دیگران! لطفا دخالت نکنید
«بچهها عزیزند اما تربیتشان از خودشان عزیزتر است.» این جمله آشنایی است که شاید شنیده باشید. هر زوجی وقتی تصمیم به بچهدار شدن میگیرند، در مورد شیوه تربیتی و برنامههایی که برای فرزند خود در نظر دارند با هم صحبت میکنند و به یک نتیجه خاص میرسند. البته پسندیده است که زن و شوهر در مورد قوانین خاصی که در تربیت فرزندشان باید وضع و اجرا کنند با هم اتفاقنظر داشته باشند، هر چند که گاهی چنین نمیشود. اوضاع وقتی بدتر میشود که دیگران هم در این شیوه تربیتی دخالت کنند.
قصه از کجا شروع شد؟
من و همسرم هر دو شاغلایم، مثل خیلیهای دیگر. پسرم که 4 ساله است تقریبا نصف روز در خانه مادربزرگهایش میماند. گاهی خانه مادر خودم و گاهی پیش مادرشوهرم. خوشبختانه من و همسرم در مورد شیوه برخوردمان با پویا، پسرمان تفاهم داریم اما چون مادربزرگهایش نیز به اندازه ما ساعات زیادی با او هستند به نوعی خود را محق میدانند. گویا او از روال تربیتی ما خارج شده. حق نداریم جلوی آنها دعوایش کنیم و با جانبداری بیمورد، کاری کردهاند که پسرمان لوس شده. به همین منظور هفته نامه سلامت پرسش و پاسخی را با خانم دکتر میترا حکیمشوشتری روانپزشک کودک و نوجوان انجام داده است که خدمت شما ارائه می دهیم.
اگر بچهای قوانین خانه را درک کند و افراد در ارتباط با او باثبات و قاطعیت در اجرای قوانین عمل کنند هرگز در مواقع گذرا، تغییر رفتار نمیدهد.
چهطور باید جلوی این قبیل دخالتهایی را بگیریم؟
در تربیت بچهها، ثبات در رفتار بسیار اهمیت دارد. در زمانها و مکانهای مختلف یا در حضور افراد مختلف باید به یک گونه با بچه رفتار شود. شما و همسرتان، مادربزرگها، مربی مهدکودک و یا مراقبهای او باید در جریان باشند و همه با هم در جریان رفتار با کودک شما باید هماهنگ عمل کنند. این شیوه مشترک و ثابت باعث میشود تغییر رفتار در آن بچه تثبیت شود و به تدریج رفتارهای بهتر و مناسبتر جایگزین آن رفتار منفی گردد. به طور مثال انگشت مکیدن یا ناخن جویدن از جمله مواردی است که با تذکر دادن، اوضاع بدتر میشود مثلا تا انگشت در دهان کرد، بدون تذکر که «دستت را درآور» بگویید «برو در را باز کن»، «برو از یخچال فلان خوراکی را بیاور.» در این مورد، بهتر است به افراد دیگر هم گفته شود .
در این مواقع، بزرگترها ناراحت میشوند و اگر چیزی بگوییم دلخوری پیش میآید و از این گذشته چون آنها در ساعاتی که نیستیم زحمت نگهداری بچهها را میکشند رودربایستی میکنیم.
نه، اصلا نباید اینطور باشد. باید در امر تربیت بچهها قاطع بود. قاطعیت با خشونت فرق دارد. وقتی میگوییم قاطع باشید، گاهی والدین گمان میکنند منظورمان اعمال خشونت است. خشونت وقتی است که شما به حقوق دیگران تعرض کنید و آن را زیر پا بگذارید اما وقتی حقی را برای خود قایل هستید و آن را به صورت محترمانه از دیگران درخواست میکنید، فقط قاطع بودن شما را در امر تربیت میرساند و بس. بهتر است هریک از شما والدین، در مقام فرزندی، از مادر یا پدر خود درخواست کنید. قطعا پدربزرگ و مادربزرگها، دوست دارند نوه مؤدب و مبادی آدابی داشته باشند و رعایت میکنند.
در مورد دیگران که غریبهتر هستند یا ارتباط کمتری با فرزند ما دارند چه طور؟ بچه ها در فضای مهمانی هر کاری که بخواهند میکنند و از همه بدتر اینکه عمه و عمو و خاله هم نخواهند گذاشت او را تنبیه کنیم.
اگر بچهای قوانین خانه را درک کند و افراد در ارتباط با او باثبات و قاطعیت در اجرای قوانین عمل کنند هرگز در مواقع گذرا، تغییر رفتار نمیدهد. پس نباید نگران و مضطرب شد. در ایام مهمانی و عید بهتر است رفتار معمول بچهها، مثلا ساعات خواب و خوراکشان تغییر داده نشود. یک نکته خیلی مهم که باید رعایت کنید و اکثر والدین هم نمیدانند، این است که بعضی اوقات والدین عادت دارند تا مرحله بحران و رخ دادن سوءرفتار صبر کنند و آن وقت است که از کوره در میروند و با تنبیه کودک خود، واکنش دیگران را برمیانگیزند. مثلا در موقع، توپ بازی در منزل توپ را از کودک گرفته و بگویید : «تو مثل اینکه یادت رفته، قانون ما توپبازی نکردن در خانه بوده!» یا «فقط اجازه داری در حیاط خانه مادرجون توپبازی کنی!» بدون خشونت و عصبانیت و فقط در حد یک گزارش ساده و یادآوری مساله حل میشود. نکته بعدی اینکه وقتی میخواهید در ایام عید پویا را به مهمانی، حتی منزل مادربزرگ ببرید، با او در حد چند جمله کوتاه صحبت کنید.
وقتی حقی را برای خود قایل هستید و آن را به صورت محترمانه از دیگران درخواست میکنید، فقط قاطع بودن شما را در امر تربیت میرساند و بس.
پس اگر رفتار ناشایستی انجام داد، چه طوری از این روش پیشگیرانه استفاده کنیم تا از دخالت بقیه جلوگیری شود؟
آنها نیاز دارند که تحت نظارت باشند و هر از گاهی با ارتباط کلامی یا چشمی در تایید رفتار خوبشان با یک چشمک یا لبخند یا بوسه فرستادن تشویق شوند و یا با چشم درشت کردن مورد تکذیب قرار گیرند. خوب است بچه یک اسباببازی محبوب خود را همراه ببرد که اگر بچه صاحبخانه به او اسباببازی نداد حوصلهاش سر نرود و یا بتواند آن را با اسباببازی او مبادله کند و سرگرم شود. ضمنا اصلا لازم نیست غریبهترها که ارتباط ماهی یک بار با فرزند ما دارند در جریان شیوه تربیتی او باشند چون ممکن است حساس شوند و مخصوصا در جهت سنجش واکنش فرزند ما، رفتاری از خود نشان دهند. رودربایستی با دیگران را هم کنار بگذارید چون اگر پویا متوجه شود شما در حضور فلانی عجز دارید و دلتان نمیخواهد آن تنبیه همیشگی را بکنید، تلاش میکند که قواعد دیگر خانه را هم بشکند و متوجه میشود آن قدرها هم ثبات ندارید. ضمنا شما و همسرتان باید همواره یکدیگر را تایید کنید تا هم پویا متوجه هماهنگی رفتارتان در قبال رفتارش شود و هم مادربزرگها تشویق شوند و شما را در این شیوه هماهنگ یاری برسانند. از این جملهها استفاده کنید: «همانطور که بابات/ مامانت گفت، تا گریهات تمام نشده نباید از اتاق بیایی بیرون! اگر گریهات تمام شد بیا بغل من»؛ ضمنا چه اصراری دارید که با کسانی که حس میکنید در تربیت پویا اخلال ایجاد میکنند رفتوآمد آنچنانی داشته باشید؟ روابط محدود ولی عمیق و سالم خیلی بهتر است از روابط نامحدود و ناسالم.