2. مبناى فقهى کاهلى و قلمرو آن
1ـ2. مبناى فقهى معافیت خوانده
قاعده تقلیل خسارت با شرایط مذکور در فوق، از نظام حقوقى «کامن لا» به دیگر نظامهاى حقوقى راه یافته است. با این حال، به نظر مىرسد فارغ از توجه به نظام حقوقى کامنلا، این قاعده از برخى قواعد و فروع فقهى به شرح ذیل نیز قابل استنباط است:9الف) قاعده اقدام: قاعده اقدام یکى از قواعد عقلى و فقهى است که بر اساس آن، هر شخص که در اثر فعل یا ترک فعل خویش متضرر شده باشد حق مراجعه به هیچ شخصى نخواهد داشت.
مثلاً، با توجه به ماده 263 ق.م، هرگاه شخصى از فضولى بودن طرف معامله خود آگاه باشد و علىرغم آن، مبادرت به معامله با چنین شخصى بنماید و مالک نیز عمل حقوقى انجام یافته را تنفیذ ننماید، این شخص حق مطالبه ضرر و زیان ناشى از چنین معاملهاى را نخواهد داشت. یا براساس ماده 1215 ق.م، هرگاه کسى مالى را در اختیار صغیر غیرممیز یا مجنون قرار دهد، محجور غیرممیز مسئول تلف و نقصان آن مال نخواهد بود.
همچنین طرف قراردادى که به علتى حق فسخ آن را دارد، اگر در مدت مقرر نسبت به اعمال آن اقدام ننماید، حق فسخ وى ساقط مىشود. مثلاً، ماده 420 سکوت در مدت فورى عرفى را به معناى اعراض از اعمال حق فسخ دانسته است. پس طرفى که در مدت خیار نسبت به اعمال آن اقدام ننموده، به ضرر خود اقدام کرده و حق خویش را از دست داده است.
بنابراین، به روشنى ملاحظه مىشود که قانون مدنى ایران قاعده اقدام را به عنوان یکى از اصول کلى در زمینه جبران خسارت پذیرفته است. از اینرو، هر جا که در اثر تقصیر شخصى زیانى به او برسد حق مطالبه آن خسارت را نخواهد داشت؛ خواه آن خسارت ناشى از فعل مثبت او باشد یا ناشى از فعل منفى و کاهلى وى.
ب) قاعده تحذیر: علاوه بر قاعده اقدام، به قاعده دیگرى در حقوق اسلام مىتوان استناد کرد که مىتواند مبناى معافیت عامل زیان در کاهلى زیاندیده باشد. این قاعده، قاعده تحذیر است. فقها در خلال مباحث مربوط به مسئولیت افراد نسبت به اعمال و افعالشان قاعدهاى تحت عنوان «قد أعذّر من حذّر» مطرح کردهاند؛بدین معنا که اگر کسى پیش از انجام کارى هشدارى دهد ولى شنونده به هشدار او توجه نکند و به علت آن کار، خسارتى به وجود آید، هشداردهنده مسئولیتى نخواهد داشت.
علّامه حلّى در قواعدالاحکام گفته است: اگر ثابت شود که تیرانداز گفته است «مواظب باش!» و مصدوم نیز شنیده است و با امکان فرار، اقدام به فرار نکرده است ضامن نیست.شهید ثانى در مسالکالافهام در اینباره گفته است: «ضمان وقتى بر عهده رامى قرار نمىگیرد که هشدار بدهد، به گونهاى که مرمى آن را بشنود و قدرت بر فرار از محل حادثه نیز داشته باشد.
پس اگر مرمى صداى رامى را نشنید و یا امکان فرار و دور شدن از صحنه خطر را نداشت دیه بر عاقله رامى است.»پس براى تحقق قاعده و معافیت عامل زیان، دو شرط لازم است:الف. هشدار مؤثر: هشدارى که از طرف رامى داده مىشود باید به نحوى باشد که به مرمى برسد و او را از خطر آگاه کند و وضعیت آن برحسب مورد فرق مىکند.
ب. امکان فرار براى زیاندیده: باید امکان دور شدن از صحنه خطر براى زیاندیده وجود داشته باشد. این امکان وقتى موجود است که زمان کافى براى دور شدن از خطر و قدرت جسمانى لازم وجود داشته باشد و محیط و اوضاع و احوال صحنه خطر، امکان فرار را بدهد.10این قاعده در برخى مواد مورد نظر مقنن بوده است،چنانکه ماده 9 قانون ایمنى راهها و راهآهن مىگوید: «عبور از روى خطوط راهآهن و ورود در محوطه ایستگاهها و کارخانهها و تأسیسات فنى راهآهن به استثناى سکوهاى مسافرى و امکنه و گذرگاهها و معابر مجاز واقع در ایستگاهها و در طول خطوط ممنوع است جز براى آن عده از مأموران راهآهن که برحسب وظیفه، مجاز به ورود و عبور مىباشند و در صورت تخلف و بروز حادثه، راهآهن دولتى ایران مسئول نخواهد بود.»
فرق فرد بىاحتیاط و کاهل در این است که بىاحتیاط کارى را که نباید انجام دهد، انجام مىدهد ولى کاهل کارى را که باید انجام دهد، انجام نمىدهد.13واژه «بىمبالاتى» نیز در قوانین و نوشتههاى حقوقى به کار گرفته مىشود. مبالات در لغت به معناى توجه و التفات است و بىمبالاتى، بىتدبیرى و بىفکرى است. در قوانین موضوعه بىمبالاتى در مقابل بىاحتیاطى به کار گرفته مىشود. بىمبالاتى نوعى ترک فعل است و تارک فعل نیز زمانى مسئول است که قانون، عرف یا قرارداد وظیفهاى را براى او شناخته باشند. |
بنابراین، اگر کسى علىرغم این اخطار قانونى، در محلهاى حرکت قطار تردد یا توقف نماید، راهآهن و شرکتهاى حمل و نقل مسئول خسارات وارده به وى نخواهند بود. به این ترتیب، اگر شخصى در معرض خطر و ضرر قرار گیرد و امکان احتراز از آن را نیز داشته باشد با این حال، اقدامى در جهت جلوگیرى از آن به عمل نیاورد، نمىتواند جبران آن را از دیگرى بخواهد.از این بحث نتیجه گرفته مىشود که در فقه نیز هم قاعده اقدام و هم قاعده تحذیر براى معافیت عامل ورود زیان از ضررهاى قابل اجتنابموردپذیرشقرارگرفته است.
2ـ2. کاهلى زیاندیده و مفاهیم مشابه
در تعیین مسئولیت عامل زیان، عوامل دیگرى دخیلند که از حیث اثر مثل کاهلى زیاندیده هستند و منجر به کاهش مسئولیت عامل مىشوند، ولى ماهیتا با آن متفاوتند. در ذیل، ضمن مقایسه آنها با کاهلى، قلمرو اجرایى هریک بررسى مىشود:الف) تقصیر زیاندیده (تقصیر مشترک) و کاهلى: همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، رابطه بین این دو مفهوم، عموم و خصوص مطلق است.
کاهلى خود گونهاى تقصیر است، ولى از تقصیر در معناى عام خود تعریفهاى متفاوتى ارائه شده است. گروهى آن را ارتکاب فعل نامشروع مىدانند. برخى نقص تعهد قانونى و عرفى دانستهاند و برخى دیگر تجاوز به اعتماد مشروع را تقصیر مىدانند.ماده 953 قانون مدنى مقرّر مىدارد: تقصیر اعم است از تفریط و تعدى. تعدى و تفریط را نیز چنین تعریف کرده است: تعدى تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگرى (951 ق.م) و تفریط عبارت است از ترک عملى که به موجب قرارداد یا متعارف براى حفظ مال غیرلازم است. (952 ق.م)
بنابراین، تقصیر عبارت است انجام کار یا عدم انجام کارى که بر طبق مقرّرات، عرف یا قرارداد شخص مىباید از آن بپرهیزد یا بدان مبادرت ورزد.از آنرو که براساس عرف، زیاندیده باید از ضررهاى قابل اجتناب پیشگیرى نماید، کاهلى در احتراز از آنها تقصیر محسوب مىشود.11علىرغم اینکه کاهلى خود گونهاى خاص از تقصیر است، اما با تقصیر خوانده (تقصیر مشترک) به معناى اعم کلمه متفاوت است؛ زیرا در تقصیر مشترک نقش زیاندیده در ایجاد ضرر مثل نقش عامل اصلى ورود ضرر است، ولى در کاهلى، متضرر با اینکه مىتواند جلوى ضرر را بگیرد ولى نگرفته است.12ب)
بىاحتیاطى، بىمبالاتى و کاهلى: بىاحتیاطى زمانى صدق پیدا مىکند که فاعل، برخلاف تکالیفى که برعهده دارد و پرهیز از آنها در شرایط وقوع حادثه لازم است، عمل نماید. احتیاط در لغت به معناى دوراندیشى و به هوش کارى کردن است.بىاحتیاطى براساس تبصره ماده 336 قانون مجازات اسلامى، نوعى تقصیر است و زمانى محقق مىشود که شخصى کارى را که خطرناک و زیانبار است بدون رعایت احتیاط لازم و از روى بىتوجهى انجام دهد؛ مثل کسى که زنجیر سگ درندهاى را به دست کودکى داده که قدرت مهار آن را در زمان یورش ندارد و شخص دیگرى را زخمى مىکند.
پس بىاحتیاطى زمانى است که شخصى کارى را بدون توجه و در نظر گرفتن نتایج زیانبار آن انجام مىدهد، در حالى که چنان نتیجهاى قابل پیشبینى است. پس نوعى تقصیر است که فاعل قصد فعل دارد، ولى قصد نتیجه را ندارد.بنابراین، فرق فرد بىاحتیاط و کاهل در این است که بىاحتیاط کارى را که نباید انجام دهد، انجام مىدهد ولى کاهل کارى را که باید انجام دهد، انجام نمىدهد.13
واژه «بىمبالاتى» نیز در قوانین و نوشتههاى حقوقى به کار گرفته مىشود. مبالات در لغت به معناى توجه و التفات است و بىمبالاتى، بىتدبیرى و بىفکرى است. در قوانین موضوعه بىمبالاتى در مقابل بىاحتیاطى به کار گرفته مىشود. بىمبالاتى نوعى ترک فعل است و تارک فعل نیز زمانى مسئول است که قانون، عرف یا قرارداد وظیفهاى را براى او شناخته باشند.
مفاهیم غفلت، اهمال و مسامحه نیز در این معنا به کار رفتهاند و همگى کوتاهى و سهلانگارى و اهمال را مىرسانند و با کاهلى مترادف هستند، ولى در معناى دقیق بىمبالاتى، غفلت و مسامحه را در جایى به کار مىبریم که ترک فعل منجر به حادثه زیانبار مىشود ولى کاهلى را در جایى به کار مىبریم که پس از وقوع حادثه زیاندیده با امکان تقلیل خسارت در پى آن نرفته است.14
ج) رضایت زیاندیده و کاهلى: برخى عوامل و اسباب، فعل زیانبار را توجیه نموده و صفت تقصیر را از آنها دور مىسازد و مسئولیت را از عهده عامل آن برمىدارد و به آن صفت قانونى مىدهد. به عبارت دیگر، در اینگونه موارد با در نظر گرفتن طبیعت کار انجامشده یا به دلیل حکم قانون، فعل بهوقوعپیوسته را نمىتوان نامشروع و تقصیر تلقّى کرد. حال در مورد رضایت زیاندیده این سؤال مطرح مىشود که آیا صرف رضاى زیاندیده مىتواند عمل زیانبار را توجیه کند؟
براى پاسخ به این سؤال باید دو فرض را از هم جدا ساخت:فرض اول، ورود زیان به اموال است. با توجه به ماده 30 قانون مدنى که بیانگر قاعده سلطنت بر اموال است، مالک مىتواند هر تصرفى را اعم از مادى و حقوقى در آنها انجام دهد. از اینرو، مىتوان گفت: مالکى که به تلف مال خویش رضایت مىدهد، به زیان خود اقدام کرده است و عامل زیان معاف از مسئولیت است. البته به استناد رضایت مالک نمىتوان به عمد یا با تقصیر سنگین بر اموال دیگرى خسارت وارد کرد؛ زیرا این امر برخلاف نظم عمومى است.
فرض دوم، ورود زیان به جسم و جان اشخاص است. در این فرض، رضایت زیاندیده نمىتواند رافع مسئولیت عامل زیان باشد؛ زیرا انسان و حقوق مربوط به شخصیت او جزء احکام امرى است و قابل انتقال و اسقاط نیست و تجاوز بدان حتى با رضایت فرد ممکن نیست، ولى مقنّن در برخى موارد رضایت زیاندیده را عامل معافیت شمرده است؛ مثل رضایت بیمار به انجام عمل جراحى و طبّى مشروع که براساس بند 2 ماده 59 قانون مجازات اسلامى مجاز شناخته شده است و براساس ماده 319، طبیب نسبت به تلف جان یا نقص عضو یا خسارت مالى که در جریان معالجه به وجود مىآید ضامن است، مگر اینکه به موجب ماده 322 قانون مذکور، از بیمار یا اولیاى او برائت حاصل نماید.
البته شخص نمىتواند پیش از حادثه زیانبار به صدمه جسمى و جانى خود رضایت بدهد، ولى پس از حادثه قطعا مىتواند به آن رضایت دادهو با جانى صلح نماید.15در مورد فرق بین رضایت زیاندیده و کاهلى او باید گفت: رضایت وقتى است که از قبل قراردادى بین زیاندیده و عامل زیان براى انجام فعل ضررى منعقد شده است، ولى در کاهلى چنین نیست و فرد زیاندیده به طور یکجانبه در برابر عمل زیانبار هیچ اقدامى در جهت جلوگیرى از وقوع آن یا گسترش آثار آن به عمل نمىآورد در حالى که توانایى اجتناب از آنها را دارد.
زیاندیده باید اقدام لازم را در پرهیز از ورود خسارت و تخفیف آن انجام دهد و خود به تشدید حادثه و بالا رفتن میزان خسارت کمک نکند، وگرنه آنچه را که در نتیجه اقدام خویش متحمّل شده است، باید برعهده بگیرد و مطالبه آن از طرف قرارداد ممکن نیست. |
مانند آنچه در شرح قاعده تحذیر گفته شد؛ مرمى علىرغم قدرت و امکان فرار از میدان تیر فرار نمىکند و مورد اصابت قرار مىگیرد یا اینکه حادثه قابل اجتناب نبوده، ولى نتایج آن تا حدى قابل پیشگیرى بوده است که در این حد عامل زیان معاف از مسئولیت است.د) پذیرش خطر و کاهلى: مفهوم پذیرش خطر در جایى صدق پیدا مىکند که فرد خود را در معرض افعال خطرناک قرار مىدهد؛ مثل شرکت در مسابقات ورزشى که همراه خطر آسیبهاى جسمانى است. اگر پذیرش خطر به حدى برسد که تقصیر محسوب شود، بر اساس احکام تقصیر مشترک مىتواند از موجبات تخفیف مسئولیت خوانده باشد.
براى مثال، شخصى که سوار اتومبیلى مىشود که رانندگى آن را شخص مستى بر عهده دارد، خود مرتکب تقصیر شده است و براساس ماده 365 قانون مجازات اسلامى، نصف خسارت قابل جبران نیست. البته باید توجه نمود که میان پذیرش خطر و احتمال حوادث فرق است. صرف احتمال حوادث براى معافیت خوانده کافى نیست. مثلاً، در سوار شدن به هر اتومبیلى احتمال تصادف وجود دارد، ولى این امر عقلایى است و پذیرش خطر به حساب نمىآید و از مسئولیت متصدى حمل و نقل کاسته نمىشود.16
ذکر این نکته ضرورى است که در حقوق ایران پذیرش خطر از سوى زیاندیده مسئولیت مبتنى بر تقصیر زیانزننده را از بین نمىبرد. چنانکه بند 3 ماده 59 ق مجازات اسلامى، حوادث ناشى از عملیات ورزشى را فقط هنگامى که سبب آن حوادث نقض مقرّرات مربوط به آن ورزش نباشد و این مقررات با موازین مشرع مخالفت نداشته باشد جرم نمىشمارد.در تفاوت پذیرش خطر و کاهلى مىتوان گفت: اگر کاهلى در معناى دفع حادثه زیانبار باشد، کاهلى با پذیرش خطر مترادف مىشود، ولى اگر کاهلى را در معناى دفع ضرر قابل اجتناب بعد از وقوع حادثه بگیریم، با پذیرش خطر متفاوت مىشود.
3. تأثیر کاهلى زیاندیده در مسئولیت خوانده
در صورتى که کاهلى زیاندیده با شرایط مذکور در فوق به اثبات برسد، موجب نفى یا کاهش مسئولیت عامل ضرر به شرح ذیل خواهد شد:الف) معافیت مطلق:در صورتى که متضرر بعد از وقوع حادثه و قبل از تولید هرگونه اثر زیانبار از آن مطلّع شود، لیکن اقدامى در جهت ممانعت از تولید اثر علىرغم امکان به عمل نیاورد، کلیه خسارات حاصله به حساب خود او خواهد بود؛ چنانکه همسایه از وجود آتش در حال سرایت پیش از اثربخشى به اموال خویش مطلّع مىشود، ولى با این حال، براى نجات آن اموال اقدامى نمىکند.
در این فرض، نقش زیاندیده به صورت علت منحصر زیان عمل کرده است و در نظر عرف، علت اصلى زیان خود وى است و از اینرو، طبق قاعده اقدام، حق مراجعه به دیگرى را ندارد، بخصوص اگر فعل عامل (خوانده) به صورت غیرعمد و تقصیر سبک قابل اغماض باشد.ب) معافیت نسبى: در صورتى کاهلى منجر به معافیت نسبى عامل مىشود که قسمتى از ضرر قابل اجتناب و قسمتى نیز غیرقابل اجتناب باشد که نسبت به قسم اول، مسئولیت عامل زیان از بین مىرود. چنانکه در مثال فوق، صاحب مال از آتش گرفتن اموال خویش مطلّع شده ولى فرصت و امکان نجات بقیه اموال دارد، ولى با این از انجام اقدام متعارف جهت نجات خوددارى مىکند.
4. تأثیر اقدام زیاندیده در جهت تقلیل خسارت
1ـ4. ماهیت تکلیف
گفتیم متضرر مکلّف است تا آنجا که ممکن است جلوى گسترش خسارت را بگیرد، اما باید توجه داشت که این تکلیف نوعى تعهد به وسیله است و متضرر ضامن حصول نتیجه نیست. بنابراین، متضرر مکلّف است کلیه اقدامات متعارف را براى تقلیل خسارت به عمل آورد، لیکن وصول به نتیجه شرط نیست. از اینرو، اگر این اقدامات به نتیجه نرسد و خسارات کاهش پیدا نکند بر متضرر نمىتوان خرده گرفت.از سوى دیگر، با توجه به ملاک ماده 15 قانون بیمه، متضرر مىتواند با اثبات اینکه عدم اقدام در جهت تقلیل خسارت ناشى از قوّه قاهره (فورس ماژور) بوده، از این تکلیفرهایىپیداکردهوجبرانکلخسارترامطالبهنماید.17
2ـ4. هزینههاى اقدام براى تقلیل خسارت
قسمت اخیر ماده 15 قانون بیمه مقرّر مىدارد: «... مخارجى که بیمهگذار براى جلوگیرى از توسعه خسارت مىنماید بر فرض که منتج به نتیجه نشود به عهده بیمهگر خواهد بود، ولى هرگاه بین طرفین در موضوع لزوم مخارج مزبوره یا تناسب آن با موضوع بیمه اختلافى ایجاد شود [براى ]حل اختلاف به حکم یا محکمه رجوع مىشود.»این حکم مربوط به قرارداد بیمه است.
با این حال، مىتوان گفت: در هر مورد که متضرر با اقدام به تقلیل خسارت دچار مخارجى گشته، مستحق مطالبه آن از عامل ضرر خواهد بود، مشروط به آنکه مخارج لازم و متعارف باشد.18 نیز مىتوان گفت: مبناى این حکم قاعده تسبیب است؛ زیرا اگر فعل ضررى از جانب عامل صادر نمىشد متضرر مجبور به اقدام براى تقلیل خسارات و تحمل هزینه آن نمىشد.
5. کاهلى در تقلیل خسارات ناشى از نقض تعهدات قراردادى
1ـ5. اسناد بینالمللى
آنچه تاکنون بحث شد، در زمینه تعهدات خارج از قرارداد یا به اصطلاح ضمان قهرى بود. حال مىگوییم: با توجه به وحدت ملاک، آنچه در کاهلى زیاندیده گفته شد در این زمینه نیز قابل اجراست.19 چنانکه ماده 4،7ـ8 اصولقراردادهاى تجارى بینالمللى تهیه شده به وسیله مؤسسه بینالمللى یکنواخت کردن حقوق خصوصى 3 مقرّر مىدارد: «1) طرف مسئول عدم اجراى تعهد، مسئول آن قسمت از صدمه وارده بر طرف زیاندیده که با اقدامات معقول و متعارف طرف زیاندیده ممکن بود تقلیل داده شود، نیست. 2) طرف زیاندیده مستحق است هر هزینهاى را که به طور متعارف در تلاش براى تقلیل صدمه متحمل شده است دریافت کند.»
علت این حکم آن است که طرف زیاندیده منفعل و بىحرکت نماند و نیز مانع از این بشود که وى براى صدماتى که مىتوانسته جلوى آن را بگیرد انتظار جبران خسارت داشته باشد. اقداماتى که طرف زیاندیده باید انجام دهد ممکن است در جهت محدود کردن میزان صدمه و زیان باشد، به ویژه موقعى که در صورت اقدام نکردن زیاندیده، این خطر احتمالى وجود داشته باشد که صدمه و زیان براى مدتى طولانى باقى بماند یا ممکن است در جهت ممانعت از هرگونه افزایش در صدمه و زیان ابتدایى باشد.
مثلاً، «الف» شرکتى است که از سوى «ب» کار ساخت یک کارخانه به وى محول شده است. هنگامى که طرح نزدیک به تکمیل شدن است، «الف» به طور ناگهانى کار را متوقف مىکند. «ب» در جستوجوى شرکت دیگرى براى پایان دادن به کار ساخت کارخانه است، ولى در حفاظت از کارخانه ساختهشده در محل اجرا که وضعیتش در نتیجه آب و هواى بد، رو به خرابى است هیچ اقدامى نمىکند. در این حالت، «ب» نمىتواند براى خراب شدن کارخانه که به دلیل کوتاهى او در آغاز تدابیر موقت حفاظتى رخ داده است، غرامتى دریافت کند.
از سوى دیگر، زیاندیده مىتواند مخارجى را که براى تقلیل صدمه و زیان متحمل شده است، از طرف مسئول عدم اجراى تعهد دریافت کند، مشروط به اینکه مخارج مزبور با توجه بهاوضاعواحوال معقول و متعارف باشد.20اصل 77 کنوانسیون بیع بینالمللى کالا 1980 مصوب آنستیرال مقرّر مىدارد: «طرفى که به نقض قرارداد استناد مىکند مکلّف است با توجه به اوضاع و احوال، اقدامات متعارفى براى مقابله با خسارت، از جمله عدمالنفع ناشى از نقض قرارداد معمول دارد. در صورتى که وى موفق به چنین اقداماتى نشود، طرفى که قرارداد را نقض کرده مىتواند به میزانى که خسارت قابل پیشگیرى بوده، مدعى کاهش خسارت گردد.»
اقدامات متناسب، اقداماتى هستند که هدف از آنها تقلیل خسارت است تا حدى که عقلاً و عرفا ممکن باشد. نمونه چنین اقداماتى عموما فروش مجدد مبیع توسط فروشنده است یا خریدار کالاهاى بدلى تهیه مىکند وقتى فروشنده در تحویل کالاها تأخیر کرده است یا اینکه خریدار خود به رفع عیوب کالاهاى تحویلى بپردازد.البته درست است که طرف زیاندیده مکلّف است اقدامات ضرورى براى کاهش خسارت انجام دهد، ولى وى به هیچ وجه نتیجه اقدامات را تضمین نکرده است؛ از اینرو، اگر اقدامات وى به نتیجه نرسد، باز مستحق جبران خسارت است و حتى هزینه اقدامات نافرجام را نیز مىتواند مطالبه کند.21
همچنین ماده 504ـ9 اصول حقوق قراردادهاى اروپا در این خصوص مقرّر مىدارد: «1. مرتکب عدم اجرا نسبت به زیانهایى که طرف متضرر متحمل شده، تا حدى که زیاندیده مىتوانسته زیان را با انجام اقدامات متعارف کاهش دهد، مسئول نیست. 2. زیاندیده استحقاق وصول هر هزینهاى را که به صورت متعارف در تلاش براى کاهش زیان متحمل شده، دارد.»22
2ـ5. حقوق ایران
در حقوق ایران، نصّ صریحى مثل اصل 77 کنوانسیون بیع بینالمللى کالا مصوب 1980 آنستیرال موجود نیست، ولى از وحدت ملاک مقرّرات راجع به ضمان قهرى و ماده 15 قانون بیمه مىتوان استفاده کرد و گفت که زیاندیده باید اقدام لازم را در پرهیز از ورود خسارت و تخفیف آن انجام دهد و خود به تشدید حادثه و بالا رفتن میزان خسارت کمک نکند، وگرنه آنچه را که در نتیجه اقدام خویش متحمّل شده است، باید برعهده بگیرد و مطالبه آن از طرف قرارداد ممکن نیست.23
نتیجهگیرى
با توجه به آنچه بیان گردید، مىتوان گفت:1. در صورت وقوع حادثه منجر به خسارت، زیاندیده مکلّف است تا حد امکان جلوى گسترش خسارت را بگیرد، وگرنه به میزان خساراتى که با اقدام متعارف قابل اجتناب بوده، عامل زیان مسئولیتى نخواهد داشت.2. تکلیف زیاندیده نوعى تعهد به وسیله است و هزینههاى اجراى آن به شرط متعارف بودن بر عهده عامل زیان است. این حکم از قاعدهاقدام و تحذیر در فقه نیز قابل استنباط است.
پی نوشت:
9ـ علیرضا اسماعیلآبادى و محمدحسن رضوى، «مطالعه تطبیقى قاعده رضایت زیاندیده و اقدام در نظام حقوقى کامنلا و اسلام»، فقه و حقوق، ش 15، ص 80.
10ـ سیدمصطفى محقق داماد، قواعد فقه، بخش مدنى 2، ص 235.
11ـ حسنعلى درودیان، جزوه حقوق مدنى 4، ص 119.
12ـ مسعودرضا رنجبر، همان، ص 95.
13ـ سیدمرتضى قاسمزاده، مبانى مسئولیت مدنى، ص 35.
14ـ همان، ص 36.
15ـ حسنعلى درودیان، همان، ص 135.
16ـ همان، ص 136.
17ـ جانعلى محمودصالحى، حقوق بیمه، ص 158.
18ـ محمود کاظمى، همان، ص 219.
. H.V.W Rogers, Winfield and Jolowicz on tort, p. 646. 19
20ـ مؤسسه یکنواختسازى حقوق خصوصى، اصول قراردادهاى تجارى بینالمللى، ترجمه و تحقیق بهروز اخلاقى و فرهاد امام، ص 209.
21ـ مهراب دارابپور، تفسیر بر حقوق بیع بینالمللى کالا، ج 3، ص 106.
22ـ ابراهیم شعاریان، اصول حقوق قراردادهاى اروپا، ص 349.
23ـ ناصر کاتوزیان، قواعد عمومى قراردادها، ص 306.
مقصود عبادى بشیر/عضو هیئت علمى گروه حقوق دانشگاه پیام نور
منبع: ماهنامه معرفت شماره 165