قريش هم شروع شد. بسيارى از مواقع - در ابتداى امر - رسول خدا را در حال نماز اذيت مى كردند و انواع ناروائيها را بر آن حضرت روا مى داشتند. در اين موقع على بن ابيطالب (ع ) و گاه زيد بن حارثه به نوبت و گاه هر دو با هم از رسول خدا محافظت مى كردند على (ع ) در بسيارى از غزوات اسلام با از جان گذشتگى و برداشتن زخمهاى فراوان دست از دامن پيغمبر (ص ) برنداشت . سپر تيرها و بلاهايى بود كه از سوى كفار به جانب پيامبر روان مى شد .
در لحظات بحرانى و خطر جان پيغمبر اكرم (ص ) را از خطر نجات مى داد .
در سال چهارم بعثت  
وقتى از طرف خداوند امر شد خويشان خود را از اين دعوت با خبر كن و آنها را بيم ده زخم زبان ابولهب و ديگران را به جان تحمل كرد و با شجاعت بى نظير آمادگى خود را براى كمك به پيامبر (ص ) اعلام كرد و در نوبت سوم كه تنها على در آن جمع برخاست ، پيغمبر اكرم فرمود :
بنشين كه تويى برادر من و وصى من و وزير من و وارث و خليفه بعد از من . اين مسؤ وليت سنگين از همان آغاز دعوت علنى بر دوش پرتوان على (ع ) قرار گرفت .
فداكارى ديگر  
در مقابل عهدنامه اى كه قريش براى سركوب كردن بنى هاشم و در تنگنا قرار دادن پيامبر (ص ) امضاء كرده و در خانه كعبه آويخته بودند، در اول محرم سال هفتم بعثت رسول خدا و ياران تصميم گرفتن در شعب ابوطالب ساكن شوند، اين محاصره اقتصادى تا نيمه رجب سال دهم بعثت يعنى در حدود سه سال و شش ماه طول كشيد. در اين مدت پيامبر اكرم و خديجه و دختر نازنينش فاطمه در نهايت مضيقه و در عين گرفتارى بودند. حتى چند نفر با يك خرما زندگى مى كردند .
براى اينكه گزندى به جان عزيز پيامبر وارد نشود، ابوطالب شبها چند ساعتى كه از شب مى گذشت پيغمبر را مى برد و در جاى ديگر مى خوابانيد، و آن گاه پسرش على (ع ) را مى آورد و در بستر پيغمبر (ص ) مى خواباند تا اگر قريش ناگهان حمله كند، فرزندش على (ع ) بجاى پيغمبر (ص ) كشته شود .
شب هجرت و فداكارى على (ع (  
در شهر مكه فقط چند تنى از مسلمانان مانده بودند. عده اى به حبشه هجرت كردند و چند تنى هم قبل از پيغمبر (ص ) به يثرب مهاجرت كرده بودند در مكه جز از محمّد (ص ) و على (ع ) و ابوبكر و چند تن از زنان و يا زندانيان كسى باقى نمانده بود. اختناق در مكه به حد اعلاى خود رسيده بود. عده اى از مسلمانان در زير تازيانه در زندان بسر مى بردند . اگر جوانانى بودند كه پنهانى به محمّد (ص ) و دين اسلام عشق مى ورزيدند، جراءت ابراز عقيده نداشتند .
محمّد (ص ) تصميم بر هجرت به مدينه گرفته و راز خود را تنها به على (ع ) رازدار هميشگى خود، گفته بود. قرار شد آن شب هولناك را هم على (ع ) در رختخوابش بيارامد و برد خضرمى سبز رنگش را روى خود اندازد، و آن چنان عمل كند كه قريش كوچكترين گمانى در اين باره نبرند .
جوانان تبه روزگار قريش در اطراف خانه محمّد (ص ) منتظر انجام جنايت خود بودند. سكوت بر تمام شهر حكمفرما بود . شمشيرهاى كشيده برق مى زد. بسوى خوابگاه پيامبر (ص ) حمله بردند. محمّد است يا على ؟ خوابند يا بيدار؟ چه كنند؟
محمّد ديگر از چنگ آنها رها شده است !
على (ع ( را تحت فشار قرار مى دهند. با اصرار و پافشارى مخفيگاه محمّد را از على مى پرسند . او را تهديد به قتل مى كنند ولى جز اين كه محمّد از مكه خارج شده است چيزى از على ) ع ) نمى شنوند. على (ع ) در مكه مى ماند تا به سفارشهاى پيامبر (ص ) عمل كند . امانتها را به صاحبانشان رد كند. سپس ‍ با تنى چند از زنان و مردان راهى مدينه مى شود. اين همه فداكارى و سختى فقط براى خدا و پيغمبر خداست . على (ع ) مصداق اين آيه مباركه است :
بعضى مردانند كه از جان خود در راه رضاى خدا در مى گذرند و خدا دوستدار چنين بندگان است
در جنگ احد  
در جنگ احد، آن چنان شجاعتى از على (ع ) ديده شد كه دوست و دشمن را به شگفت آورد. مسلمانان هفتصد تن و كفار قريش سه هزار سوار و دو هزار پياده با تجهيزات كامل به ميدان آمدند. على (ع ) با شمشير جانشكار خود كفار زيادى را كشت . هر زمان كه دشمنان كينه توز، پيامبر اكرم (ص ) را در ميان مى گرفتند؛ على (ع ) حملات آنها را دفع مى كرد. قدرت جنگاورى علتى (ع ) باعث شد كه شمشيرش شكست . پيغمبر (ص ) شمشير خاص ‍ خود را كه ذوالفقار نام داشت به على (ع ) داد. بدن على (ع ) در اين جنگ بيش از شصت زخم برداشته بود. در همين جنگ بود كه پيغمبر پيك وحى را در ميان زمين و آسمان مشاهده كرد كه مى گويد :

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على )) شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى جز على وجود ندارد))

ادامه دارد.......

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:28 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)



گزیده ای از فداکاریهای حضرت علی(ع)

قتل على فى محرابه لشدة عدله .
على (ع ) در محراب عبادت بخاطر شدت عدلش كشته شد

در شجاعت شير ربانيستى

در مروّت خود كه داند كيستى ؟
در جنگ خندق  
اولين نمايش جنگى دشمن بدين طريق آغاز شد. عمرو بن عبدود از پهلوانان نامدار قريش سر تا پا پوشيده از اسلحه آهنين با چند تن از سپاهيان كفر از خندق گذشت . در اين سوى خندق علتى بن ابيطالب (ع ) با چند تن ديگر به استقبال آنها مى رود و راه را بر آنها مى بندد .
عمرو سه بار مبارز مى طلبد. على (ع ) داوطلب جنگ با اوست . رسول اكرم (ص ( در نوبت اول و دوم اجازه نمى فرمايد. در نوبت سوم رسول مكرم (ص ) اجازه مى دهد. على رو در روى عمرو قرار مى گيرد. در اين هنگام پيغمبر (ص ) فرمود : برز الايمان كله الى الشرك كله )) يعنى تمام ايمان در برابر تمام كفر قرار گرفت ((
شجاعت فوق العاده على (ع ) موجب مى شود كه عمر بن عبدود در اين جنگ به خاك در غلطد. رسول اكرم (ص ) در آن لحظه حساس فرمود :
))
ضربة على يوم الخندق افضل من اعمال امتى الى يوم القيامة . ((
يعنى : ضربت على روز خندق از اعمال امت من تا روز قيامت برتر است .
همين فتح نمايان و عوامل ديگر باعث ضعيف شدن لشكر دشمن كه ده هزار سپاهى مجهز بودند، گرديد و همه بسوى مكه فرار كردند .
على (ع ) در جنگ خيبر  
در سال هفتم هجرى جنگ خيبر پيش آمد و على (ع ) همراه رسول خدا (ص ( بود. در همين غزوه است كه محمّد (ص ) فرمود : فردا علم سپاه را به دست كسى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست مى دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. او هرگز در جنگ فرار نمى كند بلكه حمله مى كند. بر نمى گردد تا خدا گره اين مشكل را به دست او بگشايد
در فتح مكه  
على (ع ) همراه رسول خدا بود. بعضى نوشته اند كه براى واژگون كردن بتها در كعبه و براى ريشه كن ساختن بت پرستى پاى خود را بر شانه رسول خدا (ص ) گذاشت و براى شكستن بتها بالا رفت .
در جنگ حنين و طايف  
نيز على (ع ) همراه رسول خدا بود . در جنگ حنين جز نه نفر از جمله حضرت على (ع ) كه در جنگ پايدارى كردند، همه گريختند .
در غزوه تبوك  
كه در سال نهم هجرت پيش آمد رسول خدا (ص ) على را به جانشينى خود در مدينه گذاشت و اين تنها غزوه اى بود كه بعد از 27 غزوه على (ع ) همراه رسول خدا (ص ) نبود. علتى (ع ) در ماندن در مدينه - اگر چه به دستور رسول خدا - بود كمى غمنده شد، و ميل داشت كه همچنان در ركاب رسول اللّه بجنگد. رسول اكرم (ص ) به على فرمود : مگر خشنود نيستى كه منزلت تو نسبت به من همان منزلت هارون نسبت به موسى باشد؟ جز آنكه پس از من پيامبرى نيست
اين حديث به حديث منزلت شهرت يافت .
در سال دهم حجة الوداع ) ، داستان ( غدير خم پيش آمد. رسول خدا (ص ) به امر خداوند حضرت على (ع ) را در حضور دهها هزار نفر مسلمان به عنوان ( وصى ) و ( جانشين ) خود تعيين فرمود و آيه 4 از سوره مائده كه به ( اكمال دين ) و ( اتمام نعمت ) شهرت دارد نازل شد : )) ( اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا ((
در آخرين لحظه هاى عمر رسول مكرم ، على (ع ( بر بالين آن سرور بود و در حالى كه سر مبارك رسول (ص ) بر روى سينه على بود چشم از جهان فرو بست . على (ع ) خود بدن مقدس رسول گرامى را غسل داد و كفن كرد و با دستهاى خود - آن پيكر نازنين را - به درون قبر برد. على آخرين كسى بود كه از قبر منور محمّد (ص ) بيرون آمد .
سيماى على (ع ( در قرآن  
بيش از صد مورد، بر حسب مدارك قابل قبول ، آياتى است كه درباره على نازل شده ، ما در اين جا چند آيه را كه به اتفاق شيعه و سنى درباره على (ع ) نازل شده است نقل مى كنيم :
آيه مباركه )) افمن كان مؤ منا كمن كان فاسقا لا يستوون – (( آيا پس كسى كه مؤ من باشد مانند كسى است كه فاسق باشد (چنين نيست ) اينان يكسان نيستند. سوره سجده آيه 19
آيه مباركه )) انما انت منذر و لكل قوم هاد – (( جز اين نيست كه بيم دهنده اى و از براى هر قومى راهنمايى است سوره رعد آيه 9 ) فخر رازى در ذيل اين آيه منظور از ( هادى ) را حضرت على (ع ) نقل مى كند .
آيه مباركه )) انما وليكم اللّه و رسوله و الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم راكعون – (( جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسولش ‍ و آنان كه بر پاى مى دارند نماز را و زكات را وقتى كه در ركوع اند مى دهند (سوره مائده - آيه 61 (
فخر رازى در ذيل آيه مباركه از ابوذر غفارى نقل مى كند و همچنين زمخشرى در تفسير كشاف در ذيل آيه مباركه مى گويد: اين آيه درباره اميرالمؤ منين على (ع ) نازل شده است .
على (ع ) مفسر قرآن بود و از رموز و اسرار آن با خبر بود زيرا از سرچشمه دانش و بينش پيغمبر (ص ( سيراب شده بود. على گام به گام با پيغمبر و شاهد نزول آيات كريمه قرآن بوده است و اين پيغمبر است كه در حق على (ع ) فرمود :
على با قرآن است و قرآن با على است ، اين دو از هم جدا نمى شوند تا بر حوض كوثر وارد شوند على ) ع ) خود كاتب وحى پيغمبر (ص ) بود، و آياتى را كه بر پيغمبر (ص ) نازل مى شد به امر آن حضرت بى درنگ حفظ و ضبط مى كرد. پس از وفات پيغمبر بلافاصله در خانه نشست و به جمع آورى قرآن پرداخت تا از پراكندگى و تحريف بر كنار باشد .
علتى (ع ) در تفسير و تبيين قرآن كريم از همه شايسته تر بود و اين قوليست كه جملگى (شيعه و سنى ( برآنند .
بعد از پيامبر اكرم (ص (  
طبق سفارش پيغمبر بنا بود على (ع ) خليفه مسلمين باشد، امّا وقتى اشخاص ديگرى در اين كار پيشدستى كردند و زمامدارى را به دست گرفتند، با آنكه على (ع ) خلافت را حق خود مى دانست و جمعى از ياران و اصحاب هم بدين امر اعتراف و حتى اصرار داشتند، ولى على (ع ) براى پيشگيرى از بروز اختلافات و جنگ داخلى با حالتى كه از آن به ( خار در چشم و استخوان در گلو ) تعبير نموده ، صبر كرد و تنها با ارائه دلايل منطقى و حجت آوردن به دفاع از حق خود پرداخت .
طبق آنچه در مدارك تاريخى موجود است على (ع ( تا پس از وفات فاطمه (ع ) با ابوبكر بيعت نكرد و در زمان خليفه اول تقريبا از دخالت در اوضاع عمومى كناره گيرى فرمود. در مدت نزديك به 25 سال (از سال 11 هجرى تا سال 35 هجرى ) كه خلفاى سه گانه زمامدارى مى كردند، اميرالمؤ منين با كمال بزرگوارى و نيكنامى و خيرخواهى دوره بسيار حساسى را گذراند. به مشكلات مردم و تربيت اصحاب رسيدگى مى كرد. به درختكارى و كشاورزى و حفر قنات و كارهاى سودبخش و عام المنفعه و عبادت پروردگار متعال اوقات خويش را صرف مى كرد. تا دوران خلافت آن حضرت فرا رسيد . امّا به محض اينكه علتى (ع ) بنا به خواهش مردم زمامدارى را به عهده گرفت و در ابتداى برنامه خود اعلام كرد : ( هر چه را عثمان بى جهت به مردم داده به خدا قسم پس مى گيرم و به بيت المال بر مى گردانم ، اگر چه به مصرف مهر زنان و خريد كنيزان رسيده باشد ) دسته اى سر از بصره در آوردند و جنگ جمل آغاز شد. از طرفين در اين جنگ 13 هزار نفر مسلمان كشته شدند. چندى بعد، جنگ صفين راه افتاد و آن همه مشكلات براى على (ع ) و عالم اسلام پيش آمد و جريان حكميت ؛ كه براى اسلام گران تمام شد نتيجه اين جنگ اين بود كه معاويه با دسيسه و حيله بر شام مسلط شد و به اغفال مردم پرداخت . چندى نگذشت كه جنگ ( خوارج نهروان ) رخ نمود و گرفتارى ديگرى براى مولى علتى (ع ) پيش ‍ آمد. على (ع ) با خوارج سخن گفت و اتمام حجت كرد. عده اى هم توبه كردند و به حقانيت اميرالمؤ منين تسليم شدند، امّا برخى از آنان بر جنگ اصرار كردند و چند نفر از ياران على (ع ) را كشتند .
ناچار على (ع ) دستور دفاع و جنگ صادر كرد و سرانجام به شكست خوارج انجاميد .
اين جنگها - در حقيقت - فرمايش رسول اكرم (ص ) را تحقق بخشيد .
حضرت رسول (ص ) به على (ع ) فرموده بود: بعد از من با سه دسته جنگ مى كنى - با ( ناكثان ) يعنى پيمان شكنان ، همان اصحاب جمل كه ابتدا بيعت كردند و سپس بيعت را شكستند، با ( قاسطان ) يعنى ياغيان و زورگويان يعنى معاويه و اهل شام كه از ابتدا سر به طغيان و ياغيگرى برداشته بودند، و با مارقان ) يعنى آنها كه از اطاعت امام زمان خود و دولت قانونى و شرعى بيرون رفتند، يعنى خوارج نهروان (.

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:29 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

گواهى دادن آب فرات به ولايت على عليه السلام

روايت شده وقتى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام از جنگ صفين و وقايع آن سرزمين فارغ گرديد با اصحاب و احباب در كنار فرات ايستاده و خطاب به آن فرمود : (( من انا )) آب فرات به موج و اضطراب و لرزش ‍ درآمده و موجهاى آبش بلند گرديد، و جماعت لشكر ملاحظه اوضاع فرات نموده متوجه بودند، كه ناگاه جميع حاضرين شنيدند كه آب فرات به بيان افصح و ابلغ گفت


اشهد ان لا اله اله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان اميرالمؤ منين عليا ولى الله و حجة الله على خلقه


و فرات همان نهريست كه در مهر و صداق فاطمه زهرا عليهما السلام داخل شده و مال مطلق آن مخدره بود و به همه كس بلكه بر حيوانات صحراها و پرندگان مباح و حلال بوده

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:29 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

عظمت مقام على (ع (
در مروج الذهب مسعودى آمده است : امام مجتبى عليه السلام فرمود : به خدا قسم ، امشب مردى ، يعنى حضرت وصى ، امام اميرالمؤمنين على (ع ) در بين شما قبض روح گرديد كه پشتيبان از او پيشى نگرفتند جز در فضل نبوت و آيندگان به او نخواهند رسيد

حضور در چهل مجلس
رواياتى كه درباره حضرت امام على عليه السلام وارد شده اين كه وى در يك شب و در يك وقت در چهل مجلس براى مهمانى حاضر مى شده است

لقب خامس آل عبا
در مصباح سيد بن طاووس در زيارت جناب وصى امام على عليه السلام آمده است : سلام بر صاحب حوض (كوثر) و حامل لواء، سلام بر خامس ‍ عباء

بزرگداشت معصومين
ابن ابى الحديد معنزلى در شرح اين جمله به صواب سخن گفت كه در تحت اين جمله : عترت را به نيكوترين منازل قرآن فرود آوريد . رازى بزرگ نهفته است ، زيرا آن حضرت به مكلفين دستور دادند كه در اجلال و بزرگداشت و انقياد و طاعت اوامر عترت ، ايشان را همانند قرآن بدانند .

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:29 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

فضيلت على (ع )
حضرت وصى جناب امام امير المؤمنين على عليه السلام پس از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله افضل خلايق است ، لذا خلافت بر آن جناب و امامت بر قاطبه مسلمانان حق طلب و خاص الهى آن بزرگوار است
همراه رسول خدا (ص )
حضرت على عليه السلام فرمود:
با رسول خدا در مكه بوديم ، به بيرون مكه رفتيم ، هيچ سنگ و درختى با وى رو به رو نمى شد مگر اين كه مى گفت : درود بر تو اى رسول خدا
عصمت علوى
ابو محمد بن متويه در كتاب كفايه تنصيص كرده است كه :
على عليه السلام معصوم است و ادله نصوص (روايات روشن )، بر عصمت آن حضرت دلالت دارد و باعث يقين بر پاكى باطن و نهان وى مى باشد و عصمت ويژه آن حضرت بوده ديگر اصحاب از آن بى بهره اند . پس در اين بينديش
توصيف آل پيامبر
حضرت وصى امام على عليه السلام در آل پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود:
ايشان جايگاه سر و صندوق دانش و ملجا و حكم و كهف هاى كتاب و كوه هاى دين اند، پشت خم شده دين به ايشان داشت گرديده و لرزش پشت آن بدانها آرام شده است ... احدى از اين امت با آل محمد صلى الله عليه وآله قياس نمى شوند و ايشان با كسانى كه هميشه نعمت آل محمد بر آنها جارى است مساوى نيستند، ايشان اساس دين و استوانه يقين اند، غالبا به ايشان باز مى گردند و از راه ماندگان به ايشان ملحق مى شوند. ايشان واجد ويژگى هاى حق ولايت اند و در ايشان وصيت و وراثت موجود است

پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:29 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

على بر راه خير است !
پيامبر به حضرت وصى فرمود : تو مى شنوى آنچه را كه مى شنوم و مى بينى آنچه را كه مى بينم ، جز آنكه تو پيامبر نيستى ، وليكن تو وزيرى و تو بر خير هستى .
ديدن نور وحى ، شنيدن بوى نبوت
حضرت وصى عليه السلام در خطبه قاصعه نهج البلاغه فرمود : نور وحى و رسالت را مى بينم و بوى نبوت را استشمام مى كنم ، و من نفير شيطان را به هنگامى كه وحى را آن حضرت (ص ) نازل شده بود شنيدم ، پس عرضه داشتم : اى رسول خدا !اين نفير چيست ؟
فرمود : اين شيطان است كه از عبادت خويش نااميد گرديد. تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بينى آنچه را من مى بينم ، جز اين كه تو پيامبر نيستى ، وليكن وزيرى و تو بر خيرى .
خبر از امارت و اعمال مروان
حضرت وصى امام امير المؤمنين على عليه السلام در خطبه 71 نهج البلاغه درباره مروان حكم فرمود : ان له امره كلعقه الكلب انفه ؛ مدت امارت مروان را از نه ماه و چند روز بيشتر نگفته اند .
شراح نهج از ابن ميثم و ابن ابى الحديد و ديگران گفته اند: اين عبارت كنايه از قصر مدت است .
نگارنده گويد: درست است كه اين عبارت قصر مدت را مى رساند، ولى قصر مدت را به عبارات ديگر هم مى شد تعبير كرد. در اين عبارت علاوه بر اراده قصر مدت ، اخبار به شرح حال و تمثل اعمال مروان است .
خطبه بى الف
خطبه اى منسوب به امير المؤمنين امام على (ع ) است كه چند صفحه است و از اول تا آخر يك حرف الف به كار برده نشده است :
قيل اجتمع اصحاب محمد (ص ) فنذكروا اى الحروف ادخل فى الكلام ؟ واجمعوا ان الالف دخولا من سائر الحروف ، فقال امير المؤمنين عليه السلام و خطب بديهه هذه الخطبه المونقه و هى : حمدت من عظمت منته ، و سبغت نعمته ، و سبقت غضبه رحمته ؛
يعنى : گويند چند از ياران پيامبر گرد آمده بودند و سخن به ميان آمد كه كدام حرف در گفتار بيشتر به كار مى رود؟
همگى گفتند: خرف الف .
پس امام على (ع ) برخاست و اين خطبه شگفت بى الف را بى انديشه بگفت .

من از مفصل اين نكته مجملى گفتم

 

تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل

شنبه 14 شهریور 1388  10:05 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

كلمات الله
قرآن ، حضرت عيسى (ع ) و مادرش مريم عليها السلام را كلمه ناميده است ، ائمه ما عليهم السلام خودشان را كلمات ناميدند و امام امير المؤمنين عليه السلام به روايت ديگر امام صادق (ع ) ، صورت انسانى را كتاب ناميده اند و انسان كامل را ميزان قسط و صراط مستقيم و كلام الله ناطق گفته اند
تسلط ائمه بر همه علوم
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله جعفر و جامعه را بر اميرالمؤمنين عليه السلام املاء فرمود و در اين دو علم همه علوم گذشته و آينده وجود داشته و تمام حوادث عالم تا انقراض جهان به طريق علم حروف در آن دو وجود دارد و اين دو كتاب نزد تمام ائمه عليهم السلام وجود داشته است
على باب بهشت است
پيامبر گرامى اسلام به على بن ابى طالب فرمودند :
يا على !من شهر حكمتم و آن بهشت است ، و تو اى على !در آن شهر (بهشت) هستى
وصف على از زنان على (ع )
مولا امير المؤمنين على عليه السلام در خطبه البيانمى فرمايد
من آدم اولم ، من نوح اولم
من آيت و نشانه خداوندم
من حقيقت اسرار الهى ام
من پديد آورنده برگ گياهانم
من به بار آورنده ميوه درختانم
من جارى كننده رود خانه هايم
من همان نورى هستم كه حضرت موسى عليه السلام در كوه طور از او هدايت گرفت
من صاحب صور اسرافيلم ) كه در قيامت مردگان را زنده مى كند)
منبيرون آورنده مردگان از قبرم
من صاحب روز قيامت ام
من همراه نوح و نجاتدهنده اويم
من همراه ايوب در بلاها و شفا دهنده اويم
من همان كسى ام كهآسمانها را با دستور خدايم برافراشتم

مظهر عقل كل
انسان به فعليت رسيده مظهر عقل كل و نفس كل است ؛ لذا از مشايخ علم ماءثور است كه امير المؤمنين على عليه السلام مظهر عقل كل است و سيده نساء عالمين ، فاطمه عليهم السلام ، مظهر نفس كل

شنبه 14 شهریور 1388  10:05 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

عترت معصوم اند
عترت معصوم اند و حضرت وصى على عليه السلام كه سر سلسله عترت است معصوم است و در ميان صحابه پيامبر تنها او معصوم بود، نه ديگران
آيه مباهله درى ديگر از فضايل على (ع )
آيه مباهله يعنى اين سخن حق تعالى :
به (نصارى ) بگو پيامير ما و شما فرزندان و زنان و نفوس خود را بخوانيم تا با هم مباهله كنيم
اين آيه دلالت مى كند كه فاطمه معصومه ام اليها و ام الائمه بر همه زنان برترى دارد، چنانكه بر نهايت برترى و علو درجه حضرت وصى امام على عليه السلام دلالت مى كند؛ زيرا خداى تعالى او را نفس پيامبرش خاتم و آقاى انبياء قرار داد و نمى توان گفت هر دو يك شخص اند، پس جز اين نيست كه مراد از آن مساوى بودن حضرت على با آن حضرت است ، جز در شاءن نبوت و چون رسول خدا صلى الله عليه وآله افضل مردم است ، پس ‍ على كه مساوى با افضل مردم است ، افضل از همه است
پيوند دو نور
در كافى از ابوالحسن امام موسى بن جعفر عليه السلام روايت شده كه فرموده :
در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله نشسته بود فرشته اى با بيست و چهار صورت داخل شد عرضه داشت : اى محمد !خداى عز و جل مرا فرستاد تا نور را با نور تزويج كنم
فرمود: چه كسى را به چه كسى؟
عرضه داشت : فاطمه را با على ...
ازدواج بايد با كفو انجام شود، غير معصوم نمى توان بر زن معصوم استيلاء داشته باشد. پس بفهم
اصحاب كساء
اصحاب كساء در مباهله فقط فاطمه و پدر او شوهر او و دو فرزند او حسن و حسين بودن و احدى با آنها همراه نبود
هيچ كس مدعى نشد كه جز پيامبر و حضرت وصى ، امام اميرالمؤمنين على و كفو وى فاطمه و دو فرزند ايشان حسن و حسين شخص ديگرى در مباهله داخل بوده است . بدون شك مدعى شخص ديگر بر خدا و رسولش دروغ بسته است
الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولايتهم ؛
ستايش خداى را كه ما را از متمسكان به ولايت ايشان قرار داده است

شنبه 14 شهریور 1388  10:05 PM
تشکرات از این پست
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)

درخت نبوى
از ابن عباس روايت شد كه گفت
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود :
من درختم و فاطمه حمل آن و عمل لقاح آن و حسن و حسين ميوه آن اند و دوستداران اهل بيت حقيقتا برگ بهشتى آنند
چونان دريا
انسان كامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل كل است و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس كل است ، بنابر اين ، سيد اوصياء و سر پيامبران و رسولان حضرت على عالى اعلى صورت و مظهر عقل كلى به تمام ترين وجه ممكن است و حقيقت ام الكتاب ، سيده نساء عالمين ، فاطمه زهراى بتول صورت و مظهر نفس كل بر وجه اتم است
دو دريا را به هم آميخت و بين آن دو، برزخى است كه هر يك از آن دو در حد خود است و از آن دو، لولو و مرجان بيرون مى آيد
و در تفسير مجمع البيان از امين الاسلام طبرسى به نقل از سلمان فارسى و سعد بن جبير و سفيان ثورى چنين آمده است
دو درياى مزبور در آيه شريفه على و فاطمه اند و برزخ محمد(ص ) و لولو و مرجان حسن و حسين اند
كفو زهرا (س)
اگر حضرت وصى ، على عليه السلام نبود، احدى كفو فاطمه عليه السلام نبود، پس حضرت على وصى صلوات الله عليه به خصيصه اى اختصاص ‍ يافت كه احدى با وى در آن شريك نبود و نخواهد بود. و در روايت نبوى چنين آمده : يا على !اگر تو نبودى بر روى زمين احدى كفو فاطمه نبود
على عصمت علوى
ابو محمد بن متويه در كتاب كفايه تنصيص كرده است كه :
على (ع ) معصوم است و ادله نصوص (روايت روشن )، بر عصمت آن حضرت دلالت دارد و باعث يقين بر پاكى باطن و نهان وى مى باشد و عصمت ويژه آن حضرت بوده ديگر اصحاب از آن بى بهره اند . پس در اين بيانديش

شنبه 14 شهریور 1388  10:06 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها