چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تحوّل محتوا و انگیزه دعا در کودکان و نوجوانان ایرانی، با رویکرد تحول شناختی و با روش مقطعی انجام شده است. 157 دانشآموز دختر و پسر 6 تا 17 ساله شهر قم به صورت خوشهای انتخاب شدهاند. دادههای پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمهساختیافته گردآوری و توسط پنج کارشناس نمرهگذاری شده است.
پس از محاسبه ضرایب اعتبار درجهبندی داوران از طریق روش همبستگی درون طبقهای و بررسی روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی، دادهها با روش تحلیل واریانس یک و چند راهه و تحلیل فراوانی بررسی شده است.نتایج نشان میدهد که با افزایش سن، سطح محتوا و انگیزه دعا نیز افزایش و دگرگونی مییابد. و نیز روند تحول محتوا و انگیزه دعا در کودکان دارای مراحل ذیل است: دعاهای فردی مادی سطح پایین، دعاهای مادی-اجتماعی محدود و اخلاقی-معنوی فردی، دعاهای اجتماعی گسترده برخاسته از اعتقاد به خداوند، دعاهای کمالجویانه دنیوی و روانی و دعاهای کمال جویانه معنوی و اخروی.
کلیدواژهها: تحول، مرحله، دعا، انگیزه دعا، کودکی و نوجوانی
مقدمه
تمایلات مذهبی یکی از جنبههای مهم زندگی معنوی انسانها از گذشتههای دور تا کنون بوده است. ارتباط با خداوند، به ویژه در قالب دعا نیز یکی از مهمترین نیازها و از جمله عوامل رشد و تکامل انسان تلقی میشود،1 از اینرو، دانشمندان در حوزههای گوناگون، بهویژه روانشناسی به موضوع دعا توجه کرده و آن را از جنبههای مختلفی، مانند ارتباط با سلامت تن و روان، ایجاد آرامش در افراد و نیز چگونگی و روند تحوّل فهم آن، مطالعه و بررسی کردهاند.2 یکی از زمینههای پژوهش در حوزه دعا، روند تحول محتوا و انگیزه آن در کودکان و نوجوانان بوده است.
پژوهشگرانی، همچون گلدمن،3 لانگ و همکاران،4 وولی5 و چاری و نصیرزاده6 بخشی از پژوهش خود را به انگیزه دعا اختصاص داده و با استفاده از روشهای بالینی و مصاحبه، دریافتهاند که فهم کودکان و نوجوانان از دعا، به موازات تحوّل شناختی آنها، از الگوی مرحلهای پیاژه پیروی میکند.از سوی دیگر، با آنکه در بسیاری از پژوهشها بر ماهیت تحوّلی مفاهیم دینی و درک کودکان و نوجوانان تأکید شده است، پژوهشگرانی مانند وولی و فلپس معتقدند که عوامل و پدیدههای مرتبط با فرهنگ، خرده فرهنگها و نیز آموزش، با تحوّل فهم دعا ارتباط دارد، به گونهای که تحوّل مفهوم دعا در کودکان خانوادههای مذهبی، سریعتر و عمیقتر است.
7 بر این اساس، هر چه آموزشهای دینی، شفافیت بیشتر و ابهام کمتری داشته باشند، مفاهیم و هویت دینی نیز استحکام و انسجام بیشتری دارند.بیتردید، شرایط و آموزههای دینی اسلام تا حد زیادی با سایر ادیان از لحاظ محتوا و شکل متفاوت است و این تفاوت میتواند به تبیینی متفاوت از مراحل تحوّل محتوا و انگیزه دعا و سایر مفاهیم دینی و نیز گستره سنی هر مرحله منجر شود.
وابستگی تحوّل مفاهیم دینی، بهویژه فهم دعا به ویژگیها و ساختارهای فرهنگی و دینی، مبتنی بودن یافتههای مربوط به تحوّل مفاهیم مذهبی و دعا در کودکان و نوجوانان بر پژوهشهای انجام شده در جوامع غربی و سکولار، متأثر بودن آنها از مفاهیم مسیحیت و سرانجام نیاز به توجّه به خصوصیات آموزه های دینی و نوع آموزش هایی که در جامعه اسلامی وجود دارد، این مسئله اساسی را ایجاد میکند که تحوّل فهم دعا در کودکان مسلمان ایران به عنوان یک فرهنگ متمایز از نظر نوع باورهای دینی، چه مراحلی دارد.
به سخن دیگر، مسئله این پژوهش، کشف مراحل تحوّل فهم کودکان و نوجوانان مسلمان ایرانی از دعا و نیز مقایسه آن با مراحل فهم دعا در سایر فرهنگها و ادیان با تأکید بر آموزه های اسلامی است. از سوی دیگر، به نظر بعضی از نویسندگان آموزش مفاهیم دینی، قرار گرفتن کودکان و نوجوانان در معرض فرهنگ دینی یا شیوههای تربیتی مبتنی بر آنها میتواند بر فهم کودکان و نوجوانان از این مفاهیم سرعت ببخشد و آن را عمیقتر سازد.8
به هر حال، در پژوهش حاضر تلاش میشود تا به منظور بررسی و تأیید رابطه بین آموزش و محیط آموزشی از یک سو، و محتوا و انگیزه دعا از سوی دیگر، و روشن شدن تفاوت ها یا شباهت های احتمالی میان گروههای مختلف، به مقایسه فرایند تحوّل در مدارس عمومی (که آموزش در آنها به صورت معمولی انجام می شود) با مدارسی که به تربیت دینی دانشآموزان خود اهتمام بیشتری میورزند، پرداخته شود.
مفهوم، محتوا و انگیزه دعا از دیدگاه اسلام
دعا از ریشه «دَعَوَ» به معنای خواندن، دعوت کردن، عرض حاجت و استمداد است و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است.9 ابنمنظور برای واژه دعا معانی و مصادیق ذیل را آورده است: «دعا به معنای استغاثه، عبادت، خواندن خداوند (ثناء و حمد الهی، طلب کردن رحمت و مغفرت و درخواست لذّات مادّی دنیوی) و رغبت به سوی خداوند است.10 در تبیین حقیقت دعا در المیزان چنین آمده است: «دعا آن است که از قلب برخیزد و زبان فطرت، آن را طلب کند، نه اینکه زبان هر طور خواست حرکت کند». 11 بنابراین، گرچه دعا در ظاهر درخواست رفع نیازهای مادّی و معنوی است، ولی در واقع، اعتراف به بندگی، فقر و عجز انسان در برابر خداوند است.
دعا باید با خواست جدّی قلبی همراه باشد، از اینرو، است که دعا «مخ» تمام عبادات است و اظهار بندگی در برابر مالکیت مطلق الاهی است.12 با توجّه به مطالبی که گفته شد، منظور از دعا در این نوشتار، این است: «ارتباطی آگاهانه و خاضعانه با خداوند که با نوعی از تمجید یا سپاس و یا درخواست (نیازی مادّی فردی و اجتماعی تا نیازی معنوی و فطری) همراه است، چه با زبان سر و چه با زبان دل».
انگیزههای دعا
نوع درخواست یا محتوای دعا از مهمترین عوامل ایجاد انگیزه در دعا کننده است که می تواند به دو دسته تقسیم شود: درخواست برای کارهای دنیایی و این جهانی و درخواست برای کارهای معنوی و آن جهانی.
درخواستهای مادّی و دنیایی
دعاهای مادّی خود، مراحلی دارند که با تحوّل شناختی و عاطفی افراد متحوّل می شوند و میتوان آنها را به صورت دعا از امور مادّی کوچک برای خود تا در خواست های مادّی مهم برای آشنایان و همه مردم دستهبندی کرد. دعاهای مادّی و دنیایی از این جهت مطلوب هستند که نشاندهنده احساس ضعف بنده و احتیاج او به ارتباط با قادر متعال و مدد گرفتن از اوست که موجب امیدواری به موفقیّت و پیشرفت و در عین حال، جلب عنایات الاهی میشود، چون مفهوم آن، اعتراف به عجز و ناتوانی بنده به درگاه خداوند متعال است.
در خواستهای معنوی
در قرآن کریم نزدیک به 110 مرتبه واژه «رَبَّنا» در قالب دعا به کار رفته است که بخش عمده آن، در خواست های معنوی است، مانند درخواست رهبران صالح،13 برپاداری نماز،14 عدم تمایل به باطل پس از هدایت،15 پذیرفته شدن عمل،16 علم،17 ایستادگی در راه حق،18 سعه صدر،19 و مضامین دیگر. نمونههای دیگر دعاهای معنوی عبارت است از: درخواست کمال نفس، تعالی روح، امور معنوی، حصول معرفت، تقرّب به درگاه الاهی، تکامل در عبودیّت و حُسن ارتباط با خدا و چیزهایی که هرچه انسان در آنها ترقی و رشد داشته باشد، ارزش انسانی او افزوده میشود و وجهه خدایی و رحمانی او را قوت میدهد و به حقیقت انسانیّت نزدیک تر می سازد.
20 این ادعیه نیز بسیار مطلوبند و انسان ساز، اما وقتی با دید برتر به دعا نگاه شود، روشن می شود که بنده در مقام دعا و با حال اخلاص، نباید از خدا چیزی را غیر از خدا درخواست کند. ذات اقدس «الله» امور مادّی و معنوی بندگان را تأمین میکند و خود، بنده صالحش را از جهنم میرهاند و به بهشت میرساند؛ اما شایسته بنده نیست که از خدا چیزی غیر از او را طلب کند.
پس دعا کردن همیشه بدین معنا نیست که بنده از خداوند چیزی بخواهد؛ گاه دعا، یعنی از خدا، خود او را خواستن، و این والاترین و با شکوهترین مرتبه دعاست که بیش از هر جا و در عالیترین شکل خود، در نیایشهای رسیده از معصومان(ع) یافت میشود، چنان که امام سجادمی فرمایند: «خدایا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و اینکه در پی کاری روم که مرا به عشق تو پیوند دهد».21 در این معنا انگیزه دعا انقطاع بنده است به پیشگاه پروردگار از سوای او، و زاری و فروتنی که بزرگ ستایش است. کمال انسان در این است که در مقابل خدا ذوب شود و استقلالی برای خود نبیند و خود را وابسته به او بداند. هر چقدر این نیازمندی و تذلل در پیشگاه حق بیشتر باشد به او نزدیکتر است.22
تحوّل محتوا و انگیزه دعا از دیدگاه روانشناسان
روانشناسانی، مانند گُلدمَن، الکایند و وولی و اسپلیکا بخشی از پژوهشهای خود را به بررسی تحولی محتوا و انگیزه دعا اختصاص داده اند. گلدمن در بخشی از فصل دوازدهم کتاب خود با عنوان مفهوم دعا23 محتوای دعای کودکان را با این پرسش که «کودکان برای چه چیز دعا میکنند؟» بررسی کرده است. وی بر این باور است که آنها بیشتر از دعاهایی که در کلیسا، مدرسه یا همایش های روزانه شنیده اند، تقلید میکنند. محتوای دعای کودکان با افزایش تجربه و بالا رفتن آگاهی اجتماعی در آنها و شاید پر حجم شدن دامنه لغات آنها ارتباط مستقیم دارد. گلدمن محتوای دعاهای دانشآموزان را به طبقههای زیر تقسیم می کند:
1. دعاهای ناخالص، مادیگرایانه و خودخواهانه؛24
2. دعاهای نسبتاً ناخالص، مادیگرایانه و خودپسندانه؛25
3. دعاهای خالصتر ومعنویتر، روحانیتر و نوع دوستانهتر.26
یافتههای پژوهشی وی نشان داده است که میزان بروز دعا برای خانواده و خویشاوندان از سال دهم به بعد افزایش مییابد. سال دوازدهم به علت شکلگیری ارتباط دوستانه پرشور، دعا برای دوستان افزایش مییابد. دعا برای دیگران، از لحاظ میزان بروز، یکنواختی تعجب برانگیزی را به استثنای سال های 6 و 10 نشان میدهد. نتایج کلی، افزایش تدریجی در دعاهای نوع دوستانه را نشان میدهد که اوج آن، حدود سال های 12 و 13 می باشد. این نکته هم قابل توجه است که دعا برای دیگران در حقیقت، نوعی دعا برای خویشتن است که به نظر نوع دوستانه میآید. این نوع دعا فراوان است و طبق خودخواهی ذاتی نوجوان می باشد.
از سوی دیگر، دعا برای خویشتن هم الزاماً عبادتی خودخواهانه نیست، اما نوعی دعاست که در آن، شخص، دریافت کننده یا اعطا کننده می-باشد. فراوانی دعا به منظور سپاسگزاری، در سالهای 9 و 10 اتفاق میافتد و کاهش آهسته آن در سالهای واپسین است. میزان دعا برای هدایای مادّی در سال های 6 و 7 در اوج خود است و بعد از این سنین به طور آشکار کاهش مییابد.27 یافتههای پژوهش گلدمن روی کوکان و نوجوانان 6 ـ 16 ساله نشان میدهد که بهطور کلی دعا در شرایط ناگوار، نسبتاً فراوان بوده است؛ همچنین دعاهایی که در ارتباط با بیماری و به منظور بهبود و حفاظت در برابر خطر، هم برای خود و هم برای دیگران میباشد نیز، نسبتاً فراوان است.
جدای از دعا برای خانواده این دعاها بیشترین میزان بروز را دارد. در کودکان و نوجوانان میزان بروز دعاهایی که به منظور مصونیت و حفاظت از جسم خود میباشد بهطور پیوسته و مداوم و به موازات سن و سال تقریباً در سیزده سالگی بیشترین افزایش را دارد. لانگ و همکاران نیز فهم کودکان دوره ابتدایی از نظر ماهیت، مضمون و تأثیر دعا را ارزیابی کردهاند. این پژوهش روی 160 دانشآموز پسر و دختر (5 ـ 15 ساله) که در وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی متوسط به بالا بودهاند، انجام شده است. آنها در این پژوهش که از طریق مصاحبه انفرادی و با روش بالینی انجام گرفته است، به این نتایج دست یافتند: محتوای دعا در کودکان 5 ـ 7 ساله با ارضای آرزوهای شخصی در ارتباط است.
همراه با بالا رفتن سن، محتوای دعا از درخواست برای خود تا شکرگزاری از آنچه خداوند داده است، تحول مییابد. دعاها از درخواستهای خودخواهانه فاصله گرفته و به در خواستهای نوعدوستانه و انسانیتر، از قبیل صلح و دوری از فقر و شفای بیماران گرایش بیشتری پیدا میکند. بنابراین، بچه های بزرگتر دعا را خیلی انتزاعی تر، عینیتر و متمایزتر از بچه های کوچک تر تصور میکنند. آنها در مصاحبه خود از پرسشهای نیمه تمام، مانند «من معمولاً هنگامی عبادت می کنم که... و گاهی اوقات من عبادت میکنم برای...» استفاده کردهاند و نتایج ذیل را گزارش کرده اند: بچه های خردسال در زمانها یا مکانهای خاصی عبادت و دعا میکنند.
برای مثال، قبل از غذا خوردن یا در کلیسا، ولی بچه های بزرگ تر در پاسخ به احساسات خاصی به طور خودجوش برانگیخته می شوند. بنابراین، بچههای بزرگتر هنگام نگرانی، ناراحتی، تنهایی یا هنگام درد سر و بیماری یا روزهای یکشنبه دعا میکنند. از جمله اطلاعات فرعی این پژوهش این است که احساسات منفی، در مقایسه با احساسات مثبت، انگیزه خیلی بیشتری برای دعا کردن فراهم میکنند.28 وولی و فلپس هم مراحل مفهوم دعا را مطالعه کردهاند. افرادی که در این مطالعه مشارکت داشتهاند، 99 دختر و پسر 3 ـ 8 ساله که از شهری در جنوب غربی ایالات متحده امریکا انتخاب شدهاند. آنها متعلق به محیطهایی از طبقه متوسط تا بالاتر از متوسط و عمدتاً سفید پوست بودهاند.
پرسشهای مصاحبه به آگاهی و تجربه کودکان از دعا، باور آنها به کارآمدی دعا و فهم آنها از کارکرد یا روند دعاکردن ناظر بوده است. بیشتر والدین گزارش کردند که کودک خود را به شرکت در فعالیتهای دینی نسبتاً ترغیب میکنند.29 چاری و نصیرزاده در پژوهش خود درک کودکان از دعا را بررسی کردهاند. آنها درباره دعای گروه سنی کودکان چنین نتیجه گرفتهاند: کودکان با وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایین، زمان خاص و موقع نیاز بیشتر دعا کرده و کودکان با وضعیت اقتصادی – اجتماعی بالا به دعا کردن هنگام حضور در مکان های خاص و همیشه دعا کردن گرایش بیشتری نشان میدهند. میتوان گفت که کودکان در وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین به انجام اعمال مذهبی به شیوه زمان بندی شده گرایش بیشتری دارند.
در بین درخواست هایی که کودکان از طریق دعاهای خود از خداوند داشتهاند به طور کلی بیشترین درخواست های تمنّا شده به ترتیب دعا برای خود فرد، برای والدین و سایر اعضای خانواده کودک بوده است. دعا برای آموزگار و اهداف متعالی، همانند امام عصر، کشور اسلامی و شهدا رتبه آخر دعاهای کودکان را به خود اختصاص میداده است. این یافته به اهمیت دعا برای برآورده شدن حاجت های شخصی در کودکان اشاره شده است. به طور کلی یافتههای این پژوهش، بیانگر وجود تفاوتهای تحولی بر پایه سن، و تفاوتهای فرهنگی بر اساس وضعیت اجتماعی – اقتصادی کودکان در شکلگیری برداشت آنان از مذهب و مفاهیم مربوط به مذهب است.30
روش پژوهش
پژوهش حاضر بر اساس یک طرح تحقیق مقطعی31 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را همه دانشآموزان دختر و پسر 6 ـ 17 ساله مدارس عادی و مدارس مبتنی بر آموزشهای دینی و اخلاقی ویژه شهر قم تشکیل میدهد. پیش فرض گروه نمونه، شامل 170 دانشآموز بوده که با روش خوشهای انتخاب شدهاند. با حذف مصاحبههای خدشهدار، حجم نهایی مورد مطالعه به 157 نفر رسیده که شامل 82 نفر (2/52 درصد) پسر و 75 نفر (8/47 درصد) دختر شده است. از بین کل گروه نمونه، 74 نفر (48 درصد) از مدارسی انتخاب شدهاند که در آنها به آموزش های مذهبی بیشتر توجه می شود و 83 نفر (52 درصد) نیز متعلق به مدارس عادی هستند.
با توجه به ماهیّت تحولی مطالعه حاضر، گردآوری داده ها بر اساس روش بالینی32 و بهکارگیری مصاحبه نیمه ساختیافته انجام شده است. به منظور ساماندهی مصاحبه، نخست، یافتههای پژوهشی و مبانی نظری مربوط به تحول مفهوم دعا بررسی شده، سپس با توجه به مصاحبه های انجام شده در پژوهشهای پیشین، پرسشهای اصلی مصاحبه طراحی گردیده است. سرانجام، پرسشها توسط چند متخصص در حوزه روانشناسی، علومتربیتی، روانسنجی و علومدینی ارزیابی و اصلاحات لازم انجام شده است. براین اساس، برای بررسی انگیزه دعا هشت پرسش اصلی طراحی شد که به شرح زیر تعریف و نمره گذاری می شود:
جدول 1: پرسشهای مصاحبه برای ارزیابی انگیزه دعا
شماره |
سؤال |
شماره |
سؤال |
1
2
3
4
|
چرا شما دعا می کنی؟
اگر انسان دعا نکنه چی میشه؟
تو سختی بیشتر دعا می کنی یا آسانی؟ چرا؟
آیا ندایی از درون شما را به دعا کردن فرا میخونه؟ چطور؟
|
5
6
7
8
|
بیشتر برای خودت دعا می کنی یا دیگران؟ چرا؟
موقع دعا کردن به خداوند چی میگی؟
دخترها و پسرها معمولاً
برای چه چیزهایی دعا میکنن؟ چرا؟
خوبه چه چیزهایی از خداوند بخواهیم؟ چرا؟
|
نمرهگذاری در دامنهای بین 1 ـ 6 به ترتیب زیر صورت گرفت:
نمره 1: دعاهای فردی مادی سطح پایین نمره 2: دعای فردی مادیگرایانه در سطحی بالاتر، نمره 3: دعاهای مادی ـ اجتماعی محدود و اخلاقی – معنوی فردی، نمره 4: دعاهای اجتماعی گسترده برخاسته از اعتقاد به خداوند، نمره 5: دعاهای کمالجویانه دنیوی و روانی، نمره 6: دعاهای کمالجویانه معنوی و اخروی.
نمرهگزاری و اعتباریابی مصاحبه
به منظور درجهبندی آزمودنیها، متن کامل هر مصاحبه، بر اساس راهنمای نمرهگذاری توسط پژوهشگر و چهار متخصص آشنا به مسائل تحولی به گونه مستقل، درجهبندی شده است. برای این منظور، هر داور، مجموع پاسخهای مصاحبهشوندگان را در مورد هر مؤلفه به دقت مطالعه کرده و نمره درنظر گرفته شده را یادداشت نموده است. به منظور اطمینان به اعتبار درجهبندی کنندگان (داوران) از روش همبستگی درونطبقهای33 (ICC) استفاده شده است. این روش برای بررسی اعتبار بین دو یا چند درجهبندی کننده در مواقعی بهکار میرود که مقیاس نمرهگذاری فاصلهای یا طبقهای مرتبشده باشد.
افزون بر این، همبستگی درونطبقهای به عنوان نسبت واریانس بینگروهها به واریانس کل در نظر گرفته شده است. نتایج محاسبات نشان میدهد که ضریب اندازه واحد انگیزه دعا، که بیانگر اعتبار درجهبندی یک داور واحد است، برابر با 55/0 است که نشان می دهد سطح نسبتاً بالایی از همگونی نمرهها در یک درجه بندی کننده نسبتاً مطلوب است.
مقدار ضریب اعتبار اندازههای متوسط که در واقع نزدیک به ضریب آلفای کرونباخ است و واحد تحلیل میانگین همه درجهها یا نمرهها است، برای انگیزه دعا 85/0 و از لحاظ آماری معنادار است که نشان میدهد بین پنج داورِ پژوهش حاضر، سطح بسیار بالایی از همگونی درونی وجود دارد. به منظور بررسی روایی ابزار پژوهش حاضر، و اطمینان از اینکه مصاحبه از روایی کافی بهرهمند است، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است.
روش تحلیل دادهها
برای تحلیل دادهها از دو روش کمی و کیفی استفاده شده است:
الف) روش کمی
برای تحلیل نمرهها افزون بر بهکارگیری شاخصهای آمار توصیفی، مانند فراوانی و درصد پاسخها و نیز تشکیل جدول متقاطع، از آزمون تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت مفاهیم تحوّلی در گروههای سنی مختلف استفاده شده است. افزون بر این، همگونی میانگینهای گروههای سنی نیز به منظور طبقهبندی کردن گروههای سنی مختلف نیز بررسی شده است. همچنین به منظور مقایسه مدارس عادی با مدارس با آموزشهای ویژه دینی در نمره محتوا و انگیزه دعا از آزمون t استودنت و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شده است.
ب) روش کیفی
به منظور فراهم آوردن درک بیشتر از پاسخ آزمودنیها و انطباق آنها با مؤلفه انگیزه دعا، دادهها بررسی کیفی شده است.
یافتهها
الف) تحلیل کمی
در این بخش، مشخصههای آمار توصیفی نمرههای مربوط به انگیزه دعا به تفکیک هر سن و نیز خلاصه آزمون تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت گروهها و آزمون مقابله شفه برای مقایسه زوجی میانگین گروهها محاسبه شده است. چنانکه در جدول 2 دیده میشود، به طور کلی میانگین نمرهها با افزایش سن گروه نمونه بیشتر میشود. کمینه و بیشینه نمرهها نیز در مؤلفه انگیزه دعا در بین گروههای سنی از الگوی یکنواخت افزایشی پیروی نمیکند.
برای نمونه، در گروه سنی 10 سال، حداکثر نمره برابر با 5 است، در حالی که این شاخص در گروههای سنی 15 و 16 سال، بالاتر از 5 و درگروه سنی 17 سال، کمتر از 5 به دست آمده است. افزون بر این، در گروه 16 سال هیچ نوجوانی نمره کمتر از 2/4 به دست نیاورده است، در حالی که در گروه 17 سال مانند گروه 13 سال، کمینه نمره برابر با 2/3 است.
جدول 2: مشخصههای آمار توصیفی، خلاصه آزمون تحلیل واریانس و مقابله پستجربی شفه نمرههای مؤلّفه انگیزه دعا برای همه گروههای سنی
سن |
میانگین |
انحراف استاندارد |
کمینه |
بیشینه |
شفه |
6 |
91/1 |
54/0 |
2/1 |
8/2
|
8>تا17 |
7 |
15/2 |
66/0 |
0/1 |
2/3
|
10>تا17 |
8 |
91/2 |
50/0 |
2/2 |
8/3
|
6<، 13>تا17 |
9 |
10/3 |
63/0 |
2/2 |
2/4
|
6<، 15>تا 17 |
10 |
66/3 |
70/0 |
6/2 |
0/5
|
6 < و 7، 15 >تا 17 |
11 |
36/3 |
42/0 |
8/2 |
2/4
|
6< و 7، 15 >تا 17 |
12 |
73/3 |
44/0 |
0/3 |
6/4
|
6< و 7، 15 >تا 17 |
13 |
96/3 |
43/0 |
2/3 |
6/4
|
6< تا8، 16>تا 17 |
14 |
75/3 |
74/0 |
8/2 |
8/4
|
6<تا7، 15 >تا 17 |
15 |
84/4 |
50/0 |
6/3 |
4/5
|
6<تا 12 |
16 |
80/4 |
40/0 |
2/4 |
6/5
|
6<تا 12 |
17 |
64/4 |
64/0 |
2/3 |
6/4
|
6<تا 12 |
توجه:12/38 = (145، 11) F، 001/0 |
نتایج تحلیل واریانس نشان میدهد که بین گروههای سنی، از لحاظ انگیزه دعا تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آزمون شفه برای مقایسه زوجی میانگین گروهها در باره انگیزه دعا به قرار زیر است: میانگین نمره انگیزه دعا در گروه سنی 6 سال با گروه 7 سال، برابر و کمتر از سایر گروههای سنی مورد مطالعه است. میانگین انگیزه دعا در گروه سنی 7 سال با گروههای سنی 8 و 9 سال، یکسان است، اما از گروههای سنی 10 ـ 17 سال به گونه معناداری کمتر است. میانگین آزمودنیهای 8 سال در انگیزه دعا تنها از آزمودنیهای 6 ساله بیشتر است و در مقایسه با گروههای سنی 13 ـ 17 سال، میانگین کمتری به دست آوردهاند. بدین ترتیب، با گروههای سنی 9 ـ 12 سال، از لحاظ انگیزه دعا تفاوت معناداری ندارند.
میانگین انگیزه دعا در آزمودنی های 9 ساله از آزمودنی های 15 ـ 17 سال کمتر و از آزمودنی های 6 سال، بیشتر است. این گروه سنی با آزمودنیهای 7 ـ 14 سال تفاوت معنادار نشان نمیدهد. گروههای سنی 10 ـ 12 سال میانگین بیشتر و معناداری در مقایسه با گروههای سنی 6 و 7 سال دارند. اما میانگین انگیزه دعا در آنها کمتر از گروههای سنی 15 ـ 17 سال است. بدین ترتیب با گروههای سنی 8، 9، 13 و 14 سال تفاوت معناداری ندارند. آزمودنیهای 13 و 14 سال از آزمودنیهای 6 ـ 8 سال، میانگین بالاتری در انگیزه دعا به دست آوردهاند و با سایر گروههای سنی، تفاوت معناداری ندارند.در گروههای سنی 15 ـ 17 سال نیز میانگین مفهوم دعا از گروههای 6 ـ 12 سال بیشتر و از لحاظ آماری معنادار است، اما با گروههای 13 ـ 14 سال، تفاوت معناداری ندارند.
پی نوشت:
1. مرتضی مطهری، طهارت روح، ص32.
2. نهاد رهبری، همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان.
3. R. G. Goldman, "Religious thinking from Childhood to Adolescence", American Journal of Sociology, v 50, p 112-122.
4. D. Long et al., "The Childs Conception of Prayer", Journal for the Scientific Study of Religion, v 6, p 101-109.
5. J. D. Woolley & K. E. Phelps, "The development of children's beliefs about prayer", Journal of Cognition and Culture, v 1, p 139-167.
6. حسین چاری و راضیه نصیرزاده «تفاوت های جنس و سن و وضعیت اقتصادی – اجتماعی در باورهای مذهبی کودکان»، فصلنامه روانشناسان ایرانی، ش 13، ص 68-52.
7. J. D. Woolley & K. E. Phelps, "The development of children's beliefs about prayer", Journal of Cognition and Culture, v 1, p 139-167.
8. M. Tatala, "Development of prayer in adolescence and youth", Journal of Psychology and Counseling, v 1(7), p 113-116.
9. علیاکبر قرشی، قاموس القرآن، ج 2، ص 344.
10. جمال الدین محمد ابن منظور،. لسان العرب، ج 14، ص 258.
11. محمدحسین طباطبایی، المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 2، ص 33.
12. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص27.
13. ابراهیم: 40
14. بقره: 129
15. اسراء: 8
16. بقره: 127
17. طه: 114
18. آلعمران: 147
19. طه: 25
20. صافى گلپایگانى، لطفالله، نیایش در عرفات، ص 35.
21. محمدباقر مجلسی، بحار النوار، ج 91، ص 13.
22. الیاس نیکزاده، سر مرتبط، ص14.
23. The Concepts Of Prayer
24. crud, materialistic and very egocentric prayers
25. Prayer less crude, materialistic and egocentric.
26. more refind, spiritual and altruistic prayers.
27. R. G. Goldman, "Religious thinking from Childhood to Adolescence", American Journal of Sociology, v 50, p 112-122.
28. D. Long et al., "The Childs Conception of Prayer", Journal for the Scientific Study of Religion, v 6, p 101-109.
29. J. D. Woolley & K. E. Phelps, "The development of children's beliefs about prayer", Journal of Cognition and Culture. v 1, p 139-167.
30. حسین چاری و راضیه نصیرزاده، «تفاوت های جنس و سن و وضعیت اقتصادی – اجتماعی در باورهای مذهبی کودکان»، فصلنامه روانشناسان ایرانی، ش 13، ص 68-52.
31. Cross-Sectional
32. Clinical Method
33. Intraclass Correlation (ICC)
سیدمحمدرضا موسوینسب،دانشجوی مقطع دکتری مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
علی عسگری، استادیار دانشگاه تهران
عباسعلی شاملی، استادیار جامعه المصطفی العالمیه
منبع: فصلنامه روانشناسی و دین شماره 18
ادامه دارد..........