پاسخ به:مقالات امور دام و آبزیان
اين مطالعه در دو قسمت و بر روي 20 راس گاو شيري هلشتين (10 راس در هر قسمت) انجام گرفت. در قسمت اول، اجزاي مختلف شير شامل: تعداد سلول هاي سوماتيک، ميزان پروتئين، چربي، لاکتوز، سديم، پتاسيم، کلر و pH در قسمت هاي پيش شير، شير سيسترني، شير اصلي، شير انتهايي و شير باقيمانده بررسي و با يکديگر مقايسه گرديد. در قسمت دوم مطالعه، در يکي از کارتيه هاي پستان توسط تلقيح باکتري Staphylococcus aureus، تورم پستان حاد ايجاد گرديد و سپس اجزاي شير در قسمت هاي مختلف شير حاصل از کارتيه هاي عفوني و سالم اندازه گيري و با يکديگر مقايسه گرديد. در گاوهاي سالم تعداد سلول هاي سوماتيک و ميزان چربي در طول شيردوشي از روند صعودي برخوردار بوده و افزايش آنها در قسمت هاي انتهايي و باقيمانده شير نسبت به قسمت هاي ابتدايي و شير اصلي معني دار بود، در حاليکه ميزان پروتئين و لاکتوز در طول شيردوشي روند نزولي را نشان داده و اختلاف موجود بين قسمت هاي مختلف شير از نظر پروتئين، لاکتوز، سديم، پتاسيم، کلر و pH معني دار نبود. در کارتيه هاي عفوني نسبت به کارتيه هاي سالم، تعداد سلول هاي سوماتيک به طور معني داري افزايش يافت، در حاليکه ميزان لاکتوز از کاهش معني داري برخوردار بود. از نظر ميزان پروتئين، چربي، سديم، پتاسيم، کلر و pH نيز بين کارتيه هاي عفوني و سالم اختلاف معني داري مشاهده نگرديد. نتايج حاصل از اين مطالعه نشان مي دهد که به منظور انجام آزمايشات بر روي شير و ارزيابي سلامت پستان و کيفيت شير بايد نمونه ها از شير تام و يا شير اصلي تهيه گردند. زيرا قسمت هاي پيششير، شير انتهايي و شير باقيمانده در مقايسه با شير اصلي، تغييرات قابل توجهي را از نظر برخي از اجزاي شير نشان مي دهند.
نسخه قابل چاپ
در اين تحقيق، هشت رقم جو بدون پوشينه توليد شده در داخل کشور تهيه و ترکيبات شيميايي آنها با روش هاي استاندارد آزمايشگاهي اندازه گيري شد و انرژي قابل سوخت و ساز آنها نيز بر روي خروس بالغ تعيين گرديد. اطلاعات مربوط به ترکيبات شيميايي نشان داد که متوسط پروتئين خام، چربي خام، خاکستر خام، الياف خام، نشاسته و قند در جو بدون پوشينه به ترتيب 11.5، 1.03، 2.27، 3.19، 60.9 و 5.6 درصد، همچنين انرژي خام و انرژي قابل سوخت و ساز به ترتيب 4333 و 3112 کيلوکالري در کيلوگرم بود. که از بين آنها يکي از ارقام که حاوي انرژي قابل سوخت و ساز 3160 کيلوکالري در کيلوگرم و پروتئين خام 13.6 درصد بود نسبت به ساير ارقام برتري نشان داد. بين ارزش انرژي زايي و غلظت پلي ساکاريدهاي غير نشاسته اي محلول (S-NSP) در جو بدون پوشينه همبستگي معني داري (p<0.01، P2-0.92) مشاهده شد. در آزمايشي که در قالب طرح کاملا تصادفي و با روش فاکتوريل (3×6) با 6 تکرار اجرا شد. شش جيره غذايي حاوي: صفر، 20، 30، 40، 50 و 60 درصد جو بدون پوشينه هر کدام با سه سطح آنزيم بيوفرم با فعاليت بتا - گلوکوناز و زايلاناز به ترتيب 550 و 800 واحد به ازاي هر گرم (صفر، 0.5 و 1 گرم در کيلوگرم جيره غذايي) بر روي 220 قطعه مرغ تخمگذار مورد استفاده قرار گرفت و عملکرد توليد اندازه گيري شد. نتايج نشان داد که مصرف سطوح مختلف جو بدون پوشينه در جيره غذايي مرغان تخمگذار، اثرات متفاوت و معني داري را بر عملکرد تخمگذاري و صفات کيفي تخم مرغ داشت اما در مجموع جيره غذايي حاوي بيشترين ميزان جو بدون پوشينه بازده بالاتري را نشان داد. کاربرد آنزيم چه به تنهايي و چه در تقابل با سطوح جو بدون پوشينه اثر معني داري در بر نداشت.
گوسفند بلوچي پرجمعيت ترين گوسفند ايران بوده و در بخش هاي وسيعي از کشور شامل نواحي مرکزي و جنوبي استان خراسان، سيستان و بلوچستان، يزد و کرمان پرورش داده مي شود. اين نژاد نسبت به شرايط سخت محيطي مقاوم بوده و نرخ دوقلوزايي بالايي دارد، لذا انجام بررسي هاي مختلف و برآورد پارامترهاي مورد نياز به منظور شناسايي ظرفيت هاي توليدي گوسفند بلوچي از ضروريت هاي اصلاح نژاد مي باشد. در اين تحقيق، به منظور شناسايي ريز ماهواره هاي چند شکل، تعيين پارامترهاي ژنتيکي اين ريز ماهواره ها (محتواي چند شکلي، هتروزايگوسيتي، شاخص شانون، تعداد آلل موثر، تعداد آلل واقعي) و تعيين تنوع درون گروهي در جمعيت گوسفند بلوچي ايستگاه عباس آباد مشهد، 12 جايگاه ريز ماهواره مورد بررسي قرار گرفت. از جمله معيارهايي که در انتخاب جايگاه هاي مورد بررسي در نظر گرفته شد عبارت بودند از دارا بودن چند شکلي بالا بر اساس تعداد آلل و PIC-value گزارش شده در مطالعات قبلي، استخراج DNA به روش بهينه يافته استخراج نمکي (Salting-Out) انجام شد. کميت و کيفيت DNA با دو روش اسپکتروفتومتري و الکتروفورز روي ژل مشخص گرديد، سپس قطعات DNA با استفاده از واکنش زنجيره اي پليمراز (PCR) تکثير شدند و پس از الکتروفورز و رنگ آميزي ژل، باندها قابل رويت شدند. در مجموع از ميان 12 جايگاه مورد بررسي، تکثير در دو جايگاه OarHH62 و OarAE64 انجام نشد و از بين 10 جايگاه باقيمانده نيز جايگاه CSSM059 الگوي يک شکلي نشان داد. ساير جايگاه هاي CSSM018، BMS2213، BMS1316، BMS792، BMS744، BMS2361، BMS1004، CSSm006، TGLA122 از چند شکلي مناسبي برخوردار بوده، تعداد آلل هاي آنها به ترتيب 6، 6، 4، 4، 5، 4، 2، 3، و 3 بود. تمامي جايگاه ها در تعادل هاردي - واينبرگ قرار داشتند (p<0.005). دامنه هتروزايگوسيتي براي اين جايگاه ها در جمعيت تحت مطالعه بين 0.5 در جايگاه BMS1316 تا 0.72 در جايگاه BMS2361 متغير بود. دو جايگاه مذکور در بين 9 جايگاه چند شکل به ترتيب از کمترين و بيشترين تنوع برخوردار بودند. مطالعه شاخص شانون و معيار PIC (محتواي چند شکلي) نيز نشان داد که جايگاه BMS1316 داراي کمترين تنوع و جايگاه BMS2361 داراي بيشترين تنوع در بين جايگاه هاي مورد مطالعه مي باشند. بيشترين تعداد آلل واقعي در بين اين 9 جايگاه متعلق به جايگاه هاي CSSM018 و CSSM006 با 6 آلل و کمترين آن متعلق به جايگاه BMS1316 با 2 آلل بود. در اين جمعيت جايگاه BMS2361 در بين اين جايگاه ها داراي بيشترين و جايگاه BMS1316 داراي کمترين تعداد آلل موثر بود. آلل هاي 228، 232 و 240 جفت باز در جايگاه CSSM006، آلل 187 جفت باز در جايگاه BMS1004، آلل هاي 138 و 154 جفت باز در جايگاه BMS2361، آلل هاي 154، 166 و 170 جفت باز در جايگاه BMS744، آلل هاي 153 و 167 جفت باز در جايگاه BMS2213 و آلل هاي 171 و 217 جفت باز در جايگاه TGLA122 آلل هايي بودند که در جمعيت مورد مطالعه يافت شدند، در صورتيکه در مطالعات قبلي گزارش نشده اند. ميانگين هتروزايگوسيتي براي اين جمعيت، با توجه به جايگاه هاي مورد مطالعه، 0.54 برآورد گرديد. در مجموع مي توان نتيجه گرفت که جمعيت گوسفند بلوچي ايستگاه عباس آباد مشهد با توجه به جايگاه هاي مورد مطالعه از تنوع ژنتيکي نسبتا بالا برخوردار بوده و نشانگرهاي ريز ماهواره مورد مطالعه در اين جمعيت از چند شکلي نسبتا بالايي برخوردار بوده، از آنها مي توان در مطالعات ژنتيکي استفاده نمود.
جهت بررسي اثر اعمال روش تغذيه مرحله اي در طول دوره تخمگذاري بر عملکرد و صفات کيفي تخم مرغ در مرغ هاي بومي اصفهان در شرايط سالن تحقيق حاضر انجام گرفت. بدين منظور با وجود چهار روش تغذيه مرحله اي (چهار تيمار) و در اختيار داشتن 14 قفس زميني آزمايش حاضر در قالب يک طرح کاملا تصادفي نامتعادل انجام شد. جيره غذايي مورد استفاده در اين آزمايش داراي 2500 کيلوکالري انرژي قابل سوخت و ساز و 15 درصد پروتئين خام بود. تا سن 24 هفتگي مقدار خوراک مصرفي همه پرندگان مشابه بود. از سن 25 هفتگي ميزان خوراک اختصاصي براي گروه هاي مختلف به صورت تدريجي ولي با شدت هاي متفاوت افزايش يافت، بطوريکه در دوره اوج توليد (34-29 هفتگي) خوراک گروههاي آزمايشي 1، 2، 3 و 4 به ترتيب 120، 130، 140 و 150 گرم در روز بود و پس از آن تا سن 50 هفتگي به موازات کاهش توليد مقادير فوق براي هر يک از گروهها بطور جداگانه و تدريجي کاهش يافت. از سن 51 هفتگي تا آخر دوره آزمايش (64 هفتگي) نيز مقدار 115 گرم خوراک در روز به ازاي هر مرغ براي همه گروهها در نظر گرفته شد. صفات مورد اندازه گيري در طول دوره آزمايش شامل درصد توليد، وزن تخم مرغ، توليد توده اي تخم مرغ، ضريب تبديل غذايي و برخي از صفات کيفي تخم مرغ هاي توليدي بودند. نتايج اين تحقيق نشان داد که چهار روش تغذيه مرحله ايي تاثير معني داري بر ميانگين درصد توليد، توليد توده اي و صفات کيفي تخم مرغ نداشت. با اين وجود تفاوت بين تيمار 1 و 4 از نظر ميانگين وزن تخم مرغ (52.8 در مقايسه با 53.7)، ضريب تبديل غذايي (3.9 در مقايسه با 4.2)، ميزان انرژي و پروتئين مصرفي براي توليد هر تخم مرغ (به ترتيب 521.1 و 31.3 در مقايسه با 571.1 کيلوکالري و 34.3 گرم) در کل دوره آزمايش (64-25 هفتگي) و همچنين ميانگين وزن بدن مرغها در پايان دوره آزمايش معني دار (p<0.05) بود. بطور کلي نتايج تحقيق حاضر نشان داد که با اعمال برنامه تغذيه مرحله اي از ابتداي دوره توليد و افزايش تدريجي خوراک تا تخصيص روزانه 120 و يا حداکثر 130 گرم در زمان حداکثر توليد و سپس کاهش آن، در مقايسه با مقادير 140 و 150 گرم در روز، مي توان عملکرد مناسبي را از توده مرغان بومي مورد مطالعه انتظار داشت.
منابع پروتئين گياهي نقش مهمي در کاهش هزينه جيره هاي غذايي بر عهده دارند. علاوه بر اين، استفاده از اين منابع در جيره غذايي ماهي اثرات متابوليکي مختلفي دارد. در اين تحقيق از کنجاله کانولا (حاوي 12.5 ميکرومول گلوکوسينولات در گرم ماده خشک) در 5 سطح جايگزيني 10، 20، 30، 40 و 50 درصد به جاي آرد ماهي همراه با جيره شاهد در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفي استفاده شد. تعداد 216 قطعه ماهي قزل آلاي رنگين کمان با وزن متوسط 15±100 گرم انتخاب و در 18 وان (هر وان 12 قطعه) توزيع و پس از 2 هفته سازگاري، به مدت 56 روز با 6 جيره آزمايشي تغذيه شدند. در روز 56 آزمايش، از هر جيره بطور تصادفي 9 ماهي انتخاب، بيهوش و سپس از آنها خونگيري شد. پس از جداسازي سرم، ميزان کلسترول تام، تري گليسيريد، ليپوپروتئين با چگالي بالا، ليپوپروتئين با چگالي پايين و ليپوپروتئين با چگالي خيلي پايين اندازه گيري شد. اين جايگزيني سبب ايجاد تفاوت معني داري در معيارهاي مورد ارزشيابي در مقايسه با جيره شاهد شد (p>0.05). با افزايش سطح جايگزيني، ميزان کلسترول تام، تري گليسريد، ليپوپروتئين هاي با چگالي پايين و بسيار پايين و شاخص تصلب شرائين بطور معني داري (p>0.05)، کاهش و ميزان ليپوپروتئين با چگالي بالا، ميزان رشد ويژه (به جز جيره هاي حاوي 30، 40 و 50 درصد کانولاي جايگزين)، شاخص وزن بدن (به جز جيره هاي حاوي 10 و 20 درصد) و وزن نهايي (به جز جيره هاي حاوي 10 و 20 درصد) بطور معني داري (p>0.05) نسبت به جيره شاهد افزايش يافت. نتايج تحقيق حاضر نشان داد که جايگزيني کنجاله کانولا تا سطح 50 درصد بجاي آرد ماهي جيره شاهد، بر اساس مطالعه هاي سرم خون ماهي و رشد امکان پذير است.
در طي يك تحقيق انجام شده در سالهاي 1382-1380 آلودگي به انگل هاي نماتود در چند گونه از ماهيان استان خوزستان بررسي گرديد. مجموعا 665 عدد ماهي از سه ايستگاه هورالعظيم، هور شادگان و رودخانه كارون توسط تور ماهيگيري و دستگاه الكتروشوكر صيد شدند كه ماهيان شامل شلج Aspius vorax (44 عدد)، شيربت B. grypus (75 عدد)، حمري B. luteus (175 عدد)، بني B. sharpeyi (94 عدد)، برزم B. pectoralis (8 عدد)، عنزه B. esocinus (9 عدد)، بياح Liza abu (130 عدد)، بوتك Cyprinion macrostomum (14 عدد)، کپور معمولي Cyprinus carpio (94 عدد) و اسبله Silurus triostegus (22 عدد) بوده و 21 درصد از ماهيان به انگل هاي نماتودي Rhabdochona. denudata، Rhabdochona fortunatowi، Rhabdochona sp.، Proleptinae sp.، Cucullanus sp.، Pseudocapillaria tomentosa، Philometra karunensis، Philometragen sp.، Anisakis sp.، Contracaecum sp آلوده بودند انگل Rh. Fortunatowi براي اولين بار از ماهيان حمري، شيربت، برزم، اسبله ماهي و بوتك در استان خوزستان گزارش مي شود.
به منظور بررسي اثر ويتامين A بر افزايش کارآيي واکسن کوکسيديوز در جوجه هاي گوشتي؛ تعداد 480 قطعه جوجه گوشتي نر يکروزه از سويه تجاري Ross، بر اساس طرح آماري کاملا تصادفي و با آرايش فاکتوريل 2´2 به چهار گروه 120 قطعه اي مساوي تقسيم گرديد. بطوريکه هر گروه شامل سه زير گروه مشتمل بر 40 قطعه جوجه بود. شرايط نگهداري براي تمامي گروه ها يکنواخت و استاندارد بود. براي تغذيه دو گروه اول و سوم از مکمل ويتامين A استفاده گرديد و نيز دو گروه سوم و چهارم در برابر عفونت تجربي کوکسيديوز واکسينه گرديدند و گروه دوم بدون دريافت ويتامين A و واکسن به عنوان شاهد انتخاب شد. جوجه هاي هر چهار گروه آزمايشي در سن 26 روزگي (سه هفته بعد از تجويز واکسن ضد کوکسيديوز) با دريافت 100 ميکروليتر از سوسپانسيون حاوي مخلوطي از چهار گونه ايمريا (اسروولينا، ماکزيما، تنلا و نکاتريکس) بطور تجربي آلوده شدند. در نهايت ميزان OPG در فاصله 7 تا 13 روز بعد از آلودگي تجربي و شاخص هاي توليد در سنين 6، 3 و 7 هفتگي مورد ارزيابي قرار گرفتند. بر اساس نتايج بدست آمده، اگر چه اختلافات از لحاظ آماري معني دار نبود ليکن ميزان OPG کاهش و شاخص هاي توليد بهبود يافت.
طي بررسي هاي انگل شناسي بر روي ماهيان آب شيرين منابع آبي شمال غربي استان آذربايجان غربي در سالهاي 1382-1381 در مجموع 266 ماهي از هفت ايستگاه در رودخانه هاي ارس، زنگبار و قطور صيد و مطالعه شدند. ماهيان عبارت بودند از 166 عدد سياه ماهي، 15 عدد ماهي لپك، 12 عدد كاراس، 2 عدد زردپر، 18 عدد كلمه، 24 عدد سوف، 7 عدد كپور معمولي، 11 عدد ماش ماهي، 1 عدد عروس ماهي و 1 عدد اسبله. نمونه ها بطور زنده به آزمايشگاه منتقل شده و پس از قطع نخاع و بررسي آن ها هفت انگل زير بدست آمد: Dactylogyrus extensus, D. chramuli, D. lenkorani, D. kendalanicus, Silurodiscoids siluri, Diplozoon megan, and Gyrodoctilus spp. طي اين تحقيق Diplozoon megan براي اولين بار از حوضه درياي خزر از ماهيان سيم، كاراس، سياه ماهي، كپور معمولي، كلمه و لپك گزارش مي شود و همچنين چند ميزبان جديد در ماهيان آب شيرين ايران براي انگل هاي داكتيلوژيروس شناسايي شده اند.
خصوصيات توليد شير گوسفند شال، با استفاده از رکوردهاي توليد شير 112 راس ميش نژاد شال طي سال هاي 83-1381 مورد بررسي قرار گرفت. ميانگين کل و انحراف معيار طول دوره شيردهي (روز)، کل شير توليدي (کيلوگرم) و درصد چربي، پروتئين، لاکتوز و مجموع مواد جامد شير، بترتيب برابر 4.95±0.4, 5.77±0.5, 5.84±0.8, 121.5±48.8, 143.9±33.9 و 17.39±1.2 برآورد گرديد. اثر سال زايش، فصل زايش، اندازه زايش (قلو) و سن ميش بر عملکرد توليد شير ميش تاثير معني داري داشتند (p<0.05). توليد شير ميشها در سال هاي 1381 و 1382 بهتر از سال 1383 بود. ميش هاي زايش کرده در فصل زمستان از ميش هايي که در بهار و تابستان زايمان کرده بودند عملکرد بهتري داشتند. ميش هاي داراي دو بره عملکرد بهتري نسبت به ميش هاي داراي يک بره داشتند. ميش هاي يکساله نسبت به ميش هاي 2 تا 5 ساله شير کمتري توليد کردند. افزايش وزن روزانه از تولد تا هر يک از ماه هاي اول تا ششم رشد بره، با توليد شير روزانه هر يک از ماه هاي اول تا ششم دوره شيردهي همبستگي مثبت و معني داري داشت (p<0.05). همچنين ميزان توليد شير يک دوره با توليد شير روزانه هر يک از ماه هاي اول تا ششم دوره شيردهي همبستگي بالايي داشت (p<0.01) و ضرايب تابعيت آنها جهت تخمين کل شير توليدي گله برآورد گرديدند.
ويروس سرخك از فاميل پاراميكسو ويريده (Paramyxo viridae) و جنس موربيلي ويروس ها (Morbillivirus) مي باشد. آنتي سرم پلي كلونال ضد ويروس سرخك هنگام ابتلا به سويه وحشي يا انجام واکسيناسيون عليه ويروس سرخک در ميزبان حساس ساخته مي شود اما به دليل نيازهاي متنوع به آن به روش هاي مختلف ايمن سازي در گونه هاي متنوع حيوانات نظير گوسفند، بز، خرگوش و خوكچه هندي در آزمايشگاه هاي سراسر دنيا توليد مي شود. در پروسه توليد واکسن سرخک بدليل مصرف مداوم آنتي سرم پلي والان ضد سرخک در تست هاي کنترلي توليد واکسن، نياز به مقادير فراوان اين آنتي سرم وجود دارد. همچنين بدليل محدوديت ها و مشکلات موجود براي واردات اين محصول از خارج از کشور، اين نياز با طراحي و اجراي يك برنامه ايمن سازي ساده و کوتاه مدت بر روي بز تامين شد. براي ايمن سازي از دو نوع پادگن استفاده شده است، يکي سويه AIK-C که ويروس زنده سرخک و سويه واکسن مي باشد و از آن جهت ساخت واکسن سرخک در موسسه رازي استفاده مي شود و ديگري هماگلوتينين ويروس سرخک که از سويه وحشي آن بنام Edmonston در موسسه رازي تهيه مي شود. تزريقات هر هفت روز يکبار به صورت زير جلدي و عضلاني به طور همزمان انجام شد. از تست هاي ممانعت از هماگلوتيناسيون و خنثي سازي سرم به منظور کنترل پروسه ايمن سازي حيوان بهره گرفته شد. در تحقيق حاضر پس از اجراي برنامه ايمن سازي كه بر روي بز صورت گرفته است، حيوان هايپر ايمن گرديد بطوريکه عيار پادتن ضد سرخک در سرم حيوان ايمن شده 1/1024 تعيين شد. قبل از تزريق ياور ادجوان به همراه هماگلوتينين سرخک عيار پادتن ضد سرخک 1/2 بود و در پايان برنامه ايمن سازي عيار آنتي سرم پلي كلونال ضد سرخک به 1/1024 افزايش يافت. عيار پادتن ضد سرخک بعد از ليوفيليزه شدن و طي مدت نگهداري در دماي 4 درجه سانتيگراد تا سه سال پايدار باقي ماند.
ميگوي وانامي به دليل توان تحمل طيف گسترده اي از شرايط محيط هاي پرورشي مورد توجه بسياري از پرورش دهندگان قرار دارد. اين تحقيق در ماههاي آذر و دي سال 1383 در استان بوشهر بر روي پست لارو 25 اين گونه، به منظور تعيين دما و شوري بهينه براي پرورش و در تيمارهاي درجه حرارت 15، 18، 20، 25 و 30 درجه سانتيگراد و شوري 30، 35، 40، 45 و50 قسمت در هزار با سه تكرار مورد بررسي قرار گرفت. لاروها به مدت 45 روز در تانك هاي پلي اتيلن پرورش داده شدند. نتايج به وسيله نرم افزارهاي SPSS و Minitab مورد بررسي آماري قرار گرفته و بهترين شاخص هاي رشد در تيمار حرارتي 30 درجه به دست آمد كه كليه شاخص هاي رشد در اين دما با ساير تيمارها اختلاف معني دار داشت. بيشترين رشد وزني، طولي و حداكثر افزايش وزن در تيمارهاي شوري، متعلق به شوري 35 تا 40 قسمت در هزار بود كه با ساير شوري ها اختلاف معني دار داشت، اما درجه شوري تاثير معني داري بر ضريب رشد ويژه ميگوها نداشت. ميزان تلفات در كليه تيمارهاي دما و شوري به استثناي تيمارهاي حرارتي 15 و 18 درجه سانتيگراد بسيار ناچيز و قابل چشم پوشي بود. به طور كلي مي توان نتيجه گرفت كه اين ميگو به دليل تحمل طيف گسترده شوري تا 50 قسمت در هزار و رشد بسيار خوب در دماي 30 درجه و شوري 40 قسمت در هزار مي تواند به عنوان يك انتخاب مناسب براي پرورش در آبهاي جنوبي ايران مطرح باشد.
در اين بررسي، نمونه مدفوع و محتويات لوله گوارش گاو و گوساله با مراجعه به کشتارگاه و دامداري هاي اطراف شهرستان سنندج مورد بررسي آزمايشگاهي قرار گرفت. نتايج اين بررسي نشان داد که ميزان شيوع آلودگي گونه هاي آيمريا و کريپتوسپوريديوم به ترتيب 21.3 درصد و 4.1 درصد مي باشد. هشت گونه Eime-ria wyomingensis (30 درصد)، E. zuernii (20 درصد)، E. illinoisensis (10 درصد)، E. subspherica (10 درصد)، E. cylindrical (10 درصد)، E.alabamensis (8 درصد)، E. auburnensis (7 درصد)، E. conadensis (5 درصد) شناسايي گرديدند و وقوع آلودگي به صورت توام بود. ميزان شيوع کريپتوسپوريديوم 4.1 درصد بود. بيشترين ميزان آلودگي در گوساله هاي (2.1 درصد) يک تا چهار ماه تعيين گرديد. دفع اووسيست در تمامي موارد از سنين مختلف با نمونه مدفوع هاي اسهالي و غير اسهالي درجه بندي يک مثبت داشت. آلودگي در گاوهاي با مدفوع اسهالي و غير اسهالي مشاهده نشد.
در اين تحقيق تعداد 48 راس بره نر (گوسفند لري) در دو گروه سني 4 تا 5 ماهه و 8 تا 9 ماهه در دو فصل گرم و سرد (جمعا 4 تيمار) در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با چهار تيمار و هر تيمار چهار بلوك (تكرار) و هر بلوك 3 راس گوسفند به مدت 90 روز پروار گرديدند. بلوك بر اساس وزن بره ها تعيين گرديد. در اين آزمايش جيره غذايي تيمارها متعادل و يكسان بود. در طول دوره آزمايش كليه دام هاي تحت آزمايش هر 15 روز يکبار توزين مي گرديد. پس از پايان دوره كشتار و تجزيه لاشه انجام گرديد و وزن دام زمان كشتار و نيز وزن لاشه گرم، لاشه سرد، گوشت، استخوان و چربي تيمارها تعيين گرديد. در پايان كليه داده ها تجزيه واريانس گرديده و توسط آزمون دانكن ميانگين افزايش وزن، ضريب تبديل غذايي، وزن نهايي و سرعت رشد و اجزا لاشه تيمارها با يكديگر مقايسه گرديدند. بر اساس نتايج به دست آمده اختلاف معني داري بين افزايش وزن و ضريب تبديل غذايي در تيمارها مشاهده گرديد (p<0.05). در مقايسه ميانگين به عمل آمده بين تيمارها، افزايش وزن بره هاي 4 تا 5 ماهه، پروار شده در دو فصل تابستان و زمستان (18.7 و 17.95 كيلوگرم)، نسبت به بره هاي 8 تا 9 ماهه در فصل تابستان (16.5 كيلوگرم) در سطح 5 درصد اختلاف معني داري را نشان مي دهد (p<0.05). بر اين اساس نتايج ضريب تبديل غذايي در بره هاي 4 تا 5 ماهه در دو فصل تابستان و زمستان) 6.35 و 6.45 (اختلاف معني داري را نسبت به بره هاي 8 تا 9 ماهه در اين دو فصل (8 و 7.48) نشان داده است. يعني ضريب تبديل بره هاي 4 تا 5 ماهه بهتر بوده است. بنابراين بر اساس اين نتايج سن مناسب جهت پرواربندي، سن 4 تا 5 ماهه بوده و در مورد فصل مناسب پرواربندي در خوزستان، اختلاف معني داري بين فصل گرما و سرما مشاهده نگرديد (p>0.05).
اين تحقيق با هدف افزايش ميزان رشد و بقا در لاروهاي قزل آلاي رنگين كمان از طريق تغذيه با مكمل آرد گاماروس رودخانه اي و دريايي در چهار سطح 10، 25، 50 و 100 درصد در مقايسه با غذاي تجاري در 9 گروه مختلف و با چهار تكرار به مدت 60 روز در كارگاه تكثير و پرورش آزادماهيان شهيد باهنر كلاردشت صورت گرفت. لاروهاي تازه به تغذيه افتاده قزل آلا به صورت تصادفي از حوضچه هاي پرورش انتخاب شده و با 9 تيمار غذايي مختلف تغذيه گرديدند. در پايان آزمايش تيمارهاي دوم (مخلوط 90% غذاي تجاري و 10% آرد گاماروس رودخانه اي) و ششم (مخلوط 90% غذاي تجاري و 10% آرد گاماروس دريايي) به طور معني داري افزايش وزن و ضريب رشد روزانه بيشتري را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (p<0.05) بيشترين ميزان رشد در تيمار ششم بدست آمد كه از نظر افزايش وزن، افزايش طول و ضريب رشد روزانه اختلاف معني داري با ساير تيمارها داشت (p<0.05). كمترين مقدار ضريب تبديل غذايي و بيشترين مقدار فاكتور وضعيت نيز در تيمار ششــم مشاهده شد اما اين اختلاف با اغلب تيمارها معنـي دار نبــود (p³0.05). از نظر ميزان بقا به جز تيمار پنجم اختلاف معني داري بيـن سـاير تيمارها مشاهده نشــد (p³0.05). با توجه به ارزش غذايي، ميزان كاروتنوييد كل و اسيدهاي چرب غيراشباع بلند زنجيره (HUFA) به خصوص DHA و EPA موجود در گاماروس دريايي، همچنين افزايش رشد مشاهده شده، تغذيه لارو قزل آلاي رنگين كمان با10% مكمل آرد گاماروس توصيه مي گردد.
براي مقايسه هزينه هاي توليد، قيمت تمام شده هر عدد بچه ماهي سفيد و محاسبه ميزان بازگشت بچه ماهيان سفيد رهاسازي شده در درياي خزر در سال هاي 82-1380 با استفاده از تجربيات گذشته پرسشنامه اي تهيه و اقدام به جمع آوري اطلاعات مورد نياز از مراكز تكثير و بازسازي ذخاير گرديد. به طور متوسط نيروي انساني با اختصاص 43 درصد هزينه جاري توليد (39 درصد هزينه كل توليد) بيشترين سهم و غذا و كود مصرفي با 17 درصد هزينه جاري توليد (16 درصد هزينه كل توليد) سهم بالايي را به خود اختصاص مي دهند. سهم هزينه نيروي انساني از 52 درصد هزينه جاري در سال 1380 به 36 درصد در سال 1382 كاهش يافته است. عوامل ديگر هزينه شامل تعمير و نگهداري بطور متوسط با 15 درصد هزينه جاري و هزينه صيد؛ حمل و نقل و رهاسازي با 9 درصد هزينه جاري از عوامل مهم ديگر هزينه مي باشند. بطور متوسط قيمت تمام شده هر عدد بچه ماهي سفيد 70 ريال محاسبه شد كه از 37 ريال در سال 1380 به 123 ريال در سال 1382 افزايش يافته است. به نظر مي رسد سهم بالاي هزينه نيروي انساني به علت عدم فعاليت مراكز تكثير در بعضي از ماه هاي سال مي باشد كه در صورت تعريف فعاليت هاي ديگر مانند مولدسازي و تكثير ساير گونه ها، مي توان سهم هزينه نيروي انساني را كاهش داد. در صورتيكه بطور متوسط نرخ بازگشت بچه ماهيان سفيد رهاسازي شده را 8.3 درصد در نظر بگيريم و با فرض سن متوسط 3.7 سال و وزن متوسط 815 گرم بايد انتظار تعداد 19257494 عدد ماهي سفيد با وزن كل حدود 13 هزار تن را در سال صيد 1384-1383 داشت. ارزش عمده فروشي ماهي سفيد صيد شده در سال صيد 84-1383، به قيمت پايه سال 1383 به مبلغ 505 ميليارد ريال برآورد مي گردد.