0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 15 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):510-512.
 
يك مورد همراهي قطع عيص بينايي با كوريورتينيت اسكلوپتاريا
 
محمدپور مهرداد*,سهيليان مسعود
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارسان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي اولين مورد همراهي قطع عصب بينايي با کوريورتينيت اسکلوپتاريا ناشي از گلوله تفنگ بادي.

معرفي بيمار: پسر 12 ساله اي با سابقه برخورد گلوله تفنگ بادي به چشم راست از 8 ماه قبل، مراجعه نموده که دچار کاهش شديد ديد چشم راست تا حد شمارش انگشتان ار فاصله يک متري شده بود. در معاينه، گلوب سالم به نظر مي رسيد. مارکوس گان چشم راست 3 و معاينه با اسليت لمپ در حد طبيعي بود و فقط 1 واکنش زجاجيه اي ديده مي شد. در معاينه فوندوس چشم راست، ديسک بينايي کاملا رنگ پريده (pale)  بود و اسکارماکولا همراه با فيبروز وسيع زير شبکيه در ناحيه ماکولا منطبق با کوريورتينيت اسکلوپتاريا ديده شد. CT- اسکن اربيت، قطع عصب بينايي را به وسيله گلوله تفنگ بادي در راس اربيت نشان مي دهد.

نتيجه گيري: آسيب ناشي از گلوله تفنگ بادي مي تواند موجب قطع عصب بينايي هم زمان با کوريور تينيت اسکلوپتاريا در چشم به ظاهر سالم گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 16 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):513-516.
 
گزارش يك مورد ادم پاپي به دليل تومور نخاعي
 
تقي پور موسي,شرافت كاظم زاده احسان,اقتداري معصومه*
 
* شيراز، خيابان خليلي، بيمارستان خليلي، دفتر بخش چشم
 
 

هدف: معرفي يک مورد تومور نخاغي که از طريق افزايش فشار داخل جمجمه اي باعث آدم پاپي و علايم چشمي شده است.

معرفي بيمار: بيمار خانم 24 ساله اي است که با شکايت از تاري ديد، به چشم پزشک مراجعه نمود. در معاينه اوليه حدت بينايي چشم راست 20.25 و چشم چپ 20,20 بود. ساير معاينات چشمي غير از فوندوسکوپي طبيعي بودند. فوندوسکوپي نشانگر ادم پاپي دو طرفه واز بين رفتن نبض سياهرگي بود. ميدان بينايي بيمار، بزرگ شدن نقطه کور را نشان مي داد. سي تي اسکن به عمل آمده از مغز، نشانگر گشاد شدن بطن ها بود. بيمار با تشخيص هيدروسفالي، تحت عمل شانت گذاري بطني – صفاقي قرار گرفت که علايم بينايي وي بر طرف شدند. ده هفته بعد بيمار باکمر درد و ضعف اندام هاي تحتاني مراجعه نمود و NRI لومبوساکرال ، توموري را در ناحيه دم اسبي نشان داد. بيمار تحت عمل جراحي برداشت تومور قرار گرفت. بررسي آسيب شناختي نمونه برداشه شده اپانديموما از نوع ميکسوپاپيلانري را نشان داد.

نتيجه گيري: آدم پاپي و افزايش فشار داخل جمجمه اي بدون وجود ضايعه فضاگير مغزي، ممکن است نشانگر وجود تومور نخاعي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 17 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):517-518.
 
ليوميوماي جسم مژگاني در يك خانم جوان (مقاله تصويري)
 
رضايي كنوي مژگان,احمدي كامبيز,سهيليان مسعود
 
 
 

معرفي بيمار: خانم 17 ساله اي با کاهش تدريجي بينايي چشم راست از 2 ماه قبل، مراجعه نمود. ديد چشم راست 10/4 و چشم چپ 10/10 بود. در معاينه با اسليت لمپ، توده پرعروقي در عنبيه چشم راست با درگيري جسم مژگاني ديده شد. معاينه ته چشم، مشکل خاصي نداشت. بيمار با تشخيص احتمالي مدولواپي تليوما، تحت ايريدوسيکلکتومي قرار گرفت و توده خارج شده، جهت بررسي آسيب شناسي ارسال گرديد ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):276-281.
 
ويژگي مبتلايان به انسداد سرخرگ مركزي شبكيه در مراجعان به بيمارستان فارابي طي سالهاي 82-1381
 
طباطبايي سيدعلي,ميرمحمدصادقي آرش*,عموزاده جواد,رياضي محمد
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مركز تحقيقات چشم دانشگاه علوم پزشكي تهران
 
 

هدف: تعيين ويژگي هاي اپيدميولوژيك و سبب شناختي بيماران مبتلا به انسداد سرخرگ مركزي شبكيه در مراجعه كنندگان به بيمارستان فارابي تهران طي سال هاي 82-1381
روش پژوهش: همه بيماران مبتلا به انسداد سرخرگ مركزي شبكيه كه طي دوره زماني مورد مطالعه به اورژانس بيمارستان فارابي مراجعه نمودند، وارد مطالعه شدند. براي همه بيماران، درمان هاي معمول انسداد سرخرگ مركزي شبكيه انجام شد. همه بيماران جهت مشاوره قلب فرستاده شدند و براي برخي با نظر متخصص قلب، اكوي قلب يا داپلر كاروتيد انجام شد. همه بيماران به مدت سه ماه از نظر نورگ زايي (نوواسكولاريزيشن) پي گيري شدند.
يافته ها: در اين مدت 36 بيمار مبتلا به انسداد سرخرگ مركزي شبكيه به اورژانس مراجعه كردند كه در 6 مورد (16.7 درصد) سرخرگ سيليورتينال باز بود و از مطالعه خارج شدند. سن بيماران بين 18 تا 80 سال و ميانگين سني آن ها 56.3±15.7 سال بود. زمان مراجعه بيماران بين 4 تا 48 ساعت و به طور ميانگين 20±8 ساعت بعد از شروع علايم بود. فراواني نورگ زايي عنبيه (NVI) در اين مطالعه 6.7 درصد بود. فراواني فشارخون بالا و ديابت در اين بيماران به ترتيب 36.7 و 16.7 درصد بود.
نتيجه گيري: پايين بودن ميانگين سني بيماران مطالعه حاضر نسبت به مطالعات كشورهاي غربي شايد به علت طول عمر بيش تر در كشورهاي غربي و در نتيجه ميانگين سني بالاتر بيماري هاي وابسته به آترواسكلروز در آن جوامع و يا به علت پايين آمدن سن آترواسكلروز در كشور ما باشد. فراواني فشارخون بالا و ديابت نيز در بيماران مبتلا به انسداد سرخرگ مركزي شبكيه در مطالعه ما بالاتر از ساير مطالعات بوده است كه اثبات بالا بودن اين فراواني در بيماران كشور ما، نياز به انجام مطالعات وسيع تري دارد. كم تر بودن درصد NVI در اين مطالعه باتوجه به بررسي بيماراني كه به اورژانس مراجعه كرده اند و احتمالاً زمان مراجعه زودتري دارند، قابل انتظار مي باشد. البته اين مساله مي تواند ناشي از ويژگي هاي خاص اين بيماري در كشور ما نيز باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):282-301.
 
تزريق داخل زجاجيه اي تريامسينولون در ادم ماكولاي ديابتي مقاوم به درمان
 
دهقان محمدحسين,احمديه حميد,رمضاني عليرضا*,انتظاري سيدمرتضي,انيسيان آرش,محبي محمدرضا
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: تعيين اثر درماني تريامسينولون داخل زجاجيه اي در ادم ماكولاي ديابتي مقاوم به درمان.
روش پژوهش: در يك كارآزمايي باليني، 88 چشم از 61 بيمار ديابتي مبتلا به اوم ماكولا كه كانديد ليزر درماني نبودند و يا به آن پاسخ نمي دادند؛ به طور تصادفي در دو گروه درمان (با تزريق 4 ميلي گرم تريامسينولون به داخل زجاجيه) و گروه شاهد (تزريق دارونما و زير ملتحمه) مطالعه شدند. معاينات كامل چشم پزشكي،OCT  و آنژيوگرافي در ابتداي مطالعه و طي پي گيري هاي 2 و 4 ماهه صورت پذيرفت. در اين پژوهش، ميزان اگزوداي سخت و شدت نشت، به صورت كمي و توسط نرم افزار فتوشاپ، نگارش7، اندازه گيري شد.
يافته ها: در ماه دوم بعد از تزريق، ميانگين حدث بينايي اصلاح شده در گروه درمان به ميزان 0.13 لاگمار (LogMAR) بهبود يافت (P=0.01) ولي در گروه شاهد، مختصري كاهش پيدا كرد (0.02 لاگمار،(P=0.63 . تفاوت ميانگين تغييرات حدث بينايي در گروه درمان، در ماه دوم 0.15 لاگمار (P=0.02) و در ماه چهارم 0.11 لاگمار (P=0.08) بيش تر از گروه شاهد بود. براساس OCT ، ميانگين ضخامت مركز ماكولا در ابتدا و در پي گيري هاي 2 و 4 ماهه، در گروه شاهد به ترتيب 393±166، 404±134 و405±160  ميكرون و در گروه درمان 393±151، 293±109 و 362±119 ميكرون بود كه اين تفاوت در ماه دوم به لحاظ آماري معني دار بود(P=0.001) . ميزان اگزوداي سخت تا ماه چهارم در گروه درمان 51 درصد كاهش يافت (P=0.004) ولي در گروه شاهد 16 درصد افزايش داشت(P=0.376) . شانس بهبود نماي برگ شبدري در آنژيوگرام، در گروه درمان نسبت به گروه دارونما 9 برابر بود(P=0.012) . تغييرات در شدت نشت بين دو گروه تفاوت معني داري نداشتند. به جز افزايش موقت چشم در ماه دوم در 32.6 درصد چشم هاي گروه درمان، عارضه مهم ديگري به دنبال اين تزريق مشاهده نشد.
نتيجه گيري: گرچه تزريق داخل زجاجيه اي تريامسينولون كم عارضه است ولي نقش موثر درماني يك تزريق آن در ادم ماكولاي ديابتي، موقت مي باشد. بيش ترين اثر درماني به دنبال اين تزريق در ماه دوم است كه به تدريج تا ماه چهارم كاهش مي يابد ولي اثرات مربوط به ادم سيستوييد ماكولا و اگزوداي سخت تا 4 ماه باقي مي ماند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):302-311.
 
مقايسه ارزيابي كميتي توسط نرم افزار فوتوشاپ و قضاوت باليني در عكس هاي رنگي و آنژيوگرافي شبكيه
 
رمضاني عليرضا*,احمديه حميد,آذرمينا محسن,سهيليان مسعود,دهقان محمدحسين,محبي محمدرضا
 
* تهران- پاسداران- بوستان نهم- بيمارستان لبافي نژاد- دانشگاه علوم پزشكي شهيدبهشتي
 
 

هدف: ارزيابي كميتي عكس هاي رنگي و آنژيوگرافي شبكيه توسط نرم افزار فتوشاپ و مقايسه نتايج آن با قضاوت باليني و تعيين هم خواني اين دو.
روش پژوهش: تعداد 418 عكس رنگي و آنژيوگرافي بيماران ديابتي توسط سه نفر از اساتيد شبكيه و در مرحله بعد توسط نرم افزار رايانه اي فتوشاپ مورد ارزيابي قرار گرفتند. اين مقايسه از چهار جنبه ميزان اگزوداي سخت (HE) در عكس رنگي و در عكس فاقد قرمز (red free)، شدت نشت و اندازه گيري منطقه بدون رگ فووآ (FAZ) صورت پذيرفت. در نرم افزار فوتوشاپ، از برنامه هاي انتخاب رنگ، كانال درخشش (Iuminosity) و هيستوگرام و از ابزارهاي كمربند مغناطيسي و قلم جادويي استفاده شد. درصد هم خواني و ضريب كاپا (K) براي مقايسه دو روش محاسبه گرديد.
يافته ها: درصد هم خواني و ضريب توافق كاپا در دو روش باليني و رايانه اي، در مقايسه بزرگي FAZ به روش ابزار 89) Lasso درصد با(k=0.77  و ميزان HE در عكس هاي رنگي (85 درصد با(K=0.69  بسيار خوب و در تخمين ميزان HE در عكس هاي فاقد (79 درصد با(K=0.59  و ميزان نشت (72 درصد با(K=0.46  كم تر بوده است ولي در بررسي بزرگي FAZ به روش ابزار جادويي، بين دو روش هيچ گونه هم خواني معني داري وجود نداشت (54 درصد با(K=0.09 .
نتيجه گيري: نرم افزارهاي گرافيكي براي ارزيابي هاي دقيق كمي در پي گيري بيماران و پروژه هاي تحقيقاتي قابل استفاده مي باشند؛ به ويژه اگر از تصاوير ديجيتالي با كيفيت بالا به طور مستقيم توسط دستگاه هاي پيش رفته رايانه اي استفاده شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 4 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):312-320.
 
تاثير ويتركتومي عميق بر ادم ديابتي ماكولا در بيماران داراي هيالوييد خلفي سفت و ضخيم شده
 
حيدري عباداله,حريري اميرحسين*
 
* تبريز، خيابان عباسي، بيمارستان چشم نيكوكاري، دانشگاه علوم پزشكي تبريز
 
 

هدف: تعيين تاثير پارس پلانا ويتركتومي و جدا كردن هيالوييد خلفي بر كاهش ضخامت ماكولا و بهبود ديد در مبتلايان به ادم ديابتي ماكولا در بيماران هيالوييد خلفي سفت و ضخيم شده.
روش پژوهش: اين مجموعه موارد مداخله اي آينده نگر (prospective interventional case series) بر روي 30 چشم از 25 بيمار ديابتي كه در معاينه دچار ادم ديابتي ماكولا بودند و ضخامت ماكولاي آن ها براساس OCT از 170 ميكرون بيش تر بود و هيالوييد خلفي ضخيم شده داشتند، انجام شد. وضعيت خون رساني ماكولا قبل از عمل، با استفاده از اصلاح شده بيمار، قبل و 4 تا 6 ماه بعد از عمل، به دقت تعيين شد. وضعيت خون رساني ماكولا قبل از عمل، با استفاده آنژيوگرافي با فلورسين مشخص گرديد. مداخله درماني به صورت پارس پلانا ويتركتومي و كندن هيالوييد خلفي انجام شد.
يافته ها: متوسط ضخامت ماكولا قبل از جراحي 531.97±126.52 ميكرون بود كه بعد از عمل به 365.2±103.2 ميكرون كاهش يافت(P<0.0001) . متوسط BCVA قبل از عمل 0.82±0.39 لاگمار بود كه بعد از عمل به 0.65±0.34 لاگمار رسيد(P=0.006) . براساس ضريب همبستگي پيرسون، وضعيت خون رساني ماكولا و ديد قبل از عمل كم تر 20.200، تنها عواملي بودند كه ارتباط معني داري با BCVA بعد از عمل داشتند؛ به طوري كه خون رساني خوب ماكولا (P<0.001) و BCVA قبل از عمل كم تر از 20.200 (P=0.004) موجب ديد بعد از عمل بهتر شده بودند.
نتيجه گيري: پارس پلاناويتركتومي، بر ادم ديابتي ماكولا از لحاظ كاهش ضخامت ماكولا و بهبود ديد، موثر است اما بايد توجه داشت كه همه بيماران را نبايد در معرض عوارض عمل جراحي قرار داد. لازم است انتخاب بيماران براساس وضعيت ماكولا از لحاظ خون رساني و نيز بعد از اثبات نقش زجاجيه در ايجاد ادم ديابتي ماكولا با استفاده از OCT صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):321-327.
 
شيوع عوارض پگ گذاري هيدروكسي آپاتيت در دو نوع پگ پلي كربنات و تيتانيوم
 
اسحاقي محمد*,سالور سلطان حسين,ابريشمي محمد,باقري عباس,آل طه مريم
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم - دانشگاه علوم پزشكي مازندران
 
 

هدف: تعيين شيوع انواع عوارض در دو روش پگ گذاري (pegging) هيدروكسي آپاتيت از نوع پلي كربنات و نوع تيتانيوم.
روش پژوهشي: مطالعه به روش مجموعه موارد مداخله اي (interventional case series) بر روي اطلاعات موجود در پرونده هاي بيماراني كه براي آن ها يك نوع پگ (peg) پلي كربنات يا تيتانيوم كارگذاشته شده بود، انجام گرديد. بيماراني كه دست كم به مدت 6 ماه پي گيري شده بودند، وارد مطالعه گرديدند.
يافته ها: تعداد 153 بيمار شامل 96 مرد (62.7 درصد) و 57 زن (37.3 درصد) مورد مطالعه قرار گرفتند. سن متوسط بيماران 27.7 سال (59-6 سال) بود. جنس پگ در 88 مورد 57.5) درصد) پلي كربنات و در 65 مورد (42.5 درصد) تيتانيوم بود. حداقل يك يا چند عارضه در 59 بيمار (38.6 درصد از كل) وجود داشت كه شامل 41 بيمار در گروه داراي پگ پلي كربنات (46.6 درصد) و 18 بيمار در گروه داراي پگ تيتانيوم (27.7 درصد) بودند(p=0.018) . در گروه پلي كربنات 10 نوع عارضه و در گروه تيتانيوم 5 نوع عارضه ايجاد شده بود. شيوع بافت گرانوليشن، ترشح، رشد بيش از حد ملتحمه(over growth of conjunctiva)  و بيرون زدگي پگ (page falling out) در گروه پلي كربنات به ترتيب 35، 23، 13 و 9.6 درصد و در گروه تيتانيوم 15، 5، 1.5 و صفر درصد بوده است. سه عارضه آخر به صورت معني داري در گروه تيتانيوم كم تر از گروه پلي كربنات بوده اند. بافت گرانوليشن، عارضه شايع در هر دو گروه بود. شيوع 2 يا چند عارضه در گروه پلي كربنات 28.4) درصد) بيش تر از گروه تيتانيوم (7.7 درصد) بوده است(p=0.03) . خارج كردن پگ براي درمان عوارض، در 11 مورد از 41 بيمار دچار عارضه (26.8 درصد) در گروه پلي كربنات و در 2 مورد از 18 بيمار دچار عارضه (11.1 درصد) و در گروه تيتانيوم انجام شد(p=0.03) .
نتيجه گيري: هر دو نوع پگ (پلي كربنات و تيتانيوم) با عوارضي همراهند كه در مورد تيانيوم از ميزان و شدت كم تري برخوردار است و نياز به مداخله جراحي و خارج ساختن پگ براي درمان عوارض، در گروه پگ تيتانيوم كم تر مي باشد. به نظر مي رسد كه پگ تيتانيوم جايگزين مناسبي براي پگ كربنات باشد. پيشنهاد مي شود كه مطالعاتي در رابطه با پيش گيري و درمان بافت گرانولوما بعد از پگ گذاري انجام شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):336-343.
 
بررسي مقايسه اي نتايج و عوارض عمل ترابكولكتومي با و بدون بخيه موقت
 
بهروزي زهره*,محمدربيع حسين,كاكايي اسداله
 
* تهران، خيابان شهيد مدني، بيمارستان امام حسين (ع)، بخش چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيدبهشتي
 
 

هدف: مقايسه نتايج و عوارض عمل ترابكولكتومي استاندارد و عمل ترابكولكتومي با بخيه موقت در مراكز امام حسين (ع) طي سال هاي 82-1381.
روش پژوهش: اين مطالعه به روش كارآزمايي باليني تصادفي شده بر روي 42 چشم از 42 بيمار مبتلا به گلوكوم اوليه كه بيماري آن ها با حداكثر درمان دارويي (MMT) قابل كنترل نبود، انجام شد. در هر گروه 21 چشم از 21 بيمار وارد شدند. در يك گروه، عمل ترابكولكتومي استاندارد و در گروه ديگر عمل ترابكولكتومي با بخيه موقت انجام شد. عوارض كوتاه مدت بعد از عمل و هم چنين فشار داخل چشمي(IOP)  در پايان دوره پي گيري، ارزيابي و بين دو گروه مقايسه شدند.
يافته ها: متوسط دوره پي گيري در گروه بدون بخيه موقت 9.4±6.4 ماه و در گروه داراي بخيه موقت 11.7±6.5 ماه بود. متوسط IOP در پايان دوره پي گيري در گروه بدون بخيه موقت 13.95±4 ميلي متر جيوه و در گروه داراي بخيه موقت 14.75±3 ميلي متر جيوه بود(P=0.58) . متوسط كاهش IOP در پايان دوره پي گيري در گروه بدون بخيه موقت 54.5 درصد و در گروه داراي بخيه 56 درصد بود(P=0.58) . ميزان IOP مساوي يا كم تر از 20 ميلي متر جيوه بدون استفاده از دارو در پايان دوره پي گيري، در 15 بيمار گروه بدون بخيه و در 14 بيمار گروه داراي بخيه به دست آمد كه به اين ترتيب، ميزان موفقيت در گروه بدون بخيه موقت 71.4 درصد و در گروه بخيه موقت 66.7 درصد بود(P=0.58) . اتاق قدامي كم عميق درجه III در 2 چشم از گروه بدون بخيه موقت ايجاد شد ولي در گروه داراي بخيه موقت، اين عارضه ديده نشد. در پايان دوره پي گيري، هر دو گروه از نظر ميزان IOP و نياز به دارو جهت كنترلIOP ، يكسان بودند.
نتيجه گيري: استفاده از بخيه موقت در عمل ترابكولكتومي، از عوارض كوتاه مدت بعد از عمل مي كاهد ولي از نظر كنترل فشار داخل چشمي با گروه ترابكولكتومي استاندارد تفاوتي ندارد و ميزان موفقيت جراحي در هر دو گروه مشابه است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):344-351.
 
اثر عمل ترابكولكتومي بر پيدايش يا پيش رفت كدورت عدسي
 
رجوي ژاله,بهروزي زهره,معزي قديم هاشم,كامروا كيانا
 
 
 

هدف: تعيين اثر ترابكولكتومي بر ايجاد يا پيش رفت كدورت عدسي در مبتلايان به گلوكوم.
روش پژوهش: اين كارآزمايي باليني شاهددار (controlled clinical trial) بر روي 82 چشم از 41 بيمار مبتلا به گلوكوم با مراجعه متوالي (consecutive) و مسن تر از 50 سال انجام شد. بيماراني وارد مطالعه شدند كه يك چشم آن ها نياز به ترابكولكتومي داشت و چشم ديگر با دارو تحت كنترل بود. چشم هاي نيازمند ترابكولكتومي، به عنوان گروه درمان (41 چشم) و چشم هاي مقابل به عنوان شاهد (41 چشم) درنظر گرفته شد. بعد از ترابكولكتومي، پيش رفت كدروت عدسي با 3 معيار شامل كاهش ديد و افزايش كدورت عدسي نسبت به قبل از جراحي و نسبت به چشم مقابل، با روش عكس برداري و نمره گذاري LOCS III ارزيابي شد.
يافته ها: بيماران شامل 22 مرد (53.7 درصد) و 19 زن (46.3 درصد) بودند كه متوسط سني آن ها 62.5±9.3 سال بود. افزايش يا پيدايش كدورت عدسي در چشم عمل شده نسبت به قبل از ترابكولكتومي، هم براساس عكس برداري (P<0.05) و هم طبق نمره گذاري (P=0.01) LOCS III از نظر آماري معني دار بود. افزايش يا پيدايش كدروت عدسي نسبت به چشم مقابل براساس نمره گذاري (P<0.005) LOCS III و افت ديد (P=0.02) از نظير آماري معني دار بود ولي براساس عكس برداري معني دار نبود (P=0.07).
نتيجه گيري: جراحي ترابكولكتومي باعث پيدايش يا افزايش كدورت عدسي براساس LOCS III و معيار افت ديد مي شود ولي هرنوع كدورت عدسي لزوماً در همه بيماران با كاهش ديد همراه نيست.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):352-362.
 
نتايج جراحي كراتورفركتيو در اصلاح آستيگماتيسم بعد از پيوند قرنيه در چشم هاي مبتلا به قوز قرنيه
 
شريفي علي,جوادي محمدعلي*,جعفري نسب محمدرضا,انيسيان آرش
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: ارزيابي نتايج جراحي كراتورفركتيو براي اصلاح آستيگماتيسم بعد از انجام پيوند قرنيه در چشم هاي مبتلا به قوز قرنيه.
روش پژوهش: در اين مطالعه پرونده 45 چشم از 45 بيمار كه با استفاده از برش هاي شل كننده (relaxing incision) با (compressive suture) جراحي شده بودند، مورد بررسي قرار گرفت. حداقل فاصله برداشتن كامل بخيه تا انجام عمل كراتورفركتيو، يك ماه بود. محل و وسعت برش ها با توپوگرافي تعيين گرديد. براي انجام بخيه ها، از كراتوسكوپي حين جراحي استفاده شد.
يافته ها: سن بيماران در زمان پيوند قرنيه 29.6±9.1 سال، فاصله پيوند تا جراحي كراتورفركتيو18.4±8.8  ماه و مدت پي گيري بعد از جراحي 17.2±12.3 ماه بود. قبل از جراحي اصلاحي، آستيگماتيسم رفركتيو 7.25±1.59 ديوپتر و آستيگماتيسم كراتومتريك 8.33±2.37 قام بعد از جراحي، به ترتيب 4.14±1.67 و 4.42±1.88 ديوپتر رسيدند(p<0.0001) . به طور متوسط 0.43 ديوپتر جابه جايي به سمت نزديك بيني ايجاد شد. قبل از جراحي 76.5 درصد چشم ها و بعد از جراحي 93.3 درصد چشم ها داراي ديد اصلاح شده 20.40 يا بهتر بودند. متوسط بهترين ديد اصلاح شده با عينك از 0.28 لاگمار (40/20) قبل از عمل كراتورفركتيو به 0.17 لاگمار (30/20) بعد از عمل رسيد (p<0.0001) كه معادل متوسط يك خط اسنلن افزايش ديد است.
نتيجه گيري: انجام عمل جراحي با برش هاي شل كننده با يا بدون بخيه، روشي نسبتا موثر و ايمن در كاهش آستيگماتيسم بعد از پيوند قرنيه در چشم هاي مبتلا به قوز قرنيه مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 14 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):388-392.
 
دايور جنس سينرژيستي، شكل نادري از سندرم دوئن
 
نبيي رضا*
 
* تبريز، بيمارستان نيكوكاري، دانشگاه علوم پزشكي تبريز
 
 

هدف: معرفي شكل نادري از سندرم دوئن به نام دايور جنس سينرژيستي (synergistic divergence) همراه با نتيجه درماني آن.
معرفي بيمار: بيمار دختر 16 ساله اي است كه با شكايت اصلي پايين بودن ديد هر دو چشم و چرخش صورت به سمت چپ مراجعه نموده بود. در معاينه باليني، اصلاح شده وي 3.10 در چشم راست و 10.10 در چشم چپ بود. محدوديت شديد ادكشن چشم راست همراه با ابدكشن هم زمان چشم راست در نگاه به چپ داشت و داراي 35 پريزم ديوپتر اگزوتروپي در چشم راست در نگاه مستقيم بود. بيمار با تشخيص دايورجنس سينرژيستي تحت ريشه برداري تقريبا كامل ماهيچه راست خارجي چشم راست (subtotal RLR extirpation) قرار گرفت. بعد از عملXT ، وضعيت غيرطبيعي سر و ابدكشن هم زمان چشم راست در نگاه به چپ بهبود يافت.
نتيجه گيري: در طرح درماني دايور جنس سينرژيستي بايد ريشه برداري LR مدنظر باشد. در بيمار مورد معرفي، انجام اين عمل به تنهايي باعث اصلاح رضايت بخش علايم شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 13 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):384-387.
 
گزارش يك مورد كوريورتينيت اسكلوپتاريا
 
نيلي احمدآبادي مهدي*,كارخانه رضا,فقيهي هوشنگ,خدامي نظر ندا
 
* تهران، میدان قزوین، بیمارستان فارابی، مرکز تحقیقات چشم دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: معرفي بيماري كه با تشخيص كوريورتينيت اسكلوپتاريا (sclopetarina) تحت عمل جراحي ويتركتومي عميق (بدون رتينوپكسي) قرار گرفت و شبكيه هم چنان چسبيده باقي ماند.
معرفي بيمار: كودكي 10 ساله، در اثر برخورد ساچمه تفنگ بادي به چشم چپ و كاهش شديد بينايي مراجعه نمود. در معاينه، چشم راست بيمار سالم و داراي ديد 11.10 و چشم چپ دچار كاهش شديد بينايي در حد شمارش انگشتان از 50 سانتي متري و داراي ماركوس گان 3 بود. در -CT اسكن بيمار، ساچمه تفنگ بادي در اربيت ديده شد. در معاينه خون ريزي زير ملتحمه اي وسيع همراه با كيموزيس داشت و ته چشم به دليل خون ريزي شديد زجاجيه قابل رويت نبود. در تصوير اكوگرافي بيمار به نظر مي رسيد كه جداشدگي شبكيه وجود دارد لذا بيمار تحت عمل جراحي ويتركتومي عميق استاندارد همراه با باند 240 و بدون انجام رتينوپكسي (آندوليزر) قرار گرفت. در معاينات روزهاي پس از عمل و آخرين پي گيري، پس از 14 ماه، مشكلي از نظر جداشدگي شبكيه ايجاد نشد و شبكيه هم چنان چسبيده باقي ماند.
نتيجه گيري: به رغم وجود گسست وسيع شبكيه در بيماران دچار كوريورتينيت اسكلوپتاريا، حتي در موارد استثنايي كه نياز به مداخله جراحي (ويتركتومي عميق) باشد؛ به دليل ايجاد اسكار و رتينوپكسي خود به خود، معمولا جداشدگي شبكيه ايجاد نمي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):328-335.
 
نماي باليني و نتايج جراحي در مبتلايان به سندرم دوئن در بيمارستان لبافي نژاد
 
باقري عباس*,اسحاقي محمد,ابريشمي محمد,سالور سلطان حسين,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: ارايه نماي باليني و نتايج جراحي هاي انجام شده در مبتلايان به سندرم دوئن طي سال هاي 1382-1375 در بيمارستان لبافي نژاد.
روش پژوهش: مطالعه بر روي داده هاي موجود در پرونده بيماران مبتلا به سندرم دوئن كه طي سال هاي 1375 تا 1382 به بيمارستان لبافي نژاد مراجعه نمودند، سرانجام شد. در موارد جراحي شده، پرونده بيماراني مورد بررسي قرار گرفت كه حداقل به مدت شش ماه پي گيري شده بودند.
يافته ها: طي مدت مزبور، 42 بيمار مبتلا به سندرم دوئن مراجعه نموده بودند كه متوسط سني آن ها 11.7 سال (14 ماه تا 25 سال) بود. تعداد 27 نفر (64 درصد) از بيماران مونث و 15 نفر (36 درصد) آنان مذكر بودند. در 24 نفر (57 درصد) چشم چپ و در 13 نفر (31 درصد) چشم راست و در 5 نفر (12 درصد) هر دو چشم درگير بودند. شيوع انواعI ، II و III و دوئن و واريان ابداكشن سينرژيستي(sysergistic abduction)  به ترتيب عبارت بودند از 57 درصد، 31 درصد، 9 درصد و 3 درصد. وضعيت چشم ها در نگاه مستقيم در 20 نفر (47.5 درصد) به صورت ايزوتروپي، در 14 نفر (33.5 درصد) به صورت اگزوتروپي و در 8 نفر (19 درصد) به صورت اورتوتروپي بود. پديده بالاپرش و پايين پرشup shoot)  و (down shoot در 17 نفر (41 درصد) وجود داشت. سندرم در 16 درصد موارد همراه با يك اختلال چشمي و در 7 درصد موارد همراه با يك اختلال غيرچشمي بودند. در 33 مورد ( 78.5درصد) بيماران تحت عمل جراحي قرار گرفتند كه بيش ترين علت جراحي، وجود انحراف در نگاه مستقيم در 26 نفر (79 درصد) و سپس وضعيت غيرطبيعي سر در 17 نفر (51.5 درصد)، تغييرات شكاف پلكي و رتركشن گلوب در 17 نفر (51.5 درصد) و پديده پرش كره چشم (shooting) در 9 نفر (27 درصد) بوده اند. در 63 درصد موارد، عمل جراحي روي يك يا دو ماهيچه افقي انجام شد.(rectus recession bimedial) BMR  و (bilateral rectus recession) BLR در 21 نفر (63 درصد)، جابه جا كردن ماهيچه هاي عمودي در 9 نفر (27 درصد) و انشفاق (splitting) ماهيچه راست خارجي در 8 نفر (24 درصد) به تنهايي يا مشترك با اعمال ديگر انجام شد. در 61 درصد موارد، با عمل جراحي اول، فيوژن در نگاه روبه رو بهبود يافت و در نتيجه وضعيت سر اصلاح گرديد و تغييرات شكاف پلكي و رتركشن گلوب كاهش يافت. در 39 درصد موارد نياز به عمل جراحي مجدد به علت باقي ماندن بخش هايي از انديكاسيون هاي جراحي وجود داشت. انحراف باقي مانده افقي، در 56 درصد از نوع ايزوتروپي و در 44 درصد از نوع اگزوتروپي بود. وضعيت سر در 76 درصد موارد بهبود يافت.
نتيجه گيري: سندرم دوئن اغلب اوقات قابل تشخيص است و در بيش تر موارد با عمل جراحي طراحي شده و مناسب بر روي ماهيچه هاي خارج چشمي، اغلب علايم بيمار بهبود قابل ملاحظه اي پيدا مي كنند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا بهار 1384; 10(3 (پي در پي 39)):377-383.
 
معرفي يك مورد فيبروز زير شبكيه و يووييت
 
مراديان سيامك*,اسلامي پور جميل
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: معرفي يك مورد نادر سندرم فيبروز زير شبكيه و يووييت (SFU) در يك مرد جوان.
معرفي بيمار: آقاي 31 ساله اي با شكايت از كاهش بينايي بدون علام درد يا قرمزي چشم و بدون هيچ گونه يافته سيستميك مراجعه نمود. در معاينه داراي ديد شمارش انگشتان از 3 متري و مختصري ياخته و در اتاق قدامي و حفره زجاجيه و شواهدي از كوروييديت چندكانوني بود كه در سير كوتاه 4-3 ماهه دچار فيبروز شديد زير شبكيه در ناحيه ماكولا و تشديد كاهش ديد شد.
نتيجه گيري: به رغم اكثر گزارش هاي موجود كه SFU را در زنان گزارش كرده اند، در مردان هم ممكن است رخ دهد و بايد در تمام موارد كوروييديت چندكانوني، بيمار را پي گيري نمود تا در موقع لزوم، اقدام درماني مناسب انجام گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  7:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها