0

بانک مقالات زراعت و باغبانی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 7 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):60-69.
 
بررسي پتانسيل آللوپاتيک عصاره آبي اندامهاي هوايي يونجه بر جوانه زني و رشد گياهچه هاي چهار گونه علف هرز
 
تكاسي سميه*,راشدمحصل محمدحسن,بنايان اول محمد
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

پتانسيل آللوپاتيک غلظت هاي مختلف (0، 5، 10، 20 و 40 درصد) عصاره آبي اندامهاي هوايي يونجه بر جوانه زني و رشد ريشه چه چهار گونه علف هرز (تاج خروس سفيد Amaranthus albus، تاج خروس هيبريد hybridus.Amaranthus، تاجريزي سياه Solanum nigrum و سلمه تره Chenopodium album) در شرايط آزمايشگاهي به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با 3 تکرار مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نشان داد که درصد جوانه زني نهايي، متوسط زمان جوانه زني، يکنواختي جوانه زني، مدت زمان رسيدن تا 10، 50 و 90 درصد جوانه زني و طول ريشه چه چهار گونه علف هرز تحت تاثير غلظت هاي عصاره، گونه هاي علف هرز و اثر متقابل آنها قرار گرفتند. با افزايش غلظت عصاره آبي يونجه درصد جوانه زني نهايي به صورت خطي کاهش يافته و متوسط زمان جوانه زني و مدت زمان رسيدن تا 10 و 50 درصد جوانه زني نيز افزايش يافت. طول ريشه چه، يکنواختي جوانه زني و مدت زمان رسيدن تا 90 درصد جوانه زني از يک رگرسيون درجه دو پيروي مي کردند و با افزايش غلظت عصاره، طول ريشه چه کاهش و مدت زمان رسيدن تا 90 درصد جوانه زني افزايش و يکنواختي جوانه زني تا عصاره با غلظت 20 درصد افزايش و بعد از آن کاهش يافت. تاجريزي سياه بيشترين درصد جوانه زني، طول ريشه چه و يکنواختي جوانه زني و سلمه تره طولاني ترين متوسط زمان جوانه زني و مدت زمان رسيدن تا 10، 50 و 90 درصد جوانه زني را داشتند. تاج خروس هيبريد کمترين درصد جوانه زني، متوسط زمان جوانه زني، طول ريشه چه، مدت زمان رسيدن تا 10، 50 و 90 درصد جوانه زني و تاج خروس سفيد کمترين يکنواختي جوانه زني را داشتند. به طور کلي گونه تاجريزي سياه مقاوم ترين و تاج خروس هيبريد حساس ترين گونه به عصاره آبي يونجه بودند.

 
كليد واژه: آللوپاتي، جوانه زني، رشد گياهچه، عصاره آبي، علفهاي هرز، يونجه
 
 
 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 8 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):70-77.
 
بررسي دو نوع کود آلي همراه با عناصر بر و روي بر عملکرد، اجزاي عملکرد و غلظت عناصر غذايي در دانه ارزن معمولي
 
نژادحسيني طيبه,آستارايي عليرضا*,خراساني رضا,امامي حجت
 
* گروه مهندسي علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

اثرات کاربرد دو نوع کود آلي با عناصر بر و روي بر عملکرد، اجزاي عملکرد و غلظت عناصر غذايي دانه گياه ارزن، در آزمايشي مزرعه اي به صورت فاکتوريل در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي و با سه تکرار در منطقه نيمبلوک قاين مورد بررسي قرار گرفت. تيمارهاي آزمايش شامل کمپوست زباله شهري و کود گاوي هر کدام به مقدار 25 تن در هکتار، تيمار روي در دو سطح صفر و 50 کيلوگرم در هکتار و تيمار بر در دو سطح صفر و 10 کيلوگرم در هکتار با استفاده از نمک سولفات روي و اسيدبريک بودند. نتايج آزمايش نشان داد که اثرات تيمارهاي روي و بر منجر به افزايش وزن کل شاخساره ها، غلظت نيتروژن و پتاسيم دانه شد. برهمکنش کود گاوي و روي، عملکرد دانه را 239.7 درصد و وزن خشک شاخساره ها را 158.03 درصد نسبت به شاهد افزايش داد. کاربرد کودهاي آلي منجر به افزايش عملکرد دانه، وزن خشک شاخساره ها، طول خوشه و وزن هزار دانه شد به طوري که از نظر آماري معني دار بود. برهمکنش بر و کود گاوي وزن خشک شاخساره ها و غلظت فسفر، پتاسيم و مس دانه را به ترتيب معادل 150.6، 102.8، 75 و 118.6 درصد نسبت به شاهد افزايش داد. بر اساس نتايج، مصرف توام کودهاي آلي، بر و روي کارايي خوبي در افزايش عملکرد، اجزاي عملکرد و کيفيت دانه ارزن نشان داد، اما در خصوص روش و مقادير مصرف اين عناصر نياز به پژوهش هاي بيشتري مي باشد.

 
كليد واژه: کود گاوي، کمپوست زباله شهري، عناصر کم مصرف، عملکرد دانه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 15 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):131-138.
 
اثر نيتروژن بر رقابت يولاف وحشي (Avena fatua) با گندم (Triticum aestivum) در مرحله رشد رويشي
 
چمني اصغري تکتم,محمودي سهراب*,راشدمحصل محمدحسن,زماني غلامرضا
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه بيرجند
 
 

به منظور بررسي اثر نيتروژن بر رقابت بين يولاف وحشي (Avena fatua) و گندم (Triticum aestivum) در مرحله رشد رويشي، آزمايشي در سال 1387 در گلخانه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد به صورت فاکتوريل در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي در سه تکرار انجام شد. عامل اول شامل پنج تراکم (0، 2، 4، 6 و 8 بوته در گلدان) يولاف وحشي در شرايط تک کشتي و رقابت با گندم (در تراکم 8 بوته در هر گلدان) و عامل دوم شامل پنج سطح مختلف نيتروژن (1، 4، 8، 12 و 16 ميلي مولار) بود. آزمايش تا انتهاي مرحله رشد رويشي گندم (بر اساس تيمار تک کشتي و در سطح نيتروژن 8 ميلي مولار) بررسي شد. نتايج حاکي از تاثير معني دار نيتروژن و تراکم هاي يولاف وحشي بر تعداد پنجه و شاخص سطح برگ گندم و يولاف وحشي بود. تعداد پنجه گندم با افزايش سطح نيتروژن (تا 12 ميلي مولار) و کاهش تراکم علف هرز افزايش يافت، ولي اثر متقابل آن ها بر تعداد پنجه گندم معني دار نشد. در حالي که اين اثر متقابل براي تعداد پنجه يولاف وحشي معني دار بود. اثرات متقابل فاکتورهاي آزمايش بر شاخص سطح برگ گندم نيز معني دار شد، به طوري که عامل نيتروژن در سطح بالاي تراکم علف هرز (8 بوته در گلدان) و همچنين عامل تراکم علف هرز در سطح پايين نيتروژن (1 ميلي مولار) تاثير معني داري بر شاخص سطح برگ گندم ايجاد نکرد. اين موضوع نشان دهنده غالبيت گندم در سطوح پايين نيتروژن و غالبيت يولاف وحشي در تراکم هاي بالاي آن، در هنگام رقابت دو گياه بود. مقايسه بيوماس نسبي گندم و يولاف وحشي نيز اين فرضيه را تاييد کرد. به طور کلي نتايج نشان داد که افزايش نيتروژن در طول مرحله رشد رويشي مي تواند توانايي رقابتي يولاف وحشي را هنگام تداخل با گندم افزايش دهد.

 
كليد واژه: علف هرز، تراكم، رقابت، بيوماس نسبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 1 : پژوهشهاي زراعي ايران بهمن و اسفند 1389; 8(6):878-890.
 
کارآيي جذب و مصرف نور در کشت مخلوط تاخيري و کشت متوالي گندم زمستانه و ذرت
 
نصيري محلاتي مهدي*,كوچكي عليرضا,جهان محسن
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

در اغلب مناطق کشور همزمان بودن تاريخ کاشت محصولات بهاره با دوره پرشدن دانه در غلات پاييزه مشکلاتي را در تنظيم تاريخ کاشت در بهار ايجاد کرده بعلاوه رقابت دو محصول براي آب نيز بر اين مشکلات خواهد افزود. در اين پژوهش استفاده از کشت مخلوط تاخيري دو محصول پاييزه و بهاره بعنوان راهکاري براي اين مساله مورد بررسي قرار گرفت. چهار تيمار مخلوط با نسبت هاي 3:1، 3:2، 4:2 و 6:2 (ذرت:گندم) همرا با کشت خالص گونه ها در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي در 3 تکرار به اجرا در آمد. بذور ذرت بر روي رديف هاي از پيش آماده شده بين رديف هاي گندم و در فاصله 32 روز قبل از برداشت گندم کشت شدند. در طي دوره رشد گونه ها در تمامي تيمارهاي آزمايش شاخص سطح برگ، ميزان تشعشع عبور کرده از کانوپي، ميزان توليد ماده خشک و در نهايت عملکرد در واحد سطح اندازه گيري شد. با استفاده از اين داده ها ميزان تشعشع جذب شده توسط هر گونه در طي دوره رشد، کارآيي مصرف نور، شاخص برداشت و نسبت برايري زمين محاسبه گرديد. نتايج نشان داد که تشعشع جذب شده توسط کانوپي در کشت هاي مخلوط تاخيري به ميزان قابل توجهي نسبت به کشت هاي خالص بهبود يافت؛ در حاليکه کارآيي مصرف نور گونه تحت تاثير مخلوط تغيير نکرد. مشابه کشت هاي خالص بود. مقايسه مقادير نسبت برابري زمين نشان داد که عملکرد مخلوط هاي تاخيري در مقايسه با کشت هاي خالص بين 27 تا 31 درصد افزايش يافت و اين افزايش عمدتا ناشي از جذب بهتر نور در کانوپي مخلوط بود. با وجودي که تاثير عرض نوارهاي گندم بر عملکرد مخلوط هاي تاخيري چندان بارز نبود؛ ولي در مجموع بهترين نتيجه در مخلوط 3:2 (ذرت:گندم) بدست آمد. بر اساس يافته هاي اين تحقيق به نظر مي رسد که استفاده از مخلوط هاي تاخيري راهکار مناسبي براي استفاده بهتر از منابع و افزايش عملکرد در مقايسه با کشت متوالي گونه هاي پاييزه و بهاره باشد.

 
كليد واژه: کشت مخلوط تاخيري، جذب تشعشع، کارآيي مصرف نور، رقابت، نسبت برابري زمين، عملکرد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 9 : پژوهشهاي زراعي ايران بهمن و اسفند 1389; 8(6):956-964.
 
غير پوياسازي سرب و روي در ضايعات معدن به وسيله زئوليت و سوپر فسفات تريپل و تاثير آن بر رشد گندم
 
محمدي ثاني مهدي,آستارايي عليرضا*,فتوت امير,لكزيان امير
 
* گروه علوم خاك، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

آلودگي فلزات سنگين در خاک و محيط زيست مي تواند از طريق غير پوياسازي اين آلاينده‌ ها کاهش يابد. تاثير اصلاح کننده ‌هاي شيميايي شامل زئوليت در 3 سطح صفر (Z1)، 5 درصد (Z2) و 10 درصد (Z3) و سوپر فسفات تريپل در 3 سطح صفر (P1)، 0.25 درصد (P2) و 0.5 درصد (P3) بر غلظت سرب و روي در گياه گندم و رشد گندم در ضايعات معدن در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفت. ضايعات مربوط به معدن سرب و روي اصفهان (باما) با غلظت کل سرب و روي به ترتيب 2300 و 16500 (ميلي گرم در کيلوگرم) بود. غلظت سرب و روي در گندم و وزن خشک گندم (رقم بم) در ضايعات اصلاح شده در آزمايش گلخانه اي مورد مطالعه قرار گرفت. نتايج نشان داد که افزودن زئوليت و فسفر باعث کاهش غلظت سرب در اندام هوايي و افزايش غلظت در ريشه گندم شدند. اثر متقابل زئوليت و فسفر نيز بر غلظت سرب در بخش هوايي و ريشه معني دار نبود. اما در مورد عنصر روي فقط فسفر باعث کاهش غلظت در اندام هوايي و افزايش غلظت در ريشه گندم شد و اثر متقابل بين زئوليت و فسفر در کاهش غلظت روي در اندام هوايي و افزايش غلظت روي در ريشه مشاهده نشد. علاوه بر اين رشد گندم در ضايعات معدن اصلاح شده با فسفر بهتر از رشد در ضايعات اصلاح نشده بود. زئوليت تاثيري بر رشد گندم نداشت. اما تاثير متقابل زئوليت و سوپر فسفات تريپل در افزايش وزن خشک اندام هوايي و ريشه معني دار بود.

 
كليد واژه: آلودگي خاک، فلزات سنگين، اصلاح کننده هاي شيميايي و تثبيت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 9 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):78-87.
 
تاثير فواصل آبياري و نوع کود بر عملکرد کمي سه گياه دارويي: اسطوخودوس (Lavandula angustifolia)، رزماري (Rosemarinus officinalis) و زوفا (Hyssopus officinalis) در شرايط مشهد
 
كوچكي عليرضا,ثابت تيموري مژگان*
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور مطالعه اثر تيمارهاي مختلف کود و رژيم آبياري بر عملکرد کمي اندام هاي دارويي سه گياه اسطوخودوس، رزماري و زوفا، آزمايشي در قالب طرح کرتهاي دوبار خرد شده با سه تکرار، طي سال هاي زراعي 88-1386 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. تيمارهاي آزمايش عبارت از سه سطح آبياري (فواصل 10، 20 و 30 روز) و سه نوع کود در شش سطح شامل: شاهد بدون کود، کود بيولوژيک (نيتروکسين)، کود شيميايي (N=%50، P=%20، K=%11) در دو سطح 50 و 100 کيلوگرم در هکتار و کود دامي در دو سطح 10 و 20 تن در هکتار بودند. تيمارهاي کود دامي و شيميايي همزمان با آماده سازي زمين براي انتقال گياهچه ها به زمين اصلي، کاملا با خاک مخلوط شدند. کود زيستي نيتروکسين نيز همزمان با اولين آْبياري به خاک اضافه شد. برداشت اندام هاي هوايي طي دو چين در هر سال، همزمان با حداکثر گلدهي صورت گرفت. نتايج نشان داد که رژيم آبياري تاثير معني داري بر عملکرد خشک و تر اندام هوايي و نسبت برگ به ساقه داشت (P£0.001)، بطوريکه بيشترين عملکرد خشک اندام هوايي اسطوخودوس، رزماري و زوفا، به ترتيب 3990، 2380 و 7380 کيلوگرم در هکتار، در فواصل آبياري 10 روز مشاهده گرديد. مقايسه تاثير کاربرد انواع کود بر صفات مورد مطالعه نشان داد که بيشترين عملکرد خشک اندام هوايي اسطوخودوس (3930 کيلوگرم در هکتار) و رزماري (2536 کيلوگرم در هکتار) با کاربرد 50 کيلوگرم کود شيميايي حاصل شد، ولي بيشترين عملکرد زوفا به ميزان 6117 کيلوگرم در هکتار، حاصل کاربرد 20 تن در هکتار کود دامي بود. بيشترين نسبت وزن خشک برگ به ساقه براي هر سه گياه در هر دو سال آزمايش، نتيجه کاربرد 10 تن در هکتار کود دامي در فواصل آبياري 20 و 30 روز بود. بر اساس نتايج اين تحقيق بهترين شرايط براي استحصال بالاترين عملکرد اقتصادي در هرسه گياه، کاربرد 10 تن در هکتار کود دامي در مدار آبياري 20 روز بود.

 
كليد واژه: اسطوخودوس، نيتروکسين، کود دامي، رژيم آبياري، نسبت برگ به ساقه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 10 : پژوهشهاي زراعي ايران بهمن و اسفند 1389; 8(6):965-974.
 
تاثير سس (.Cuscuta sp) بر عملکرد ريشه و صفات کيفي چغندرقند (Beta vulgaris) در شرايط آب و هوايي چناران
 
اميرمرادي شهرام,رضواني مقدم پرويز*,عبدالهيان نوقابي محمد
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

سس انگلي يکساله و فاقد سبزينه است که مي تواند باعث آلودگي بسياري از محصولات زراعي نظير چغندرقند شده و موجب کاهش عملکرد کمي و کيفيت محصول شود. اين پژوهش در سال 1385 در مزارع چغندرقند منطقه چناران (استان خراسان رضوي) با هدف بررسي تاثير خسارت علف هرز انگل سس (Cuscuta Campestris) روي عملکرد و کيفيت چغندرقند انجام شد. سه مزرعه آلوده به سس با تاريخ کاشت اوايل ارديبهشت ماه در روستاهاي قزلر، ماسي حضرتي و مغان انتخاب شد. در زمان برداشت (آبان ماه) از هر مزرعه، تعداد 20 نمونه تصادفي چغندرقند از قسمت هاي با آلودگي 100-80 درصد، برداشت شد. تعداد 20 نمونه تصادفي چغندرقند نيز از قسمت هاي سالم انتخاب شد. هر نمونه از سطحي معادل 8 مترمربع برداشت شد. ريشه هاي هر نمونه پس از شستشو توزين و نمونه خمير تصادفي از آنها تهيه شد. خصوصيات کيفي چغندرقند با استفاده از روش هاي استاندارد تعيين شد. داده ها با کمک نرم افزار SAS توسط آزمون t جفت شده مورد تجزيه آماري قرار گرفت. نتايج نشان داد که انگل سس در همه مزارع، باعث شد که عملکرد ريشه به طور متوسط به ميزان 15 درصد، درصد قند به ميزان 1.06 عيار، عملکرد شکر به مقدار 20.75 درصد، درصد قند قابل استحصال به ميزان 7 درصد، ضريب استحصال شکر به مقدار 1.89 واحد و عملکرد شکر قابل استحصال به مقدار 17.73 درصد کاهش يابد. در مورد ناخالصي ها، غلظت پتاسيم و نيتروژن مضره در قسمت هاي آلوده به سس به ترتيب به مقدار 8.55 و 8.02 درصد کاهش ولي غلظت سديم، 32.11 درصد افزايش يافت. ميزان قند ملاس نيز در قسمت هاي آلوده به سس، 12.04 درصد افزايش نشان داد. بطور کلي نتايج حاصل از خسارت انگل سس روي عملکرد و کيفيت چغندرقند در منطقه، قابل ملاحظه است. بنابراين ضرورت دارد بهداشت مزارع در خصوص عدم ورود سس به مزارع جديد رعايت گردد و همچنين راه هاي مبارزه و کنترل سس در مزارع با سابقه آلودگي، چه قبل و چه بعد از اتصال آن به بوته چغندرقند مورد بررسي قرار گيرد.

 
كليد واژه: علف هرز انگل سس، چغندرقند، عملکرد ريشه، کيفيت تکنولوژيکي، ناخالصي سديم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 10 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):88-94.
 
بررسي عملکرد و صفات کيفي ريشه چغندرقند تحت تاثير ميدان مغناطيسي و کاربرد نانوذرات نقره
 
فيضي حسن*,رضواني مقدم پرويز,برهمند علي اصغر
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور مطالعه تاثير ترکيب ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره بر عملکرد کمي و کيفي ريشه چغندرقند، آزمايشي در مزرعه تحقيقاتي موسسه تحقيقات و فناوري آستان قدس رضوي، به صورت طرح بلوک هاي کامل تصادفي با هفت تيمار و در سه تکرار انجام گرديد. تيمارهاي آزمايش شامل کاربرد (T1) کود کميرا + ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره، (T2) کود هيوماکس + ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره، (T3) ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره، (T4) کود کميرا، (T5) کود ليبرل، (T6) کود هيوماکس و (T7) شاهد بودند. نتايج نشان داد که تيمار ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره (T3) با ميانگين عملکرد ريشه 68.53 تن در هکتار بطور معني داري نسبت به شاهد با عملکرد 47.67 تن در هکتار عملکرد بيشتري را نشان داد؛ که اين مقدار معادل 43 درصد افزايش بود. تحريک رشد اندام هوايي در اثر ميدان مغناطيسي و نانوذرات نقره باعث افزايش دو برابر (102 درصد) نسبت به شاهد و حدود 53 درصد نسبت به بهترين تيمار کود تجاري (T5) گرديد. بيشترين عملکرد قند خالص (12.71 تن در هکتار) در تيمار T3 و کمترين آن در تيمارهاي شاهد و T4 به دست آمد. ميزان پتاسيم ريشه در تيمارهاي T2 و T5 بيشترين و در تيمار  T1بطور معني داري کمتر از بقيه تيمارها بود. اما ساير صفات نظير ميزان سديم، نيتروژن، قليائيت، قند خالص، راندمان استحصال و قند ملاس بين تيمارها اختلاف معني داري نداشتند. به نظر مي رسد استفاده از ميدان مغناطيسي جهت تحريک رشد و فعاليت هاي گياه به همراه کاربرد نانوذرات نقره مي تواند پتانسيل خوبي براي جايگزيني و کاهش مصرف کودهاي شيميايي باشد.

 
كليد واژه: عملکرد قند، عملکرد ريشه، قند ملاس، ترکيبات ريشه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 11 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):95-102.
 
ارزيابي ويژگيهاي آللوپاتيک چند گياه دارويي بر برخي صفات جوانه زني و رشد اوليه گياه زراعي گندم و علف هرز يولاف وحشي
 
پيرسته انوشه هادي,امام يحيي*,سحرخيز محمدجمال
 
* گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشكده كشاورزي، دانشگاه شيراز
 
 

آلودگي هاي زيست محيطي و ايجاد مقاومت در علف هاي هرز نسبت به علفکش ها، توجه پژوهشگران را به روش هاي کنترل بيولوژيک علف هاي هرز، مانند علفکش هاي طبيعي جلب کرده است. به منظور بررسي اثر آللوپاتيک (دگرآسيبي) ساقه و برگ گياهان دارويي شيرين بيان، رزماري، بابونه و اکاليپتوس بر ويژگي هاي جوانه زني و رشد اوليه ساقه چه هاي گندم (Triticum aestivum L.) و يولاف وحشي (Avena fatua L.)، آزمايشي به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با 20 تيمار و چهار تکرار در آزمايشگاه غلات دانشکده کشاورزي دانشگاه شيراز در سال 1388 طراحي و اجرا گرديد. نتايج آزمايش نشان داد که اسانس رزماري بيشترين تاثير منفي را بر درصد جوانه زني، طول ساقه چه، طول ريشه چه، نسبت طول ساقه چه به ريشه چه، محتواي نسبي آب و آب بافتي هر دو گياه داشت. کمترين تاثير منفي بر درصد جوانه زني، طول ساقه چه، طول ريشه چه و محتواي آب بافتي در تيمارهاي اسانس اکاليپتوس و کمترين اثر بر محتواي آب نسبي در تيمارهاي اسانس شيرين بيان به دست آمد. بيشترين کاهش در نسبت طول ساقه چه به ريشه چه مربوط به اسانس بابونه بود. تاثير اسانس هاي ساقه، به جز بر درصد جوانه زني، بر ساير صفات مورد بررسي بيشتر از تاثير اسانس برگ بود. همچنين، يولاف وحشي نسبت به گندم پاسخ بيشتري به اسانس هاي رزماري و بابونه نشان داد. با توجه به نتايج اين پژوهش به نظر مي رسد که بتوان در مبارزه با يولاف وحشي از اسانس هاي رزماري و بابونه با رعايت احتياط هاي لازم استفاده کرد.

 
كليد واژه: آللوپاتيک، علفکش هاي طبيعي، کنترل بيولوژيک، ويژگي هاي جوانه زني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 12 : پژوهشهاي زراعي ايران فروردين و ارديبهشت 1390; 9(1):103-113.
 
بررسي شاخص هاي تحمل به خشکي در هيبريدهاي جديد ذرت دانه اي (.Zea maize L)
 
گلباشي محمد*,ابراهيمي محسن,خاوري خراساني سعيد,صبور محمدحسين
 
* دانشگاه تهران
 
 

کمبود آب از مهمترين عوامل محدودکننده توليد محصولات کشاورزي در مناطق خشک و نيمه خشک دنيا از جمله ايران است. بمنظور مطالعه اثر تنش خشکي بر خصوصيات مورفولوژيک، عملکرد و اجزاي عملکرد 34 رقم ذرت هيبريد، آزمايشي در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار تحت شرايط تنش خشکي (80 درصد تخليه مجاز رطوبتي از خاک) و آبياري در شرايط بدون تنش (50 درصد تخليه مجاز رطوبتي از خاک) در مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي خراسان رضوي اجرا گرديد. نتايج تجزيه واريانس صفات مورد بررسي نشان داد که تحت هر دو شرايط آبياري در شرايط بدون تنش و تنش خشکي بين هيبريدها از نظر کليه صفات مورد مطالعه اختلاف بسيار معني داري در سطح احتمال 1% وجود دارد. در شرايط آبياري بدون تنش هيبريد تجاري سينگل کراس 500 و در شرايط تنش خشکي هيبريد شماره 11 از بيشترين مقدار عملکرد دانه (به ترتيب 13.79 و 5.69 تن در هکتار) برخوردار بودند. بر اساس عملکرد دانه هيبريدهاي مورد بررسي در شرايط بدون تنش رطوبتي و تنش رطوبتي، شاخص هاي تحمل به خشکي، شاخص حساسيت، شاخص تحمل، ميانگين محصول دهي، ميانگين هندسي محصول دهي، ميانگين هارمونيک و همچنين شاخص جديد ميانگين طلايي عملکرد دانه برآورد شد. نتايج آزمايش نشان داد که از بين شاخص هاي تحمل به خشکي بهترين شاخص براي ذرت شاخص هاي MP و GMP و STI و MHAR مي باشد. و از بين هيبريدهاي مورد مطالعه، ترکيب هاي اميدبخش شماره 11 و 12 و هيبريد تجاري سينگل کراس 250 بيشترين تحمل به خشکي را در شرايط آب و هوايي مشهد از خود نشان دادند. توزيع هيبريدها در فضاي باي پلات گابريل وجود تنوع ژنتيکي بين ژنوتيپ ها نسبت به تنش خشکي را نشان داد. تجزيه کلاستر بر اساس شاخص هاي تحمل به خشکي، هيبريدها را در سه کلاستر جداگانه قرار داد طوري که هيبريدهاي متحمل به خشکي در کلاس مشترکي قرار گرفتند.

 
كليد واژه: تجزيه هاي چندمتغيره، شاخص تحمل، ميانگين طلايي عملكرد، ميانگين محصول دهي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 3 : پژوهشهاي زراعي ايران آذر و دي 1389; 8(5):758-766.
 
اثر كودهاي بيولوژيک بر عملكرد و اجزاي عملکرد گياه دارويي سياهدانه (.Nigella sativa L)
 
خرم دل سرور*,كوچكي عليرضا,نصيري محلاتي مهدي,قرباني رضا
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

كاربرد كودهاي بيولوژيک، از جمله راهبردهاي تغذيه گياه براي نيل به اهداف كشاورزي اکولوژيک است. به منظور مطالعه اثر كودهاي بيولوژيک بر عملكرد و اجزاي عملكرد گياه دارويي سياهدانه (Nigella sativa L.) آزمايشي در سال زراعي 86-1385 در قالب طرح بلوک هاي كامل تصادفي با سه تكرار در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. تيمارهاي آزمايش شامل:(A)  ازتوباکتر،(B)  آزوسپيريلوم،(C)  ميکوريزا، تيمارهاي تركيبي A+C، B+C، B+A، C+B+A و شاهد بودند. مقدار 15 ميلي گرم از هر مايه تلقيحي براي 110 گرم بذر به ازاي هر تيمار و به صورت تلقيح قبل از کاشت به كار برده شد. نتايج بررسي ها حاكي از آن بود كه تلقيح با كودهاي بيولوژيک منجر به افزايش معني دار اجزاي عملكرد، عملكرد دانه، عملکرد بيولوژيكي و كاهش درصد كپسول پوک در بوته گرديد و در اين ميان تيمار تركيبي آزوسپيريلوم و ميكوريزا و پس از آن تيمار تركيبي سه گانه بيشترين تاثير را در افزايش صفات مورد مطالعه داشتند. بيشترين و کمترين عملکرد دانه به ترتيب در تيمار ترکيبي B+C با 41.4 گرم در مترمربع و شاهد با 24.1 گرم در مترمربع بدست آمد. نتايج همبستگي بين اجزاي عملکرد و عملکرد بيانگر آن بود که بين تعداد کپسول در بوته و عملکرد دانه همبستگي معني داري وجود نداشت، ولي بين ساير اجزاي عملکرد با عملکرد دانه همبستگي مثبت و معني داري وجود داشت. بنابراين چنين به نظر مي رسد که کاربرد کودهاي بيولوژيک مناسب، مي تواند در افزايش عملکرد و اجزاي عملکرد سياهدانه موثر باشد.

 
كليد واژه: کود بيولوژيک، كشاورزي اكولوژيک، گياه دارويي، باكتري هاي محرک رشد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 4 : پژوهشهاي زراعي ايران آذر و دي 1389; 8(5):767-771.
 
اثر کمپوست زباله شهري و لجن فاضلاب بر عملکرد و اجزاي عملکرد گياه دارويي سياهدانه (.Nigella sativa L)
 
اكبرنژاد فاطمه,آستارايي عليرضا*,فتوت امير,نصيري محلاتي مهدي
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي اثر کود کمپوست زباله شهري و لجن فاضلاب بر عملکرد و اجزا عملکرد گياه دارويي سياهدانه، آزمايشي شامل 3 سطح صفر، 15 و 30 تن در هکتار کود کمپوست زباله شهري (C0، C15 و C30) و 3 سطح صفر، 15 و 30 تن در هکتار لجن فاضلاب (S0، S15 و S30) بصورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد انجام شد. نتايج نشان داد که اثر کود کمپوست زباله شهري و لجن فاضلاب و اثر متقابل آنها تاثير معني داري بر ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، زيست توده گياه و وزن هزار دانه داشت. با افزايش مقدار لجن فاضلاب از 15 به 30 تن در هکتار کليه صفات مورد مطالعه افزايش داشت. ولي با افزايش مقدار کمپوست از 15 به 30 تن در هکتار ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، زيست توده گياه و وزن هزار دانه کاهش يافت. تمامي صفات مورد مطالعه در اثرات متقابل تيمارهاي آزمايشي به جزء تيماري که شامل 30 تن در هکتار کود کمپوست زباله شهري و صفر تن در هکتار لجن فاضلاب بود (C30S0) نسبت به شاهد افزايش يافت. که در مجموع مي توان نتيجه گرفت که، مقادير بالاي کود کمپوست زباله شهري باعث کاهش عملکرد و اجزاي عملکرد در گياه دارويي سياهدانه شد.

 
كليد واژه: سياهدانه، کمپوست زباله شهري، لجن فاضلاب، عملکرد و اجزاي عملکرد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 

 5 : پژوهشهاي زراعي ايران آذر و دي 1389; 8(5):772-783.
 
بررسي اثر تاريخ هاي کاشت بر عملکرد و اجزا عملکرد چهار توده بومي زيره سبز (Cuminum cyminum)
 
سهيلي رضا,نظامي احمد*,خزاعي حميدرضا,نصيري محلاتي مهدي
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي اثر تاريخ هاي مختلف کاشت بر ويژگي ها ي فنولوژيکي، مورفولوژيکي، اجزا عملکرد و عملکرد چهار توده بومي زيره سبز (Cuminum cyminum L.)، آزمايشي به صورت کرت هاي خرد شده در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار در سال زراعي 85-1384 در مزرعه تحقيقاتي دانشکده کشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. در اين آزمايش چهار تاريخ کاشت (21 آبان، 21 آذر، 2 اسفند و 27 اسفند) به عنوان فاکتور اصلي و چهار توده بومي زيره سبز (قاين، تربت حيدريه، سبزوار و خواف) به عنوان فاکتور فرعي در نظر گرفته شد. اثر تاريخ کاشت، توده بومي و اثر متقابل تاريخ کاشت و توده بومي بر ارتفاع بوته، تعداد بوته در واحد سطح (درصد بقا)، اجزا عملکرد، عملکرد دانه، عملکرد زيستي و شاخص برداشت معني دار شد. از نظر ارتفاع بوته تاريخ هاي کاشت پاييزه و زمستانه تفاوت معني‌ داري با هم نداشتند، در حالي که در گياهان کاشت چهارم ارتفاع بوته به شدت کاهش يافت. از نظر درصد بقا پس از زمستان، گياهان کشت شده در تاريخ هاي کاشت پاييزه (21 آبان و 21 آذر) بيشترين خسارت را متحمل شدند، در حالي که گياهان کاشت سوم و چهارم به دليل عدم مواجهه با سرما تلفاتي نداشتند. بيشترين درصد بقا زمستانه مربوط به توده هاي قاين و خواف به ترتيب با 85 و 84 درصد و کمترين درصد بقا (59 درصد) متعلق به توده تربت حيدريه بود. بيشترين تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه و وزن دانه در بوته در تاريخ کاشت اول بدست آمد. علي رغم برتري اجزا عملکرد در تاريخ کاشت اول نسبت به ديگر تاريخ هاي کاشت، بالاترين ميزان عملکرد دانه و عملکرد زيستي متعلق به گياهان تاريخ کاشت سوم بود. از نظر عملکرد دانه و عملکرد زيستي، توده قاين در کاشت سوم و توده تربت حيدريه در کاشت اول به ترتيب بيشترين و کمترين مقادير را داشتند. با توجه به بهبود رشد گياه به ويژه رشد رويشي و نيز برتري ارتفاع بوته و برخي از اجزا عملکرد در تاريخ هاي کاشت پاييزه و زمستانه نسبت به کاشت بهاره، به نظر مي ‌رسد در صورت کاشت ارقام متحمل به سرماي زيره سبز و کاهش تلفات گياهي بر اثر سرماي زمستان عملکرد زيره سبز بهبود يابد.

 
كليد واژه: زيره سبز، ارقام متحمل به سرما، بقا زمستانه، فنولوژي، مورفولوژي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 2 : پژوهشهاي زراعي ايران بهمن و اسفند 1389; 8(6):891-896.
 
اثر تنش يخ زدگي بر نشت الكتروليت ‌ها در شش رقم گلرنگ
 
نظامي احمد*,ناقدي نيا نغمه
 
* گروه زراعت، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

تنش يخ زدگي بر روي برخي از فرايند‌هاي حياتي گياهان تاثير گذاشته و سبب اختلال در رشد آنها مي شود. در همين راستا به منظور بررسي اثر تنش يخ زدگي بر نشت الكتروليت ‌ها در گلرنگ ازمايشي به صورت فاكتوريل و در قالب طرح كاملا تصادفي در 3 تكرار با استفاده از شش ژنوتيپ گلرنگ ( شامل پنج رقم پاييزه به نام ‌هاي k.w.16، k.w.6، k.w.3، زرقان 279 و لاين 295 و يک رقم بهاره - پاييزه به نام IL-111) و شش دماي يخ زدگي (صفر، 4-، 8-، 12-، 16- و 20- درجه سانتي گراد) در دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. گياهان تا مرحله 7-5 برگي در شرايط آب و هواي طبيعي پاييز در داخل گلدان رشد يافته و با سرما خو گرفتند و سپس براي اعمال دماهاي آزمايش به فريزر ترموگراديان منتقل شدند. ميزان پايداري غشا سيتوپلاسمي ‌ژنوتيپ ‌ها با استفاده از نشت الكتروليت ‌ها مورد ارزيابي قرار گرفت و سپس دماي كشنده براي 50 درصد نمونه‌ ها (LT50) بر اساس درصد نشت الکتروليت‌ ها تعيين گرديد. نتايج نشان داد كه اثرات دماي يخ زدگي و ژنوتيپ بر ميزان نشت مواد و LT50 ارقام مورد بررسي معني ‌دار (P<0.05) بود. کاهش دما به کمتر از -4 درجه سانتي گراد سبب افزايش ميزان نشت الکتروليت ها در کليه ارقام مورد بررسي گرديد. لاين 295 بيشترين درصد نشت الکتروليت ها را داشت، در صورتي که کمترين درصد نشت در رقم k.w.6 مشاهده شد. شيب درصد نشت الکتروليت ها در مقابل دماي يخ زدگي در لاين 295 و زرقان 279 بيشتر از ساير ارقام بود و درصد نشت در دماي -12 درجه سانتي گراد به حداکثر رسيد، در حالي که ساير ارقام در دماي -16 درجه سانتي گراد حداکثر درصد نشت را داشتند. از نظر شاخص LT50 نيز بيشترين و کمترين تحمل به يخ زدگي را به ترتيب لاين k.w.6 و زرقان 279 داشتند. بين درصد نشت الکتروليت ها و LT50 همبستگي بسيار معني داري (r=76**) مشاهده شد که بيانگر امکان استفاده از اين شاخص در ارزيابي خسارت تنش يخ زدگي در گلرنگ مي باشد.

 
كليد واژه: يخ زدگي، نشت الکتروليت ها، گلرنگ، LT50
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زراعت و باغبانی

 3 : پژوهشهاي زراعي ايران بهمن و اسفند 1389; 8(6):897-908.
 
بررسي جوانه زني و خصوصيات مورفولوژيکي گياهچه هاي يولاف وحشي (Avena ludoviciana) و خردل وحشي (Sinapis arvensis)، تحت تاثير عصاره آبي حاصل از اندام هاي هوايي زيره سياه (Bunium persicum L)، نخود (Cicer arietinum L) و مخلوط عصاره آنها
 
مرادي روح اله,رضواني مقدم پرويز*,علي زاده ياسر,قرباني رضا
 
* گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشكده كشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

به منظور بررسي اثرات عصاره آبي دو گياه نخود و زيره سياه و مخلوط عصاره اين دو گياه بر جوانه زني و خصوصيات مورفولوژيکي گياهچه هاي يولاف وحشي و خردل وحشي به عنوان دو علف هرز رايج، آزمايشي به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملا تصادفي با 3 تکرار انجام شد. تيمارهاي مورد آزمايش شامل عصاره آبي در 3 سطح (1- زيره سياه، 2- نخود و 3- ترکيب عصاره اين دو گياه)، نوع علف هرز در 2 سطح (1- يولاف وحشي و 2- خردل وحشي) و غلظت عصاره در 5 سطح (0، 10، 20، 40 و 60 درصد) بود. نتايج بدست آمده نشان داد که بيشترين درصد و سرعت جوانه زني، وزن ريشه چه و ساقه چه و طول ريشه چه و ساقه چه در تيمار شاهد و کمترين مقدار آنها در تيمار 60 درصد عصاره ها بدست آمد. در اين آزمايش عصاره زيره سياه و مخلوط، به ترتيب بيشترين و کمترين تاثير را بر کاهش درصد و سرعت جوانه زني، طول ريشه چه و ساقه چه، وزن خشک ريشه چه و ساقه چه و نسبت وزن خشک ريشه چه به ساقه چه داشتند. بين دو گونه علف هرز، يولاف وحشي نسبت به خردل وحشي درصد جوانه زني و طول ساقه چه کمتري داشت و خردل وحشي از سرعت جوانه زني، وزن خشک ريشه چه و ساقه چه و طول ريشه چه کمتري نسبت به يولاف وحشي برخوردار بود. با توجه به نتايج بدست آمده، عصاره زيره سياه و نخود به عنوان ترکيباتي قوي براي کنترل علف هاي هرز، مي تواند نتايج اميدوار کننده اي در راستاي کشاورزي پايدار به همراه داشته باشد.

 
كليد واژه: آللوپاتي، خردل وحشي، زيره سياه، عصاره، نخود، يولاف وحشي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 9 تیر 1391  6:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها