با نگاه هميشگياش سري تكان داد كه نشان از تحقير من داشت. خيلي كوتاه گپي زديم و خداحافظي كرديم. وقتي از فرشيد جدا شدم، كمي دقيقتر از هميشه به اطرافم نگاه كردم و احساس كردم كه با برخي چهرهها بيگانهام. گويا خيلي از من دورند؛ پوششهايي عجيب با مدل موهايي عجيبتر و... با خود گفتم: «نه،شايد واقعا حق با فرشيده!»
حلقه مفقوده كجاست؟
اگر با تامل به جامعه و محيط خودمان نگاه بيندازيم، تفاوتهاي زيادي در پوششها و همچنين آداب سخن گفتن، شيوههاي تفريح و سرگرمي، نحوه شوخي و ساير مواردي ميبينيم كه مجموع آنها فرهنگ اجتماعي ما را شكل ميدهد؛ فرهنگي كه با غور كردن در تاريخ سرزمينمان، ريشههايش به تمدن عظيم ايراني و اسلامي ما ميرسد. اما مهمترين سوال اين است كه اين فرهنگ و تاريخي كه هويت ملي ما را شكل ميهد، كجاست؟
جوانان امروز با دغدغههاي فراواني روبهرو هستند. تهاجم فرهنگي، مد و مدگرايي، افكار غربزده در مقابل خانوادههاي سنتي و سنتهاي همچنان پا برجاي خانوادهها، همه و همه، هويتيابي جوانان را با مشكل روبهرو كرده است.
دكتر سيما فردوسي، روانشناس در اين باره ميگويد: «مشكل جوانان در جامعه ما به يك مورد خلاصه نميشود بلكه عبارت است از: دغدغههاي مربوط به ازدواج، امنيت شغلي و فضاي نامناسب كسب و كار، هويت كه به معني شناخت خودش و باور كردن خودش است، مشكل خانواده و جوان، يعني رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدايت او، انتقال تجربه به وي و به طور كلي، ايجاد زمينهاي كه جوان بتواند روي پاي خودش بايستد و مستقل باشد. والدين بايد در همه كارها جوان را حمايت كنند نه دخالت؛ يعني تجربيات مفيد خود را در زمينه تحصيل، انتخاب رشته، كار، ازدواج و... در اختيار جوان بگذارند و مثلا به او بگويند «به نظر ما اگر اين كار را بكني بعدا اين مشكل براي تو پيش ميآيد» و از اين طريق آگاهي و شناخت جوان را بالا ببرند.
او تاكيد ميكند: مشكل هويت جوان، يعني اينكه جوان بتواند هويت مستقل را بيابد و مرامش را به دست آورد. اما اگر جواني هنوز نداند كه چه بايد بكند. به چه سمتي رود و هدف و خطمشي او چيست؛ اين جوان هويت خود را نيافته و موفق نخواهد شد. جوانان به حمايتهاي خانواده در تمام مسير زندگيشان احتياج دارند.
نوشدارو قبل از مرگ سهراب
هويت و بازيابي آن موضوعي نيست كه بتوان با چند همايش و برگزاري تعدادي نمايشگاه و ارائه چند طرح حل كرد، بلكه براي رسيدن به يك هويت منسجم ايراني ـ اسلامي بايد فرهنگ و تاريخ غني خود را بارها و بارها در ذهن مرور كنيم.
مسلما پس از اين مرور بايد ديد كه آيا پايبند بودن به موازين و اخلاقياتي كه هويت ايراني ـ اسلامي ما را نشان ميدهد، ما را فردي متعصب و متحجر نشان خواهد داد؟ اگر اين سوال در ذهن ما متبادر شد، كافي است نگاه گذرايي داشته باشيم به كشورهاي آسيايي اطرافمان؛ كشورهايي نظير ژاپن، چين و كره كه رشد اقتصاد آنها، غرب را به شگفتي واداشته است.
با كمي ريزبيني خواهيم ديد نيازها و خواستهايشان در كنار شيوه زندگي تغيير كرده است ولي هويتشان همچنان در چهره اكثر خانوادههايي كه خود را با اصالت ميدانند، نمايان است.
مسلما نميتوانيم با پيشرفتهاي بشري بيگانه شويم و به عنوان مثال از يك اتومبيل دهه 80 همچنان استفاده كنيم و اين موضوع را نشاندهنده اصيل بودن خود بدانيم.
اين موضوع غيرمنطقي است، اما ميتوانيم در لباس پوشيدن، در سخن گفتن، در شوخيهاي روزمره و طنزپردازي و در عرصه فرهنگ و هنر بويژه سينما ايراني ـ اسلامي بودن را كه مهمترين پيامد آن براي ما شخصيت و متانت فردي است، بازيابي كنيم؛ موضوعي كه بيش از همه همت و تلاش مسئولان فرهنگي و اصحاب قلم و هنر را ميطلبد.
در اين زمينه نميتوانيم از نهادي مانند خانواده انتظار زيادي داشته باشيم چراكه خانواده فقط تا مرحلهاي ميتواند الگوي نظام تربيتي و زيستي ما باشد، اما از مقطع خاصي پس از ورود فرد به جامعه و آشنايي با رفتارها و نرمهاي مختلف، ناهنجاريهاي مختلف سراغ وي ميآيد و هركدام با زبان و روش خود، انسان را به ورطه منفعتطلبي خويش ميكشاند بنابراين، پرداختن به زيرساختهاي فرهنگي و فراهم آوردن بسترهاي لازم براي شناخت يك هويت ملي و ديني در جامعه توسط نهادهاي فرهنگي، مهمترين عنصري است كه در اين روزها ميتواند به جوانان ما براي گريز از معضل بحران هويت كمك كند.
سيد عليرضا بهشتي