0

اصطلاحات سینمایی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

اصطلاحات سینمایی


( الف – ب )



آرک ( Arc )
نوری قوی و سفید رنگ که درصحنه های وسیع و باز مورد استفاده قرار می گیرد.

آنونس
فیلم کوتاهی که برای تبلیغ و معرفی یک فیلم تهیه می شود.

آیریس ( Iris )
آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری و عکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد و میزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند.

اتالوناژ
به اصلاح رنگ و نور فیلم، درمرحله پایانی تدوین می گویند که درآن نور و رنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح می شوند.

اسکوپ ( Scope )
فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون سیاهی در بالا و پایین تصویر دیده می شود. امروزه در کارهای تلویزیونی برای قشنگی استفاده می شود.

ایستمن کالر
نوعی نسخه منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر و برای رفع نقایص آن ابداع شد. در تکنیک تکنی کالر به علت استفاده از سه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر و بزرگتر از دوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دوربینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار و ارزانی و امکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی از دیگر مزایای ایستمن کالر است.

اینسرت ( Insert )
تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگر است و یا قسمتی از خرابی تصویر اصلی رو می پوشاند. مانند تصاویری که روی توضیح کارشناس یا مهمان برنامه گذاشته می شود.

بازگشت به گذشته ( Flash Back )
نمایش صحنه های اتفاق افتاده درگذشته که درحال حاضر نشان داده می شود.

برداشت
به فیلمبرداری از یک صحنه، برداشت می گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود . برداشت می تواند نمایی چند ثانیه ای یا چند دقیقه ای باشد.

برداشت طولانی
نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع در یک برداشت گرفته شود، با این ذهنیت که اولین برداشت، آخرین آن است.

برداشت مجدد
فیلمبرداری مجدد از صحنه ای که مورد قبول کارگردان واقع نشده است. ممکن است به خاطر ایراد در بازی، گفتگو، نور، صدا و ورود غیر منتظره افراد به کادر و یا هر ایراد غیر قابل پیش بینی دیگر، برداشت مجدد صورت می گیرد.

برش ( قطع یا کات )
قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی ( مونتاژی ) که معرف اندازه سازی نما به لحاظ زمانی، مکانی و حرکتی آن است. قطع نما در مراحل مختلف تدوین بسیار متغییر است.

بک گراند
صداها، اجسام و یا مناظر که در عمق تصویر دیده یا شنیده می شوند را بک گراند می گویند.

بوم
بوم میله قابل انعطافی است که میکروفون را برسر آن نصب می کنند و برای صدابرداری به کار می رود. و کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران درحال گفتگو یا منابع صدایی مختلف است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:26 AM
تشکرات از این پست
azarian2010 nilooofar titishmili
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

( پ – ت -ث)


پال ( Pal )
نوعی سیستم رنگی ضبط و پخش ویدیویی است.

پانا ویژن
نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پرده عریض است که برروی فیلم نگاتیو 70 میلیمتری انجام می شود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو 70 میلیمتری نمایش داده می شود یا از طریق عدسی آنا مورفیک روی فیلم 35 میلیمتری چاپ می گردد. درنهایت فیلم 35 میلیمتری به وسیله عدسی دیگری منبسط و روی پرده نمایش تابانده می شود.

پرده
دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم برروی آن به نمایش در می آید، می گویند. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را ازخود عبور میدهند و تصویر را شفافتر ازگذشته به معرض نمایش می گذارند.

پرده عریض
پرده عریض به ابعاد تصویری گفته می شود که درمقایسه با استاندارد تصویر 35 میلیمتری که 33/1 به 1 می باشد ( اگر طول تصویر 33/1 مترباشد عرض آن 1 متر خواهد بود). استاندارد آمریکایی 85/1 به 1 است.

پس زمینه ( Back Ground )
هر چیزی که درانتهای صحنه و بعد از موضوع اصلی واقع شده باشد.

پلاتو ( Plato )
صحبت های مجری برنامه تلویزیونی که در ابتدا، وسط و انتهای برنامه اجرا می گردد.

پلان / نما ( Plan )
از لحظه روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظه ای که کارگردان کات می دهد، یک پلان شکل می گیرد. پلان گاهی در برداشتی بسیار بلند انجام می گیرد که به آن پلان سکانس گفته می شود. هر صحنه از یک یا چند پلان تشکیل شده است.

پن ( Pan )
حرکت دوربین برمحور ثابت به سمت راست و چپ، مانند آدمی که ثابت ایستاده و با گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه می کند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند و سریع باشد.

پن شلاقی
چرخش سریع دوربین از نقطه ای به نقطه دیگر که دراثر آن تصویر نا واضحی ازصحنه یا صحنه ها به چشم تماشاگر می آید. این تمهید معمولا برای نقطه گذاری در فیلم های خاصی به کار میرود.

پوزتیو ( Positive )
نسخه مثبت از فیلم، که درلابراتور از روی نگاتیو (منفی) تهیه می شود و تصویر واقعی سوژه است.

تایتل ( Title )
هر نوشته ای که روی تصویر می آید.

تیتراژ
قسمت ابتدا و انتهای برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت می پردازد.

تدوین ( Montage )
تدوین مرحله بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده می شوند. دراین مرحله است که نماها و صداهای مختلف خط روشن و روانی پیدا می کنند. درتدوین، فیلم ضرباهنگ و ریتم مورد نظر را پیدا می کند و اندازه زمانی نما و نقطه قطع هر نما مشخص می شود، به گونه ای که انتقال از صحنه ای به صحنه ای دیگر نرم و بدون پرش و توی ذوق زدن انجام پذیرد.

تدوینگر
تدوینگر، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان می دهد. وی مسئولیت ترکیب نماها و انطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد. دستاورد کار تدوینگر پیدا کردن ریتم و ضرباهنگ و همسان شدن همه اجزاء فیلم است. درواقع اندازه نماها و سکانس ها و چگونگی استفاده از تمهیدات ویژه سینمایی در این مرحله انجام میگرد.

تراولینگ ( Traveling )
حرکت دوربین به جلو یا عقب صحنه بر روی ریل را تراولینگ می گویند.

تکنی کالر
تکنی کالر نخستین شیوه موفقیت آمیز فیلمبرداری رنگی است که در سال 1915 ابداع و در سال 1932 تکمیل شد. در دوربین فیلمبرداری تکنی کالر، سه نوار فیلم مجزا به کار می رفت. یک منشور نور را به سه رنگ اصلی (قرمز، آبی، سبز) تفکیک میکرد و هر نوار یکی از سه رنگ را می گرفت. آنگاه از روی هرکدام از نوارهای فیلم منفی، یک نوار فیلم با تصویر برجسته تهیه می شد و هرکدام از سه نوار را به یکی از سه رنگ اصلی می آغشتند و یکی پس از دیگری روی یک نوار فیلم شفاف آغشته به ماده حساس جذب رنگ قرار می دادند و در نهایت یک نوار فیلم کاملا رنگی به دست می آمد.

تروکاژ / حقه های سینمایی ( Transition )
مانند ظاهر و غیب کردن کسی درصحنه. جلوه های ویژه را هم تروکاژ می نامند.

تیلت ( Tilt )
حرکت دوربین به صورت عمودی (بالاو پایین) یا مورب برمحور ثابت که برای پیگیری موضوع فیلمبرداری به کار می رود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:27 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ج- چ
 
حرف ( ج )

 

جامپ کات ، برش پرشی ( Jump Cut )
برشی بین دو نما ، که غیر منتظره و پرشی به نظر آید و به خاطر این پرش آشکار در زمان یا مکان ، توجه را به خود جلب کند. این برش به دلیل ضعف در فیلم برداری یا تدوین هم ممکن است پدید آید اما معمولا از این نوع برش برای نیت خاصی استفاده می شود. این برش به شیوه های زیر انجام می شود:
1- حذف مرحله میانی در یک حرکت پیوسته ، تا به نظر آید جهشی صورت گزفته.
2- انتقال ناگهانی از حرکتی به حرکت دیگر.
3- قطع از زمانی به زمان دیگر یا از جایی به جای دیگر با یک زاویه و عدسی دوربین.
4- تغییر زاویه دوربین یا موضع شخصیت یا شیئی ، در دو نمای پیوسته از همان شخصیت یا شیء.
5- برش از یک نمای دور یا متوسط به نمایی نزدیک از همان صحنه.
اگر خلق جلوه ناگهانی بودن ، گسستگی یا به اوج رساندن در دستور کار نباشد استفاده از جامپ کات به معنای ضعف است.


جرثقیل تولیپ ( Tulip Crane )
چرثقیل کوچک و قابل حملی که برای فیلم برداری در خارج از استودیو ، بسیار مناسب است.


جرثقیل کوچک ( Velocitator )
وسیله حمل و نقل دوربین که بزرگتر از گردونه و مجهز به جرثقیل است و می تواند دوربین را تا ارتفاع دو متری بالا ببرد. این نوع جرثقیل معمولا دارای صندلی مخصوص فیلم بردار و دستیار اوست و به صورت دستی یا موتوری حرکت می کند.


جرثقیل لوما ( Louma Crane )
جرثقیلی قابل حمل ، قابل انعطاف و متحرک برای فیلم برداری با دوربین های سبک که با آن می توان دوربین را از فاصله ای دور و به مدد تمهیدات کنترل از راه دور مورد استفاده قرار داد. لوما این امکان را فراهم می کند تا نماهایی که فیلم برداری از آنها با حضور فیلم بردار در پشت دوربین امکان پذیر نیست هم گرفته شوند.


جلوه کولشوف ( Kuleshov Effect )
معنا و تاثیری روانی که از کنار هم گذاشتن نماهای منفرد و حتی شاید یه نظر بی ارتباط خلق می شود ، بدون اینکه در خود آن تکه فیلم ها موجود باشد. مثلا ، چشم + آب = گریه کردن. این مفهوم اصلی مونتاژ به تعبیر لف کولشف ( Lev Kuleshov ) و شاگردانش در مدرسه دولتی مسکو در اوایل دهه 1920 بود.


جلوه های صوتی ( Sound Effects )
تمام صداهای فیلم به جز گفت و گو ، گفتار روی فیلم و موسیقی را جلوه های صوتی گویند. این صدا ها معمولا بعد از فیلم برداری به لبه صدای نهایی اضافه می شود. با جلوه های صوتی می توان ، صداهایی شبیه محیط واقعی خلق کرد. معمو لا بخش صدای استودیوها ، آرشیوی دارند که دارای صداهای مختلف از جمله شلیک گلوله ، انفجار بمب ، صدای باد و باران و طوفان و .. . است و در زمان های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر صداهای آرشیوی برخی از فیلم سازان صداها را در سر صحنه ضبط می کنند.
امروزه استفاده ازسیستم های کامپیوتری برای خلق و تلفیق صدا با تصویر بسیار مرسوم است.


جلوه های لابراتواری ( Laboratory Effects )
جلوه های ویژه ای که در لابراتوار و از طریق مراحل مختلف ظهور و چاپ فیلم حاصل می شود. جلوه های لابراتواری از جلوه های ایجاد شده رو به روی دوربین ( از جمله جلوه های مکانیکی ) و جلوه های ایجاد شده درون دوربین متفاوت است.


جلوه های مکانیکی (Mechanical Effects )
جلوه های ویژه ای که به طور مستقیم جلوی دوربین انجام می شود و نه در لابراتوار و یا با تکنیک های کامپیوتری و اپتیکی ، برای مثال :
1- ایجاد آتش و انفجار.
2- خلق پدیده های طبیعی مثل باران ، طوفان و ...
3- استفاده از ماکت هایی در اندازه طبیعی مانند میمون ، کوسه و ...


حرف ( چ )

چراغ فرمان ( Cue Light )
چراغ کوچکی بیرون از دید دوربین ، که وقتی روشن می شود ، به منزله آن است که بازیگر باید جملات مورد نظر را بگوید یا کاری را که باید انجام دهد. این جراغ برای کسانی که گفتار روی فیلم را ضبط می کنند هم مفید است.


چهره بی احساس ( Deadpan )
صورت بازیگر در حالی که هیچ احساس خاصی را بیان نمی کند. مثلا مانند چهره باستر کیتون ( Buster Keaton )، یکی از مهم ترین کمدین های دوران صامت سینما ، که حتی به صورت سنگی معروف بود.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:35 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ج- چ
 
حرف ( ج )

 

جامپ کات ، برش پرشی ( Jump Cut )
برشی بین دو نما ، که غیر منتظره و پرشی به نظر آید و به خاطر این پرش آشکار در زمان یا مکان ، توجه را به خود جلب کند. این برش به دلیل ضعف در فیلم برداری یا تدوین هم ممکن است پدید آید اما معمولا از این نوع برش برای نیت خاصی استفاده می شود. این برش به شیوه های زیر انجام می شود:
1- حذف مرحله میانی در یک حرکت پیوسته ، تا به نظر آید جهشی صورت گزفته.
2- انتقال ناگهانی از حرکتی به حرکت دیگر.
3- قطع از زمانی به زمان دیگر یا از جایی به جای دیگر با یک زاویه و عدسی دوربین.
4- تغییر زاویه دوربین یا موضع شخصیت یا شیئی ، در دو نمای پیوسته از همان شخصیت یا شیء.
5- برش از یک نمای دور یا متوسط به نمایی نزدیک از همان صحنه.
اگر خلق جلوه ناگهانی بودن ، گسستگی یا به اوج رساندن در دستور کار نباشد استفاده از جامپ کات به معنای ضعف است.


جرثقیل تولیپ ( Tulip Crane )
چرثقیل کوچک و قابل حملی که برای فیلم برداری در خارج از استودیو ، بسیار مناسب است.


جرثقیل کوچک ( Velocitator )
وسیله حمل و نقل دوربین که بزرگتر از گردونه و مجهز به جرثقیل است و می تواند دوربین را تا ارتفاع دو متری بالا ببرد. این نوع جرثقیل معمولا دارای صندلی مخصوص فیلم بردار و دستیار اوست و به صورت دستی یا موتوری حرکت می کند.


جرثقیل لوما ( Louma Crane )
جرثقیلی قابل حمل ، قابل انعطاف و متحرک برای فیلم برداری با دوربین های سبک که با آن می توان دوربین را از فاصله ای دور و به مدد تمهیدات کنترل از راه دور مورد استفاده قرار داد. لوما این امکان را فراهم می کند تا نماهایی که فیلم برداری از آنها با حضور فیلم بردار در پشت دوربین امکان پذیر نیست هم گرفته شوند.


جلوه کولشوف ( Kuleshov Effect )
معنا و تاثیری روانی که از کنار هم گذاشتن نماهای منفرد و حتی شاید یه نظر بی ارتباط خلق می شود ، بدون اینکه در خود آن تکه فیلم ها موجود باشد. مثلا ، چشم + آب = گریه کردن. این مفهوم اصلی مونتاژ به تعبیر لف کولشف ( Lev Kuleshov ) و شاگردانش در مدرسه دولتی مسکو در اوایل دهه 1920 بود.


جلوه های صوتی ( Sound Effects )
تمام صداهای فیلم به جز گفت و گو ، گفتار روی فیلم و موسیقی را جلوه های صوتی گویند. این صدا ها معمولا بعد از فیلم برداری به لبه صدای نهایی اضافه می شود. با جلوه های صوتی می توان ، صداهایی شبیه محیط واقعی خلق کرد. معمو لا بخش صدای استودیوها ، آرشیوی دارند که دارای صداهای مختلف از جمله شلیک گلوله ، انفجار بمب ، صدای باد و باران و طوفان و .. . است و در زمان های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر صداهای آرشیوی برخی از فیلم سازان صداها را در سر صحنه ضبط می کنند.
امروزه استفاده ازسیستم های کامپیوتری برای خلق و تلفیق صدا با تصویر بسیار مرسوم است.


جلوه های لابراتواری ( Laboratory Effects )
جلوه های ویژه ای که در لابراتوار و از طریق مراحل مختلف ظهور و چاپ فیلم حاصل می شود. جلوه های لابراتواری از جلوه های ایجاد شده رو به روی دوربین ( از جمله جلوه های مکانیکی ) و جلوه های ایجاد شده درون دوربین متفاوت است.


جلوه های مکانیکی (Mechanical Effects )
جلوه های ویژه ای که به طور مستقیم جلوی دوربین انجام می شود و نه در لابراتوار و یا با تکنیک های کامپیوتری و اپتیکی ، برای مثال :
1- ایجاد آتش و انفجار.
2- خلق پدیده های طبیعی مثل باران ، طوفان و ...
3- استفاده از ماکت هایی در اندازه طبیعی مانند میمون ، کوسه و ...


حرف ( چ )

چراغ فرمان ( Cue Light )
چراغ کوچکی بیرون از دید دوربین ، که وقتی روشن می شود ، به منزله آن است که بازیگر باید جملات مورد نظر را بگوید یا کاری را که باید انجام دهد. این جراغ برای کسانی که گفتار روی فیلم را ضبط می کنند هم مفید است.


چهره بی احساس ( Deadpan )
صورت بازیگر در حالی که هیچ احساس خاصی را بیان نمی کند. مثلا مانند چهره باستر کیتون ( Buster Keaton )، یکی از مهم ترین کمدین های دوران صامت سینما ، که حتی به صورت سنگی معروف بود.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:35 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ج- چ
 
حرف ( ج )

 

جامپ کات ، برش پرشی ( Jump Cut )
برشی بین دو نما ، که غیر منتظره و پرشی به نظر آید و به خاطر این پرش آشکار در زمان یا مکان ، توجه را به خود جلب کند. این برش به دلیل ضعف در فیلم برداری یا تدوین هم ممکن است پدید آید اما معمولا از این نوع برش برای نیت خاصی استفاده می شود. این برش به شیوه های زیر انجام می شود:
1- حذف مرحله میانی در یک حرکت پیوسته ، تا به نظر آید جهشی صورت گزفته.
2- انتقال ناگهانی از حرکتی به حرکت دیگر.
3- قطع از زمانی به زمان دیگر یا از جایی به جای دیگر با یک زاویه و عدسی دوربین.
4- تغییر زاویه دوربین یا موضع شخصیت یا شیئی ، در دو نمای پیوسته از همان شخصیت یا شیء.
5- برش از یک نمای دور یا متوسط به نمایی نزدیک از همان صحنه.
اگر خلق جلوه ناگهانی بودن ، گسستگی یا به اوج رساندن در دستور کار نباشد استفاده از جامپ کات به معنای ضعف است.


جرثقیل تولیپ ( Tulip Crane )
چرثقیل کوچک و قابل حملی که برای فیلم برداری در خارج از استودیو ، بسیار مناسب است.


جرثقیل کوچک ( Velocitator )
وسیله حمل و نقل دوربین که بزرگتر از گردونه و مجهز به جرثقیل است و می تواند دوربین را تا ارتفاع دو متری بالا ببرد. این نوع جرثقیل معمولا دارای صندلی مخصوص فیلم بردار و دستیار اوست و به صورت دستی یا موتوری حرکت می کند.


جرثقیل لوما ( Louma Crane )
جرثقیلی قابل حمل ، قابل انعطاف و متحرک برای فیلم برداری با دوربین های سبک که با آن می توان دوربین را از فاصله ای دور و به مدد تمهیدات کنترل از راه دور مورد استفاده قرار داد. لوما این امکان را فراهم می کند تا نماهایی که فیلم برداری از آنها با حضور فیلم بردار در پشت دوربین امکان پذیر نیست هم گرفته شوند.


جلوه کولشوف ( Kuleshov Effect )
معنا و تاثیری روانی که از کنار هم گذاشتن نماهای منفرد و حتی شاید یه نظر بی ارتباط خلق می شود ، بدون اینکه در خود آن تکه فیلم ها موجود باشد. مثلا ، چشم + آب = گریه کردن. این مفهوم اصلی مونتاژ به تعبیر لف کولشف ( Lev Kuleshov ) و شاگردانش در مدرسه دولتی مسکو در اوایل دهه 1920 بود.


جلوه های صوتی ( Sound Effects )
تمام صداهای فیلم به جز گفت و گو ، گفتار روی فیلم و موسیقی را جلوه های صوتی گویند. این صدا ها معمولا بعد از فیلم برداری به لبه صدای نهایی اضافه می شود. با جلوه های صوتی می توان ، صداهایی شبیه محیط واقعی خلق کرد. معمو لا بخش صدای استودیوها ، آرشیوی دارند که دارای صداهای مختلف از جمله شلیک گلوله ، انفجار بمب ، صدای باد و باران و طوفان و .. . است و در زمان های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر صداهای آرشیوی برخی از فیلم سازان صداها را در سر صحنه ضبط می کنند.
امروزه استفاده ازسیستم های کامپیوتری برای خلق و تلفیق صدا با تصویر بسیار مرسوم است.


جلوه های لابراتواری ( Laboratory Effects )
جلوه های ویژه ای که در لابراتوار و از طریق مراحل مختلف ظهور و چاپ فیلم حاصل می شود. جلوه های لابراتواری از جلوه های ایجاد شده رو به روی دوربین ( از جمله جلوه های مکانیکی ) و جلوه های ایجاد شده درون دوربین متفاوت است.


جلوه های مکانیکی (Mechanical Effects )
جلوه های ویژه ای که به طور مستقیم جلوی دوربین انجام می شود و نه در لابراتوار و یا با تکنیک های کامپیوتری و اپتیکی ، برای مثال :
1- ایجاد آتش و انفجار.
2- خلق پدیده های طبیعی مثل باران ، طوفان و ...
3- استفاده از ماکت هایی در اندازه طبیعی مانند میمون ، کوسه و ...


حرف ( چ )

چراغ فرمان ( Cue Light )
چراغ کوچکی بیرون از دید دوربین ، که وقتی روشن می شود ، به منزله آن است که بازیگر باید جملات مورد نظر را بگوید یا کاری را که باید انجام دهد. این جراغ برای کسانی که گفتار روی فیلم را ضبط می کنند هم مفید است.


چهره بی احساس ( Deadpan )
صورت بازیگر در حالی که هیچ احساس خاصی را بیان نمی کند. مثلا مانند چهره باستر کیتون ( Buster Keaton )، یکی از مهم ترین کمدین های دوران صامت سینما ، که حتی به صورت سنگی معروف بود.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:35 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ح-خ
 
حرف ( ح )

حالت کانونی عمیق ( Deep Focus )
سبکی در فیلم برداری که عمق میدان نسبتا وسیعی دارد و در آن تمام سطوح تصویر ، پیش زمینه ، میان زمینه و پس زمینه در حالت کانونی و واضح هستند. این روش در مقابل روش کانونی سطحی است ، که در آن فقط بر سطحی که ماجرا در آن رخ می دهد تاکید می شود و پشت و حتی جلوی تصویر ، نا واضح است.


« نمایی از فیلم همشهری کین ( 1941- Citizen Kane ) ساخته ارسن ولز ، که دارای حالت کانونی عمیق است. »


حرکت ( Action )
این واژه چند معنی دارد:

1- دستور شروع بازی که از سوی کارگردان و پس از آگاهی از آمادگی فیلم بردار و صدابردار صادر می شود تا بازیگران بازی خود را آغاز کنند.
2- کنش ها و رفتارهای بازیگران در طول صحنه و در واقع آنچه شخصیت ها در طول صحنه انجام می دهند.
3- ماجرایی کلی ، که در هر صحنه یا سکانس رخ می دهد.


حرکت به سوی دوربین ( Camera Leading )
نمایی است که در آن بازیگر به سوی دوربین حرکت می کند ، در این حالت دوربین هم با سرعتی برابر سرعت بازیگر عقب می نشیند ، تا به این ترتیب فاصله بین آنها حفظ شود.


حرکت تند ، فست موشن ( Fast Motion )
حرکتی که روی پرده سریع تر از حالت واقعی به نظر می آید. وقتی دوربین با سرعتی کمتر از سرعت متعارف از رخدادی فیلم برداری کند و بعد آن ، فیلم با سرعت معمولی به نمایش در آید ، روی پرده تصاویر با حرکت تند مشاهده می شوند. در فیلم های کمدی سینمای صامت ، این تمهید برای خلق صحنه های خنده دار بسیار مورد استفاده قرار می گرفت.


حرکت کند ( Slow Motion )
حرکتی که کندتر و آهسته تر از حالت معمولی بر پرده ظاهر شود. برای دستیابی به این نوع حرکت ، صحنه مورد نظر را با سرعتی بیش از سرعت معمولی ، یعنی 24 قاب در ثانیه ، فیلم برداری می کنند و سپس با سرعت 24 قاب در ثانیه به نمایش در می آورند. این نوع حرکت ، معمولا برای ایجاد تاثیری جدی و پر احساس به کار می آید و در خلق حال و هوای نوستالژیک مفید است. همچنین در صحنه های خشن از این تمهید استفاده می شود تا ضرب خشونت آنها را بگیرد.


حق امتیاز ( Copyright )
حق قانونی و انحصاری هر هنرمند یا گروهی از هنرمندان ، برای کنترل و مراقبت از ، استفاده از هر اثر ادبی ، موسیقیایی ، سینمایی یا هنری دیگر در دوره زمانی محدود و مشخص. در مورد فیلم ها معمولا انها به نام تهیه کننده یا تهیه کنندگانشان ثبت می شوند ، گاهی بخش هایی از انها برای مثال ، تصنیف ها به نام سازنده شان نیز ثبت می شوند. هرگونه استفاده از یک اثر منوط به اجازه کتبی از صاحب حق امتیاز است.

 

حرف ( خ )

خارج از تصویر ( (OFF-Screen (OS )
هر شخصیت ، شیء یا ماجرایی که دیده نمی شود ، اما تماشاگر می داند که جزئی از صحنه است. مانند صدایی که از ناحیه ای خارج از صحنه شنیده می شود یا جهتی که شخصیت اصلی به آن نگاه می کند اما خارج از تصویر است.


خارجی ( Exterior )
نما یا صحنه ای که خارج از مکان مسقف فیلم برداری شود. این مکان می تواند در داخل یا خارج از استودیو باشد.


خدمات تکمیلی ( Completion Servises )
اقداماتی که بعد از تمام شدن فیلم برداری در مورد فیلم انجام می شود و اقداماتی نظیر ظهور ، تدوین ، صداگازی و....


خط فرضی ( Imaginary Line )
خطی فرضی که بین دو یا چند بازیگر ترسیم می شود و دوربین باید در یک سوی این خط قرار گیرد تا به این ترتیب چند نما که از چند فاصله یا زاویه مختلف به هم پیوند می خورند ، در دید بیننده اخلال و ناهمگونی به نظر نیاید.
همچنین ببینید : عوامل پنج گانه کارگردانی.


خلاصه داستان ( Outline )
خلاصه طرح قصه که شامل ، مختصری از ماجرا و شخصیت های آن است. اگر با خلاصه داستان موافقت شود در آن صورت پیش نویس فیلم نامه یا خود فیلم نامه آماده می شود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:39 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

د-ذ
 
حرف ( د )

 

داخلی ( Interior )
هر صحنه ای که داخل ساختمانی یا یک محوطه بسته و سقف دار می گذرد. صحنه داخلی می تواند در دکوری ساخته شده در استودیو یا در یک ساختمان واقعی اتفاق افتد.


دالبی ( Dolby System )
سیستمی برای ضبط و پخش صدا که صدای مزاحم را به حداقل می رساند ، فرکانس صوتی را اصلاح می کند و برد صدا را افزایش می دهد. این سیستم را می توان به صورت استریو فونیک ( برجسته ) چند باندی در نمایش فیلم هم به کار گرفت. این سیستم توسط ری دالبی اختراع شد و نخستین بار در فیلم های مستندی که درباره موسیقی و کنسرت های راک ساخته می شد ، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به خدمت فیلم های سینمایی در آمد. بعد از چند تجربه در فیلم های مختلف ، جنگ ستاره ها ( 1977 ) ، نخستین فیلمی بود که تماما با سیستم دالبی ضبط و پخش شد. این سیستم از 1977 تا امروز نقش بسیار مهمی در سینما ایفا کرده و موجب تحول صدای چند جهته شده است و تماشاگر فیلم هایی با صدای دالبی می تواند ، صدا را از چپ و راست و جلو و پشت سرش بشنود.


دروازه ( Barn Doors )
دو یا چند لنگه دروازه که روی لامپ نوردهی نصب می شود و کار آن جهت دادن به نور ، خلق سایه و جلوگیری از تابش مستقیم نور به عدسی دوربین فیلم برداری است.


درون برش ( Cut – In )
نمایی که به جزء کوچکی از صحنه قطع می شود. برای مثال شیئی چون چاقو یا اسلحه ، یا بخشی از بدن شخصیت ، چشم ها یا دست های او .


دستگاه اندازه گیری بلندی صدا ( VU Meter )
دستگاهی متصل به دستگاه ضبط یا پخش صدا که بلندی صدا ( با واحد دسیبل ) و بیش یا کم بودن آن نسبت به نقطه میانگین را نشان می دهد. چنین دستگاهی در هنگام ضبط صدا ، اهمیت ویژه ای دارد تا اطمینان حاصل شود که بلندی صدا ، نه آنقدر کم است که قابل شنیدن نباشد و نه آنقدر زیاد که از کیفیت آن کاسته شود. علاوه بر این دستگاه ، معمولا از دستگاه دیگری نیز استفاده می شود که حداکثر شدت صدا در فواصل زمانی مشخص را نشان می دهد.


دستگاه ضبط ویدئو ( Videotape Recorder )
دستگاهی که صدا و تصویر را روی نواری پوشیده از اکسید مغناطیسی آهن به نام نوار ویدئو ضبط می کند تا از سیستم تلوزیونی پخش شود. این تصاویر می تواند از دوربین ویدئویی ، تلوزیون ، نوار ویدئویی دیگر یا فیلم ضبط شود.


دسیبل ( ( Decibel ( DB )
واحد اندازه گیری شدت صدا.


دکامای رد ( Decamired )
واحدی برای اندازه گیری دمای رنگ.


دوربین با سرعت کم ( Low – Speed Camera )
دوربینی استاندارد که دور موتور آن ، چنان دستکاری شده است که بتواند با سرعت کم کار کند ، تا از آن بتوان در شیوه های خاص فیلم برداری که نیاز به وقفه دارد استفاده کرد.


دوربین خیلی سریع ( High Speed Camera )
دوربین هایی که به ویژه برای فیلم برداری در سرعت هایی به مراتب تندتر از سرعت معمول طراحی شده اند و قادرند نسبت به دوربین های رایج ، تعداد قاب بیشتری در هر ثانیه ضبط کنند. وقتی این تصاویر با سرعت معمول در دستگاه های نمایش به نمایش در می آیند ، حرکت کندی را به نمایش می گذارند.


دهانه آکادمی ( Academy Aperture )
استانداردی که در سال 1932 از طرف آکادمی هنرها و علوم سینمایی برای تثبیت نسبت طول به عرض قاب تصویر و دستگاه نمایش تعیین شد. این اندازه 4 به 3 یا اندازه 33/1 به 1 است. چنین مستطیلی در نقاشی به مستطیل طلایی موسوم است.


دیزالو ، هم گذاری ( Dissolve )
روشی در انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، که در آن صحنه اول به تدریج محو می شود و صحنه دیگر جای آن را می گیرد.
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:41 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ر-ز-ژ

 

حرف ( ر )

 

راش ها ( Rushes )
اولین نسخه های مثبت فیلم که معمولا صدا و تصویر آن همگاه شده ، ولی تدوین نشده و لابراتوار فردای روز فیلم برداری ، آن را آماده می کند و تحویل می دهد. این فیلم معمولا برای کنترل جنبه های مختلف کار فیلم برداری ، مفید است و در ضمن ، مبنای تصمیم گیری برای اصلاح نور و رنگ در نسخه های بعدی است.


راوی ( Narrator )
صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند ، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.


رئالیسم (Realism )
در کلی ترین مفهوم ، رئالیسم در سینما یعنی دیدگاه و نگاهی سر راست و صادقانه به جهان واقعی ، از طریق ، بازی بازیگران و نشان دادن محیط زندگی آنان با حداقل دستکاری از سوی فیلم ساز یا تمهیدات فنی. از این نظر رئالیسم در سینما با مکتب تقلید از واقعیت در ادبیات و نقاشی مشابهت دارد ، به این معنی که هنر باید بیان کننده واقعیت باشد و درک انسان را از جهان اطرافش افزایش دهد. اما هر چه فیلم ساز تلاش کند باز هم رئالیسم در سینما نسبی است و ثبت جهان واقعی بدون هیچ کم و کاستی به طور مطلق امکان پذیر نیست.


رئالیسم سوسیالیستی ( Socialist Realism )
نظریه و مکتب خاصی که در دهه 1930 در شوروی آغاز شد و تا دهه 1950 دوام داشت و همه آثار هنری به ویژه سینما را تحت تاثیر قرار داد. اساس این نظریه بر این مسئله استوار بود که هر گونه اثر هنری باید از نظر تاریخی واقعی و موثق باشد و از نظر ایدئولوژیکی هم باید برای آموزش مبانی کمونیسم به کارگران مفید باشد. تناقض کاملا آشکاری در این نظریه وجود دارد. در این نظریه فرمالیسم به شدت محکوم بود و فرد گرایی یا ذهن گرایی نباید کمترین نقشی می داشت.
استالین از سال 1927 که زمام امور کشور را به دست گرفت ، مبانی این نظریه را به شدت مورد حمایت قرار داد. در نتیجه هنرمندان مختلف به ویژه سینماگران تحت فشار شدید قرار گرفتند. و به این ترتیب دوره فرمالیسم ، شکوفاترین دوره تاریخ سینما در این کشور و یکی از مهم ترین ادوار سینمای جهان با هنرمندان بزرگی چون سرگئی آیزنشتاین ( Sergei Eisenstein ) ، پودوفکین ( Pudovkin ) و ژیگا ورتوف ( Dziga Vertov ) و با آن همه آثار ارزنده رو به افول نهاد و جای آن را ساخت فیلم های تبلیغاتی و متظاهرانه گرفت.


رئالیسم شاعرانه ( Poetic Realism )
اصطلاحی که منتقدان و تحلیل گران به ویژه ژرژ سادول ( George Sadoul ) ( منتقدر مطرح فرانسوی ) به فیلم هایی از سینمای فرانسه که در فاصله سال های 1934 تا 1940 ساخته شده بود ، اطلاق می کنند. این فیلم ها ، رئالیسم را با سبکی شاعرانه و تغزلی در می آمیختند. موضوع این فیلم ها ، مسائل عادی و روزمره بود ، اما فیلم سازان این مسائل را با برخوردی شاعرانه و با تاکید بسیار بر میزانسنی خاص ، تصویر می کردند. ژاک فدر ( Jacques Feyder ) یکی از اولین فیلم سازان این جنبش بود. از دیگر چهره های سرشناس این جنبش می توان به مارسل کارنه ( Marcel Carne ) و ژان رنوار ( Jean Renoir ) اشاره کرد. از فیلم های مظرح رئالیسم شاعرانه نیز می توان به توهم بزرگ ( 1937- The Grand Illusion) و قاعده بازی ( 1939- The Rules of the Game ) هر دو ساخته ژان رنوار و بندر مه آلود ( 1938- Port of Shadows ) ساخته مارسل کارنه اشاره کرد.


« نمایی از فیلم توهم بزرگ ( 1937) »


روبش معلقی ( Flip Wipe )
تمهیدی در انتقال از نمایی به نمای دیگر که در آن به نظر می رسد که تصویر به طور عمودی یا افقی می چرخد و تصویری دیگر در پشت آن ظاهر می شود . این تمهید در سینمای صامت و اوایل سینمای ناطق ، در فیلم های کمدی بسیار کاربرد داشت اما امروزه کمتر از آن استفاده می شود.
همچنین ببینید : افه های تصویری.


روز به جای شب ( Day For Night )
فیلم برداری در نور روز ، اما خلق جلوه فیلم برداری در شب. این کار به روش های مختلفی از جمله کم نوردهی ، استفاده از فیلتر یا تمهیدات مختلف در چاپ و ... انجام می شود. این روش عمدتا از آن جهت به کار می رود که نورپردازی منطقه وسیعی از صحنه در شب مشکل و گران است.


روش نقاب متحرک فرابنفش ( Ultraviolet Traveling – Matte Process )
روشی دو فیلمی در نقاب متحرک ، که امکان ترکیب عناصر تصویری مختلف و خلق یک تصویر ترکیبی را فراهم می آورد. در این روش از حرکت زنده در برابر پرده نیمه شفافی که از پشت در معرض تابش نور فرابنفش قرار گرفته فیلم برداری می شود. منشور تقسیم کننده نور که در دوربین هست ، اشعه های فرابنفش را به روی یک فیلم می فرستد و در نتیجه ، نقاب متحرکی شکل می گیرد که در آن کنش پیش زمینه ، شفاف و ناحیه اطراف آن تیره است. از روی این نقاب ، یک نقاب ساخته می شود که در آن شخصیت ها ، تیره و محیط اطراف ، شفاف است. ترکیب این دو با هم تصویر مورد نظر را به دست می دهد.


حرف ( ز )


زئوتروپ ( Zoetrope )
وسیله ای که توسط ویلیام جورج هورنر در سال 1934 در انگلستان اختراع شد و با تکیه بر ویژگی پایداری دید ، با یک رشته نقاشی روی نوار کاغذی پیچیده شده دور استوانه ای دوار ، توهم حرکت ایجاد می کرد. بیننده از خلال شکاف های موجود در استوانه که رو به روی نقاشی ها تعبیه شده بود ، به اشکال نگاه می کرد.


زاویه دید ( Angle Of View )
زاویه بین دو خط فرضی که از مرکز عدسی به دو انتهای فوقانی و تحتانی تصویر رسم می شود. این زاویه بسته به اندازه فیلم ، عرض دهانه دوربین و فاصله کانونی عدسی فرق می کند.


زوایای مکمل ( Complementary Angles )
نماهایی از سوژه های مختلف موجود در صحنه ، که با دوربین های اضافی از زوایای مختلف فیلم برداری می شود و در هنگام تدوین ، لا به لای نماهای دیگر قرار داده می شود.


زوم پیوسته ( Continuing Zoom )
نمایی که در آن بر روی سوژه زوم می شود و در آن سوژه پیوسته بزرگ تر می شود ، تا به تدریج تمام قاب را پر می کند و در نهایت چنان از قاب بیرون می زند که فقط بخشی از آن میدان دید را پر می کند.


زوم عاجل ، زوم شتاب دار ( Crash Zoom )
نمای زومی که ناگهانی و به سرعت روی سوژه مورد نظر زوم می کند. چنین نمایی معمولا برای ایجاد هول و تکان یک باره تماشاگر به کار می رود. این نوع زوم معمولا در فیلم های ماجرایی و ترسناک به کار می رود.


زیبایی شناسی سینما ( Film Aesthetics )
زیبایی شناسی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی زیبایی در هر اثر هنری می پردازد و در پی آن است تا نظامی از اصول مجرد ناظر بر زیبایی را بنا نهد و بسط دهد. زیبایی شناسی در ضمن با پاسخ های روانی و احساسی تماشاگر نسبت به زیبایی در هنر سر و کار دارد.
نقد مبتنی بر زیبایی شناسی در عصر حاضر به تاثیر اثر هنری بر مخاطب ، واکنش مخاطب و نحوه خلق این واکنش در مخاطب ، سر و کار دارد. در این میان زیبایی شناسی سینما به پاسخ های درونی تماشاگر ، از نظر روانی و احساسی به فیلم و اینکه چگونه هر فیلم به عنوان اثری هنری شناخته می شود ، می پردازد و از طریق پرداختن به محتوا و تکنیک به آنها پاسخ می دهد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:43 AM
تشکرات از این پست
adam55
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

س-ش
 
حرف س

 

سانسور( Censorship )
تعیین اینکه چه بخش هایی از فیلم ، یا اینکه اساسا چه فیلمی ، باید پخش عمومی شود و در معرض تماشای مردم قرار گیرد. سانسور از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف اعمال می شود ، نظیر نهادهای دولتی ، دادگستری یا نهاد های مذهبی ، قومی و اخلاقی. سانسور همیشه محل بحث و اظهار نظرهای متفاوت بوده و در هر جامعه ای با جامعه دیگر فرق دارد. به دلیل آنکه سینما و ارزش های اجتماعی دستخوش تحول اند ، در هر زمان مسئله خاصی ممکن است مشمول سانسور شود.


سرعت فیلم ( Film Running Speed )
سرعت عبور فیلم در دوربین یا دستگاه نمایش که بر اساس سرعت عبور قاب ( فریم) در ثانیه یا فوت در ثانیه یا دقیقه اندازه گیری می شود. فیلم صامت با سرعت 16 تا 18 قاب در ثانیه و فیلم ناطق معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم برداری یا نمایش داده می شوند.


سکانس ( Sequence )
مجموعه ای از نماها و صحنه های مرتبط که واحد منسجم دراماتیکی دارند و حاوی داستان های کوچک یا سرگذشت مختصر یکی از کاراکترها هستند. سکانس ها الزاما وحدت مکانی ندارند و وحدت زمانی آنها هم می تواند دو پهلو باشد ، اما در مجموع باید یک واحد مستقل دراماتیک را بسازند.
یک سکانس در فیلم معادل یک فصل در رمان و یک پرده در تئاتر است.


سوررئالیسم ( Surrealism )
جنبشی در هنر که در اواسط دهه 1920 در عرصه های نقاشی ، ادبیات و سینما پدید آمد. سوررئالیسم ، مخالف قراردادهای رایج بود و تمایلات پوچ گرایانه داشت و در ضمن در پی آن بود که با ارائه آموزش های فروید و با تکیه بر اندیشه های مارکس ، نقدی سیاسی و اعتراض آمیز نسبت به نهادهای تثبیت شده ای چون حکومت عرضه کند. نظریه پرداز مطرح این جنبش آندره برتون ( Andre Burton ) بود و از نظر او رویا ، توهم و فعالیت ناخودآگاه ذهن ، جلوه گاه هنر واقعی و حتی فرا واقعی بود.
سینمای سوررئالیستی مرز بین واقعیت درونی و واقعیت بیرونی را مخدوش کرد و به استدلال علت و معملولی پایان داد و در عین حال بر شانس و اتفاقات تصادفی تاکید کرد. این سینما در پی آن بود که حالت های غیر عقلایی ، عصبی و حتی ترسناک ذهن را به تصویر بکشد.
فیلم ساز مطرح این جنبش ، لوئیس بونوئل ( Luis Buñuel ) و فیلم مهم او سگ آندلسی ( 1928- An Andalusian Dog ) است.

« نمای معروفی از فیلم سگ آندلسی ( 1928 ) »


سیان ( Cyan )
رنگ سبز- آبی که مکمل و مخالف رنگ قرمز است. وقتی رنگ قرمز از طیف خارج شود سیان به جا می ماند. این واژه در ایجاد فیلم های رنگی پرکاربرد است.


سیکلوراما ، پرده محاط ( Cyclorama )
پرده بزرگ انحنا داری که در پشت صحنه قرار می دهند و معمولا برای نمایش آسمان از آن استفاده می کنند. مجموعه چراغ هایی ( Cyclorama Strip ) در زیر پرده قرار می گیرند و روشنایی یکدستی به آن می بخشند.


سینما- چشم ( Kine – Eye )
تئوری سینمایی ژیگاورتوف ( Dziga Vertov ) ، سازنده فیلم های مستند و خبری در اتحاد شوروی ، بعد از انقلاب. در نظر ژیگاورتوف ، دوربین فیلم برداری مانند جشم انسان بود و می توانست عناصر اصلی هر وضعیت را کشف و روی آن تمرکز کند. اما چشم دوربین ، انعطاف پذیر تر از چشم انسان بود و می توانست حقیقت هر چیز را ببیند و آن را آشکار کند و این کار با تغییر فاصله ، تغییر زاویه ، دستکاری در سرعت و... شدنی است. در واقع انگیزه این اقدامات ، ارائه واقعیت به همان صورتی است که وجود دارد.
ورتوف اندیشه ها و دیدگاه هایش را در قالب چند بیانیه بیان کرد و سرانجام در سال 1919 ، گروه سینما – چشم را تشکیل داد و طی سه سال از 1922 یک رشته فیلم خبری ، موسوم به سینما – حقیقت تدوین کرد ، فیلم هایی که از سراسر اتحاد جماهیر شوروی و از زندگی روزمره مردم تهیه کرده بود.
همچنین ببینید : فیلم مستند چیست؟


سینمای صامت ( Silent Cinema )
هر فیلمی که در آن صدا نقشی نداشته باشد را صامت گویند.
هر فیلمی را که متعلق به دوران قبل از ورود صدا به سینما است ، یعنی فیلم هایی که در فاصله سال های 1895 تا 1927 ساخته شده را فیلم صامت گویند. فیلم های این دوره را معمولا بر اساس توسعه تاریخی این صنعت و نیز جنبه های خاص آن که با سینمای ناطق تفاوت دارد ارزیابی می کنند.


سینمای فاجعه ( Disaster Film )
ژانری که در آن خشونت و بلای طبیعی ، عده کثیری از مردم و طبیعت را نابود می کند برای مثال سیل یا زلزله یا قوع جنگ اتمی. چنین فیلم هایی ، بیش از آنکه بر شخصیت پردازی یا طرح داستانی تکیه داشته باشند ، بر نمایش بلایای طبیعی و غیر طبیعی ، یکی پس از دیگری تکیه دارند. در این فیلم ها خلق جلوه های ویژه چشمگیر بیشتر از همه مهم است.


سینمای مینی مال ( Minimal Cinema )
عبارتی که معمولا به فیلم هایی اطلاق می شود که که به خاطر تعلق خاطر عمیقشان به رئالیسم ، از تجهیزات و تکنیک های پیچیده سینمایی ، تا حد ممکن استفاده نمی کنند تا تماشاگر آنقدرها احساس نکند که در حال تماشای یک فیلم است. از جمله این فیلم ها می توان به خاطرات یک کشیش دهکده ( 1951- Diary of a Country Priest ) ساخته روبر برسون ( Robert Bresson ) اشاره کرد.


سینه کالر ( Cinecolor )
فرایندی قدیمی که در آن فقط با استفاده از دو رنگ ، فیلم رنگی تولید می کردند. این فرایند در زمانی به بازار آمد که تنها فرایند تکنی کالر برای رنگی کردن فیلم ها وجود داشت ، اما از آنجا که این فرایند بسیار پر هزینه بود عمدتا تولید کنندگان فیلم به سراغ آن نمی رفتند ، اما با ورود سینه کالر و کم هزینه تر بودن آن این فرایند در اوایل مورد استقبال قرار گرفت.


سینه ماکروگرافی ( Cinemacrography )
فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز بدون استفاده از میکروسکوپ ، اما با عدسی های نرمال و ابزاری که دامنه فعالیت عدسی دوربین را افزایش دهند. این روش معمولا در فیلم برداری از طبیعت یا فیلم های زیست شناسانه و مستند به کار می رود. این روش را ماکرو سینماتوگرافی و سینه فتو ماکروگرافی هم می نامند.


سینه موبیل ( Cinemobile )
اتوبوسی ویژه، مجهز به وسایل تولید فیلم ، از جمله دوربین ، تجهیزات صدابرداری ، نورپردازی و موتورهای مولد برق و دیگر وسایل و ابزار لازم فیلم سازی که حتی گاهی ، این ماشین ها دارای اتاق تعویض لباس و گریم هم هستند. حمل و نقل این وسیله به نقاط مختلف آسان است. سینه موبیل در سال 1967 به بازار امد و از آن پس کاربرد فراوانی در تولید فیلم و برنامه های تلوزیونی داشته است.


سینه میکروگرافی ( Cinemicrography )
فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز با استفاده از میکروسکوپ. این روش برای ساختن فیلم های تحقیقاتی و پزشکی به کار می رود. این روش را میکروسینه ماتوگرافی ، سینه فتومیکروگرافی و سینه میکروسکوپی هم می نامند.


حرف ( ش )

شب به جای روز ( Night For Day )
فیلم برداری صحنه ای در شب با استفاده از نور کافی ، تا چنین به نظر برسد که این صحنه در روز روشن فیلم برداری شده.


شماره های حاشیه ( Edge Numbers )
یک رشته شماره همراه با حروف که که در فواصل مشخص روی فیلم چاپ می شوند( مثلا در فیلم های 35 میلیمتری در فاصله هر فوت ( هر 12 قاب) ). این کار توسط دستگاه ویژه ای به نام دستگاه شماره گذاری حاشیه ای انجام می شود. این اعداد و حروف همراه با تصاویر در نسخه مثبت هم ظاهر می شوند و به این ترتیب کار تدوین را آسان تر می کنند و انطباق دقیقی میان نسخه تدوین شده با نسخه منفی برای تدوین نهایی ، حاصل می شود. وقتی صدا سر صحنه ضبط می شود ، شماره های حاشیه ای روی فیلم و نوار مغناطیسی صدا هم به تدوین گر کمک می کند. بسیاری از لابراتوارها بعد از ظهور فیلم ، شماره های حاشیه ای خود را به رنگ زرد کنار فیلم چاپ می کنند.
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  9:44 AM
تشکرات از این پست
nilooofar
saeedazimi
saeedazimi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1387 
تعداد پست ها : 688
محل سکونت : ESFAHAN

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

فرق دکوپاژ و میزان سن چیه؟

به آینده امیدوار باش./
چهارشنبه 28 مهر 1389  10:33 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی


 

نقل قول saeedazimi

فرق دکوپاژ و میزان سن چیه؟


 

 

ضمن عرض سلام وارادت

 

میزانسن ( Mise – En - Scene )

میزانسن ، اصطلاحی است فرانسوی ، در اصل متعلق به تئاتر و به معنای چیدن صحنه ، صحنه آرایی و به صحنه آوردن یک کنش. در تئاتر ، این اصطلاح به روش مرتب کردن صحنه توسط  کارگردانی فیلم تعمیم دادند ، اما کاربرد آن در سینما حوزه وسیع تری را شامل می شود :
صحنه آرایی و ساخت و ساز عناصر داخل صحنه و مشخص کردن مکان قرار گرفتن هر یک از عناصر صحنه ، نورپردازی ، لباس ، آرایش و گریم بازیگران و رفتار و حرکت آنها و بعد از انجام این کارها ، ترکیب تصویری درون هر نما  ، رابطه میان اشیاء و آدم ها در هر نما ، رابطه نور و تاریکی ، رنگ صحنه ، موقعیت دوربین و  زاویه دید  آن و نیز حرکت ها در هر نما. به این ترتیب ، در واقع  کارگردان  با کنترل میزانسن ، رویدادی را برای دوربین به روی صحنه می برد.

 

دکوپاژ (Decoupage ) 
 
دکوپاژ ، تقطیع یا برش فنی ، یکی از وظایف بسیار مهم  کارگردان  است و شامل : تصمیم گیری در مورد محل استقرار دوربین در  صحنه  ، نوع  نورپردازی، اندازه تصویر ، زاویه دوربین ، نوع حرکت دوربین ، تعداد تصاویری که برای نمایش یک موقعیت لازم است ، نوع اتصال نماها به یکدیگر ، هر صدایی که قرار است در صحنه شنیده شود ( هر صدایی غیر از دیالوگ ها ) و باقی جزئیاتی است که به فرایند تصویری شدن  فیلمنامه (سناریو ) مربوط می شود.

این وظایف که شاید نیمی از وظایف کارگردان باشد ، باید پیش از  فیلم برداری  انجام شود و نتیجه آن در فیلم نامه دکوپاژ شده مشخص باشد. کارگردان ها ممکن است هنگامی که به مرحله فیلم برداری می رسند برخی از جزئیاتی را که قبلا تعیین کرده بودند با توجه به شرایط تغییر دهند ، ولی معمولا بر اساس فیلم نامه دکوپاژ شده ای که خود تهیه کرده اند پیش می روند. برخی کارگردان ها نیز به دکوپاژ کردن فیلم نامه پیش از فیلم برداری اعتقاد ندارند و معتقدند در هنگام فیلم برداری است که کارگردان می فهمد فیلم نامه ای که در دست دارد باید چگونه ساخته شود. البته معمولا روش اول ، هم مرسوم تر است و هم کارامد تر.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  11:00 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

 

( ص ،ض ، ط ، ظ ، ع

حرف ص

 

صحنه ( Scene )
1- کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد.
صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.
2- به مکان رخداد هر ماجرا نیز صحنه گویند.


صداگذاری ( Dubbing )
ضبط گفت و گوها و صداهای گوناگون و سپس در هم آمیختن آنها بعد از اتمام فیلم برداری. این کار در مورد صحنه هایی که ضبط سر صحنه با اشکال رو به روست ، یا افزودن صدا در مرحله بعد از فیلم برداری آسان تر است ، انجام می شود. دوبله فیلم هم از همین مورد است.


صدای خارج از تصویر ( (Voice – Over (VO )
صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود ، با آن ارتباط دارد ، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود :
1- راوی فیلم مستند.
2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.
3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد ، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.
4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم ، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود.


صدای کنترپوئن ( Contrapuntal Sound )
صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است ، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود ، این مارش ، احساس نابودی ، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.


صفحه تراز (Gimbal )
صفحه بزرگی است که اتاقی روی آن ساخته می شود و می تواند دوران کند. دوربین و فیلم بردار را چنان می بندند که بتوانند با اتاق دوران کنند و در عین حال ، شخصیت ها و اشیا بر اساس سنگینی وزن خود و گاه به مدد سیم هایی که به آنها وصل می کنند ، در دیوارها و سقف اتاق حرکت می کنند.


صفحه کلاکت ( Clapboard )
تخته ای است دو تکه که به هم لولا شده اند. از این وسیله برای دادن اطلاعات درباره برداشتی که قرار است فیلم برداری شود به همه اعضای گروه به ویژه ، بخش صدا و تصویر استفاده می شود. در ابتدای هر برداشت از این صفحه هم ، فیلم برداری می شود ، تا در هنگام تدوین اطلاعات مورد نیاز به تدوین گر داده شود. در صفحه کلاکت ، اطلاعاتی نظیر نام فیلم ، فیلم ساز ، فیلم بردار ، تاریخ ، شماره هر صحنه و هر برداشت درج می شود. این اطلاعات نشان می دهد که کدام بخش از فیلم در حال تهیه است ( این اطلاعات به طور شفاهی هم خوانده می شوند). تخته لولا شده بالای صفحه کلاکت تخته تقه نام دارد که محکم به هم می خورد ، تدوین گر در مرحله تدوین از این صدا برای هم گاه کردن صدا و تصویر استفاده می کند.

حرف ( ض )

ضد اوج ( Anticlimax )
جایی که ماجرای فیلم در آن به اوج خود می رسد و تماشاگر در خود بیشترین احساس را نسبت به فیلم دارد ، اما به یک باره هیجان ماجرا فروکش می کند و فیلم با حالتی سرد و ناامیدکننده و خالی از هیجان پیش می رود.
همچنین ببینید : ساختار سنتی فیلم نامه.

 

حرف ع

عنوان ، تیتراژ ( Title )
هر کلمه ای که روی پرده ظاهر شود و جزئی از یک صحنه نباشد ، بلکه تمهیدی برای رساندن اطلاعات به تماشاگر باشد را گویند. این واژه به موارد زیر اطلاق می شود :
1- عنوان بندی که در شروع و پایان فیلم ظاهر می شود و نام دست اندرکاران تولید فیلم را در بر دارد.
2- عنوان فیلم
3-در دوران صامت ، میان نوشته ها را که حاوی گفت و گوها ، اطلاعاتی درباره ماجرا و ... بود و در دوران ناطق ، اطلاعاتی که از طریق نوشته درباره زمان و مکان وقوع ماجرا داده می شود.
4- زیر نویس ها ، مثلا برای ترجمه گفت و گوهای خارجی فیلم.


عمق (Depth)
یکی از مهم ترین مسائل فیلمبرداری ، عمق بخشیدن به تصاویر روی پرده است. هر بیننده ای که تصویری را بر پرده سینما می بیند ، در ذهن خود برای آن عمق قائل می شود ، چون به این شیوه دیدن عادت کرده است. اما فیلمساز علاوه بر آنکه می تواند روی تخیل تماشاگر حساب کند ، در ضمن باید بکوشد که توهم عمق را در صحنه خلق کند و به آن ، حال و هوای واقعی ببخشد.
حس عمق فضایی در بیننده را از چند طریق می توان تشدید کرد :
1- خلق عمق در هر صحنه و تاکید بر کوچک و بزرگی اشیا بسته به فاصله آنها از یکدیگر.
2- متفاوت بودن نورپردازی صحنه در مناطق مختلف به نحوی که سطوح متمایز نور و سایه محسوس باشد .
3- تغییر زاویه و فاصله از نمایی به نمای دیگر تا بیننده در صحنه درگیر شود.
4- حرکت دادن دوربین و استفاده از حرکتهای تعقیبی دوربین.
5- حرکت دادن بازیگران در سطوح مختلف.


عمق میدان ( Depth of field )
میزان وضوح تصویر در فواصل مختلف از دوربین. اگر اجزای تصویری از جلو تا عقب از وضوح بیشتری برخوردار باشند ، تصویر دارای عمق میدان بیشتر است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، استفاده از عدسیهایی با زاویه باز توصیه می شود. این عدسی ها ، فاصله کانونی کم و درجه F کمی دارند و در عوض طول مدت نوردهی آنها زیاد است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، نورپردازی در عمق و وجود فاصله ای نسبتا زیاد میان سطح اصلی کانونی و دوربین نیز لازم است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  2:12 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

 
ف
 
فانوس خیال ( Laterna Magika )
ترکیبی از نمایش زنده و فیلم که در چک اسلواکی ابداع شد و مجموعه ای از موسیقی زنده ، بازیگر زنده ، فیلم ، اسلاید و موسیقی از پیش ضبط شده است.

 


فرایند پرده آبی ( Blue Screen Process )
یک فرایند بسیار پر مصرف که نیازمند دوربین خاصی نیست و در آن چند عنصر تصویری فیلم برداری شده را به طور مجزا در یک تصویر ترکیبی ، کنار هم قرار می دهند. در این فرایند از سوژه برای مثال بازیگران در نور سفید و در برابر پرده ای آبی رنگ ، با فیلم منفی رنگی ، فیلم برداری می کنند ، سپس در پس زمینه یعنی همان جا که پرده آبی هست هر نوع تصویری را بر روی همان فیلم منفی قرار می دهند.


 

فرایند شوفتان ( Schufftan Process )
روشی برای ترکیب کردن یک دکور کامل و بزرگ به کمک تصویر نقاشی شده یا ماکت ، در نمایی از فیلم. در این روش آینه ای با سطح نقره ای در زاویه ای 45 درجه نسبت به دوربین قرار می گیرد و تصویری را از کنار میدان دید دوربین ، به عدسی منتقل می کند ، سپس بخش هایی از نقره پشت آینه تراشیده می شود و دوربین قادر خواهد بود از خلال فضای بی نقره ، صحنه پشت آینه را با تصویر بازتابی ترکیب کند. این فرایند معکوس شدنی هم هست ، به این ترتیب که جای آنچه در کنار میدان دید دوربین قرار می گیرد را با آنچه در پشت آینه قرار می گیرد عوض کنند.
فرایند شوفتان ، تصویر ترکیبی نسبتا مطلوبی ارائه می دهد ، زیرا عناصر ترکیب شونده در یک زمان و با یک دوربین فیلم برداری می شود . اما این تکنیک کند است و امکان حرکت دوربین در آن وجود ندارد ، به همین خاطر پس از مدتی روش های دیگر جایگزین این روش شدند.
این روش به نام ابداع کننده اش یعنی ، اویگن شوفتان ( فیلم بردار آلمانی ) نامگذاری شده است.

« نمایی از فیلم مترو پلیس ( 1927- metropolis ) ، ساخته فریتس لانگ ( Fritz Long )، که توسط شوفتان فیلم برداری شد. در این نما از فرایند شوفتان استفاده شده.»


فرمالیسم ( Formalism )
جنبشی هنری که در آن فرم بر محتوا ارجحیت دارد. به عبارت دیگر نحوه عرضه هر چیز ، بیش از محتوای آن مهم است. در نظر فرمالیست ها ، فرم در خود کامل است و توجیهات زیبایی شناختی خود را دارد.
در مطالعات سینمایی ، وقتی فرمالیسم مطرح می شود منظور این است که ، عناصر فرمالیستی اثر چگونه بر ارائه آن ، اثر می گذارند.


فرو نوردهی ( Underexposure )
نوردهی فیلمی در دوربین یا به هنگام چاپ ، به مقدار کمتر از نیاز یا در زمانی کوتاه تر از حد لازم را فرو نوردهی گویند. در این حالت تصویر حاصل تصویری تیره است و هر آنچه در سایه قرار داشته باشد ، سیاه می شود.


فضا ( Atmosphere )
حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است:
صحنه آرایی ، نوع لباس ها ، نوع آرایش و گریم بازیگران ، رنگ های به کار رفته در صحنه ، سبک بازیگری ، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین ، نوع تدوین و صدا.
در فیلم های تاریخی ، فانتزی ، ترسناک ، علمی- تخیلی و مهیج ، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.


فلاش بک ، پس نگاه ( Flashback )
نما ، صحنه یا سکانسی که نسبت به زمان حال فیلم ، در گذشته اتفاق افتاده است. فلاش بک ، هم به عنوان بخشی از روایت و به نیت توضیح موفقیت های امروزی ، به عنوان بخشی از شخصیت پردازی و دادن اطلاع درباره گذشته کاراکتر و نیز یادآوری شخصیتی از حادثه ای که در گذشته اتفاق افتاده و ... به کار می رود . فیلم همشهری کین (1941 – Citizen Kane ) ساخته تحسین برانگیز ارسن ولز ، یکی از نمونه های عالی است که بخش عمده ای از فیلم از طریق فلاش بک ، روایت می شود .


فلاش فوروآرد ، پیش نگاه ( Flash Forward )
نما ، صحنه یا کنشی که نسبت به زمان حال فیلم ، در آینده رخ خواهد داد. در این روش می توان فرافکنی ذهنی شخصیتی را شاهد بود مثلا افکار جنون آمیز قاتلی که صحنه قتل بعدی اش را در ذهنش مجسم می کند.

فناکیستوسکوپ ( Phenakistiscope )
دستگاهی که از پایداری دید بیننده برای خلق توهم حرکت استفاده می کند. در این روش تصاویری بر روی صفحه گرد دواری کشیده می شود و بیننده آن را جلوی آینه می گیرد ، آن را می چرخاند و از خلال شکاف های موجود در محیط صفحه ، در آینه به تصاویری که به نظر می رسد حرکت دارند ، نگاه می کند.


فیلم آموزشی ( Educational Film )
فیلمی که هدف اصلی آن آموزش موضوع یا مهارتی است. این فیلم ها عموما برای نمایش در کلاس های درس ساخته می شوند.


فیلم آرشیوی ( Archival Film )
فیلمی که به تمامی از فیلم های موجود در بایگانی ساخته شده باشد.


فیلم برداری با سرعت زیاد ( Overcrank )
در این حالت ، دوربین را با سرعتی بیش از سرعت رایج ، یعنی 24 قاب در ثانیه به راه می اندازند. حال اگر فیلم را با سرعت معمولی به نمایش در آورند ، ماجرا با سرعتی کمتر رخ می دهد. این اصطلاح در دوران سینمای صامت رایج شد که دوربین ها را به صورت دستی به راه می انداختند.


فیلم برداری با سرعت کم ( Undercrank )
فیلم برداری با سرعتی کمتر از 24 قاب در ثانیه ( سرعت معمول در فیلم های ناطق ). وقتی این فیلم ، با سرعت معمولی به نمایش در آید ، تصویر سریع تر به نظر می رسد.


فیلم برداری با وقفه ( Time – Lapse Cinematography )
روشی برای فیلم برداری از موضوعاتی که معمولا در مدتی طولانی رخ می دهند و با چشم قابل رویت نیستند. در این روش در فواصل زمانی طولانی از پیش تعیین شده ای ، یک قاب ، فیلم برداری می شود. وقتی نسخه مثبت حاصل از آن با سرعت عادی به نمایش در آید ، آن موضوع سرعت می گیرد و طی زمانی کوتاه قابل رویت خواهد بود. با این روش می توان ، باز شدن غنچه گل ، رشد هر گیاه ، تغییر آب و هوا و ... را شاهد بود. برای این کار از دوربین ویژه ای استفاده می شود .


فیلم برداری فرو سرخ ( Infrared Cinematography )
فیلم برداری با فیلم خاص سیاه و سفید یا رنگی حساس به اشعه های فرو سرخ. وقتی نور فرو سرخ روی فیلم ضبط می شود ، توان آن را دارد که جزئیات را از فاصله دوری که با چشم غیر مسلح رویت کردنی نیست ، به صورت سایه های محوی ظاهر کند. همچنین چنین نوری تحت الشعاع مه یا غبار قرار نمی گیرد. فیلم برداری فرو سرخ ، معمولا برای ضبط رویدادهایی در زیر نور آفتاب به کار می رود و نتیجه کار چنین به نظر می آید که در شب و زیر نور مهتاب فیلم برداری شده است ، زیرا فیلم معمولا تاریک تر از حالت عادی چاپ می شود.


فیلم بلند ( Long Play )
اصطلاحی که در زمان سینمای صامت به فیلم های طولانی تر از یک حلقه اطلاق می شد. فیلم های یک حلقه ای یا کمتر را فیلم کوتاه می نامیدند. ایتالیایی ها برای اولین بار به ساخت فیلم های بلند روی آوردند. فیلم های آنها بیشتر تاریخی بود.


فیلم ترکیبی ( Anthology Film )
فیلم بلندی که از ترکیب و سر هم بندی کردن قسمت های مختلف فیلم های متفاوت ، بر اساس مضمونی مشترک با حضور بازیگر یا بازیگرانی خاص ساخته می شود. گاهی از این نوع فیلم ها ، کمپانی های مختلف فیلم سازی برای نشان دادن فیلم هایی که توسط استودیوی آنها ساخته شده ، استفاده می کردند.


فیلم جلوه های ویژه ( Effects Film )
فیلم هایی چون جنگ ستارگان ( Star Wars ) و ... که موفقیت خود را در وهله اول مدیون ایجاد جلوه های ویژه اند. در این فیلم ها شخصیت پردازی و قصه پیچیده ای دیده نمی شود ، در عوض تمام فشار روی خلق جلوه های دیدنی متمرکز شده است.


فیلم چند قسمتی ، فیلم چند اپیزودی ( Episode Film )
نامی که معمولا به فیلمی شامل چند قسمت کوتاه و در خود مستقل ، و یا قسمت هایی که به نوعی به هم مربوطند داده می شود. برای نمونه فیلم تولد یک پروانه ( 1376 ) ساخته مجتبی راعی.


فیلم خانه ( Film Archive )
هر مکانی که محل گرد آوری و حفظ فیلم و مطالب مکتوب راجع به سینما باشد و آن ها را برای مطالعه در اختیار علاقه مندان قرار دهد. این موسسات نه تنها باید فیبم ها را انتخاب کنند و گرد هم بیاورند ، بلکه باید به شیوه های مناسب از آنها نگه داری کنند تا فیلم ها خراب نشوند. برای این کار هر فیلم خانه باید مجهز به تجهیزات نسخه برداری ، تبدیل از حالت نیتراتی به حالت استاتی و تامین دمای مطلوب برای حفظ فیلم و ... باشد. از معروف ترین و معتبرترین فیلم خانه های جهان می توان به فیلم خانه آکادمی هنر ها و علوم سینمایی در آمریکا و فیلم خانه سینما تک فرانسه اشاره کرد .


فیلم خبری ( Newsreel ، News Film )
فیلم کوتاهی که به شکل گزارش گونه ، رویدادهای خبری و وقایع قابل توجه را پوشش می دهد. تا دهه 1950 که تلوزیون پوشش خبری را به عهده گرفت ، پخش این فیلم های خبری جزئی از برنامه سینماها بود ، حتی برخی از سینماها فقط فیلم های خبری پخش می کردند. ضبط اینگونه فیلم ها از اواخر قرن نوزدهم ، در فرانسه و توسط فیلم بردارانی که برای برادران لومیر کار می کردند آغاز شد. در ابتدا در این فیلم ها رویدادهای سیاسی و نظامی الویت داشتند.
با ورود تلوزیون به خانه های مردم برنامه های خبری تلوزیونی جای این فیلم های خبری را گرفت و امروزه ، تلوزیون با امکانات خیره کننده ای مانند ماهواره ها که در اختیار دارد ، پوشش کاملی از تمام رویداهای و حوادث جهان چه سیاسی ، ورزشی ، هنری و ... را عرضه می کند.


فیلم روایی ( Narrative Film )
هر فیلم که قصه ای را روایت کند و بر خط قصه تاکید خاصی داشته باشد و یا به تعبیری جنبه دراماتیک داشته باشد. فیلم های مستند هم اگر در پی روایت قصه یا ماجرایی باشند جزء فیلم های روایی هستند.


فیلم غیر داستانی ( Nonfiction Film )
فیلمی که به شخصیت ها و رویدادهای واقعی و نه تخیلی بپردازد. از جمله فیلم های غیر داستانی می توان به این گونه ها اشاره کرد : مستند ، فیلم های سفرنامه ای ، فیلم های آموزشی ، فیلم های خبری.
همچنین ببینید : فیلم مستند چیست؟


فیلم کامر اشپیل ( Kammerspielfilm )
کامراشپیل واژه ای به زبان آلمانی است به معنای بازی اتاقی ، و اصطلاحی است برای نمایش هایی که تماما در یک اتاق می گذرد اما در سینما به نوعی فیلم صامت اطلاق می شد که در دهه 1920 در آلمان ساخته می شدند.
فیلم های کامراشپیل ، آثاری ناتورالیستی و روانی بودند که در فضاهای سرد و تاریک می گذشتند. مشخصه بارز این فیلم ها ، عدم وجود میان نوشته یا کمبود آن بود ، همچنین این فیلم ها بیشتر بر حالت های ظاهری شخصیت ها و رفتار آنها تکیه می کرد. این تاکید گاه به صحنه هایی با حرکت های کند و افراط در بازیگری منتهی می شد ، اما در ضمن احساسات درونی تکان دهنده ای را به نمایش می گذاشت.


فیلم گوتیک ( Gothic Film )
فیلمی که از قواعد رمان های گوتیک پیروی می کند. به عبارت دیگر ، فیلمی که در فضاهای غریبی مانند یک قصر قدیمی می گذرد ، رویدادهای عجیبی در آن اتفاق می افتد ، اغلب شخصیتی با چهره ای شیطانی و قدرتمند در فیلم حضور دارد ، قهرمان زن فیلم معصوم و آسیب پذیر است و گهگاه حضور عناصر ماوراء الطبیعه در فیلم حس می شود. برای مثال فیلم هایی مانند ربکا ساخته آلفرد هیچکاک و برخی از فیلم های دراکولایی.


فیلم نامه غیر اقتباسی ( Original Screenplay )
فیلم نامه ای که در اصل برای تولید فیلم نوشته شده و از روی یک کتاب یا نمایش نامه اقتباس نشده. فیلم نامه نویسان یا فیلم نامه های غیر اقتباسی را پیشاپیش می نویسند و یا قراردادی بر اساس خط قصه ای مشخص ، می بندند.


فیلم نوار (Film Noir )
عبارتی فرانسوی به معنای فیلم سیاه. فیلم نوار ، ژانر سینمایی خاصی است که در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 در هالیوود رونق داشت. این فیلم ها دنیای سیاه ، تلخ و خشن تبهکاران را به نمایش می گذارند که افراد آن چهره های عصبی ، سرسخت و عبوسی دارند ، صحنه ها سرشاز از سایه های سنگین و تضاد شدید نور و سایه است. برخی از تحلیل گران بر این عقیده اند که سبک این نوع فیلم ها ، به ویژه صحنه آرایی و نورپردازی و نیز حال و هوای سنگین حاکم بر آنها از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان متاثر است. اما عامل اصلی موثر در شکل گیری این ژانر را باید در رمان های دو پلیسی نویس آمریکا یعنی ریموندچندلر ( Raymond Chandler ) و دشیل همت ( Dashiel Hammett ) جست و جو کرد.
این فیلم ها را نمی توان در یک دسته منسجم با مضامین ، شخصیت ها ، طرح قصه و قراردادهای مشترک قرار داد تا به صورت یک ژانر ، قابل تشخیص باشند ، در عوض وجه مشترک آنها ، بدبینی نسبت به سرشت فاسد انسان ، آمادگی برای ابراز خشونت ، ناهنجاری روانی در شخصیت ها و تاکید بر صحنه های تلخ و خشن در شهر است.
از جمله فیلم های مطرح این گونه سینمایی می توان به خواب بزرگ ( 1945 ) ساخته هاوارد هاکس ، غرامت مضاعف ( 1944- Double Indemnity ) ساخته بیلی وایلدر ( Billy Wilder ) و بوسه مرگ ( 1947- Kiss Of Death ) ساخته هنری هاتاوی ( Henry Hathaway ) اشاره کرد.


فیلمو گراف ( Filmograph )
فیلمی معمولا مستند ، که فقط شامل تعداد زیادی عکس است. دوربین روی عکس های متعدد چرخش افقی یا زوم انجام می دهد.


فوتوریسم ( Futurism )
یک جنبش هنری که در ایتالیا و اوایل قرن بیستم شکل گرفت و هنر سنتی را طرد و از حضور جنبه های فنی و صنعتی در هنر حمایت می کرد. همچنین این جنبش متمایل به طرد گذشته بود. در این جنبش تعداد محدودی فیلم ساخته شده است.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  3:17 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

ق- ک

حرف ( ق )

 

قطع ( Cut )
1- تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر.
2- عمل برش زدن فیلم.
3- فرمانی از سوی کارگردان یا افراد دیگر ، برای قطع کار دوربین و صدا ، بعد از فیلم برداری از نمای مورد نظر.
معمولا تعریف اول کاربرد بیشتری دارد.


حرف ( ک )

کالت مووی ( Cult Movie )
فیلمی که از محبوبیت عام برخوردار نیست ، اما مورد توجه گروه های خاصی از تماشاگران است. این فیلم ها را معمولا در سینماهای دانشگاه ها یا در سانس های خاصی از سینماها نمایش می دهند.


کاهش تدریجی نور ( Fall – Off )
1- کاهش تدریجی نور با دور شدن از منبع تامین آن. این افت را باید در نورپردازی هر صحنه به حساب آورد و اندازه گرفت. کاهش ناگهانی شدت نور ، سایه های تندی ایجاد می کند که تاثیر حسی و دراماتیک دارند.
2- کاهش تدریجی نور بازتابی با دور شدن از منبع اصلی آن. این نوع کاهش نور سایه های تندی ایجاد می کند که لبه ها و گوشه های سوژه را برجسته می کند.
3- کاهش تدریجی درخشندگی از مرکز تا لبه ها.


کالیگاریسم ( Caligarism )
عبارتی که توسط منتقدان فرانسوی مصطلح شد. این عبارت برگرفته از فیلم مطب دکتر کالیگاری ( 1919- The Cabinet Of Dr. Caligari ) ساخته روبرت وینه ( Robert Wiene ) است. مطب دکتر کالیگاری یکی از فیلم های بسیار مهم تاریخ سینما و متعلق به مکتب اکسپرسیونیسم است. معمولا این واژه برای توصیف فیلم هایی که جهانی آکنده از هرج و مرج و جنون را به نمایش می گذارند و از طراحی صحنه ، سبک و تکنیکی مانند فیلم های اکسپرسیونیستی برخوردارند ، استفاده می شود.


کامرا لوسیدا ( Camera Lucida )
وسیله ای که به شکل یک جعبه بزرگ است. این وسیله مجهز به یک عدسی است که هنگامی که سوژه ای مقابل آن قرار می گیرد ، تصویر آن را روی کاغذ می اندازد و به این ترتیب ، نقاش می تواند آن را روی کاغذ نقاشی کند. در واقع این روش نوعی کپی برداری است.


کرونو فتوگراف ( Chronophotographs )
تصاویر پی در پی که ایتن – ژول ماره ( در دهه 1880) با دوربین تفنگ مانند خود ثبت می کرد. در این وسیله عدسی در انتهای لوله ای دراز قرار می گرفت و یک صفحه شیشه ای در محفظه ای می چرخید و دوازده عکس در یک ثانیه می گرفت.


کرین، جرثقیل ( Crane )
وسیله ای متحرک ، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار ، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها ، برقی یا هیدرولیکی هستند ، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است.


کلیشه ( Cliché )
این عبارت در موارد زیر به کار می رود:

1- زبان مبتذلی که به علت استفاده زیاد ، تاثیر و گاه معنای اصلی خود را از دست داده است.
2- شخصیت های نمونه و پیش پا افتاده ای که در اثر استفاده بیش از حد در فیلم ها ، تاثیر و کارایی خود را از دست داده اند. در سینما این واژه همچنین به معنای هر عنصر تصویری یا تکنیکی که از بس تکرار شده ، تازگی ، قدرت و حتی معنای خود را از دست داده ، هم به کار می رود.


کندلا ( Candela )
واحد اندازه گیری شدت نور. همچنین کندلا بر فوت مربع ، معیاری است برای اندازه گیری نور بازتابیده از یک سطح.


کینماتوفون ( Kinematophone )
دستگاهی که در دوران سینمای صامت استفاده می شد ، و جلوه های صوتی ایجاد می کرد.


کینه توگراف ( Kinetograph )
دوربین فیلم برداری که در شرکت ادیسون ساخته شد. سازنده اصلی این دستگاه ، ویلیام لوری دیکسون ( W.L.Dikson ) بود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  3:20 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات سینمایی

 

گ-ل

حرف ( گ )

 

گرافیک کامپیوتری ( Computer Graphics )
خلق نقاشی متحرک و انجام کارهای گرافیکی با کامپیوتر. بعد از آنکه داده های لازم برای خلق هر صحنه ، از جمله اطلاعات لازم در مورد پرسپکتیو ، نورپردازی و حرکت به کامپیوتر داده شد ، تصاویری شکل می گیرد که می توان آنها را روی فیلم سیاه و سفید یا رنگی ضبط کرد. تصاویر کامپیوتری در سال های اخیر وضوح بسیار زیاد و دقت بالایی به دست آورده اند و دیگر در آنها اثری از خطوط کنگره ای و لبه های خشن دیده نمی شود. امروزره گرافیک های کامپیوتری کاربرد بسیار زیادی دارند.


گردونه خرچنگی ( Crab Dolly )
گردونه کوچک سیاری ، با چهار چرخ که می تواند در جهت های مختلف حرکت کند. این وسیله می تواند حرکت های عرضی و زاویه دار انجام دهد. دوربین روی بازویی سوار است که می تواند بالا و پایین برود. این وسیله به ویژه در مناطق تنگ و بسته بسیار سودمند است.


گردونه ، دالی ( Dolly )
صفحه ای متحرک روی چهار چرخه که برای حمل دوربین ، فیلم بردار و گاه دستیارش استفاده می شود و امکان حرکت دادن بی سر و صدای دوربین را فراهم می کند. این وسیله در فضاهای کوچک بسیار مفید است. در این وسیله ، خود دوربین روی پایه ای قرار می گیرد که بالا و پایین و حتی در برخی از آنها ، عقب یا جلو هم می شود.


گره گشایی ( Denouement )
نقطه ای در طرح قصه ، بعد از نقطه اوج که همه چیز روشن و آشکار می شود و به اصطلاح گره ها باز می شود. این حالت معمولا در آخر اثر رخ می دهد و می تواند ناشی از تاثیر عناصر خارجی یا کشف و حل شدن معما یا دگرگونی حالت درونی شخصیت اصلی باشد.


گفت و گو ( Dialogue )
حرف هایی که بین شخصیت ها رد و بدل می شود و معمولا با حرکت لب های آنها هماهنگ است. البته گفت و گو می تواند ناهمگاه با حرکت لب ها ، به صورت صدای روی فیلم ، به عنوان خاطره به گوش برسد. گفت و گوها ، معمولا سر صحنه و هم زمان با خود فیلم ضبط می شود اما مواردی هم هست که به خاطر مشکلات مکانی یا گرفتاری های دیگر ، صدا را در مرحله های بعد ضبط می کنند و به فیلم می افزایند.

 

حرف ( ل )

لابراتوار ( Laboratory )
جایی که فیلم ظاهر و چاپ می شود و کیفیت تصویر بهبود می یابد ، جلوه های اپتیک و ویژه ( مانند محو تدریجی ، هم گذاری ، پرده دو نیمه و ... ) روی فیلم اظافه می گردد ، نوار صدا و تصویر ترکیب می شود و نسخه های اکران به دست می آید.


لامبرت (Lambert )
واحدی برای اندازه گیری نور و میزان روشنایی.


لوحه ، کپشن ( caption )
عباراتی که به عنوان مقدمه یا برای اطلاع رسانی از مضمونی ( به ویژه در فیلم های صامت ) مثلا برای بیان تغییر زمان یا تغییر مکان بر پرده ظاهر می شود.


لامپ ادین (Audion Tube )
لامپ خلائی که در سال 1906 اختراع شد. این لامپ امکان تقویت صدا را فراهم می کرد و نیز در توسعه رادیو و نیز فیلم ناطق ، نقش اساسی داشت.


لامپ پی ( Pea Bulb )
لامپ کوچکی درون دوربین که در ابتدای هر نما روشن می شود و چند قاب اول هر نما را نوردهی می کند. این کار با صدای سوتی که دستگاه ضبط صوت ارسال می کند ، هم زمان است. این قاب های اول و صدای سوت در مرحله تدوین در همگاه سازی صدا و تصویر به کار می آید.


لنز نرم ( Haze Lens )
لنزی برای فیلم برداری کانونی نرم و همچنین برای ایجاد تصاویر مه دار ، به خاطر مواد ژلاتینی که روی سطح آن وجود دارد.


لومن ( Lumen )
واحدی برای اندازه گیری شدت نور.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 28 مهر 1389  4:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها