0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 12 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):274-278.
 
کراتيت نوکارديابي دوطرفه متعاقب جراحي فتورفرکتيو کراتکتومي: گزارش يک مورد بيمار
 
فيضي سپهر,فرامرزي امير,جوادي محمدعلي*,رضايي كنوي مژگان,يزدي زاده فروزان
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدار فرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش تظاهرات باليني، اسکن کانفوکال و آسيب شناسي کراتيت نوکارديابي پس از جراحي فتورفرکتيوکراتکتومي (PRK).
معرفي بيمار: دختر 23 ساله سه روز بعد از عمل جراحي
PRK دو طرفه جهت اصلاح نزديک بيني، با ارتشاح مرکزي متراکم در بخش عمده استروماي قدامي هر دو چشم مراجعه نمود. تظاهرات باليني و کانفوکال بيمار با تشخيص کراتيت نوکارديابي مطابقت داشت. جهت درمان قطره چشمي آميکاسين 2 درصد تجويز شد. به علت پاسخ ضعيف، بيمار مورد کراتکتومي لاملار در هر دو چشم قرار گرفت که سبب کوتاه شدن دوره درمان گرديد. در بررسي بافت شناسي بر روي نمونه قرنيه ارسالي تشخيص اوليه (نوکارديا) تاييد شد.
نتيجه گيري: آشنا بودن با تظاهرات باليني و کانفوکال کراتيت نوکارديابي موجب تشخيص به موقع و تجويز درمان اختصاصي و در نتيجه پاسخ باليني قابل قبول مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 13 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):279-280.
 
موکوسل اوربيت (مقاله تصويري photo Essay)
 
فردوسي احمدعلي,ملكي فر پرويز,رستمي احمدرضا,سهيليان مسعود*
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد، خيابان امير ابراهيمي، پلاک ??، مرکز تحقيقات چشم
 
 

خانم 60 ساله اي با يک توده اوربيت در ناحيه پلک فوقاني چشم راست و سابقه انحراف چشم از ? سال قبل به بيمارستان امام حسين (ع) مراجعه نمو د. در طي اين مدت توده به تدريج بزرگ تر شده بود. بيمار در معاينه عمومي مشکل ديگري نداشت و سابقه فشار خون، ديابت، ضربه و يا جراحي را ذکر نمي کرد. هر دو چشم از دوران کودکي کم بينا بودند. حدت بينايي بدون اصلاح در چشم راست و چپ به ترتيب در حد شمارش انگشتان در فاصله ? و ? متر و ديد اصلاح شده در هر دو چشم معادل شمارش انگشتان در فاصله ? متر ارزيابي شد. در معاينه ظاهري جابه جايي چشم راست به سمت خارج و پايين همراه با محدوديت حرکتي مشهود بود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):226-238.
 
اثر تزريق داخل زجاجيه بواسيزوماب با يا بدون تريامسينولون در مقايسه با فوتوکوآگولاسيون ماکولا به عنوان درمان اوليه ادم ماکولاي ديابتي بر اساس تحليل ميان دوره اي
 
عبودي آرش,رمضاني عليرضا,صالحي پور مسعود,رستمي پويا,ياسري مهدي,سهيليان مسعود*
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه اثر يک نوبت تزريق داخل زجاجيه بواسيزوماب (IVB) به تنهايي يا همراه با تريامسينولون (IVT) و فوتوکوآگولاسيون ليزري ماکولا (MPC) به عنوان درمان اوليه ادم ماکولاي ديابتي (DME).
روش پژوهش: تعداد 150 چشم از 129 بيمار مبتلا به
DME بارز باليني بدون سابقه درمان قبلي، در اين کارآزمايي باليني به صورت تصادفي به سه گروه مساوي تقسيم شدند. در گروه IVB، بواسيوزماب به ميزان 1.25 ميلي گرم در داخل زجاجيه تزريق و در گروه IVB/IVT علاوه بر بواسيزوماب، 2mg تريامسينولون نيز تزريق گرديد. در گروه MPC، از ليزر گريد موضعي يا اصلاح شده استفاده شد. در صورت لزوم هر 12 هفته يک بار معالجه مجدد صورت پذيرفت. پيامد اصلي مورد سنجش، تغيير در بهترين ديد اصلاح شده در هفته 24 بود.
يافته ها: تغييرات حدت بينايي در هفته 6 (P<0.001) و 24 (P=0.012) در همه گروه ها معني دار بود. نتيجه درماني قابل توجه در گروه IVB در تمام معاينات و در گروه IVB/IVT تنها در هفته 6 و 12 مشاهده شد. ميانگين تغييرات حدت بينايي ± انحراف معيار در هفته 36 در سه گروه IVB، IVB/IVT و MPC به تربيت 0.25±-0.28، 0.33±-0.04 و +0.27±+0.01 بوگمار بود (P=0.053). کاهش قابل ملاحظه ضخامت مرکزي ماکولا (CMT) در تمام گروه ها تنها تا 6 هفته ديده شد و تغييرات CMT در بين گروه ها در پيگيري هاي مختلف معني دار نبود. به طور کلي در طي 36 هفته، درمان مجدد در 27 چشم ضرورت يافت (14 چشم درگروه IVB، 10 چشم در گروه IVB/IVT و 3 چشم در گروه MPC). در گروه IVB با بيشترين ميزان بهبود حدت بينايي، در 72 درصد موارد تنها يک تزريق انجام شد. بهبود حدت بينايي بيش از 2 خط اسنلن در هفته 36 در گروه هاي IVB، IVB/IVT و MPC به ترتيب 37، 25 و 14.8 درصد بود.
نتيجه گيري: در بيماران مبتلا به DME، تزريق بواسيزوماب نسبت به فوتوکوآگولاسيون ماکولا منجر به نتيجه بهتر در هفته 24 مي گردد. پس از 6 هفته، تغييرات CMT و حدت بينايي متناسب نبوده و استفاده از تريامسينولون منجر به نتايج درماني بهتر نخواهد گرديد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 8 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):239-246.
 
معيارهاي جديد پيش بيني خطر بروز گلوکوم زاويه بسته حاد
 
پاكروان محمد*,شريفي پور فريده,يزداني شاهين,كوهستاني نسيم,عموهاشمي نسيم,ياسري مهدي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه پارامترهاي سگمان قدامي و بيومتري در چشم مقابل بيماران داراي سابقه حمله قبلي گلوکوم زاويه بسته حاد (AAC)، موارد مشکوک به گلوکوم زاويه بسته اوليه (PACS) و افراد طبيعي و تعيين معيارهاي پيش بيني خطر ايجاد AAC در PACS.
روش پژوهش: در اين مطالعه به روش گزارش موارد مشاهده مقايسه اي آينده نگر، 16 چشم مقابل بيماران داراي سابقه حمله قبلي
AAC (گروه 1)، 40 چشم مبتلا به PACS (گروه 2) و 32 چشم طبيعي (گروه 3) مورد بررسي قرار گرفتند. در همه گروه ها تصويربرداري سگمان قدامي به وسيله دستگاه پنتاکم و اکوگرافي A- اسکن انجام و مقادير زاويه اتاق قدامي (ACA)، حجم اتاق قدامي (ACV)، عمق اتاق قدامي (ACD)، ضخامت قسمت مرکزي قرنيه (CCT)، کراتومتري (KR)، ضخامت عدسي (LT) و طول قدامي خلفي چشم (AL) اندازه گيري شد. با استفاده از روش تحليل منحني راک (ROC)، مقاديري از پارامترهاي مهم که با حداکثر حساسيت و ويژگي با خطر ايجاد AAC همراه بودند و حدود اطمينان 95 درصد اين معيارها مشخص گرديد.
يافته ها: سن،
CCT و LT در بين گروه هاي مورد مطالعه قابل مقايسه بود (در همه موارد P>0.05). ميانگين ACA در گروه 1، 2 و 3 به ترتيب 24.8، 22.9، 35.4 درجه (P<0.001)، مقادير ACV به ترتيب 72، 76، 172 ميکروليتر (P<0.001) و عميق اتاق قدامي در مرکز و از سطح اندوتليوم به ترتيب 1.80، 1.91 و 3.09 ميلي متر (P<0.001) بود. مقادير 100 ميکروليتر ACV£ با افزايش خطر AAC با حساسيت 91.7 درصد (70 تا 99) و ويژگي 100 درصد (89 تا 100) همراه بود. مقادير حساسيت و ويژگي مربوط به ACA£25o به ترتيب، 75 درصد (51 تا 90) و 93.3 درصد (79 تا 98) و در 2.1 ميلي متر ACD£ به ترتيب 86.7 درصد (62 تا 96) و 100 درصد (89 تا 100) محاسبه گرديد. در صورتي که دو مورد از سه معيار فوق (100 ميکروليتر ACV£، ACA£25o و 2.1 ميلي متر ACD£) مثبت بود، چشم در معرض خطر بروز AAC با حساسيت 93.3 درصد (70 تا 99) و ويژگي 100 درصد (89 تا 100) قرار داشت.
نتيجه گيري: چشم هايي با حجم، زاويه و عمق اتاقي قدامي به ترتيب با مقادير کمتر يا معادل 100 ميکروليتر، 25 درجه و 2.1 ميلي متر، در معرض خطر بروز حمله حاد گلوکوم زاويه بسته قرار دارند. در اين موارد ايريدوتومي محيطي با استفاده از ليزر (LPI) به منظور پيش گيري از عواقب بعدي توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):247-255.
 
مقايسه اعمال جراحي رسسيون و مايکتومي در اصلاح پرکاري عضلات مايل تحتاني
 
رجوي ژاله*,مولازاده آرمان,اشترنخعي پريسا,دانشور فريده,ياسري مهدي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدار فرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين اثر اعمال جراحي رسسيون (R) و ميوکتومي (M) در اصلاح پرکاري عضله مايل تحتاني (IOOA: inferior oblique overaction).
روش پژوهش: اين تحقيق بر روي 50 بيمار (82 چشم) کانديد جراحي اصلاح
IOOA انجام شد. قبل از جراحي معاينات کامل چشم پزشکي صورت پذيرفت و بيماران به صورت تصادفي به دو گروه M و R تقسيم شدند. در گروه M، 5 ميلي متر از عضله IO در ناحيه تمپورال تحتاني قطع و در گروه R در همين ناحيه، عضله IO بعد از قطع از محل اتصال خود به 2 ميلي متر کناري و 3.5 الي 4 ميلي متر پشت محل اتصال عضله راست تحتاني (IR) در طرف تمپورال دوخته شد. پس از حداقل 3 ماه پي گيري، معاينات چشم تکرار گرديد. پرکاري عضله IO کمتر از معادل +1 به عنوان موفقيت جراحي در نظر گرفته شد.
يافته ها: در اين مطالعه 25 مرد (50 درصد) و 25 زن (50 درصد) با ميانگين سن 5.9±12.3 (دامنه 32-3) سال مورد بررسي قرار گرفتند. در 18 نفر يک چشم و در 32 نفر هر دو چشم وارد مطالعه شدند. در هر دو روش M و R، به طور متوسط +2.6و 1.92+ از پرکاري IO کاسته شد (در هر دو روش P<0.001). اختلاف ميانگين اصلاح دو روش با استفاده از آزمون آماري من ويتني معني دار نبود (P=0.097)، اما در آزمون رگرسيون لوجستيک اين اختلاف معني دار گرديد (p=0.016). IOOA اوليه بدون کم کاري عضله مايل فوقاني در 28 چشم (66.6 درصد) از گروه M و 32 چشم (80 درصد) از گروه R ديده شد. IOOA ثانويه همراه با کم کاري عضله مايل فوقاني در 14 چشم (33.4 درصد) از گروه M و 8 چشم (20 درصد) از گروه R وجود داشت. در مقادير بالاتر پرکاري، اثر تضعيف عضله در هر دو روش بارزتر بود (P<0.001). پس از جراحي، وضعيت عضله IO در 12 چشم (28.6 درصد) گروه M و 22 چشم (65 درصد) گروه R پرکار، در 21 چشم (50 درصد) گروه M و 12 چشم (30 درصد) از گروه R طبيعي و در 9 چشم (21 درصد) گروه M و 4 چشم (15 درصد) گروه R کم کار بود که اختلافي بين دو روش وجود نداشت (P=0.051). هر دو روش در تضعيف عضله مايل فوقاني و الگوي(V-pattern) V اثر يکساني داشتند. عوارض محدود و شامل موارد جديد هيپرتروپي (2 درصد)، dissociated vertical deviation ياDVD (8درصد) و غيرقرينگي پرکاري عضله IO 2) درصد) بودند.
نتيجه گيري: هر دو جراحي مايکتومي و رسسيون در تضعيف عضله IO موثر و ايمن هستند و عملکرد طبيعي عضله IO بعد از جراحي M بيش تر حاصل مي گردد البته شيوع عارضه IOUA نيز در اين روش بالاتر است. با افزايش پرکاري عضله، هر دو روش موثرتر مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 10 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):256-268.
 
مروري بر پيوند لايه اي قدامي عميق قرنيه
 
كريميان فريد*,فيضي سپهر,اميني رامين,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدار فرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

پيوند لايه اي قرنيه، مفهوم و نظريه تازه اي نيست. ابتدا اين نوع پيوند از روش مشکل و زمان بري برخوردار بود و از سوي ديگر با ايجاد سطح ناصاف ناشي از جداسازي لايه اي به روش دستي، نتايج حدت بينايي چندان رضايت بخش نبود؛ در نتيجه پيوند نفوذي (PKP) جايگزين آن گرديد. در سال هاي اخير با پيشرفت ابزار جراحي و معرفي روش هاي جديد جداسازي حداکثر عمق قرنيه، به علاوه مزاياي مهمي نظير حفظ تماميت کره چشم و حذف خطر دفع پيوند اندوتليالي پيوند، پيوند لايه اي به طور مجدد به عنوان جايگزين قابل قبول PKP مطرح گرديده است. اين مقاله مروري به بررسي روش هاي مختلف جراحي، نتايج باليني و عوارض پيوند لايه اي قدامي عميق قرنيه مي پردازد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 11 : بينا بهار 1390; 16(3 (پي در پي 64)):269-273.
 
معرفي يک مورد ضايعات پلکي در زمينه توبروز اسکلروز
 
باقري عباس*,عرفانيان سليم رضا,كنعاني آزاده,عموهاشمي نسيم
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدار فرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي خصوصيات باليني و آسيب شناسي توده پلک در زمينه توبروز اسکلروز.
معرفي بيمار: پسر 14 ساله اي با شکايت از رشد تدريجي يک توده در محل پلک فوقاني سمت راست مراجعه نمود. همراه بيمار سابقه تشنج، عقب ماندگي ذهني و ضايعات پوستي در ناحيه صورت و بدن را از سال هاي قبل ذکر مي کرد. در تصويربرداري مغز، يافته هاي منطبق بر توبرهاي قشر مغز و ندول هاي ساب اپانديمال مشاهده شد. ضايعه پلک در نمونه آسيب شناسي، فيبرآدنوم و هيپرپلازي سباسه گزارش گرديد. بيمار با تشخيص توبروز اسکلروز جهت پي گيري بيش تر به گروه هاي تخصصي پوست، اعصاب و داخلي معرفي شد.
نتيجه گيري: چشم پزشک مي تواند اولين متخصصي باشد که با مشاهده ضايعات پلک و چشم و توجه به ساير علايم و نشانه هاي عمومي بيمار، تشخيص توبروز اسکلروز را مطرح و بيمار را به ساير متخصصين جهت بررسي و درمان ارجاع نمايد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):94-99.
 
ارتباط بين هايپرليپيدمي و رتينوپاتي ديابتي در بيماران ديابتي نوع I در شهرستان اهواز
 
فرهي فريدون*,شهبازيان حاجيه بي بي,خوشنود سونياه,آقاجان زاده روجا,لشكرآرا غلام رضا
 
* دانشگاه علوم پزشکي جندي شاپور
 
 

هدف: تعيين ارتباط بين هايپرليپيدمي و شدت رتينوپاتي ديابتي در مبتلايان به ديابت نوع  I ارجاع شده به درمانگاه چشم بيمارستان امام خميني اهواز.
روش پژوهش: اين مطالعه مشاهده اي مقطعي بر روي 52 بيمار مبتلا به ديابت نوع I صورت گرفت. همه بيماران بالاي 15 سال سن داشتند و جهت بررسي از نظر رتينوپاتي ديابتي، طي سال 1388 به درمانگاه چشم بيمارستان امام خميني ارجاع شده بودند. سطح ليپيدهاي سرم و HbA1C و درجه رتينوپاتي ديابتي بيماران تعيين شد و مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت.
يافته ها: بيماران شامل 27 مرد (52 درصد) و 25 زن (48 درصد) با ميانگين سني
21.6±4.6 سال (32 - 15 سال) بودند. تحليل ANOVA يک سويه نشان دهنده رابطه مستقيم معني داري بين سطح سرمي تري گليسيريد، کلسترول تام و کلسترول LDL با درجه رتينوپاتي و رابطه معکوس معني داري بين سطح سرمي کلسترول HDL با درجه رتينوپاتي بود. در آناليز رگرشن لوجستيک ترتيبي (ordinal logistic regression)، فقط ارتباط بين سطح تري گليسيريد و کلسترول تام سرم با درجه رتينوپاتي معني دار بود. اندازه HbA1C ارتباط معني داري با شدت رتينوپاتي ديابتي نداشت.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد که شدت رتينوپاتي در مبتلايان به ديابت نوع
I با افزايش سطح تري گليسيريد و کلسترول تام سرم افزايش مي يابد ولي با ميزان کلسترول LDL، کلسترول  HDL و HbA1C ارتباطي ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):100-107.
 
مقايسه نتايج دو روش جراحي ويترکتومي اوليه با و بدون باند دور تا دوري در جداشدگي شبکيه بعد از عمل آب مرواريد با استفاده از تحليل آماري نمره گرايش (Propensity Score)
 
جاناني ليلا,مراديان سيامك*,احمديه حميد,محمد كاظم,گلستان بنفشه,فروزان فر محمدحسين
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه نتايج بينايي و آناتوميک و عوارض بعد از عمل دو روش جراحي ويترکتومي اوليه با و بدون باند دور تا دوري در بيماران با جداشدگي شبکيه به دنبال عمل آب مرواريد با استفاده از تحليل آماري نمره گرايش.(PS, Propensity Score)
روش پژوهش: در اين مطالعه روش همسان سازي بر اساس
PS به عنوان يک رويکرد جديد کنترل متغيرهاي مخدوشگر، در مقايسه نتايج دو روش جراحي ويترکتومي با و بدون باند دور تا دوري در درمان جداشدگي شبکيه به دنبال جراحي آب مرواريد به کار رفت. براي محاسبه نمره گرايش از نرم افزار آماري STATA نسخه 9 و براي مقايسه توزيع متغيرهاي مهم در دو گروه از شاخص اختلاف استاندارد شده استفاده شد.
يافته ها: در تحليل نهايي بر روي 150 نفر شامل 62 نفر در گروه ويترکتومي با باند و 88 نفر در گروه ويترکتومي بدون باند انجام شد. بر اساس
PS برآورد شده، 51 نفر از گروه ويترکتومي با باند با 51 نفر از گروه ويترکتومي بدون باند همسان شدند. از نظر موفقيت آناتوميک جراحي (چسبندگي کامل شبکيه)، بهترين ديد اصلاح شده و وقوع ادم سيستوييد ماکولا در هيچ يک از ماه هاي پي گيري، اختلاف آماري معني داري بين دو روش مشاهده نشد ولي از نظر عارضه چروکيدگي ماکولا، احتمال وقوع در گروه ويترکتومي بدون باند در ماه 4 بعد از عمل از نظر آماري بالاتر بود (OR=0.1428 ,P=0.034).
نتيجه گيري: بر اساس آناليز PS و روش هاي کلاسيک به نظر مي رسد که دو روش ويترکتومي اوليه با و بدون باند دور تا دوري در درمان جداشدگي شبکيه به دنبال عمل آب مرواريد داراي نتايج قابل مقايسه مي باشند ولي احتمال وقوع عارضه چروکيدگي ماکولا در روش ويترکتومي بدون باند پيگيري کوتاه مدت بالاتر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):108-112.
 
ارتباط عفونت HPV بر پايه PCR با تومورهاي اپي تليوم سطحي چشم
 
اقتداري معصومه,جمالي پور فاطمه,آذرپيرا نگار,آستانه عليرضا*
 
* شيراز، خيابان عفيف آباد، مرکز چشم پزشکي بصير
 
 

هدف: يافتن ارتباط بين عفونت با (human papilloma virus) HPV و تومورهاي اپي تليوم سطحي چشم.
روش پژوهش: بيست نمونه تومور داخل اپيتليومي ملتحمه
(CIN: conjunctival intra-epithelial neoplasia) درجه 1 (CIN-I)،20  نمونه CIN درجه 3 (CIN-III) و کارسينوم ياخته سنگ فرشي (SCC) و 20 نمونه ناخنک (به عنوان شاهد) به روش (polymerase chain reaction) PCR براي يافتن شواهدي از عفونت HPV ارزيابي شدند. PCR به روش General Primer براي يافتن هر گونه ردپايي از HPV به طور جداگانه براي همه نمونه ها انجام شد. ارزيابي ها روي قطعات برش داده شده از بافت هاي پارافينه موجود در آرشيو آزمايشگاهي انجام شدند.
يافته ها: ميانگين سني بيماران هنگام برداشتن نمونه ها در گروه
CIN-I برابر 56±8 سال (86 - 30 سال)، در گروه CIN-III  و SCC برابر 61.7±9 سال (82 - 43 سال) و در گروه ناخنک برابر 10±41.5 سال (67 - 24 سال) بود. همه نمونه ها از نظر وجود HPV منفي بودند.
نتيجه گيري: در مطالعه ما هيچ گونه رابطه اي بين
HPV و تومورهاي سطحي چشم يافت نشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):113-119.
 
مقايسه گاليکه با پاکي متري اولتراسوند و ارب اسکن II در اندازه گيري ضخامت مرکز قرنيه در داوطلبان جراحي رفرکتيو
 
كريميان فريد*,فيضي سپهر,دوزنده آزاده,ياسري مهدي,كياني حسين,انصاري سعيد
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه دستگاه گاليکه با ارب اسکن II و پاکي متري اولتراسوند در بررسي ضخامت قرنيه در چشم هاي داوطلبان جراحي رفرکتيو.
روش پژوهش: اين مطالعه بر روي 920 داوطلب جراحي رفرکتيو که تنها مشکل چشمي آنان عيب انکساري بود، انجام شد. ضخامت مرکزي قرنيه توسط دستگاه هاي گاليکه، ارب اسکن
II و پاکي متري اولتراسوند اندازه گيري شد. با در نظر گرفتن پاکي متري اولتراسوند به عنوان استاندارد طلايي، يافته هاي دو دستگاه ديگر با آن مقايسه شدند.
يافته ها: ضخامت مرکز قرنيه توسط پاکي متري اولتراسوند، ارب اسکن
II و گاليکه به ترتيب 544.4±33.4، 546.7±37.9 و 555.8±29.6 ميکرون اندازه گيري شد. ميانگين تفاوت بين پاکي متري اولتراسوند با ارب اسکن  II(با ضريب تصحيح 0.96) و گاليکه، به ترتيب 2.3 و 10.2 ميکرون بود. به رغم اختلاف موجود بين گاليکه و پاکي متري اولتراسوند، همبستگي بين يافته هاي پاکي متري گاليکه و اولتراسوند بهتر از هم بستگي بين پاکي متري ارب اسکن II و اولتراسوند بود (ضريب همبستگي 0.947 در برابر 0.817). با در نظر گرفتن ضريب تصحيح 0.98 براي سيستم گاليکه، داده هاي دو دستگاه (گاليکه و اولتراسوند) همسان تر شدند.
نتيجه گيري: در نظر گرفتن ضريب تصحيح 0.98 براي تبديل خوانده هاي ضخامت مرکز قرنيه توسط دستگاه گاليکه، يک روش مناسب براي رسيدن به مقدار معادل پاکي متري اولتراسوند است. البته قطعي کردن اين مقدار، به عنوان ضريب تصحيح گاليکه، نيازمند انجام مطالعات وسيع تر جهت تاييد يافته مطالعه حاضر با در نظر گرفتن ضخامت هاي متفاوت قرنيه مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):120-123.
 
رابطه بين قدرت و قطر قرنيه در چشم هاي نزديک بين
 
فروردين محسن,جمالي پور فاطمه,آستانه عليرضا,مصلايي مهناز*,طاهري نوشين,حفركننده عليرضا
 
* شيراز، مرکز تحقيقات چشم پزشکي پوستچي
 
 

هدف: تعيين رابطه بين قدرت و قطر قرنيه در چشم هاي مبتلا به نزديک بيني.
روش پژوهش: اين مطالعه بر روي 840 چشم از 420 فرد دچار نزديک بيني که کانديد عمل جراحي ليزيک بودند انجام شد. قطر قرنيه (corneal horizontal white to white diameter) و متوسط قدرت آن با استفاده از ارب اسکن به دست آمد. از آناليز رگرسيون و تست پيرسون جهت بررسي هر نوع ارتباط بين اين دو شاخص استفاده شد.
يافته ها: همبستگي خطي منفي قابل توجهي بين قدرت قرنيه و قطر آن وجود داشت. آناليز رگرسيون همبستگي زير را روشن نمود، (قدرت قرنيه ×1.88) 65.79= قطر قرنيه و r=0.204.
نتيجه گيري: يک همبستگي خطي منفي بين متوسط قدرت قرنيه و قطر آن در چشم هاي نزديک بين وجود دارد که ممکن است بتواند در آينده کاربردهاي درماني (از جمله در اعمال جراحي رفرکتيو) داشته باشد
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):124-129.
 
تاثير ناخنک بر اعوجاج هاي چشمي
 
زارع محمد*,زارعي قنواتي سيامك,انصاري آستانه محمدرضا,برادران رفيعي عليرضا,عين الهي بهرام,دوزنده آزاده
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي اعوجاج هاي رده بالا در چشم هاي داراي ناخنک در مقايسه با چشم سالم مقابل.
روش پژوهش: اين مطالعه بر روي 31 چشم مبتلا به ناخنک در مقايسه با چشم سالم طرف مقابل انجام شد. ابرومتري
NIDEK OPD-Scan در هر دو چشم همه بيماران انجام شد. سپس مقادير (root mean square) RMS اعوجاج هاي کل رده بالا، اعوجاج هاي کما شکل، اعوجاج هاي کروي شکل، اعوجاج هاي رده هاس سوم، چهارم و پنجم، اعوجاج هاي برگ شبدري (trefoil)  و اعوجاج کروي دو چشم با هم مقايسه شدند. بر اساس اندازه ناحيه غير درگير مرکز قرنيه، چشم ها به سه گروه طبقه بندي شدند و ميزان اعوجاج ها در سه گروه با هم مقايسه شد.
يافته ها: بيماران شامل 23 مرد و 8 زن با ميانگين سني
42.5±5.9 سال بودند. اعوجاج کل رده بالا، در چشم داراي ناخنک، به طور بارزي بيشتر از چشم نرمال بود (1.85±2.22 ميکرومتر در مقابل 0.36±0.44 ميکرومتر، P=0.001).  RMS تمام رده هايZernike  و اعوجاج هاي مختلف در چشم مبتلا به ناخنک بيشتر بودند، به جز اعوجاج کروي. بيشترين تفاوت مربوط به اعوجاج هاي برگ شبدري (1.37 ميکرومتر در مقابله 0.25 ميکرومتر،P<0.001 ) و اعوجاج هاي کما (0.37 ميکرومتر در مقابل 0.14 ميکرومتر،P<0.001) ) بود. با کاهش ناحيه اپتيکي شفاف (افزايش اندازه ناخنک)، ميزان همه اعوجاج ها به جز اعوجاج کروي افزايش يافت.
نتيجه گيري: ناخنک و اندازه آن تاثير زيادي در افزايش اعوجاج هاي رده بالاي چشم به ويژه اعوجاج هاي کما و برگ شبدري در مقايسه با چشم مقابل دارد
.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):130-135.
 
اپيدميولوژي سوختگي هاي شيميايي چشم در مراجعه کنندگان به اورژانس چشم بيمارستان لبافي نژاد طي سال 1383
 
جعفري نسب محمدرضا*,ميردهقان سيدعلي,محمدنشتايي ابراهيم,رباني خواه زهرا,پرچگاني محمدرضا
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مركز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي شيوع و ويژگي هاي اپيدميولوژيک سوختگي هاي شيميايي حاد چشم در بيماران مراجعه کننده به اورژانس چشم بيمارستان لبافي نژاد طي سال 1383.
روش پژوهش: همه بيماران مبتلا به سوختگي شيميايي حاد چشم که طي سال 1383 به اورژانس بيمارستان لبافي نژاد مراجعه نمودند، وارد مطالعه شدند. ويژگي هاي دموگرافيک و اطلاعات زمينه اي در خصوص سوختگي جمع آوري شد، حدت بينايي تعيين شد و معاينه با اسليت لمپ انجام گرديد. از دسته بندي
Hunghes-Roper-Hall براي درجه بندي بيماري استفاده شد.
يافته ها: از 25468 بيمار مراجعه کننده به اورژانس چشم طي يک سال، 219 مورد (
0.86 درصد) سوختگي شيميايي چشم داشتند که شامل 179 (81.7 درصد) مرد و 40 (18.3 درصد) زن بودند. بيشترين تعداد بيماران (31.5 درصد) در گروه سني 30 - 20 سال قرار داشتند و آسيب هاي شغلي بيشترين مورد (46.6 درصد) را به خود اختصاص مي دادند. بيماران در 54.3 درصد موارد طي يک ساعت اول بعد از آسيب مراجعه نموده بودند. سوختگي در 99 مورد (45.2 درصد) ناشي از اسيد و در 32 مورد (14.6 درصد) ناشي از باز بود و در 88 مورد (40.2 درصد) نوع ماده شيميايي مشخص نبود. سوختگي ها در 155 مورد (69.8 درصد) درجه I و در 5 مورد (2.25 درصد) درجه IV بودند. ارتباطي بين درجه سوختگي و نوع ماده سوزاننده وجود نداشت.
نتيجه گيري: سوختگي هاي شيميايي چشم کمتر از 1 درصد مراجعان به اورژانس چشم را تشکيل مي دهند. اسيد، شايع ترين ماده سوزاننده بود و آسيب هاي شغلي شايع ترين علت سوختگي هاي شيميايي بودند. مردان 30 - 20 سال حين کار مهمترين گروه در معرض خطر مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 13 : بينا زمستان 1389; 16(2 (پي در پي 63)):173-176.
 
اولين مورد قطعي کوروييدوپاتي بيردشات با HLA-A29 مثبت در ايران
 
حيدري گرفمي كيومرث*,سهيليان مسعود
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي يک مورد کوروييدوپاتي بيردشات (Birdshot) تيپيک با HLA-A29 مثبت به عنوان اولين گزارش در ايران.
معرفي بيمار: مرد 43 ساله اي با سابقه کاهش ديد هر دو چشم از 5 سال قبل مراجعه نمود. بيمار هيچ گونه سابقه اي از بيماري سيتميک نداشت. در آخرين معاينه، ديد چشم راست
20.30 و ديد چشم چپ در حد شمارش انگشتان از 2 متري بود. فشار هر دو چشم در حد نرمال بود. در معاينه با اسليت لمپ، قرنيه و عدسي هر دو چشم شفاف بودند و التهاب و ياخته در اتاق قدامي ديده نشد. در معاينه زجاجيه، ياخته ديده شد. نماي ته چشم راست و چپ بيمار و فلورسين آنژيوگرافي و ايندوسيانين سبز (ICG) بيمار نشان دهنده کوروييدوپاتي بود. در نماي فلورسين آنژيوگرافي ضايعات متعدد هايپرفلورسانت و در ICF نقاط متعدد هايپوفلورسانت ديده شدند. بيمار طي اين 5 سال با تشخيص التهاب داخل چشمي تحت درمان با پردنيزولون خوراکي، سيکلوسپورين و آزاتيوپرين بوده است که پاسخ به درمان موقت بوده و سير بيماري و کاهش ديد پيش رونده بوده است. با توجه به سير بيماري و نماي شبکيه و HLA-A29  مثبت، تشخيص کوروييوپاتي بيردشات براي بيمار گذاشته شد.
نتيجه گيري: حسب اطلاع ما، اين اولين گزارش از کوروييدوپاتي بيردشات در ايران مي باشد که همراه علايم منحصر به فرد بيماري بروز کرده است. همراهي بيماري با
HLA-A29 تشخيص را به طور قطع تاييد مي کند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها