تلخی یک رویداد
تلخی یک رویداد
مرجع : خبرگزاری ايرنا
هفتاد و هفت سال پیش در روز بیست و یکم تیرماه، حادثه هتک حرمت به ساحت مقدس هشتمین پیشوای شیعیان، امام رضا(ع) از سوی جباران زمان رقم خورد. در این رویداد تلخ دوستداران آن امام همام که در اعتراض به اسلام ستیزی طاغوت زمان به مسجد حرم مطهر پناه برده بودند هدف خشم نیروهای حکومتی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۱۶
تاریخ پر فراز و نشیب ایران در کنار مبارزات مردم مبارز و حق جو، نشان از بی عدالتی ها و زورگوی های حاکمان وقت و مظالم آنان دارد. زورگویی ها و هتک حرمت هایی که حد و مرزی برای آن وجود نداشت و حتی اماکن مقدس نیز از آن در امان نبودند. یکی از این نمونه بی احترامی ها در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ توسط نیروهای نظامی رضا خان به وقوع پیوست زمانی که نیروهای نظامی وابسته به حکومت با یورش مسلحانه به حرم امام رضا(ع)، متحصنین معترض به سیاست های غلط حکومت را آماج خشم خود قرار دادند.
رضاخان که در آغاز حکومت خود، برای فریب افکار عمومی، چهره ای موافق دین، به خود گرفته بود، پس از مدتی به اندیشه های ضد دینی روی آورد و با تقلید کورکورانه از کشورهای غربی و یا وابسته به غرب مجری سیاست های غلط آنان در ایران شد.
او در سفر به ترکیه و دیدار با آتاتورک، تصمیم گرفت با انجام به اصطلاح اصلاحاتی، ایران را مانند ترکیه، از آنچه ˈمظاهر تمدن غربˈ خوانده میشد، بهرهمند کند. تغییر کلاه سنتی مردم به کلاه شاپو، کشف حجاب، از جمله این اقدامات اصلاحی بود .
رضا خان علی رغم ادعای دوراندیشی و درایت در امر سیاست و خود بزرگ بینی در این زمینه، از این مساله غافل بود که برخی اقدامات او که مستقیما ضد ارزش های دینی است با توجه به جایگاه ویژه دین و مذهب در زندگی مردم ایران به بن بست می رسد و او در فرآیند اجرای این سیاستها با مخالفت و مقاومت عمومی مواجه خواهد شد.
مردم فارس و آذربایجان اولین گروهی بودند که به مقابله با این تهاجم فرهنگی پرداختند و سپس مردم خراسان در قیامی بینظیر پایههای بظاهر مستحکم حکومت را آن چنان لرزاندند که این دیکتاتور مضطربانه به نیروهای نظامی خود هشدار داد:ˈاگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذاردˈ.
با اجباری شدن کلاه بینالمللی و شاپو برای مردان و زمزمههای حجابزدایی زنان روحانیت بیدار و آگاه پس از شنیدن شکستن این حریم توسط دولتیان در جشنها، به طور مخفی جلساتی به منظور مقابله با همه گیر شدن آن تشکیل دادند.
در این زمان نیز شهربانی مشهد برای بهکارگیری کلاه فرنگی در مقام اعمال قدرت برآمد و به دریدن کلاه سابق و بازداشت بیکلاه ها اهتمام ورزید. در نتیجه این اعمال از سوی ماموران شهربانی، در شب ۱۹ تیرماه مردم مشهد در مسجد گوهرشاد جمع شدند و شیخ محمدتقی گنابادی معروف به شیخ بهلول واعظ ، مردم را به ایستادگی در برابر حکومت فراخواند.
او در منبر سخنان تندی ایراد و شنوندگان را کاملاً تحت تاثیر قرار داد و از مردم خواست در حرم علی بن موسی الرضا(ع) تحصن کنند؛ گزارش بستنشینی مردم در حرم امام هشتم، به رضا خان رسید، او به مأموران نظامی مشهد دستور صریح داد که اگر تا فردا صبح، مردم پراکنده نشوند، به بالاترین حد مجازات نظامی گرفتار خواهند شد.
علی رغم تهدید نیروهای شهربانی مشهد به مردم متحصن ، جمعیت کماکان در مسجد بست نشسته بودند، نیروهای شهربانی که خود را عاجز یافتتند به استانداری متوسل شدند و استاندار از ارتش خواست که مردم متحصن را پراکنده کند.
نیروهای ارتش به سرکوبی مردم همت گماشت؛ آنها در تاریخ ۲۱ تیرماه صحن و حرم علی بن موسی الرضا و مسجد گوهرشاد را محاصره و به سوی تحصنکنندگان تیراندازی کردند که در نتیجه، عده زیادی از زائران و متحصنین معترض به سیاست های غرب زده رضا خان، به شهادت رسیدند.
شمار شهدای این فاجعه بر اساس آمار رسمی حکومت و آمار غیر رسمی که از سوی مردم عنوان می شد بین دو تا پنج هزار نفر اعلام شد و حدود یک هزار و ۵۰۰ نفر نیز دستگیر و زندانی شدند. پس از این رویداد تلخ شهر مشهد در سوگ و اندوهی عمیق فرو رفت.
حرمت شکنی مسجد آن هم در صحن مطهر امام هشتم (ع) که در طول تاریخ پناهگاهی مطمئن و امن برای مردم بود نشان داد که سلطه گران برای رسیدن به اهداف شوم هیچ محدودیتی را برای خود قائل نیستند و حکومت پهلوی با اقدام به این عمل، لکه ننگی را در پرونده سیاه خود به ثبت رساند که برای همیشه در تاریخ این مرز و بوم ماندگار شد و هیچ گاه تلخی آن از اذعان عمومی پاک نشد./ح
سه شنبه 20 تیر 1391 11:17 PM
تشکرات از این پست