0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):323-333.
 
ويژگي هاي اپيدميولوژيك، سبب شناختي و درماني در مبتلايان به فلج ماهيچه هاي خارج چشمي در بيمارستان لبافي نژاد
 
باقري عباس*,خدابخشي مجيد,انيسيان آرش,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان دكتر لبافي‏نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی
 
 

هدف:تعيين ويژگي هاي اپيد ميولوژيک و سبب شناختي و انواع روش هاي درماني ونتايج آن ها در مبتلايان به فلج ماهيچه هاي خارج چشمي که طي سال هاي 80-1379به مرکز پزشکي شهيد دکتر لبافي نژاد مراجعه نمودند.

روش پژوهش: دريک مطالعه توصيفي وطي مراجعه مستمر، بيماران مبتلا به فلج ماهيچه هاي عضلات خارج چشمي مرتبط با فلج اعصاب سوم، چهارم و ششم مغزي با آزمون forced duction منفي، وارد مطالعه شدند. سن، جنس، طول مدت ابتلا، سابقه بيماريهاي قبلي، قدرت ماهيچه فلج شده، شدت انحراف چشم و سر و هم چنين علت فلج ها بررسي شدند. سپس روش هاي درماني مختلف به کاررفته ونتايج آن ها مورد بررسي قرار گرفتند.

يافته ها: طي مدت مورد بررسي، 119بيمار واجد شرايط شامل 75 مرد (63درصد) و 44 زن (37 درصد) در سنين 22±58/30 سال وارد مطالعه شدند. سن بيماران، حداقل 9 ماه و حداکثر 83 سال بود. درگيري در 111بيمار (3/93درصد) يک طرفه و در 8 بيمار (7/6درصد) دو طرفه بود. در 103 بيمار (5/86 درصد)، يک عصب منفرد درگير بود که شامل فلج زوج ششم در40نفر (6/33درصد)، فلج زوج چهارم در 39نفر (7/32درصد) و فلج زوج سوم در 24نفر (2/20درصد) بود. علت فلج ماهيچه هاي خارج چشمي در 32نفر (9/26درصد) مادرزادي، در 30نفر (2/25درصد) عروقي و در 27نفر (7/22درصد) ضربه اي بود. ميانگين سن مراجعه بيماران در موارد مادرزادي 8/13سال، در موارد ضربه اي 4/27 سال و در موارد عروقي 4/56 سال بود. بيش از 60 درصد بيماران مبتلا به فلج زوج چهارم، تحت عمل جراحي قرار گرفتند که موفق ترين روش، مايکتومي ماهيچه مايل تحتاني (با 76درصد نتيجه عالي) بود. نيمي از مبتلا يان به فلج زوج ششم يا سوم تحت عمل جراحي قرار گرفتند که شايع ترين روش، تقوت ماهيچه مبتلا و تضعيف ماهيچه مقابل بود.

نتيجه گيري: شايع ترين عصب فلج در مراجعه کنندگان به بيمارستان لبافي نژاد، عصب ششم بود. ضايعات مادرزادي، بيش تر در فلج زوج چهارم ضايعات عروقي و ضربه اي بيش تر در فلج زوج ششم ديده شدند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):333-336.
 
فلورواوراسيل موضعي در درمان نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي – قرنيه اي
 
زماني ميترا*,شريفي پور فريده
 
* اهواز، بیمارستان امام خمینی و بیمارستان سینا، دانشگاه علوم پزشكي اهواز
 
 

هدف: تعيين تاثير 5 - فلورواوراسيل (5-FU) موضعي 2 درصد پس از درمان جراحي در نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي – قرنيه اي.

روش پژوهش: تحقيق به روش کار آزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد، بر روي 7 بيمار که با تشخيص نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي - قرنيه اي تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند، انجام شد. در همه موارد، تشخيص باليني با بررسي آسيب شناسي تاييد شد. پس از جراحي، قطره 5-FU موضعي 2 درصد، تهيه شده در اشک مصنوعي ،به ميزان 2 بار در روز در ماه اول و يک بار در روز در ماه دوم تجويز شد. حداقل مدت پي گيري 7ماه بود و بيماران از نظر عود تومور ،از بين رفتن بقاياي احتمالي تومور اوليه و عوارض 5-FU موضعي مورد بررسي قرار گرفتند.

يافته ها: بيماران شامل 6 مرد و يک زن با ميانگين سني 1/56 سال (40 تا 72 سال) بودند. متوسط پي گيري 2/14ماه از حداقل 7 ماه تا حداکثر 18 ماه بود. در همه موارد، بهبود باليني ديده شد. در يک مورد به دليل وسعت درگيري چشم، ضايعه به صورت ناقص برداشته شد. در طول درمان، عارضه اي مشاهده نشد.

نتجه گيري: 5-FU موضعي ممکن است روش موثري در درمان و پيش گيري از عود نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي – قرنيه اي باشد و به نظر مي رسد که تحمل آن حتي در غلظت هاي بيش تر از 1 درصد، خوب باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):337-345.
 
نتايج پيوند قرنيه در مبتلايان به ديستروفي ماكولر قرنيه در مركز پزشكي لبافي نژاد
 
كريميان فريد*,شريفي علي,جوادي محمدعلي,زارع جوشقاني محمد,عين الهي بهرام,جعفري نسب محمدرضا,انيسيان آرش,سجادي سيدحميد
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان دكتر لبافي‏نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی
 
 

هدف: ارزيابي نتايج پيوند قرنيه در بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولر قرنيه در مرکز پزشکي شهيد لبافي نژاد طي سالهاي 1381-1365.

روش پژوهش: اين مطالعه به صورت توصيفي بر روي مجموعه بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولر قرنيه انجام شد که طي سالهاي مورد بررسي، تحت عمل جراحي پيوند قرنيه قرار گرفته بودند. بيماران داراي اطلاعات کامل پرونده اي، فراخوان شدند و تحت معاينه مجدد کامل چشم قرار گرفتند. افرادي که در معاينه فراخوان شرکت نمودند و دست کم 6 ماه از عمل جراحي پيوند قرنيه آن ها گذشته بود و داراي معاينات و پي گيري کامل بودند، در اين مطالعه وارد شدند.

نتايج: در نهايت،62 چشم از 39 بيمار مورد بررسي قرار گرفتند. سن بيماران در زمان اولين مراجعه 1/12+30 سال (12 تا 58 سال) و در زمان پيوند قرنيه 33/10±34 سال (13 تا 58 سال) بود. مدت پي گيري بيماران بعد از پيوند قرنيه 3/47±52 ماه (6 تا 190 ماه) بود. بهترين ديد اصلاح شده بيماران قبل از جراحي، 4/0±4/1 لاگمار (100/4) بود. بعد از جراحي، ديد اصلاح نشده به 44/0±6/0 لاگمار (80/20) رسيد (P<0.0001). ديد اصلاح شده در زمان پي گيري، 32/0±2/0 لاگمار (32/20) بود. عيب انکساري معادل کروي در پايان پي گيري، 24/3±28/2- ديوپتر و آستيگماتيسم، 50/2±32/3 ديوپتر بود. روش بخيه زدن پيوند، تاثيري در ميزان آستيگماتيسم نهايي نداشت. ديد اصلاح شده در 36 چشم که در سنين کم تر از 35 سالگي پيوند شده بودند، 4/0±15/0 لاگمار و در 26 چشم که در سنين 35 سالگي يا بالاتر از تحت عمل جراحي پيوند قرار گرفته بودند، 25/0±26/0 لاگمار بود (P=0.005). در 12 چشم (4/19درصد) طي مدت پي گيري، واکنش ايمونولوژيک دفع پيوند روي داد که اولين واکنش دفع در اين چشم ها ، 5/3±1/6 ماه (2 تا 14 ماه) بعد از پيوند قرنيه روي داد. در يک چشم به علت ضربه شديد به چشم، کدورت پيوند و شکست (failure) روي داد. بقيه موارد پيوند (4/98درصد) در پايان دوره پي گيري شفاف بودند.

نتيجه گيري: در بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولرقرنيه، ميزان بقاي پيوند در حد عالي بود. پيوند قرنيه در ديستروفي ماکولرقرنيه، باعث بهبود چشم گير ديد مي گردد و وضعيت بينايي بيماران بعد از پيوند مطلوب است .در اين مطالعه ، بيماراني که قبل از 35 سالگي تحت عمل جراحي پيوند قرنيه قرار گرفتند، بينايي بهتري بدست آورد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):345-350.
 
مقايسه هيالورونات و سديم و هيدروكسي پروپيل متيل سلولز در ايجاد يووييت به دنبال جراحي آب مرواريد
 
فرامرزي امير*,جعفري نسب محمدرضا,جوادي محمدعلي,زارع جوشقاني محمد,رباني خواه زهرا,انيسيان آرش
 
* دانشگاه علوم پزشكي كردستان- تهران – پاسداران – بوستان نهم –بيمارستان لبافي نزاد
 
 

هدف: مقايسه دونوع ويسکوالاستيک مورد استفاده در جراحي آب مرواريد، شامل هياتورونات سديم و هيدروکسي پروپيل متيل سلولز در ايجاد يووييت بعد از عمل به روش فيکوامولسيفيکيشن.

روش پژوهش: مطالعه به روش کارآزمايي باليني تصادفي شده بر روي 81 چشم که در مرکز پزشکي دکتر لبافي نژاد تحت عمل فيکوامولسيفيکيشن و کارگذاري لنز داخل چشمي از جنس PMMA قرار گرفتند، انجام شد. بيماران مبتلا به ديابت، سندرم سودو اكسفوليشن، يووييت حاد يا مزمن، سابقه عمل جراحي داخل چشمي ، سابقه مصرف استروييد سيستميک يا موضعي دو هفته قبل از جراحي، وارد مطالعه نشدند. چشم هاي واجد شرايط به دو گروه تقسيم شدند و به طورتصادفي براي گروه اول (39مورد) از ويسکوالاستيک HPMC و براي گروه دوم (42مورد) از هيالورونات سديم استفاده شد. بيماران از نظر بروز يووييت بعد از عمل، به مدت 3 ماه پي گيري شدند.

يافته ها: ميانگين سني در گروه HPMC، 63.4 سال و در گروه هيالورونات سديم، 5/64 سال بود. در گروه HPMC، 65 درصد افراد و در گروه هيالوروناتسديم، 51 درصد افراد مرد بودند. در گروه HPMC، 21.1 درصد (8 موررد) و در گروه هيالورونات سديم، 6/32 درصد (14 مورد) از بيماران دچار فشار خون بالا بودند. در گروه HPMC در 35.1 درصد (13 مورد) از بيماران، چشم مقابل پيش تحت عمل جراحي آب مروايد قرار گرفته بود. اين ميزان در گروه هيالورونات سديم 48 درصد (20 مورد) بود. متوسط زمان انجام فيکو در گروه HPMCT، 133±63 ثانيه و در گروه هيالورونات سديم 66±150 ثانيه بود. هيچ کدام از اين تفاوت ها به لحاظ آماري معني دار نبودند. در گروه HPMC، 20.5 درصد از بيماران (8 مورد) دچار يووييت بعد از عمل شدند در صورتي که در گروه هيالورونات سديم، 4/2 درصد از بيماران (يک مورد) دچار اين عارضه گرديدند P<0.017)، آزمون دقيق فيشر).

نتيجه گيري: استفاده از ويسکوالاستيک هيالورونات سديم در مقايسه با HPMC در عمل جراحي آب مرواريد، شيوع يووييت بعد از عمل را کاهش مي دهد. بنابراين توصيه مي شود در مواردي که احتمال يووييت بعد از عمل بالاست (مانند افراد مبتلا به ديابت، سابقه يووييت و کودکان)، درصورت در دسترس بودن، از هيالورونات سديم استفاده گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):391-396.
 
يك مورد جداشدگي اگزوداتيو شبكيه ناشي از متاستاز دو طرفه كوروييد به عنوان اولين تظاهر كارسينوم پستان
 
محمدپور مهرداد*,دهقان محمدحسين,احمديه حميد
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

سابقه و هدف: گزارش يک مورد متاستاز دو طرفه کوروييد همراه با جداشدگي اگزوداتيو شبکيه به عنوان اولين تظاهر ادنو کارسينوم دو طرفه پستان.

معرفي بيمار: خانم 50 ساله اي به علت کاهش ديد چشم راست از حدود سه ماه قبل، به درمانگاه چشم مراجعه نمود.

در معاينه، ديد چشم راست در حد شمارش انگشتان از فاصله 2 متر و ديد چشم چپ بدون اصلاح 10/6 بود.

مارکوس گان چشم راست حدود 3 بود و در معاينه اسليت لمپ، 2 ياخته در اتاق قدامي و زجاجيه چشم راست ديده شد. فشار چشم ها در حد طبيعي بود. در معاينه غوندوس چشم راست، جداشدگي اگزوداتيو وسيع شبکيه و در فوندوسکوپي چشم چپ، مناطق کوچک و متعدد دکولمان اگزوداتيو ديده شد. در اکوگرافي و CT-اسکن، توده کوروييدي در هر چشم ديده شد. بعد از مشاوره زنان و انجام مامو گرافي، توده دو طرفه پستان مشکوک به بدخيمي گزارش شد. نمونه برداري انجام شده از توده پستان، ادنو کارسيوم تهاجمي داخل مجرايي دو طرفه را نشان داد.

شيمي درماني سيستميک و ترموتراپي از طريق مردمک (براي ضايعه چشمي) انجام شد. بيمار 6 ماه پس از تشخيص، به علت درگيري سيستميک در گذشت.

نتيجه گيري: در همه بيماران دچار جداشدگي اگزوداتيو شبکيه با علت نا مشخص توصيه مي گردد که بررسي هاي سيستميک جهت يافتن علت اصلي از جمله متاستازها صورت گيرد. تشخيص زودرس و اقدام درماني مقتضي، در برخي موارد مي تواند باعث نجات بيمار گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 13 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):396-399.
 
معرفي يك مورد سندرم اوكي هيرو به عنوان گونه اي از سندرم دوئن
 
نبيي رضا*,نظري حسين
 
* دانشگاه علوم پزشكي تبريز - بیمارستان نیکوکاری
 
 

هدف: معرفي يک مورد سندرم دوئن به همراه نقض  radial rayاندام فوقاني که با عنوان سندرم اوکي هيرو (Okihiro) شتاخته مي شود.

معرفي بيمار: بيمار دختر 18 ساله اي است که به علت اگزوتروپي چشم چپ و با تشخيص سندرم دوئن همراه با حرکات ناگهاني چشم به بالا و پايين (up shoot و down shoot) در اداکشن از 2 سال قبل از مراجعه اخير، تحت رسس ماهيچه راست خارجي به همراه bifurcation قرار گرفته بود. مراجعه اخير وي جهت اصلاح توکشيدگي گلوب حين اداکشن بود. در بررسي اندام ها، فقدان انگشت اول، متاکارپ اول و استخوان اسکافوييد دست چپ مشاهده شد. ساير بررسي هاي سيستميک طبيعي بودند. بيمار با تشخيص سندرم اوکي هيرو، کانديد عمل جراحي اصلاح رترکشن گلوب شد.

نتيجه گيري: چون سندرم دوئن مي تواند با نقايص مادرزادي متعددي همراه باشد، بررسي سيستميک اين بيماران توصيه مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):209-220.
 
كراتيت مزمن و كراتيت با شروع ديررس ناشي از گاز خردل: گزارش 48 بيمار
 
جوادي محمدعلي*,يزداني شاهين,شايگاني آرين,سجادي سيدحميد,گرين ويليام,جديدي خسرو,كريميان فريد,عين الهي بهرام,جعفري نسب محمدرضا,زارع جوشقاني محمد,نادري مصطفي,محمدپور مهرداد
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: گزارش يافته هاي باليني 93 چشم از 48 بيمار مبتلا به كراتيت مزمن وكراتيت با شروع ديررس ناشي از گازخردل.
روش پژوهش: مطالعه اين مجموعه موارد، به صورت گذشته نگر غيرمقايسه اي بر روي 48 جانباز ايراني انجام شد كه به وسيله سلاحهاي شيميايي به كار رفته در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، مبتلا به كراتيت مزمن يا كراتيت با شروع ديررس ناشي از گاز خردل شده بودند. علايم و يافته‌هاي باليني، مدت زمان درگيري و درمان بيماران مورد بررسي قرار گرفته اند. در 5 مورد، يافته‌هاي آسيب شناسي نمونه هاي بافتي قرنيه و ملتحمه بيماران نيز ارايه شده است.
يافته ها: از 48 بيمار بررسي، 31 نفر (64.6 درصد) دچار علايم مزمن و 17 نفر (35.4 درصد) دچار علايم ديررس كراتيت ناشي از گاز خردل دشده بودند. حدت بينايي بيماران در هنگام ارجاع، بين ديدن حركت دست (HM) تا 20.20بود تغييرات سطح خارجي چشم شامل بلفاريت مزمن و كاهش منيسك اشكي (در همه بيماران)، ايسكمي ليمبوس (81.3 درصد) و اختلاف عروقي ملتحمه (50 درصد) بود. نشانه هاي قرنيه اي به ترتيب شيوع عبارت بودند از اسكار يا كدورت (87.5 درصد) و نقايص و نامنظمي اپي تليوم (31.3 درصد). تعداد 28 بيمار تحت درمان جراحي قرار گرفتند كه شامل پيوند ياخته هاي بنيادي آلوگرافت (20 چشم از 17 بيمار)، پيوند نفوذي قرنيه (12 چشم از 12 بيمار) و پيوند لايه اي قرنيه (4 چشم از 3 بيمار) بودند و 20 يمار تحت درمان محافظه كارانه قرار داشتند. در بررسي نمونه هاي ملتحمه اي به وسيله ميكروسكوپ نوري. كاهش تراكم ياخته‌هاي گابلت، اپي تليوم تحليل رفته يا ضخيم شده، اسكار در Substantia propria همراه با ارتشاح پلاسماسيتي و لنفوسيتي و عروق لنفاوي متسع ديده شد. در نمونه هاي قرنيه اي برداشته شده از بيماران، فقدان اپي تليوم و لايه بومن، پانوس فيبروواسكولار، اسكار استروما و رگ‌‌زايي ديده شد.
نتيجه گيري: گاز خردل در سطح خارجي چشم و قرنيه ايجاد ضايعات تخريبي مزمن و با شروع ديررس مي نمايد كه موجب كاهش پيش رونده بينايي و آسيب چشمي ميگردند. در نمونه هاي برداشته شده از ملتحمه و قرنيه بيماران، يك پاسخ تركيبي التهابي بدون هيچگونه يافته اختصاصي ديده ميشود كه بر پايه ظاهر باليني ضايعات و يافته هاي آسيب شناسي بافتي، به نظر ميرسد يك مولفه وابسته به ايمني در ايجاد آن موثر باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):351-356.
 
ترموتراپي از طريق مردمك در درمان نورك زايي كوروييدي مخفي در مبتلايان به استحاله وابسته به سن ماكولا
 
سهيليان مسعود*,پاپي اردشير,دهقان محمدحسين
 
* تهران، کلینیک چشم پزشکی نگاه - دانشگاه علوم پزشكي شهيدبهشتي
 
 

هدف: تعيين اثر ترموتراپي از طريق مردمک بر روي بهبود بينايي و پس رفت نورگ زايي کوروييدي مخفي (occult CNV) در بيماران مبتلا به استحاله وابسته به سن ماکولا در مراجعان به کلينيک نگاه، طي سال هاي 81-1380

روش پژوهش: در اين مجموعه موارد (case series)، 30 چشم از 30 بيمار مبتلا CNV occult تحت درمان ترموتراپي با ليزر ديود با طول موج 810 نانومتر از طريق مردمک قرار گرفتند. بيماران از نظر ديد، ميزان پس رفت نورگ زايي کوروييدي، فوندوسکوپي و انژيوگرافي، در طول 6 هفته، 3 ماه و 6 ماه پي گيري شدند.

يافته ها: بيماران شامل 8 زن و 22 مرد با ميانگين سني 3/67 سال بودند. بعد از متوسط پي گيري 3/5 ماهه، ميانگين ديد قبل از ليزر از 25/1 لاگمار، معادل 320/20 به 06/1 لاگمار، معادل 200/20 بعد از عمل افزايش يافت که نشان دهنده افزايش 2 خط در حدت بينايي است (P<0.004). موفقيت اناتوميک به صورت آتروفي يا اسکار flat کوروييدي، در 3/73 درصد مواد و عدم موفقيت درمان، به صورت اسکار ديسکي شکل يا عود CNV در 7/26 درصد موارد روي داد (P<0.0001). در 12 مورد، PED وجود داشت که در 2 مورد بسيار وسيع و بزرگ بود و همگي به طور کامل و بدون ايجاد عارضه، به درمان پاسخ دادند.

نتيجه گيري: ترموتراپي از طريق مردمک ممکن است در پس رفت نورگ زايي کوروييدي مخفي در مبتلايان به استحاله وابسته به سن ماکولا و در بهبود حدت بينايي اين بيماران موثرباشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):221-229.
 
نتايج و تغييرات شاخصهاي توپوگرافيك و حساسيت كنتراست پس از ليزيك به روش كراس سيلندر در آستيگمات مخلوط
 
هاشمي سيدحسن*,ميرآفتاب سيدمحمد
 
* تهران، خيابان وليعصر، خيابان بابك بهرام، پلاك 6، كلينيك چشم پزشكي نور - دانشگاه علوم پزشكي تهران
 
 

هدف: تعيين نتايج بينايي و انكساري و تغييرات شاخصهاي توپوگرافيك و حساسيت كنتراست بعد از عمل ليزيك به روش كراس سيلندر و با استفاده از ليزر اگزايمر تكنولاس 217-C در بيماران آستيگمات مخلوط.
روش پژوهش: دراين كارآزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد، 15 چشم آستيگمات مخلوط در 8 بيمار كانديد ليزيك، بررسي شدند. قدرت انكساري سيلندر و كروي (اسفر)، شاخصهاي توپوگرافيك و حساسيت كنتراست، قبل و در فواصل يك ماه و سه ماه پس از ليزيك تعيين شدند. شاخصهاي توپوگرافيك شام Asphericity (ميزان (Q، حدت قرنيه اي مورد انتظار (PCA) و شاخص همگوني قرنيه اي (CUI)، از برنامه HDS از دستگاه توپوگرافي EyeSys-2000 استخراج شدند. حساسيت كنتراست براي بسامدهاي فضايي 3، 6، 12 و 18 دور در درجه با استفاده از تابلوي (CSV-1000) Vector Vision اندازه گيري گرديد.
يافته ها: قبل از عمل، ميزان سيلندر 1.36±3.5- ديوپتر و در محدوده 5.1- تا 6.5- ديوپتر و معادل كروي (SE) نيز +1.33±1.3 و در محدوده 0.25+ تا 3.5- ديوپتر بود. ميزان سيلندر و كروي بيماران  3ماه بعداز عمل، به ترتيب به 0.54±0.76- و 0.72±0.36+ ديوپتر كاهش يافت(P=0.001) . سه ماه پس از عمل، 11 چشم (72.7 درصد)، كمتر از يك ديوپتر آستيگماتيسم داشتند؛ همه چشمها، ديد اصلاح نشده 20.30 يا بهتر و 53 درصد چشمها ديد اصلاح نشده 20.20 داشتند. نتايج حساسيت كنتراست، نشان دهنده كاهش كنتراست در تمامي بسامدهاي فضايي در يك ماه پس از عمل بود كه بعد از 3 ماه پس از عمل، به مقادير قبل از عمل بازگشت.Asphericity  بيماران، 3 ماه بعد از عمل، به ميزان 0.16±0.15- كاهش نشان داد (P=0.01) و PCA وCUI ، تغيير بارزي از نظر آماري نسبت به قبل از عمل نداشتند.
نتيجه گيري: ليزيك به روش كراس سيلندر، روش موثري براي اصلاح آستيگماتيسم مخلوط است و قرنيه حالت Prolate خود را حفظ ميكند و حساسيت كنتراست بيماران در فاصله 3-1 ماه پس از عمل، به مقادير قبل از عمل در تمامي بسامدهاي فضايي برمي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):236-241.
 
تاثير هتروفورياي ايجاد شده به وسيله منشور بر روي پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي
 
ميرزاجاني علي*,شوشتريان سيدمحمدمسعود
 
* تهران، ميدان مادر، خيابان شاه نظري، دانشكده توانبخشي، گروه بينايي سنجي، دانشگاه علوم پزشكي ايران
 
 

هدف: تعيين تاثير هتروفورياي ايجاد شده توسط منشور بر روي دامنه و زمان تاخير موج پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي.
روش پژوهش: در اين تحقيق، هتروفوريا شامل ايزوفوريا به كمك منشور قاعده داخل و اگزوفوريا به كمك منشور قاعده خارج در 34 فرد داراي دستگاه بينايي طبيعي ايجاد گرديد. پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي در مقادير مختلف ايزوفوريا و اگزوفوريا، با استفاده از تحريكات بينايي طرح دار معكوس شونده با زاويه بينايي 6.5 دقيقه اي ثبت شد. دامنه و زمان تاخير بخش P100 موج پتانسيل بررسي گرديد.
يافته ها: دامنه بخش P100 موج پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي از 0.9±3.1ميكروولت در وضعيت بدون هتروفوريا به 1.1±1.1 ميلي وات در ايزوفورياي 10 پريزم ديوپتر و به 0.6±1.1 ميلي وات در اگزوفورياي 20 پريزم ديوپتر كاهش يافت(P<0.001) . زمان تاخير بخش P100 موج پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي نيز از 4.8±81.9 هزارم ثانيه در وضعيت بدون هتروفوريا به 5.7±100.6 هزارم ثانيه در ايزوفورياي 10 پريزم ديوپتر و به 6.4±99.5 هزارم ثانيه در اگزوفورياي 20 پريزم ديوپتر افزايش يافت(P<0.001) .
نتيجه گيري: ثبت پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي را ميتوان به عنوان روشي براي ارزيابي و سنجش هتروفوريا يا فورومتري به كمك پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي معرفي نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):283-287.
 
گزارش يك مورد كيست اپي تليومي قرنيه و درمان آن
 
شريفي علي*,جوادي محمدعلي,هاشميان سيدجواد
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم - دانشگاه علوم پزشكي كرمان
 
 

هدف: معرفي يك مورد كيست اپي تليومي قرنيه و درمان آن در مركز پزشكي شهيد لبافي نژاد.
معرفي بيمار: دختر 14 ساله اي كه با سابقه جراحي استرابيسم در 5 سالگي، با ضايعه سفيدرنگي كه از 3 سال قبل در ناحيه ليمبوس چشم راست شروع شده بود، مراجعه نمود. ضايعه مذكور به تدريج بزرگتر شده بود و به علت تهديد مركز قرنيه و محور بينايي، بيمار با تشخيص كيست اپي تليومي قرنيه تحت عمل جراحي قرار گرفت. در هنگام برداشتن ضايعه، الكل اتيليك 96 درجه نيز در كيست تزريق گرديد. بررسي آسيب شناسي، تشخيص كيست اپي تليومي قرنيه را تاييد نمود. تا 11 ماه بعد از جراحي، عود ضايعه مشاهده نگرديد.
نتيجه گيري: كيستهاي اپي تليومي قرنيه، ضايعات خوش خيمي هستند كه در صورت پيشرفت به طرف مركز قرنيه، برداشتن آنها لازم است. در صورت برداشتن دقيق، ضايعه عود نخواهد كرد و با برداشتن به موقع كيست، ديد بيمار حفظ خواهد شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):288-290.
 
استافيلوماي اطراف سر عصب بينايي
 
سلطان سنجري مصطفي*,پرورش محمدمهدي,پارسا كامران
 
* تهران، خيابان ستارخان،‌ خيابان نيايش، بيمارستان رسول اكرم (ص)، دانشگاه علوم پزشكي ايران
 
 

هدف: معرفي دو بيمار مبتلا به استافيلوماي اطراف سر عصب بينايي در بيمارستان حضرت رسول اكرم(ص).
معرفي بيمار: بيمار اول، كودك 2.5 ساله اي با درگيري شديد رد چشم راست بود كه داراي استافيلومايي به قطر 4 برابر ديسك و عمق 8 ميليمتر بود. بيمار دوم، كودك 4 ساله اي با استافيلومايي به قطر 2.5 برابر ديسك و عمق 3 ميليمتر بود. در بيمار دوم، همچنين تعداد زيادي عروق سيليورتينال از لبه ديسك خارج شده بودند و كمي بافت گليال روي ديسك ديده مي شد.
نتيجه گيري: استافيلوماي اصراف سرعصب بينايي، ناهنجاري مادرزادي نادري است كه در موارد يك طرفه، درمان تنبلي چشم و تجويز عينك محافظ توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):291-293.
 
گزارش يك مورد انسداد مجراي اشكي ناشي از باقي ماندن نوك شكسته پروب بومن
 
سالور سلطان حسين*,اوجي ناصر,باقري عباس
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم
 
 هدف: گزارش يك مورد انسداد مجراي اشكي ناشي از باقي ماندن نوك شكسته پروب بومن در كاناليكول تحتاني.
روش پژوهش: خانم 50 ساله اي داراي سابقه عمل ميل زدن مجراي اشكي، با شكايت آب ريزش و ترحش چركي در چشم چپ مراجعه نمود. با انجام پرتونگاري در دومين مراجعه بيماري، شكستگي پروب در كاناليكول تحتاني تشخيص داده شد كه با عمل جراحي خارج گرديد.
نتيجه گيري: ميل زدن مجاري اشكي در بزرگسالان، تنها جنبه تشخيصي دارد و قبل و بعد از انجام آن بايد از سالم بودن پروب، اطمينان حال كرد.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):357-365.
 
اثر ترانكساميك اسيد بر خون ريزي زودرس زجاجيه اي به دنبال ويتركتومي در رتينوپاتي ديابتي
 
احمديه حميد*,رمضاني عليرضا,قاسمي نژاد اميرخسرو,گلستان بنفشه
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرک تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: تعيين اثر داروي آنتي فيبرينوليتيک ترانکساميک اسيد در درمان خون ريزي زودرس بعد از ويترکتومي در بيماران مبتلا به رتينوپاتي ديابتي.

روش پژوهش: تعداد 62 بيمار مبتلا به رتينوپاتي پروليفراتيو ديابتي که کانديد جراحي ويترکتومي عميق بودند در يک کارآزمايي باليني، به دو گروه درمان با ترانکساميک اسيد و بدون دارو تقسيم شدند. تجويز ترانکساميک اسيد به صورت دو نوبت (قبل و بعد از عمل) تزريق آهسته داخل سياهرگي به ميزان 10 mg/kg در هر نوبت و سپس به طور خوراکي به ميزان20 mg/kg ، هر 8 ساعت به مدت 4 روز همراه با تعديل مقدار در موارد لزوم، صورت پذيرفت. ميزان خون ريزي زجاجيه اي وحدت بينايي، طي يک ماه در دو گروه مقايسه شد.

يافته ها: مطالعه بر روي 62 چشم از 62 بيمار شامل 32 چشم در گروه درمان و 30 چشم در گروه شاهد انجام شد. سن بيماران در گروه شاهد 11±9/56 و در گروه شاهد 11±53/50 سال بود. حدت بينايي در گروه شاهد پس از 4 هفته، در 1/26 درصد موارد پايين (?20/1200)، در 1/26 درصد موارد متوسط (بين1200/20 تا 200/20) و در 8/47 درصد خوب (بهتر از 200/20) بود. اين ميزان ها در گروه درمان به ترتيب 4/21 درصد، 3/14 درصد، 3/64 درصد بودند که اين تفاوت از لحاظ آماري معني دار نبود. نسبت ميزان خون ريزي زجاجيه اي خفيف به شديد، طي چهار روز اول و بعد از چهار هفته، به ترتيب 7/76 درصد به 3/23 درصد و 3/78 درصد به 7/21 درصد در گروه شاهد و 79 درصد در گروه شاهد و 79 درصد به 21 درصد و 82 درصد به 18 درصد در گروه درمان بود که اين اختلاف نيز معني دار نبود. عارضه جانبي مهمي از مصرف داروي ترانکساميک اسيد مشاهده نشد. تنها يافته قابل توجه، وجود همبستگي مستقيم بين خون ريزي زجاجيه اي تازه قبل از عمل وخون ريزي پس از عمل بوده است.

نتيجه گيري: داروي ترانکساميک اسيد، دست کم با مقدار و نحوه تجويز در اين مطالعه، اثري بر روي خون ريزي زودرس پس از ويترکتومي در بيماران ديابتي ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا زمستان 1383; 10(2 (پی در پی 38)):147-154.
 
الگوهاي باليني يووييت در بيماران ارجاعي در شهر اصفهان
 
كيان ارثي فرزان*
 
* اصفهان، بیمارستان فیض، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
 
 

هدف: تعيين الگوهاي باليني و سبب شناشي يووييت در بيماران ارجاعي با اين تشخيص در شهر اصفهان.

روش پژوهش: به کمک يک مطالعه توصيفي، پرونده 329 بيمار مبتلا به يووييت ارجاع شده به در مانگاه يووه در بيمارستان فارابي اصفهان، در فاصله 3 سال (1381-1378) از نظر سن، جنس و ويژگي هاي باليني، آناتوميک و سبب شناختي مورد بررسي قرار گرفتند.

يافته ها: ميانگين سني بيماران 33.2 سال و نسبت بيماران زن به مرد در جمعيت مورد مطاله 1.19 به 1 بود. يووييت قدامي شايع ترين نوع آناتوميک (29.2 درصد) بود و پس از آن، به ترتيب يووييت سرتاسري يا پان يووييت (26.7 درصد)، يووييت خلفي (23.7 درصد) و يووييت حد واسط (20.4 درصد) قرار داشتند. شايع ترين علل در انواع آناتوميک به شرح زير بودند: در يووييت قدامي، علل ناشناخته (43.7 درصد) و سپس بيماري فوکس هتروکروميک ايريدوسيکليت (32.3 درصد)؛ در يووييت خلقي، توکسوپلاسموز (93.5 درصد)؛ در يووييت حدواسط، علل ايديوپاتيک (18.2 درصد). در 35.5 درصد موارد، علت يووييت ها نا شناخته بود و در 12.1 درصد موارد، تشخيص اختصاصي چشمي وجود داشت. از ميان علل شناخته شده، توکسوپلاسموز (22.2 درصد) شايع ترين عامل ايجادي يووييت در اين بيماران بود و پس از آن بيماري بهجت (18.6 درصد) و بيماري فوکس (9.4 درصد) قرار داشتند. در 52.3 درصد موارد، بيماري زمينه اي سيستميک ديده شد که شايع ترين بيماري سيستميک عفوني، توکسوپلاسموز بود. مجموعه عوامل غيرعفوني، سهم بيشتري (73.3 درصد) در سبب شناسي يووييت نسبت به عوامل عفوني داشتند. يووييتها در 67.2 درصد موارد سير مزمن داشتند و در 90.9 درصد موارد نوع يووييت غير گرانولوماتوز بود. از نظر چشم گرفتار، در 56.8 درصد موارد تنها يک چشم مبتلا بود. در سنين زير 16سالگي، يووييت حد واسط با فراواني 35.9 درصد، شايع ترين نوع يووييت بود.

نتيجه گيري: الگوي باليني و سبب شناختي يووييت در اصفهان، تفاوت هاي بارزي با ساير مناطق دارد. براي مثال يووييت ناشي از توکسوپلاسما، بهجت وفوکس، در اصفهان فراوان تر ديده مي شوند. عوامل محيطي، ژنتيکي و جغرافيايي ممکن است در اين زمينه نقش داشته باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها