0

تعویق رابطه با ایران خود تنبیهی آمریکا

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

تعویق رابطه با ایران خود تنبیهی آمریکا

 باربارا اسلوین در مرکز مطالعات راهبردی آمریکا، مسائل ایران و مدیریت آن را در دوره اوباما مهمترین پاشنه آشیل این دولت ارزیابی کرده است.

 
خبرگزاری فارس: تعویق رابطه با ایران خود تنبیهی آمریکا

 

 رویداد آنلاین، باربارا اسلوین گزارشگر ارشد دیپلماسی آمریکا در مرکز مطالعات راهبردی آمریکا، روابط ایران و آمریکا، چالش های پیش روی دو کشور را بعد از مذاکرات گروه 1+5 و ایران بررسی کرده است و به عنوان شخص بانفوذ در سیاست گذاری آمریکا، با نگاهی به گذشته روابط دو کشور، چراغ راه آینده را ترسیم کرده است.

متن نظریه پردازی باربارا اسلوین

کمپین انتخاباتی باراک اوباما در سال 2008 با وعده و وعیدهای وی درخصوص باز کردن راه مذاکرات با ایران صورت گرفت. قول انتخاباتی مهم و بزرگ اوباما مبنی بر پیدا کردن راه حل مذاکراتی برای پایان دادن به غربت و بیگانگی در روابط ایران و آمریکا طی اولین رقابت های ریاست جمهوری، برگ برنده وی در ربودن گوی سبقت انتخابات بود.

پس از به دست گرفتن قدرت، از اوباما انتظار می رفت که این امر را به طور جدی پیگیری کند و اگر نمی تواند آن را محقق کند حداقل در دستور کار خود قرار دهد. اما برقراری روابط با ایران نیازمند سیاست و بینش قوی خارجی بود که اوباما نداشت و در نتیجه از عهده وی خارج بود. او طی این سالها نه تنها نتوانست این امر را محقق کند بلکه روابط ایران و آمریکا را با قرار گرفتن تحت تاثیر لابی صهیونیست ها و تبلیغات ضد ایرانی خارج از آمریکا تیره تر کرد.

در هر صورت روابط آمریکا با ایران برخلاف تصور همگان بیش از آنکه برای ایران سازنده باشد برای آمریکا سازنده می باشد. هم اکنون به علت برنامه هسته ای ایران و شک وشبهه های موجود از نتیجه خیزش ها و تحولات سیاسی در کشورهای عربی و جنوب آسیا، این ارتباط از اهمیت حیاتی تری برای دولت اوباما برخوردار است.

ضعف در ارتباط نزدیک بین مقامات دو کشور در طول سه دهه گذشته موجب شده است تا عدم اطمینان دوجانبه عمیق تر شود و شانس وقوع اشتباه های محاسباتی افزایش یابد. این اشتباه ها منجر به عواقب فاجعه آور نه تنها برای دو کشور بلکه برای آمریکا و متحدانش و البته اقتصاد جهانی شده است.

سرزنش این اشتباه ها به وزرای امور خارجه دو کشور بر می گردد. اما به نظر من ایالات متحده می تواند تلاش جدی تری برای ایجاد زمینه گفتگوها کند. تحریم های آمریکا اهرم خوبی برای راضی کردن مقامات ایرانی جهت باز کردن باب گفتگو نمی باشد. اوباما برای رسیدن به هدف حل و فصل مذاکراتی راه اشتباهی را در پیش گرفته است.

دولت اوباما باید بداند در این برهه زمانی که آمریکا نیروهای خود را از افغانستان و عراق بیرون می برد، جهان عرب نیز هنوز در اغتشاش به سر می برد، همچنین آمریکا می خواهد ارتباط خود را با پاکستان حفظ کند، باید به هر شکل ممکن از ایجاد تنش با ایران خودداری کند.

ایران یک نیروی بسیار قدرتمند و عامل کلیدی در پایداری و ناپایداری کشورهای همسایه خود می باشد. بنابراین سوزاندن همه پل های ارتباطی با تهران یک حماقت محض است. همچنین ایالات متحده نباید با طناب پوسیده کشورهای عرب سنی حاشیه خلیج (فارس) که نسبت به ایران دشمنی دارند، علی الخصوص عربستان سعودی به چاه رود.

من بارها در ملاقات خصوصی با جورج بوش در دولت قبلی و اوباما در دولت فعلی، تاکید کرده ام که اتحاد با کشورهای مخالف ایران، متناسب با ارزش های آمریکا و و منافع دراز مدت آن نیست.

این تحلیلگر ارشد آمریکایی سپس ادعاهایی را طرح میکند که در سطح یک ادعا صرفا قابل تامل می باشد: برخلاف آنچه بعضی کشورهای عرب می گویند که ایران باعث بوجود آمدن جنبش بحرین درسال 2011 شد، با وجود آنکه ایران از سرکوبی دولت قبلی بحرین منفعت خود را به اندازه کافی برد، اما در واقع ایران نقشی در انقلاب بحرین نداشت. در جریان سوریه نیز ایران از اقلیت العلویین در سوریه که مخالف بشار اسد است حمایت می کند. اما برای آنکه روابطش با حزب الله لبنان حفظ شود به ظاهر از بشار اسد طرفداری می کند.

آمریکا باید بداندهرچه برقراری ارتباط با تهران را به تعویق بیاندازد خود را تنبیه کرده است. هم اکنون اوباما خود هم در میدان کاهش قدرت آمریکا و تعالی درجه و افزایش قدرت آسیا، موقعیت مقامات دولتی قبلی و فعلی ایران در منطقه و آشتی این دولت با آمریکا، سردرگم مانده است.

به علت تمایل آمریکا برای پیش روی به سمت آسیا، حفظ منافع استراتژیک در خاورمیانه و با درنظر گرفتن آسیب پذیری و احتمال نابودی اسراییل و امنیت ذخایر نفتی در منطقه، اوباما می داند که نباید در رابطه با ایران تحت تاثیر لابی صهیونیست ها قرار بگیرد، اما حواشی در این خصوص زیاد است و وی را از پرداختن به این مسئله مهم بازمی دارد. تا آنجایی که من می دانم، نظر شخصی اوباما هم برقراری روابط دیپلماتیک با تهران است.

از جمله کارهایی که اوباما در این زمینه انجام داده است، اعلام یک سفارت حقیقی برای دو کشور، طراحی وب سایتی برای ایرانیان جهت دریافت اطلاعات از ایالت متحده آمریکا و آموزش دستورالعمل هایی برای درخواست ویزای آمریکا بوده است. اما طبق فرمول همیشگی، مقامات ایرانی وب سایت را در آغازین ساعت های کارش مسدود و تلاش های اوباما را نابود کردند.

در راستای نگرانی آمریکا از سختی ایجاد روابط با ایران، دیپلمات آمریکایی جورج مک جی، ایجاد مذاکره با ایران را به خوردن سوپ با چنگال تشبیه کرد. اما باز هم مک جی ،اوباما را به تلاش برای ایجاد ارتباط ترغیب می کند. مقامات آمریکایی اعلام کرده اند بدبختی دولت آمریکا را در به تعویق انداختن مذاکرات با ایران می بیند، اما زمینه مساعد برای مذاکره با ایران هم تبدیل به سوزنی در انبار کاه شده است.

نگاهی به گذشته تاسف بار روابط ایران با آمریکا

متاسفانه سابقه تلاش های ایران و آمریکا برای حل و فصل تفاوتهای موجود از طریق مذاکره، پر از فرصت های از دست رفته می باشد. روابط نفرین شده ایران و آمریکا همیشه دارای یک الگوی ثابت بوده است بدین ترتیب که هرگاه یک طرف برای مذاکره آماده بود، طرف دیگر سنگ درمیان راه انداخت. البته ناگفته نماند که سیاست داخلی هم همیشه اثرات ناخوشایند بر آن گذاشته است. در سال هایی هم که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده، بدترین سال برای شروع گفتگوها بوده است.

از سی و سه سال پیش که روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا درهم شکسته شده، نمونه های زیادی از درگیری های پنهان و آشکار و تا حدی هم همکاری های خاموش و بی سرو صدا و البته مذاکرات موفق اما بدون دنباله نیز وجود داشته است.

پیکو، معاون سابق دبیر کل سازمان ملل، حداقل 11 مذاکره موفق اما بدون دنباله بین ایران و جمهوری اسلامی را به ثبت رسانده است. 11 مورد از همکاری ها و مذاکراتی که شاید بعضی از آنها برای ملت دو کشور ناگفته ماند در لیست پبکو به ثبت رسیده است.

از مواردی که می توان به لیست پیکو اضافه کرد، مذاکرات سال 2007 بین سفیران ایران و آمریکا در عراق بود که این نشست در بغداد برگزار شد. اگرچه که گفتگوها پیشرفتی نداشت اما منجر به کاهش حمله نظامیان عراقی به نیروهای آمریکایی شد. زیرا این حمله ها که ناشی از آمریکا ستیزی بود به حمایت ایران انجام شد و در نتیجه این مذاکرات سربازان آمریکایی از امنیت بیشتری برخوردار شدند.

از زمانی که اوباما کاخ سفید را به دست گرفت ایران چندین بار در مذاکرات چندجانبه مربوط به افغانستان شرکت کرد و توافق کرد تا به حمایت از ثبات و پایداری در افغانستان بپردازد.

علی رغم تنش های فزاینده بین ایران و آمریکا، ایران وزیر امورخارجه خود- علی اکبر صالحی- را به کنفرانس BONN که به ریاست آمریکا در دهمین سالگرد پیمان تشکیل دولت حامد کرزای برگزار می شد، فرستاد. صالحی و هیلاری کلینتون در این نشست در یک ردیف نشستند اما با یکدیگر کلامی سخن نگفتند. به همین ترتیب دیپلمات های دو کشور هم در طول سالها با یکدیگر ارتباط استراتژیک نداشتند.

تاریخ، امیدی برای آینده

تاریخ دو کشور نشان می دهد برقراری ارتباط امکان پذیر است و می توان به منافع هر دو کشو تحقق بخشید. یکی از بهترین فرصت های از دست رفته، پس از حملات 11 سپتامبر 2001 بود که آمریکا برای براندازی طالبان اقدام کرد. پس از ابراز همدردی مردم ایران و پیام رییس جمهور وقت ایران (محمد خاتمی) مبنی بر محکومیت آن، آمریکا می توانست ایران را برای همکاری در جهت براندازی طالبان آماده کند. ایران نیز به علت قتل عام شیعیان افغان و کشته شدن دیپلمات های ایرانی توسط نیروهای القاعده در سال 1998 در شهر مزار شریف افغانستان، قطعا راضی به همکاری می شد.

رییس جمهور وقت ایران (محمد خاتمی) بیان کرده بود آماده همکاری اطلاعاتی و تبادل نظر با آمریکا درخصوص ایجاد یک ارتش مشترک در افغانستان برای مبارزه با خطر القاعده می باشد.

نیروهای قدس ایران نیز می توانست برخلاف نیروهای اطلاعاتی پاکستان که اطلاعات اشتباه به ارتش آمریکا می داد، اطلاعات درست را فراهم کند و بازوی کمکی آمریکا در افغانستان باشد.

دیپلمات های برجسته ایرانی هم برای کمک به افغانستان اعلام آمادگی کرده بودند. این فرصت ها می توانست ماهیت روابط ایران و آمریکا را تغییر دهد. اما جورج بوش از روی نادانی و بی سیاستی برچسب "محور شیطان" را بر ایران چسباند و ایران را هم ردیف کره شمالی و رژیم صدام حسین قرار داد.

بررسی شرایط امروز با توجه به قدرتمندی ایران

اکنون شرایط امروز با توجه به تحریم های آمریکا، همکاری آمریکا با اسراییل بر علیه ایران و لفاظی های سیاسی بسیار سخت تر شده و فضای مذاکره را تنگ تر کرده است. از طرف دیگر ایران نیز با دستیابی به توان هسته ای و با کسب انگیزه و اعتماد به نفس جهت مبارزه با تهدیدها و تحریم های آمریکا، ایران انعطاف پذیری کمتری را به آمریکا نشان می دهد. سیاست جورج بوش در قبال ایران بسیار غلط بود، او تصور می کرد که دولت ایران همچون رژیم صدام حسین خواهد شد اما پس از شکست ارتش آمریکا در عراق و مشخص شدن نفوذ ایران بر شیعیان عراق، محاسبات بوش هم بهم خورد و پایه های محکم تر خصومت ها بین ایران و آمریکا بنا شد.

ایران با سرکار آمدن محمود احمدی نژاد در دو نکته بسیار راهبردی، نفوذ ایران در عراق و قدرت هسته ای، پیشرفتی به سرعت موشک کرد و راه برگشت آمریکا را به ایران سخت تر کرد. پیش از به قدرت رسیدن احمدی نژاد، آمریکا با ترس از قدرت نظامی و بالاخص قدرت هسته ای ایران به سه کشور از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان پیوست و در نهایت گروه 1+5 را شکل گرفت و این گروه عضو دائم شورای امنیت شد. پیوستن آمریکا به این گروه برای آن بود که آمریکا از سایه توان هسته ای ایران در امان باشد.

این گروه نیز با درخواست هایی که پذیرش آن برای ایران سخت بود از جمله تعلیق غنی سازی اورانیوم به عنوان پیش شرط آغاز مذاکرات، چالش عمیق تری را پیش رو قرار داد.

اوباما و پرتاب آخرین تخته طاس نرد (امتحان آخرین شانس ها)

با توجه به لحن بوش، اوباما می دانست خشونت در برابر ایران کارساز نیست. لذا او با لحنی بسیار نرم تر و احترام آمیز کار خود را شروع کرد و سال نو ایرانی را به زبان فارسی تبریک گفت. این نرمی و ملاطفت برای برقراری کانال ارتباطی با سران ایرانی صورت گرفت. اوباما همچنین دو نامه شخصی برای آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشت. متاسفانه چون ایران در سال انتخابات پرتنش ریاست جمهوری خود به سر می برد، باز هم فضای مناسب مذاکرات برقرار نشد.

به نظر بسیاری از کارشناسان در رابطه با اصلی ترین موضوع مربوط به ایران یعنی برنامه هسته ای آن، که یک دهه است اذهان جهانی را به خود مشغول کرده است، نباید مخالفت جدی کرد. با توجه به نیاز ایران به سوخت بیشتر برای تحقیقات رآکتورهای هسته ای جهت ساخت ایزوتوپ های پزشکی، آمریکا می توانست از فرصت استفاده کند و پیشنهاد خارج کردن ذخیره اورانیوم غنی شده با درصد کم را از ایران به آمریکا برای تبدیل به سوخت رآکتوری بدهد و به جای موضع گیری در برابر پیشرفت هسته ای ایران، با این کشور همکاری کرده تا امروز از خطر ایران هسته ای نترسد.

سعید جلیلی دبیر ارشد و سخنگوی ایران در مذاکرات ژنو در اکتبر سال 2009، توافق کرد با بیل برنز- معاون امور سیاسی وزارتخانه دولت آمریکا- گفتگوی دیپلماتیک داشته باشد. اما بنا به شرایط سیاسی داخلی ایران و مخالفت های مقامات این کشور، موفقیت مذکور حاصل نشد.

در مذاکرات گروه 1+5 با ایران در استانبول و بغداد، طرف غربی از ایران درخواست توقف غنی سازی اورانیوم در سطح بالا را داشت اما مقامات ایرانی که درحال حاظر راهی را تا ساخت کلاهک هسته ای و پرتاب آن با موشک های بالستیک ندارند، هرگز چنین درخواستی را قبول نکردند.

اکنون که در چند قدمی ایران هسته ای قرار داریم دیگر " پرتاب تخته نرد" به عنوان آخرین شانس، کمترین امید موفقیت را دارد. اگر لجبازی های بیهوده در این دو دولت نبود، آمریکا به جای سرسختی با ایران می توانست همکاری های سازنده کند و خطرات این کشور هسته ای را در جهت منافع خود خنثی سازد.

پیشنهادهای اسلوین به اوباما/مذاکره رو در رو با ایران

اکنون بعد از شکست های پی در پی در مذاکرات، پیشنهاد من به شخص اوباما و به دور از هرگونه دخالت دیگر مقامات آمریکایی این است که به طور جدی پیگیر مذاکره مستقیم و رودررو با دولت ایران باشد. آمریکا باید از میدان گروه 1+5 خارج شود. اوباما می بایستی اشتباه دولت بوش را که ایران را خطاب به "شیطان" کرد را جبران کند و مشکل اساسی ما را با ایران حل کند. اگر روابط ایران و آمریکا اصلاح شود، دیگر دلیلی برای ترس از ایران وجود ندارد. تنها مذاکره و گفتگوی رو در رو می تواند مشکلات را کاهش دهد و تندروی ها را خنثی کند.

در ملاقات های خصوصی، اوباما از سرسختی آیت الله خامنه ای رهبر ایران، برای تشنج زدایی بین تهران و واشنگتن شکایت کرد. من در برابر ناامیدی اوباما به ویژه پس از برگزاری مذاکرات مسکو، به او اعلام کرده ام که دیپلمات های دو کشور را در سازمان ملل، انجمن های چندجانبه و کشورهای خارجی، کانال ارتباطی خود قرار دهد. دوبینز، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل هم این پیشنهاد را بارها تکرار کرده است و اظهار داشته که در این مرحله، مذاکره دیپلمات هایمان سازنده تر از مذاکره مقامات ارشد می باشد. اگر مقامات ایرانی بازهم سرسختی نشان بدهند دیگر شرم و خجالت ردکردن این تماس ها برعهده ایران می باشد نه آمریکا.

ما مسائل مهم تر از برنامه هسته ای ایران برای مذاکره داریم/ برنامه هسته ای یک بهانه برای برقراری ارتباط است

موضوعات گفتگو ها باید فراتر از برنامه هسته ای باشد. هنوز زمینه برای چانه زنی های سفت و محکم در جهت تعلیق غنی سازی اورانیوم مناسب نیست لذا باید از هر بحث و جدلی که منجر به از بین رفتن فضای مذاکره باشد دوری کرد.

در صورت ایجاد فرصت گفتگو، این موارد روی میز مذاکره بیاید

1- مذاکرات نظامی- نظامی. گروه های نظامی دو کشور باید پای بحث و گفتگو در رابطه با مسایل نظامی- دریایی بنشینند تا جلوی تصادم و برخورد را در منطقه پرهیاهوی خلیج فارس بگیرند و جنگ در این منطقه را که اهم منافع آمریکا را دربر می گیرد، تعدیل کند. چنین گفتگویی باید در کشور بی طرفی مانند قطر صورت بگیرد.

2- تشکیل یک محکمه امنیتی برای مذاکره، از یک طرف بین کشورهای حاشیه خلیج (فارس)، ایران و آسیای مرکزی و جنوبی و از طرف دیگر ارتش نظامی آمریکا و هم پیمانانش. آمریکا این مذاکرات را باید به طور برنامه ریزی شده در دستور کار قرار دهد زیرا ایران نیروی قدرتمند در مبارزه با دزدی دریایی می باشد.

3- ارائه پیشنهادهای هسته ای جامع تر و درنظر گرفتن حق ایران مبنی بر غنی سازی 5 درصد اورانیوم سطح235 در ازای تصویب و به کارگیری پروتکل افزوده NPT. آمریکا باید به کمک روسیه درمسیر حرکت "گام به گام" پیشروی کند و در برابر اقدامات مثبت ایران، پیش نویس نقشه استراتژیک را برای حذف تحریم های مربوط به برنامه هسته ای ایران تهیه کند. چنانچه ایران نیز به نقشه راه مذکور پاسخ مثبت دهد و سانتریفیوژهای خود را مطابق با استاندارد سازمان بین المللی انرژی اتمی کند، آمریکا و اسراییل نیز باید حرف های خود را مبنی بر حمله به سایت های مشکوک ایران پس بگیرند و رفتار توام با احترام داشته باشند.

4_ مذاکرات دوجانبه درباره افغانستان. از آنجایی که ایران همسایه افغانستان و پاکستان می باشد، دیدار از ایران بسیار مهم است. چنانچه باب گفتگویی باز شود، باید مشورت هایی برای ایجاد پروژه های اقتصادی در مناطق غربی این کشور بین ایران و آمریکا صورت بگیرد و بدین ترتیب مشکل قاچاق مواد مخدر حل شود. همچنین آمریکا باید مانع از مخالفت غرب در به رسمیت شناختن نقش ایران در سرمایه گذاری های غرب افغانستان باشد. زیرا وجود ایران به عنوان گذرگاه و کانال ارتباطی با تجارت در افغانستان و آسیای مرکزی بسیار مهم است.

5- مذاکره با محوریت خاورمیانه بدون سلاح هسته ای. مادامی که اسراییل صاحب ذراتخانه ها و کلاهک های هسته ای می باشد، ترغیب دیگر کشورها به خصوص ایران، جهت نداشتن سلاح و چرخه سوخت هسته ای بسیار سخت است. آنچه مشخص می باشد، اسراییل به شدت از دستیابی ایران به توان هسته ای و نفوذ این کشور در میان کشورهای عربی به شدت نگران است. اسراییل هم باید موضع خصمانه خود را در برابر ایران اصلاح کند و اطلاعات هسته ای خود را فاش کند تا بتوان ایران را راضی به همکاری و دریافت درست اطلاعات هسته ای اش کرد.

درنهایت می توانم بگویم اوباما باید غرور خود را کنار بگذارد و از آیت الله خامنه ای رهبر ایران که تصمیم گیرنده اصلی در سیاست خارجی این کشور می باشد، درخواست کند تا شکاف اولیه برای آغاز مذاکرات را ایجاد کند. در این راستا ممکن است اوباما به علت حمایت از تحریم های سخت برعلیه ایران با برخوردهای بدی مواجه شود، اما باید در این سالی که انتخابات وی نیز در راه است نسبت به تهران نرمی و ملاطفت نشان دهد. برای ترمیم شکاف های سیاسی تهران- واشنگتن عذر و بهانه ای باید تراشید تا به این امر مهم که شروع هرچه سریعتر مذاکرات می باشد نائل شد.

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

شنبه 10 تیر 1391  12:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها