تهران امروز: وقتي پخش مجموعه تلويزيوني «قهوه تلخ» در شبكه نمايش خانگي آغاز شد،از همان نخستين سري اين سريال،برخي از مشتاقان «مهران مديري» بيشتر از اينكه به هواي تماشاي خود اثر،آن را خريداري كنند، به نيت بردن جوايز تبليغاتي سريال كه در هر شماره توزيع ميشد آنها را تهيه ميكردند.جالب اينكه در نخستين سريهاي «قهوه تلخ» وقتي خريداران كدهاي مربوط به شركت در قرعهكشي را پيامك ميكردند، بيوقفه پاسخي مبنيبر اينكه «Pin ارسالي صحيح است» به آنها ميرسيد،ولي در چند سري آخر «قهوهتلخ» حتي ديگر همين جواب ساده محض دلخوشي خريداران به دست آنها نميرسد! با اين حال،آنچه امروز بسياري از پيگيران اصلي اين مجموعه را برآشفته و به واكنش وا داشته،ابراز تاسف نويسنده سريال و حرفهايي است كه او پيرامون موضوع خريد مردم به بهانه بردن جايزه زده است.
خشايار الوند در گفتوگويي با خبرگزاري مهر گفته است:«اگر هدف برخي مخاطبان از خريد «قهوه تلخ» فقط بردن جايزه بوده،متاسفم.ما خودمان با وجود اينكه به طور مستمر در اين پروژه فعاليت ميكنيم،هنوز دستمزد نگرفتهايم.آن وقت بايد كار ما را با بردن جايزه محك بزنند؟» حال با توجه به اين گفتهها،سوال اينجاست كه اگر از ابتدا بنا نبود جايزهاي به كسي تعلق بگيرد و حتي جايزه يكي از برندگان(يك دستگاه پرايد) هم هنوز به او تحويل نشده و سبب شكايت شده،چرا تهيهكنندگان «قهوه تلخ» براي فروشرفتن نسخههاي توليدي اثرشان،مردم را با وسوسه بردن خانه و ماشين،تطميع كردهاند تا امروز كه توليد اين سريال رو به پايان است،شرمنده مشتريها باشند و به خاطر نپرداختن جايزه ابراز عذرخواهي و تاسف كنند؟ به واقع اسم چنين كاري را چه ميتوان گذاشت؟ نام اين كار هرچه هست،كار فرهنگي نيست،چراكه در كار فرهنگي،ابتداييترين اصل آن پيشهكردن صداقت با مشتريهاست اما بعيد به نظر ميرسد در زماني كمتر از دو هفته ديگر كه اين مجموعه با 37 قسمت توليد به پايان ميرسد،كسي به عنوان برنده ملك يا ماشين معرفي شود.نكته بامزه ماجرا اينجاست كه جناب نويسنده گفته است در حالي كه او دستمزد نگرفته، اگر به برندگان جايزه، ماشين پرايد تحويل داده شود،ناراحت ميشود. از سويي ديگر نبايد از اين نكته غافل ماند كه «مهران مديري» به عنوان سردمدار و كارگردان اين جريان،از همان آغاز روي جلد DVDهاي «قهوه تلخ» با حككردن امضاي خود،از خريداران مجموعهاش خواهش ميكرد سريال را كپي نكنند و مردم شريف ما به احترام درخواست اين كارگردان،چنين نكردند و به خريد نسخههاي اورجينال ادامه دادند تا تهيهكنندگان مجموعه،سود بيشتري به جيب بزنند اما اينك كه زمان اهداي جوايز و قدرداني از حاميان اصلي و حقيقي دار و دستههاي «باباشاه» و «مستشار» رسيده،همه عوامل صدايشان درآمده كه ما هنوز خودمان دستمزد نگرفتهايم و چه كشكي و چه دوغي؟! البته اين روند ترغيب مردم به خريد آثار هنري با تطميع جوايز نقدي و غيرنقدي، بارها در موارد ديگري نيز مشاهده شده و ساليان بسيار است كه ادامه دارد و جز در موارد انگشتشمار،خالقان اين آثار به تعهدات خود عمل نكردهاند. اما چرا كسي پيگير وصول اين همه وعدههاي تبليغاتي نيست كه در تلويزيون،راديو،مطبوعات و محصولات فرهنگي،هنري داده ميشود؟