پاسخ به:مقالات منابع طبیعی
استان قزوين با وسعت 1.560.000 هكتار از دو بخش كوهستاني (61 درصد) و دشت (39 درصد) و با محدوده ارتفاعي 350 متر در طارم سفلي تا 4063 متر در الموت و انواع متنوعي از زيستگاه هاي طبيعي و پوشش گياهي تشكيل شده است. با بررسي منابع علمي و انجام عمليات ميداني گياهان دارويي استان قزوين جمع آوري، شناسايي و گونه هاي مهم از لحاظ فلورستيكي، ويژگي هاي زيستي و جغرافيايي مورد بررسي قرار گرفت. 85 گونه گياه دارويي شناسايي شده به 33 تيره و 76 جنس تعلق دارند. از بين تيره هاي گياهي، يك تيره به نهان زادان آوندي، يك تيره به بازدانگان، 4 تيره به گياهان گلدار تك لپه و 27 تيره به گياهان گلدار دو لپه اختصاص دارد. Lamiaceae با 21 گونه، Asteraceae با 10 گونه و Apiaceae با 6 گونه مهمترين تيره هاي گياهي استان از نظر تعداد گونه جمع آوري شده را تشكيل مي دادند. همي كريپتوفيت ها با 33 درصد، تروفيت ها با 28 درصد مهمترين اشكال زيستي عناصر گياهي را تشكيل مي دهند. بسياري از گونه ها (حدود 90 درصد) داراي انتشار ايراني- توراني هستند و در ارتفاع 1000 تا 2500 متري از سطح دريا پراكنش داشته و جمع آوري شدند.
نسخه قابل چاپ
درصد بالايي از داروهاي مورد استفاده مردم كشورهاي پيشرفته منشا گياهي دارد. با توجه به روند افزايشي توسعه اراضي شور و كمبود اراضي زراعي مطلوب براي كشاورزي، شناسايي گياهان دارويي مقاوم به شوري اهميت زيادي دارد. انتخاب گياهان مقاوم به شوري در مرحله جوانه زني از طريق كشت در محيط هيدروپونيك روشي كم هزينه و مطمئن جهت صرفه جويي در زمان محسوب مي شود. به همين منظور جهت بررسي اثر غلظت هاي مختلف شوري بر ژنوتيپ هاي مختلف زيره (Cuminum cyminum) و سنبل الطيب (Valeriana officinallis) از آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي با چهارتكرار استفاده شد. در اين آزمايش از ژنوتيپ هاي زيره سبز مشهد، تربت جام و سرايان استفاده شد. تنش اعمال شده شامل سطوح صفر، 50، 100، 150، 200 و 250 ميلي مولار كلريد سديم بود. نتايج حاصله حاكي از كاهش درصد جوانه زني، طول ريشه، طول ساقه، وزن خشك ريشه، وزن خشك ساقه، بيوماس و نسبت اندام هوايي به ريشه گياهان زيره سبز و سنبل الطيب با افزايش غلظت هاي شوري بود. درگياهان مورد مطالعه روند كاهش متفاوت بود و اختلاف معني داري در بين سطوح مختلف شوري مشاهده شد (p<0.01). در مرحله جوانه زني ژنوتيپ هاي مختلف زيره سبز تحمل بالايي به شوري نشان دادند ولي گياه سنبل الطيب در برابر تنش هاي شوري بالا در اين مرحله حساس بود. براساس نتايج آزمايش، ژنوتيپ زيره سبز سرايان از نظر تحمل به شوري نسبت به ساير ژنوتيپ هاي مورد مطالعه، برتري نشان داد.
در اين تحقيق خواص مكانيكي چند سازه پلي اتيلن بازيافتي- كاه گندم ساخته شده با 15، 30 و 40% آرد گندم دانه ريز (مش 25 تا 40) و دانه درشت (مش 12 تا 25) به عنوان تقويت كننده با استفاده از 2% مالئيك انيدريد به عنوان سازگار كننده مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان كه افزايش درصد آرد كاه گندم تا سطح 30% مقاومت كششي و خمشي را افزايش داده و تا سطح 40% موجب بهبود مدول الاستيسيته كششي چند سازه شده است. اما بر روي مقاومت به ضربه تاثير چنداني نداشت. همچنين استفاده از ذرات ريز آرد كاه گندم مقاومت به ضربه و مدول الاستيسيته كششي و خمشي را افزايش داد اما اندازه ذرات كاه بر استحكام كششي و خمشي تاثير معني دار نداشت. بهترين مقاومت هاي مكانيكي در چند سازه حاصل از 30% آرد كاه گندم و 70% پلي اتيلن سنگين بازيافتي مشاهده شد.
هدف از اين پژوهش مقايسه كيفيت لاشبرگ و اندم هاي هوايي از نظر مقدار كربن، نيتروژن، فسفر و پتاسيم در سه گونه مرتعي Stipa barbata, Bromus tomenetellus, Agropyron intermedium است. بعد از شناسايي رويشگاه هاي اين سه گونه در منطقه طالقان، در انتهاي فصل رويش (پاييز 1383) اندام هاي هوايي و لاشبرگ گونه هاي مذكور جمع آوري گرديد. نمونه برداري در مناطق معرف هر رويشگاه به روش تصادفي سيستماتيك انجام شد. به طوري كه براي هر گونه تعداد 10 پلات در امتداد دو ترانسكت، به فاصله 30 متر مستقر شدند. پس از جمع آوري اندام هاي هوايي و لاشبرگ، مقدار كربن، نيتروژن، فسفر و پتاسيم تعيين شدند. بعد از بررسي داده ها، تجزيه تحليل آنها با استفاده از آزمون هاي آناليز واريانس و آزمون تي انجام شد. نتايج به دست آمده حاكي از اين است كه از لحاظ كمي در اندام هاي هوايي A. intermedium مقادير كربن، فسفر، نيتروژن و نسبت كربن به نيتروژن و در لاشبرگ B. tomentellus درصد كربن، پتاسيم و نسبت كربن به نيتروژن از دو گونه ديگر بيشتر است. ولي در كل گونه S.barbata از لحاظ كيفيت لاشبرگ و اندام هاي هوايي بهترين مي باشد.
به منظور بررسي وضعيت زادآوري در حفره هاي طبيعي، 15 حفره در سري 3 طرح ناو جنگل هاي اسالم در راستاي طرح ملي زادآوري راش انتخاب گرديد. گونه، قطر در ارتفاع برابر سينه كليه درختان حاشيه حفره، شكل تقريبي حفره، اندازه دو قطر كوچك و بزرگ و سطح تقريبي آن ثبت شد. در طول بزرگترين قطر حفره (از يك سوي حفره به سوي ديگر آن) به طور يك در ميان قطعات نمونه كوچك 1×1 نصب و در صد حضور و نوع پوشش گونه هاي مزاحم، صفات كمي و كيفي نهال ها نيز مورد ارزيابي قرار گرفت. حداقل و حداكثر سطح حفره هاي اندازه گيري شده به ترتيب 89 و 2276 متر مربع بود نتايج نشان داد كه حفره هاي مورد ارزيابي از شكل هندسي خاص و منظمي پيروي نمي كند ولي عمدتا به اشكال دايره اي تا بيضوي نزديك تر مي باشد طوري كه 54% از حفره ها از اين نوع مي باشند. همچنين مشاهده گرديد كه با افزايش سطح از تعداد نهال هاي راش و تا حدودي ممرز كاسته مي شود اما فراواني گونه افرا با اندازه حفره ها از نظر آماري معني دار نبود.
سرخدار يك گياه رو به انقراض بوده و زادآوري طبيعي آن بسيار اندك مي باشد. آزمايش هايي به منظور يافتن راهكارهاي عملي جهت ازدياد اين گياه صورت پذيرفته است. بذرهاي اين گياه از توده سرخدارهاي طبيعي دره زرين گل واقع در منطقه علي آباد كتول گرگان واقع گرگان واقع در استان گلستان در آذرماه سال 82 جمع آوري گرديد. بذرها ابتدا در آب جاري خيسانده و ضدعفوني گرديدند. چهارتيمار مختلف ضدعفوني بذور اعمال گرديد كه اين تيمارها از نظر آماري در سطح 1% يا 5% تفاوت معني داري را نشان دادند. بهترين نتيجه از بكارگيري تيمار بنوميل 1% و الكل 70% و هيپوكلريت سديم 3% و كلريد مركوريت 0.1% گرفته شد كه با استفاده از اين تيمار، 67% از بذور عاري از هر گونه آلودگي با كتريايي و قارچي بودند. رويان هاي بذور استريل شده با روش تجربه شده در اين تحقيق از ديواره هاي داخلي بذور و آندوسپرم جدا شدند و بدين صورت تعداد بي شماري رويان در مدت كوتاهي تحت آزمايش كشت درون شيشه اي قرار گرفت. رويان ها در محيط MS غني شده با كازئين 0.1 gl-1، مخمر 0.1 gl-1، اسيد اسكوربيك 0.1 gl-1 و ذغال فعال 5gl-1 كشت داده شدند. عمل واكشت نمودن آنها هر دو هفته يك بار انجام شد تا قسمت هوايي گياهك ها، به حدود 5 سانتي متر برسد. با اندازه گيري مستمر گياهك ها رشد ماهانه در حدود 0.7 سانتي متر محاسبه گرديد. گياهچه ها پس از چندين واكشت به گلدان هاي كوچك (جيفي پات) منتقل شدند و در دو هفته اول با محلول غذايي MS بدون آگار به علاوه آنتي بيوتيك كربني سيلين آبياري گرديدند. به منظور تقويت و توسعه ريشه ها، به گياهك هاي جوان بعد از دو هفته از رشد و نمو در گلدان هاي جيفي پات، IBA به ميزان 1 يك ميلي گرم/ ليتر NAa به مقدار 0.5 ميلي گرم/ ليتر افزوده شد. گياهك هاي بدست آمده از اين تحقيق پس از رشد كافي ريشه و قسمت هوايي به خاك منتقل شده و براي سه ماه در اتاقك رشد در دماي 25 درجه سانتيگراد در حضور نور به مدت 14 ساعت و دماي 17 درجه سانتيگراد در غياب نور به مدت 8 ساعت، نگهداري شدند. در اين مدت گياهان از نظر مورفولوژيكي و رشد و نمود كاملا طبيعي مشاهده گرديدند.
به منظور برنامه ريزي جهت بهره برداري بهينه و كنترل پديده طبيعي سيل كه از مسايل دنيا و از جمله كشور ما مي باشد مطالعات و تحقيقات زيادي مورد نياز است. خسارات گسترده ناشي از طغيان رودخانه ها در چند ساله اخير در مناطق مختلف كشور ايجاب مي نمايد برنامه اي جامع در اين زمينه تهيه و تدوين گردد. از طرفي برنامه ريزي و اعمال روش هاي كنترل سيل بدون اطلاع از رفتار اين پديده در شرايط مختلف مقدور نخواهد بود. دامنه خسارات سيل در شرايط مختلف متاثر از ميزان برآورد و خصوصيات هندسي بستر جريان و اراضي مجاور مي باشد. لذا به منظور پيش بيني خسارات ناشي از سيل در شرايط مختلف و توجيه اقتصادي و اجتماعي برنامه هاي كنترل و مهار سيل، پهنه بندي خطر سيل براي دوره بازگشت هاي مختلف ضروري است. پهنه بندي خطر سيل بدون اطلاع از بزرگي سيل و رفتار جريان سيلابي در مسير و دشت سيلابي ممكن نيست، لذا هيدروگراف سيل خروجي در بالادست حوزه و زيرحوزه هاي موجود در مسير مورد نظر با استفاده از روش هاي هيدروگراف واحد مصنوعي SCS و موج سينماتيك مدل HEC-1 و همچنين حداكثر رقوم تراز سطح آب در 28 مقطع عرضي مشخص در طول مسير حدود 14 كيلومتر از مسير رودخانه توسط مدل MIKE 11 تعيين شدند. در پايان با استفاده از مدل ارتفاعي رقومي (DEM) توليد شده از بستر و حريم رودخانه و حداكثر رقوم تراز سطح آب در مقاطع معين براي دوره بازگشت هاي 5، 10، 25، 50 و 100 ساله با استفاده از قابليت نرم افزار ILWIS پهنه خطر سيل برآورد شدند و محدوده و ميزان اراضي كشاورزي و مناطق مسكوني كه در صورت وقوع سيلاب به مخاطره خواهند افتاد براي سيلاب هايي با دوره بازگشت هاي مذكور مشخص شدند.
با توجه به اهميت جنگل كاري هاي صنوبر و مشكلات جنگل داري خالص در كاهش حاصل خيزي خاك، رويش و ويژگي هاي كيفي جنگل كاري هاي خالص و آميخته صنوبر دلتوييدس و توسكاي ييلاقي در شمال ايران مورد بررسي قرار گرفت. اين بررسي در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با پنج تيمار و چهار تكرار صورت گرفت كه تيمارها عبارت بودند از صنوبر دلتوييدس خالص، توسكاي ييلاقي خالص، صنوبر 67%؛ توسكا 33%؛ صنوبر 50%؛ توسكا 50% و صنوبر 33%؛ توسكا 67%، صنوبرهاي تيمارهاي آميخته، قطر برابر سينه و ارتفاع كل بيشتري را نسبت به صنوبرهاي تيماري هاي خالص داشتند و همچنين از نظر كيفي تقريبا وضعيت بهتري داشتند به طوري كه ارتفاع هرس و قطر تاج بيشتري داشتند. توسكاي ييلاقي در تيمارهاي آميخته از نظر زنده ماني، سطح مقطع برابر سينه، قطر تاج، ارتفاع، ارتفاع هرس و اكثر ويژگي هاي كيفي تفاوتي را با تيمار خالص نشان ندادند، در حالي كه قطر برابر سينه كمتري را نسبت به تيمار خالص نشان دادند. در كل مي توان تاثير آميختگي توسكاي ييلاقي را در جنگل كاري هاي صنوبر دلتوييدس مثبت ارزيابي نمود.
به منظور بررسي نقش مديريت درتنوع زيستي گونه هاي چوبي منطقه، 178 هكتار از كل مساحت منطقه فندقلو در قالب سه قطعه به نام هاي اسي قرآن، فندقلو و پالوط ليق انتخاب گرديد. بررسي پارامترهاي مورد نظر در 30 قطعه نمونه مربعي شكل به ابعاد 10×10 متر كه به روش سيستماتيك تصادفي در منطقه پياده گرديد، انجام گرفت. در هر قطعه نمونه پارامترهاي جنگل شناسي نظير تعداد در هكتار، تركيب گونه اي، تاج پوشش، اشكوب بندي، درصد پوشش علفي كف جنگل و درصد عناصر دانه زاد و شاخه زاد بررسي و اندازه گيري شدند. بررسي تنوع زيستي گونه هاي چوبي منطقه به وسيله شاخص هاي مهم تنوع زيستي نظير شاخص تنوع سيمپسون، غناي منهينيك يكنواختي پيت انجام گرفت. تجزيه و تحليل اطلاعات نيز به وسيله آزمون آماري مربع كاي انجام گرفت. نتايج حاصله نشان داد كه قطعه پالوط ليق از نظر شاخص هاي تنوع زيستي نسبت به دو قطعه ديگر از مقادير بالايي برخوردار است و دخالت غيراصولي در دو قطعه اسي قران و فندقلو از دلايل عمده پايين بودن تنوع زيستي در اين دو قطعه مي باشد.
آويشن شيرازي با نام علمي Zataria mulrifolra يك گونه گياه درختچه اي معطر است كه در مناطق جنوبي ايران مي رويد. در اين تحقيق اثر ضد ميكروبي و همچنين تركيب هاي تشكيل دهنده اسانس اين گياه مورد بررسي قرار گرفته است. ابتدا سرشاخه گلدار آويشن شيرازي، در زمان گلدهي كامل از اطراف شيراز (استان فارس) جمع آوري شده و سپس اسانس به روش تقطير با آب (Hydro-distillation) استخراج گرديد. تجزيه و شناسايي تركيب هاي تشكيل دهنده اسانس حاصل توسط دستگاه هاي GC-MS و GC صورت گرفت كه نتايج آن وجود درصد بالايي از تركيب هاي ضدميكروبي را در اسانس اين گياه نشان مي دهد. به نظر مي رسد حضور 52.4% تيمول و 6.1% كارواكرول در اسانس آويشن شيرازي باعث وجود خواص ميكروبي آن مي شود. براي بررسي اثر ضد ميكروبي اسانس آويشن شيرازي، با استفاده از DMSO غلظت هاي 1%، 2.5% و 5% از اسانس تهيه شده و به روش ديسك ديفيوژن اثر اين غلظت ها بر روي رشد دو نوع ميكروب (Salmonella paratyphi) با اندازه گيري قطر عدم هاله رشد، بدست آمد. ميكروب هاي مورد مطالعه عبارت بودند از S. Paratyphi A و B نتايج حاصل از اين مرحله نشان داد كه غلظت هاي 1%، 2.5% و 5% اسانس آويشن شيرازي باعث ايجاد هاله عدم رشد به ترتيب به مقادير صفر، 9.3 ميلي متر و 15.6 ميلي متر براي S. Paratyphi و 8 ميلي متر، 8.6 ميلي متر و 21.6 ميلي متر براي S. Paratyphi B مي شود. نتايج حاصل نشان از قدرت مهاركنندگي و ميكروب كشي بالاي اسانس Zataria multiflora داشت.
اين تحقيق با هدف تعيين قابليت و كارايي هيدروگراف واحد مصنوعي (اشنايدر، SCS، مثلثي و كلارك) در ارزيابي هيدرولوژيك حوضه آبخيز سيخوران (استان هرمزگان) انجام گرفت. بدين منظور هيدروگراف هاي واحد طبيعي و مصنوعي فوق الذكر با استفاده از داده هاي مورفولوژيكي، باران سنجي و هيدرومتري حوضه و توسل به تجزيه و تحليل هيدرولوژيك تعيين شد و چهارروش ساخت هيدروگراف واحد مصنوعي، نسبت به هيدروگراف هاي واحد طبيعي (مشاهده اي) حوضه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت. مقايسه ظاهري چهار روش هيدروگراف واحد مصنوعي با طبيعي (مشاهده اي)، نشان داد كه در اكثر موارد روش اشنايدر از تطابق بهتري برخوردار مي باشد. مقايسه آماري مقادير ميانگين خطاي نسبي و ميانگين لگاريتمي خطاي نسبي دبي اوج، زمان رسيدن به دبي اوج و تطابق شكل محاسبه شده براي روش هاي مصنوعي، در روش اشنايدر كمتر مي باشد. بنابراين روش اشنايدر براي برآورد هيدروگراف سيل در حوزه هاي فاقد آمار، كه شرايط مشابه اين حوزه را دارند پيشنهاد مي گردد. با بررسي كارهاي انجام شده قبلي به نظر مي رسد كه روش اشنايدر در حوزه هاي كوهستاني پر شيب و روش هاي SCS و مثلثي در حوزه هاي دشتي و كم شيب برآورد بهتري ارايه مي نمايد.
طايفه Boragineae از تيره Boraginaceae داراي 20 گونه متنوع و پراكنش وسيعي در ايران مي باشد. در اين تحقيق 5 گونه جنس Anchusa L. و 9 گونه از جنس None Medicus با استفاده از صفات تاكسونوميكي بررسي مي شوند. صفت تاكسونوميكي در زمينه مورفولوژي با استفاده از استريوميكروسكوپ انجام شد و نشان داد محور فندقه ها در گونه هاي A.aegyp tica (L.) DC, A. strigosa La bill. A. italica Retz از جنس Anchusa L. و در گونه هاي N. rosea (M.B) Link و N.lutea (Desr). Reichenb.ex DC از جنس Nonea Medicus از نوع افراشته و در گونه هاي A.arvensis Lehm و A.aggregate Lehm از جنس A nchusa L و در گونه هاي N.suchtelenoides H.Riedl. N.persica Boiss. N.caspica (willd.) G.Don,N.pull (L.)DC.N.turcomanica M. Pop.N.anchusoides Boiss & Bushe.N.flavesence (C.A.Mey.) Fisch.& C.A.Mey،. از جنس Nonea Medicus از نوع خميده مي باشد. بررسي دانه گرده توسط ميكروسكوپ نوري و ميكروسكوپ الكتروني اسكنينگ صورت گرفت. مشخص شد كه تيپ دانه گرده درگونه هاي هر دو جنس A nchusa L و Nonea Medicus به صورت چهار شيار- منفذدار (Tetracolporate) است. شيارها خطي، جور قطب (Isopolar) و جو شيار منفذ (colporate) مي باشند. خامه گل به صورت ژينوبازيك است و در داخل جام گل زوايد كركي در حد فاصل لوله جام گل و لوب ها ديده مي شود.
در اين تحقيق آتكولوژي گونه Agropyron cristatum در سه دامنه ارتفاعي مورد بررسي قرار گرفته است. محل مطالعه يعني پارك ملي گلستان جزو مناطق نيمه استپي با دما و بارندگي متوسط ساليانه 13 درجه سانتي گراد و 185 ميليمتر است. مراحل فنولوژيكي اين گونه بر روي حداقل 20 پايه گياهي، توليد و درصد پوشش تاجي با استفاده از 10 پلات يك مترمربع در هر كدام از سه طبقه ارتفاعي برآورد گرديد. ويژگي هايي مانند ارتفاع رشد، طول و عرض خوشه، قوه ناميه، وزن صد دانه، نوع خاك و عناصر شيميايي رويشگاه اين گونه پس از جمع آوري مواد لازم از عرصه طبيعت مورد بررسي قرارگرفت. رشد اندام هاي روينده اين گونه از اوايل فروردين تا اوايل ارديبهشت ادامه دارد. در اواخر ارديبهشت خوشه ها ظاهر مي شوند و در اواخر خرداد به گلدهي كامل مي روند. رسيدن بذرها در اوايل تير تا اواخر مرداد ماه و پخش بذر از اواخر مرداد تا اواسط شهريور ادامه مي يابد. سهم نسبي اين گونه برحسب درصد پوشش تاجي و توليد به ترتيب 13 و 16 درصد كل پوشش گياهي منطقه تحت بررسي است. قوه ناميه بذرهاي جمع آوري شده از طبقات ارتفاعي مختلف تحت دماي 10، 20 و 30 درجه سانتيگراد از نظر آماري معني دار بود (p<0.05). حداكثر درصد جوانه زني 80.6 بود كه مربوط به دماي 20 درجه سانتيگراد طبقه ارتفاعي 1400-1200 متر بود و حداقل درصد جوانه زني 29.6 كه مربوط به دماي 10 درجه سانتيگراد و طبقه ارتفاعي 1800-1600 متر بود. وزن صد دانه بذر اين گونه به طور متوسط 0.162 گرم بود. به طور كلي خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك رويشگاه اين گونه در طبقات مختلف ارتفاعي از نظر آماري تفاوت معني داري نداشت (p<0.05) و اين گياه معمولا خاك هايي با ساختمان دانه اي و بافت لوم را اشغال كرده است. عمق ريشه دواني اين گونه در داخل خاك حداكثر 35 سانتيمتر بوده است. كليد شناسايي اين گونه از نظر وجود فواصل واضح و مشخص سنبلك ها بر روي محور عمودي خوشه و رنگ ارغواني نوك سيخك ها مويد نام Agropyron cristatum است كه درايران به اشتباه اين گونه Agropyron pectiniforme نام گذاري گرديده است.
اين پژوهش با هدف دستيابي به روش آبياري مناسب جهت توسعه فضاي سبز و گسترش باغات در مناطق بياباني طراحي گرديد. منطقه اجراي طرح، شهرستان ميبد از توابع استان يزد بوده كه داراي خاك هاي بياباني با بافت سنگين و شوري نسبتا زياد در سطح خاك، اقليم خشك سرد با متوسط بارندگي سالانه 62 ميليمتر و تبخير 3500 ميليمتر در سال مي باشد. طرح با چهارتيمار اصلي آبياري كوزه اي، لوله سفالي قطر 10 سانتيمتر، لوله سفالي قطر 15 سانتيمتر، قطره اي و چهارتيمار فرعي كاج، زبان گنجشك، پسته و انار در قالب طرح آماري كرت هاي خرد شده و طرح پايه بلوك هاي كامل با سه تكرار براي مدت 4 سال (78-1374) به مرحله اجرا گذاشته شد. ميزان رشد قطري تاج پوشش، ارتفاع گياهان و مقدار آب مصرفي در هر يك از شيوه هاي آبياري مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج تجزيه واريانس داده ها نشان مي دهد كه شيوه هاي آبياري در سطح پنج درصد (p<0.05) و نوع گياه در سطح يك درصد (p<0.01) و داراي اختلاف معني دار مي باشند. نتايج مقايسه ميانگين هاي ارتفاع و قطر تاج پوشش نهال ها حاكي از برتري معني دار آبياري لوله سفالي قطر 10 سانتيمتر است. بيشينه رشد قطري و ارتفاعي با دارا بودن اختلاف معني دار نسبت به ساير گونه ها مربوط به انار مي باشد. در بين تيمارهاي فرعي، گونه هاي انار، كاج و زبان گنجشك در تيمار لوله سفالي قطر 10 سانتيمتر حايز برتري هستند. پسته در تيمار لوله سفالي قطر 15 سانتيمتر با حداكثر رشد همراه بوده، اما نسبت به تيمار لوله سفالي قطر 10 سانتيمتر و آبياري كوزه اي تفاوت معني داري ندارد.