0

چون عصبانیم لج می کنم

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

چون عصبانیم لج می کنم

چون عصبانیم لج می کنم

کودک عصبانی

این نوع اختلال شخصیت که برخی مواقع در طبقه بندی های روانپزشکی قرار داده می شود و گاه نیز در حاشیه قرار می گیرد، با توجه به نحوه پرورش کودک و نیز نوع جامعه شیوع بیشتری در کشور ما دارد. در حقیقت برخلاف بسیاری از انواع اختلالات شخصیت، که ریشه و مبنای آن ژنتیک یا فیزیولوژیک است، اختلال شخصی پرخاشگر – انفعالی اختلالی است که بیشتر به سبک و روش تربیتی والدین در مقابل رفتارهای فرزندان شان بستگی دارد.

ویژگی اصلی افراد مبتلا به این اختلال این است که جرأت ابراز خشم و نارضایتی خود را به صورت مستقیم ندارند و به گونه ای ناخودآگاه، آن را به صورت مانع تراشی، لجاجت، ناراضی کردن دیگران، کج خلقی و قیافه عبوس به خود گرفتن و عدم کارآیی ابراز می کنند. به این ترتیب پدر یا مادری که با رفتار سرکوب گرانه و صادر کردن دستورهای سلیقه ای و دیکتاتوری و همچنین تهدید ها و پرخاش های خود سبب بروز حس ناخوشایند ترس و خشم همزمان در فرزندان آن می شوند، به مرور زمان رفتارهای انفعالی – پرخاشگرانه را در وجود کودک خود رشد می دهند چرا که کودک می آموزد بیان مستقیم خواسته یا مخالفت خود عواقب ناخوشایندی چون سرکوب، تنبیه، تحقیر و... را به دنبال دارد به همین علت کودک به پنهان کاری و لجبازی پنهانی روی آورده و زیر ظاهر آرام و مطیعش مترصد فرصت می شود که به مجرد قرار گرفتن در موقعیت ایمن یا قدرتمندانه، پرخاشگری تل انبار شده خود را بر سر قربانی نگونبخت دیگری تخلیه کنند.

پدر یا مادری که با رفتار سرکوب گرانه و صادر کردن دستورهای سلیقه ای و دیکتاتوری و همچنین تهدید ها و پرخاش های خود سبب بروز حس ناخوشایند ترس و خشم همزمان در فرزندان آن می شوندبه بروز چنین اختلالی منجر می شوند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پرخاشگر انفعالی، در دوران کودکی خود رفتارهای بسیار جدی و قاطع و پرخاشگرانه ای را از والدین شان شاهد بوده اند. این والدین نیازهای وابستگی کودکان خود را با اکراه و تنها به طور نسبی برآورده کرده اند، در نتیجه این افراد از کودکی خود می آموزند که خشم خود را به صورت آشکار ابراز نکنند. آنها در نگاه اول کودکانی مؤدب و بی توقع به نظر می رسند ولی خشم خویش را با نشان دادن عدم کارآیی، تنبیه یا سرزنش ابراز می کنند.

گاهی این نوع اختلال شخصیت با دیگر ویژگی ها مانند اضطراب مزمن همراه می شوند که مانع از دستیابی این افراد به رفتارهای قاطعانه می گردد. برخی از انواع فرعی اختلال شخصیت انفعالی به این ترتیب است:

- نوع وابسته انفعالی

- نوع پرخاشگری انفعالی

- نوع پرخاشگر

کودک وابسته

در نوع وابسته انفعالی عدم وجود اعتماد به نفس بسیار به چشم می خورد. رفتار این افراد کودکانه و بی مسئولیت است و همانند کودکانی که به والدین خود وابسته هستند، او نیز به دیگران اتکا می کند. او نیاز شدیدی به پذیرفته شدن از سوی دیگران و کسب اطمینان دارد. این افراد از هر نوع تظاهر آشکار پرخاشگری می پرهیزند و از هر موقعیتی که احتمال برانگیختن و دشمنی سایرین را به همراه داشته باشد، دوری می کنند. در محیط های اجتماعی این افراد بسیار مطیع و مظلوم و سازگار به نظر می رسند. و همه اطرافیان از آنان رضایت دارند.

در نوع پرخاشگر انفعالی که شکل اصلی اختلال شخصیت پرخاشگر انفعالی است، تخاصم جنبه آشکارتری نسبت به نوع قبلی دارد، البته هنوز شکلی انفعالی دارد مثل چهره عبوس به خود گرفتن و لجاجت. این افراد مدام از همه چیز شکایت دارند و ناراضی هستند. در جمع بسیار ضعیف ظاهر می شوند و بر دیگران نیز اثر تضعیف کننده ای خواهند داشت.

در نوع پرخاشگر، واکنش به شکست به صورت رفتارها و روش های کودکانه مثل تحریک پذیری و خشم و رفتارهای تخریبی بروز می کند. آنها به صورتی بیمارگونه نسبت به هر چیز احساس رنجش داشته و حالتی تخاصمی، رقابت جو و جاه طلب دارند و دیگران را به رفتارهای غیردوستانه تحریک می کند و در برابر خواسته های به حق دیگران به صورتی پرخاشگرانه مقاومت می کنند این افراد از دوره کودکی دشمنی آشکاری نسبت به پدر و مادر خود داشته اند ولی در پس رفتارهای ظاهری آنان وابستگی زیاد قابل کشف است. در واقع پرخاشگری در این نوع از مکانسیم دفاعی واکنش سازی منشأ می گیرد (فرد به صورت ناخودآگاه عکس حالت عاطفی را که واقعاً حس می کند، نشان می دهد).

در روابط بین فردی، خود را در موقعیت وابستگی قرار می دهند ولی رفتارهای زیان آور آنها احساس ناخوشایندی را در دیگران پدید می آورد.

از دیگر ویژگی های رفتاری شخصیت پرخاشگری انفعالی این است که بدترین نوع کارمندان یا مدیران خواهند بود. در برابر خواسته های دیگران مقاومت کرده و برای تأخیرها و کارهای خود بهانه جویی می کنند به دیگران متکی هستند ولی دیدی منفی نیز نسبت به آنها دارند. اگر به موفقیتی برسند یا اگر نتوانند دفاع همیشگی خود یعنی برگرداندن خشم را به کار ببرند، مضطرب می شوند. در روابط بین فردی، خود را در موقعیت وابستگی قرار می دهند ولی رفتارهای زیان آور آنها احساس ناخوشایندی را در دیگران پدید می آورد. در واقع آنان به صورت غیرمستقیم دیگران را وا می دارند که فرمان های آنان را اطاعت کنند و وظایف شان را به عهده بگیرند. می توان گفت در این بیماران دیگر آزاری همراه با خودآزاری، انکار ناخودآگاه واقعیت ها و توجیهات به ظاهر منطقی از وقایع، اساس ذهنیت و رفتارشان را تشکیل می دهد. خود بیمارانگاری در این اختلال شخصیت بسیار شایع است.

برای پیشگیری از این اختلال در کودکان، ایفای نقش در قالب بازی درمانی، آموزش گوش دادن مؤثر به والدین ایشان، کلاس های آموزش گروهی و جرأت ورزی و ابراز وجود صحیح، نگهداری از یک حیوان یا مراقبت از یک گیاه آپارتمانی با توجه به تأثیر آرامش بخش آن می تواند مؤثر باشد.

اگر می خواهید فنون تربیتی را از زبان حجه الاسلام دهنوی بشنوید کتاب نسیم مهر(1)  و  نسیم مهر(2) را در فروشگاه تبیان تهیه نمایید .

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

دوشنبه 26 مهر 1389  12:50 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها