0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا تابستان 1382; 8(4 (پي در پي 32)):352-355.
 
گزارش يك مورد همراهي فلج مادرزادي ماهيچه مايل فوقاني و نشانگان Axenfeld Rieger
 
فروردين جهرمي مجيد*,عطارزاده جوزاني عباس,بني هاشمي سيدعلي
 
* شيراز، بيمارستان خليلي، دانشگاه علوم پزشكي شيراز
 
 

هدف: گزارش يك مورد همراهي فلج مادرزادي ماهيچه مايل فوقاني و نشانگان Axenfeld Rieger
معرفي بيمار: مرد 28 ساله اي با شكايت كج گرفتن سر از زمان كودكي مراجعه كرد. در معاينه، هيپرتروپي چشم راست وجود داشت كه در نگاه به طرف چپ و خم كردن سر به سمت شانه راست افزايش مييافت. در معاينه اتاق قدامي، آتروفي عنبيه و جابجايي قدامي خط شوالب در هر دو چشم ديده ميشد. رشته هايي از عنبيه رد هر دو چشم به زاويه اتاق قدامي متصل بودند و در چشم راست و نشانگان Axenfeld Rieger مورد بررسي قرار گرفت.
نتيجه گيري: از آنجا كه ياخته هاي ستيغ عصبي، منشا تاندون و غلاف ماهيچه هاي خارج چشمي هستند و نشانگان Axenfeld Rieger نيز ناشي از اختلالات جنيني در اين ياخته هاست؛ اين فرضيه كه عامل مشتركي در ايجاد اين دو پديده در بيمار فوق نقش داشته باشد به طور قوي مطرح مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  8:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا تابستان 1382; 8(4 (پي در پي 32)):356-361.
 
معرفي يك مورد متاستاز ملانوم كوروييد به اربيت مقابل
 
سالور سلطان حسين*,باقري عباس,شاعري مهدي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: معرفي يك مورد نادر ملانوم كوروييد كه 5 سال پس از تخليه چشم، به اربيت مقابل متاستاز داده است.
معرفي بيمار: مرد 70 ساله اي با شكايت از پروپتوز نسبتا حاد و كاهش ديد چشم راست شد. در نمونه برداري از بافت توموري اربيت راست، ملانوم كوروييد گزارش شد. بيمار جهت پرتودرماني چشم راست مراجعه نكرد و پس از 6 ماه، با تشديد پروپتوز چشم راست و ديد NLP و متاستاز كبدي مراجعه نمود و تحت پرتو درماني چشم راست قرار گرفت كه موجب بهود كامل پروپتوز بيمار شد ولي ديد بيمار همچنان NLP باقيماند.
نتيجه گيري: گرچه شايع ترين محل متاستاز ملانوم كوروييد، تقريبا هميشه كبد است ولي مي تواند سالها پس از عمل جراحي تخليه چشم به اربيت مقابل نيز متاستاز دهد. اين موارد گرچه بسيار نادرند ولي لازم است پس از عمل تخليه چشم، معاينات دوره اي جهت بررسي متاستاز انجام شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  8:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):117-123.
 
مقايسه دو روش جراحي جابجايي عضله مايل تحتاني در ايجاد سندرم آنتي الويشن
 
يزديان ضياالدين*,طباطبايي محمدي سيدضياالدين,سعيدي حسيني ميرمسعود
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: مقايسه ايجاد سندرم آنتي الويشن در جابه جايي قدامي عضله مايل تحتاني به دو روش Parks وKennet Wright .
روش پژوهش: اين کارآزمايي باليني بر روي 24 بيمار مبتلا به پرکاري عضله مايل تحتاني انجام شد.
عمل جراحي جابه جايي قدامي عضله مايل تحتاني در 12 بيمار به روش پارکز و در 12 بيمار به روش KW انجام شد. ميزان بروز سندرم آنتي الويشن در داخل هر گروه با آزمون مک نمار و بين دو گروه با آزمون دقيق فيشر مورد قضاوت آماري قرار گرفت.
يافته ها: بيماران مورد مطالعه شامل 16 مرد و 8 زن بودند. در روش پارکز، 2 بيمار (16.7 درصد) دچار سندرم آنتي الويشن شدند و در روش KW هيچ يک از بيماران مبتلا به اين سندرم نشدند که اين اختلاف به لحاظ آماري معني دار نبود.
نتيجه گيري: با توجه به اين که در روش KW، رشته هاي خلفي عضله مايل تحتاني کم تر از روش پارکز به سمت قدام جابه جا مي شوند، به نظر مي رسد روش KW بهتر از روش پارکز باشد. با توجه به محدوديت هاي اين تحقيق، انجام پژوهش هاي بيش تر ضرورت دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 2 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):124-130.
 
ميزان بروز افتادگي پلك بعد از جراحي آب مرواريد
 
دارنهال حسين*,سالور سلطان حسين,شبستري فرخ,انيسيان آرش
 
* بيمارستان لبافي‏نژاد، مركز تحقيقات چشم، بيمارستان شهداي يافت‏آباد، دانشگاه علوم پزشكي ايران
 
 

هــدف: تعيين ميزان بروز افتادگي پلك بعد از جراحي آب‏مرواريد در بيماراني كه طي سال‏هاي 73-1371 در بيمارستان لبافي‏نژاد تحت جراحي آب‏مرواريد به روش خارج كپسولي قرار گرفتند.
روش‏ پژوهش: تحقيق به روش توصيفي بر روي همه بيماران مبتلا به آب‏مرواريد كه به روش خارج كپسولي جراحي مي‏شدند انجام شد. شكاف پلكي، قبل و بعد از عمل به وسيله يك چشم‏پزشك و با روش واحد انجام شد. پايين افتادن پلك فوقاني به ميزان 2 ميلي‏متر يا بيش‏تر در پي‏گيري‏ 6 ماهه به عنوان افتادگي پلك تلقي شد. ميزان بروز افتادگي پلك در نمونه‏ها تعيين و ميزان واقعي آن با احتمال 95 درصد برآورد گرديد. نقش بعضي عوامل در بروز افتادگي پلك تعيين شد.
يافته‏ها: تحقيق بر روي 267 بيمار واجد شرايط شامل 4/58 درصد مرد و 6/41 درصد زن انجام شد. ميانگين سني بيماران 65 سال بود. افتادگي پلك در 28 نفر (5/10 درصد) بروز كرد. جنس بيماران تحت عمل آب‏مرواريد در بروز افتادگي پلك نقشي نداشت. درماتوشالازي نيز با جنس ارتباطي نداشت ولي سابقه اين بيماري احتمال بروز پتوز را افزايش مي‏داد.
نتيجه‏گيري: ميزان بروز افتادگي پلك بعد از عمل جراحي آب‏مرواريد، به نسبت بالاست و لازم است كه به منظور پيش‏گيري از اين عارضه، به ويژه در بيماران مستعد از جمله مبتلايان به درماتوشالازي، دقت و احتياط بيش‏تري صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):131-138.
 
نتايج داكريوسيستورينوستومي با لوله سيليكون و عوامل مرتبط با آن
 
فردوسي احمدعلي*,محمدربيع حسين,ضيايي حسين,معارفيان شيرين
 
* دانشگاه علوم پزشكي شهيدبهشتي
 
 

هدف: تعيين نتايج داكريوسيستورينوستومي (DCR) با لوله سيليكون در بيماران مراجعه‏كننده به بيمارستان امام حسين (ع) شهر تهران طي سال هاي 80-1378.
روش ثژوهش: تحقيق به روش بررسي داده‏هاي موجود انجام شد. ثرونده همه بيماراني كه به علت انسداد مجراي اشكي تحت جراحي DCR با لوله سيليكون قرارگرفته بودند مورد مطالعه قرار گرفت. سن، جنس، چشم مبتلا، مدت ثىگيري، شكايت اوليه، علت احتمالي، روش تشخيص، سابقه DCR قبلي، مدت پيگيري و عوارض حين و بعد از عمل بيماران بررسي و ثبت گرديدند. موارد بدون اشك‏ريزش و ترشح چركي و باز بودن مجرا، موفقيت عمل تلقي شدند. ميزان موفقيت عمل و نقش عوامل مرتبط با ميزان موفقيت و نسبت شانس (OR) آن تعيين شد و مورد قضاوت آماري قرار گرفت.
يافته ها: از 77 بيمار مطالعه شده، 53 بيمار (69 درصد) زن و 24 بيمار (31 درصد) مرد بودند. ابتلاي زنـــان تقريبا 2/2 برابر مردان بود. سن بيماران 3/19 9/45 سال و نماي سني (mode) بين 30 تا 40 سال بود. بيش‏ترين شكايت بيماران را اشك‏ريزش (56 درصد) و بيش‏ترين عامل احتمالي را داكريوسيستيت حاد يا مــزمن به ميزان 44 درصد تشكيل مي دادند. شايع ترين ‏آزمايش تشخيصي به كاررفته، فشار بر روي كيسه اشكي (49درصد) بود. ميزان موفقيت جراحي به طور كلي 68 درصد بود كه با افزايش سن، بيش‏تر مي‏شد و در بيماران با علت احتمالي داكريوسيستيت افزايش مي‏يافت.
نتيجه‏گيري: DCR با لوله سيليكون يك جراحي موفقيت‏آميز است كه نياز به پيگيري بلند‏مدت ندارد. عوارض عمل جزيي و رضايت بيماران بالاست. با توجه به عدم موفقيت كامل، بررسي علل عدم موفقيت و نيز براي بررسي تاثير واقعي لوله سيليكون بر روي موفقيت DCR، انجام كارآزمايي باليني به منظور مقايسه دو روش DCR با لوله سيليكون و بدون آن توصيه مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):139-148.
 
نتايج جراحي آب مرواريد همراه با كارگذاري لنز داخل چشمي در كودكان
 
برادران رفيعي عليرضا,جوادي محمدعلي*,شريفي علي,انيسيان آرش,رباني خواه زهرا,جعفري نسب محمدرضا
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي‏نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,
 
 

هدف: تعيين پيامدهاي بينايي و نتايج و عوارض جراحي آب‏مرواريد همراه با كارگذاري لنز داخل چشمي در كودكان.
روش پژوهش: در اين مطالعه مقطعي، همه بيماران 2 تا 16 ساله‏اي كه از سال 1373 تا 1381 به دليل آب‏مرواريد مادرزادي يا تكاملي تحت جراحي آب‏مرواريد همراه با كارگذاري لنز داخل چشمي اتاق خلفي قرار گرفته بودند و حداقل 6 ماه پي‏گيري شده بودند، فراخوان شدند و مورد معاينه باليني و بررسي پرونده پزشكي قرار گرفتند. ساير انواع آب‏مرواريد مورد مطالعه قرار نگرفتند. در معاينه، ديد با و بدون اصلاح، معاينه بيوميكروسكوپي، اندازه‏گيري فشار داخل چشمي، بررسي عيب انكساري، كراتومتري و فوندوسكوپي انجام شد. با اتساع مردمك، وضعيت قرارگيري لنز اتاق خلفي در داخل كيسه كپسولي يا سولكوس مژگاني و ميزان كدورت محور بينايي مورد بررسي قرار گرفت.
يافته‏ها: سي‏وشش چشم از 23 بيمار (11 دختر و 12 پسر) مورد بررسي قرار گرفتند. در 13 بيمار، هردو چشم و در 10 بيمار، يك چشم مورد جراحي قرار گرفته بود. سن بيماران در زمان جراحي 5/5±9 سال (2 تا 16 سال) بود. بيماران به مدت 18±42 ماه (6 تا 78 ماه) پي گيري شده بودند. عمل جراحي لنزكتومي در 29 چشم (5/80 درصد) همراه با كپسولوتومي خلفي و ويتركتومي قدامي و در 7 چشم (4/19 درصد) بدون كپسولوتومي و ويتركتومي انجام شده بود. در همه موارد، لنز داخل چشمي اتاق خلفي از جنس PMMA بود. زماني كه بهترين ديد اصلاح‏شده 60/20 يا كم‏تر بود، يا بيماران از glare شديد و ترس از نور رنج مي‏بردند، يا اندازه كدورت هسته عدسي از 3 ميلي‏متر بيش‏تر بود و يا چشم دچار انحراف آشكار بود، جراحي انجام مي‏شد. كدورت عدسي عمدتا از نوع لاملار بود. حدت بينايي قبل از جراحي از يك متر شمارش انگشتان تا 25/20 متغير بود. بهترين ديد اصلاح‏شده بيماران پس از جراحي بين 80/20 تا 20/20 بود (p<0.0001). معادل كروي عيب انكساري 3 ماه بعد از جراحي در 35 چشم، 60/1±45/0- ديوپتر (75/4- تا 50/3+ ديوپتر) و در آخرين مــعاينه بــعــد از عمــل 2/2±3/2- ديوپتر (25/8- تا 25/3+ ديوپتر) بود (p=0.04). تفـــاوت آستيگماتيسم 3 ماه بعد از جراحي و آخرين معاينه قابل ملاحظه نبود. معادل كروي در محدوده 1± و 2± ديوپتر بعد از جراحي به ترتيب در 25 و 50 درصد چشم‏ها ديده شد. در موارد دوطرفه، تفاوتي در عيب انكساري دو چشم وجود نداشت. پس از جراحي، كدورت كپسول خلفي در 5 چشم مشاهده شد كه  2مورد در چشم‏هاي ويتركتومي‏شده و 3 مورد ديگر كه حداقل 15 ساله بودند، در چشم‏هايي اتفاق افتادند كه كپسول خلفي آن‏ها به هنگام عمل جراحي برداشته نشده بود.
نتيجه‏‏گيري: جراحي آب‏مرواريد همراه با كارگذاري لنز داخل چشمي در كودكان بالاتر از 2 سال، روشي امن مي‏باشد و در بهبود حدت بينايي آنان موثر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):149-156.
 
مقايسه روش هاي برداشت دستي و ليزري اپي تليوم قرنيه در كراتكتومي فوتورفركتيو
 
شهرياري حسين علي*,سالاري محمدرضا,شهركي پور مهناز
 
* زاهدان، مرکز چشم پزشکي الزهرا (س)، دانشگاه علوم پزشکي زاهدان
 
 

هدف: تعيين امنيت (safety) روش کراتکتومي فوتوتراپيوتيک (PTK) ترانس اپي تليال در برداشتن اپي تليوم در مقايسه با روش دبريدمان دستي در جراحي کراتکتومي فوتورفرکتيو .(PRK)
روش پژوهش: تحقيق به روش کارآزمايي باليني يک سوکور بر روي 48 چشم از 24 بيمار انجام شد. قبل از شروع PRK در 24 بيمار، اپي تليوم قرنيه به روش ليزري يا PTK ترنس اپي تليال با استفاده از دستگاه ليزر اگزايمر5000- Nidek Ec  برداشته شد و در 24 چشم ديگر همين بيماران، اپي تليوم قرنيه با دبريدمان دستي برداشته شد. مبناي مقايسه دو گروه، معادل اسفر(SE) ، ديد اصلاح نشده(UCVA) ، بهترين ديد اصلاح شده(BCVA) ، کدورت قرنيه و مدت زمان اپلي تلياليزه شدن مجدد قرنيه و تعيين ضريب امنيت و اثربخشي بود.
يافته ها: ميزان SE قبل از عمل PRK در گروه برداشت دستي، -2.78±0.77 ديوپتر و در ماه ششم پس از عمل در گروه برداشت دستي، 0.53± 0.1 ديوپتر و در گروه برداشت ليزري، 1.15±0.13- ديوپتر بود .(P=0.3) متوسط رگرشن از ماه اول تا ماه ششم پس از عمل در گروه برداشت دستي، 0.53 ديوپتر و در گروه برداشت ليزري، 1.47 ديوپتر بود که اختلاف بين دو گروه از نظر آماري معني دار بود (P=0). در ماه ششم پس از عمل در گروه برداشت دستي، 2 چشم (8.3 درصد) و در گروه برداشت ليزري 10 چشم (41.6 درصد)، يک خط يا بيشتر از BCVA را از دست دادند. در ماه ششم پس از عمل، در گروه برداشت دستي، 16 چشم (66.7 درصد) و در گروه برداشت ليزري، 5 چشم (20.8 درصد) ديد اصلاح نشده 10.10 يا بيشتر به دست آوردند. متوسط شدت haze در ماه ششم پس از عمل در گروه برداشت دستي، 0.25±0.23 و در گروه برداشت ليزري، 0.36±0.77 بود (P=0). زمان ترميم نقص اپي تليوم قرنيه در گروه برداشت دستي، 0.48±3.17 روز در گروه برداشت ليزري، 0.83±4 روز بود(P=0) .
نتيجه گيري: برداشتن اپي تليوم قرنيه به وسيله PTK ترنس اپلي تليال نمي تواند جانشين مناسبي براي برداشت دستي قرنيه باشد؛ زيرا اثربخشي، قابليت پيش بيني و امنيت آن کمتر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):157-162.
 
اختلال ديد رنگ در بيماران مبتلا به نزديك بيني محوري
 
كارخانه رضا*,منصوري محمدرضا,نيلي احمدآبادي مهدي,موسوي زهرا,رفيعي معصومه
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: تعيين اختلالات ديد رنگ در بيماران مبتلا به نزديک بيني محوري.
روش پژوهش: پژوهش به روش مقطعي بر روي همه افرادي انجام شد که به صورت مستمر از بهمن 1379 تا پايان تيرماه 1380 به درمانگاه بيمارستان فارابي مراجعه نمودند و به تشخيص قطعي نزديک بيني محوري رسيدند. معيارهاي ورود به مطالعه شامل سن 17 تا 40 سال، نزديک بيني شديدتر از 6.00- و قطر قدامي - خلفي چشم بيش از 26 ميليمتر و معيارهاي خروج شامل ديستروفي ماکولا، گلوکوم، سابقه جراحي و ديابت بودند. بررسي ديد رنگ با استفاده از آزمونD 15  در همه بيماران با عينک انجام شد. ارتباط ميزان ديد، ميزان نزديک بيني و قطر قدامي - خلفي چشم با بروز اختلال ديد رنگ به وسيله آزمون دقيق فيشر و کاي دو مورد قضاوت آماري قرار گرفت و خطر نسبي هر يک در بروز اختلال ديد رنگ تعيين گرديد.
يافته ها: تحقيق بر روي 40 بيمار شامل 60 درصد مرد و 40 درصد زن و ميانگين سني 26.1 سال انجام شد. چهار چشم از مطالعه حذف شدند. در 76 چشم مورد مطالعه، ميانگين قدرت کروي، 11.32- و ميانگين سيلندر 2.34- ديوپتر بود. به طور کلي اختلال ديد رنگ در 26 چشم (34.2 درصد) مشاهده شد (CI%95; 23.5-44.9). نوع اختلال رنگ در 84.6 درصد از نوع تريتان (نقص ديد رنگ در طول موج آبي - زرد) بود. در چشم هاي با قطر قدامي - خلفي 29 ميليمتر، 57.1 درصد اختلال ديد رنگ وجود داشت (RR=2.2, P<0.01). در چشم هاي با نزديک بيني (12-) ديوپتر، 51.9 درصد اختلال ديد رنگ وجود داشت (RR=2.1, P<0.02). در چشم هاي با حدت بينايي 20.30 يا بيشتر، 12.5 درصد و در چشم هاي با ديد کمتر از 20.30، 44.2 درصد اختلال ديد رنگ مشاهده شد (RR=3.5, P<0.01).
نتيجه گيري: در نزديک بيني محوري شديد، اختلال ديد رنگ وجود دارد که در بيشتر موارد از نوع تريتان (نقص ديد رنگ آبي - زرد) است. با افزايش قطر قدامي - خلفي کره چشم، ميزان بروز اين اختلال افزايش مي يابد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):191-195.
 
گزارش يك نوع نادر از ناهنجاري مادرزادي عدسي
 
حقي فواد*,بهبهانيان فرح
 
* اهواز، بيمارستان امام خميني، دانشگاه علوم پزشکي اهواز
 
 

هدف: گزارش يک نوع ناهنجاري عدسي که تاکنون در کتاب هاي چشم پزشکي معرفي نشده است.
معرفي بيمار: دو خواهر، يکي 9 ساله و ديگري 5 ساله، به علت کاهش ديد توسط والدينشان مراجعه نموده بودند. چشم چپ خواهر کوچک تر وضعيتي مشابه چشم هاي خواهر بزرگ تر داشت ولي چشم راستش طبيعي بود. خواهر بزرگ تر در معاينه، دچار آنيزومتروپي بود و درمعاينه اسليت لامپ علاوه بر آب مرواريد زيرکپسولي خلفي (PSC) در هر دو چشم، تغييرات کاملا غيرطبيعي در چيدمان رشته هاي عدسي وجود داشت ولي سوچورهاي Y ديده نشدند. رشته هاي عدسي به صورت مقعرالطرفين قرار گرفته بودند که در چشم چپ مشخص تر بود که باعث آمبليوپي آنيزومتروپيک شده بود. آب مرواريد PSC نيز در چشم چپ شديدتر بود. K-reading و طول قدامي - خلفي در هر دو چشم نسبتا برابر بود.
نتيجه گيري: اختلال در چيدمان رشته هاي عصبي مي تواند باعث تغيير قدرت انکساري عدسي گردد که در اين بيماران موجب هيپروپي شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):163-171.
 
نتايج جراحي جداشدگي شبكيه ناشي از سوراخ ماكولا در مبتلايان به نزديك بيني شديد
 
قاسمي نژاد اميرخسرو*,سهيليان مسعود,احمديه حميد,انيسيان آرش,آذرمينا محسن,دهقان محمدحسين,مراديان سيامك
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان دكتر لبافي‏نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي كرمان
 
 

هدف: تعيين نتايج بينايي و كالبدشناختي درمان جراحي جداشدگي شبكيه ناشي از سوراخ ماكولا در چشم‏هاي دچار نزديك‏بيني شديد در بيماران مراجعه‏كننده به مركز پزشكي شهيد لبافي‏نژاد طي سال‏هاي 80-1371.
روش پژوهش: مطالعه به روش بررسي داده‏هاي موجود انجام شد. پرونده همه بيماران مبتلا به نزديك‏بيني شديد كه به علت جداشدگي شبكيه ناشي از سوراخ ماكولا، تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند مورد بررسي قرار گرفت. ويژگي‏هاي فردي و بيماري افراد، ديد اصلاح‏شده قبل از عمل، موفقيت كالبدشناختي، ديد نهايي در آخرين پيگيري و مدت پىگيري، بررسي و مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند.
يافته‏ها: تحقيق بر روي 28 چشم از 27 بيمار شامل 26 زن (96 درصد) انجام شد. ميانگين سن بيماران 8/59 سال و ميانگين مدت پيگيري آنان 3/17 ماه بود. ميزان طول قدامي- خلفي چشم‏ها 74/2±1/29 ميلي‏متر و ميزان نزديك‏بيني 1/3±4/16- ديوپتر بود. هفتادويك درصد از بيماران، استافيلوماي خلفي قابل توجهي داشتند. موفقيت كالبدشناختي در 2/92 درصد و بهبود بينايي در 7/85 درصد از موارد حاصل شد. در هيچ‏كدام از بيماران، عارضه قابل توجهي حين عمل گزارش نشده بود. شصت درصد از چشم‏ها به بيش از يك عمل جراحي نياز پيدا كردند.
نتيجه‏گيري: به نظر مي‏رسد در موارد جداشدگي شبكيه ناشي از سوراخ ماكولا در چشم‏هاي دچار نزديك‏بيني شديد، جداشدگي موضعي را در برخي بيماران بتوان با تزريقSF6  به داخل زجاجيه درمان كرد. در موارد پيچيده‏تر و وجود استافيلوماي خلفي، توصيه ما انجام پارس‏پلانا ويتركتومي و با توجه به عدم فعاليت پمپ اپي‏تليوم پيگمانته شبكيه در اين چشم‏ها، استفاده از تامپوناد روغن سيليكون به طور بلندمدت مي‏باشد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):172-175.
 
قطع عصب بينايي همراه با اسكلركتومي خلفي و كار گذاشتن هيدروكسي آپاتيت در عمل ويسريشن: يك روش جديد
 
خاتمي نيا غلام رضا*,فقهي مصطفي,واحدي ابوالقاسم
 
* اهواز، بيمارستان سينا، دانشگاه علوم پزشكي اهواز
 
 

هدف: تعيين تاثير روش جديد اويسريشن توام با قطع عصب بينايي و اسكلراي اطراف آن همراه با كارگذاشتن هيدروكسي‏آپاتيت در افراد نيازمند به تخليه چشم مراجعه‏كننده به بيمارستان سيناي اهواز.
روش پژوهش: پژوهش به روش كارآزمايي باليني نيمه‏تجربي بر روي 42 بيمار انجام‏شد. همه بيماران بي‏هوشي عمومي گرفتند. بعد از انجام اويسريشن، ابتدا دو عدد برش طولي در ساعت 3 و 9 در اسكلرا داده شد، سپس عصب بينايي و اسكلراي اطراف آن با قطر 10-8 ميلي‏متر برداشته و هيدروكسي‏آپاتيت مناسب كار گذاشته شد. در نهايت اسكلرا، و تنون و ملتحمه جداگانه ترميم گرديدند. تاثير اين روش بر ميزان درد بعد از عمل، حركات مناسب چشمي، بروز افتالمي سمپاتيك در چشم مقابل تا زمان مته‏كاري (drilling) تعيين گرديد.
يافته‏ها: بيماران مورد بررسي شامل 30 مرد و 12 زن، با ميانگين سني 23 سال (6 تا 65 سال) بودند. بيماران به طور متوسط، 8 ماه پيگيري شدند. در 5/9 درصد بيماران، كنار رفتن ملتحمه كم‏تر از 5 ميلي‏متر مشاهده شد كه نياز به درمان نداشتند. در 8/4 درصد موارد، نمايان شدن هيدروكسي‏آپاتيت بين 10-5 ميلي‏متر مشاهده شد كه ملتحمه با عمل جراحي ترميم گرديد. هيچ موردي از عفونت ثانويه يا خارج شدن هيدروكسي‏آپاتيت مشاهده نشد و در آخرين پيگيري، حركات چشمي مناسب در تمام موارد وجود داشت.
نتيجه‏گيري: با توجه به كاهش زمان عمل، دستكاري كم‏تر اوربيت، حركات مناسب پروتز، مصرف كم‏تر نخ جراحي و نداشتن درد بعد از تخليه، اين روش براي بيماراني كه انديكاسيون تخليه چشم دارند و فاقد تومور داخل چشمي و اسكلراي كوچك فيبروزه مي‏باشند احتمالا مي‏تواند مفيد باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 9 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):176-185.
 
ايريدوپلاستي محيطي با ليزر
 
ميرآفتابي آرزو*,نوري مهدوي كورس
 
* تهران، خیابان ستارخان، خیابان نیایش، بيمارستان حضرت رسول، دانشگاه علوم پزشكي ايران
 
 

پيشينه و هدف: ايريدوپلاستي محيطي با ليزر يك روش درمان ليزري است كه براي بازكردن زاويه در مواردي كه ايريدوتومي با ليزر قابل انجام يا موثر نباشد پيشنهاد شده است. اين مطالعه مروري با هدف گردآوري و تلخيص مقالات موجود در اين زمينه انجام شده است.
روش كار: به منظور نگارش اين مقاله، مقالاتي كه در اين زمينه تا نوامبر سال 2001 در مدلاين موجود بودند با استفــاده از واژه‏هاي كليدي laser gonioplasty وlaser peripheral iridoplasty، استخراج و بررسي شدند.
يافته‏ها و نتيجه‏گيري: ايريدوپلاستي محيطي با ليزر يك روش ساده و موثر براي درمان حمله حاد گلوكوم زاويه‏بسته در مواردي است كه حمله به درمان طبي جواب ندهد يا ادم قرنيه يا اتاق قدامي كم‏عمق، مانع انجام ايريدكتومي محيطي گردد يا به‏رغم انجام ايريدوتومي ليزري، حمله خاتمه نيابد. در موارد ديگري مانند سندرم پلاتوآيريس، گلوكوم ناشي از جلورانده شدن ديافراگم عدسي- عنبيه و نانوفتالموس نيز مي‏توان از ايريدوپلاستي محيطي با ليزر براي بازكردن زاويه كمك گرفت. در چنين مواردي ايريدوپلاستي محيطي با ليزر مي‏تواند باعث درمان قطعي بيمار گردد. علاوه بر اين، به تازگي ايريدوپلاستي محيطي به عنوان يك روش درماني اوليه در گلوكوم زاويه‏بسته حاد، با يا بدون درمان طبي موضعي، پيشنهاد شده است. روشن است كه درمان انتخابي و قطعي گلوكوم حاد زاويه‏بسته اوليه با بلوك مردمكي، ايريدوتومي با ليزر مي‏باشد كه بايد بعد از درمان‏هاي آلترناتيو در اين بيماران، در فرصت مناسب انجام گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 10 : بينا زمستان 1381; 8(2 (پي در پي 30)):186-190.
 
گزارش يك مورد جابه جايي جسم خارجي فلزي داخل چشمي حين انجام MRI
 
يزداني شاهين*,ميرشاهي سيداحمد
 
* تهران، خیابان پاسداران، بوستان 9، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي-
 
 

هدف: معرفي يک مورد حرکت و جابه جايي جسم خارجي فلزي داخل چشمي حين انجام .MRI
معرفي بيمار: مرد 34 ساله اي به دنبال انجام MRI با درد و کاهش ديد ناگهاني چشم چپ مراجعه نمود. جسم خارجي فلزي بزرگي در اتاق قدامي ديده شد. بيمار 18 سال پيش، سابقه اصابت جسم خارجي به همان چشم داشت. علت درخواست MRI، کمر درد بود. جسم خارجي مذکور از طريق ليمبوس تحتاني خارج شد. حدت بينايي بعد از عمل، به رغم آب مرواريد مختصر، 20.30 و posterior pole طبيعي بود. همچنين محيط شبکيه طبيعي بود و آثاري از گسست (break) ديده نشد. الکترورتينوگرافي نيز در حد عادي بود. در آناليز شيميايي، جسم خارجي مذکور حاوي بيش از 99 درصد آهن بود. در اين بيمار، به رغم حرکت جسم خارجي و حضور طولاني مدت آن، آسيبي به محيط شبکيه يا ماکولا وارد نشده و تنها آب مرواريد خفيفي ايجاد شده بود. نکته جالب ديگر اين است که با وجود اندازه بزرگ جسم خارجي، محتواي آهن بسيار بالا و مدت زمان بسيار طولاني استقرار آن در چشم، شواهدي از سيدروزيس ديده نشد.
نتيجه گيري: حرکت اجسام خارجي فلزي مغناطيسي داخل چشمي حين MRI، نادر ولي ممکن است. قبل از انجام MRI بايد از بيمار در مورد سابقه يا احتمال وجود اجسام خارجي فلزي در بدن سوال شود. انجام راديوگرافي ساده و در صورت ظن،-CT اسکن الزامي است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا پاييز 1381; 8(1 (پي در پي 29)):1-15.
 
شيوع دفع پيوند قرنيه و عوامل مرتبط با آن در مركز پزشكي شهيد دكتر لبافي نژاد طي سال هاي 78-1377
 
كريميان فريد,جعفري نسب محمدرضا,جوادي محمدعلي,انيسيان آرش,حسيني سيدمحمدباقر
 
 
 

پيشينه و هدف: شايع‏ترين علت عدم موفقيت پيوند قرنيه به صورت ديررس، دفع آن توسط دستگاه ايمني ميزبان مي باشد كه عوامل متعددي در ايجاد آن موثرند. اين مطالعه به منظور تعيين شيوع دفع پيوند و ميزان تاثير اين عوامل بر خطر دفع پيوند قرنيه در بيمارستان شهيد لبافي‏نژاد طي سال‏هاي 78-1377 انجام پذيرفت.

مواد وروش ها: مطالعه به روش توصيفي- تحليلي بر روي كليه بيماراني كه تحت عمل جراحي پيوند قرنيه قرارگرفته، داراي پي‏گيري كامل بوده و از داروهاي ايمونوساپرسيو استفاده نمي­كردند، انجام پذيرفت. ويژگي‏هاي فردي بيماران، علت پيوند قرنيه و وقوع انواع دفع پيوند بررسي گرديد. عوامل موثر بر ايجاد خطر دفع پيوند، ميزان بقاي شفافيت و ميزان شكست ناشي از دفع براي هر يك از عوامل خطر بررسي و ارزيابي گرديد. داده هاي به دست آمده با استفاده از برنامه نرم‏افزاري SPSS، نگارش 10 و آزمون‏هاي آماري مربع كاي و تحليل رگرسيون چندمتغيري مورد ارزيابي آماري قرار گرفتند.

يافته‏ها: در طول دو سال مورد بررسي، 295 پيوند قرنيه برروي 286 بيمار انجام شد كه 61 درصد بيماران مرد بودند. سن بيماران 20±38 سال بود و به مدت 10±20 ماه پي‏گيري شدند. در 31.8 درصد موارد، دفع پيوند روي داد كه به فاصله 6±7.3 ماه (20 روز تا 39 ماه) از زمان پيوند بود. شايع‏ترين نوع دفع، دفع آندوتليومي (20.7 درصد) بود. عوامل موثر بر دفع پيوند عبارت بودند از ميزان واسكولاريزاسيون قرنيه، پيوند مجدد قرنيه، وجود چسبندگي‏هاي قدامي عنبيه به قرنيه دهنده، وجود بخيه تحريك‏كننده، التهاب فعال در زمان پيوند، عمل جراحي ثانويه سگمان قدامي، سابقه ضربه، فشار داخل چشمي كنترل‏نشده و گلوكوم در زمان پيوند، سابقه دفع پيوند قبلي، عود مجدد هرپس برروي پيوند و پيوند غيرمركزي (P<0.05). سن بيماران هنگام پيوند، اندازه قرنيه دهنده و پيوند دوطرفه بر روي وقوع دفع تاثيري نداشتند (P<0.05).

نتيجه‏گيري: ميزان و شدت واسكولاريزاسيون قرنيه ‏گيرنده، وجود چسبندگي‏هاي قدامي، بخيه تحريك‏كننده، وجود التهاب فعال حين پيوند، انجام پيوند مجدد، عمل جراحي ثانويه سگمان قدامي، ضربه، فشار داخل چشمي كنترل‏نشده، سابقه دفع پيوند قبلي، عود مجدد هرپس، وجود پيوند غيرمركزي و زخم قرنيه بر روي پيوند، از عوامل موثر در وقوع دفع پيوند مي‏باشند و مي‏توانند موجب بروز شكست پيوند گردند. شناخت سريع، پيش‏گيري از وقوع و درمان مناسب اين عوامل مي‏تواند سبب افزايش بقا و شفافيت پيوند گردد. انجام پژوهش در مورد نقش هر يك و مداخله مناسب براي كاهش مشكل دفع پيوند توصيه مي‏گردد. 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 8 : بينا پاييز 1381; 8(1 (پي در پي 29)):67-74.
 
نتايج روش اصلاح جراحي در مبتلايان به آنتروپيون Involutional پلك تحتاني
 
سالور سلطان حسين,باقري عباس,ابريشمي محمد,شاعري مهدي,انيسيان آرش
 
 
 

پيشينه و هدف: اصلاح جراحي آنتروپيون involutional همواره مورد بحث و اختلاف‏نظر پزشكان بوده است. اين مطالعه جهت تعيين نتايج درازمدت عمل (lateral tarsal strip) LTS و روش سه‏بخيه‏اي فورنيكس (fornix-3-suture) و انجام توام اين دو روش جهت اصلاح آنتروپيون involutional بر روي مراجعان به بيمارستان لبافي‏نژاد تهران طي سال‏هاي 80-1371 انجام شد.

مواد و روش‏ها: تحقيق به روش مطالعه داده‏هاي موجود بر روي پرونده‏هاي بيمارستاني همه بيماراني انجام شد كه با تشخيص آنتروپيون involutional پلك تحتاني مورد عمل جراحي قرار گرفته بودند. روش جراحي اصلاح آنتروپيون در اين بيماران در طول مدت 10 سال موردنظر، بررسي و ثبت گرديد. معيارهاي خروج از مطالعه شامل پىگيري كم‏تر از 3 ماه و عمل جراحي قبلي (غير از آنتروپيون) بر روي همان پلك بوده است. ويژگي‏هاي سن، جنس، نوع عمل جراحي (LTS، روش سه‏بخيه‏اي فورنيكس يا روش توام)، نتايج عمل از نظر اصلاح وضعيت پلك بعد از عمل و بهبود علايم بيماري و در نهايت عوارض عمل جمع‏آوري و ثبت شدند و با آماره توصيفي و تحليلي ارايه گرديدند.

يافته‏ها: طي مدت مورد بررسي، 51 بيمار و 67 پلك مورد مطالعه قرار گرفتند. بيماران حداقل 3 ماه و به طور متوسط 6.5 ماه پىگيري شدند. از مجموع 67 پلك مورد مطالعه، 26 پلك (38.8 درصد) تحت عمل LTS، 11 پلك (16.4 درصد) تحت عمل سه‏بخيه‏اي فورنيكس و 30 پلك (44.8 درصد) تحت عمل توام قرار گرفتند. علايم بيماري به ترتيب شيوع شامل اشك‏ريزش، احساس جسم خارجي، وضعيت غيــــرعــــادي پلك، كاهش ديد و سوزش چشم بودند. اصلاح وضعيت پلك در موارد عمل LTS، 88.5 درصد؛ در موارد عمل سه‏بخيه‏اي فورنيكس، 90.9 درصد و در موارد عمل توام، 96.7 درصد بود. بهبود كامل علايم بيماري در عمل LTS، 76.9 درصد؛ در عمل سه‏بخيه‏اي فورنيكس، 72.7 درصد و در عمل توام، 86.6 درصد بود. دو مورد عارضه شامل يك مورد ايجاد بافت گرانولاسيون در كانتوس خارجي و يك مورد آبسه بخيه زخم، ديده شد كه هر دو مورد با عمل جراحي خارج كردن بافت نابه‏جا و بخيه‏كردن، بهبود يافتند.

نتيجه‏گيري و پيشنهاد: به نظر مي‏رسد كه اصلاح جراحي آنتروپيون involutional به روش انجام توام LTS و سه‏بخيه‏اي در مقايسه با هر كدام از روش‏هاي فوق به تنهايي، از نظر اصلاح وضعيت پلك و بهبود علايم بيماري با نتايج بهتري همراه است. انجام يك تحقيق تجربي توصيه مي‏گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 8 تیر 1391  9:02 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها