حالا سوال ساده است: رسانه مردم در مترو، اين مردمگاه(!) شلوغ شهر چيست؟
چند مانيتور مداربسته كه عكس گل و بلبل نشان ميدهد و باز چند مانيتور داخل واگنها كه مراحل بازسازي عتبات عاليات را نشان ميدهد، تبليغات ماشين ريشتراشي و شامپو و دستگاه گيرنده ديجيتال، چند پلاكارد و پوستر اخلاقي و مذهبي و شايد صداي ماموري كه ميگويد: لطفا از ريل فاصله بگيريد! اينها رسانههاي رسمي مترو است، چيزهايي كه چيزي را به «مردم» ميرساند!
ولي غيررسميترين و البته نافذترين رسانه مترو، اينها نيست، «بلوتوث» است كه ميدانيم و ميدانيد و ميدانند(!) نه اشتباه نكنيد، قرار نيست يك انشاء در مضار و معايب بلوتوث و لزوم برخورد با بلوتوث بخوانيد.
سوال دوم و اصلي اين است: جايي كه مردم هستند، زياد هم هستند، با سلايق مختلف و متنوع، نشسته يا ايستاده و از همه مهمتر بيكار و البته در محاصره بلوتوثها، چرا «راديو» نيست؟ بستر از اين آمادهتر و بهتر هست براي امواجي كه امروز ديگر هر موبايل ارزانقيمتي ميتواند گيرنده و مخاطبش باشد؟ «چرا در مترو راديو آنتن نميدهد؟» سوال ساده است كه شايد دمدستيترين جوابش اين باشد كه خوب مترو زيرزمين است؛ آنتن نميدهد ديگر؛ كارياش نميشود كرد! واقعا كارياش نميشود كرد؟
بهمن هدايتي