0

بانک مقالات زراعت و باغبانی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 10 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):431-442.
 
غربال گياهچه هاي جو مقاوم به تنش اسمزي
 
رامشيني حسين علي,پيغمبري سيدعلي,شاه نجات بوشهري علي اكبر,اميدي منصور,نيومن كرستين,شوايزر پاتريك
 
 
 

جو (Hordeum vulgare L.) يک گياه مدل براي پژوهش هاي ژنتيکي و فيزيولوژيکي بوده و سازگاري بالايي به شرايط مختلف نشان مي دهد. تنش خشکي در مرحله گياهچه اي باعث جلوگيري از استقرار مناسب گياه مي شود. مي توان از صفات مورفولوژيک و فيزيولوژيک براي گروه بندي ژنوتيپ هاي مقاوم و حساس استفاده کرد. هدف اين آزمايش شناسايي ژنوتيپ هاي مقاوم و حساس به تنش اسمزي از بين 9 ژنوتيپ جو ايراني و اروپايي بود. از پلي اتيلن گليکول (PEG) براي شبيه سازي شرايط تنش در اتاقک رشد استفاده شد و ژنوتيپ ها در دو شرايط تنش و بدون تنش کشت شدند. پژمردگي برگ در فاصله هاي زماني 3، 6، 9 و 12 روز پس از آغاز تنش يادداشت شد. محتواي نسبي آب برگ (RWC) و تعدادي از صفات مورفولوژيک به ترتيب 7 و 14 روز پس از آغاز تنش اندازه گيري شدند. تفاوت بسيار معني داري بين دو شرايط تنش و بدون تنش و بين ژنوتيپ ها مشاهده شد. براي همه صفات بجز سطح زير منحني پيشرفت درصد پژمردگي، ضريب حساسيت محاسبه شد. از بين ژنوتيپ هاي مورد بررسي در اين آزمايش دو ژنوتيپ نيوتانس و ارکتوم به ترتيب جز حساس ترين ژنوتيپ ها و ژنوتيپ هاي Dari-83-6 و L.527 به ترتيب به عنوان مقاوم ترين ژنوتيپ ها در مرحله گياهچه شناسايي شدند. ژنوتيپ EC-79-10 اگرچه از نظر صفات مورفولوژيک گياهچه در گروه ژنوتيپ هاي مقاوم جاي مي گيرد، اما در پايان آزمايش، درصد پژمردگي آن به طور معني داري از ژنوتيپ هاي مقاوم فاصله داشته و نيمه حساس است.

 
كليد واژه: پلي اتيلن گليکول (PEG)، تنش اسمزي، جو، صفات مورفولوژيک، گياهچه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 12 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):451-456.
 
ارزيابي درجه حرارتهاي حداقل، بهينه و حداکثر جوانه زني کرامب
 
ناقدي نيا نغمه,رضواني مقدم پرويز
 
 
 

گياه کرامب يکي از گياهان مهم دارويي و صنعتي است که در سطح وسيعي از مراتع استان خراسان رضوي پراکنش دارد. در يک مطالعه آزمايشگاهي، تاثير درجه حرارتهاي مختلف بر جوانه زني بذور گياه دارويي و صنعتي کرامب(Crambe kotschyana)  به منظور تعيين درجه حرارتهاي حداقل، بهينه و حداکثر جوانه زني آنها، به صورت کاملا تصادفي با چهار تکرار مورد بررسي قرار گرفت. براي اين منظور تيمارهاي درجه حرارت ثابت 2، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، و 40 درجه سانتي گراد و درهر تيمار حرارتي 4 تکرار و براي هر تکرار 25 عدد بذر در نظر گرفته شد. صفات مورد اندازه گيري عبارت بودند از: در صد جوانه زني، سرعت جوانه زني، مدت زمان رسيدن به 50% جوانه زني. نتايج نشان داد که تاثير درجه حرارت روي سرعت و درصد جوانه زني بذور معني دار بود. حداکثر درصد جوانه زني بذور (100%) در تمام دماها، به استثنا دماهاي 2، 35 و 40 درجه سانتي گراد بدست آمد. به استثنا دماهاي 2، 35 و 40 درجه سانتي گراد، بين دماههاي مختلف اختلاف معني داري در سرعت جوانه زني مشاهده نشد. باين وجود بيشترين سرعت جوانه زني در دماي 20 درجه سانتي گرادمشاهده شد. بر اساس نتايج حاصل از رگرسيون خطي بين سرعت جوانه زني و دما، درجه حرارتهاي کاردينال (حداقل، بهينه و حداکثر) به ترتيب 1.7، 18 و 43 درجه سانتي گراد تعيين شدند.

 
كليد واژه: درجه حرارتهاي کاردينال، سرعت جوانه زني، کرامب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 13 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):457-464.
 
تاثير آللوپاتيک عصاره آبي برگ گردو (Juglans regia) بر برخي ويژگيهاي جوانه زني و رشد گياهچه هاي گندم (Triticum astivum)، پياز (Allium cepa) و کاهو (Lactuca sativa)
 
روحي عسل,تاج ‌بخش مهدي,سعيدي محمودرضا,نيك زاد پريسا
 
 
 

به منظور بررسي تاثير آللوپاتيک عصاره آبي برگ گردو بر برخي ويژگيهاي جوانه زني و رشد گياهچه هاي گندم، پياز و کاهو آزمايشي در سال 1385 در دانشکده کشاورزي دانشگاه اروميه به اجرا درآمد. در اين آزمايش تاثير غلظت هاي مختلف عصاره آبي برگ گردو شامل غلظت هاي 2.5، 5، 10 درصد و شاهد (آب مقطر)، بر روي جوانه زني 3 گياه کاهو، گندم و پياز به صورت طرح کاملا تصادفي با سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. با افزايش غلظت عصاره، درصد جوانه زني، سرعت جوانه زني، زمان رسيدن به 50 درصد جوانه زني، طول ريشه چه و ساقه چه، وزن تر و خشک گياهچه روند کاهشي داشت. بيشترين اثر بازدارندگي بر درصد جوانه زني در کاهو مشاهده شد. بيشترين و کمترين کاهش سرعت جوانه زني به ترتيب با 59.4 و 22.2 درصد مربوط به کاهو و پياز بود. همچنين بيشترين اثر بازدارندگي روي زمان رسيدن به 50 درصد جوانه زني در گياه گندم مشاهده شد. بيشترين اثر بازدارندگي بر طول ساقه چه و ريشه چه در گياه گندم به ترتيب با 88.5 و 80.1 درصد در غلظت 10 درصد نسبت به شاهد مشاهده شد. بيشترين کاهش وزن تر و خشک مربوط به گندم بود و اين نشان دهنده حساسيت بيشتر گندم نسبت به دو گياه ديگر است. در ضمن پياز کمترين حساسيت را نسبت به مواد آللوپاتيک گردو نشان داد.

 
كليد واژه: آللوپاتي، گردو، جوانه زني، رشد گياهچه، کاهو، گندم، پياز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 16 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):483-492.
 
ارزيابي ژنوتيپ هاي نخود درکشت پاييزه در شرايط آبياري تکميلي در منطقه مشهد:2- اجزاي عملکرد و عملکرد
 
زعفرانيه محسن,زعفرانيه محسن,نظامي احمد,نظامي احمد,پارسا مهدي,پارسا مهدي,باقري عبدالرضا,باقري عبدالرضا,پرسا حسن,پرسا حسن
 
 
 

به منظور بررسي خصوصيات اجزاي عملکرد و عملکرد ژنوتيپهاي متحمل به سرماي نخود در شرايط آبياري تکميلي، آزمايشي در قالب طرح بلوک هاي جزيي متعادل با 81 ژنوتيپ نخود و سه تکرار در کشت پاييزه (21 مهر) در سال زراعي 86 - 1385 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. ژنوتيپ هاي مورد بررسي در اين آزمايش از ميان حدود 700 ژنوتيپ نخود بانک بذر دانشگاه فردوسي مشهد که طي 10 سال در مطالعات مقاومت به سرما مورد بررسي قرار گرفته بودند، انتخاب شدند. در طي فصل رشد، سه نوبت آبياري شامل بلافاصله پس از کاشت، 20 روز بعد از آبياري اول و نيز در آغاز مرحله گلدهي، انجام شد. درصد بقاي زمستانه نمونه هاي نخود، پس از سرماي زمستان تعيين شد. همچنين ويژگي هاي اجزاي عملکرد دانه (تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن 100 دانه) و عملکرد دانه، عملکرد بيولوژيک و شاخص برداشت ژنوتيپ ها اندازه گيري و ثبت شد. بر اساس نتايج، تفاوت ميان ژنوتيپ ها از نظر کليه خصوصيات اندازه گيري شده، معني دار بود (p£0.05) بر اساس نتايج، 40 درصد ژنوتيپ ها داراي بيش از 76 درصد بقاي زمستانه بوده و عملکرد دانه 16 درصد ژنوتيپ ها بيش از 1500 کيلوگرم در هکتار بود. همبستگي مثبت و معني داري بين عملکرد دانه با درصد بقاء (r=0.47**)، تعداد غلاف در بوته ((r=0.33**، تعداد دانه در غلاف (r=0.33**) و وزن 100دانه (0.20**)، وجود داشت. به نظر مي رسد که بهبود مناسب اجزاي عملکرد ژنوتيپ هاي متحمل به سرماي نخود در کشت پاييزه باعث افزايش عملکرد ( ميانگين 1240 کيلوگرم در هکتار) در ژنوتيپ هاي مورد بررسي شده است. با توجه به عملکرد اندک نخود در ايران (ميانگين 480 کيلوگرم در هکتار)، شناسايي ژنوتيپ هاي متحمل به سرما، زمينه مناسبي را براي کشت پاييزه نخود فراهم ساخته و لذا با کشت پاييزه اين ارقام در شرايط آبياري تکميلي، مي توان افزايش چشمگيري را در توليد دانه نخود در کشور انتظار داشت.

 
كليد واژه: آبياري تکميلي، اجزاي عملکرد و عملکرد، درصد بقا، ژنوتيپهاي متحمل به سرما، کشت پاييزه، نخود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 17 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):483-492.
 
ارزيابي ژنوتيپ هاي نخود درکشت پاييزه در شرايط آبياري تکميلي در منطقه مشهد:2- اجزاي عملکرد و عملکرد
 
زعفرانيه محسن,زعفرانيه محسن,نظامي احمد,نظامي احمد,پارسا مهدي,پارسا مهدي,باقري عبدالرضا,باقري عبدالرضا,پرسا حسن,پرسا حسن
 
 
 

به منظور بررسي خصوصيات اجزاي عملکرد و عملکرد ژنوتيپهاي متحمل به سرماي نخود در شرايط آبياري تکميلي، آزمايشي در قالب طرح بلوک هاي جزيي متعادل با 81 ژنوتيپ نخود و سه تکرار در کشت پاييزه (21 مهر) در سال زراعي 86 - 1385 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. ژنوتيپ هاي مورد بررسي در اين آزمايش از ميان حدود 700 ژنوتيپ نخود بانک بذر دانشگاه فردوسي مشهد که طي 10 سال در مطالعات مقاومت به سرما مورد بررسي قرار گرفته بودند، انتخاب شدند. در طي فصل رشد، سه نوبت آبياري شامل بلافاصله پس از کاشت، 20 روز بعد از آبياري اول و نيز در آغاز مرحله گلدهي، انجام شد. درصد بقاي زمستانه نمونه هاي نخود، پس از سرماي زمستان تعيين شد. همچنين ويژگي هاي اجزاي عملکرد دانه (تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن 100 دانه) و عملکرد دانه، عملکرد بيولوژيک و شاخص برداشت ژنوتيپ ها اندازه گيري و ثبت شد. بر اساس نتايج، تفاوت ميان ژنوتيپ ها از نظر کليه خصوصيات اندازه گيري شده، معني دار بود (p£0.05) بر اساس نتايج، 40 درصد ژنوتيپ ها داراي بيش از 76 درصد بقاي زمستانه بوده و عملکرد دانه 16 درصد ژنوتيپ ها بيش از 1500 کيلوگرم در هکتار بود. همبستگي مثبت و معني داري بين عملکرد دانه با درصد بقاء (r=0.47**)، تعداد غلاف در بوته ((r=0.33**، تعداد دانه در غلاف (r=0.33**) و وزن 100دانه (0.20**)، وجود داشت. به نظر مي رسد که بهبود مناسب اجزاي عملکرد ژنوتيپ هاي متحمل به سرماي نخود در کشت پاييزه باعث افزايش عملکرد ( ميانگين 1240 کيلوگرم در هکتار) در ژنوتيپ هاي مورد بررسي شده است. با توجه به عملکرد اندک نخود در ايران (ميانگين 480 کيلوگرم در هکتار)، شناسايي ژنوتيپ هاي متحمل به سرما، زمينه مناسبي را براي کشت پاييزه نخود فراهم ساخته و لذا با کشت پاييزه اين ارقام در شرايط آبياري تکميلي، مي توان افزايش چشمگيري را در توليد دانه نخود در کشور انتظار داشت.

 
كليد واژه: آبياري تکميلي، اجزاي عملکرد و عملکرد، درصد بقا، ژنوتيپهاي متحمل به سرما، کشت پاييزه، نخود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 18 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):493-503.
 
تاثير تنش کمبود آب و کاربرد عناصر غذايي بر عملکرد، اجزا عملکرد و کارايي مصرف آب در ذرت
 
ساجدي نورعلي,ساجدي نورعلي,اردكاني محمدرضا,اردكاني محمدرضا,نادري احمد,نادري احمد,مدني حميد,مدني حميد,مشهدي اكبربوجار مسعود,مشهدي اكبربوجار مسعود
 
 
 

به منظور مطالعه تاثير تنش کمبود آب و کاربرد عناصر غذايي بر عملکرد، اجزا عملکرد و کارايي مصرف آب در ذر ذرت دانه اي هيبريد 704 آزمايشي به صورت اسپليت پلات فاکتوريل در قالب طرح پايه بلوک هاي کامل تصادفي در چهار تکرار در سال زراعي 87 - 1386 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراک اجرا گرديد. عامل اصلي شامل چهار سطح آبياري (تنش کمبود آب در مرحله 8 برگي، تنش کمبود آب در مرحله متورم شدن دانه، تنش کمبود آب در مرحله پر شدن دانه و آبياري برابر نياز آبي گياه تا پايان فصل رشد) در کرت هاي اصلي و ترکيب سطوح تيماري سلنيوم (با و بدون مصرف) از منبع سلنيت سديم به ميزان 20 گرم در هکتار و کود عناصر کم مصرف (با و بدون مصرف) بيومين به مقدار 2 ليتر در هکتار که حاوي عناصر ريزمغذي روي، آهن، مس، منگنز، موليبدن و بر بود در کرت هاي فرعي قرار گرفتند. نتايج نشان دادند که اختلاف معني دار در عملکرد دانه، اجزا عملکرد، شاخص برداشت و کارايي مصرف آب در شرايط مختلف تنش کمبود آب ملاحظه شد. کمترين عملکرد دانه متعلق به تيماري بود که در مرحله پر شدن دانه در معرض تنش آب قرار گرفتند. تنش کمبود آب در مرحله پر شدن دانه، عملکرد دانه را به ميزان 33% نسبت به شاهد کاهش داد. اثر سلنيوم بر عملکرد و اجزا عملکرد معني دار نبود ولي با مصرف سلنيوم عملکرد و اجزا عملکرد افزايش يافت. اثر متقابل تنش کمبود آب و سلنيوم بر عملکرد دانه و اجزا عملکرد معني دار بود. بين سلنيوم و عناصر کم مصرف اثر متقابل آنتاگونيستي مشاهده شد. مصرف سلنيوم در مراحل مختلف رشد تحت تنش کمبود آب، عملکرد دانه را نسبت به عدم مصرف سلنيوم افزايش داد. اثر متقابل سه گانه تيمارهاي آزمايشي بر عملکرد دانه معني دار شد. مصرف توام سلنيوم و عناصر کم مصرف در شرايط تنش کمبود آب در مراحل مختلف رشد نسبت به عدم کاربرد اين عناصر، عملکرد دانه را افزايش داد. به طور کلي کاربرد سلنيوم و عناصر کم مصرف در شرايط تنش کمبود آب به علت توليد محصول قابل قبول نسبت به عدم مصرف اين عناصر قابل توجيه است.

 
كليد واژه: ذرت، تنش کمبود آب، سلنيوم، عناصر کم مصرف، عملکرد دانه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 19 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):505-514.
 
بررسي مهمترين موانع و مشکلات توسعه کشت کلزا در خراسان
 
عاقل حسن,عاقل حسن,ذوقي محمد,ذوقي محمد
 
 
 

درسالهاي اخير معرفي کلزا به نظام توليد دانه هاي روغني کشوربه دليل خصوصيات مطلوب آن مورد توجه سياست گزاران بخش کشاورزي قرار گرفته است. به منظور ارزيابي موانع توليد کلزا و ميزان تمايل کشاورزان به تداوم کشت آن دراستان خراسان، 220 نفر از کلزا کاران از ميان توليد کنندگان اين محصول درسال زراعي 82 - 1381 به طور تصادفي انتخاب و ديدگاههاي آنان از طريق تکميل پرسشنامه مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نشان داد که ميانگين سن کلزا کاران استان 43 سال بوده و 75 درصد آنان بيشتر از 10سال سابقه فعاليت کشاورزي دارند و 38% آنان براي اولين بار در سال زراعي 82 - 81، کلزا کشت کرده اند. بررسي عملکرد به عنوان اصلي ترين عامل تداوم کشت نشان داد که 31% توليد کنندگان عملکردي بالاتر از 2 تن در هکتار داشته اند در حاليکه عملکرد 25% از کلزا کاران کمتراز يک تن در هکتار بوده است. بر اساس پاسخهاي ارايه شده 30% از کشاورزان تحت بررسي از عملکرد خود راضي بوده و 36% آنان به ادامه کشت کلزا تمايل دارند. به اعتقاد کلزا کاران استان نيازکمتر به آب در مقايسه با محصولات رقيب مهمترين ويژگي مثبت کلزا بوده و خطر سرمازدگي مهمترين مانع توسعه کشت اين محصول محسوب مي شود. کلزا کاران ازارايه خدمات فني و ترويجي در ارتباط با کلزا رضايت داشتند و عدم دسترسي به ماشين آلات و پيچيدگيهاي مربوط به تحويل محصول و دريافت وجه را مهمترين مشکلات توليد ذکر کرده اند. لذا به نظر مي رسد براي توسعه کشت کلزا در استان مي بايست توليد و ترويج واريته هاي مقاوم به سرما و داراي پتانسيل عملکرد بالا و همچنين بهبود قيمت تضميني مورد توجه قرار گيرد تا اين محصول در مقايسه با گندم و جو به عنوان محصولات رقيب، بتواند رقابت نمايد.

 
كليد واژه: کلزا، تداوم توليد، موانع توليد، خدمات ترويجي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):515-525.
 
ارزيابي جوانه زني و رشد رويشي گياه روناس .Rubia tinctorum L در غلظت هاي مختلف NaCl
 
عباسي فروغ,عباسي فروغ,كوچكي عليرضا,كوچكي عليرضا,جعفري آذرنوش,جعفري آذرنوش
 
 
 

در اين پژوهش اثر سطوح مختلف NaCl بر رشد و برخي خصوصيات فيزيولوژيکي گياه روناس Rubia tinctorum L. در دو آزمايش مورد بررسي قرار گرفت. آزمايش اول در قالب طرح کاملا تصادفي و در چهار تکرار در شرايط آزمايشگاهي انجام گرديد، که تيمارها 8 سطح شوري (35 Dsm-1، 30، 25، 20، 15، 10، 5، 0) بودند. در اين آزمايش درصد و سرعت جوانه زني، وزن خشک و طول ساقه چه و ريشه چه اندازه گيري شدند. نتايج نشان داد با افزايش شوري ميزان صفات فوق کاهش يافت. بطوريکه درصد جوانه زني در سطح 10 dSm-1  و سرعت جوانه زني و طول ساقه چه در سطح dSm-1 5 و طول ريشه چه در سطح dSm-125 کاهش معني داري داشت. آزمايش دوم نيز در يک طرح کاملا تصادفي و در چهار تکرار به روش کشت شني و در شرايط گلخانه اي انجام شد. در اين آزمايش سطوح مختلف شوري (20Dsm-1 و 15، 10، 0) بر شاخص هايي مانند عدد کلروفيل متر (SPAD)، مقاومت روزنه اي، وزن ويژه برگ، سطح برگ، نسبت طول ساقه به ريشه و نسبت قطر استوانه مرکزي به قطر کل مورد مطالعه قرار گرفت. نتايج نشان داد که با افزايش شوري مقاومت روزنه اي و وزن ويژه برگ افزايش يافت، در حاليکه تعداد انشعابات ساقه، سطح برگ، نسبت طول ساقه به ريشه، نسبت قطر استوانه مرکزي ريشه به قطر کل ريشه، وزن کل برگ هربوته، وزن کل ساقه و ريشه کاهش يافت.

 
كليد واژه: شوري، روناس، عدد کلروفيل متر، مقاومت روزنه اي، وزن ويژه برگ و سطح برگ
 
 

 نسخه قابل چاپ


 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 22 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):527-539.
 
نقشه يابي QTL هاي کنترل کننده تحمل به خشکي در گندم نان (Triticum aestivum)
 
عبدالشاهي روح اله,عبدالشاهي روح اله,اميدي منصور,اميدي منصور,طالعي عليرضا,طالعي عليرضا,يزدي صمدي بهمن,يزدي صمدي بهمن
 
 
 

تحمل به خشکي صفتي کمي بوده و به طور مستقيم قابل اندازه گيري نيست، از اين رو براي بررسي تحمل به خشکي بايد صفات وابسته به آن بررسي شود. صفات وابسته به تحمل به خشکي نظير خصوصيات ريشه و کارايي مصرف آب کمي هستند و بررسي فنوتيپي آنها بخصوص در شرايط مزرعه مشکل است. بنابراين گزينش به وسيله نشانگر ابزار مناسبي براي برطرف کرن اين مشکل است. در اين پژوهش با استفاده از روش تجزيهQTL، کنترل ژنتيکي صفات وابسته به تحمل مورد بررسي قرار گرفت. دويست و بيست لاين هاپلوئيد مضاعف حاصل از تلاقي کوکري (والد حساس) و آر.اي.سي 875 (والد متحمل) براي اين منظور استفاده و در مجموع 35 QTL بر روي 11 کروموزوم مختلف براي صفات مورد بررسي شناسايي شدند. از QTL هاي شناسائي شده 10QTL،R2>10 داشتند. شصت وسه درصد از QTL هاي شناسائي شده بر روي ژنوم B قرار داشتند که نشان دهنده اهميت بالاي اين ژنوم در تحمل به خشکي است. در اين پژوهش سه مکان ژني بر روي کروموزوم هاي1B ، 5A و 5B شناسايي شدند که 39.7 درصد از تغييرات مربوط به تعداد ريشه را توجيه نمودند. همچنين سه QTL بر روي کروموزوم هاي 1B،4B  و 6B مسوول کنترل تغييرات ژنتيکي کارايي مصرف آب در جمعيت مورد بررسي بودند و 30% ازتغييرات فنوتيپي اين صفت را توجيه کردند. تعداد ريشه و کارايي مصرف آب با هم همبستگي ژنتيکي داشته، به نحوي که ژنوتيپ هاي داري ريشه بيشتر از کارايي مصرف آب بالاتري برخوردار بودند. عرض برگ مهم ترين صفت مربوط به رشد اوليه گياه بود و QTL  هاي مرتبط با اين صفت بر روي کروموزوم هاي 2B،2D ، 3D، 5A و 6A بودند که 41.6 درصد تغييرات اين صفت را توجيه نمودند. گزينش به وسيله نشانگر براي آلل هاي مطلوب QTL هاي شناسائي شده در اين آزمايش نظير Gwm0304b  و Barc0256 ابزار مناسبي براي بهبود سازوکار هاي تحمل به خشکي و در نتيجه بهبود عملکرد در شرايط تنش خشکي خواهد بود.

 
كليد واژه: گندم نان، تحمل به خشکي، QTL، مرحله گياهچه، گزينش به وسيله نشانگر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 27 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):573-582.
 
ارزيابي روابط عملکرد دانه، اجزاي عملکرد و ساير خصوصيات مرتبط با عملکرد دانه درگندم نان با استفاده از تجزيه و تحليل چند متغيره
 
قادري محمدقادر,قادري محمدقادر,زينالي خانقاه حسن,زينالي خانقاه حسن,حسين زاده عبدالهادي,حسين زاده عبدالهادي,طالعي عليرضا,طالعي عليرضا,نقوي محمدرضا,نقوي محمدرضا
 
 
 

با وجود اتفاق نظر در توسعه ارقام با عملکرد دانه بالا به عنوان هدف اساسي در اصلاح گندم نان، سودمندي هر برنامه اصلاحي در کيفيت، مسير و ميزان ارتباط بين عملکرد دانه با ساير عوامل موثر بر آن و اهميت نسبي هر يک از آنها است. به منظور بررسي اين روابط، 12 رقم بومي و زراعي گندم مورد ارزيابي و 17 صفت مورد بررسي قرار گرفت. ضرايب همبستگي ساده صفات، ارتباط مثبت و معني دار عملکرد دانه را با شاخص برداشت، عملکرد بيولوژيکي و تعداد سنبله در واحد سطح نشان داد، هم چنين ظهور زودتر سنبله عامل معني داري در افزايش عملکرد دانه معرفي شد. ارتباط بالاي دو صفت شاخص برداشت و عملکرد بيولوزيکي با عملکرد دانه در نتايج حاصل از رگرسيون گام به گام عملکرد دانه نيز اثبات گرديد. با استفاده از تجزيه به عامل ها، 17 متغيردر 4 عامل تعريف شدندکه در مجموع 84 درصد از تغييرات داده ها را توجيه کردند. بطوريکه عامل اول به عنوان عامل عملکرد با بيشترين واريانس، مجددا نقش موثر دو صفت شاخص برداشت و عملکرد بيولوژيکي را بر عملکرد دانه تاييد نمود. عامل دوم يعني عامل اجزا عملکرد، همبستگي منفي تعداد بوته با خصوصيات دانه يعني وزن و تعداد دانه در هر بوته را نشان داد که منطبق بر نتايج حاصل ازتجزيه همبستگي ساده صفات بود. تجزيه عليت، ارتباط مثبت و مستقيم صفات عملکرد بيولوژيکي، تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله، ارتفاع بوته و طول سنبله با عملکرد دانه را نشان داد. نتايج اين تحقيق در مجموع، شاخص برداشت و عملکرد بيولوژيکي را از معيارهاي مهم مرتبط با عملکرد دانه معرفي کرد که در انتخاب ارقام و لاينهاي پرمحصول گندم کاربرد مطلوبي خواهد داشت. علاو بر آن، تعداد سنبله در واحد سطح مهم ترين جزء از اجزا عملکرد دانه بوده و نيز با توجه به نقش موثر ارتفاع بوته، گزينش اين دو صفت در افزايش عملکرد دانه از اهميت بسزايي برخوردار خواهد بود. هم چنين اثر متقابل معکوس بين تعداد دانه در سنبله با تعداد سنبله و ديگر معيارهاي مرتبط با عملکرد دانه، موفقيت محدود در اصلاح گندم نان را که توسط ساير محققين نيز به آن اشاره شده است، توضيح مي دهد.

 
كليد واژه: گندم، عملکرد دانه، صفات مرتبط با عملکرد دانه، تجزيه و تحليل چند متغيره، تجزيه عليت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 23 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):541-553.
 
بررسي عملکرد، اجزاي عملکرد و پتانسيل کنترل علف هرز دو گياه لوبيا (Phaseolus vulgaris) و ريحان بذري (Ocimum basilicum) در شرايط کشت مخلوط
 
علي زاده ياسر,علي زاده ياسر,كوچكي عليرضا,كوچكي عليرضا,نصيري محلاتي مهدي,نصيري محلاتي مهدي
 
 
 

به منظور بررسي عملکرد و اجزاي عملکرد در کشت مخلوط ريحان و لوبيا و ارزيابي تاثير کشت مخلوط بر کنترل علف هاي هرز، آزمايشي در سال زراعي 87 - 1386 در منطقه مشهد در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با 3 تکرار و 10 تيمار اجرا شد. تيمارها شامل کشت خالص هريک از گياهان و 3 الگوي کشت مخلوط در شرايط وجود و عدم وجود علف هرز به شرح ذيل بود: (1- کشت خالص ريحان، 2- کشت خالص لوبيا، 3- کشت مخلوط نواري 4 رديف ريحان 2 رديف لوبيا، 4- کشت مخلوط نواري 4 رديف لوبيا 2 رديف ريحان و 5 - کشت رديفي) بدون کنترل علف هرز، و همين تيمارها با کنترل کامل علف هرز. بررسي عملکرد و اجزاي عملکرد در گياه لوبيا نشان داد، تيمارهاي مختلف از نظر تعداد غلاف، تعداد بذر در بوته، عملکرد اقتصادي و عملکرد بيولوژيک با يکديگر اختلاف معني دار داشتند و تعداد بذر در غلاف، وزن صد دانه و شاخص برداشت تحت تاثير تيمارها قرار نگرفتند. در گياه ريحان نيز بين تيمارهاي مختلف از نظر تعداد گل آذين، گره، شاخه اصلي، بذر در بوته وعملکرد اقتصادي و بيولوژيک اختلاف معني دار وجود داشت. ولي اختلاف معني دار در وزن هزار دانه و شاخص برداشت مشاهده نشد. پايين ترين وزن خشک علف هاي هرز درتيمارهاي کشت خالص ريحان و کشت نواري با 4 رديف ريحان مشاهده شد و بيشترين وزن خشک علف هاي هرزدر کشت خالص لوبيا بدست آمد. بالاترين شاخص سطح برگ لوبيا را کشت خاص لوبيا با کنترل علف هرز داشت و بالاترين شاخص سطح برگ در ريحان در کشت مخلوط رديفي بدست آمد. ارزيابي نسبت برابري زمين نشان داد کشت مخلوط ريحان و لوبيا برکشت خالص آنها برتري دارد و کشت مخلوط رديفي بيشترين نسبت برابري زمين (2، 1) را به خود اختصاص داد.

 
كليد واژه: اجزاي عملکرد، کشت مخلوط، نسبت برابري زمين، علف هرز، رقابت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 29 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):583-594.
 
مدلسازي تاثير تغيير اقليم بر رفتار گلدهي زعفران (.Crocus sativus L)
 
كوچكي عليرضا,كوچكي عليرضا,نصيري محلاتي مهدي,نصيري محلاتي مهدي,عليزاده امين,عليزاده امين,گنج علي علي,گنج علي علي
 
 
 

گلدهي زعفران در طي دو مرحله انجام مي شود و درجه حرات عامل اصلي کنترل کننده سرعت نمو در هر دو مرحله است. با توجه به شواهد موجود در مورد افزايش درجه حرارت ناشي از گرمايش جهاني، بنظر مي رسد که رفتار گلدهي اين گياه در مناطق مختلف کشت آن در استانهاي خراسان تحت تاثير تغييرات اقليمي آينده قرار خواهد گرفت. بمنظور ارزيابي واکنش زعفران به افزايش دما ابتدا مدلي براي شبيه سازي رفتار گلدهي اين گونه تهيه شد و سپس سرعت نمو و طول دوره گلدهي آن در پاسخ به 0.5، 1، 1.5 و 2 درجه سانتيگراد افزايش ميانگين دماي روزانه نسبت به شرايط فعلي محاسبه و مورد بررسي قرار گرفت. اين مدل سرعت نمو در هر يک از مراحل گلدهي را بر اساس حاصلضرب حداکثر سرعت نمو در درجه حرارت بهينه براي هر مرحله ( DRm1وDRm2 ) و دو تابع درجه حرارت مربوط به اين مراحل (ft1 و ft2) شبيه سازي مي کند و طول هر مرحله نموي نيز از عکس سرعت نمو محاسبه مي گردد. مقدار DRm1 و تابع ft1 از منابع علمي موجود در مورد گلدهي زعفران و در دماي بهينه 23 - 25 درجه سانتيگراد براي مرحله اول گلدهي زعفران برآورد گرديد. مقدار DRm2 و ft2، با برازش تابع 5 پارامتري بتا به داده هاي سرعت نمو زعفران و درجه حرارت بدست آمدند. اين داده ها از مزارع مختلف توليد زعفران در استانهاي خراسان رضوي و جنوبي جمع آوري شدند. با استفاده از اين داده ها درجه حرارت هاي حداقل، بهينه و حداکثر براي مرحله دوم گلدهي به ترتيب 15.5، 18.0 و 22.5 درجه سانتيگراد و حداکثر سرعت نمو در دماي بهينه 0.0289 1- روز برآورد گرديد. نتايج شبيه سازي نشان داد که افزايش ميانگين دماي روزانه در محدوده 0.5 تا 2 درجه سانتيگراد باعث کاهش سرعت نمو و در نتيجه افزايش طول هر دو مرحله از گلدهي خواهد شد البته تاثير افزايش دما براي دو مرحله تقريبا مشابه بود. يافته هاي اين تحقيق حاکي از آن است که طول دوره نمو زعفران به ازاي هر 1 درجه سانتيگراد افزايش ميانگين درجه حرارت نسبت به شرايط فعلي حداقل 32 و حداکثر 38 روز افزايش خواهد يافت. بنابراين در صورتي که گرمايش جهاني ناشي از تغيير اقليم باعث افزايش ميانگين درجه حرارت به ميزان 1.5 تا 2 درجه سانتيگراد شود، زمان ظهور گل در مناطق توليد زعفران در استانهاي خراسان رضوي و جنوبي بسته به شدت گرمايش تا اواخر آذر ماه به تعويق خواهد افتاد.

 
كليد واژه: زعفران، تغيير اقليم، گلدهي، درجه حرارت، مدلسازي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 30 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):595-604.
 
کارايي مصرف نور در هيبريدهاي ذرت با گروه هاي مختلف رسيدگي در پاسخ به تراکم
 
گلداني مرتضي,گلداني مرتضي,رضواني مقدم پرويز,رضواني مقدم پرويز,نصيري محلاتي مهدي,نصيري محلاتي مهدي,كافي محمد
 
 
 

تعيين تراکم مطلوب موجب بهبود کميت و کيفيت محصول شده و در رسيدن به پتانسيل توليدي گياه نقش مهمي ايفا مي کند. لذا به منظور بررسي عملکرد و اجزا عملکرد سه تيپ رشدي ذرت در هفت تراکم مختلف، آزمايشي در سال زراعي 1385در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. تيپ هاي رشدي شامل =V1رقم ديررس (704)، =V2رقم متوسط رس (504) و =V3رقم زودرس (260) در هفت تراکم 30=1D، D2=50، D3=70، D4=90، D5=110،D6=130  و D7=150هزار بوته در هکتار در آزمايشي به صورت طرح کرتهاي نواري در سه تکرار اجرا شد. نتايج آزمايش نشان داد که با افزايش تراکم ميزان کارايي استفاده از نور زياد شد، بطوريکه براي رقم ديررس 704 در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.103 گرم بر مگا ژول)، براي رقم متوسط رس در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.214 گرم بر مگا ژول) و براي رقم زودرس در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.267 گرم بر مگا ژول) بود. متغير تراکم اثر معني داري بر تعداد رديف دانه در بلال، تعداد دانه در بلال، وزن صد دانه و وزن دانه در بوته داشت. بيشترين عملکرد براي رقم ديررس در تراکمD3  (11334 کيلوگرم در هکتار)، براي رقم متوسط رس در تراکم D4 (10937 کيلوگرم در هکتار) و براي رقم زودرس در تراکم D6 (7591 کيلوگرم در هکتار) بدست آمد. افزايش تراکم بيش از حد مطلوب منجر به افزايش عملکرد بيولوژيکي و کاهش عملکرد اقتصادي شد. ولي در تراکم خيلي بيش از حد به علت رقابت شديدتر بين بوته عملکرد بيولوژيکي در رقم ديررس کاهش نشان داد. شاخص برداشت با افزايش تراکم و کوتاه شدن طول فصل رشد کاهش يافت. اين بررسي نشان داد که حصول عملکرد مطلوب به تيپ رشد گياه و تراکم بستگي دارد. بطوريکه براي رقم ديررس با طول دوره رشد بيشتر مي توان تراکم را کمتر و براي رقم متوسط رس و زودرس، تراکم را افزايش داد.

 
كليد واژه: رقم، کارايي مصرف نور، عملکرد، اجزاي عملکرد، ذرت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 31 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):595-604.
 
کارايي مصرف نور در هيبريدهاي ذرت با گروه هاي مختلف رسيدگي در پاسخ به تراکم
 
گلداني مرتضي,گلداني مرتضي,رضواني مقدم پرويز,رضواني مقدم پرويز,نصيري محلاتي مهدي,نصيري محلاتي مهدي,كافي محمد
 
 
 

تعيين تراکم مطلوب موجب بهبود کميت و کيفيت محصول شده و در رسيدن به پتانسيل توليدي گياه نقش مهمي ايفا مي کند. لذا به منظور بررسي عملکرد و اجزا عملکرد سه تيپ رشدي ذرت در هفت تراکم مختلف، آزمايشي در سال زراعي 1385در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. تيپ هاي رشدي شامل =V1رقم ديررس (704)، =V2رقم متوسط رس (504) و =V3رقم زودرس (260) در هفت تراکم 30=1D، D2=50، D3=70، D4=90، D5=110،D6=130  و D7=150هزار بوته در هکتار در آزمايشي به صورت طرح کرتهاي نواري در سه تکرار اجرا شد. نتايج آزمايش نشان داد که با افزايش تراکم ميزان کارايي استفاده از نور زياد شد، بطوريکه براي رقم ديررس 704 در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.103 گرم بر مگا ژول)، براي رقم متوسط رس در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.214 گرم بر مگا ژول) و براي رقم زودرس در تراکم 15 بوته در متر مربع ( 1.267 گرم بر مگا ژول) بود. متغير تراکم اثر معني داري بر تعداد رديف دانه در بلال، تعداد دانه در بلال، وزن صد دانه و وزن دانه در بوته داشت. بيشترين عملکرد براي رقم ديررس در تراکمD3  (11334 کيلوگرم در هکتار)، براي رقم متوسط رس در تراکم D4 (10937 کيلوگرم در هکتار) و براي رقم زودرس در تراکم D6 (7591 کيلوگرم در هکتار) بدست آمد. افزايش تراکم بيش از حد مطلوب منجر به افزايش عملکرد بيولوژيکي و کاهش عملکرد اقتصادي شد. ولي در تراکم خيلي بيش از حد به علت رقابت شديدتر بين بوته عملکرد بيولوژيکي در رقم ديررس کاهش نشان داد. شاخص برداشت با افزايش تراکم و کوتاه شدن طول فصل رشد کاهش يافت. اين بررسي نشان داد که حصول عملکرد مطلوب به تيپ رشد گياه و تراکم بستگي دارد. بطوريکه براي رقم ديررس با طول دوره رشد بيشتر مي توان تراکم را کمتر و براي رقم متوسط رس و زودرس، تراکم را افزايش داد.

 
كليد واژه: رقم، کارايي مصرف نور، عملکرد، اجزاي عملکرد، ذرت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

2 : پژوهشهاي زراعي ايران 1388; 7(2):605-614.
 
ارزيابي توليد در کشت مخلوط لوبيا و ذرت
 
كوچكي عليرضا,للهگاني دزكي بختيار,نجيب نيا سمانه
 
 
 

به منظور ارزيابي کشت مخلوط ذرت و لوبيا، آزمايشي در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد در سال زراعي 86 - 1385 به مرحله اجرا درآمد. اين آزمايش در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار انجام شد. در طراحي کشت مخلوط از روش سري هاي جايگزيني رديفي استفاده گرديد. تيمارهاي آزمايش عبارت از نسبت هاي لوبيا:ذرت به ترتيب 25:75، 50:50 و 75:25 و نيز کشت خالص آنها بود. نتايج به دست آمده در مورد عملکرد دانه و ماده خشک نشان داد که ترکيب 50 درصد از هر دو گياه به صورت يک رديف در ميان نسبت به تمام ترکيب هاي ديگر برتري داشت. نسبت برابري زمين (LER) براي توليد دانه و ماده خشک در اين ترکيب بيشتر از يک بود. در کشت مخلوط در تمام نسبت ها افزايش عملکرد دانه و ماده خشک به نفع ذرت و به زيان لوبيا بود. با افزايش تراکم ذرت در مخلوط بر عملکرد دانه، ماده خشک، شاخص برداشت، تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال و وزن هزاردانه ذرت افزوده شد(p<0.05) . به علاوه افزايش تراکم لوبيا در مخلوط، عملکرد دانه، ماده خشک، تعداد غلاف در بوته و شاخص برداشت لوبيا را افزايش داد (p<0.05).

 
كليد واژه: لوبيا، ذرت، کشت مخلوط، تراکم، نسبت برابري زمين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها