چکیده:
دعا و نیایش امری فطری و ضروری است که خداوند بندگان را به آن دستور داده، و هم او وعده داده کسانی را که از عبادت من (دعا)سرپیچی کنند و امتناع ورزند، به دوزخ بیفکند. نیایش پرواز روح است به سوی خدا و نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آفریدگار کل هستی، عقل کل، قدرت مطلق و خیر مطلق.
از ارزشهای والای انسانی عبادت جوان و صرف جوانی در اطاعت امر خداست اگر او بتواند در جوانی بر خواهشهای نفسانی خود غالب شود و لذت عبادت خدا را در کام خود نشاند به دلیل کم رنگ بودن بدیها ،بهتر میتواند خود را به خداوند متعال نزدیک کند.
بهترین آفریدگان در پیشگاه خدا، جوان کم سن و سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی خود را برای خدا و در راه اطاعت خدا قرار داده است و خدای رحمان به وجود او بر فرشتگانش میبالد.عدم تفسیر صحیح ، لازم و کافی از دعا و نیایش برای عموم افکار بشری به ویژه جوانان و آسیب های فراوانی که آن را تهدید می کند ، سبب شده که بسیاری از این موهبت الهی بی بهره و لااقل کم نصیب بمانند. آنچه در این مقاله بدان خواهیم پرداخت مروری است بر آسیب هایی که بطور اعم در دوران زندگی و به طور اخص در دوران جوانی دامنگیر نیایش و نیایشگران خواهد شد.
کلید واژه: نیایش- دعا- جوانی-آسیب شناسی
مقدمه
«...آنگاه یک زن روحانی گفت با ما از دعا سخن بگو. و او در پاسخ گفت:شما به هنگام سختی و نیاز دعا می کنید؛کاشکی در عین عافیت و در روزهای فراوانی هم دعا می کردید.چون دعا چیست مگر گسترش خویشتن در اثیر زنده؟آنگاه که دعا می کنید در هوا بر می آیید تا با کسانی که در همان ساعت دعا می کنند،و جز در آن دعا آنها را نخواهید دید،دیدار کنید.پس بگذارید که زیارت شما از آن معبد ناپیدا همه خوشی باشد و دیدارتان همه شیرینی!(پیامبر و دیوانه:100).
دعا و نیایش به عنوان یکی از برترین عبادات در فرهنگ شیعی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. نقش دعا در تربیت انسان به اندازه اى است که آن را «قرآن صاعد» لقب داده اند. دعا زیباترین سرود و نغمه خلقت است؛ سرود انقطاع انسان از ظلمت و حقارت و وصال او به معدن نور و عظمت.در قرآن آیات متعددى بیانگر اهمیت فوق العاده دعا کردن است، به طورى که دعا به عنوان عبادت مهم به شمار آمده و بىتوجهى به آن موجب استکبار و عذاب دوزخ خواهد بود.( مؤمن :60)
و نیز خداوند مىفرماید:«قُل ما یَعبؤا بِکُم رَبّى لَولا دُعَاؤُکُم» (فرقان :77)بگو پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.تکرار واژه دعا در اشکال مختلف و دعاهاى پیامبران ودر قرآن، نشان دهنده اهمیت ممتاز دعا از نظر قرآن است.در گفتار و سیره چهارده معصوم (ع) و پیامبران نیز کمترین چیزى است که مانند دعا مورد توجه قرار گرفته باشد، آنها همواره در وقتهاى گوناگون به مناجات، دعا و راز و نیاز با خدا اشتغال داشتند.
امام سجاد علیه السلام در مناجات خمس عشر خود به خداوند چنین عرض می کند:« و من أعظَمِ النِّعمِ علینا جَریانُ ذِکرکَ علی اَلسِنتنا و اِذنُکَ لنا بِدُعائِک و تَنزیهِک و تَسبیِحک»( مفاتیح الجنان :مناجات الذاکرین) - یکی از برترین و بزرگترین نعمت های تو بر ما یاد توست که بر زبان های ما جاری است و اجازه توست به ما که تو را بخوانیم و دعا و تسبیح کنیم.
دعا تنها سرمایه عبد فقیر در محضر رب غنى است. در جهان بینى الهى همه بالذات فقیرند و تنها پروردگار جهان غنى بالذات است: «أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»(فاطر: 15)؛ شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى نیاز ستوده است. و هر کس از این تنهاترین سرمایه استفاده نکند دچار خسران ابدى شده و خود را به ورطه پوچى و هلاکت افکنده است. پس هیچ کس نباید بپندارد که از دعا بى نیاز است، حتى وجود مبارک پیامبران الهى و اولیا و معصومان علیهم السلام، همواره خود را نیازمند دعا و استغاثه و تضرّع مى دیده اند.
این نیاز بویژه در دوران جوانی که با ارزش ترین مرحله از دوران حیات است بیشتر احساس می شود.آمادگی روحی و ذهنی ،دوری از دغدغه های زندگی،طراوت و شادابی فکر و جسمی ، زمینه مناسبی برای اصلاح ، رشد و تکامل چشمگیر فرد را فراهم می سازد.حضرت علی (ع )دل جوان را چونان سرزمین آماده و پاکی میداند که هر بذری در آن افشانده شود همان را قبول میکند و رشد بسیاری می کند:« وإنَّما قَلبُ الحَدَثِ کالأَرضِ الخالِِیة ما أُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قَبِلتَه» (نهج البلاغه:نامه 31)
دل جوان به زمین پاکی می ماند که هر بذری در آن بیفشاند ،همان را می پذیرد.رسول خدا(ص)نیز فرموده است:«اُوصیکُم بالشَّبان خَیراً،فإنَّهم أَرقَ افئده...» (سفینه البحار: ج2ص176 )شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مىکنم. به درستى که قلوب آنان نرمتر و مهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آمادهتر است.جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانیها، ناکامیها و... همه در پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رخت بر مىبندد و زندگىاش از اطمینان و امید سرشار مىشود.
برای بهره برداری هرچه بهتر از نیایش جوانی و حفظ آن از انحراف و تباهی، نیاز فراوان بر آگاهی وشناخت آفات و آسیب های نیایش جوانی است، و این وظیفۀ مبلغان و دردمندان دینی است که در رفع و زدودن آسیب های دینی تلاش مضاعفی داشته باشند.استاد مطهری به عنوان اندیشمندی که برای احیای دین و گسترش اندیشه دینی در میان جوانان بسیار تلاش کرده است شناخت و درک جوان را مهمترین عامل در هدایت نسل جوان میداند:
« باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است000 نسل جوان ما مزایایی دارد و عیبهایی؛ زیرا این نسل یک ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحراف بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به ادراکات و احساسات وی میسر نیست. باید به این آرمانها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است.»( ده گفتار:)
در ادامه پس از بررسی واژگان به شناخت بخشی از این آسیب ها می پردازیم.
بررسی واژگان محوری
آسیب شناسی
«اصطلاح آسیب شناسی در همه رشته های علوم اعم از کاربردی ،پایه،تجربی،طبیعی و انسانی به کار گرفته شده است.آسیب شناسی در زمینه مسائل روان شناختی ،تربیتی،و یا فرهنگی اصولاً به مطالعه و بررسی دقیق عوامل زمینه ساز،پدید آورنده و یا ثبات بخش روانی،فیزیولوژی،بیولوژیکی،تربیتی و فرهنگی آفات و آسیب های موجود در آن زمینه می پردازد.هدف اصلی از چنین مطالعاتی تکمیل و تامین فرایندهای مناسب برای دفع و یا رفع آفات و آسیب ها می باشد.»(پژوهشی در آسیب شناسی توسعه فرهنگ دینی:ص36-37)
مفهوم آسیب شناسی نخست در مباحث پزشکی، برای شناسایی امراض و بیماری های مربوط به اعضای بدن و بافت هایش و درمان آن امراض به کار می رفت و سپس توسط دورکیم در مباحث «جامعه شناسی انحرافات» به کار رفت. «آسیب شناسی اصطلاح جدیدی درحوزۀ اندیشۀ دینی است و به مفهوم شناخت آسیب ها و اشکالاتی است که به اعتقادات و باورهای دینی و یا به آگاهی و معرفت دینی و علمی در یک جامعه دینی وارد می شود و یا ممکن است وارد شود.شاید بتوان گفت که مرحوم مطهری اولین کسی بود که اصطلاح آسیب شناسی دینی را وارد حوزه اندیشه دینی کرد و در آثار خود از آن بهره برد.» (پژوهشی در آسیب شناسی توسعه فرهنگ دینی:ص38)آسیب یا آفت در مباحث دینی به مفهوم ظهور عیب و نقص، و خارج شدن از وضع طبیعی ، و پیدایش تباهی است.
نیایش(دعا)
نیایش برگردان فارسی کلمه دعا در عربی است . دعا در لغت به معنی خواندن ، سوال کردن ،نامیدن کسی ،رغبت به چیزی و خواستن از کسی آمده است.(قاموس المحیط: ماده دعا)دعا و مشتقاتش حدوداً بیش از 200 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است.(المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم:باب دعا)
دعا درلغت به معنی صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع، گفتوگو کردن با حق تعالی، به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست. (المصباح المنیر:ص16-17)
جوانی
واژۀ جوان یا برنا در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن ،چندان نگذشته باشد؛اما در فرهنگ عربی،دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد؛یکی «فتی» و دیگری«شاب».اولی از ریشۀ«فتی/فتو(طراوت و شادابی)،و دومی از ریشۀ«شبب(شکوفایی و برخورداری از حرارت)است.(حکمت نامۀجوان:ص14-15)
آسیب های نیایش جوانی
1- کسالت و عدم بهجت و نیایش عاشقانه
نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.همان گونه که برای پیشرفت هر امری ،باید شوقی و عشقی باشدتا نتیجۀ مطلوب گرفته شود ،بدیهی است که برای مداومت نیایش و نتیجه گرفتن از آن نیز باید شوقی و عشقی باشد وعشق به نیایش ممکن نیست مگر آنکه انسان ،عشق به خدای عزوجل داشته باشدو از مناجاتهای خود لذت ببرد.
اینکه بزرگان دین در انجام عبادتها، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر میدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت میکنند که ایجاد روحیۀ بهتر و شادتر در عبادت میکند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند .از جمله خواهش های امام سجاد علیه السلام ازخداوند طلب نشاط و شادی در عبادت بود: «واجعَل نشاطی فی عبادتک»
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهرۀ فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد. پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که:« وَ خادع نفسَکَ فی العبادة ، وارفُق بها ولا تَقهَرها، و خُذ عَفوَها و نَشاطَها،إلا ما کان مکتوباً علیک مِنَ الفریضَة،فإنّه لابُدَّ من قضائِها وتعاهُدِها»(نهج البلاغه:نامۀ 69).
با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر،جز درآنچه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری.اگر انسان عملی را - هر چند کم ارزش - از روی علاقه و میل انجام دهد برای او خوشایند و لذیذ خواهد بود و اگر هر کاری را - هر چند پرارزش - بدون میل قلبی و از روی اکراه و اجبار پدید آورد نه تنها لذّتی نمیبرد بلکه به رنج و عذاب میافتد.
برای لذت بردن از نیایش و درک شیرینی آن، مانند هر پدیدۀ دیگری، فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز ازبین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.اگر عبادت به معنای واقعیاش به انجام رسد لذت و شیرینی زاید الوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت محروم میماند.
در مورد دعا و نیایش نیز که از جملۀ عبادات و به تعبیری جان و درونمایۀ عبادات است آنها که لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیده اند هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمی دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت می رسد و صاحب خود را غرق در سعادت می کند که دعا کننده لطف خاص الهی را با خود ببیند و آثار استجابت دعای خود را مشاهده کند.
مرحوم شهید مطهری(ره) در این مورد می فرمایند:«عبادت باید با نشاط روح توأم باشد . مقصودم این نیست که قبلا باید نشاطی وجود داشته باشد ، تا عبادت شروع شود ، بسا افرادی که هیچ وقت نشاط پیدا نکنند ، خود نشاط تدریجا با عبادت و انس با ذکر خدا پیدا میشود ، اگر روی اصول صورت گیرد تدریجا انس و علاقه و نشاط پیدا میشود .
مقصود اینست که ظرفیت انسان برای عبادت یک ظرفیت محدود است ، فرضا انسان عبادت را با نشاط آغاز کند پس از مدتی که بدن خسته شد نشاط هم از بین میرود و عبادت جنبه تحمیلی پیدا میکند و در حکم خوردنی نامطبوع و مهوعی میگردد که عکس العمل بدن اینست که آن را به وسیله استفراغ یا وسیله دیگر دفع نماید ، نه حکم غذای مطبوع را که عکس العمل بدن اینست که آن را جذب کند .
پیغمبر اکرم ( ص ) خطاب بجابر بن عبدالله انصاری فرمود : « یا جابر ان هذا الدین لمتین فاوغل فیه برفق و لا تبغض الی نفسک عباده الله » : یعنی دین اسلام دینی است متین و محکم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی ، علیهذا با مدارا و عبادت خود را مبغوض و منفور نفس خودت قرار مده ، یعنی طوری عمل نکن که نفست عبادت را دشمن بدارد بلکه طوری عمل کن که نفس ، عبادت را دوست بدارد و به آن با میل و رغبت اقبال نماید و در خود جذب نماید . بعد اضافه فرمود : « فان المنبت لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی » یعنی آنکه چند منزل یکی را میراندنه مسافت را طی میکند و نه پشت سالم برای مرکب خود باقی میگذارد . سوارهای که میزان توانائی مرکوب را در نظر نمیگیرد و تنها شلاق را میشناسد و شلاقکش ، دو منزل یکی ، و سه منزل یکی ، میتازد یک وقت میبیند که حیوان در حالی که پشتش زخم شده زانو برزمین زد و خوابید و قدم از قدم بر نمیدارد زیرا نمیتواند بردارد . پیغمبر اکرم در حدیث دیگر فرمود : « طوبی لمن عشق العباده و عانقها» خوشا بحال افرادی که به عبادت عشق میورزند و آنرا در آغوش میگیرند .
در این حدیث رسول اکرم میخواهد بفرماید تنها کسانی از ثمرات و نتایج عالی عبادت بهرهمند میگردند که عبادت را طوری انجام دهند که قلب آنها عاشقانه عبادت را انتخاب کند و بپذیرد . خوب عبادت کردن و از مواهب آن بهرهمند شدن حساب و قاعده و باصطلاح مکانیسمی دارد و مربوط است بحسن مدیریت خود ، یعنی خود را ، احساسات خود را ، عواطف خود را ، غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن .» (امدادهای غیبی در زندگی بشر-ص106-108)
در بیانی دیگر پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین افراد را در عبادت این گونه معرفی میفرماید: برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با جان خویش با وی درآمیزد. خویشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باکی نباشد که دنیایش به سختی میگذرد یا به آسانی. (اصول کافی: ج 2 ص 83)
2- افراط در دعا و سختگیری در آن
از جمله مواردی که به ایجاد حالت کسالت و رویگردانی از یاد حق کمک می نماید افراط و تفریط و عدم میانه روی در این امور است این امر به ویژه در دوران جوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که تب و تاب و عجلۀ بیشتری برای نیل به سعادت در جوانان وجود دارد. این رفتار اگر کنترل نشود مضرات فراوانی به دنبال خواهد داشت تا آنجا که میل به نیایش با خدا از بین میرود و امکان تحقق تربیت درست دینی فراهم نمی شود.
اصل اعتدال ،تسهیل و تیسیر از اصولی است که در قرآن کریم بدان عنایتی زیاد شده است و در زندگی سراسر نور پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی (ع) در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود.آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال خارج نشدند.اصل اعتدال از چنان اهمیت و جامعیتی برخوردار است که حتی در عبادات و پرستش خداوند که از همه چیز بالاتر و مقصود آفرینش آدمی است نیز باید اصل اعتدال رعایت شود. (سیرۀ نبوی(منطق عملی):ص196)
دربارۀ اعتدال و میانه روی در عبادات ،روایاتی بسیار در کتب حدیث نقل شده است.شیخ کلینی و ملا محسن فیض در کتاب «الایمان و الکفر» بابی با عنوان «الاقتصاد فی العباده» (میانه روی در عبادت)آورده اند.همچنین شیخ حر عاملی بابی با عنوان «الاستحباب الاقتصاد فی العباده عند خوف الملل»(استحباب میانه روی در عبادت در صورت ترس از ملالت آورده است. (سیرۀ نبوی(منطق عملی):ص198)
امام خمینی (ره)دربارۀ رعایت اعتدال و نقش مهمی که در تربیت ایمانی جوانها دارد ،چنین سفارش فرموده است:«سالک در هر مرتبه که هست ،چه در ریاضات و مجاهدات علمیّه یا نفسانیّه یا عملیّه،مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و زاید بر طاقت و حالت خود تحمیل آن نکند؛خصوصاً برای جوانها و تازه کارها این مطلب از مهمّات که ممکن است اگر جوانها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند و حظوظ طبیعت را به اندازۀ احتیاج آن از طرق محللّه ادا نکنند، گرفتار خطر عظیمی شوند که جبران آن را نتوانند کرد؛ و آن خطر آن است که گاه آتش تیز شهوت که تحت فشار بی اندازۀ ریاضت واقع شود،ناچار محترق شود و مملکت را بسوزاند و اگر خدای نخواسته سالکی عنان گسیخته شود یا زاهدی بی اختیار شود،چنان در پرتگاه افتد که روی نجات را هرگز نبیند و به طریق سعادت و رستگاری هیچ گاه عود نکند.(آداب الصلوه:ص25)
امام صادق در این مورد می فرمایند:«إجتهدتُ فی العبادةِ و أنا شابٌّ، فقالَ لی أبی: یا بُنیَّ دون ما اراکَ تَصنعُ،فإن الله عزوجل اذا اَحبَّ عبداً رَضیَ عنه بالیسیر»(اصول کافی:ج3 ص137)در جوانی،بسیار در عبادت خدا می کوشیدم.پدرم به من فرمود:فرزندم!از آنچه انجام می دهی کم کن؛زیرا خداوند،اگر بنده ای را دوست بدارد،با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.
شهید مطهرى (ره) نیز با درک این آسیب و ضرورت توجه به آن چنین میگوید:« غالبا خیال مىکنند که چون عبادت خوب است پس هر چه بیشتر بهتر. فکر نمىکنند که عبادت آنگاه اثر خود را مىبخشد که جذب روح شود و روح از آن به طور صحیح تغذیه نماید. همانطور که معنى استفاده از غذاى خوب این نیست که هر چه بیشتر بهتر، معنى استفاده از عبادت نیز آن نیست.(امدادهای غیبی در زندگی بشر-ص105)
3- عدم معرفت و شناخت واقعی باریتعالی و غفلت در نیایش
توجه به محتواى دعاها، و معارف بلند پایهاى که در دعاها وجود دارد، موجب ارتقاء سطح معلومات و معرفت انسان، و آشنایى بیشتر او با مفاهیم عالى اسلام خواهد شد که در راس آنها مساله توحید و خداشناسى است که نقش مهمى در استجابت دعا و استفاضه از نورانیت دعا دارند، چنان که در روایت آمده گروهى از امام صادق (ع) پرسیدند: « ما دعا می کنیم ولی اثری از اجابت نمی بینیم ؟» در پاسخ فرمود: «لانکم تدعون من لا تعرفونه»(میزان الحکمه:ج4 ص1657)زیرا کسى را مىخوانید که او را نمىشناسید.
انسان به اندازه فکر و اندیشۀ خود، در راه شناخت آن کسی که او را نیایش می کند تلاش می نماید.زیرا خداوند-به عنوان اصلی ترین رکن دعا –می بایست نزد نیایشگر شناخته شده باشد، و انسان ،هرگز با ناشناخته و مجهول سخن نمی گوید.صرفنظر از تفاوتهای شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم میخورد، کیفیت عبادت براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا میکند.
این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادتکننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود. در روایتی از امام صادق(ع) عبادتکنندگان به لحاظ انگیزه و خاستگاه عبادت که از میزان شناخت آنان به خدای متعال سرچشمه میگیرد به سه گروه تقسیم شدهاند.
دستهای از مردم خدا را از روی ترس عبادت میکنند که این عبادت بردگان است. گروهی به هوای پاداش، خدا را میپرستند که این روش سوداگران است و دسته دیگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت میکنند که آن سیره آزادگان است.در این روایت حضرتش درصدد است تا عالیترین جلوۀ پرستش را که همانا پرستش عارفانهای است که فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزی و شناخت عمیق صورت میپذیرد به مردم بنمایاند. به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیتها در گرو شناخت هر چه عمیقتر از معبود یگانه است.
حضور قلب داشتن در دعا و نیایش و به عبارتی ادب حضور از مواردی است که با شناخت و معرفت خداوند ارتباط مستقیمی دارد.چنانکه پیامبر اکرم می فرماید:«اِعلمواأن الله لا یستجیبُ دعاءً من قلبٍ غافلٍ لاه»بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بی خبر باشد نمی پذیرد.(میزان الحکمه:ج4 ص1659)
امام صادق یکی از شرایط استجابت دعا را حضور قلب می داند:«إن الله عزوجل لا یستجیبُ دعاءً بظهرِ قلبٍ ساهٍ،فاذا دعوتَ فأقبل بقلبکَ،ثمّ استیقن بالاجابهِ»(میزان الحکمه:ج4 ص1661)
خدای عزوجل دعایی را که از دلی غافل و بی توجه سر زند اجابت نمی کند.پس، هر گاه دعا کردی با دلت(به خدا)روی آر و یقین بدان که در این صورت دعایت مستجاب می شود.علامه شهید مرتضی مطهری می فرماید:«قطع نظر از اجر و پاداشی که برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی که بر دعا مترتب است،دعا اگر از حد لقلقۀ زبان بگذرد و دل،با زبان هماهنگی کند و روح انسان به اهتزاز آید یک روحانیت بسیار عالی دارد؛ مثل این است که انسان خود را غرق در نور می بیند،شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس می کند؛آن وقت خوب درک می کندکه در سایر اوقات که چیزهای کوچک، او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد چقدر پست و ساقط و سافل بوده...»(بیست گفتار:ص226)امام خمینی (ره) در این مورد می فرماید:«منشأ حضور قلب در اعمال آن است که قلب آن عمل را با عظمت تلقی کند و مهم بشمارد.اگر ما مناجات حقتعالی را به قدر مکالمه با یک مخلوق اهمیت دهیم، هرگز اینقدر غفلت و سهو ونسیان نمی کنیم.»(صلوه العارفین و معراج السالکین:ص59)
4- قطع رابطه با خداوند به جهت عدم استجابت دعا
از جمله آسیب هایی که بشدت در دوره جوانی دامنگیر جوانان شده و آنان را از فیض انس با خدا محروم می کند شکوه و شکایاتی است که از عدم استجابت دعاهایشان دارند،که در صورت عدم فهم دقیق و وا کاوی این آسیب، به ضعف اعتقاد آنان به نیایش و ارتباط با خدا منجر می شود. این آسیب که به جهت روحیۀ عجول بودن انسان به طور اعم باز می گردد. به راستی مگر خداوند وعده تحقق اجابت درخواستها را نداده است؟ پس چرا برخی دعاها مستجاب نمیشود؟
در آیه اى خداوند درباره نومیدى به سبب کم ظرفیتى انسان مى فرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لیؤوسٌ کَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّى إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»(هود: 9ـ10)؛ و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى باز گیریم قطعاً نومید و ناسپاس خواهد شد; و اگر پس از محنتى که به او رسیده است نعمتى به او بچشانیم، حتماً خواهد گفت: گرفتارى ها از من دور شد. بى گمان، او شادمان و فخرفروش (خودستاى) است.
افراد کوته نظر، که تنها زمان حال خود را دیده، از امور دیگر غافلند، هنگام از دست دادن امکانات و موهبت هاى مادى، از رحمت الهى ناامید شده، تدبیر خداوند را در هستى منکر مى شوند. چون انسان از نظر روحى و روانى ضعیف است، وقتى خداوند برخى نعمت هاى دنیوى را به او داد، سپس باز ستاند، ناامید شده، تصور نمى کند که دیگر آن نعمت ها به سویش بازگردند. گویا امکانات مادى را حق مسلّم خود دانسته، خدا را مالک آن ها نمى شناسد.
چنین افرادى پس از گذر از سختى ها و دست یابى به موهبت هاى دنیوى، به شادمانى بسیار، تکبّر، و فخرفروشى، که صفات نکوهیده اى هستند، مبتلا خواهند شد و آنچنان به خود مغرور مى گردند که تصور مى کنند همه مشکلات و ناراحتى هاى آن ها برطرف شده اند، و هرگز باز نخواهند گشت. بدین دلیل، شادى و سرمستى بى حساب و فخرفروشى بیجا به حدى سر تا پاى آنان را فرا مى گیرد که از شکر نعمت هاى پروردگار غافل مى مانند.
این افراط و تفریط بلاى بزرگى است که اینان بدان مبتلا شده اند; زیرا سبب مى شود اینان هرگز نتوانند در زندگى موضعى متعادل و صحیح داشته باشند; گاه مغرور و متکبر و گاه ناامید مى شوند. از این رو، دایم در حال تشویش و دلهره اند. فقط افراد با ایمان، که روحى بلند و سینه اى گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگى صبر را پیشه خود ساخته اند و در همه حالات از کارهاى شایسته فروگذار نمى کنند از این دو حالت افراط و تفریط بیرونند; آنان هنگام فراوانى نعمت مغرور نمى شوند و خدا را فراموش نمى کنند، و هنگام سختى ها و مصیبت ها از رحمت خدا ناامید نمى گردند و به تدبیر او در هستى کافر نمى شوند.( تفسیر نمونه: ج 9 ص 31 )
در ضمن باید توجه داشت که برای تحقق یافتن هر چیزی دو شرط، ضروری است:اول عوامل مؤثر موجود باشد و دوم موانع خنثی کننده در کار نباشند. لذا در باب عدم استجابت دعا، چه بسا ممکن است ما عوامل مؤثر را ایجاد نکنیم و یا موانع تأثیر را از بین نبریم که در هر دو صورت، «دعا مستجاب» نمیشود.
منابع و مآخذ
1. قرآن
2. نهج البلاغه و کتب اربعه
3. آداب الصلوه،امام خمینی،تهران:موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1380
4. آسیب شناسی توسعه فرهنگ دینی:پژوهشی در باب آسیب های توسعه فرهنگ دینی در دو دهه گذشته انقلاب اسلامی،محمد جواد ابوالقاسمی؛محسن فرمهینی فراهانی،تهران:عرش پژوه،1383
5. آفتاب و سایه ها؛نگاهی به جریانهای نوظهور معنویت گرا،محمد تقی فعالی،قم:انتشارات نجم الهدی،1386
6. آیین نیایش،ابراهیم غفاری،مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی،1373
7. المصباح المنیر،علی مشکینی،قم:نشر الهادی،1370
8. امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری،تهران:صدرا،1379
9. بر بساط نیایش،اصغر صادقی،تهران:آفاق،1381
10. بیست گفتار،مرتضی مطهری،قم:صدرا،چ هشتم
11. پرتوی از اسرار نماز،محسن قرائتی،تهران:طرح اقامه نماز،1373
12. پیامبر و دیوانه،جبران خلیل جبران؛ترجمه نجف دریا بندری،تهران:نشر کارنامه،1380
13. حکمت نامه جوان،محمد محمدی ری شهری؛با همکاری احمد غلامعلی؛ترجمه مهدی مهریزی،قم:دار الحدیث،1384
14. خود شناسی برای خود سازی ،قم:مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1378
15. دستان سبز نیایش،خدامراد سلیمیان،قم:انتشارات زائر،1377
16. ده گفتار، مرتضی مطهری،تهران:صدرا،1379
17. راز ورمز نیایش،اسدالله اسدی گرمارودی،تهران:نشر سبحان،1374
18. سیره نبوی:منطق عملی،مصطفی دلشاد تهرانی،تهران :دریا،1383
19. قرآن صاعد،علیرضا برازش،تهران:انتشارات امیر کبیر،1378
20. کلید سعادت،رحمت الله عرب نو کندی،قم:عصر رسانه،1382
21. مصباح الشریعة و مفتاح الشریعة،منسوب به امام ششم(ع)،ترجمه و شرح:حسن مصطفوی،انتشارات قلم،1363
22. منطق نیایش،علیقلی بیانی،تهران:شرکت سهامی انتشار،1366
23. میزان الحکمة همراه با ترجمه فارسی،محمد محمدی ری شهری،قم:دار الحدیث،1377
24. یاد او،محمد تقی مصباح یزدی؛نگارش کریم سبحانی،قم:مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1382
25. مقاله« ایران و رشد دیننماهای جدید»، بهزاد حمیدیه ،سایت باشگاه اندیشه
26. مقاله« ترجمه غربی عرفان»،محسن حبیبی، سایت باشگاه اندیشه
احمدرضا حسنخانی
منبع :سازمان تبلیغات اسلامی
ادامه دارد............