0

مقالات منابع طبیعی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 5 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):42-48.
 
بررسي مكانيسم هاي مقاومت به شوري در گونه مرتعي ( Atriplex verrucifera (M.B
 
كريمي قادر*,قربانلي مه لقا,حيدري شريف آبادي حسين,عصاره محمدحسن
 
* موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع
 
 

در اين تحقيق مكانيسم هاي مقاومت به شوري در گونه مرتعي Atriplex verrucifera كه بومي ايران و داراي ارزش غذايي بالايي براي دامها است در مرحله رشد رويشي مورد بررسي قرار گرفت. بذرهاي اين گياه در اتاق رشد و در دماي 2± 25 درجه سانتي گراد و تناوب نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي كشت شد. براي تعيين مكانيسم هاي مقاومت به شوري در مرحله رشد تيمارهاي 0، 100، 200، 300 و 400 ميلي مولار NaCl اعمال گرديد. طرح مورد استفاده در اين آزمايش طرح كاملا تصادفي با 5 تيمار و 4 تكرار بود. براي جلوگيري از شوك اسمزي، تيمارها به تدريج اعمال گرديدند، بعد از گذشت 21 روز از زمان اعمال آخرين تيمار شوري، گياهان برداشت شدند. نتايج نشان داد با افزايش شوري تا غلظت 200 ميلي مولار NaCl، محتواي نسبي آب بافت ها (RWC) و كارايي مصرف آب ( WUE) افزايش و در مقابل پتانسيل آب برگ كاهش يافت. اين گياه با سنتز تركيب هاي سازگار نظير گليسين بتايين، پرولين، قندهاي محلول، و دفع نمك از كرك هاي سطح برگ2 به عنوان مكانيسم هاي مقاومت به شوري جهت تنظيم اسمزي استفاده مي نمايد، هر چند در سطوح شوري تا 200 ميلي مولار نمك، نيازي به توليد محلول هاي سازگار نبود. همچنين بيشترين رشد و توليد در سطوح شوري تا 200 ميلي مولار NaCl بدست آمد كه بيانگر نياز اين گياه به محيط هاي شور مي باشد. احتمالا بتوان آن را يك هالوفيت اجباري 2 به شمار آورد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 6 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):50-54.
 
اثر سيستم ها و شدت هاي چرا بر تغييرات رطوبت خاك در چراگاه Bromus tomentellus
 
سندگل عباس علي*
 
* موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع
 
 

اثر كوتاه مدت دو سيستم چراي تناوبي و مداوم و چهار تيمار چراي سنگين، متوسط، سبك و بدون چرا بر تغييرات رطوبت خاك در طول فصل چرا (بهار) و فصل بعد از آن (تابستان) در سال 1379 در ايستگاه همند آبسرد و در چراگاه Bromus tomentellus واقع در 70 كيلومتري شرق تهران در قالب طرح آماري فاکتوريل – اسپليت پلات در زمان و با طرح پايه بلوكهاي كامل تصادفي به اجرا گذاشته شد . تيمارهاي مورد بررسي شامل سيستمهاي چرا در دو سطح، شدتهاي چرا در چهار سطح و زمانهاي نمونه گيري رطوبت خاک در نه سطح بود که در سه تکرار مورد بررسي قرار گرفتند. ميانگين هر يک از تيمارها با روش دانکن با هم مقايسه شد. نتايج حاصل نشان داد كه بين دو سيستم چراي تناوبي و مداوم اختلاف معني داري وجود داشت و در هر دو سيستم چرا، مقدار رطوبت تيمارهاي چرا تفاوت معني دار داشت و بيشتر از تيمار بدون چرا بود و هر چه بر شدت چرا افزوده شد، مقدار رطوبت موجود در خاك افزايش يافت. در چراي سنگين سيستم تناوبي و در چراي سبک سيستم مداوم اثر مثبتي در ذخيره بيشتر رطوبت داشته اند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 11 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):90-95.
 
مقايسه ارزش غذايي 11 گونه مرتعي شرق استان گلستان
 
حشمتي غلامعلي*,باغاني معصومه,بذرافشان ام البنين
 
* دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان
 
 

ميزان ارزش غذايي و كيفيت گونه هاي مرتعي در مكانها و زمانهاي مختلف، متفاوت است. در اين تحقيق سعي شده كه 9 پارامتر مهم ارزش غذايي (ماده خشك، پروتئين خام، الياف خام، چربي خام، خاكستر، انرژي خام، انرژي قابل متابوليزم، كل انرژي قابل هضم و سلولز، هميسلولز و ليگنين) در سه مرحله رويشي (قبل از گلدهي، گلدهي و بذردهي) بر روي 5 گونه لگومينوز شبدر قرمز (Trifolium pratens)، شبدر سفيد (Trifolium repens)، يونجه گل زرد (Melilotus officinalis)، يونجه معمولي (Medicago sativa) و اسپرس معمولي (Onobrychis sativa) و همچنين 6 گونه مهم گراس علف باغ (Dactylis glomerata)، جو پيازدار (Hordeum bolbusum)، چمن پيازدار (Poa bolbosa)، جو بنفش (Hordeum violaceum)، دم روباه پا بلند (Alopecurus arundinaceus poir) و دم روباه پايه کوتاه (Alopecurus textiles Boiss) مورد مقايسه قرار گيرد. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دانكن ميانگين ها با يكديگر مقايسه شدند. بررسي نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه ميزان پروتئين خام، انرژي قابل متابوليزم و كل انرژي قابل هضم گونه هاي مورد مطالعه، با پيشرفت مرحله فنولوژيكي كاهش و ميزان الياف خام و سلولز، هميسلولز و ليگنين(NDF) افزايش مييابد. در بين گونه هاي مورد مطالعه شبدر سفيد بالاترين درصد پروتئين خام و علف باغ كمترين درصد را به خود اختصاص داده است. به طور كلي بالاترين ارزش غذايي مربوط به شبدر سفيد و پايين ترين ارزش غذايي مربوط به علف باغ است.

 
كليد واژه: ارزش غذايي، كيفيت علوفه، گياهان مرتعي، تركيب شيميايي، شرق استان گلستان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 13 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):103-109.
 
تعيين عناصر معدني گياهان مرتعي استان ايلام
 
ورمقاني صيف علي*,موسوي محمدعلي,جعفري هوشنگ
 
* مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان ايلام
 
 

مراتع استان ايلام با وسعت 1700000 هكتار ساليانه در حدود 236 هزار تن علوفه خشك توليد مي نمايند كه از كميت و كيفيت مواد معدني موجود در آنها اطلاعاتي در دسترس نيست، به منظور تعيين غلظت اين مواد و تغييرات آنها در طي فصل رويش، اين طرح بمدت 3 سال در سطح مراتع استان اجرا گرديد. ابتدا با توجه به وسعت مراتع هر شهرستان تعداد 31 منطقه به روش تصادفي تعيين شد.در هر منطقه (روستا) به صورت تصادفي 3 دامدار انتخاب و محدوده تقريبي مراتع آنها مشخص گرديد و در طول فصل چرا به فواصل تقريبا يكسان 4 بار از مراتع مربوط به هر دامدار با استفاده از كوادرات به مساحت يك متر مـربع نمونه برداري به عمل آمد. نمونه هاي حاصله به آزمايشگاه منتقل و مواد معدني كلسيم، فسفر، منيزيم، پتاسيم آهـن،منگنز، مس و روي آنها اندازه گيري شد. نتايج حاصله نشان داد كه اختلاف ميانگين كلسيم، فسفر، منيزيم، پتاسيم و آهن در مراحل مختلف نمونه برداري معني دار (p>0.01). در حاليکه ميانگين منگنز، مس و روي در اين مراحل اختلاف معني داري را نشان نداد. اختلاف ميانگين کلسيم، فسفر، منيزيم، پتاسيم، آهن و مس در سال هاي مختلف نمونه برداري معني دار (p>0.01) در حاليکه ميانگين منگنز و روي معني دار نبود. ميانگين کلسيم، منيزيم و مس در سال ها و مراحل مختلف نمونه برداري به طور معني داري بالاتر (p>0.01) از دامنه احتياجات نشخوارکنندگان است. ميزان فسفر در مرحله اول و دوم بالاتر در مرحله چهارم پايين تر (p>0.01) و در مرحله سوم در دامنه احتياجات نشخوارکنندگان قرار دارد. ميانگين روي در مراحل اول، دوم و چهارم با مقدار مورد نياز نشخوارکنندگان اختلاف معني داري ندارد، اما در مرحله سوم به طور معني داري پايين تر از ميزان مورد نياز اين دام ها است(p>0.01) .

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

14 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):110-116.
 
بررسي رابطه خصوصيات خاك با پراكنش گونه هاي گياهي در مراتع استان قم
 
جعفري محمد*,زارع چاهوكي محمدعلي,طويلي علي,كهندل اصغر
 
* دانشكده منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

اين پژوهش به منظور بررسي رابطه بين خصوصيات خاک با پوشش گياهي در 14 رويشگاه مرتعي استان قم انجام شد. جهت انجام مطالعات، پس از انتخاب تيپ هاي گياهي شاخص در مناطق معرف هر تيپ، از خاک و پوشش گياهي به روش تصادفي - سيستماتيک نمونه برداري شد. سطح و تعداد پلاتهاي نمونه برداري با توجه به نوع گونه ها و تغييرات پوشش گياهي تعيين شد. در هر پلات اسامي گونه ها، درصد پوشش و درصد لاشبرگ ثبت شد. همچنين در هر پلات تا عمق ريشه دواني گياه (حداقل تا عمق 60 سانتيمتري) از عمق هاي مختلف خاک (عمق هاي نمونه برداري با توجه به مرز ژنتيکي افق هاي خاک هر منطقه تعيين شد) نمونه برداري شد. خصوصيات فيزيک و شيميايي خاک بافت، اسيديته، هدايت الکتريکي، آهک و ماده آلي اندازه گيري شد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از آناليز مولفه هاي اصلي استفاده شد. نتايج نشان مي دهد که مهمترين خصوصيات خاکي موثر در تفکيک تيپ هاي گياهي بافت، هدايت الکتريکي و آهک خاک است.

 
كليد واژه: خصوصيات خاک، پوشش گياهي، آناليز مولفه هاي اصلي، استان قم، احيا مراتع
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 15 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):117-122.
 
خواص تكنولوژيك چوب كهور ايراني (.Prosopis spicigera L) در خوزستان
 
طغرايي نوشين*,رياحي حميد,حسين زاده عبدالرحمان
 
* موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع، بخش تحقيقات گياه شناسي
 
 

به منظور تعيين خصوصيات اساسي چوب كهور ايراني Prosopis spicigra، اين گونه مورد ارزيابي قرار گرفت. در اين بررسي، علاوه بر مشخصات تشريحي چوب، كه طبق كليد شناسايي ميكروسكوپي IAWA (14) تبيين گرديد. ابعاد الياف، جرم ويژه نسبي چوب به تفكيك درون چوب و برون چوب، در دو حالت اشباع و كاملا خشك نيز اندازه گيري شده است. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه حدود تغييرات طول الياف سالم چوب كهور بين 0.43 تا 1.28 ميليمتر و ميانگين آن 0.98 ميليمتر است. ميانگين قطر، قطر حفره سلولي و ضخامت ديواره الياف نيز به ترتيب 16، 3.8 و 6 ميكرون بدست آمده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 16 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):123-130.
 
بررسي رابطه بين تغيير نوع استفاده از اراضي با مقادير فرسايش و رسوب
 
قدوسي جمال*,فيض نيا سادات,احمدي حسن,شعباني محمد,سررشته داري امير
 
* پژوهشکده حفاظت خاک و آبخيزداري، تهران
 
 

شکل گيري و تشديد فرسايش و توليد رسوب همواره متاثر از دو گروه عوامل ثابت و متغير در زمان در يک حوزه آبخيز است که بر اساس شرايط حاکم مختلف ممکن است يک يا چند عامل مشارکت بيشتري داشته باشند. نتايج حاصل از مطالعات انجام شده درباره عوامل موثر در رخداد فرسايش و توليد رسوب نشانگر اين است در اکثر حوزه هاي آبخيز نوع استفاده از اراضي در مقايسه با ساير عوامل نقش بيشتري را در رخداد و تشديد فرسايش و توليد رسوب دارد. به همين دليل و به منظور تعيين نقش و ميزان تاثير تغيير در نوع استفاده از اراضي در تغييرات مقدار و شدت فرسايش و توليد رسوب اقدام به بررسي و ارزيابي رابطه آنها در حوزه آبخيز طالقان شده است. در اين تحقيق با استفاده از تفسير عکس هاي هوايي، تصاوير ماهوارهاي و انجام بازديدها و عمليات ميداني اقدام به تهيه نقشه انواع فعلي و گذشته استفاده از اراضي طي سالهاي 1349، 1366 و 1380 گرديده است. به طوري که به طور همزمان نيز مقادير بار معلق در فواصل زماني سال 50- 49، 66 - 50 و 80-67 محاسبه شده و سپس مقادير فرسايش و توليد رسوب با بکارگيري مدل تجربي EPM در حوزه آبخيز مورد مطالعه برآورد شده است. بر اساس نتايج حاصل از اين تحقيق مشخص گرديد که در فواصل زماني 1349 ـ 1380 سطح اراضي مرتعي در آبخيز طالقان 15 درصد افزايش داشته و سطح اراضي زراعي شامل ديم و آبي به ترتيب 11.1% و 3.8% كاهش داشته است. بررسي مقادير بار معلق ساليانه در مقاطع زماني 1366- 1349 و 1380- 1367 نيز حاکي از اين بوده که در دوره مذکور به ترتيب مقدار بار معلق در رودخانه طالقان به وقوع و کاهش روبرو بوده است. بر اساس بررسي هاي انجام شده علت افزايش رسوب در دوره 66- 49 بيشتر مربوط به تغيير در مقادير ترسالي ها و علت کاهش رسوب نيز در دوره 1380 – 1367 بيشتر مربوط به تغيير در نوع استفاه از اراضي بوده است. افزون بر اين، نتايج حاصل از تجزيه و تحليل رابطه بين نوع استفاده از اراضي به عنوان متغير مستقل با مقادير رسوب به عنوان متغير وابسته بيانگر اين بود که عامل موثر در رسوب دهي زير آبخيزها در دوره 66 ـ 49 مربوط به تغييرات دبي و وسعت اراضي ديم و در دوره 80 ـ 67 مربوط به تغييرات وسعت اراضي تحت پوشش مرتع و تغييرات مقدار بارش بوده است.

 
كليد واژه: استفاده از اراضي، فرسايش و رسوب، مدل EPM، عکس هاي هوايي، تصاوير ماهوارهاي، آبخيز طالقان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 18 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):136-142.
 
ارزيابي تاثير قرق مرتع در كاهش و مهار فرسايش خاك و توليد رسوب
 
قدوسي جمال*,توكلي محمد,خلخالي سيدعلي,سلطاني محمدجعفر
 
* مركز تحقيقات حفاظت خاك و آبخيزداري
 
 

قرق مرتع يكي از روشهاي احياي پوشش گياهي در مرتعداري و آبخيزداري است. زيرا افزايش تراكم پوشش گياهي در پهنه هاي تحت قرق موجب افزايش حفاظ روي خاك و در نتيجه تثبيت و پايداري آن و كاهش هدر رفت خاك و توليد رسوب ميگردد. به منظور مشخص كردن اثرات كمي قرق مرتع در كاهش هدر رفت نزولات جوي، هدر رفت خاك (فرسايش) و توليد رسوب، بخشي از مراتع تحت تيمار قرق واقع در حوزه آبخيز سد شهيد رييس علي دلواري در محدوده شهرستان دشتستان استان بوشهر انتخاب و ميزان تراكم پوشش گياهي و مقادير توليد روآناب و رسوب در قالب تقسيم بندي پهنه تحقيق به واحدهاي همگن در پهنه هاي قرق و شاهد مورد بررسي قرار گرفتند. به طوري كه داده هاي مورد نياز براي محاسبه مقادير روآناب سطحي و رسوب با استفاده از پلاتهاي آزمايشي ايجاد شده در واحدهاي همگن قرق شده و شاهد جمع آوري گرديد. از آزمون t استيودنت و تحليل همبستگي جهت بررسي روابط بين مقادير روآناب هاي سطحي و رسوبات توليدي با تغييرات تراكم پوشش گياهي استفاده شد. نتايج بدست آمده نشانگر معني دار بودن اختلاف بين ميزان تراكم پوشش گياهي در پهنه تحت تيمار با پهنه شاهد در سطح 5 درصد و وجود همبستگي معنيدار بين افزايش ميزان تراكم پوشش گياهي در پهنه قرق با كـاهش ارتفاع روآناب هاي سطحـي و مقادير رسوب و فرسايش خاك به ترتيب با ضرايب  r=0.92و r=0.89 در سطح 1 در صد بود. به عبارت ديگر، نتايج بدست آمده مبين تاثير مثبت قرق مراتع به عنوان يك اقدام مديريتي در كاهش ميزان فرسايش و توليد رسوب از يك سو و بهينه سازي استفاده از آب هاي قابل دسترسي در سطح مراتع از سوي ديگر در حوزه هاي آبخيز است. از اين رو توصيه مي شود در صورت امكان از برنامه قرق به عنوان يك اقدام مديريتي جهت احيا توسعه پوشش گياهي در حوزه هاي آبخيز و به عنوان راهكاري ساده، كم هزينه، كارآمد و قابل اعتماد و مطمئن براي حل معضل فرسايش خاك و بهينه سازي استفاده از نزولات جوي در دستيابي به اهداف برنامه هاي حفاظت خاك و آبخيزداري استفاده شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 22 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):161-170.
 
ارزيابي كاربرد مدل AWBM در برآورد رواناب جهت طراحي سامانه هاي كوچك مقياس سطوح آبگير باران
 
طهماسبي رمضان*,شريفي فرود,كاوه فريدون,توسلي ابوالقاسم
 
* موسسه آموزش عالي علمي - كاربردي، وزارت جهاد كشاورزي
 
 

در مناطق كم بارش، جمع آوري و ذخيره سازي آب باران در توده خاك با استفاده از سامانه هاي كوچك مقياس سطوح آبگير باران مي تواند بخشي از آب مورد نياز گياهان را تامين و موجب افزايش توليدات گياهي شود. اما نکته مهم در احداث يا ايجاد سامانه هاي سطوح آبگير باران، اندازه يا مساحت بهينه سطح آبگير و چگونگي تعيين و مشخص نمودن آن براي استحصال آب باران جهت مصارف مورد نظر است. به طوري كه اغلب تعيين اندازه مناسب آن در فقدان دسترسي به مقادير دقيق ضريب روآناب در شرايط مختلف خاك، شيب زمين، تراكم پوشش گياهي و تبخير به سهولت ميسر نمي باشد. در اين تحقيق مدل AWBM که مدلي براي شبيه سازي بارش ـ رواناب ميباشد. جهت تعيين مساحت سطوح آبگير باران روي شيب هاي مختلف اراضي و با مقادير متفاوت تراكم گياهي ارزيابي شده است. به طوري که، ابتدا اقدام به ايجاد 20 كرت آزمايشي در 3 كلاس شيب، 3 گروه تراكم پوشش گياهي طبيعي و 5 گروه بافت خاک به عنوان سطوح آبگير در منطقه لشگرك واقع در شمال شرق تهران با اقليم نيمه خشك گرديد. مقادير رواناب هاي سطحي ناشي از هر واقعه بارش 24 ساعته منجر به توليد رواناب در مخازن ايجاد شده­ ذخيره  آب از نوع بانكت هاي مسطح احداثي در قسمت پايين دست سطوح آبگير اندازه گيري و ثبت شد. سپس با اجراي مدل AWBM كه در آن شرايط مختلف آزمايش مشتمل بر 8 گروه سطح آبگير با ابعاد مختلف، 3 گروه شيب، 3 گروه تراكم پوشش گياهي 5 نوع بافت خاک بود با لحاظ مقادير نفوذ آب در خاك و تبخير، اقدام به برآورد رواناب گرديد. در خاتمه مقادير رواناب اندازه گيري شده با برآورد شده بوسيله مدل با بهره گيري از نتايج آزمون تجزيه واريانس مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج بدست آمده نشان داد كه به رغم خطاي فاحش مدل AWBM در برآورد رواناب ماهانه، دقت اين مدل در برآورد مقدار رواناب سالانه (با دقت حدود 95 درصد) قابل قبول ميباشد، از اينرو، مي توان استفاده از مدل AWBM را براي طراحي سامانه هاي سطوح آبگير كوچك مقياس جهت مشخص كردن ابعاد مناسب سطح آبگير آن ها توصيه نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 24 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):177-188.
 
مطالعه، ارزيابي و برآورد تاثير مشخصات امواج بر ميزان سرريزي امواج نامنظم از موج شكن هاي شكل پذير
 
شيريان ناصر*,شفيعي فر مهدي,آق تومان پيمان,چگيني وحيد
 
* دانشكده فني مهندسي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

در اين تحقيق تاثير امواج نامنظم دريا بر ميزان سرريزي امواج از موج شكن هاي توده سنگي شكل پذير مورد بررسي قرار گرفته است. موج شكن شكل پذير، نوعي موج شكن است كه نيمرخ اوليه آن در اثر برخورد امواج تغيير شكل پيدا مي كند. پژوهش حاضر با استفاده از روش مدل آزمايشگاهي در فلوم موج انجام شده است. امواج تابيده شده به مدل مقطع موج شكن، نامنظم با طيف انرژي JONSWAP بوده است. محدوده ارتفاعات موج 4 تا 14 سانتيمتر و دوره هاي ميانگين 0.9 تا 1.7 ثانيه در آزمايشگاه در نظر گرفته شده اند. جهت اجراي مصالح لايه آرمور، از سنگ با دانه بندي Dn85A/Dn15A=1.82 استفاده شده است. مقاطع مورد آزمايش داراي شيب سازهاي1:1.25 بوده که تقريبا با شيب قرار گيري مصالح در طبيعت برابر مي باشد و مقياس مدل آزمايشگاهي نيز 1:50 انتخاب شد. تعداد امواج تابيده شده به مدل سازه از 500 تا 3000 موج در نظر گرفته شده و مجموعا تعداد 50 آزمايش انجام شده است. نتايج آزمايشگاهي به صورت نمودارها و روابط، جهت تعيين ميزان سرريزي در واحد عرض در اين مقاله ارايه شده و به كمك روش هاي رگرسيوني خطي، رابطه جديدي جهت تخمين ميزان سرريزي از موج شکن هاي شکل پذير، به داده هاي آزمايشگاهي برازش داده شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 25 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):189-194.
 
اثر مبداء بذر روي زي توده و رشد اوليه افرا (.Acer velutinunm Boiss)
 
طبري كوچكسرايي مسعود*,يوسف زاده حامد,اسپهبدي كامبيز,جلالي سيدغلامعلي
 
* دانشكده منابع طبيعي، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

اين تحقيق به منظور بررسي اثر مبدا بذر روي رشد و زي توده نهال افرا (.Boiss وAcer velutinum) انجام پذيرفت. بذور از چهار مبدا بذر در ارتفاعات متفاوت از سطح دريا (400 متر، لاجيم؛ 1000 متر، لمزر؛ 1600 متر، سنگده؛ و 2200 متر، اشك) واقع در جنگلهاي حوزه شهرستان ساري جمع آوري گرديد و در نهالستان اوري ملك (1600 متر از سطح دريا) در مجاورت رويشگاه سنگده در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي در سه تكرار كاشته شد. نتايج نخستين فصل رويش حاكي است كه طول ساقه، وزن ساقه، وزن برگ و وزن كل نهال هاي توليد شده از بذور مبدا هاي مختلف به طور معني داري متفاوت است طوري كه اين مشخصه ها در نهال هاي حاصل از بذور ارتفاعات پايين تر (لاجيم و لمزر) بزرگ تر از آنها در ارتفاعات بالاتر (سنگده و اشك) مي باشد.
طول ريشه و وزن ريشه نهال ها در بين مبدا هاي مختلف بذر به لحاظ آماري متفاوت نيست. از اين تحقيق ميتوان جمع بندي كرد كه به دليل رشد مطلوب تر اندام هوايي نهال ها با منشا بذر ارتفاعات پايين تر (لاجيم و لمزر)، بهتر است در سال هاي كمبود بذر افرا در رويشگاه محلي (سنگده)، از بذور اين ارتفاعات، به ويژه لمزر كه نزديك تر به محل توليد نهال (نهالستان كوهستاني اوري ملك) است استفاده شود.

 
كليد واژه: افرا، ارتفاع از سطح دريا، مبدا بذر، نهال، رشد، زي توده
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 7 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):55-64.
 
اثرات فاصله كاشت و نوع بهره برداري بر كيفيت علوفه گونه Atriplex lentiformis در حاشيه كوير سياه كوه استان يزد
 
باغستاني ميبدي ناصر*,سندگل عباس علي,زارع محمدتقي
 
* مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي استان يزد
 
 

بررسي كيفيت علوفه توليدي بوته هاي زنده در محدوده بوته كاري شده با گونه Atriplex lentiformis در حاشيه كوير سياه كوه استان يزد كه سابقه كشت 10 ساله دارد (1380-1371) و شيوه هاي مختلف بهره برداري بر روي آنها اعمال شده، در اين تحقيق مورد نظر مي باشد. اين پژوهش در پاييز سال 1380 بر روي عرصه مذكور با نقشه كاشت و بهره برداري شده در قالب كرتهاي دو بار خرد شده شامل تيمارهاي اصلي فواصل كاشت 4،2 و 6 متري، تيمارهاي فرعي دوره هاي هرس هر ساله، دو ساله و سه ساله و تيمارهاي فرعي فرعي سطوح برش در ارتفاعات 40،20 و 60 سانتيمتري با تيمار بدون هرس در سه تكرار انجام شد. بدين منظور از روي سه بوته تصادفي در هر تيمار آزمايشي، مقدار حدود يك كيلوگرم سرشاخه هاي قابل مصرف براي دام جمع آوري و پس از آماده سازي، ميزان انرژي متابوليسمي و مقادير درصد پروتئين خام و مواد معدني كلسيم و فسفر آنها به عنوان عوامل كيفي علوفه تعيين و مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج نشان داد كه عموما فاصله كاشت، دوره هرس و ارتفاع برش بر كيفيت علوفه توليدي تاثير معني داري ندارند ( p<0.05). هرس هر ساله از ارتفاع 60 سانتيمتري در فاصله كاشت 2 متري كه به عنوان تيمار برتر از نظر توليد كمي در مطالعات پيشين معرفي شده، از ديدگاه كيفيت علوفه نيز در گروه نخست قرار مي گيرد. علوفه توليدي اين تيمار آزمايشي داراي انرژي متابوليسمي 6.84 مگاژول بر كيلوگرم ماده خشك و درصد پروتئين و مواد معدني كلسيم و فسفر آن به ترتيب برابر 7.37، 1.37 و0.12  مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 26 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):195-199.
 
بررسي تغييرات كمي و كيفي اسانس گياه Smyrnium cordifolium Boiss در مراحل مختلف رشد گياه
 
اميري حمزه*,خاوري نژاد رمضان علي,روستاييان عبدالحسين,هادي محمد,السادات مشكات
 
* گروه زيست شناسي، دانشگاه لرستان
 
 

Smyrnium cordifolium گياهي است از خانواده جعفري كه در نواحي غرب وجنوب غرب ايران به صورت وحشي مي رويد و در اين مناطق داراي مصارف متعدد غذايي و دارويي است.گياه مذكور در مراحل قبل از گلدهي، گلدهي و رسيدگي ميوه ها جهت بررسي تغييرات كميوكيفي اسانس در طي مراحل مختلف رشد جمع آوري گرديد. گياهان جمع آوري شده پس از خشك شدن در سايه با روش تقطير با آب (Hydrodistillation) مورد اسانس گيري قرار گرفتند، بازده اسانس مراحل مختلف بين w/w و 0.3% تا w/w و 0.7% متغير بود .بيشترين مقدار اسانس مربوط به مرحله رسيدگي ميوه ها و كمترين مقدار مربوط به مرحله قبل از گلدهي بود. اسانسها جهت تجزيه و شناسايي مواد متشكله آن به دستگاههاي GC و GC/MS تزريق شدند. تركيبات شناسايي شده موجود در اسانس در مراحل مختلف رشد گياه از نظر كمي و كيفي تفاوتها و شباهت هايي را با هم نشان مي دهند. در اسانس اين گياه در مجموع 18 تركيب شناسايي گرديد. که از بين آنها دو سزكويي ترپن اكسيژنه کوروزرن و کوروزرنون بيشترين مقادير را دارا هستند. از تركيبات مشترك و شاخص اين گياه در مراحل مختلف رشد مي توان به جرماکرن - دي، ايزوپيمارول و فيلوکلادانول اشاره كرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 
بررسي اثر فرسايش بادي در افزايش شدت بيابان زايي و ارايه مدل منطقه اي بيابان زايي در حوزه آبخيز ماهان
 
زهتابيان غلامرضا*,جوادي محمدرضا,احمدي حسن,آذرنيوند حسين
 
* دانشكده منابع طبيعي، دانشگاه تهران
 
 

باد يكي از عوامل مهم فرسايش خاك در مناطق خشك و نيمه خشك محسوب ميشود كه به دليل محدوديت پوشش گياهي در اين نواحي، قادر است بر اثر كاوش، ذرات قابل انتقال خاك را با خود حمل نموده و منجر به ايجاد فرسايش بادي گردد. فرسايش بادي از مهمترين فرآيندهاي بيابانزايي در مناطق خشك و نيمه خشك محسوب ميشود كه در مدل هاي مختلف بيابانزايي به وفور مورد استفاده قرار مي گيرد. از جمله مدلهاي فوق ميتوان به مدلهاي FAO- و (UNEP (1 و (ICD (2 اشاره نمود كه با وجود نواقصي كه در هر يك از آنها موجود مي باشد، همچنان يكي از مطرح ترين مدلهاي بيابانزايي در خارج و داخل (ICD) كشور جهت برآورد شدت بيابان زايي مي باشند. در اين تحقيق با توجه به تجزيه و تحليلي كه بر روي دو روش فوق انجام شد، سعي شد تا شاخصها و زير شاخصهاي موثر در معيار فرسايش بادي و عوامل انساني و محيطي بالقوه آن شناسايي و مناسبترين آنها انتخاب شوند تا در نهايت با توجه به ارزش عددي كه به هر يك از اين پارامترها داده مي شود بتوان شدت بيابان زايي منطقه را با مد نظر قرار دادن فرسايش بادي در قالب يك مدل بيابان زايي تعيين نمود. در اين رابطه پس از تعيين واحدهاي كاري (رخسارههاي ژئومورفولوژي) تمامي شاخصها و زير شاخصها در هر يك از آنها و سپس در كل منطقه مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفتند كه در نتيجه آن كل منطقه مورد مطالعه (901.29 كيلومتر مربع) در كلاس متوسط شدت بيابان زايي از نظر فرسايش بادي قرار گرفت.

 
كليد واژه: مدل بيابان زايي، وضعيت فعلي بيابان زايي، روش FAO/UNEP وICD ، معيار فرسايش بادي، عوامل انساني و محيطي بالقوه بيابان زايي، حوزه آبخيز ماهان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات منابع طبیعی

 9 : پژوهش و سازندگي زمستان 1385; 19(3(پي آيند 73) در منابع طبيعي):76-83.
 
مقايسه خصوصيات فيزيكي و شيميايي آب تالاب انزلي و رودخانه هاي ورودي و خروجي آن
 
نظامي بلوچي شعبان علي*,خارا حسين,جمال زاده فلاح فريبرز,اكبرزاده امير
 
* موسسه تحقيقات شيلات ايران، تهران
 
 

در بررسي سال 1381، خصوصيات فيزيكي و شيميايي آب تالاب انزلي رودخانه هاي ورودي و خروجي آن مورد مطالعه قرار گرفت. براي اين منظور در طي چهار فصل از فاكتورهاي فيزيكي و شيميايي 19رودخانه ورودي به تالاب انزلي (رودخانه پيربازار، رمضان بكنده، قنادي، لله كا، بيجرود، نوخاله، هندخاله، سياه درويشان، گازرودبار، نرگستان، چومثقال، كلسر، شيجان، اسپند، چكوور، مرغك خالكايي، بهمبر، شيله سر و كانال مادر)، دو روخانه خروجي (انزلي و غازيان) و چهار نقطه در تالاب انزلي (تالاب شرق، تالاب غرب، تالاب مركزي و سياه كشيم) نمونه برداري انجام شد. بر طبق داده هاي به دست آمده مشخص شد كه ميزان كدورت، اسيديته، CO2 كل، ارتوفسفات، اكسيژن محلول، آمونيوم، نيتريت، نيترات، كلي فرم دفعي كل آب و كلي فرم دفعي انسان در رودخانه هاي ورودي، كربنات، CO2 آزاد و سديم در تالاب انزلي و هدايت الكتريكي، كل مواد جامد محلول، كل مواد جامد معلق، آلكالينيتي كل، فنل آلكالينيتي، بي كربنات، سختي كل، كلسيم، منيزيم، پتاسيم، كلرايد، سولفات، فسفر كل، اكسيژن مورد نياز بيولوژيك و اكسيژن مورد نياز شيميايي در رودخانه هاي خروجي بيش از جاهاي ديگر مي باشد. با در نظر گرفتن اين اطلاعات ميتوان گفت كه تالاب انزلي با توجه به شرايط اكولوژيك حاكم در اين تالاب و وجود موجودات گياهي و جانوري متنوع به عنوان مكاني جهت كاهش اين فاكتورها مطرح مي باشد نقش يك حد واسط فيلتر كننده را بين رودخانه هاي مذكور و درياي خزر ايفا مي كند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  11:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها