0

خودشناسی و بازتاب‌های تربیتی آن براساس بینش قرآنی-1

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

خودشناسی و بازتاب‌های تربیتی آن براساس بینش قرآنی-1

 بصیرت، بینش صحیح درونی و ادراک قلبی است و آیه" الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ" حاکی از آن است که انسان دارای بصیرت و شناخت جامعی نسبت‏ به خودش می‌باشد.

 
خبرگزاری فارس: خودشناسی و بازتاب‌های تربیتی آن براساس بینش قرآنی

 

 

چکیده

براساس دیدگاه قرآن، آدمی‌دارای نوعی آفرینش و فطرت روانی خاص به خود است که او را از دیگر مخلوقات متمایز می‌سازد. این تفاوت در توانایی‌ها، نیاز‌ها، اهداف و ویژگی‌های روانی است و در تمام افراد انسانی، به صورت مشترک وجود دارد و زمینه را برای رشد و تکامل آنها فراهم می‌کند. این زمینه‌سازی، به میزان شناخت آدمی‌از خود بستگی دارد. اگر خودشناسی به صورت همه‌جانبه تحقق نیابد، تکامل و نیل به اهداف تربیتی نیز به صورت کامل میسر نخواهد بود. هدف این مقاله، بررسی بازتاب‌های تربیتی خودشناسی‌ای است که در قرآن کریم بدان تأکید شده است.

در این مقاله، با شیوة توصیفی، تحلیلی، آیات قرآن در زمینة ابعاد روانی آدمی، توصیف، و نقش مؤثر آن در تعلیم و تربیت بررسی شده است. نتایج حاصل از این بررسی، بیانگر آن است که در بینش قرآنی، انسان توانمندی‌هایی دارد که زمینه‌‌‌های مساعدی برای تربیت است. خودشناسی نیز راهی برای تقویت این توانمندی‌هاست.

آسیب‌‌‌هایی نیز دارد که با شناخت از خود، فرد می‌تواند بر آنها فائق آید. از دیگر آثار تربیتی شناخت خویشتن (توانمندی‌ها و آسیب‌پذیری‌ها)، البته شناخت هدف زندگی و انتخاب صحیح، خداشناسی، شکل‌گیری صحیح نظام فکری، ارتقای روابط همه‌جانبه، تسهیل حرکت به سوی کمال، ایجاد تحول درونی در فرد و ارائة جهت‌دهی عملکردی فرد به‌منظور رشد فطری است.

کلیدواژه‌ها: خودشناسی، توانمندی روانی، آسیب‌پذیری روانی، تعلیم و تربیت.

 

مقدمه

«خود» از دیدگاه قرآن ساختاری فطری دارد که در اصل آفرینش، قابلیت‌‌ها، توانمندی‌‌ها، زمینه‌های تحول و کسب ویژگی‌‌های شناختی، عاطفی و رفتاری گوناگون در آن سرشته شده است و باید با شناخت توانمندی‌ها و ضعف‌های خویش، استعداد‌ها را پرورش دهد و برای نیل به اهداف عالی تربیتی کوشش کند. توانمندی‌های «خود» ابعاد گوناگون شناختی، عاطفی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی دارد.

شناخت، پرورش و بارور کردن همة آنها در جهت هدف آفرینش است. انسان در رشد و ارتقای خود نقش اساسی و محوری دارد و چنین نیست که محکوم شرایط اجتماعی باشد. «خود» به صورت طبیعی خیر است و به سوی امور خیر گام برمی‌دارد؛ می‌تواند بر عوامل عارضی و تحمیلی که او را به انحراف می‌کشاند فائق آید و در جهت اهداف تربیتی فعال عمل کند و به خوشبختی جاوید برسد.1

مهم‌ترین چیز را در امر تربیت خویشتن‌شناسی می‌داند و معتقد است2 حس باطن و تمرکز در خود، بهترین راه برای خویشتن‌شناسی است.در نگرش انسان‌شناختی قرآن، خودشناسی و توجه همه‌جانبه به وجود طبیعی و ویژگی‌های فطری، امکان‌پذیر است و هر فرد نسبت به خودشناسی مسئول است و از این جهت قابل احتجاج برای همة افراد می‌باشد.

از چند راه خودشناسی میسر است: یکی از راه توجه و مطالعة‌ درون که با دو نوع آگاهی و شناخت حضوری فطری و آگاهی و شناخت حصولی عقلی تحقق می‌یابد. در شناخت فطری، خودشناسی خلقتی است؛‌ یعنی شناخت توانمندی‌ها و استعداد‌های به‌کار‌رفته در آفرینش انسان که فرد بدون هیچ تردیدی در خود می‌یابد.

در این نوع شناخت، یافتن حقایق هستی خویش مستقیم و بدون به‌کارگیری هرگونه مفهوم و تصویر ذهنی است؛ زیرا واقعیت‌های وجود خود را می‌یابد، نه اینکه تصویری از آنها را ادراک کند؛ اما در شناخت حصولی، عقل با به کارگیری مفاهیم و استدلال ـ به همان صورت که به اشیای دیگر آگاهی پیدا می‌کند ـ ویژگی‌ها و توانمندی‌های خودش را می‌شناسد.

راه دیگر این است که با مطالعة عقلی در آفاق و گسترة گیتی و مقایسه آفرینش موجودات با انسان و ملاحظة رابطة مخلوقات دیگر با آدمی، جایگاه انسان در بین موجودات جهان هستی به‌دست می‌آید. همچنین از توانمندی‌های او دربارة تصرف در مخلوقات دیگر و جانشین خدا بودن در زمین‌ و توانمندی‌های گسترده دیگر آدمی‌که موجب برتری و کرامت او نسبت به مخلوقات دیگر است، آگاه می‌شود.( اسراء: 70)

در این مطالعه نیز آدمی‌با مفاهیم و استدلال عقلی سروکار دارد و به شناخت حصولی و مفهومی‌از توانمندی‌ها، تمایلات، نیاز‌ها و خواسته‌های آدمی‌(به عنوان مورد شناسایی) آگاه می‌‌شود؛ اما چه‌بسا واقعیت آنها در خویش احساس نمی‌شود. همة این راه‌ها برای این است که انسان خود را به‌طور جامع بشناسد و مقام و جایگاه واقعی خویش را در عالم وجود درک کند 3 و زمینة پرورش استعداد‌ها برای رسیدن به اهداف هدایتی و تربیتی او فراهم شود.

یکی دیگر از راه‌های خودشناسی، مطالعة کلام خداوند به صورت تکوینی در زمینة انسان و نیز داستان‌های قرآنی است که فرد می‌تواند از طریق آن به شناخت عمقی نوع انسان و در نتیجه خود، دست پیدا کند.در این مقاله، منظور از خودشناسی، مطالعة آدمی‌از درون خویش(فصلت: 53) و شناخت همه‌جانبة فطرت خود است و شامل شناخت همه جنبه‌های گوناگون خویشتن آدمی‌است؛ آن‌طور که هست و آن‌طور که می‌تواند بشود. با این وصف، خودشناسی شامل امور ذیل است:

1. شناخت سرمایه‌های وجودی خویشتن که سرشت طبیعی، فطری و هستی اصیل انسان بدان‌هاست. این سرمایه‌ها دو دسته‌اند: یک دسته ویژگی‌های فطری چون کمال‌خواهی، خداجویی، خداشناسی، خداپرستی و حقیقت‌جویی که بالفعل در فرد وجود دارند، و دستة دیگر توانمندی‌ها و استعداد‌هایی مانند رشد نامحدود و نیل به سعادت و لذت جاوید که از توان بالقوه شخص حکایت دارند.

2. شناخت اموری مانند معرفت نسبت به منشأ وجودی خود، شناخت هدف و سرنوشت خویشتن و آگاهی از مسیر کمالی خویش که به نحوی خارج از وجود او و در عین حال مرتبط با او است.

3. شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن و ادراک اینکه از چه توانمندی‌هایی در رسیدن به اهداف عالی تربیتی می‌تواند بهره‌مند شود و زمینه‌های انحراف از طبیعت و گمراهی از مسیر حقیقت را نیز در وجود خویش تشخیص دهد.

با توجه به آنچه بیان شد، این مقاله در پی آن است که با بیان ابعاد روانی انسان (توانمندی‌ها و آسیب‌پذیری‌ها) در بینش قرآنی، بازتاب‌های تربیتی شناخت این ابعاد از سوی انسان را تبیین کند.

 

توانمندی‌ها و ویژگی‌های روانی انسان

انسان توانمندی‌های روانی فراوانی دارد. در بینش قرآنی، برای انسان توانمندی‌ها و ویژگی‌های روانی ذیل مطرح شده است:

 

1. توانایی شناخت خویشتن

قرآن با اشاره به این توانمندی می‌فرماید: «الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ؛ انسان بر خودش آگاه است».(قیامت: 14) بصیرت در اصطلاح قرآن به مفهوم بینش صحیح است. آیه در مقام این است که آدمی‌استعداد و توانمندی‌ای دارد که می‌تواند به صورت مستقیم یا با راهنمایی پیامبران الاهی شناخت جامعی از خویشتن داشته باشد. از این روی، در تفسیر آیه گفته شده است بصیرت بینش صحیح درونی و ادراک قلبی است و آیه حاکی از آن است که انسان دارای بصیرت و شناخت جامعی نسبت‏ به خودش می‌باشد.4

 

2. توان شناسایی فضیلت و رذیلت

قرآن تصریح دارد که توانمندی درک خوبی‌ها و بدی‌ها (بدیهیات اخلاقی) به آدمی‌داده شده است: «خدا فجور و تقوا را به انسان تفهیم کرده است»(شمس: 8) یعنی انسان را طوری آفریده که ذاتاً خوب و بد و صلاح و فساد را می‌فهمد.5

 

3. قدرت یادگیری نا محدود

انسان می‏تواند چیزی را که نمی‏داند یاد بگیرد و جهل خود را کم کند و دامنة علم او هم محدود نیست؛ ‏بلکه مرتب می‏تواند از جهالت و نادانی‏‌های خود بکاهد و به حل مسائلی که پیش‌رو دارد، بپردازد و به رشد و کمال علمی‌بالاتری برسد. قرآن در این‌باره می‌گوید: «خدا زمینة آموختن آنچه را که انسان نمی‌داند فراهم کرده است». (علق: 5) بعضی از مفسران تصریح کرده‌اند که مراد از تعلیم خدا، آماده‌سازی نفس آدمی‌برای آموختن و درک معانی است.6

 

4. توانمندی تبیین

خداوند زمینه‌های جسمی‌و روانی توانمندی و مهارت بیان را فراهم ساخته است و او را از توانمندی تبیین پدیده‌های مورد مشاهده و آنچه می‌اندیشد و احساس می‌کند، برخوردار کرده است. قرآن می‌فرماید: «خدا به انسان بیان را آموزش داد»(رحمن: 4). در تفسیر این توانمندی گفته‌اند: منظور کشف است و اعم از سخن گفتن است.7 بنابراین، علاوه‌ بر سخن گفتن، توانمندی‌های خواندن، نوشتن، فهمیدن و فهماندن را نیز دربر‌می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که آنچه را می‌گوید و آنچه برای او گفته می‌شود، بتواند بشناسد و برای دیگران تبیین کند.

 

5. توانایی اندیشیدن

از جمله توانمندی‌های روانی انسان توانایی اندیشیدن و خردمندی است. انسان به‌گونه‌ای آفریده شده است که می‌تواند بیندیشد. قرآن انسان را خردمند و متفکر معرفی کرده است و دامنة تفکر او را تمام جهان آفرینش و از جمله خودش دانسته است و دربارة کسانی که این توانمندی را بارور ساخته‌اند (اولی‌الالباب) می‌فرماید:

«آنان در خلقت آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند»(آل‌عمران: 191). یا به منظور شکوفایی این توانمندی و کشف هدف‌مندی نظام آفرینش و آگاهی از تدبیر خداوند در خلقت، آدمیان را به تفکر درونی خویش دربارة آسمان‌ها و زمین و همة آنچه وجود دارد، دعوت کرده است: «آیا در درون خود نمی‌اندیشید که خدا آسمان‌ها و زمین و آنچه را بین آنهاست، بدون هدف نیافریده است»(روم: 8).

 

6. برخورداری از کرامت

در قرآن دو نوع کرامت برای آدمی‌معرفی شده است:

الف) کرامت تکوینی که بیانگر برتری تکوینی او نسبت به مخلوقات دیگر است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً؛(اسراء: 70) محور این نوع کرامت از منظر قرآن، توانمندی تصرف در هستی است. توانمندی تصرف در زمین (خشکی و دریا)، آسمان‌ها و بهره‌برداری از آنها موارد ذکر‌شده در آیة مزبور و آیات ذیل است: «هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها...»؛(نحل: 14) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»؛(لقمان: 20) «وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ‏».(الرحمن: 10)براساس این آیات، آنچه در آسمان‏‌ها و زمین است، مانند خورشید، ستارگان، معادن، دریا‌ها، گیا‌هان و حیوانات، همه تحت تصرف آدمی‌و در خدمت انسان گماشته شده است.

ب) کرامت ارزشی که با سیر صعودی در معرفت، ارتقای ایمان، تزکیه، عمل صالح و تقوا متصف به درجاتی از قرب وجودی و صفات کمالی پروردگار می‌شود و به سعادت و خوشبختی جاوید می‌رسد: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»(حجرات: 13) آیاتی که در آنها از مقربان، اصحاب یمین، اهل بهشت در مراتب گوناگون آن و انسان‌های کامل سخن گفته شده است نیز همه از این توانمندی حکایت دارند؛ مانند: «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»؛(واقعه: 11ـ10) و «أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ».(واقعه: 27)

 

7. جاودانه ماندن

انسان توانمندی جاودانه ماندن را دارد. این توانمندی در میل فطری او به حیات جاودان متبلوراست و می‌خواهد زندگی‌اش هیچ پایانی نداشته باشد. قرآن ضمن توجه به تحقق حتمی‌این میل، تصریح دارد که انسان زندگی اخروی جاودانه خواهد داشت. آیات مربوط به خلود آدمی‌در بهشت و تنعم جاودانه بهشتیان مانند «وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً»؛(توبه: 100) «فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فِیها خالِدُونَ»؛(زخرف: 71) و آیات خلود جهنمیان «فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً»(جن: 23) بیانگر زندگی جاودانة آدمی‌است.

 

8. قدرت انتخاب

از دیدگاه قرآن، انسان موجودی مختار و دارای اراده است و می‌تواند آزادانه انتخاب کند. توجه به این توانمندی موجب می‌شود فرد با تمام وجودش احساس کند در انتخاب مسیر‌ها، انجام افعال و تحقق سرنوشت خویش، آزاد است و می‌تواند بر اساس خواسته‌ها و تصمیمات خود اقدام کند. از این‌روی، افراد با هم تفاوت‌های اساسی دارند؛ برخی شاکر و برخی کفور می‌باشند؛ برخی دنیا را انتخاب می‌کنند و برخی آخرت را برمی‌گزینند.

این ویژگی در آدمی‌زمینة تکلیف و هدایت را فراهم کرده است. خداوند می‌فرماید: «ما راه را نشان دادیم، این انسان است که انتخاب می‌کند هدایت را و خدا را شکرگذار است و یا آنکه انتخاب نمی‌کند و خدا را ناسپاس است».(انسان: 3) همچنین می‌فرماید: «شما آدمیان، با ارادة خود، برخی دنیا را و برخی آخرت را انتخاب می‌کنید».(آل‌عمران: 52)

 

9. ارتباط با خدا

آدمی ‌به طور فطری خداشناس است و گرایش به پروردگارش دارد. قرآن می‌فرماید: «توجه‌ات را به دین(خدا) پیوسته کن؛ در حالی که بدان مایلی، پیروی کن از فطرت خدایی که بشر را بر آن آفریده است»(روم: 30).8آدمی‌به صور گوناگون می‌تواند با خدا ارتباط برقرار کند؛ مانند:

1. از طریق پیامبران و اولیای الهی؛ (ارتباط پیامی و شنیداری) همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «ای فرزندان آدم! چون پیامبرانی از جنس شما بیایند و آیات مرا برای شما بیان کنند».(اعراف: 35) (اینکه خداوند از میان انسان‏‌ها پیامبرانی را انتخاب کرده است، نشان‌دهندة این است که انسان یک شرافت ذاتی دارد که در موجودات دیگر چنین شأنیتی وجود نداشته است)

2. از طریق دعا، مناجات و توکل بر قدرت، رحمت و لطف پروردگار.( ارتباط کلامی‌و قلبی). همان‌طور که خداوند فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛(غافر: 60) وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ».(بقره: 186)

3. از طریق عاطفی و دوست شدن با او؛ ارتباط قلبی وعاشقانه و ایجاد دلبستگی ایمن با او «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».(مائده: 54)

4. از طریق اتصاف به صفات خداوندی (ارتباط وجودی و کمالی) و حرکت در جهت کمال انسانی. این‌گونه ارتباط در قرآن، به خلیفة خدا در روی زمین تعبیر شده است: «پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت‏»(بقره: 30). بزرگ‌ترین امتیاز انسان این است که این ظرفیت و توانمندی را دارد که می‌تواند جانشین و نمایندة خداوند در روی زمین شود. البته به فعلیت رساندن این توانمندی برای کسی است که تلاش فراوان کند تا قله‌های بلند کمال را فتح کند و لیاقت نمایندگی بی‌نهایت کمال خداوندی را پیدا کند.

5. انجام مناسک و عبادات و تقرب‌جویی از طریق عبادات؛ مانند انجام مناسک حج، قربانی کردن و زمزمهٔ کردن حوادث گذشته در اعمال حج.(بقره: 21)

6. از طریق احسان و نیکی به مردم و مخلوقات خدا و هرگونه عمل صالح که موجب رضایت خداوند می‌شود.(مائده، 13) این طریق از دو جهت ارتباط فرد را با خدا برقرار می‌سازد. یکی از بعد عاطفی که خدا را دوست دارد و فرد هم از این دوستی، احساس رضایت می‌کند و دیگر از این جهت که با عملکرد نیکو متصف به کمال می‌شود. فرد بدین ترتیب متصف به کمال می‌شود و از طریق این اتصاف کمالی، به خدا نزدیک می‌شود و رابطة وجود کمالی با خدا پیدا می‌کند.(اعراف: 56)

 

10. توانایی ارتباط با سایر انسان‌ها

هر فرد در ارتباط با انسان‌های دیگر، به طور طبیعی تمایل دارد بر اساس مودت، نیکی، عدالت و تعاون عمل کند: «عَسَی اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ؛ لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ...»؛(ممتحنه: 8ـ7)

«تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»؛(مائده: 2) همچنین باید نسبت به مؤمنان؛ افزون بر آن روابط، رابطة اخوت، همیاری و رحمت که رابطه‌ای بسیار عمیق‌تر است، داشته باشند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(حجرات: 10) و «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ».(فتح: 29)

 

آسیب‌های روانی

قرآن برای دستیابی بشر به خودشناسی واقعی و پیشگیری از شناخت نادرست در این زمینه، ظرفیت‌های آسیب‌زا، ضعف‌ها، حالات روانی، ویژگی‌ها و رفتار‌های نقصی آدمی‌را نیز به او شناسانده است و توجه داده است که این ظرفیت‌ها نه تنها با طبیعت و فطرت اولیة آدمی‌هماهنگ نیستند؛ انحراف از فطرت است و بعضی با سوءانتخاب خویش و تحت تأثیر عوامل عارضی (درونی و بیرونی) این حالات را در خویش پدید می‌آورند و آنها را می‌پرورانند، و چه بسا جزو ویژگی‌هایشان می‌شوند و حتی طبیعت ثانویه شری برای آنان پدید می‌آورند، نه تنها آن توانمندی‌های فطری را پرورش نمی‌دهند، آنها را در جهت آن طبیعت ثانوی خود به‌ کار می‌گیرند.

در حقیقت، قرآن به‌منظور برنامه‌ریزی تربیتی و هدایتی برای بشر، او را متوجه منشأ انحراف از فطرت کرده است تا با بهره‌برداری درست از امکانات و توانمندی‌های خدادادی و ارزیابی افکار، باور‌ها، احساس‌ها و عملکرد‌هایش به صورت مستمر، از انحراف و ایجاد ظرفیت‌ها، ویژگی‌ها و رفتار‌های نامطلوب در خویش پیشگیری کند تا در مسیر شقاوت و بدبختی قرار نگیرد. از نظر قرآن برخی از این آسیب‌ها عبارتند از:

 

انتخاب شرّ

فرد با گزینش‌های نادرست زمینه‌های شر و بدی در خویش را فراهم می‌سازد: «وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ»؛(اسراء: 10) انسان با شوق و رغبتی که خیر خود را می‏جوید، چه بسا به نادانی با همان شوق و رغبت،‏ شر و زیان خود را می‏طلبد».

 

2. خود و خدا را فراموش کردن

«خدا را چون فراموش کردند خود را فراموش کردند»(حشر: 19).از این آیه می‏توان دریافت که توجه به نفس با توجه به خدا، یک نوع ملازمت دارد؛ چنان‌که نسیان و فراموشی نفس با فراموش کردن خدا ملازمت دارد؛ زیرا توجه و گرایش به خدا در وجود آدمی‌است و با توجه به آن، به محور اصلی وجود خود توجه می‌کند و با غفلت و فراموشی آن، محور اصلی وجود او فراموش می‌شود. در حقیقت، انسانی که خدا را فراموش می‌کند، بعدی از ابعاد وجودی خود را فراموش کرده است که جنبة اساسی وجود خویشتن است.

 

3. تصمیم‌گیری و رفتار عجولانه

رفتار عجولانه به معنای طلب و جست‌وجوی شی‏ء قبل از رسیدن وقت آن است. قرآن می‌فرماید: «انسان عجول و شتابگر است».(اسراء: 11) منظور این است که انسان تا هوایش به چیزی تعلق گرفت، آن را طلب می‏کند و ای بسا گاهی آن شر است و به ضرر انسان می‏باشد. البته باید توجه داشت که این شتابزدگی و عجول بودن آدمی، ویژگی‌ای نیست که خداوند آن را در سرشت طبیعی اولی پدید آورده باشد؛

بلکه وقتی فرد با اختیار خود افعالی را شتابگرانه انجام می‌دهد، ویژگی عجول بودن بر وی صادر می‌‌شود.به عبارت دیگر، بعد از انحراف از فطرت اولیه و انجام افعال عجولانه، آدمی‌متصف به عجول بودن است و نه قبل از آن. از این‌روست که در تعلیم و تربیت، از دیدگاه اسلام باید با این صفت مذموم مقابله کرد و خود را به صفت صبور بودن متصف ساخت.

 

4. جدال کثیر

جدال کثیر فعل مذمومی‌است که با انحرافی از طبیعت اولیه برای آدمی‌رخ می‌دهد؛ زیرا ‌در سرشت اولیة آدمی که بر خیر است، جدال کثیر وجود ندارد. از این روی، در قرآن آدمی‌را نسبت به این انحراف و ارتکاب این فعل مذموم هشدار می‌دهد: «آدمی‌زیاد به مشاجره و منازعه کلامی‌می‌پردازد».(کهف: 54)

 

5. طغیان‌گری و ستمگری

طغیانگری و ظلم و تجاوز از حدود فطرت است و چون امکان تحقق این تجاوز برای آدمی‌، به‌ویژه در شرایط استغنا وجود دارد، قرآن برای تربیت و هدایت انسان را به این امر متنبه می‌سازد: «او آنگاه که خود را مستغنی می‏بیند، طغیان می‏کند»؛(علق: 7) «او بسیار ستمگر است».(احزاب: 72)

 

6. حماقت، نادانی و تدبیر نابخردانه

آدمی‌عاقل آفریده می‌شود؛ ولی چه‌بسا از عقل خود خوب بهره نبرد و تدبیر مناسبی که او را در هدایت به کمال مطلوب یاری می‌رساند، با مشکل روبه‌رو شود و در حقیقت دچار نابخردی و حماقت شود و همین ویژگی او را به تجاوزگری زیاد بکشاند. قرآن برای توجه آدمی، این ضعف را متذکر شده است: «او بسیار تجاوزگر نادان است».(احزاب: 72)

 

7. ناسپاسی‌کردن

نادیده گرفتن نعمت‌های الاهی و درست به‌کار نگرفتن آنها و بهره‌مند نشدن از آنها در راستای اهداف تربیتی و سعادت خویش، انحراف از فطرت است. قرآن توجه انسان را به این انحراف جلب کرده است تا از خود مراقبت ویژه کند: «او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است».(حج: 66)

 

8. عدم تحمل سختی

از جمله آسیب‌های روانی آدمی‌آن است که چه بسا تحملش را در کار‌های سخت و دشوار از دست می‌دهد و بی‌تابی خود را آشکار می‌‌سازد: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً».(معارج: 20)

 

9. انتظار‌های زیاد بدون تلاش

از جمله اموری که در مسیر زندگی هدایتمندانه مانع ایجاد می‌کند، آرزو‌های تحقق‌نایافتنی و انتظاراتی است که آدمی توقع دارد ‌بدون تلاش به آنها برسد. قرآن به این مانع هدایت آدمی‌توجه می‌دهد: «آیا برای آدمی هر چه آرزو می‏کند حاصل می‏شود».(نجم: 24)

 

10. حرص ورزی

چه‌بسا آدمی‌ از خواسته‌های طبیعی پا فراتر ‌گذارد و به طمع و حرص مبتلا شود و آن را وصف خود سازد و بدین وسیله هلوع‌بودن، خلقت ثانویش شود. قرآن در این باره هشدار می‌دهد: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً».(معارج: 19)

 

11. بخل ورزی

انسان با ویژگی محبت، نیکی، همکاری و کمک به دیگران آفریده شده است؛ ولی یا انحراف از فطرت، چه بسا از کمک به دیگران و گذشتن از مال دست بر‌دارد. توجه آدمی‌به این ضعف می‌تواند او را از چنین انحرافی بازدارد. قرآن می‌فرماید: «انسان بخیل و ممسک می‏باشد»(اسرا: 100)؛ «وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً»؛(معارج: 21) انسان به‌گونه‌ای می‌شود که همه چیز را برای خود می‏خواهد و نمی‌خواهد که به دیگران بدهد.

 

12. علمی نیندیشیدن و پیروی از گمان

حقیقت‌جویی و میل به تفکر برای کشف واقعیات، به صورت فطری آدمی‌را به این سمت سوق می‌‌دهد تا علمی‌و استدلالی بیندیشد و از حدس و گمان بپرهیزد. در صورتی که آدمی‌به مادون علم رو بیاورد و از حدس و گمان پیروی نکند، نمی‌تواند مسیر زندگی و هدایت خود را بیابد. از این روی، قرآن به اندیشیدن علمی‌و پرهیز از تبعیت از گمان توصیه می‌کند: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»؛(اسراء: 36) «وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً».(یونس: 36)

 

13. ضعف در برخورداری از همه توانمندی‌ها

آدمی‌ با ویژگی‌های عالی و نقاط قوت بسیار آفریده شده است؛ ولی گذشته از آسیب‌های روانی و ضعف‌های مذبور از ضعف‌های دیگری نیز دارد که آیة «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً»(نساء: 28) از آنها حکایت دارد و انسان را به ضعف کلی‌اش متوجه می‌سازد تا در تربیت به آن توجه کند و بفهمد که برای آدمی، امکان انحراف از فطرت وجود دارد و چه‌بسا خردمندانه و با قدرت در رشد و کمال انسانی به پیش نرود.

پی نوشت:

1. ابوعلی ‌سینا، تدابیرالمنازل اوالسیاسات الاهلیه، کوشش جعفر نقدی، ص14.

2. ابوعلی سینا، الاشارات و التنبیهات، به همراه شرح خواجه نصیرالدین طوسی، ج 2، ص 292.

3. مطهری، مرتضی، فطرت، ص 27.

4. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 192.

5. سیدعلی‌اکبر قریشی، قاموس قرآن، ج 6، ص 211.

6. راغب اصفهانی، المفردات، تحقیق محمد سیدگیلانی، ص 343.

7. همان، ص 69.

8. سیدعلی‌اکبر قریشی،قاموس قرآن، ج5، ص195.

علی‌نقی فقیهی / دانشیار دانشگاه قم

فاطمه رفیعی‌مقدم /کارشناسی روان‌شناسی

منبع : 2 فصلنامه پژوهش های تربیتی- شماره 5

ادامه دارد..................

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

شنبه 10 تیر 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها