حکایت شده است که روزی امام علی (ع) به بازار رفت و خادمش قنبر نیز همراهش بود.امام و قنبر در برابر پسری جامه فروش ایستادند.امام که تنها پنج درهم به همراه داشت، به پسرک گفت: «دو جامه به پنج درهم به ما بده»
پسرک دو جامه به امام داد، یکی به بهای سه درهم و دیگری دو درهم. امام جامهها را گرفت و لباس گرانتر را به غلامش داد. قنبر نپذیرفت و گفت: «ای امام، جامه بهتر را بردار، زیرا تو بر منبر میروی و در برابر مردم سخن میگویی.»
امام اصرار داشت که خود جامه ارزانتر را بردارد و لباس گرانتر را به قنبر بدهد. از این رو به او فرمود: «تو جوان هستی. وانگهی من از خداوند شرم دارم که خود را بر تو ترجیح دهم.»
«تو جوان هستی. وانگهی من از خداوند شرم دارم که خود را بر تو ترجیح دهم.»