براي دريافت گواهينامه ISI، مقالات از نظر فاكتورهاي سنجشي اين موسسه مانند: ضريب تاثير ياIF ـ شاخص فوريت (Immediacy Index) مورد ارزيابي قرار ميگيرند. به همين دليل هم چاپ مقاله در مجلاتي كه عضو ISI هستند براي اعضاي هيات علمي، دانشياران و اساتيد دانشگاه به عنوان يك معيار ارتقاء محسوب ميشود.
در اين ميان، انتقاد هاي زيادي در رابطه با شاخص قراردادن ISI به عنوان تنها معيار ارزيابي سطح علمي استادان و هياتهاي علمي دانشگاه وساير مراكز پژوهشي و دانشجويان دورههاي عاليه وجود دارد كه دور از واقعيت هم نيست.
در حال حاضر بعضي از مجلات عضوISI از نظر علمي در سطح بسيار بالايي نيستند و از طرف ديگر چاپ مقالات در اين مجلات از طريق واسطهها و موسسات دلالي تا حدود زيادي سهل و براحتي امكانپذير است. البته مشكل به همين جا ختم نميشود چراكه به اعتقاد برخي كارشناسان تعدادي از اين مجلات به ازاي دريافت پول، مقالات ضعيف را هم چاپ ميكنند و بنابراين به رسميتشناختن اين ملاك به عنوان تنها معيار توسعه علمي ميتواند بسيار خطرناك باشد.
ملاك، كيفيت است نه كميت
در جامعه دانشگاهي امروزي كشور با دو گونه پديده مهاجرت مغزها روبهرو هستيم. در گونه اول يعني فرار مغزها، نخبگان و متخصصان ايراني براي تحقيق، پژوهش و برخورداري از امكانات بيشتر مهاجرت ميكنند. اما گروه دوم در وطن ميمانند و به تحقيق و پژوهش ميپردازند، اما به دليل برخي قوانين نامربوط و غيركارشناسي و براي ارتقاي رتبه علمي،حاصل تحقيقات علميشان را در قالب مقالات ISI صادر ميكنند. به اين ترتيب وارد رقابتي براي توليد علم ميشوند كه نتيجهاي جز توليد چند مقاله كه هيچگاه كاربردي براي از ميانبرداشتن شكاف دانشگاه و صنعت در داخل كشور نخواهد داشت، در بر ندارد.
اين در حالي است كه قرارگرفتن كشورهاي پيشرفته در مسير توسعه به سبب بهرهگيري از پژوهشها و تحقيقات علمي ميسر شده است، حال آنكه ايران در بسياري موارد از جمله توليد مقاله تنها يك گام از دو گام توليد علم و بهرهوري از آن را برداشته است. همين موضوع باعث شده تا بسياري از صاحبنظران علمي كشور، از مدتها پيش نسبت به اين معضل هشدار دهند كه از جمله آنها ميتوان به رئيس فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي اشاره كرد كه بارها گفته است با رساندن 8000 مقاله به 16 هزار مقاله، علم در كشور توسعه نمييابد و درج مقاله در مجلات درجه 2 و 3 ISI بدون دست يافتن به اصل علم، نشانه توسعه نيست. او معتقد است صرف چاپ مقاله در نشريات، گذشته از لزوم اهميتدادن به ارتقاي جايگاه كشور، نبايد هدف غايي پنداشته شود. در واقع، توجه به چاپ مقالات در مجلات بينالملليISI و بهرهمندي از آن خوب است اما نه به عنوان مقصود نهايي زيرا نميتوان همه چيز را با آن سنجيد و مقايسه كرد.
دراين ميان چاپ مقاله براي بسياري از محققان و استادان ما آنقدر جدي قلمداد ميشود كه باعث شده در رقابتي تنگاتنگ، از هر راه و روشي براي افزايش تعداد مقالات خود استفاده كنند.اين در حالي است كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان، زيادبودن تعداد مقاله نشانه خوب يا بد بودن نيست و نبايد به تنهايي ملاك باشد. دكتر عبدالرضا نوروزيچاكلي، مدير گروه علمسنجي مركز تحقيقات سياست علمي كشور و عضو هيات علمي دانشگاه شاهد از جمله اين افراد است كه ضمن تاكيد بر اينكه چاپ مقاله تنها يكي از شاخصهاي ارتقاي استادان است در گفتوگو با جامجم ميگويد: خوشبختانه وزارت علوم هم چند سالي است تاكيد خود را بر لزوم چاپ مقاله ISI برداشته است.نوروزي ميافزايد: البته در همان زمان هم فقط چاپ مقاله در نظر گرفته نميشد و مجموعهاي از معيارها و امتيازات به ارتقاء منجر ميگرديد. در واقع در امتيازات مربوط به چاپ مقاله تنها كميت مطرح نيست و كيفيت مقالات و ميزان اثرپذيري و استنادپذيري به آن از اهميت ويژهاي برخوردار است. با اينكه برخي دانشمندان از ديگر كشورهاي جهان هم صدها مقاله ISI دارند، اما ميزان اثرگذاري و نفوذ مقالات است كه باعث ميشود يك فرد در حوزه علمي خود سرشناس شود.
بنابراين، اينكه بسياري از مقالات استادان درقالب همكاري و بيشترتوسط دانشجويان انجام ميشود يا اينكه به دليل نبود قانون و محدوديت خاص، بنا بر نوع پژوهش تعداد متعددي مقاله از آن به چاپ ميرسد نبايد نگرانمان كند. حتي اينكه خيلي از مجلات پولي هستند و در خيلي از آنها چاپ مقاله نسبت به مجلات فارسي راحتتر است هم نبايد باعث شود تا تعدد مقالات را دليلي بر تواناييهاي علمي يك فرد بدانيم.
نكته: مطمئنا اگر محققان كشور، مقاله به نشريات داخلي ندهند و صرفا به سمت نشريات خارجي سوق پيدا كنند اميدي براي ارتقاي نشريات خودمان باقي نميماند
نوروزي در پاسخ به اين سوال كه آيا محدوديتي براي تعداد مقالات ارائهشده توسط يك فرد وجود دارد يا خير و اصولا آيا منطقي است كه يك نفر صدها مقاله ISI داشته باشد، ميگويد: منع قانوني در اين زمينه وجود ندارد و هر تعداد مقاله با هر شرايطي ميتواند از طرف يك فرد چاپ شود. البته طبيعي است كه بسياري از اين موضوعات به اخلاق پژوهشي برميگردد وكميتپذير نيست. نوروزي ميافزايد: به اعتقاد من ملاك واقعي نظر كارشناسان و همكاران علمي فرد است و در واقع كيفيت واقعي توسط آنها مورد ارزيابي قرار ميگيرد. مطمئنا كسي كه كار كيفي انجام ميدهند بعد از مدتي سرشناس ميشود.
تدبيري براي ISI زدگي
توليد علم در ايران بويژه در شاخه علوم محض طي دهه اخير رشد و پيشرفت درخور توجهي داشته است. اين روند، افقي روشن از فضاي علمي پژوهش كشور ترسيم ميكند. البته اين به آن معنا نيست كه وضعيت فعلي ما در حد مطلوبي قرار دارد، چرا كه به اعتقاد كارشناسان تصديق و تاييد صلاحيت علمي استادان دانشگاه به نوشتن مقاله و چاپ آن در نشريات خارجي، نوعي بياحترامي به دانش و دانشمند ايراني است. اين مساله يك ظلم ساده نيست، بلكه ميتواند اقدامي در جهت سستكردن رشته ارتباط علم و دانش با جامعه علمي كشور و فراهم ساختن مجال براي ظاهرسازي و مقالهپردازي باشد.
از همه مهمتر، الزام استادان دانشگاه و اصحاب فكر و انديشه و جامعه نخبه كشور به نوشتن مقالات در نشريات خارجي و موكول كردن ارتقاء در مراتب دانشگاهي به داشتن مقاله در ISI كاملا برخلاف اهداف و آرمانهاي كشور است. اينكه اگر استاد دانشگاه مقاله علمي در نشريات خارجي نداشته باشد، نميتواند عضو هياتهاي علمي در دانشگاهها باشد و از داشتن حق اظهارنظر در جلسات علمي و پژوهشي محروم است، نشانه خوبي نيست و شايد با روح علم ناسازگار باشد.
در اين ميان، تقويت نشريات علمي داخلي و حذف وابستگي به ISI و جايگزيني مركزي مثل ISC (پايگاه استنادي علوم جهان اسلام) را بايد اقدامي مناسب براي برونرفت از چنين وضعيتي محسوب كرد.
به خصوص اينكه مجلههايي در دنيا هستند كه در جاي معتبري هم ايندكس (شاخص) نشدهاند و هيچ تضميني وجود ندارد كه اعتبار آنها از نشريات داخلي بهتر است و تنها مزيت آنها نسبت به مجلات ما، انگليسيبودنشان است. براي همين هم دكتر مظفر شريفي تاكيد ميكند صرف اينكه مجلهاي عضو ISI است نبايد ما را به اشتباه بيندازد و براي چاپ مقاله در گام اول بهتر است مجلات معتبر را انتخاب كنيم.
رئيس مركز برنامهريزي و سياستگذاري پژوهشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در گفتوگو با ما با اشاره به اقدام برخي استادان كه مقالات خود را در مجلات نامعتبر به چاپ ميرسانند، ميگويد: اين دسته از استادان نهتنها امتيازي از بابت انتشار مقالات خود كسب نميكنند، بلكه از بابت پرداخت مبالغ هنگفت براي انتشار مقالات خود نيز متضرر ميشوند.
دكتر مظفر شريفي با اشاره به نقش وزارت علوم در جلوگيري از اين تخلفات خاطرنشان ميكند: خوشبختانه در آييننامه ارتقاء كه در اواخر سال گذشته مورد بازنگري قرار گرفت، توجه ويژهاي به چاپ مقالات در نشريات ISC شده و حتي براي تشويق محققان و استادان براي چاپ مقاله در اين نشريات ميزان پول بيشتري به آنها اعطا ميشود و در نهايت امتيازات خيلي بيشتري براي افرادي كه در اين نشريات مقاله چاپ ميكنند وجود دارد. البته از آنجا كه اين بازنگري در اواخر سال 90 صورت گرفته خيلي از دانشگاههاي ما تا همين اواخر براساس آييننامه قبلي عمل ميكردند. بنابراين اميدواريم كمكم تفاوتهاي اعمالشده تاثيرگذار باشند و با اطلاعرساني و فرهنگسازي درست، انگيزه كافي در افراد مختلف براي چاپ مقالات در نشريات داخلي ايجاد شود.
شريفي ميافزايد: درست است كه از يك طرف ما بايد به ارتقاي رتبه كشور در ISI توجه داشته باشيم اما از طرف ديگر به ارتقاي نشريات داخلي خودمان هم بايد توجه كنيم. مطمئنا اگر محققان كشور، مقاله به اين نشريات ندهند و صرفا به سمت نشريات خارجي سوق پيدا كنند اميدي براي ارتقاي نشريات خودمان باقي نميماند.
اگر بتوانيم با وجود امتيازات جديد، دانشگاهيان را به نوعي از ISI زدگي رها كنيم با يك تير دو نشان زدهايم؛ هم شيوه امتيازدهي استادان را ارتقاء دادهايم و هم در ارتقاي نشريات خودمان موفق عمل كردهايم. چرا كه با افزايش چاپ مقاله در نشريات داخلي آنها ميتوانند در پايگاههاي بينالمللي وارد شوند و رتبه بينالمللي كسب كنند. با استمرار اين شيوه مقالاتي كه به درد جامعه خودمان خورده و در نشريات خودمان چاپ شدهاند طوري باعث ارتقاي اين نشريات ميشوند كه آنها را در فهرست مجلات عضو ISI درميآورد. تنها در اين صورت است كه ميتوان گفت علم و توليد آن توانسته گرهي از نيازهاي جامعه را بگشايد و چاپ مقاله به عنوان يكي از اركان توليد علم،به معناي واقعي مفيد واقع شده است.
بهاره صفوي