0

دوست دارم متفاوت بپوشم!

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

دوست دارم متفاوت بپوشم!

 شايد شما هم وقتي سن‌تان كمتر بود و بيشتر وقت‌تان را با تماشاي كارتون‌هاي كودكانه يا گوش دادن به برنامه‌هاي راديويي مخصوص بچه‌ها مي‌گذرانديد، بارها از زبان مجري برنامه‌ يا شخصيت‌هاي مختلف كارتوني شنيده بوديد «نوع لباس نشانه شخصيت افراد نيست!»، «لباس براي انسان ارزش و احترام نمي‌آورد» و...

 

 

با اين‌كه همه اين حرف‌ها درست است و در جاي خود ارزشمند ولي گاهي برخي از افراد، اين نوع موضوعات را در كل زندگي و براي هر سن و سالي تعميم مي‌دهند. اين گروه براساس همين ديدگاه، گاهي ترجيح مي‌دهند لباس‌هاي عجيب و غريبي بپوشند. برخي از نوجوانان هم اين جمله را كه «لباس نشانه شخصيت افراد نيست» بهانه مي‌كنند و مي‌خواهند هر طور كه دوست دارند لباس بپوشند، لباس‌هايي كه هيچ تناسبي با فرهنگ و ارزش‌هاي جامعه و خانواده آنها ندارد.

اگر شما هم فرزندي در دوران نوجواني يا جواني داريد، شايد اين تجربه را داشته باشيد كه وقتي بچه‌ها كوچك هستند و در سن شيرخوارگي، نوع لباس‌هايشان تقريبا محدود و مشخص است؛ لباس‌هاي نرم، رنگارنگ، ساده و زيبا كه براي دخترها و پسرها با رنگ‌ها و طرح‌هايي مختلف عرضه يا توسط مادرها و مادربزرگ‌ها دوخته مي‌شود. وقتي راهي مدرسه مي‌شوند و حتي تا چند سال بعد از آن هم همه چيز خوب و آرام پيش مي‌رود؛ مادر و پدر براي كودك لباس مي‌خرند و او هم آنها را با شادي مي‌پوشد و لذت مي‌برد. اما وقتي چند سال جلو برويم، كم‌كم همه چيز تغيير مي‌كند و كودك ديروز يا نوجوان امروز ديگر حاضر نيست هر نوع لباسي را كه برايش مي‌خريم، بپوشد؛ حالا معيارهاي او تغيير كرده و نظر دوستان و همسالانش برايش اولويت دارد. اينجاست كه اگر والدين حواسشان جمع نباشد و تلاش نكنند با فرزندشان به تفاهم برسند، بتدريج اختلاف سليقه به بحث‌ و مشاجره منجر مي‌شود و بايد در انتظار مشكلات متعدد بعدي بود.

در اين مواقع اغلب صداي پدر و مادر اوج مي‌گيرد تا به فرزندشان يادآوري كنند «نوع لباس پوشيدن تو نشانه شخصيتت است!» ولي آيا واقعا نوع پوشش افراد با شخصيت آنها در ارتباط است؟

دكتر مريم فرضي، روان‌شناس باليني و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «جام‌جم» واژه شخصيت را چنين تعريف مي‌كند و توضيح مي‌دهد: شخصيت به سبك‌هاي ويژه‌اي گفته مي‌شود كه هر فرد در فكر كردن و رفتارش آنها را بروز مي‌دهد؛ به تعريف ديگر، به مجموعه صفات هيجاني و رفتاري كه مشخص كننده افراد مختلف در زندگي روزمره‌ است، شخصيت اطلاق مي‌شود. اما با توجه به اين‌كه خانواده اولين و مهم‌ترين نهاد اجتماعي است كه كودك در آن رشد مي‌كند، شخصيت هر فرد ابتدا در خانواده‌اش شكل مي‌گيرد.

البته اين سوال براي خيلي از پدر و مادرها پيش مي‌آيد كه چرا همه چيز در سن كودكي خوب پيش مي‌رود ولي وقتي فرزندشان به دوره نوجواني مي‌رسد، ناگهان شرايط تغيير مي‌كند؟

به گفته دكتر فرضي هيچ گاه نمي‌توان رفتارهاي نوجوان را فقط در فضاي خارج از محيط خانه مورد بررسي قرار داد؛ به اين معني كه هميشه و در هر سني، نوعي تعامل ميان كودك و والدينش وجود دارد. در واقع شيوه فرزندپروري والدين و چگونگي رفتارهاي آنها مي‌تواند تاثير زيادي در اين زمينه داشته باشد. دوره نوجواني دوران تغيير است؛ علاوه بر تغييرات فيزيولوژيكي كه از نظر جسمي نشان دهنده ورود به مرحله جديدي است، تغييرات روحي و رواني مختلفي نيز در اين دوره ايجاد مي‌شود. اما چه عاملي مي‌تواند كمك ‌كند تا نوجوان اين مرحله را بخوبي پشت سر بگذارد؟ دكتر فرضي در پاسخ به اين پرسش مي‌گويد: الگوي مناسبي مانند والدين و همچنين شيوه پرورش و تربيت صحيح فرزند مي‌تواند در اين دوران به كودك ديروز و نوجوان امروز كمك بزرگي بكند.

لباس فرزندان، دغدغه والدين

يكي از دغدغه‌هاي والديني كه فرزندشان در سن نوجواني است، نوع لباس پوشيدن و نحوه آرايش موهاي اوست؛ آنها هميشه نگرانند و نمي‌دانند چطور مي‌توانند كودك را در اين زمينه راهنمايي كنند.

نكته: لباس پوشيدن نوجوانان كه گاه مغاير با فرهنگ جامعه است نشان‌دهنده خود كم‌بيني است، كه ثابت مي‌كند آنها اعتماد به نفس لازم را در محيط خانواده به دست نياورده‌اند

البته به‌ هيچ عنوان نبايد تصور كرد هميشه نوجوانان لباس‌هاي عجيب و غريب را ترجيح مي‌دهند؛ گاهي آنها لباس‌هايي را انتخاب مي‌كنند كه فقط كمي با آنچه والدينشان مي‌پوشند تفاوت دارد ولي در شرايطي هم ممكن است نحوه لباس پوشيدن‌شان بسيار خاص و متفاوت باشد. اينجاست كه اختلاف سليقه‌ها شروع مي‌شود و حتي ممكن است ارتباط ميان والدين و نوجوان نيز به سردي گرايش پيدا كند و آنها از هم دور شوند. متاسفانه در اغلب موارد هم بحث‌ها‌ و درگيري‌ها‌ نتيجه رضايت‌بخش و مطلوبي ندارد.

همچنين علاوه بر اين‌كه نوجوانان بايدها و نبايدهاي شما را بدون استدلال نمي‌پذيرند، نبايد فراموش كنيد در اين دوره تاثير گروه همسالان بسيار بيشتر از خانواده مي‌شود. بنابراين خيلي جاي تعجب ندارد اگر ببينيم نوجواني فقط به دليل اين‌كه بقيه دوستانش لباس خاصي مي‌پوشند يا از آن تعريف مي‌كنند، به اين نوع لباس روي آورده و گرايش پيدا مي‌كند.

حال اين سوال پيش مي‌آيد كه با توجه به اين موارد، چه طور مي‌توانيم نوجوان را متقاعد كنيم قوانين خانوادگي را بپذيرد و مطابق آن عمل كند؟ شايد بسياري از والدين اين كار را بسيار سخت و حتي غيرممكن بدانند ولي بدون شك براي اين مرحله هم راه‌حلي وجود دارد.

دكتر فرضي در اين زمينه به والدين توصيه مي‌كند: زماني مي‌توانيم اميدوار باشيم كه مشكلات ما به حداقل مي‌رسد كه بتوانيم يك خانواده منسجم داشته باشيم؛ به اين معني كه والدين در تربيت بچه‌ها همگام و همسو با هم عمل كنند. در چنين خانواده‌اي والدين بايد نظرات خود را با دليل و منطق بيان كنند و به ديدگاه و نظر فرزندانشان هم در حد معقول احترام بگذارند. با اين روش مي‌توان اطمينان داشت كه به نتيجه قابل قبولي مي‌رسيم.

گاهي ممكن است آنچه در خانواده مطرح مي‌شود با چيزي كه در محيط بيرون از خانه و جامعه وجود دارد، يكسان نباشد؛ در چنين شرايطي بچه‌ها دچار تضاد و تعارض مي‌شوند. متاسفانه اين تضادها مانع از دروني شدن بسياري از الگوهاي خانوادگي مي‌شود و بخصوص چون نوجوانان آمادگي زيادي براي همانندسازي دارند ممكن است بخواهند از هر نظر مانند فرد ديگري كه به او گرايش دارند، عمل كنند. اين شرايط نقطه آغاز مشكلات والدين با فرزند نوجوانشان بوده و سبب پيدايش درگيري‌هايي در خانواده مي‌شود. پس دقت كنيم اگر اوضاع و رفتار خود و فرزندمان را درست مديريت نكنيم، فرزند نوجوان‌مان رابطه مطلوبي با ما پيدا نخواهد كرد و چون الگوي مناسبي در خانواده نمي‌بيند، كاملاً طبيعي است كه به دنبال كسب هويت مستقل، از فرد يا افراد ديگري الگوبرداري كند.

پوشش‌ افراد هميشه با توجه به ارزش‌هاي حاكم بر فرهنگ جامعه تعيين مي‌شود؛ پس همه ما بايد بياموزيم كه نمي‌توانيم به شيوه‌اي متفاوت نسبت به جامعه و هنجارهاي آن عمل كنيم. همچنين خوب است به اين نكته هم دقت داشته باشيم كه استفاده از پوشش مناسب نه تنها موجب ايجاد حس آرامش براي خود فرد مي‌شود، بلكه مي‌تواند اين حس را به ديگران هم منتقل كند.

گاهي نوجوانان پوشش‌هايي را انتخاب مي‌كنند كه به هيچ وجه مربوط و مناسب با فرهنگ خودشان نيست و به نوعي وابسته به فرهنگ بيگانه است. اين مساله كاملا نشان‌دهنده ازخودبيگانگي و خودكم‌بيني بوده و مشخص مي‌كند نوجوان اعتماد به نفس لازم و كافي را در محيط خانواده به دست نياورده است و حالا مي‌خواهد از طريق پوشش‌هاي مختلف و متفاوت اين كمبود را جبران كند. به يقين والدين با در نظر گرفتن مجموعه اين شرايط، مي‌توانند محيطي آرام و امن براي فرزندانشان فراهم كنند كه در چنين محيطي، فرزندان تا حد زيادي به نگرش و فرهنگ خانواده نيز احترام مي‌گذارند.

نيلوفر اسعدي‌بيگي

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

دوشنبه 19 تیر 1391  6:45 AM
تشکرات از این پست
architect0811
دسترسی سریع به انجمن ها