0

اصطلاحات سینمایی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

م

متحرک سازی ، انیمیشن ( Animation )
فرایند فیلم برداری قاب به قاب از تصاویر ، طرح ها ، عروسک ها یا حتی موجودات زنده که در آن هر قاب نسبت به قاب قبلی ، تغییری جزئی و پیش رونده را به نمایش می گذارد. اگر این قاب ها با سرعت استاندارد 24 قاب در ثانیه ، روی پرده به نمایش در آیند ، متحرک و جاندار به نظر می رسند.
 

 


متحرک سازی با پاک سازی ( Scratch – Off Animation )
نوعی متحرک سازی که در آن نوشته ها یا اشیا از ناکجا ظاهر می شود. از این روش به ویژه در عنوان بندی استفاده می شود. در این روش ، ابتدا اثر مورد نظر روی یک طلق و با رنگ محلول در آب ، آماده می شود ، سپس طلق ، زیر دوربین و به طور سر و ته قرار می گیرد. پس از آنکه چند قاب اول از کل اثر فیلم برداری شد ، دوربین از حرکت می ایستد ، بخشی از طلق شسته شده و محو می شود و مجددا چند قاب فیلم می گیرند و این فرایند را تکرار می کنند تا تمام اثر پاک شود.


مجموعه ها ( Series )
مجموعه ای از فیلم های بلند داستانی ، که هر یک قصه مستقلی دارد ، اما در آنها شخصیت یا شخصیت های اصلی یکسانی حضور دارند و خط کلی قصه و ماجراهای تمام آنها نیز از حال و هوای یکسانی برخوردار است.
این فیلم ها بر اساس الگوهایی که امتحان موفقیت خود را به خوبی پس داده اند ، بنا می شوند و معمولا استودیویی آنها را می سازد که نمونه های قبلی را ساخته ، زیرا تولیدش برای آنها سریع تر و ارزان تر تمام می شود. ساخت اینگونه مجموعه ها از دهه اول تاریخ سینما شروع شده است. از جمله این مجموعه ها می توان به جنگ های ستاره ای ( Star Wars ) ساخته جرج لوکاس ، ایندیانا جونز (Indiana Jones ) ساخته استیون اسپیلبرگ و ... اشاره کرد.


محصول مشترک ( Co-Production )
فیلمی که به طور مشترک توسط فیلم سازان دو یا چند کشور ساخته می شود. در این حالت معمولا هزینه تولید هم بین کشورهای سازنده تقسیم می شود.


لوکیشن ، محل فیلم برداری ( Location )
هر مکانی جز استودیو ، که بخشی از فیلم یا تمام آن در آنجا می گذرد. چنین جایی ، مکانی واقعی است و در استودیو ساخته نمی شود ، البته ممکن است دکوری ساخته شود و به آن مکان افزوده شود.


مک گافین ( Macguffin )
واژه ابداعی آلفرد هیچکاک که به تمهیداتی در قصه اطلاق می شد که سبب تداوم ماجرا می شوند و شخصیت ها به آن توجه خاصی نشان می دهند. مک گافین در واقع بهانه ای است برای خلق هیجان و تاثیرات ویژه آن. خود هیچکاک معمولا به عنوان نمونه از نقشه های مخفی یا اوراق ربوده شده ، نام می برد که همه شخصیت های فیلم به دنبال آن هستند.


محو تدریجی( Fade )
روشی تدریجی برای ختم یا شروح صحنه ای که معمولا به عنوان وسیله انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر به کار می رود و به این ترتیب تصویری به تدریج محو می شود و تصویری دیگری جای آن را می گیرد. هر دوی این محو و آشکار شدن تدریجی ، مشخص کننده بروز شکافی در ماجرا ، زمان یا مکان است و تماشاگر برای مدت بسیار کوتاهی با پرده ای پوشیده از یک رنگ مواجه می شود. این رنگ خود دال بر یک مفهوم است. مثلا محو به سیاهی تمهیدی است برای نشان دادن گذر زمان و محو به سفیدی هم معمولا برای نشان دادن از هوش رفتن شخصیت به کار می آید.
عمل محو شدن تدریجی یا فید ، دو حالت دارد :
1- اگر یک تصویر به تدریج در یک رنگ محو شود ، می گوییم فید اوت ( Fade Out ) انجام شده.
2- اگر تصویری از یک صفحه رنگی به تدریج ظاهر شود ، می گوییم فید این ( Fade In ) انجام شده است.
این دو تمهید ممکن است به صورت پیوسته یا جداگانه مورد استفاده قرار گیرند.


مگافون ( Megaphone )
مگافون همان وسیله بزرگ و قیفی شکلی است که فیلم سازان ، به ویژه در دوران صامت به دست می گرفتند و برای اینکه صدایشان جهت و شدت پیدا کند و همه آن را بشنوند ، در داخل آن فریاد می زدند.


ملودرام ( Melodrama )
نوعی نمایش یا فیلم که در اصل ، ساده و احساسی اند و بیشتر با درگیر کردن احساس تماشاگر سر و کار دارند تا با درگیر کردن ذهن او. در ملودرام ، مسائل اخلاقی به تقابل خیر و شر محدود می شود و شخصیت ها عمدتا یا خوبند و یا بد. در این نمایش ها فضایل خوب ستوده می شوند و با پیروزی یا موفقیت شخصیت خوب ماجرا ، معمولا به خوبی و خوشی ، همه چیز به پایان می رسد.
در سال های آغازین تاریخ سینما و با ریشه دار شدن فیلم های بلند روایی ، ملودرام ها بسیار پر طرفدار بودند.


موج نو ( New Wave )
جنبشی در سینمای فرانسه که از اواخر دهه 1950 شروع شد و در 1962 به اوج خود رسید. این جنبش خواستار ابداع موضوعی و تکنیک ها و روش های فیلم سازی بود. این جنبش از سوی گروهی از جوانان سینما دوست فرانسوی آغاز شد که عمده آنها ، فعالیت های سینمایی خود را با تحلیل و بررسی سینما و فیلم ها و نوشتن نقد به ویژه در نشریه کایه دو سینما آغاز کرده بودند. این جنبش از طرفی به دلیل برخورد با سینمای سنتی و فوق العاده احساسات گرای فرانسه و از طرف دیگر به دلیل گرایش آنها به نوعی سینمای شخصی ، شکل گرفت.
برخی از ویژگی های فیلم های این جنبش از این قرار است :
برخوردی معمولی و عموما فاقد احساسات گرایی نسبت به شخصیت ها ، طرح قصه ای باز و رئالیستی ، استفاده از دوربین ها و وسایل سبک و قابل حمل برای فیلم برداری ، تاکید روی فیلم برداری در مکان های واقعی ، رعایت ایجاز و سادگی و استفاده کم از دیالوگ و ... .
از چهره های شاخص این جنبش می توان به ژان لوک گدار ( Jean - Luc Godard ) ، فرانسوا تروفو ( Francois Truffaut ) و کلود شابرول ( Claude Chabrol ) اشاره کرد.


موسیقی متن ، موسیقی پس زمینه ( Background Music )
آهنگی که با ماجرای فیلم همراهی می کند ، اما از منبع درون فیلم تامین نمی شود. این موسیقی در ذهن تماشاگر ، حس تداوم بصری می آفریند و همچنین کیفیت احساسی صحنه ها را تشدید می کند. در دوران صامت ، آهنگ های کلاسیک یا آثار محبوب آهنگ سازان بزرگ را هم زمان با نمایش فیلم پخش می کردند و حتی گاهی یک ارکستر بزرگ و کامل با فیلم ، همراهی می کردند. در سینمای ناطق معمولا از یک آهنگ ساز می خواهند که برای فیلم و متناسب با حال و هوای آن آهنگی ویژه بسازد. امروزه گاهی از موسیقی های پر طرفدار نیز به عنوان موسیقی متن استفاده می شود.


موسیقی مضمونی ، تصنیف مضمونی ( Theme Music ، Theme Song )
موسیقی مضمونی : ملودی یا قطعه ای موسیقی که در سراسر فیلم به دفعات شنیده می شود و القاگر حس خاصی است. برخی فیلم ها حتی ، موسیقی مضمونی خاصی برای هر شخصیت دارند.
تصنیف مضمونی : تصنیفی که در شروع ، لحظات حساس یا در طی فیلم به دفعات خوانده می شود و عملا جزئی از فیلم به حساب می آید.


میان برش ( Intercut )
نشان دادن ماجراهایی که در دو نقطه مختلف اتفاق می افتند ، به صورت متناوب ، در حالی که این ماجراها درواقع یک صحنه واحد هستند و ارتباط کاملی با هم دارند. این تمهید بر خلاف تدوین موازی ، صحنه ای یگانه را می آفریند ، نه اینکه دو ماجرای مختلف در دو نقطه جریان داشته باشند. برای مثال نماهایی که به تناوب از دو نفری که پشت تلفن هستند و با هم گفت و گو می کنند ، نشان داده می شود. یا تصویر زنی که مضطربانه در انتظار رسیدن فرزندش است و فرزندش که سراسیمه به سوی خانه روان است.


میان نما (Insert Shot )
نمایی از یک شیء که جداگانه فیلم برداری شده و سپس در مرحله تدوین به صحنه مورد نظر اظافه می شود. این شیء می تواند بخشی از صحنه باشد یا نباشد. نمونه ای از شیء موجود در صحنه ، ساعتی است که به دیوار صحنه آویزان شده و زمانی را نشان می دهد. نمونه ای از شیء که در صحنه نیست ، برجی است که بر فراز آن ساعتی نصب شده و زمان را نشان می دهد.


میدان دید ( Field Of View )
مساحت دایره ای جلوی دوربین که در میدان دید قابل قبول عدسی دوربین قرار دارد و به صورت میدانی مستطیلی روی قاب تصویر ضبط می شود. اندازه میدان به دوعامل بستگی دارد ، یکی فاصله کانونی عدسی دوربین و دیگری فاصله میان دوربین و سوژه.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  4:50 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

  ن

 

 ناتورالیسم ( Naturalism )
در عرصه ادبیات و رمان ، ناتورالیسم نوعی رئالیسم افراطی است که زندگی تلخ آدم هایی را که از نظر روحی ، ظاهرا تک بعدی هستند ، به تصویر می کشد. در واقع این دیدگاه از فلسفه سربرآورده. در فلسفه ، ناتورالیسم به مکتبی گفته می شود که معتقد است ، همه پدیده های طبیعی بر اساس اصول و قوانین علمی قابل تبیین هستند و در رمان به برخورد علمی با شخصیت گرایش دارد ، به ویژه اینکه سرنوشت هر فرد تنها به مدد اراده او شکل نمی گیرد بلکه مسائلی مانند توارث و محیط هم در آن دخیل است. امیل زولا ، نویسنده فرانسوی شاخص ترین چهره این مکتب در ادبیات است.
این نوع ادبیات تاثیر خاصی بر سینما برجای گذاشت برای مثال برخی از فیلم های گانگستری و آثار متعلق به فیلم نوار (Noir - Film ) را به خاطر دیدگاه یکسویه شان از سرشت بشر در جامعه ای تلخ و سیاه ، می توان ناتورالیستی نامید.

 


نئورئالیسم ( Neorealism )
جنبشی در سینمای ایتالیا که بیشتر واکنشی بود به محدودیت های هنری و فرهنگی اعمال شده بر صنعت سینما و سایر جنبه های فرهنگی در زمان حاکمیت فاشیسم و برگرفته از وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی این کشور در دوران جنگ جهانی دوم و بلافاصله سال های پس از آن ، که اوضاع سیاسی نابسامان و اوضاع اقتصادی بسیار بد بود و فقر و بیکاری سراسر ایتالیا را فرا گرفته بود.
از جمله ویژگی های این گونه فیلم ها می توان به این موارد اشاره کرد : ماجراهایی برگرفته از مشکلات و ویژگی زندگی روزمره مردم ، استفاده از فضاهای واقعی و رئالیستی ، حرکت دوربین های ساده و تدوین های ساده و عاری از پیچیدگی و ... . از چهرهای شاخص این جنبش می توان به چزاره زاواتینی ( Cesare Zavattini ) ، ویتوریو دسیکا (Vittorio De Sica ) ، روبرتو روسلینی ( Roberto Rossellini ) و لوکینو ویسکونتی ( Luchino Visconti ) نام برد. از فیلم های مهم این جنبش نیز می توان به دزد دوچرخه ( 1948 ) ساخته ویتوریو دسیکا ، رم شهر بی دفاع ( 1945- Rome, Open City ) ساخته روبرتو روسلینی و زمین می لرزد ( 1948- The Earth Trembles) ساخته لوکینو ویسکونتی اشاره کرد.


نریشن ، گفتار ( Narration )
نریشن به معنای روایت قصه است. در سینما ، نریشن توضیحات اضافی است که از سوی کسی بیان می شود ، که از شخصیت های فیلم نیست. در فیلم های مستند و آموزشی ، صدایی است که روی فیلم آن را می شنویم و اطلاعات تکمیلی درباره تصویری را که می بینیم در اختیارمان می گذارد. در فیلم های داستانی ، معمولا صدای یکی از شخصیت هاست و هدف از آن ، دادن اطلاعات بیشتر و گسترش آگاهی ما از شخصیت ها و ماجرای فیلم است.


نقاب پرده ای ( Focal Plane Matte )
وسیله ایی که درون دوربین و جلوی صفحه کانونی ( ناحیه پشت عدسی که فیلم معمولا آنجا قرار می گیرد ) کار گذاشته می شود تا به این ترتیب ، مانع از آن شود که بخشی از تصویر روی فیلم ضبط شود. این ناحیه نور نخورده را در مرحله بعد می توان با تصویر یا بخشی از تصویری که جداگانه فیلم برداری شده ، پر کرد . با چنین روشی می توان عناصر مجزای تصویر را ترکیب کرد و به یک تصویر مرکب رسید ، برای نمونه تصویری مرکب از حرکت زنده و نقاشی متحرک .


نقاب متحرک (Traveling Matte )
فرایندی در جلوه های ویژه که در آن ، عناصری از تصاویر مختلف کنار هم قرار می گیرند و تصویری ترکیبی ساخته می شود. با این فرایند همچنین می توان ، نمای زنده ای را که فیلم برداری شده با پس زمینه ای که در جای دیگری فیلم برداری شده ، یا ماکت های عروسکی ترکیب کرد.


نقطه اوج ( Climax )
در اصل واژه ای یونانی است به معنای نردبان که در سینما در موارد زیر به کار می رود:
1- نقطه اوج پیچیدگی قصه که ماجرا از آن فراتر نمی رود و به تدریج فرو می نشیند.
2- نقطه اوج توجه و علاقه بیننده در یک فیلم .
هر دو نوع نقطه اوج نامبرده شده در اواخر فیلم رخ می دهند ولی الزاما هم زمان نیستند.


نقطه مرده (Deadspot )
1- ناحیه ای در صحنه که در آن هیچ اتفاقی نمی افتد.
2- نقطه ای در ناحیه ای که در آن ارتعاش های صوتی همدیگر را حذف می کنند.
3- جایی از فیلم نامه که هیجان ، جذابیت یا کنش کمی دارد.


نماد ( Symbol )
هر شیء ، شخص ، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد ، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود ، در فیلم همشهری کین ( 1941- Citizen Kane ) ساخته ارسن ولز . این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.


نمای اصلی ( Master Shot )
نمای مداوم کل صحنه در طول یک پلان ، که معمولا از دور فیلم برداری می شود و نمای متوسط و نمای نزدیک در مرحله بعد ، در آن ادغام می شود.


نمای شیشه ای ( Glass Shot )
روشی در فیلم برداری ( جلوه های ویژه ) که در آن بخشی از صحنه را روی شیشه نقاشی کرده و به صحنه واقعی اظافه می کنند و یا در واقع ترکیب می کنند. گاه به جای نقاشی از عکس هم استفاده می کنند. این روش در دهه های 1920 و 1930 رواج بسیار داشته است. با استفاده از این روش ، می توان فقط بخشی از ساختمان را در سر صحنه ساخت و بقیه را روی شیشه نقاشی کرد. این تکنیک به ویژه در افزودن سقف ، ابر و پس زمینه های طبیعی مفید بوده است. امروزه هم از این روش استفاده می شود اما کمتر و به جای آن از روش های جدید تر استفاده می کنند که گرچه گران تر هستند اما کیفیت تصویری بهتری دارند.


نمای عنبیه ای ( Irise Shot )
نمایی که در آن از نقابی مدور استفاده می شود و به آن حالتی شبیه عنبیه می بخشد (گاه از نقاب های بیضوی ، مستطیلی و ... استفاده می شود). این نما در سینمای صامت طرفداران زیادی داشت و به دلایل زیر به کار می رفت:
1- باز کردن یا بستن صحنه ای که اولی عنبیه باز و دومی عنبیه بسته نام داشت.
2- جلب توجه بیننده به شخصیت یا شیء خاصی.
3- خلق جلوه های طنز آمیز با تمرکز روی یک شخصیت یا شیء و بعد باز کردن و گسترده کردن تصویر به نحوی که معلوم شود آن شخصیت یا شیء در وضعیت خاصی گیر افتاده است.
4- خلق این توهم که از یک سوراخ برای مثال سوراخ کلید به صحنه نگاه می شود.


نمای فریبنده ( Cheat Shot )
نمایی که برای فریب تماشاگر فیلم برداری می شود و تماشاگر باور می کند که حادثه ای در حال وقوع است ، حال آنکه واقعا اینگونه نیست. به عنوان مثال بازیگری که وانمود می کند از ارتفاع زیادی در حال سقوط است در صورتی که چند متر پایین تر ، تشک نرمی به دور از چشم تماشاگران در انتظار اوست و ... .


نمای کاشف ( Discovery Shot )
نمایی پیوسته که با یک دوربین متحرک گرفته می شود و ناگهان روی شخص یا چیزی تمرکز می کند ، که گویی آن را پیدا کرده باشد.


نمای معرف ( Establishing Shot )
نمای افتتاحیه سکانس که معرف مکان و در عین حال حال و هوای صحنه و فیلم است و به بیننده اطلاعاتی کلی در مورد زمان و وضعیت عمومی صحنه می دهد. نماهای معرف معمولا نمای از دور یا نمای از خیلی دورند.


نمایاب الکترونیکی ( Electronic Viewfinder )
سیستم نمایابی که تصاویر در حال فیلم برداری را روی صفحه تلوزیونی کوچکی می اندازد و در نتیجه امکان می دهد عوامل فیلم به ویژه کارگردان و مدیر فیلم برداری آن را ببینند و دستور العمل های لازم را به فیلم بردار ، نور پرداز ، بازیگر و سایر عوامل بدهند.


نمایاب کارگردان ( Director ‘ s Finder )
وسیله ای که کارگردان به همراه دارد و از آن در انتخاب عدسی مناسب برای فیلم برداری از هر نما استفاده می کند. نمایاب به کارگردان یا مدیر فیلم برداری اجازه می دهد که تصویر را در اندازه های نسبی مختلف ببیند و به این ترتیب عدسی مناسب با اندازه مطلوب را انتخاب کند.
نمایاب ها امکانات مختلفی ممکن است داشته باشند ، برای مثال کنترل عمق میدان و امکان زوم کردن.


نور چشم ( Eye Light )
منبع کوچکی از نور که کنار دوربین قرار می گیرد و بی آنکه روی نوربینی فیلم اثر سوء به جا بگذارد ، چشمان شخصیت مورد نظر را نور می دهد.


نیت ( Nit )
واحدی برای اندازه گیری شدت و روشنایی منبع نور .


نیکل ادئون ( Nickelodeon )
اولین سالن های سینما که معمولا از تبدیل انبار ، فروشگاه یا یک سالن ایجاد شده بودند و ظرفیتی در حدود صد نفر یا بیشتر داشتند. واژه نیکل ادئون از دو بخش تشکیل شده : نیکل ، جنس سکه های پنج سنتی که قیمت ورودی این سالن ها بود و ادئون که در زبان یونانی به معنای سالن نمایش است.


نیمه مستند ( Semidocumentary )
فیلمی داستانی و غیر مستند که برای القای حس واقعی بودن به تماشاگر ، از تکنیک های مستند سازی استفاده می کند. در این فیلم ها معمولا دوربین حرکت کمی دارد و در اغلب اوقات نیز ثابت است و فیلم عمدتا از برداشت های بلند تشکیل شده. در این فیلم ها معمولا وقایع را در مکان های واقعی و با نورپردازی طبیعی فیلم برداری می کنند و از بازیگران غیر سرشناس استفاده می کنند. همچنین این فیلم ها از تدوینی ساده و به دور از هر گونه پیچیدگی برخوردارند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  6:18 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

 

( و-ه-ی)

حرف ( و )

 

 


وسترن اسپاگتی ( Spaghetti Western )
فیلم های وسترنی که عموما در ایتالیا تهیه می شد ، فیلم برداریشان در یوگوسلاوی و اسپانیا صورت می گرفت و بازیگران آمریکایی در آن بازی می کردند. از فیلم سازان مطرح این نوع فیلم ها می توان به سرجیو لئونه ( Sergio Leone ) اشاره کرد و از فیلم های مطرح او در این ژانر نیز می توان به خوب ، بد ، زشت (Good Bad Ugly ) ، به خاطر یک مشت دلار ( 1964- For a Fistfull of Dollars ) و روزی روزگاری در غرب ( 1967- Once Upon a Time in the West ) اشاره کرد.

« نمایی از فیلم خوب ، بد ، زشت، از فیلم های مهم ژانر وسترن اسپاگتی »

 

وضوح ( Definition )
دقیق بودن و مشخص بودن جزئیات هر تصویر که نتیجه دقت زیاد در تراش عدسی ، کیفیت خوب فیلم خام و امولسیون و دقیق بودن دانه بندی است.


ووفر ( Whoofer )
وسیله ای که در جلوه های ویژه خلق انفجار استفاده می شود و از خود ذرات گرد و غبار و دود خارج می کند.

ویدیو (Video)

ویدیو ضبط کردن الکترونیکی, پردازش, ذخیره سازی, انتقال دادن و نوسازی یک سلسله از تصاویر ثابت برای نشان دادن صحنه ای متحرک است.

ویدیو آرت یا ویدئو هنری (Video Art)

ویدیو هنری شاخه ای از هنر است که مرتبط با تصاویر (عکس ) متحرک که شامل ویدیو و موزیک (موسیقی, آهنگ) است.

به ویدیو هنری, فتو ویدیو یا فتو کلیپ نیز می گویند. فتو کلیپ نام یک برنامه ساده نمایش و تدوین عکس های دیجیتالی است به همین دلیل نام ویدیو هنری را ترجیح می دهیم. همچنین ویدیو هنری نباید با تلویزیون و سینما (فیلم) تجربی اشتباه گرفته شود. ویدیو هنری در سالهای 1960 و 1970 بوجود آمد که هنوز بصورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.

همچنین ببینید: ویدئو آرت یا ویدیو هنری

ویدیو کلیپ (Video Clip)

ویدیو کلیپ, کلیپ ها (تکه های بریده شده) از ویدیو هستند که معمولآ قسمتی از ویدیویی بلندتر تشکیل شده اند. ویدیو کلیپ ها در فرمت دیجیتالی معمولآ در اینترنت یافت می شوند که عمده ویدیو کلیپ های جدید در طول سال 2006 بصورت پدیده ای جدید تاثیر بسزایی بر روی اینترنت و دیگر رسانه ها (مدیا) داشت. ویدیو کلیپ ها شامل اخبار, وقایع ورزشی, ویدیوهای تاریخی, موزیک ویدیوها, برنامه های تلویزیونی و ترایلر فیلم هاست.

 


وینی ( Weenie )
آنچه طرح قصه را ، معمولا در مجموعه ها ، به پیش می برد. مثلا مجسمه ای دزدیده شده یا نقشه ای مفقود شده .

حرف ( ه )

همذات پنداری ( Identification )
هرگاه یک درگیری حسی و عاطفی عمیق ، بین تماشاگر و شخصیتی در هر اثر هنری ایجاد شود ، گویند همذات پنداری صورت گرفته است. در این حالت ، تماشاگر خود را به جای شخصیت مورد نظر تصور می کند و تجربیات و احساسات آن شخصیت را در وجود خودش احساس می کند. در همذات پنداری ، هر کسی تا حدی به شخصیت مورد نظر شبیه می شود.


همگذاری فرمی ( Form Dissolve )
در هم آمیختن دو تصویر جداگانه ، با فرم ها ی مشابه. برای نمونه وقتی که شخصیتی در شخصیت دیگری حلول می کند ، یا روح شخصیتی دوباره به بدن او باز می گردد.


هوادار ( Fan )
طرفدار سرسخت چهره های مشهور سینما که در دوران اوج استودیوهای هالیوود و نظام ستاره ای ، سلیقه آنها در ساخت فیلم ها و اسطوره سازی از بازیگران نقش مهمی داشت. با شگاه های هواداری از ستارگان و مجلات پر عکس از ستارگان روز ، بسیار متعدد بود. امروزه هم ستارگانی هستند که هواداران بسیار دارند ، اما با زوال نسبی نظام ستاره سازی ، از فعالیت باشگاه ها و مجلات خاص آنها کاسته شده است.


هولوگرافی ( Holography )
نظامی در عکس برداری که در ان از موج لیزری برای خلق تصویری سه بعدی از شیئی در فضا استفاده می شود که تصویر آن فقط از زاویه خاصی قابل رویت است. چنین نظامی برای ایجاد تصاویری با وضوح زیاد و عمق تصویری چشمگیر هم مناسب است.


هیپ ( Hype )
واژه ای در تبلیغات که مترادف تبلیغ شدید هر فیلم است و در آن از رادیو ، تلوزیون و حضور شخصی بازیگران فیلم ، استفاده می شود.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  6:20 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها