0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 18 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):558-563.
 
يک مورد نوروپاتي ايسکميک خلفي عصب بينايي به دنبال جراحي نفروليتوتومي از طريق پوست
 
پاكروان محمد*,كياوش ويكتوريا,مراديان سيامك
 
* پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد مركز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش يک مورد نوروپاتي ايسکميک خلفي عصب بينايي (PION) در بيماري که تحت عمل جراحي نفروليتوتومي از طريق پوست (PCNL) قرار گرفته بود.
معرفي بيمار: مرد 57 ساله اي که به علت سنگ کليه، تحت عمل جراحي
PCNL قرار گرفته بود؛ بلافاصله بعد از عمل مزبور دچار کاهش ديد بدون درد در هر دو چشم (در حد درک نور) شد. بيمار سابقه ديابت، هايپرليپدمي و کم خوني خفيف داشت. در معاينه چشمي، نکته اي يافته نشد. ميدان بينايي به شدت مختل شده بود. CT scan مغز و اوربيت طبيعي بود. پس از گذشت سه ماه، حدت بينايي، ديد رنگ و ميدان بينايي بهبود قابل توجهي پيدا کرد و ديسک بينايي، مختصري رنگ پريده شد. اين يافته ها، مويد تشخيص PION مي باشند که به دنبال PCNL رخ داده است.
نتيجه گيري:
PION، علت نادري براي کاهش شديد ديد بعد از اعمال جراحي به شمار مي رود. خون ريزي زياد و کم خوني، افت فشار خون حين عمل و وضعيت قرارگيري بيمار حين جراحي، از مهم ترين علل ايجاد کننده آن هستند. اين مورد، اولين گزارش بروز PION بعد از جراحي PCNL است. متخصص اورولوژي، چشم پزشک و متخصص بي هوشي بايد از احتمال بروز آن آگاه باشند و قبل از جراحي، ضمن اتخاذ تدابير پيش گيرانه، در مورد احتمال بروز آن با بيمار نيز صحبت کنند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 16 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):531-552.
 
پيوند پرده آمينون براي بازسازي سطح چشم
 
برادران رفيعي عليرضا*,آقايان سيدحميدرضا,جوادي محمدعلي,ارجمند بابك,برازنده بهزاد
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

دهه گذشته، شاهد ظهور مجدد پيوند پرده آمينون در چشم پزشکي بوده است. پرده آمينون به دليل توانش در کاستن از اسکار و آماس، تحريک ترميم زخم و ترميم اپي تليوم و نيز به دليل خواص ضد باکتريايي، داراي اهميت است. به تازگي از پرده آمنيون به عنوان پايه اي براي کشت ياخته هاي بنيادي ليمبوس و پيوند آن به افراد نيازمند استفاده شده است. پيوند پرده آمنيون هم چنين به طور وسيعي در ضايعات قرنيه مانند زخم هاي نوروتروفيک، نقص هاي اپي تليومي دايم (persistent epithelial defects)، زخم هاي سپري شکل (shield ulcers)، کراتوپاتي نواري (band keratopathy)، کراتوپاتي تاولي (bullous kratopathy)، کراتيت هاي ميکروبي، به دنبال کراتکتومي فورتورفرکتيو، سوختگي هاي شيميايي، بازسازي سطح چشم و نيز در پاتولوژي هاي ملتحمه مانند برداشتن اسکواموس سل کارسينوماي (SCC) ملتحمه، ناخنک و اصلاح سيمبلفارون به کار مي رود. در اين مقاله به توصيف ساختمان پايه و ويژگي هاي پرده آمينون، روش هاي فرآوري پرده آمنيون و کاربردهاي باليني پيوند آن در چشم پزشکي پرداخته شده است. 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 17 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):553-557.
 
گزارش دو مورد عفونت قرنيه به دنبال مصرف استروييد موضعي در مبتلايان به هيدروپس حاد
 
نظري روشنك,جوادي محمدعلي*
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد مركز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي دو بيمار مبتلا به هيدروپس حاد قرنيه که به دنبال مصرف استروييد موضعي، دچار عفونت شديد قرنيه شدند و در يک مورد نيز اندوفتالميت روي داد.
معرفي بيماران: بيمار اول مرد 44 ساله اي است که با درد و کاهش ديد چشم مراجعه نمود. ديد بيمار در زمان مراجعه، در حد درک حرکت دست بود. وي قبل از مراجعه به اين مرکز، به علت هيدروپس حاد، به مدت يک هفته تحت درمان با قطره بتامتارون 0.1 درصد 4 بار در روز قرار داشت. بيمار با تشخيص باليني زخم قرنيه به دنبال هيدروپس حاد در زمينه کراتوگلوبوس بسترس شد و تحت درمان قرار گرفت. به رغم درمان دارويي، عفونت به اتاق قدامي چشم گسترش يافت و قرنيه بيمار سوراخ شد که به طور اورژانس تحت پيوند قرنيه قرار گرفت. بيمار دوم، خانم 28 ساله اي با قوز قرنيه شناخته شده است که به علت درد چشم همراه با اشک ريزش و افت ناگهاني ديد چشم چپ، از 4 روز قبل، با تشخيص هيدروپس حاد، تحت درمان با قطره بتامتازون 0.1 درصد و قطره کلرور سديم 5 درصد قرار داشت. بيمار با تشديد درد و قرمزي چشم و ترشح چرکي از چشم مزبور، به بيمارستان لبافي نژاد مراجعه نمود و با تشخيص زخم عفوني قرنيه بستري شد. ديد بيمار در زمان مراجعه، در حد درک نور بود. به رغم درمان هاي لازم، درگيري حفره زجاجيه و اندوفتالميت رخ داد. عمل پيوند قرنيه ناموفق بود و در نهايت چشم دچار تايزيس
(phthisis) شد.
نتيجه گيري: در صورت بروز هيدروپس حاد در زمينه قوز قرنيه يا ساير اکتازي هاي قرنيه، به علت از هم گسيختگي مقاومت قرنيه و سد اپي تليومي و اندوتليومي آن، قرنيه مستعد کراتيت عفوني است. تجويز استروييد موضعي در اين موارد مي تواند منجر به ايجاد زخم قرنيه شود؛ بنابراين توصيه مي گردد که در اين موارد از تجويز استروييد موضعي، خودداري شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 19 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):564-570.
 
سوراخ شدگي تاخيري قرنيه پس از عمل لازک به دنبال مصرف ديکلوفناک موضعي: معرفي مورد و مروري بر منابع
 
جعفري نسب محمدرضا*,ميربابايي قفقازي فيروز,جوادي محمدعلي,كريميان فريد,عين الهي بهرام,زارع جوشقاني محمد,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش يک مورد سوراخ شدگي تاخيري قرنيه به دنبال مصرف ديکلوفناک موضعي پس از عمل لازک (LASEK) نزديک بيني و مروري بر منابع موجود.
معرفي بيمار: خانم 25 ساله اي که 2 ماه قبل از مراجعه تحت عمل لازک قرار گرفته بود؛ از يک هفته قبل از ارجاع، با تشخيص زخم عفوني قرنيه، توسط پزشک معالج تحت درمان قرار گرفته بود که به علت عدم پاسخ به درمان هاي معمول آنتي بيوتيکي و پيش رفت نازک شدگي قرنيه، به بيمارستان لبافي نژاد ارجاع شد. بيمار دو روز پس از بستري در بيمارستان، دچار سوراخ شدگي مرکزي قرنيه گرديد. قرنيه، از نظر کشت منفي بود. بيمار سابقه مصرف قطره ديکلوفناک چشمي را به مدت 6 هفته داشته است. پس از قطع مصرف ديکلوفناک و با درمان هاي نگه دارنده، محل سوراخ شدگي خودبه خود بسته شد و بيمار مرخص گرديد.
نتيجه گيري: مصرف طولاني مدت داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي موضعي از جمله قطره ديکلوفناک بعد از جراحي هاي رفرکتيو از نوع برداشت سطحي
(surface ablation)، مي تواند منجر به ذوب شدگي و سوراخ شدگي قرنيه گردد. لذا مصرف اين داروها، به ويژه در بيماران در معرض خطر، مانند مبتلايان به آرتريت روماتوييد، بيماري هاي سطح چشم، سندرم خشکي چشم و کراتوپاتي نوروتروفيک، بايد با احتياط صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 15 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):524-530.
 
اندازه هاي هنجار فواصل استخواني بين حدقه اي و حدقه اي در يک جمعيت ايراني
 
بياباني ليلا*,صادقي طاري علي,حمزه دوست خليل,كسايي ابوالفضل
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مرکز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: تعيين اندازه هاي هنجار فاصله استخواني بين حدقه اي و برخي ديگر از ابعاد حدقه استخواني به وسيله سي تي اسکن در يک جمعيت بزرگ سال ايراني.
روش بررسي: اين مطالعه بر روي همه افراد بزرگ سال مراجعه کننده به بخش سي تي اسکن بيمارستان فارابي که طي اسفند 1380 تا شهريور 1383 جهت بررسي اختلالات غيرمرتبط با ناهنجارهاي جمجمه، صورت و حدقه مراجعه نموده بودند؛ انجام شد. افراد مبتلا به هر گونه اختلال و ناهنجاري در استخوان هاي حدقه و بافت نرم مرتبط با آن، از مطالعه حذف شدند. سي تي اسکن هاي انجام شده براساس يک برنامه واحد انجام شدند و مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها: شرکت کنندگان شامل 266 مرد (66.5 درصد) و 134 زن (33.5 درصد) با ميانگين سني 16.7
±9/36 سال بودند. ميانگين اندازه فاصله استخواني بين حدقه اي در سطح لبه هاي خلفي زاينده رود فرونتال استخوان ماگزيلا، 2.3 سانتي متر (1.8 تا 3.5 سانتي متر) در مردان و 2.2 سانتي متر (2.0 تا 3.4 سانتي متر) و زنان 2.5 سانتي متر (بين 1.7 تا 3.2 سانتي متر) به دست آمد (P<0.01).
نتيجه گيري: مقادير هنجار فاصله استخواني بين حدقه اي و حدقه اي در بزرگسالان ايراني، احتمالا کوچک تر از مقادير مرجع مورد استفاده و استاندارد بين المللي است که بايد در تفسير در تشخيص گذاري سي تي اسکن هاي انجام شده در جمعيت ايراني، مورد توجه قرار گيرد.
 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):275-288.
 
نتايج اوليه پيوند اتولوگ ياخته هاي بنيادي کشت داده شده روي پرده آمنيون در نقص کامل ياخته هاي بنيادي ليمبوس
 
جوادي محمدعلي*,عين الهي بهرام,برادران رفيعي عليرضا,رفعتي نسرين,رضايي كنوي مژگان,بهاروند حسين,ابراهيمي مرضيه
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي نتايج اوليه پيوند اتولوگ ياخته هاي بنيادي کشت داده شده بر روي پرده آمنيون در مبتلايان به نقص کامل يک طرفه ياخته هاي بنيادي ليمبوس.
روش پژوهش: مطالعه بر روي 4 چشم از 4 بيمار مبتلا به نقص کامل يک طرفه ياخته هاي بنيادي ليمبوس ناشي از سوختگي شيميايي يا حرارتي انجام شد. جهت تاييد نقص کامل يک طرفه ياخته هاي بنيادي ليمبوس، در همه موارد، ايمپرشن سيتولوژي انجام شد. از ليمبوس چشم سالم تحت بي حسي موضعي، قطعه اي برداشته و بر روي پرده آمنيون کشت داده شد. دو هفته بعد، گسترده ياخته اي به دست آمده از کشت، به روش استاندارد، در چشم معيوب پيوند گرديد. بيماران به فواصل منظم بعد از عمل پيگيري شدند. در ويزيت هاي پي گيري، علاوه بر معاينه کامل باليني، به ويژه عود يا پيشرفت وسکولاريزيشن، ميزان کدورت قرنيه و ترميم نقص اپي تليومي مورد توجه قرار گرفت و تصويربرداري ديجيتالي انجام شد. در همه موارد، ايمپرشن سيتولوژي بعد از جراحي نيز انجام گرديد.
يافته ها: بيماران بين 5 تا 13 ماه پيگيري شدند. در سه مورد کاهش کدورت و وسکولاريزيشن قرنيه به وضوح ديده شد. ايمپرشن سيتولوژي، نشان دهنده ماهيت قرنيه اي اپي تليوم پوشاننده قرنيه در هر 3 مورد بود. تغييرات ملتحمه اي در يک با 2 قطاع قرنيه در هر سه مورد وجود داشت ولي قرنيه اين 3 بيمار، آماده پيوند قرنيه جهت بازتواني ديده بود. يک مورد با شکست مواجه شد؛ به طوري که تغييرات ملتحمه اي در کل سطح قرنيه وجود داشت. پس از جراحي، ديد بيماران در همه موارد بهبود يافت.
نتيجه گيري: پيوند اتولوگ ياخته هاي بنيادي کشت داده شده بر روي پرده آمنيون، به نظر، روشي موثر براي پيوند ياخته هاي ليمبوسي است. اظهارنظر قطعي، به پيگيري بلندمدت اين بيماران و نيز نتايج طولاني مدت بعد از پيوند قرنيه نياز دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):289-293.
 
کشش زجاجيه بر سر عصب بينايي در نوروپاتي قدامي غير آرتريتي عصب بينايي
 
سلطان سنجري مصطفي,قاسمي فلاورجاني خليل*,پرورش محمدمهدي,ناصري پور مسعود,هاشمي مسيح,مدرس زاده سيدمهدي,مولوي نجومي مرضيه
 
* تهران، خيابان ستارخان، بيمارستان حضرت رسول اکرم (ص)، مرکز تحقيقات
 
 

هدف: تعيين رابطه بين وجود کشش زجاجيه بر سر عصب و نورپاتي ايسکميک قدامي غير آرتريتي عصب بينايي (NAION).
روش پژوهش: در اين مطالعه، 83 چشم از 83 بيمار مبتلا به
NAION توسط (optical coherence tomography) OCT براي يافتن چسبندگي زجاجيه به سر عصب بينايي، در حالي که از ساير قسمت هاي شبکيه جدا شده است (PVD ناکامل)؛ ارزيابي شدند. در بيماراني که در OCT يافته مثبتي نداشتند؛ براي يافتن جداشدگي کامل زجاجيه (PVD کامل)، سونوگرافي B به عمل آمد.
يافته ها: بيماران شامل 50 مرد و 33 زن با ميانگين سني
51.9±10 سال بودند. PVD ناکامل با چسبندگي به سر عصب بينايي در 54 بيمار (65.1 درصد) با استفاده از OCT پيدا شد. سونوگرافي B در تمامي 29 بيمار ديگر، وجود PVD کامل را نشان داد.
نتيجه گيري: در برخي از بيماران مبتلا به
NAION ممکن است کشش زجاجيه بر سر عصب بينايي در ايجاد بيماري دخيل باشد و با مختل نمودن تغذيه عروقي و جريان آکسوپلاسمي عصب، موجب بروز علايم و نشانه هاي NAION شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):294-300.
 
مقايسه تاثير کورتيکواستروييد تزريقي داخل سياهرگي با مقدار بالا و دارونما در نوروپاتي ضربه اي عصب بينايي
 
انتظاري سيدمرتضي*,رجوي ژاله,صديقي ندا,دفتريان نارسيس
 
* تهران، خيابان شهيد مدني، بيمارستان امام حسين، بخش چشم
 
 

هدف: مقايسه اثر مقادير بالاي کورتيکواستروييد تزريقي داخل سياهرگي با دارونما در درمان نوروپاتي ضربه اي عصب بينايي.
روش پژوهش: در يک کارآزمايي باليني دوسوکور تصادفي شده، 31 چشم از 31 بيمار که طي 7 روز اخير دچار ضربه چشم يا سر شده بودند؛ در دو گروه مورد بررسي قرار گرفتند. بيماران دچار اغما، چشمان دچار آسيب نفوذي و مواردي که نياز به جراحي فشاربرداري غلاف عصب بينايي داشتند؛ وارد مطالعه نشدند. گروه درمان (16 چشم) تحت درمان با متيل پردنيزولون داخل سياهرگي به ميزان روزانه يک گرم به مدت سه روز و سپس پردنيزولون خوراکي يک ميلي گرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن به مدت 11 روز قرار گرفتند که به تدريج قطع شد. در گروه شاهد (15 چشم)، 50 ميلي ليتر نرمال سالين هر 6 ساعت براي سه روز و دارونماي خوراکي در 11 روز بعدي تجويز گرديد. وضعيت ديد اصلاح شده، مارکوس گان، ديسک بينايي، شکستگي جدار اربيت و کانال بينايي بعد از يک، دو و سه روز، 2 هفته، يک و سه ماه ثتب گرديد. بهبود ديد به صورت افزايش حداقل
0.3 LogMAR در ديد ماه سوم نسبت به ديد اوليه در نظر گرفته شد.
يافته ها: هر 31 بيمار مرد بودند. ميانگين سني بيماران
29.1±15.6 سال بود. بهبود ديد بعد از سه ماه در 61.3 درصد موارد در مجموع، در 81.2 درصد موارد در گروه درمان و در 53.3 درصد موارد در گروه شاهد روي دارد ولي تفاوت دو گروه از نظر آماري معني دار نبود. بهبود ديد در 48 ساعت اول با بهبود ديد نهايي ارتباط مستقيم داشت (P=0.003) ولي بهبود ديد نهايي با سن (P=0.06)، فاصله زمان آسيب تا شروع درمان (P=0.5)، ميزان ديد اوليه (P=0.06) و شکستگي ديواره هاي اربيت (P=0.3) ارتباط نداشت. ديد نهايي، با رنگ پريدگي ديسک بينايي ارتباط معکوس داشت (P=0.002) و ميزان مارکوس گان اوليه با بهبود ديد ارتباط معکوس داشت (P=0.0001).
نتيجه گيري: کورتيکواستروييد تزريقي داخل سياهرگي با مقدار بالا، تاثيري در درمان نوروپاتي ضربه اي عصب بينايي ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 
اثر کاپتوپريل بر ميزان آنژيوتانسين II مايع زلاليه در افراد مبتلا به ديابت
 
شهشهان سيدمرتضي,پيمان محمدرضا*,قنبري حشمت اله,پيمان عليرضا
 
* دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد اصفهان
 
 

هدف: تعيين اثر کاپتوپريل بر ميزان آنژيوتانسين II مايع زلاليه درافراد مبتلا به ديابتي ماکولا.
روش پژوهش: اين مطالعه با ساختار مورد- شاهدي بر روي 58 چشم از 58 بيمار کانديد جراحي آب مرواريد شامل 37 فرد مبتلا به ديابت نوع
II و 21 فرد غيرديابتي (گروه شاهد) انجام شد. از 37 فرد ديابتي، 16 نفر تحت درمان با کاپتوپريل قرار گرفته بودند (گروه کاپتوپريل) و بقيه از هيچ داروي مهارکننده آنزيم مبدل آنژيوتانسين (ACE-I) استفاده نمي کردند (گروه غيرکاپتوپريل). نمونه هاي زلاليه از همه چشم ها در ابتداي جراحي آب مرواريد گرفته شد. غلظت آنژيوتانسين II به روش راديوايمونواسي مورد سنجش قرار گرفت. شدت ادم ماکولا نيز بعد از عمل جراحي، به وسيله معاينه بالني ارزيابي گرديد. از آزمون آماري Mann Whitney U test براي مقايسه ميزان آنژيوتانسين II و Hb A1C بين گروه ها و از Spearman's rank-order correlation coefficients براي يافتن رابطه بين ميزان آنژيوتانسين II و شدت ادم ماکولا استفاده شد.
يافته ها: ميزان آنژيوتانسين
II مايع زلاليه در افراد ديابتي (31.0±7.3 pg/ml) به شکل معني داري بالاتر از افراد غيرديابتي (6.28±2.8 pg/ml) بود (P<0.001). هم چنين غلظت آنژيوتانسين II مايع زلاليه در گروه کاپتوپريل (16.3±6.5 mg/ml)، پايين تر از افراد گروه غيرکاپتوپريل (45.73±9.36 mg/ml) بود (P=0.003). شدت ادم ماکولا نيز در گروه کاپتوپريل پايين تر از گروه غيرکاپتوپريل بود به طوري که 68.75 درصد موارد در گروه کاپتوپريل و 33.3 درصد موارد در گروه غيرکاپتوپريل بدون ادم ماکولا بودند (P<0.005).
نتيجه گيري: افزايش ميزان آنژيوتانسين
II در افراد ديابتي و بالاتر بودن شدت ادم ديابتي ماکولا در افرادي که ACE-I دريافت نمي کردند؛ مويد نقش احتمالي آن در پاتوژنز ادم ديابتي ماکولاست. کاهش مناسب ميزان آنژيوتانسين II در افراد تحت درمان با کاپتوپريل نيز مي تواند ناشي از تاثير کاپتوپريل باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 
اثرات تجويز کوتاه مدت و بلندمدت استروييد سيستميک در درمان توکسوپلاسموز چشمي
 
رزمجو حسن*,كيان ارثي فرزان,خادمي محمدرضا,اخلاقي محمدرضا
 
* اصفهان، بيمارستان فيض
 
 

هدف: مقايسه اثرات درماني تجويز استروييد سيستميک به روش کوتاه مدت و بلندمدت در درمان توکسوپلاسموز چشمي در بيماران مراجعه کننده به بيمارستان فيض و فارابي اصفهان طي سال هاي 80-1379.
روش پژوهش: تحقيق به روش کارآزمايي باليني مقايسه اي بر روي 69 بيمار مبتلا به توکسوپلاسموز فعال چشمي داراي تظاهرات تيپيک بيماري انجام شد. بيماران به صورت تصادفي به دو گروه تقسيم شدند که علاوه بر داروهاي ضدميکروبي، در گروه الف (33 مورد) استروييد سيستميک کوتاه مدت 10 روزه و در گروه ب (36 مورد) استروييد سيستميک به روش بلندمدت 6-4 هفته اي و تا پايان درمان ضدميکروبي داده شد. بيماران به صورت هفتگي تا زمان بهبود کامل بينايي معاينه شدند. ميانگين حدت بينايي، ميزان ياخته هاي التهابي زجاجيه، اندازه ضايعه فعال شبکيه و نيز ميزان فعاليت ضايعه شبکيه، بين دو گروهبا استفاده از آزمون
t و Mann-Whitney مقايسه شدند.
يافته ها: بيماران به دو گروه از نظر سن، جنس، چشم مبتلا و محل ضايعه و نيز از نظر ميانگين حدت بينايي برحسب لوگمار، قبل از درمان (گروه الف:
0.24±0.6، گروه ب: 0.28±0.07، و P=0.43) و بعد از درمان (گروه الف: 0.11±0.08، گروه ب: 0.06±0.07 و P=0.09)، ميانگين تعداد ياخته هاي التهابي زجاجيه قبل از درمان (گروه الف: 1.8±0.56، گروه ب: 1.9±0.60 و P=0.45) و بعد از درمان (گروه الف: 1.5±0.65، گروه ب: 1.5±0.5 و P=0.94) و ميانگين اندازه ضايعات شبکيه برحسب قطر ديسک (DD) قبل از درمان (گروه الف: 0.94±0.37 DD، گروه ب: 1.03±0.37 DD و P=0.49) و بعد از درمان (گروه الف: 0.94±0.44 DD، گروه ب: 1.12±0.38 DD و P=0.41) تفاوت آماري معني داري نداشتند. ميزان فعاليت ضايعه شبکيه نيز قبل (گروه الف: 34 ضايعه فعال و 2 ضايعه در حال بهبود، گروه ب: 33 ضايعه فعال و P=0.17) و بعد از درمان (گروه الف: يک ضايعه فعال، 10 ضايعه در حال بهبود، 24 ضايعه غيرفعال و يک مورد اسکار؛ گروه ب: 8 ضايعه در حال بهبود، 23 ضايعه غيرفعال و 3 مورد اسکار و P=0.33) در دو گروه تفاوت آماري معني داري نداشت.
نتيجه گيري: بين اثرات درماني تجويز استروييد سيستميک به روش کوتاه مدت (10 روزه) و بلندمدت (6-4 هفته اي) در درمان توکسوپلاسموز چشمي، تفاوت آماري معني داري وجود ندارد. لذا توصيه مي شود که مطالعه اي جهت تاييد همسان بودن اين دو روش انجام گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 6 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):313-317.
 
نقش اضطراب در بروز يووييت قدامي ايديوپاتيک
 
اكبرزاده سيامك*,سمواتي مرتضي,رحيمي عليرضا
 
* همدان، بيمارستان امام خميني
 
 

هدف: ارزيابي نقش اضطراب در بروز يووييت قدامي حاد ايديوپاتيک.
روش پژوهش: در اين مطالعه مورد- شاهدي، سه گروه شامل 30 بيمار مبتلا به يووييت قدامي، 30 بيمار به کونژنکتيويت و 30 فرد سالم به عنوان گروه شاهد، با استفاده از مصاحبه باليني ساختارمند و آزمون اضطراب زونگ
(Zung) از نظر وضعيت اضطراب مورد بررسي قرار گرفتند. از آزمون هاي t و مربع کاي در تحليل آماري استفاده شد.
يافته ها: ميانگين اضطراب در مبتلايان به يووييت قدامي
37.5، در مبتلايان به کونژنکتيويت 33.5 و در گروه شاهد 33.5 بود که در مبتلايان به يووييت قدامي در مقايسه با دو گروه ديگر به طور معني داري بالاتر بود. در 23 درصد از مبتلايان به يووييت و 7 درصد از مبتلايان به کونژنکتيويت، اضطراب بسيار شديد و در 17 درصد از افراد گروه شاهد، اضطراب شديد وجود داشت. هم چنين 77 درصد از مبتلايان به يووييت، 70 درصد از مبتلايان به کونژنکتيويت و 83 درصد از افراد گروه شاهد متاهل بودند و درصد مردان در اين سه گروه به ترتيب 60 درصد، 53 درصد و 57 درصد بود. ميانگين سني مبتلايان به يووييت 42.6 سال، مبتلايان به کونژنکتيويت 33.6 سال و گروه شاهد 31.1 سال بود که تفاوت بين ميانگين سني گروه ها معني دار بود (P<0.01, F=3.09).
نتيجه گيري: يافته هاي ما نيز مويد اين نظريه اند که اضطراب مي تواند در بروز يووييت قدامي حاد ايديوپاتيک موثر باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):318-325.
 
مقايسه دو روش اسلينگ پلک فوقاني با فاشيا لاتا در درمان افتادگي مادرزادي پلک
 
باقري عباس*,ابريشمي محمد,سالور سلطان حسين,آل طه مريم
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه نتايج دو روش مختلف اسلينگ پلک فوقاني با استفاده از فاشيا لاتا در اصلاح افتادگي مادرزادي پلک.
روش پژوهش: تحقيق به روش کارآزمايي باليني تصادفي شده انجام پذيرفت و بيماران مبتلا به افتادگي مادرزادي يک طرفه (8 بيمار) و دو طرفه (11 بيمار) پلک، به طور تصادفي به دو گروه تقسيم شدند. فاشيا لاتا در يک گروه به صورت دو مثلثي
(double triangle) و در گروه ديگر به صورت تک مثلثي (single triangle) جهت اسلينگ به کار گرفته شد. داده ها با آزمون هاي t زوج (در هر گروه) و t نمونه هاي مستقل (بين دو گروه) مورد ارزيابي آماري قرار گرفتند.
يافته ها: دو گروه از نظر سن و جنس، تفاوت آماري معني داري نداشتند. شکاف پلکي در گروه دو مثلثي به طور متوسط
4.35±2.32 ميلي متر و در گروه تک مثلثي 4.36±1.89 ميلي متر افزايش يافته بود. ميزان تغيير در شکاف پلکي بعد از جراحي نسبت به قبل از جراحي در هر دو گروه از نظر آماري معني دار بود (p=0.00) ولي در دو گروه نسبت به هم، تفاوت آماري معني داري نداشت (p=0.576). عوارض کوتاه مدت شامل خراش قرنيه (نقص اپي تليومي قرنيه، PEE)، انتروپيون و عوارض بلندمدت شامل کم اصلاحي (undercorrection) و بيش اصلاحي (overcorrection) به يک نسبت در دو گروه مشاهده شد.
نتيجه گيري: در افتادگي مادرزادي پلک مي توان اسلينگ به روش تک مثلثي با فاشيا لاتا را جايگزين روش دومثلثي کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 13 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):357-361.
 
نتايج عمل جراحي در آب مرواريد مادرزادي با نقص کپسول خلفي عدسي
 
پناهي بزاز محمودرضا*,شريفي پور فريده,زماني ميترا
 
* اهواز، بيمارستان امام خميني
 
 

هدف: ارزيابي نماي باليني و نتايج بينايي جراحي آب مرواريد در کودکان مبتلا به آب مرواريد مادرزادي با نقص کپسول خلفي عدسي يا (pre-existing posterior capsule defects) PPCD.
روش پژوهش: اين بررسي بر روي پرونده هاي 14 چشم از 7 کودک انجام شد که با تشخيص آب مرواريد مادرزادي و
PPCD تحت عمل جراحي لنزکتومي و ويترکتومي قدامي قرار گرفته بودند. ضايعه عدسي تحت شرايط مردمک کاملا باز و با توجه به يافته هاي موجود در نماي عدسي دچار آب مرواريد تشخيص داده شد. نتايج بينايي و عوارض احتمالي در اين چشم ها مورد بررسي قرار گرفت. ثبت تصوير ويديويي و تبديل آن به عکس در 3 چشم از 3 بيمار ميسر گرديد.
يافته ها: بيماران شامل 2 دختر و 5 پسر با متوسط سني
11.4±4.1 ماه (18-6 ماه) و همگي دچار آب مرواريد دو طرفه بودند. در هنگام عمل جراحي، آب مرواريد در 4 چشم (2 بيمار) به صورت کامل و در 10 چشم (5 بيمار) به صورت غيرکامل وجود داشت. نماي باليني PPCD به صورت يک بيضي افقي يا مايل با اندازه تقريبي 4.5-5 ميلي متر و همراه با لبه هاي فيبروزه به پهناي تقريبي يک ميلي متر بود و قشر و هسته جنيني عدسي به صورت توده سفيد ابر مانندي در جلوي نقص کپسولي ديده مي شد. در يک بيمار (دو چشم)، لنز داخل چشمي کار گذاشته شد و در 6 بيمار ديگر (12 چشم) از عينک براي اصلاح آفاکي استفاده گرديد. عارضه حين عمل جراحي، محدود به جا به جايي هسته جنيني بسيار نرم به داخل زجاجيه بود که با موفقيت با ويترکتومي قدامي برداشته شد. متوسط پي گيري در اين بيماران 12.1±7.1 ماه بود. محور بينايي در همه بيماران، در طول مدت پي گيري، شفاف باقي ماند. در هيچ يک از بيماران، اختلالات ساختماني در ساير بخش هاي چشم و نيز هيچ گونه اختلال در ساير قسمت هاي بدن مشاهده نشد.
نتيجه گيري: آب مرواريد مادرزادي مي تواند همراه با نقص کپسول خلفي عدسي باشد که تاکنون علتي براي آن شناخته نشده است. تشخيص قبل از عمل و مراقبت از جا به جايي هسته جنيني و يا قشر عدسي به داخل زجاجيه، مي تواند از بروز عوارض احتمالي جلوگيري نمايد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 15 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):369-390.
 
کراتوکونژنکتيويت هاي آتوپيک
 
جوادي محمدعلي*,فرامرزي امير
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

بيماري هاي آلرژيک بسيار شايعند و 15 درصد جمعيت جهان به آن مبتلا هستند. در بسياري از اين افراد، چشم نيز درگير است و اين درگيري از کونژنکتيويت آلرژيک خفيف تا التهاب مزمن و شديد با درگيري قرنيه و کاهش ديد متفاوت است. به دليل ماهيت مزمن اين بيماري ها، اکثر بيماران داراي نسخه هاي زيادي از چشم پزشکان متعدد هستند. هدف از اين مطالعه مروري، تشريح اين بيماري ها با تاکيد بر روي بيماري زايي و درمان مي باشد. مقالات انگليسي زبان موجود در مدلاين از سال 1965 تا سال 2006 ميلادي، با استفاده از واژه هاي کليدي allergic conjunctivitis، vernal cojunctivitis، atopic conjunctivitis و giant papilla، جستجو شدند و به مباحث مربوط به بيماري زايي و درمان، با تفصيل بيش تري پرداخته شد. با توجه به ماهيت خوش خيم ولي مزمن اغلب اين بيماري ها، توجيه بيماران و يا والدين آنها بسيار مهم است. در غير اين صورت امکان ايجاد عوارض ناشي از مصرف مداوم داروهايي مانند قطره هاي استروييد وجود دارد. در ابتدا، اقدامات محافظه کارانه و استفاده از داروهايي با حداقل عوارض مانند تثبيت کننده هاي ماست سل توصيه مي شود. اعمال جراحي مانند پيوند قرنيه در اين بيماران بايستي پس از کاهش شدت بيماري صورت پذيرند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 16 : بينا بهار 1385; 11(3 (پی در پی 44)):391-396.
 
انسداد مجراي اشکي به عنوان نخستين تظاهر باليني لنفوم کيسه اشکي
 
ابريشمي محمد*,آل طه مريم,سالور سلطان حسين,باقري عباس
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي يک مورد لنفوم کيسه اشکي که با علايم انسداد مجراي اشکي تظاهر نمود.
معرفي بيمار: بيمار خانم 35 ساله اي است که با شکايت از ظهور توده بدون درد در ناحيه کيسه اشکي به دنبال جراحي داکريوسيستورينوستومي در 6 ماه قبل و بزرگ شدن غدد لنفاوي گردني به بيمارستان لبافي نژاد مراجعه نموده است. در بررسي بافت شناسي از نمونه برداشته شده از غده لنفاوي و توده ناحيه کيسه اشکي، تشخيص لنفوم از نوع
large B cell داده شد و بيمار تحت پرتودرماني و شيمي درماني قرار گرفت.
نتيجه گيري: در موارد انسداد مجراي اشکي، به غير از علل شايع، تومورهاي کيسه اشکي رانيز بايد مدنظر قرار داد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 6 تیر 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها