0

بانک مقالات زراعت و باغبانی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 11 : پژوهشهاي زراعي ايران آذر و دي 1389; 8(5):824-836.
 
تاثير نيتروژن و تراكم كاشت روي برخي ويژگي هاي رشد، عملكرد و ميزان اسانس در نعناع فلفلي (.Mentha piperita L)
 
ايزدي زهرا*,احمدوند گودرز,اثني عشري محمود,پيري خسرو
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه بوعلي سينا
 
 

به منظور بررسي اثر مقادير مختلف نيتروژن و تراكم كاشت بر رشد، عملكرد، مقدار اسانس برگ و عملكرد اسانس گياه نعناع فلفلي (Mentha piperita L.) آزمايشي در سال 1387 در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انجام گرفت. طرح آزمايشي مورد استفاده كرت ‌هاي خرد شده بر پايه بلوک هاي كامل تصادفي طي دو چين و با سه تكرار بود. كرت هاي اصلي شامل مقادير 100، 150 و 200 كيلوگرم نيتروژن خالص در هكتار بودند كه نيمي از نيتروژن هر تيمار براي چين اول و نيم ديگر آن نيز براي چين دوم مصرف شد. كرت هاي فرعي نيز شامل تراكم كاشت در سه سطح 8، 12 و 16 بوته در مترمربع بودند. برخي ويژگي هاي مورفوفيزيولوژيكي شامل ارتفاع گياه، تعداد گره و برگ در بوته، سطح برگ در بوته، عملكرد تر و خشک، ميزان اسانس در برگ و عملكرد اسانس طي دو چين و همچنين روند تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول در چين اول مورد ارزيابي واقع شدند. نتايج نشان داد كه تيمار نيتروژن در هر دو چين تاثير معني داري بر تمامي صفات اندازه ‌گيري شده داشت، به طوري كه بيشترين مقدار آنها در چين اول با كاربرد 100 كيلوگرم نيتروژن خالص در هكتار بدست آمد و در چين دوم مربوط به تيمار 200 كيلوگرم نيتروژن خالص در هكتار بود. علاوه بر اين، تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول در اثر افزايش مقدار نيتروژن افزايش يافت. تراكم كاشت نيز در چين اول تاثير معني داري بر ارتفاع ساقه، تعداد گره، تعداد برگ و سطح برگ در بوته، درصد اسانس برگ و عملكرد اسانس داشت و در چين دوم تاثير آن بر تعداد و سطح برگ در بوته معني دار شد.

 
كليد واژه: نعناع فلفلي، نيتروژن، تراكم كاشت، عملكرد، شاخص رشد، اسانس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 14 : پژوهشهاي زراعي ايران آذر و دي 1389; 8(5):855-861.
 
بررسي اثر مصرف اکسيد آهن (نانو و معمولي) همراه با کمپوست گرانوله گوگردي بر غلظت آهن و رشد گياه گندم رقم آتيلا
 
مظاهري نيا سيما*,آستارايي عليرضا,فتوت امير,منشي احمد
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي اثر مصرف اکسيد آهن نانو و معمولي همراه با کمپوست گرانوله گوگردي بر ارتفاع گياه، طول سنبله، کل وزن خشک کاه و کلش گياه، وزن هزار دانه، وزن دانه در گلدان و غلظت آهن در گياه گندم رقم آتيلا (چمران)، يک آزمايش گلخانه اي شامل پنج سطح پودر اکسيد آهن معمولي (0.02-0.06 ميليمتر) (صفر، 0.05، 0.1، 0.5 و 1 درصد وزن خاک)، پنج سطح نانو اکسيد آهن (250-25 نانومتر) (صفر، 1.05، 5.0، 0.0 و 1 درصد وزن خاک) و دو سطح کمپوست پسماند شهري گرانوله گوگردي (صفر و 2 درصد وزن خاک) به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با سه تکرار انجام شد. نتايج نشان داد کاربرد اکسيد آهن نانو نسبت به اکسيد آهن معمولي در خاک افزايش معني داري در غلظت آهن گياه، عملکرد و اجزاي عملکرد گياه داشت. متناسب با افزايش هر دو نوع اکسيد آهن، غلظت آهن، عملکرد و اجزاي عملکرد گياه افزايش يافت که اين افزايش معني دار بود. همچنين غلظت آهن در گياه، طول سنبله، ارتفاع گياه، وزن سنبله، کل وزن خشک کاه و کلش، وزن هزار دانه، وزن دانه در گلدان با کاربرد کمپوست پسماند شهري گرانوله گوگردي افزايش يافت، که اين افزايش در تيمار نانو اکسيد آهن حاوي کمپوست گرانوله گوگردي نسبت به ساير تيمارها به طور معني داري بيشتر بود.

 
كليد واژه: کمپوست پسماند شهري گرانوله گوگردي، اکسيد آهن نانو و معمولي، گندم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 1 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):569-576.
 
بررسي نقش تقسيط نيتروژن بر الگوي تخصيص ماده خشک در چغندرقند
 
صحابي حسين,نصيري محلاتي مهدي*,كوچكي عليرضا
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور ارزيابي اثرات ميزان كود نيتروژن و تقسيط آن بر الگوي تخصيص ماده خشک و خصوصيات كمي و كيفي چغندرقند، آزمايشي در سال 1379 در روستاي برات آباد شهرستان فريمان انجام گرفت. در اين آزمايش سه سطح كود نيتروژن (N1، 70؛ N2، 140؛ N3، 210 کيلوگرم نيتروژن خالص در هکتار) و چهار سطح تقسيط (S1، %100 مصرف كود، هنگام كاشت؛ S2، %75 مصرف كود هنگام كاشت و 25% در مرحله تنک كردن؛ S3، %50 مصرف كود هنگام كاشت و 50% در مرحله تنک كردن؛ S4، %25 مصرف كود هنگام كاشت و 75% در مرحله تنک كردن) به صورت آزمايش فاكتوريل و در قالب طرح بلوک هاي كامل تصادفي در چهار تكرار مورد ارزيابي قرار گرفت. برتري تخصيص ماده خشک بين اندام هوايي و زميني در تيمار 70 كيلوگرم نيتروژن در هكتار 66 روز بعد از سبز شدن (1350 درجه روز رشد) و در تيمار 210 كيلوگرم نيتروژن در هكتار 76 روز بعد از سبز شدن (1460 درجه روز رشد ) به نفع ريشه ذخيره اي جابجا شد. الگوي تقسيط S1 در تمام مراحل رشد نسبت بيشتري از ماده خشک را به ريشه اختصاص داد به طوريكه پس از 1400 درجه روز رشد (15 مرداد ماه) ميزان مواد فتوسنتزي اختصاص داده شده به ريشه و اندام هوايي مساوي و معادل 50% بود، در حاليكه در همين مرحله الگوهاي دوم، سوم و چهارم تقسيط به ترتيب 47%، 44% و 38% ماده خشک را به ريشه و بقيه آن را به اندام هوايي اختصاص دادند. نتايج آزمايش نشان داد كه كود نيتروژن اثر معني داري در تغييرات عيار، پتاسيم، سديم، خلوص شربت خام، درصد قند قابل استحصال، راندمان استحصال و درصد قند ملاس داشت اما تاثير آن بر عملكرد ريشه، عملكرد قند و نيتروژن مضره معني دار نبود. با افزايش مصرف كود نيتروژن ميزان عيار، درصد قند قابل استحصال و راندمان استحصال كاهش ولي عملكرد ريشه، مقدار پتاسيم، سديم، نيتروژن مضره و درصد قند ملاس افزايش يافت. بيشترين عملكرد قند خالص (4.4 تن در هكتار) مربوط به تيمار 70 كيلوگرم نيتروژن در هكتار بود. در اين مطالعه تاثير الگوهاي مختلف تقسيط و اثرات متقابل تقسيط و مقدار نيتروژن بر خصوصيات كمي و كيفي چغندرقند معني دار نبود. البته بالاترين عملكرد قند خالص (4.8 تن در هكتار) در تيمارN1S1  (حداقل ميزان كود نيتروژن و مصرف آن در زمان كاشت) به دست آمد.

 
كليد واژه: چغندرقند، تخصيص ماده خشک، عملکرد ريشه، عملکرد قند، تقسيط نيتروژن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 2 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):577-585.
 
تاثير تاريخ كاشت بر عملكرد و اجزاي عملكرد سه رقم سورگوم دانه اي
 
صفري مرضيه,آقاعليخاني مجيد*,مدرس ثانوي سيد‌علي محمد
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

به منظور بررسي تاثير تاريخ كاشت بر عملكرد و اجزاي عملكرد ارقام سورگوم دانه آزمايشي در سال 1386 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه تربيت مدرس انجام شد. در اين تحقيق تاثير دو عامل تاريخ کاشت و رقم سورگوم دانه اي در قالب کرت هاي يکبار خرد شده با طرح پايه بلوک هاي کامل تصادفي در چهار تکرار مورد بررسي قرار گرفت. عامل تاريخ کاشت در سه سطح (هجدهم خرداد، هفتم تير و بيست و هفتم تير) به عنوان عامل اصلي و ارقام سورگوم دانه اي (پيام، سپيده و کيميا) به عنوان عامل فرعي در نظر گرفته شدند. صفات مورد بررسي شامل عملكرد بيوماس و اجزا تشكيل دهنده آن، وزن پانيكول، عملكرد دانه، درصد و عملكرد پروتئين، شاخص برداشت و اجزاي عملكرد دانه بود. نتايج نشان داد كه بيوماس کل و بيوماس شاخ و برگ تحت تاثير هيچ كدام از عوامل مورد بررسي قرار نگرفت. در حاليکه تفاوت ارقام از لحاظ وزن خشک پانيكول و شاخص برداشت در سطح 1 درصد و از نظر عملكرد دانه در سطح 5 درصد معني دار شد. وزن هزار دانه نيز تحت تاثير تاريخ كاشت و رقم (p£0.05) همچنين تحت تاثير برهمکنش تاريخ کاشت × رقم (p£0.01) قرار گرفت. با وجود معني دار نبودن اثر تاريخ كاشت در مورد عملكرد دانه بالاترين عملكرد دانه (6777.2 كيلوگرم در هكتار) به رقم سپيده در تاريخ كاشت هفت تير اختصاص يافت. در نتيجه پيشنهاد مي شود براي توليد سورگوم دانه اي در اين منطقه و مناطق با شرايط آب و هوايي مشابه، ‌از رقم سپيده و تاريخ کاشت اواخر خرداد تا اوايل تير ماه استفاده شود.

 
كليد واژه: سورگوم دانه اي، تاريخ کاشت، رقم، بيوماس شاخ و برگ، عملکرد دانه و اجزاي عملکرد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 4 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):594-605.
 
بررسي كارايي تعدادي از علف ‌كش ‌ها در كنترل بيوتيپ ‌هاي فالاريس (.Phalaris spp) مقاوم و حساس به علف ‌كش‌ هاي بازدارنده استيل كوآنزيم - آ - كربوكسيلاز
 
زند اسكندر*,باغستاني محمدعلي,پوربيگ مريم,صوفي زاده سعيد,بناكاشاني فاطمه,دستاران فاطمه,خيامي محمدمهدي,لبافي حسين آبادي محمدرضا
 
* بخش تحقيقات علف هاي هرز، موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور، تهران
 
 

بررسي كارايي تعداي از علف ‌كش‌ ها در كنترل بيوتيپ ‌هاي فالاريس مقاوم و حساس به علف ‌كش‌ هاي بازدارنده استيل كوآنزيم - آ - كربوكسيلاز سه آزمايش جداگانه بر روي توده هاي حساس و مقاوم دو گونه فالاريس P. minor و P. paradoxa انجام شد. در هر آزمايش توده هاي حساس و مقاوم به صورت جداگانه با 19 تيمار علف‌ كشي در قالب طرح كاملا تصادفي با 8 تكرار در شرايط گلخانه مورد آزمايش قرار گرفتند. تيمارهاي آزمايشي شامل 10 تيمار از علف‌ كش‌ هاي بازدارنده استيل كوآنزيم كربوكسيلازACCase ، 6 تيمار از علف‌ كش ‌هاي بازدارند استولاكتات سينتاز ALS و علف ‌كش‌ هاي پروسولفوكارپ، فلم ‌پروپ - ام - ايزوپروپيل، ايزوپروترون + ديفلوفنيكان و تيمار شاهد بدون علف ‌كش بود. براي ارزيابي تاثير تيمار‌ها نيز خصوصياتي مانند درصد خسارت بر اساس EWRC در 15 و 30 روز بعد از سمپاشي، درصد تعداد باقيمانده بعد از سمپاشي نسبت به قبل از سمپاشي و درصد وزن تر و خشک تک بوته نسبت به شاهد مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. در مجموع نتايج نشان داد كه در بين علف كش هاي بازدارنده ACCase بهترين علف كش براي كنترل توده حساس گونه ‌هاي فالاريس، به ترتيب علف ‌كش ‌هاي كلودينافوپ پروپارژيل و پينوكسادن با دز 450 ميلي ‌ليتر در هکتار بود. و از بين علف ‌كش ‌هاي بازدارنده ACCase نيز فقط علف‌ كش پينوكسادن توانست توده مقاوم گونه P. minor را در حد كمي مطلوب كنترل كند و تاثير آن بر توده مقاوم گونه P. paradoxa نيز رضايت بخش نبود. در بين علف ‌كش ‌هاي بازدارنده ALS نيز علف کش‌ يدوسولفورون + مزوسولفورون (شواليه) توانست توده حساس هر دو گونه و توده مقاوم گونه P. minor را در حد بسيار مطلوب ولي توده مقاوم گونه P. paradoxa را ضعيف كنترل نمايد. همچنين علف ‌كش‌ هاي يدوسولفورون + مزوسولفورون (آتلانتيس) و سولفوسولفورون + متسولفورون (توتال) نيز توانستند توده‌ هاي حساس و مقاوم هر دو گونه فالاريس مورد مطالعه در حد مطلوب كنترل نمايند. تاثير علف کش ايزوپروتون + ديفلوفنيكان (پنتر) بر توده‌ هاي حساس و مقاوم گونه P. minor نيز بسيار خوب، ولي اثر آن بر توده مقاوم گونهP. paradoxa  ضعيف بود. بقيه علف ‌كش ‌ها نتوانستند هيچ يک از توده هاي حساس و مقاوم گونه‌ هاي فالاريس مورد مطالعه را كنترل نمايند. به طور كلي براي مبارزه شيميايي با گونه ‌هاي فالاريس P. paradoxaو  P. minor مي ‌توان از علف ‌كش ‌هاي يدوسولفورون + مزوسولفورون (شواليه)، يدوسولفورون + مزوسولفورون (آتلانتيس) و سولفوسولفورون + متسولفورون (توتال) و همچنين در صورتي كه توده مقاوم از گونه P. Minor باشد از علف ‌كش ايزوپروتون + ديفلوفنيكان (پنتر) استفاده نمود.

 
كليد واژه: مقاومت به علف ‌كش، بازدارنده‌ هاي ACCase، بازدارنده ‌هاي ALS
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 3 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):587-593.
 
اثر تنش يخ ‌زدگي بر نشت الکتروليت ها در گياه رازيانه (Foeniculum vulgare)
 
نظامي احمد*,عزيزي كلئومه,سياهمرگويي آسيه,محمدآبادي علي اصغر
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي اثر تنش يخ زدگي بر نشت الكتروليت ها در دو توده بومي رازيانه، آزمايشي در سال زراعي 1383 به صورت فاكتوريل بر پايه طرح كاملا تصادفي با سه تكرار، در دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد به اجرا درآمد. تيمارهاي مورد بررسي شامل دو توده بومي (خراسان و كرمان)، دو تاريخ كشت (16/7/1383 و 7/8/1383) و 6 تيمار دمايي (0، 3-، 6-، 9-، 12- و 15-) بودند. گياهچه هاي رشد يافته در مزرعه در مرحله 6-4 برگي از زمين خارج شده و پس از انتقال به آزمايشگاه با استفاده از فريزر ترموگراديان در معرض تيمارهاي يخ ‌زدگي قرار گرفتند و سپس از طريق ميزان نشت الکتروليت ‌ها در اندام ‌هاي مختلف گياهچه (ريشه، طوقه و برگ)، پايداري غشا سلولي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان دادند كه با كاهش دماي يخ زدگي، درصد نشت الكتروليت در اندام ‌هاي مختلف، به طور معني دار تحت تاثير قرار گرفت. در بين دو توده مورد بررسي دماي 50 درصد کشندگي (LT50) بر اساس درصد نشت الکتروليت ‌ها در توده کرمان کمتر بود. LT50 در تاريخ کاشت دوم در هر دو توده بومي در مقايسه با تاريخ کاشت اول، کمتر بود. همچنين LT50 در طوقه در مقايسه با اندام ‌هاي ديگر پايين ‌تر بود. با توجه به اهميت خسارت سرما در گياه رازيانه انجام مطالعات بيشتر در اين زمينه ضروري به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: تاريخ کاشت، توده بومي، پايداري غشا، 50 درصد کشندگي (LT50)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 6 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):615-621.
 
بررسي تاثير سطوح مختلف شوري بر خصوصيات جوانه زني گياه خرفه (.Portulaca oleracea L)
 
كافي محمد*,رحيمي زينب
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي تاثير تنش شوري بر خصوصيات جوانه زني بذور گياه خرفه، آزمايشي در قالب طرح کاملا تصادفي با شش سطح شوري (0، 7، 14، 21، 28 و 35 دسي زيمنس بر متر) با استفاده از کلريد سديم و پنج تکرار انجام گرفت. شاخص هاي درصد و سرعت جوانه زني، متوسط زمان جوانه زني، طول ريشه چه و ساقه چه اندازه گيري و نسبت طول ريشه چه به ساقه چه، وزن تر و خشک گياهچه و شاخص بنيه گياهچه محاسبه شدند. نتايج حاصل نشان داد درصد جوانه زني تا سطح شوري 28 دسي زيمنس بر متر تفاوت معني داري با شاهد (آب مقطر) نداشت ولي در سطح شوري 35 دسي زيمنس بر متر به 19 درصد کاهش يافت. سرعت جوانه زني با افزايش تنش شوري تا سطح 14 دسي زيمنس بر متر تفاوت معني داري نيافت، ليکن در سطوح بالاتر شوري اختلاف معني داري نسبت به شاهد مشاهده شد. متوسط زمان جوانه زني نيز تا سطح شوري 21 دسي زيمنس بر متر تفاوت معني داري با شاهد نداشت اما در غلظت هاي بالاتر شوري، متوسط زمان جوانه زني افزايش معني داري يافت. طول ريشه چه و ساقه چه، همچنين وزن تر و خشک گياهچه و شاخص بنيه گياهچه با افزايش سطوح شوري کاهش معني داري نشان دادند. نسبت طول ريشه چه به ساقه چه با افزايش شوري کاهش معني ‌داري يافت ولي در بين سطوح شوري تفاوت معني داري مشاهده نشد. از نتايج فوق استنباط مي شود که گياه خرفه تحمل نسبتا مطلوبي به سطوح بالاي شوري در مرحله جوانه زني داشته و به نظر مي رسد بتوان با اعمال مديريت مناسب در مزرعه، استقرار اين گياه را در شرايط وجود آب و خاک شور تضمين نمود.

 
كليد واژه: ريشه چه، ساقه چه، شوري و گياهچه خرفه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 10 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):658-667.
 
تابعيت روند رشد ارقام عدس (.Lens culinaris Med) از تاريخ كاشت و تداخل علف‌ هاي‌ هرز در استان لرستان
 
موسوي سيدكريم*
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي لرستان
 
 

پاسخ روند رشد ارقام عدس به تاريخ كاشت و تداخل علف ‌هاي ‌هرز در شرايط ديم شهرستان خرم ‌آباد طي سال زراعي 85-1384 مورد بررسي قرار گرفت. آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوک ‌هاي كامل تصادفي با 4 تكرار به اجرا درآمد. فاكتورهاي آزمايش شامل تاريخ كاشت در سه سطح پاييزه، زمستانه و بهاره؛ ارقام عدس شامل رقم گچساران، ژنوتيپ پيشرفته فيليپ 92-12L و توده محلي لرستان و وضعيت تداخل علف‌ هاي‌ هرز در دو سطح کنترل و تداخل علف ‌هاي ‌هرز بود. وجين علف هاي هرز سبب افزايش 46.7 درصد عملکرد عدس شد. بر اساس معادلات سيگموييد برازش داده شده حداکثر ماده خشک توليدي عدس در کشت پاييزه به ترتيب 25 و 300 درصد بيشتر از آن در کشت ‌هاي زمستانه و بهاره بود. حداکثر وزن خشک تک بوته براي کشت پاييزه حدود 4 برابر کشت بهاره بود. کشت ‌هاي پاييزه و زمستانه به ترتيب با ميانگين عملکرد 1486 و 1161 كيلوگرم در هكتار داراي عملکردي حدود چهار و سه برابر کشت بهاره بودند. طول دوره زايشي براي كشت پاييزه بيش از سه برابر طول دوره زايشي در كشت‌ بهاره بود. بر اين اساس، دوره رشد كوتاهتر منجر به تجمع ماده خشک كمتر و به تبع آن نقصان عملكرد شد.

 
كليد واژه: عدس، تاريخ كاشت، رقم زراعي، رقابت علف هرز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 11 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):668-676.
 
اثر بقاياي کود شيميايي، دامي و کمپوست بر عملکرد، اجزاي عملکرد، برخي خصوصيات فيزيولوژيک و ميزان اسانس بابونه تحت شرايط تنش خشکي
 
احمديان احمد,قنبري احمد*,سياه سر براتعلي,حيدري مصطفي,رمرودي محمود,موسوي نيك سيدمحسن
 
* گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه زابل
 
 

اثر بقاياي انواع کودهاي آلي و شيميايي بر رشد و عملکرد گياهان در سال هاي پس از کاربرد، يکي از مسائل مهم و ضروري در مديريت تغذيه گياه مي ‌باشد. اين پژوهش به منظور بررسي اثرات بقاياي انواع کود بر ميزان رشد، عملکرد، اجزاي عملکرد، برخي شاخص ‌هاي فيزيولوژيکي، درصد و عملکرد اسانس گياه دارويي بابونه تحت سطوح مختلف تنش خشکي، به صورت کرت هاي خرد شده و در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار در سال زراعي 87-1388 در مزرعه تحقيقاتي دانشگاه زابل اجرا گرديد. تيمارهاي خشکي بصورت شاهد يا 90 درصد ظرفيت زراعي مزرعه (W1)،70  درصد رطوبت زراعي مزرعه (W2) و 50 درصد ظرفيت زراعي مزرعه (W3) به عنوان عامل اصلي و اثر بقاياي انواع کود شامل شاهد (بدون مصرف هيچ نوع کود (F1)) ، کود شيميايي (NPK) (F2)، کود دامي (25 تن در هکتار کود گاوي (F3)) و کمپوست حاصل از زباله شهري (25 تن در هکتار(F4) ) که در سال قبل در مزرعه بابونه استفاده شده بود، به عنوان عامل فرعي در نظر گرفته شدند. نتايج نشان داد که تنش خشکي در حد 50 درصد ظرفيت زراعي، عملکرد گل در بابونه را نسبت به تيمار شاهد کاهش مي دهد. در اين آزمايش خشکي سبب افزايش درصد اسانس شد اما بيشترين درصد و عملکرد اسانس در سطح خشکي 70 درصد رطوبت زراعي مزرعه بر دست آمد. با بالا رفتن سطح تنش، بر ميزان کربوهيدرات و پرولين در بافت سبز برگ افزوده شد. بقاياي کودهاي دامي و کمپوست در سال دوم بطور معني داري باعث افزايش عملکرد گل، درصد و عملکرد اسانس گلهاي بابونه آلماني نسبت به بقاياي کود شيميايي و شاهد گرديد. کودهاي آلي در شرايط تنش خشکي مي ‌توانند تا حدي از بروز اثرات سوء تنش بر عملکرد توليدي اين گياه بکاهد. در حاليکه کودهاي شيميايي در سال دوم تاثير بسيار کمي نسبت به شاهد بر عملکرد و اسانس بابونه داشتند. بطور کلي مصرف کود دامي و تنش ملايم تا 70 درصد ظرفيت زراعي جهت کسب حداکثر عملکرد کمي و کيفي گياه بابونه توصيه مي ‌گردد.

 
كليد واژه: تنش خشکي، کود، کربوهيدرات، پرولين، بابونه
 
 
 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 13 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):686-697.
 
پاسخ گلرنگ (.Carthamus tinctorius L) به تاريخ‌ كاشت در شرايط اقليمي خرم ‌آباد
 
سياح فر منوچهر*,مويدي فرج,موسوي سيدكريم,زيدعلي احسان اله
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي لرستان
 
 

تاثير تاريخ كاشت بر توليد گلرنگ در شرايط ديم طي سال ‌هاي زراعي 84-1383 و 85-1384 در شرايط اقليمي شهرستان خرم ‌آباد مورد ارزيابي قرار گرفت. آزمايش به صورت کرت‌ هاي خرد شده در قالب طرح بلوک ‌هاي كامل تصادفي با سه تکرار اجرا شد. عامل رقم شامل رقم محلي اصفهان و رقم زرقان به كرت ‌هاي اصلي و عامل تاريخ کاشت در هشت سطح (15 آبان، 5 آذر، 25 آذر، 15 دي، 5 بهمن، 25 بهمن، 15 اسفند و 5 فروردين) به كرت‌ هاي فرعي اختصاص داده شد. بر اساس نتايج حاصل از تجزيه واريانس مرکب داده ‌ها رقم محلي اصفهان با ميانگين عملکرد دانه 1834 کيلوگرم در هکتار، شاخص برداشت 27.7 درصد، وزن هزار دانه 40.3 گرم، تعداد طبق در بوته 16.9، تعداد دانه در طبق 30.4، درصد روغن28.9  و عملکرد روغن 532.3 کيلوگرم در هکتار داراي برتري معني ‌داري نسبت به رقم زرقان بود. عامل تاريخ کاشت بر تمامي صفات مورد مطالعه به استثناي درصد روغن تاثير معني ‌داري داشت. بيشترين عملکرد دانه، عملکرد بيولوژيک، شاخص برداشت، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و عملکرد روغن به كشت پاييزه در تاريخ 15 آبان بود و کمترين اين صفات به كشت بهاره در تاريخ 5 فروردين مربوط بود. با توجه به نتايج آزمايش کشت پاييزه گلرنگ در منطقه خرم ‌آباد از لحاظ عملکرد و ساير صفات زراعي نسبت به کشت بهاره برتري داشت و مناسب‌ ترين تاريخ کاشت براي کشت پاييزه 15 آبان و در صورت کشت بهاره 15 اسفند ماه تشخيص داده شد.

 
كليد واژه: گلرنگ، تاريخ كاشت، عملكرد، ديم، رقم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 14 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):698-707.
 
شبيه ‌سازي تغييرات کوتاه دامنه خاک و قابليت اعمال آن در تيمار کرت ‌هاي آزمايشي با نرخ متغير
 
مومني عزيز,مساواتي سيداحمد
 
 
 

در ايران، مديريت کرت ها و مزارع آزمايشي بر پايه اعمال يكنواخت نهاده ‌هاي کشاورزي و بدون در نظر گرفتن تغييرات مكاني كوتاه - دامنه متغير‌هاي كنترل كننده رشد گياه انجام مي ‌شود. اين امر مي ‌تواند منجر به حصول نتايج اريب در کرت هاي آزمايشي و در نتيجه از دست رفتن بخش قابل توجهي از تلاش محققين و اثربخشي فعاليت آنان گردد. اين تحقيق به منظور بررسي تغييرات مكاني خصوصيات ذاتي و تابع - مديريتي خاک در سطح درون کرتي و امكان تيمار كرت هاي آزمايشي با نرخ متغير در يک سايت انتخابي در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گنبد انجام شد. نمونه برداري از خاک بصورت سيستماتيک و در يک شبكه منظم انجام شد. سايت انتخابي به شبكه ‌هاي 5×5 متر تقسيم و تعداد يكصد نمونه در محل گوشه مربعات شبكه از خاک سطحي (30-0 سانتي متر) تهيه شد. نتايج آزمايشگاهي نمونه‌ هاي خاک مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت و توزيع داده ‌هاي هر متغير تعيين گرديد. با اعمال تكنيک ‌هاي زمين آماري (ژئواستاتيستيكي)، ساختار مكاني متغيرهاي خاکي کنترل کننده رشد گياه تعيين شد. تكنيک ‌هاي ميان يابي بر پايه پارامترهاي نيم پراش ‌نگار هر متغير اعمال و نقشه تغييرات کوتاه - دامنه متغيرهاي خاكي شامل کربنات کلسيم معادل، كربن آلي، رس، فسفر قابل دسترس گياه، پتاسيم قابل دسترس گياه، آهن، مس، روي و منيزيم در سايت آزمايشي تهيه گرديد. نتايج حاصل نشان داد كه اکثر متغيرهاي کنترل کننده رشد گياه که در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفتند، در فواصل 5×5 متر که معادل اندازه متعارف کرت هاي آزمايشي است داراي تغييرات کوتاه - دامنه اي هستند که پهنه گسترش آنها امکان تيمار کرت هاي آزمايشي با نرخ متغير را ممکن مي سازد.

 
كليد واژه: تغييرات كوتاه دامنه خاک، تغييرات درون مزرعه اي خاک، ميان يابي، كشاورزي دقيق، زمين آمار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 15 : پژوهشهاي زراعي ايران مهر و آبان 1389; 8(4):708-716.
 
تاثير نيتروژن و نسبت اختلاط بر عملکرد دانه و برخي ويژگي ‌هاي مورفولوژيک ذرت و آفتابگردان در کشت مخلوط در شمال خوزستان
 
موسويان سيدنادر*,لرزاده شاپور,ابراهيم پورنورآبادي فرشاد,چعب عبدالنور
 
* دانشگاه پيام نور، استان خوزستان
 
 

به منظور بررسي اثر سطوح مختلف نيتروژن و نسبت اختلاط بر عملکرد دانه و بعضي صفات مورفولوژيک ذرت و آفتابگردان در کشت مخلوط در شرايط آب و هوايي خوزستان آزمايشي بصورت کرت هاي خرد شده، در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار در مزرعه آموزشي و تحقيقاتي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شوشتر (خوزستان) در سال زراعي 1384 به مرحله اجرا درآمد. تيمارهاي آزمايشي شامل مقادير مختلف عنصر نيتروژن (50، 100 و 150 کيلوگرم نيتروژن خالص در هکتار) به عنوان کرت ‌هاي اصلي و نسبت ‌هاي مخلوط ذرت و آفتابگردان (كشت 100 درصد خالص ذرت، كشت 75 درصد ذرت و 25 درصد آفتابگردان، كشت 50 درصد ذرت و 50 درصد آفتابگردان، كشت 25 درصد ذرت و 75 درصد آفتابگردان، و كشت 100 درصد آفتابگردان) به عنوان کرت ‌هاي فرعي در نظر گرفته شدند. نتايج اين آزمايش نشان داد كه کمترين و بيشترين عملکرد دانه ذرت به ميزان (980 و 1225 گرم در مترمربع)، و براي آفتابگردان به مقدار (346 و 387 گرم در مترمربع) به ترتيب در سطوح کودي 50 و 150 کيلوگرم نيتروژن در هکتار اختصاص داشت. در صورتيكه در نسبت‌ هاي اختلاطي بيشترين و کمترين مقدار عملکرد دانه ذرت به ترتيب به کشت خالص آن (1265 گرم در مترمربع) و نسبت ذرت - آفتابگردان 25:75 (957 گرم در مترمربع) بدست آمد. اين موضوع در رابطه با آفتابگردان هم صادق بود و موجب کاهش عملکرد دانه در نسبت 75:25 شد. کاهش سهم آفتابگردان در نسبت اختلاط، افزايش درصد روغن را به همراه داشت. همچنين افزايش ميزان کود نيتروژن موجب افزايش نسبت برابري زمين (LER) شد. بگونه ‌اي كه ميانگين بيشترين و کمترين نسبت برابري زمين بر اساس عملکرد دانه به ترتيب در نسبت‌ هاي اختلاط 25 درصد ذرت و 75 درصد آفتابگردان، و نسبت 50:50 به ميزان 1.70 و 1.40 و در سطح كودي 150 كيلوگرم نيتروژن در هكتار بود.

 
كليد واژه: زراعت مخلوط، عملكرد دانه و نسبت برابري زمين (LER)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 1 : پژوهشهاي زراعي ايران مرداد و شهريور 1389; 8(3):384-392.
 
بررسي اثر مقادير و شيوه‌ هاي توزيع کود نيتروژن بر خصوصيات کمي و کيفي سورگوم علوفه ‌اي اسپيدفيد
 
جوادي حامد*,صابري محمدحسين,آذري نصرآباد علي,خسروي سعيد
 
* دانشگاه پيام نور، مركز قاين
 
 

به منظور بررسي اثر مقادير و شيوه ‌هاي توزيع کود نيتروژن بر خصوصيات کمي و کيفي سورگوم علوفه اي اسپيدفيد آزمايشي به صورت طرح کرت ‌هاي خرد شده در قالب بلوک‌ هاي کامل تصادفي با سه شيوه توزيع کود نيتروژن شامل توزيع در يک نوبت (تمام کود پس از کاشت)، توزيع در دو نوبت (نيمي پس از کاشت و نيمي پس از برداشت اول)، توزيع در سه نوبت (يک سوم پس از کاشت، يک سوم پس از برداشت اول و يک سوم پس از 6 تا 8 برگه شدن در رشد مجدد گياه) به عنوان کرت اصلي و سه سطح کود نيتروژنه بر مبناي نيتروژن خالص (80.5، 161 و 241.5 کيلوگرم در هکتار) به عنوان کرت‌ هاي فرعي در سه تکرار اجرا گرديد. نتايج حاصله نشان داد که اثر مقادير و شيوه توزيع کود نيتروژن در چين دوم و مجموع دو چين بر عملکرد علوفه خشک و عملکرد پروتئين معني دار بود، به طوري که تقسيط کود نيتروژن در دو و سه نوبت به ترتيب نسبت به يک نوبت و کود نيتروژن به ميزان 80.5 و 161 کيلوگرم نيتروژن خالص در هکتار به ترتيب نسبت به 241.5 کيلوگرم نيتروژن خالص در هکتار شرايط بهتري را براي رشد و نمو فراهم کرد. اثر مقادير و شيوه توزيع کود نيتروژن بر ارتفاع و تعداد پنجه در چين اول و دوم معني دار نبود. اثر مقادير و شيوه توزيع کود نيتروژن در چين اول بر درصد فيبر و درصد خاکستر و در چين دوم بر درصد پروتئين معني دار بود. بيشترين درصد پروتئين، درصد خاکستر و کمترين درصد فيبر از تيمار 80.5 کيلوگرم نيتروژن در هکتار حاصل شد. همچنين بيشترين درصد پروتئين، درصد خاکستر و کمترين درصد فيبر به تقسيط کود نيتروژن در سه نوبت اختصاص يافت. اثر متقابل مقادير و شيوه توزيع کود نيتروژن بر درصد پروتئين در چين اول و درصد خاکستر در چين دوم معني دار بود ولي ساير صفات مورد مطالعه را تحت تاثير قرار نداد. بر اساس نتايج حاصل از اين آزمايش حداکثر عملکرد کمي و کيفي علوفه از مصرف 80.5 کيلوگرم نيتروژن خالص در هکتار با توزيع در دو يا سه نوبت بدست آمد.

 
كليد واژه: سورگوم علوفه اي، مقادير کود نيتروژن، شيوه توزيع کود نيتروژن، عملکرد کمي و کيفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 
پورامير فرزين*,نصيري محلاتي مهدي,كوچكي عليرضا,قرباني رضا
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

اين تحقيق به منظور بررسي اثر نسبت هاي مختلف كاشت بر روي عملكرد و اجزاي عملكرد كنجد و نخود در كشت مخلوط در سال 1386 در مزرعه پژوهشي دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. طرح آزمايشي به صورت كرت هاي خرد شده در قالب بلوک هاي كامل تصادفي با سه تكرار بود، كه از دو الگوي كاشت شامل كشت رديفي و درهم به عنوان عامل اصلي و پنج سطح كشت شامل تک كشتي نخود، تک كشتي كنجد، 10% نخود + 100% كنجد، 20% نخود + 100% كنجد و 30% نخود + 100% كنجد به عنوان عامل فرعي تشكيل شده بود. نتايج نشان داد كه بيشترين عملكرد كنجد از مخلوط 20% نخود + 100% كنجد در آرايش كاشت رديفي با 1.8 تن در هكتار و كمترين عملكرد با 0.74 تن در هكتار از نسبت 10% نخود + 100% كنجد در كشت درهم به دست آمد. محاسبه عملکرد نسبي کل (RYT) نشان داد كه ميزان عملكرد محصول در نسبت هاي 20% نخود + 100% كنجد، 30% نخود + 100% كنجد و 10% نخود + 100% كنجد در الگوي كاشت رديفي به ترتيب 39 درصد (RYT=1.39)، 28 درصد (RYT=1.28) و 24 درصد (RYT=1.24) بيشتر از تک كشتي است و لذا چنين مي توان استنباط كرد كه در مخلوط دو گونه با نسبت هاي فوق اين دو گياه از عوامل محيطي بهتر از تک كشتي استفاده كرده اند.

 
كليد واژه: اجزاي عملكرد، شاخص برداشت، عملکرد نسبي کل، نسبت هاي كاشت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 3 : پژوهشهاي زراعي ايران مرداد و شهريور 1389; 8(3):403-414.
 
بررسي خصوصيات آگرو - فيزيولوژيک مرتبط با تحمل خشكي در ژنوتيپ ‌هاي پيشرفته گندم دوروم
 
محمدي رضا,دريايي امير*,رجبي رحمان
 
* موسسه تحقيقات كشاورزي ديم كشور، كرمانشاه
 
 

خصوصيات آگرو - فيزيولوژيک 18 لاين پيشرفته گندم دوروم به همراه دو شاهد زردک (شاهد دوروم) و سرداري (شاهد گندم نان) در مزرعه در دو شرايط ديم و آبياري تكميلي و آزمايشگاه با دو شرايط تنش (پلي اتيلن گلايكول) و نرمال (آب مقطر) طي سال ‌هاي زراعي 84-1383 و 85-1384 در موسسه تحقيقات كشاورزي ديم (سرارود - كرمانشاه) مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج حاصل از تجزيه واريانس و مقايسه ميانگين صفات مورد بررسي نشان داد تنوع لازم بين ژنوتيپ ‌هاي مورد بررسي جهت گروه بندي ‌هاي معني ‌دار ژنوتيپ ‌ها بر اساس صفات و شاخص ‌هاي مورد بررسي وجود دارد. بر اساس نتايج دوسال و در دو شرايط ديم و آبياري تكميلي ژنوتيپ شماره 16 با عملكرد 3945.1 كيلوگرم در هكتار و ژنوتيپ شماره 8 با 3247.6 كيلوگرم عملكرد به ترتيب بيشترين و كمترين ميزان عملكرد را داشتند. در سال اول در شرايط ديم ژنوتيپ ‌هاي شماره 9، 15 و 19 بيشترين ميزان عملكرد و ژنوتيپ شماره 17 كمترين ميزان عملكرد دانه را در شرايط ديم داشت. در شرايط آبياري تكميلي نيز در سال اول ژنوتيپ شماره 16 بيشترين و ژنوتيپ شماره 18‌ كمترين ميزان عملكرد دانه را داشت. بر اساس ميانگين عملكرد دانه در تمام محيط ‌ها ژنوتيپ شماره 16 از بالاترين ميزان عملكرد و بيشترين ميزان شاخص STI و TOL و ژنوتيپ شماره 8 از كمترين ميزان عملكرد دانه، شاخص TOL و شاخص STI نسبتا پاييني برخوردار بودند. نتايج حاصل از تجزيه مسير صفات آگرو - فيزيولوژيک بر روي عملكرد دانه در شرايط ديم نشان داد صفات تعداد روز تا ظهور سنبله و رسيدن فيزيولوژيک، طول برگ پرچم، نسبت پدانكل به ارتفاع، ارتفاع بوته، ميزان آب نسبي برگ و طول سنبله بر عملكرد دانه اثر مستقيم مثبت و بقيه صفات اثر مستقيم منفي داشتند. بر اساس نتايج آزمايشگاهي نيز ژنوتيپ شماره 19 از طول ريشه‌ چه و كلئوپتيل بيشتر و ژنوتيپ‌ هاي 6 و 17 از طول ريشه ‌چه و كلئوپتيل كمتري برخوردار بودند. شاخص سرعت جوانه زني در شرايط نرمال(PIN)  و تنش (PIS) براي ژنوتيپ شماره 19 بيشترين و براي ژنوتيپ شماره 3 كمترين بود. ژنوتيپ ‌هاي شماره 3، 9، 11، 14 و 20 در شرايط تنش از سرعت جوانه زني بيشتري نسبت به شرايط نرمال برخوردار بودند. شاخص تحمل خشكي (STI) بعنوان معيار مزرعه ‌اي همبستگي مثبت و معني ‌داري با طول ريشه‌ چه و تعداد ريشه‌ هاي جنيني نشان داد كه اين نشان مي ‌دهد انتخاب بر اساس اين دو صفت آزمايشگاهي با انتخاب در شرايط مزرعه بر اساس شاخص STI مفيد بوده و قابل توصيه مي ‌باشد.

 
كليد واژه: گندم دوروم، صفات آگرو - فيزيولوژيک، شاخص تحمل خشكي، شاخص استرس جوانه زني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها