صراط، با ظهور عرفان های جدید، تلاش برخی جریان ها و گروههای صاحب قدرت و ثروت برای زدودن اندیشه دینی در میان جوامع بشری مسیر هموارتری به خود گرفته است.
این جریانها که معمولا با ظاهری ایده آل و عامه پسندانه به جذب افراد و اقشار جامعه مبادرت میورزند، با تفکرات التقاطی و تعاریف خودسرانه از اصول و مبناهای دینی تلاشهای گستردهای را برای به انحراف کشیدن جامعه صورت داده اند.
ظهور گروهک انحرافی و استفاده ابزاری از ارزش ها و باور های دین مبین اسلام امری است که بسیاری از علما و مهم تر از همه مقام معظم رهبری نسبت به خطرات و نتایج سوء آن هشدار داده اند.
عرفان همواره از صدر اسلام مورد بحث و بررسی اهل علم و حتی بسیاری از فقها و علمای حوزوی قرار گرفته است.عرفان اسلامی با شکل و روندی خاص مورد تایید بوده و چه بسا در زندگی افراد راه گشا است. جریان انحرافی امروز با تکیه بر ادبیات اومانیستی و انسان گرایی لیبرال و بر خلاف عرفان اسلامی، دین و عرفان را تعریف می کند.
با نگاهی گذرا به مبانی عرفان اسلامی و عرفان تعریف شده توسط جریان انحرافی به راحتی می توان تفاوت ها و التقاط های صورت گرفته را دریافت.
عرفان اسلامی در مبحث وحدت وجود نمود پیدا می کند. وحدت وجود همان انسان شدن خدا و خدا شدن انسان است که از آیه شریفه انا لله و انا الیه راجعون برگرفته شده است.
فرد عارف چهار منبع حس، عقل، خیال و مهم تر از همه دین و شرع را برای شناخت وحدت وجود در نظر دارد و دین و شرع به عنوان چراغ هدایت و راهنما انسان را به سوی خداوند دعوت می کند.
بحث وحدت وجود در عرفان اسلامی انسان را مستلزم به فنا و نیستی می کند تا جایی که فرد، دیگر برای خود وجودی قائل نیست یعنی به مقام بندگی می رسد. انسان در چنین شرایطی دین و آموزه های دینی را همراه با تجربیات رهبر و مرشد در هم می آمیزد و با داشتن ولایتی ظاهری و باطنی نسبت به امام خود که با اجتهاد این مسیر را طی کرده به تهذیب نفس و عبادت خداوند می پردازد.
با نگاهی به زندگی عرفا در اعصار مختلف و به ویژه در عصر حاضر می توان دریافت که غایت عرفان اسلامی در تقرب و عروج الی الله است و فنای در اسلام و بقا با اصول و ارزش ها مد نظر است.
از سویی دیگر جریان انحرافی با تکیه بر تفکر اومانیسمی که معتقد بر اصالت انسانی است و یک نوع از الحاد و جنگ با دین و خداست به عنوان مروج عقاید بدعت گذارانه به سمت عرفان های کابالایی و غربی روی آورده است.
این جریان با استناد بر قوانین اومانیستی که انسان را تنها خدای موجود دانسته و معتقد است "در جهان چیزی بالاتر از ستایش انسان وجود ندارد"در واقع از تفکر وحدت وجود و یا همان انالله و انا الیه راجعون مطرح شده در عرفان اسلامی سوء استفاده کرده و انسان را به خودستایی دعوت می نماید.
عرفان های شکل گرفته از تفکر اومانیسمی به جای عبادت خداوند و عشق به او به عبادت وعشق به انسان دعوت می کند که سر منشاء استکبار و ظلم است.
بر خلاف عقیده عارفان اسلامی ، لیدر گروهک انحراف با الهام گیری از اومانیسم ضد دین غرب معتقد است،"خدا ظرفیت خدا شدن را در انسان قرار داده و انسان قرار است که خدا باشد و به جای او بنشیند."
این نوع تفکر انسان گرا و تکیه بر درون گرایی اخلاقی که هیچ منبع الهی ندارد به سکولاریسم ختم شده و بر خلاف عرفان اسلامی که با تکیه بر چهار اصل عقل ،حس،خیال و دین وشرع انسان را از تضاد روانی و دوگانگی شخصیت دور می کند، مسبب سر در گمی است.
در مرحله بعدی سکولاریسم با القاء تفکراتی نظیر نسبی و شخصی بودن دین و از طرفی پایبندی به اصالت انسانی در زیر سایه عرفان های کاذب یا همان ندایی از درون به الحاد و بسط تفکرات ضد دین می انجامد.
با این حال مقابله مقام معظم رهبری و برخی علمای با بصیرت از جمله علامه مصباح یزدی با چنین جریان خطر ناکی بیانگر حساسیت و اثرات سوء تفکرات انحرافی در جامعه است که در واقع مبارزه ای مستقیم را می طلبد.