رویداد آنلاین، آقای هاشمی رفسنجانی در یکی از مصاحبه های اخیر خود به مسئله شورای فقهی که در گذشته هم به آن پرداخته بودند،اشاره کردند.
بیان مجدد این اندیشه ها از سوی آقای هاشمی یادآور موضوعی است که سالها پیش نگاه به مواضع رهبری در نظام جمهوری اسلامی و رویکرد تجدید نظر طلبانه با آن منجر و خلقنظریه هایی چون شورای رهبری شد که در ادامه مسیر توسط احزاب انحرافی و امحاء طلب نیز مورد حمایت قرار گرفت و در سیر شکل گیری فتنه هم به عنوان یک راهکار از سوی برخی عناصر معلوم الحال مطرح شد.
آنچه مهم و قابل بیان است این موضوع را می رساند که شورای فقهی باید به مقام معظم رهبری و حاکم شرع ختم شود، نه آنکه با طرح شورای فقهی تکثر آرا مطرح شود؛ چراکه ما یک نظام توحیدی و ولایی هستیم و تکثر آرا باید به محوریت ولایت فقیه ختم شود و تکثر حول محور وحدت که رهبری است باشد و این در حالی است که آقای هاشمی رفسنجانی همواره به این موضوع اشاره نکرداند که محل اشکال است.
موضع ولایت در کشور و نظام همواره از پشتوانه منطقی و فلسفی، کلامی و عقلانی مستحکمی برخوردار است و علاوه بر این در بدنه اجتماع خصوصا در میان آحاد مردم کاملا درک شده است. لذا طرح شورای رهبری به عنوان یک گفتمان سوخته از همان ابتدا هم کارایی عملی نداشت و این پروژه که می توان آن را انحرافی نامید با اقبالی مواجه نشده است.
اما اکنون شاهدیم بار دیگر صاحبان این گفتمان با پر و بال دادن به این موضوع که درک صحیحی از رکن رکین ولایت فقیه ندارند،بر خلاف اندیشمندان روشن بین سیاسی و دینی، با طرح شورای فقیهی سعی در تعدیل مواضع ولایت و رهبری دارند.
هیهات؛ پس از حضور کامل در جریان انقلاب، پشت سر گذاشتن قوای مجریه و مقننه و کرسی داری های کلان سیاسی طی سالیان در خوشبینانه ترین حالت هم نمی توان متصور بود که آقایان دارای سهو یا جهل مرکب باشند. چنانکه به مصلحت گرا بودن و درایت روزگاری شهره بوده اند.
این عدم پذیرش اصول و بنیان های نظام و اسلام نیز سعی در تغییر راهبردهای آن چه معنایی جز نفسانیت و نیل به قدرت و البته لجاجت اگاهانه می تواند داشته باشد؟