0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):419-429.
 
كشت و تكثير ياخته هاي بنيادي ليمبوس انسان در محيط آزمايشگاه
 
بهاروند حسين*,ابراهيمي مرضيه,جوادي محمدعلي,عين الهي بهرام,معصومي محمد
 
* تهران، پژوهشكده رويان، گروه سلول هاي بنيادي
 
 

هدف: ارزيابي کشت ياخته هاي بنيادي ليمبوس قرنيه انساني با حفظ خواص ذاتي و قدرت تکثيري آنها در آزمايشگاه به منظور پيوند در بيماران دچار نقص ياخته هاي بنيادي ناحيه ليمبوس.

روش پژوهش: نمونه هاي ليمبوس حاوي ياخته هاي بنيادي، از بانک چشم جمهوري اسلامي ايران تهيه شد. کشت قطعات ليمبوس بر روي پرده آمنيوني بدون ياخته (برهنه) به مدت 21 روز صورت پذيرفت . موفولوژي ياخته ها پس از 13 و 21 روز کشت، توسط ايمونوسيتوشيمي، با استفاده از پادتن هاي کانکسين 43 کراتين – 3 و پان سيتو کراتين و بيان ژن هاي اختصاصي قرينه با روش RT-PCR مورد بررسي قرار گرفت.

يافته ها: پس از 2 تا 3 هفته ياخته هاي اپي تليوم ليمبوس ، صفحه اي در اندازه تقريبي 2×2 cm2 بر روي پرده آمنيوني برهنه تشکيل دادند. مطالعه هيستولوژي صفحه اپي تليومي تشکيل شده نشان داد که اين ياخته ها متشکل از 4-1 لايه ياخته اي بين محل قرارگيري قطعه بافتي و حاشيه کشت مي باشند. بررسي هاي ايمونوسيتوشيمي با استفاده از نمونه هاي ليمبوس و قرينه طبيعي و ليمبوس کشت شده، نمايانگر بيان کراتين -3 و کانکسين -43 در نمونه هاي قرنيه طبيعي بود ولي بيان ضعيفي از اين نشانگرها در ياخته هاي کشت شده ديده شد. هم چنين تحليل داده هاي RT- PCR نشان داد که ژن P63 وK12  هم در ياخته هاي ليمبوسي کشت شده و هم در نمونه هاي ليمبوس طبيعي بيان مي گردد؛ در حالي که در قرنيه ، تنها بيان ژن هاي  K3و k12 ديده شده و بيان P63 مشاهده نشد.

نتيجه گيري: مطالعه نشان داد که ياخته هاي ليمبوسي طي 21 روز کشت خواص بنيادي خود را از نظر موفولوژي و بيان ژن هاي خاص آن ناحيه حفظ نمودند و مي توان از آنها براي درمان بيماران دچار نقص ياخته هاي بنيادي ليمبوسي استفاده نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):430-436.
 
نتايج جراحي اصلاح اكتروپيون سيكاتريسي در مراجعه كنندگان به بيمارستان لبافي نژاد طي 10 سال
 
باقري عباس,سالور سلطان حسين,جمشيدي فارساني محمدرضا,شهبازي هاجر,ابريشمي محمد*
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه نتايج روش هاي جراحي اصلاح اکتروپيون سيکاتريسي در بيماران مراجعه کننده به بيمارستان لبافي نژاد بين سال هاي 82-1372

روش پژوهش: مطالعه به روش بررسي داده هاي موجود در پرونده بيمارستاني بيماراني انجام شد که با تشخيص اکتروپيون سيکاتريسي  به تنهايي يا همراه با ساير انواع اکتروپيون بين سال هاي 1382-1372 تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند.

يافته ها: از 84 بيماري که مورد مودر بررسي قرار گرفتند، 92 پلک جراحي شدند و از 9 روش جراحي استفاده شد. بيش ترين فراواني را روش z – پلاستي داشت و پس از آن ، به ترتيب عمل توام (lateral tarsal strip) LTS + گرافت پوستي، LTS به تنهايي، روش سه بخيه به تنهايي عمل توام سه بخيه + LTS گرافت پوستي تمام ضخامتي، Canthal placation تارسورافي و عمل توام LTS + تارسورافي قرار داشتند. در کل از 92 پلک عمل شده، 60 مورد اصلاح مناسب داشتند که بيش ترين آن ها مربوط به روش توام LTS + گرافت پوستي بودند و بعد گرافت پوستي به تنهايي و به دنبال آن z پلاستي قرار داشتند.

نتيجه گيري: نتايج جراجي با استفاده از گرافت پوستي در اصلاح اکتروپيون سيکاتريسي پلک ها بهتر از نتايج جراحي بدون استفاده از آن است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):437-443.
 
مقايسه دو روش جراحي بلفاروتومي و تارسوتومي در آنتروپيون سيكاتريسي پلك فوقاني
 
فردوسي احمدعلي*,رضايي شهرزاد,رجوي ژاله,رباني خواه زهرا,انيسيان آرش
 
* تهران، خيابان شهيد مدني، بيمارستان امام حسين، بخش چشم
 
 

هدف: تعيين نتايج درماني و عوارض بلفاروتومي و تارسوتومي در آنتروپيون سيکاتريسي پلک فوقاني و مقايسه دو روش در مراجعه کنندگان به بيمارستان امام حسين (ع) طي سال هاي 82 – 1381.

روش پژوهش: تحيقي به روش کارآزمايي باليني تصادفي شده (randomized clinical trail) بر روي مبتلايان به آنتروپيون سيکاتريسي با شدت متوسط در پلک فوقاني انجام شد. بيماران به طور تصادفي در دو گروه بلفاروتومي و تارسوتومي قرار گرفتند و طي يک دوره 6 ماهه، از نظر ميزان موفقيت عمل جراحي (عدم تماس لبه پلک و مژه با قرنيه) و عوارض، پي گيري شدند.

يافته ها: تحقيق بر روي 60 پلک فوقاني از 37 بيمار (10 مرد و 27 زن) انجام شد که 30 پلک تحت عمل جراحي بلفاروتومي و 30 پلک تحت تارسومتي قرار گرفتند. متوسط سن در گروه بلفاروتومي 7±7/68 سال و در گروه تارسوتومي 14+2/61 سال بود (3/0=P). علت همه موارد آنتروپيون، تراخم بود. ميزان موفقيت عمل جراحي در گروه بلفاروتومي 3/93 درصد و در گروه تارسوتومي 7/96 درصد بود (5/0=P). از نظر عوارض فقط عارضه دندانه دار شدن (notching) پلک در گروه بلفاروتومي بيش تر بود (7/16 درصد در مقابل صفر) ولي از نظر ساير عوارض، از جمله ميزان عود و عفونت زخم، کم اصلاحي، گرانوليشن پيوژنيک و تريکيازيس، اختلاف معني داري بين دو گروه وجود نداشت.

نتيجه گيري: عمل جراحي بلفاروتومي و تارسوتومي در آنتروپيون سيکاتريسي با شدت متوسط پلک فوقاني، موفقيت زيادي دارند و با توجه به اين که تارسوتومي ساده تر است و نياز به برش پوست ندارد؛ مي تواند به عنوان روش ارجح در درمان آنتروپيون سيکاتريسي متوسط پلک فوقاني مطرح باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):448-455.
 
نتايج و عوارض عمل جراحي داكريوسيستورينوستومي بيروني در مراكز چشم پزشكي يزد
 
بشارتي محمدرضا*,رستگار ابوالقاسم,شجاع محمدرضا,احمديه محمدحسين
 
* يزد، بلوار طالقاني، ساختمان پزشکان رازي، بخش چشم
 
 

هدف: ارزيابي نتايج و تعيين ميزان فراواني عود و ديگر عوارض جراحي داکريوسيستورينوستومي بيروني (EX-DCR) انجام شده در مراکز چشم پزشکي دانشگاه علوم پزشکي يزد.

روش پژوهش: اين مطالعه پيامدپژهي(outcome study)  بر روي بيمارني که طي سال هاي 1380 و 1381 در مراکز چشم پزشکي دانشگاه علوم پزشکي يزد تحت عمل جراحي EC-DCR با يا بدون لوله سايلاستيک قرار گرفته بودند، انجام شد. نمونه ها به روش متوالي انتخاب شده بودند.

يافته ها: در مطالعه بر روي 187 بيمار، ميزان موفقيت کلي عمل EC-DCR در اين مجموعه 4/90 درصد و با حدود اعتماد 95 درصد از 3/86 تا 5/94 درصد بود. اين نسبت در زنان 9/90 درصد و در مردان 1/89 درصد بود (P>0.7). ميزان موفقيت و سن نيز ارتباط معني داري نداشتند. موفقيت عمل EC-DCR، در روش با لوله 3/96 درصد و در روش بدون لوله 88 درصد بود (08/0=p). شايع ترين عوارض شامل عود بيماري (اشک ريزش) 6/9 درصد، اسکارغير معمول محل برش 6/8 درصد  و عفونت محل زخم 3/5 درصد بودند. حين جراحي هيچ عرضه اي مشاهده نشد.

نتيجه گيري: با وجود روش هاي مختلف جراحي EC-DCR روشي نسبتا آسان با موفقيت بيش از 90 درصد و عوارض نسبتاً کم مي باشد و به نظر مي رسد که در اکثر مراکز چشم پزشکي قابل انجام باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):443-447.
 
ميزان نمايان شدن ايمپلنت هيدروكسي آپاتيت با دو پوشش مش مرسيلن و صلبيه
 
كسايي ابوالفضل,پنج تن پناه محمدرضا*,صادقي طاري علي,طباطبايي محمدي سيدضياالدين
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي
 
 

هدف: ارزيابي و مقايسه ميزان نمايان شدن ايمپلنت هيدروکسي آپاتيت با دو پوشش مش مرسيلن و صلبيه دهنده.

روش پژوهش: در يک مجموعه موارد مداخله اي مقايسه اي آينده نگر، 60 بيمار با مراجعه پياپي تحت عمل انوکليشن اوليه با کار گذاري ايمپلنت هيدروکسي آپاتيت قرار گرفتند و به طور تصادقي در يکي از دو گروه پوشش مش مرسيلن يا صلبيه دهنده قرار گرفتند. سپس در پايان دوره پي گيري که حداق 6 ماه بود، ميزان نمايان شدن ايمپلنت بررسي شد.

يافته ها: گروه مش مرسيلن شامل 30 بيما (21 مرد و 9 زن) و گروه صلبيه دهنده نيز شامل 30 بيمار (20 مرد و 10 زن) بودند. ميانگين سني در گروه مش مرسيلن 4/36 سال (77 – 10 سال) بود و در گروه صلبيه 5/28 سال (85-8 سال) بود. شايع ترين علت انوکليشن در هر دو گروه، ضربه بود؛ به ترتيب 3/53 درصد در گروه مش مرسيلن و 6/56 درصد در گروه صلبيه. در گروه مش مرسيلن در طول مدت پي گيري که به طور متوسط 4/10 ماه و از 6 تا 18 ماه بود؛ موردي از نمايان شد ايمپلنت ديده نشد ولي در گروه صلبيه، يک مورد نمايان شدن ايمپلنت در مدت پي گيري که به طور متوسط 4/9 ماه و بين 6 تا 15 ماه بود، ديده شد.

نتيجه گيري: ميزان عارضه نمايان شدن ايمپلنت هيدروکسي آپاتيت با دو پوشش مش مرسيلن و صلبيه دهنده تفاوتي ندارد و با توجه به در دسترس بودن، عدم نياز به غربالگري عوامل بمياري زا و عدم خطر انتقال بيماري پوستي، مش مرسلن به عنوان جايگزين صلبيه دهنده توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):455-459.
 
نمايه توده بدني در مبتلايان به سندرم اكسفوليشن
 
شريفي علي*,خادمي علي اكبر
 
* كرمان، خيابان شفا، مرکز پزشکي شفا
 
 

هدف: مقايسه نمايه توده بدني يا BMI در افراد مبتلا به سندرم اکسفوليشن (XFS) و افراد فاقد اين سندرم در مراجعان به درمانگاه چشم مرکز پزشکي شفا در کرمان.

روش پژوهش: در يک مطالعه مقطعي، از بين مراجعان مستمر به درمانگاه، 84 نفر از افراد مبتلا به XFS (گروه مورد) به طور متوالي انتخاب شدند و BMI آنها تعيين شد. به ازاي هر فرد مبتلا به XFS، يک نفر از افراد فاقد اين سندرم (گروه شاهد) داري سن و جنس يکسان با فرد مبتلا انتخاب و تعيين BMI شد. در گروه مورد، افراد مبتلا به XFS اعم از افراد مبتلا يا غير مبتلا به گلوکوم و افراد مبتلا به عوارض مرتبط به XFS وارد مطالعه شدند. BMI دو گروه با هم مقايسه گرديد.

يافته ها: سن افراد مورد مطالعه از 47 تا 84 سال و به طور متوسط 1/9±8/62 سال بود. ابتلاي يک طرفه به XFS در زنان 78 درصد و در مردان 54 درصد بود. BMI در افراد مبتلا به سندرم اکسفوليشن 94/3±52/20 و در گروه شاهد 55/4±84/22 بود (005/0=P).

نتيجه گيري: افراد مبتلا به XFS در مقايسه با افراد غير مبتلا، داراي BMI پايين تري مي باشند. ممکن است عواملي نظير سوء تغذيه اختلال جذب يا عوامل سيستميک ديگر در ايجاد XFS نقش داشته باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):460-466.
 
مقايسه دو روش جراحي ليزيك و لازك در اصلاح نزديك بيني
 
نصيري نادر*
 
* تهران، خيابان مصطفي خميني، بيمارستان طرفه
 
 

هدف: مقايسه نتايج دراز مدت روش کراتکتومي زيراپي تليومي (لازک) و کراتوميلوزيس (ليزيک) در درمان نزديك بيني خفيف تا متوسط.

روش پژوهش: با مطالعه بر روي داده هاي موجود در پرونده 415 چشم از 212 بيمار تحت درمان با ليزيک و 359 چشم از 194 بيمار تحت درمان با لازک، پيامدهاي بينايي دو گروه مقايسه شد. جراحي رفرکتيو در همه موارد توسط يک جراح و به وسيله ليزراگزايمر از نوع flying spot با دستگاه 217 - Technolas انجام پذيرفت. بيماران براساس شدت نزديک بيني به گروه هاي خفيف و متوسط تقسيم شدند و به طور داخل گروهي و بين گروهي، قبل و بعد از عمل جراحي اصلاحي مورد مقايسه قرار گرفتند. بهترين ديد اصلاح شده، ديد اصلاح نشده، ميزان رفرکشن و عوارض اوليه ارزيابي شدند.

يافته ها: بيماران داراي پراکندگي سني بين 19 تا 47 سال بودند. همگي مبتلا به نزديک بيني در محدوده 5/1 – تا 5- ديوپتر و آستيگماتيسم تا حد 75/2 – ديوپتر بودند. پس از يک دره پي گيري دو ساله، ديد اصلاح نشده 20/20 يا بهتر در 3/89 درصد چشم ها در گروه ليزيک و 7/90 درصد چشم ها در گروه لازک به دست آمد (P>0.05). چشم هاي گروه لازک در 3/83 درصد موارد چشم هاي گروه ليزيک در 7/84 درصد موارد داراي رفرکشن معادل کروي (SE) در محدوده ±0.5 ديوپتر بودند (P>0.05). هيچ موردي از افت بهترين ديد اصلاح شده به ميزان دو خط يا بيش تر وجود نداشت.

نتيجه گيري: لازک يک روش موثر و مطلوب با نتايج عالي در اصلاح نزديک بيني بدون ايجاد عوارض جدي است. اين روش مي تواند به عنوان يک روش جايگزين در جراحي هاي رفرکتيو براي اصلاح نزديک بيني خفيف تا متوسط، مد نظر قرار گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):467-472.
 
ليزيك پس از جراحي باكلينگ صلبيه
 
فروردين محسن,صالحي پور مسعود*,مهريار مرسل,مهدي زاده مرتضي
 
* شيراز، بيمارستان خليلي
 
 

هدف: مقايسه بي خطر بودن، کارآمدي و نتايج بينايي ليزيک در درمان نزديک بيني بين چشم هاي داراي سابقه جراحي با کلينگ صلبيه و چشم ديگر همان بيماران بدون سابقه با کلينگ صلبيه.

روش پژوهش: در يک کارآزمايي باليني، 14 چشم از 7 بيمار داري خطاي انکساري نزديک بيني که قبلا تحت جراحي با کلينگ صلبيه به علت جداشدگي شبکيه در يک چشم قرار گرفته بودند؛ براساس استانداردهاي موجود، در هر دو چشم تحت عمل ليزيک قرار گرفتند. ديد مرکزي بدون اصلاح (UCVA)، بهترين ديد اصلاح شده (UCVA) ، رفرکشن ، توپوگرافي و پاکي متري با اورب اسکن (orbscan) در 1، 3، 6 و 12 ماه پس از ليزيک بررسي شدند.

يافته ها: در همه بيماران بدون هيچ عارضه اي انجام شد. هيچ کدام از بيماران در طول پي گيري يک ساله، دچار تغييرات قابل توجه شبکيه و زجاجيه يا جداشدگي شبکيه نشدند. BCVA هيچ کدام از بيماران کاهش نيافت. در چشم هاي داراي سابقه با کلينک صلبيه (گروه RD)، متوسط معادل کروي قبل از کروي قبل از ليزيک، 67/7 – ديوپتر بود که در 1، 3، 6 و 12 ماه بعد از عمل ، به ترتيب به 17/0، 87/0، 37/1- و 89/1 – ديوپتر رسيد. در چشم هاي بدون سابقه با کلينگ صلبيه (گروه غير RD) متوسط معال کروي قبل از ليزيک، 25/5، ديوپتر بود که در 1 ، 3 ، 6 و 12  ماه بعد از عمل، به ترتيب به 05/0+، 17/0-، 37/0- و 57/0- ديوپتر رسيد. تفاوت بين دو گروه از نظر آماري در زمان هاي 3 ، 6 و 12 ماه پس از ليزيک، معني دار بود. چشم هاي گروه RD ميزان بالاتري از برگشت (رگرشن) متوسط معادل کروي را بين 1 و 12 ماه بعد از ليزيک داشتند؛ ميانگين 71 /1 – ديوپتر در گروه RD در گروه RD در مقابل 62/0 ديوپتر در گروه غير (P=0.019) RD هيچ تفاوت قابل توجهي بين دو گره در افزايش ضخامت مرکزي قرنيه در اين دوره مشاهده نشد. افزايش قدرت انکساري قرنيه طي يک سال پي گيري در چشم هاي گروه RDR، 2.44 ديوپتر بود؛ در حالي که ميزان اين افزايش در چشم هاي گروه غير RD، 1.01 ديوپتر بود (P=0.001).

نتيجه گيري: عمل ليزيک مي تواند براي درمان خطاي انکساري پس از جراحي باکلينگ صلبيه مفيد باشد. گرچه به نظر مي رسد که ليزيک در اين چشم ها بي خطر است ولي اثر ليزيک در ميزان کاهش شماره انکساري چشم، به اندازه چشم هاي بدون جراحي باکلينگ صلبيه نيست و برگشت بخشي از نزديک بيني در اين چشم ها بيش تر است.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):474-482.
 
تعيين ضخامت لايه فيبرهاي عصبي شبكيه اطراف ديسك به روش OCT در افراد سالم
 
نيل فروشان نويد*,احدي معصومه
 
* تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان حضرت رسول اکرم
 
 

هدف: اندازه گيري ضخامت لايه فيبرهاي عصبي شبکيه (RNFL) در افراد سالم به وسيله دستگاه (Coherence Tomography Optical) OCT و ارزيابي ارتباط ضخامت RNFL با سن، جنس و عيب انکساري.

روش و پژوهش: در اين مطالعه، 81 چشم از 45 فرد سالم ارزيابي شد. افراد مورد مطالعه، تحت معاينات چشمي شامل تعيين حدث بينايي ، اندازه گيري فشار داخل چشمي، ارزيابي سگمان قدامي به وسيله اسليت لمپ و معاينه سر عصب بينايي و RNFL با لنز 78+ ديوپتر قرار گرفتند.هيچ کدام از شرکت کنندگان، سابقه اي از گلوکوم نداشتند. شرايط ورود به مطالعه عبارت بودند از: C/D?0.5، سلامت حاشيه عصبي ديسک بينايي، Iop?21 mmhg نداشتن سابقه قبلي جراحي چشم و نداشتن بيماري سيستميک خاص. ارزيابي نهايي توسط دستگاه 2000- OCT (Humphrey zeiss) انجام شد. از هر چشم 6-3 اسکن دايره اي با قطر 3.4 mm از شبکيه پري پاپيلاري تهيه شد.

يافته ها: محدوده سني افراد 18 تا 52 سال و عيب انکساري آنها بين 1.75+ تا 5.00 – ديوپتر بود. ميانگين ضخامت 137.56±16.79 RNFL ميکرومتر محاسبه شد. ضخامت در ربع هاي تحتاني، فوقاني، نازال و تمپورال، به ترتيب 29.39 ± 163.67 و 21.17 ± 161.67 و 21.97 ± 118.38 و 26.35 ± 109.23 ميکرومتر به دست آمد.  طبق نتايج به دست آمده تفاوتي در ضخامت RNFL بين زنان (139.02±18.85 µ) و مردان (138.56±4.94 µ) مشاهده نشد (P=0.3). هم چنين بين ضخامت RNFL با سن و عيب انکساري ارتباط معني داري مشاهده نشد ولي ضخامت لايه فيبرهاي عصبي در دو چشم يک فرد، با هم ارتباط معني داري داشتند P=0.000) و (R=0.67.

نتيجه گيري: ضخامت لايه فيبرهاي عصبي شبکيه براساس OCT در دو چشم يک فرد، بسيار مشابه است ولي ارتباطي با سن، جنس و رفرکشن ندارد. از نتايج به دست آمده مي توان به عنوان پايه اي در جهت کمک به تشخيص زودتر و دقيق تر بيماران گلوکومي استفاده کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):481-488.
 
سندرم ولفرام: گزارش پنج بيمار و مروري بر مقالات
 
بنايي توكا*,زارعي قنواتي سيامك,هيرادفر مهران,وكيلي رحيم
 
* مشهد، بيمارستان فوق تخصصي چشم پزشکي خاتم الانبيا (ص)
 
 

هدف: گزارش پنج مورد سندرم و ولفرام متشکل از ديابت شيرين، ديابت بي مزه، آتروفي عصب بينايي و کم شنوايي و مروري بر مقالات مرتبط.

معرفي بيماران: همه بيماران دچار ديابت شيرين و آتروفي عصب بينايي بودند. چهار بيمار کاهش شنوايي داشتند. به رغم وجود پرنوشي و پراداري در چهار بيمار، ديابت بي مزه فقط در يک بيمار، از قبل تشخيص داده شده بود و در سه بيمار ديگر، بعد از مشخص شدن وجود ديابت بي مزه اثبات گرديد. نکته قابل توجه ديگر در اين بيماران، همراهي گلوکوم زاويه باز با سندرم ولفرام در دو برادر بود.

نتيجه گيري: گرچه سندرم ولفرام يک بيماري نادر است ولي بايد در مبتلايان به ديابت نوع I که به رغم کنترل مناسب قند خون، دچار پرنوشي و پرادراري مي باشد و نيز در موارد ديابت نوع I خانوادگي، در نظر گرفته شود. هم چنين وجود آتروفي عصب بينايي در اين بيماران از نظر تشخيصي کمک کننده است. انجام فوندوسکوپي در ابتداي تشخيص ديابت نوع  Iدر تشخيص اين سندرم موثر است. با تشخيص و درمان به موقع ديابت بي مزه در اين بيماران، ممکن است از بسياري از اختلالات اورولوژيک آن جلوگيري نمود و با فراهم کردن وسايل کمک بينايي و کمک شنوايي، کيفيت زندگي آنها را بهبود بخشيد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):493-499.
 
وضعيت غير طبيعي سر
 
اعتضادرضوي محمد*
 
* مشهد، بيمارستان شم پزشکي خاتم الانبيا (ص)
 
 

قرارگيري غير عادي سر نسبت به محور بدن از علايم باليني مهمي است که علل چشمي و غير چشمي دارد. پراکندگي اطلاعات مربوط در منابع و مقالات و اهميت برخورد باليني متناسب ، منجر به نگارش اين مقاله مروري شده است. به منظور نگارش اين مقاله با استفاده از گل واژه هاي (AHP) abnormal head posture، مروري بر مقالات انتشاريافته از سال 1975 تا سال 2004 و مراجع مربوط صورت گرفت. علل اصلي وضعيت غير عادي سر، گزارش هاي موارد بيماري خاص اين علامت باليني، درمان هاي انجام شده و نکته هاي با اهميت، مورد توجه قرار گرفتند. براي رسيدن به تشخيص و درمان مناسب در بيمار مبتلا به AHP، به در نظر گرفتن و اطلاع از تمامي عوامل منجر به ايجاد اين علامت باليني مهم نياز است. در تمامي موارد بايد علل چشمي مربوط به AHP بررسي شوند. وضعيت غير عادي سر ممکن است با اختلالات حرکتي چشم ها همراه باشد يا اين که صرفا جهت بهبود ديد و ميدان بينايي ايجاد شود. به طور کلي، انحرافات هماهنگ و ناهماهنگ ، فلج هاي فوق هسته اي، الگوهاي انحرافA  و V، نيستاگموس و اختلالات دستگاه عصبي مرکزي از عللAHP با منشا چشمي هستند. عدم تقارن صورت، از تظاهرات ديررس وضعيت غير طبيعي سر به مدت طولاني است.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):489-492.
 
تاثير روزه داري بر فشار داخل چشمي در افراد سالم
 
رباني خواه زهرا*,رفعتي نسرين,جوادي محمدعلي,ثناگو معصومه
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستات لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه فشار داخل چشمي افراد سالم روزه دار در ماه رمضان با يک ماه بعد از آن در سال 1383.

روش پژوهش: مطالعه به صورت توصيفي در رمضان سال 1383 بر روي مردان داوطلب شاغل در بيمارستان لبافي نژاد با سن کم تراز 40 سال که روزه دار بودند و سابقه هيچ گونه بيماري سيستميک يا چشمي نداشتند؛ انجام شد. وزن افراد و فشار داخل چشمي آنها در هفته دوم و چهارم رمضان و يک ماه بعد از پايان رمضان اندازه گيري شد. فشار چشم در ساعت هاي مختلف روز اندازه گيري مي شد.

يافته ها: تعداد 28 چشم از 14 مرد سالم با ميانگين سني 4.4± 31.9 سال بررسي شدند. ميانگين وزن افراد در هفته چهارم نسبت به هفته دوم رمضان، يک کيلوگرم کاهش (P=0.05) و در يک ماه بعد از رمضان نسبت به هفته چهارم رمضان 1.5 کيلوگرم افزايش (P=0.008) داشت. فشار چشم ها در ساعت 9 و 13 در هفته چهارم نسبت به هفته دوم رمضان، به ترتيب 1.1 و 1.5 ميلي متر جيوه کاهش و در يک ماه بعد از رمضان نسبت به هفته چهارم رمضان، به ترتيب 1.4 و 2.1 ميلي متر جيوه افزايش يافت که اين تغييرات، به لحاظ آماري معني دار بودند. فشار چشم ها در ساعت 17 نيز در يک ماه بعد از رمضان نسبت به هفته دوم و چهارم رمضان، به ترتيب 1.6 و 1.8 ميلي متر جيوه افزايش يافت. فشار چشم ها بين ساعت 17 تا 19 (قبل تا بعد از افطار) در هفته دوم و چهارم رمضان، به ترتيب 0.5 و 0.6 ميلي متر جيوه کاهش يافت.

نيتجه گيري: تغييرات فشار چشم در روزه داري، در افراد سالم چندان قابل توجه نمي باشد. بررسي تغييرات فشار چشم در روزه داري، در افراد مبتلا به گلوکوم توصيه مي شود.

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 18 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):519-522.
 
مردي با ضايعات متعدد زرد رنگ بر روي لبه پلك ها
 
باقري عباس,نيك خواه همايون,رضايي كنوي مژگان
 
 
 

معرفي بيمار: مردي 44 ساله يا شکايت بروز ضايعات متعدد زرد رنگ بر روي لبه پلک فوقاني و تحتاني در هر دو چسم از شش ماه قبل، به درمانگاه اکوپلاستي بيمارستان لبافي نژاد مراجعه کرد. در معاينه، ندول هاي متعدد زرد رنگ، سفت و غير متحرک بر روي لبه پلک ها در مجاورت مژه ها مشاهده مي شد. ندول ها دردناک يا همراه با قرمزي و گرمي نبودند. ديد اصلاح شده هر دو چشم 10/10 بود و معاينه با اسليت لمپ، تونومتري و فوندوسکوپي، همگي طبيعي بودند ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 13 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):500-505.
 
عود قوز قرنيه پس از پيوند نفوذي قرنيه
 
جوادي محمدعلي*,رضايي كنوي مژگان
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارسان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي بيماري که 10 سال پس از پيوند نفوذي قرنيه دچار عود قوز قرنيه شده است.

معرفي بيمار: مرد 31 ساله اي که 10 سال پيش به علت قوز قرنيه پيش رفته چشم راست، تحت پيوند نفوذي قرنيه قرار گرفته بود؛ به علت افت تدريجي ديد چشم مزبور مراجعه نمود. يافته هاي باليني، توپوگرافي و آسيب شناسي و قرنيه چشم راست شامل نزديک بيني همراه با آستيگماتيسم نامنظم، نازکي مرکزي و فرامرکزي قرنيه و کانون هاي شکست و خردشدگي در لايه بومن بودند که با تشخيص قوز قرنيه مطابقت دارند.

نتيجه گيري: پس از پيوند نفوذي قرنيه در چشم مبتلا به قوز قرنيه ممکن است عود آهسته ويژگي هاي قوز قرنيه، ناشي از اشغال مجدد کراتوسيت هاي گيرنده بالا رفتن سن قرنيه پيوندي يا هر دو روي دهد و در ادامه، تهاجم ياخته اي از طرف قرنيه گيرنده به قرنيه دهنده و بازگشت عملکرد ياخته هاي غير طبيعي قرنيه گيرنده بروز کند.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 14 : بينا تابستان 1384; 10(4 (پي در پي 40)):506-509.
 
سندرم دوئن همراه با خشكي چشم
 
نبيي رضا*
 
* دانشگاه علوم پزشكي تبريز، تبريز – بيمارستان نيکوکاري
 
 

هدف: معرفي يک مورد همراهي سندرم دوئن و خشکي چشم (dry eye).

معرفي بيمار: دختري 18 ساله به علت محدوديت ابداکشن چشم راست مراجعه نمود. ديد اصلاح شده وي 8.10 در چشم راست و 9.10 در چشم چپ بود. در معاينه حرکات چشم راست، 2 پرپزم ازوتروپي در نگاه مستقيم، محدوديت شديد ابداکشن (4-) و محدوديت خفيف اداکشن (1-)، بالاپرش (upshot) متوسط و پايين پرش (downshoot) خفيف در اداکشن وجود داشت. وي اظهار مي داشت که موقع گريه کردن، اشک از چشم راست جاري نمي شود. نتايج آزمايش هاي شيرمر و ترشح پايه اشک، بيانگر خشکي چشم مبتلا به سندرم دوئن بودند.

 نتيجه گيري: احتمالا عامل تراتوژن دوره جنيني که باعث بروز سندرم دوئن مي شود، موجب اختلال ترشح غده اشکي و بروز توام خشکي چشم و سندرم دوئن شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  6:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها