0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):425-431.
 
شيوع تظاهرات چشمي سل در بيماران مسلول شهرستان زاهدان در سال 1381
 
قاسم زاده فرزانه*,شهرياري حسين علي,ايزدي شاهرخ
 
* زاهدان، بيمارستان فوق تخصص چشم پزشكي الزهرا (س)
 
 

هدف: تعيين فراواني درگيري چشمي در مبتلايان به انواع مختلف سل در شهرستان زاهدان طي سال 1381.
روش پژوهش: بيماران مبتلا به انواع مختلف سل كه در مركز هماهنگ كننده سل شهرستان زاهدان در سال 1381 به عنوان بيمار جديد تشكيل پرونده مي دادند؛ جهت بررسي تظاهرات چشمي به بيمارستان چشم پزشكي الزهرا (س) مراجعه مي كردند و توسط يك نفر فلوشيپ ويتره و ريتن مورد معاينه كامل چشمي قرار مي گرفتند. افرادي كه هر گونه بيماري شناخته شده چشمي قبلي يا سابقه عمل جراحي چشم داشتند و يا كساني كه در معاينه چشم، بيماري چشمي غير مرتبط با سل داشتند؛ از مطالعه خارج شدند و در افراد واجد شرايط مطالعه، يافته هاي مثبت در معاينه چشم كه در زمينه بيماري سل ايجاد شده بود؛ ثبت گرديد. شيوع تظاهرات چشمي سل به صورت درصد و نسبت شانس (
OR) عوامل موثر در بروز آن ها به همراه حدود اطمينان 95 درصد (CI%95) محاسبه شدند.
يافته ها: از مجموع 444 چشم از
222 بيمار شرايط مطالعه، 199 چشم (4.3 درصد، CI%95 بين 2.6-6.6 درصد) از 17 بيمار (7.7 درصد، CI%95 بين 4.5-12.0 درصد) داراي يافته هاي پاتولوژيك مرتبط با عفونت سل بودند. گرفتاري هاي سلي در 19 چشم گفته شده شامل توبركل مشيميه در 4 چشم (21.1 درصد) ؛ كراتيت بينابيني و آيريت حاد هر كدام در 3 چشم (15.8 درصد)؛ كوريورتينيت، ندول پري پاپيلاري و لوپوس پلكي هر كدام در 2 چشم (10.5 درصد) و واسكوليت شبكيه، التهاب زجاجيه و فلج ماهيچه راست خارجي هر كدام در يك چشم (53 درصد) بودند. درگيري چشمي در 88.2 درصد موارد يك طرفه بود. در تحليل آماري چند متغيري، تنها متغيري كه با بروز گرفتاري چشمي ارتباط معني داري نشان مي داد؛ طول مدت ابتلا به سل (بر حسب ماه) قبل از شروع درمان بود (1.57-17.35: CI%95 و OR=5.22).
نتيجه گيري: تسريع در درمان سل مي تواند از بروز عوارض چشمي بكاهد. به علاوه، نتايج اين مطالعه نشان مي دهند كه فراواني عوارض چشمي مرتبط با سل در جمعيت تحت بررسي، از بسياري جوامع مشابه از نظر وضعيت اجتماعي- اقتصادي، بالاتر است و اين يافته، اهميت توجه به عوارض چشمي در مبتلايان به سل را در منطقه ما نشان مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا تابستان 1385; 11(4 (پی در پی 45)):439-447.
 
نتايج پيوند لايه اي خودكار قرنيه در درمان جراحي قوز قرنيه
 
جوادي محمدعلي*,ذبيحي يگانه حميدرضا,رحمتي كامل محسن,جعفرنژادي عباس علي,انيسيان آرش
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي نتايج بينايي و رفركتيو پيوند لايه اي خودكار قرنيه (ALTK)  با ميكروكراتوم در بيماران مبتلا به قوز قرنيه.
روش پژوهش: تحقيق به روش كارآزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد بر روي 14 چشم مبتلا به قوز قرنيه متوسط تا پيش رفته در 14 بيمار نيازمند عمل جراحي، انجام شد. به وسيله ميكروكراتوم، لايه اي از قرنيه گيرنده به ضخامت 250 ميكرون و لنتيكولي از قرنيه دهنده با ضخامت 350 ميكرون و با اندازه 0.25 ميلي متر كم تر از قرنيه دهنده برداشته شد و سپس با 16 بخيه جداگانه با نايلون 10-0 به قرنيه گيرنده دوخته شد. اندازه هاي معادل كروي عيب انكساري (SE) ، رفركشن، ديد بدون اصلاح (UCVA) ، بهترين ديد اصلاح شده(BCVA) و ميزان آستيگماتيسم در 1،3و6 ماه بعد از عمل و حداقل 2 ماه پس از كشيده شدن كامل بخيه ها مورد ارزيابي قرار گرفتند. حداقل مدت پي گيري بيماران 8 ماه بود.
يافته ها: بيماران شامل 9 مرد و 5 زن با ميانگين سني 26.2±5.5 سال (18-36) بودند. ميانگين UCVA قبل از عمل 1.2±0.16 لوگمار (معادل 20.300) و در آخرين معاينه 0.55±0.2 لوگمار (معادل 20.70) بود (P<0.001) ميانگين BCVA قبل از عمل 0.8±0.2 لوگمار (معادل 20.120) و در آخرين معاينه 0.34±0.15 لوگمار (معادل 20.40) بود (P<0.001). ميانگين SE قبل از عمل -6±2.4 ديوپتر و در آخرين معاينه –2.6±2 ديوپتر بود (P<0.001). در آخرين معاينه BCVA بيماران در 64.3 درصد موارد 20.40 يا بهتر بود و 57 درصد بيماران، آستيگماتيسم رفركتيو در محدوده 4 ديوپتر داشتند.
نتيجه گيري: گرچه ALTK به لحاظ نظري، با ايجاد سطح فاصل صاف و يكنواخت بين قرنيه دهنده و گيرنده، روش كارآمدي در درمان قوز قرنيه به نظر مي رسد ولي با ايجاد آستيگماتيسم بالاي بعد از عمل، هنوز روش ايده آلي به حساب نمي آيد و نياز به مطالعات بيش تر و تكميل تكنيك دارد تا نتايج آن به حد روش هاي متداول موجود برسد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 19 : بينا زمستان 1385; 12(2 (پی در پی 47)):250-255.
 
کراتيت ديررس ناشي از اکتينومايسس اسراييلي به دنبال جراحي ليزيک
 
كريميان فريد*,نظري روشنك,زرين بخش پرويز
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي بيماري که به دنبال عمل جراحي ليزيک دچار کراتيت عفوني يک طرفه ناشي از اکتينومايسس اسراييلي (Actinomyces israelii) شد.
معرفي بيمار: بيمار خانم 28 ساله اي بود که 5 ماه پس از انجام عمل جراحي ليزيک هر دو چشم، با احساس جسم خارجي و تاري ديد مختصر در چشم چپ مراجعه نمود. در معاينه با بيوميکروسکوپ، در نزديکي حاشيه فلپ، در سطح فاصل فلپ و بستر استروماي زيرين، منطقه اي با حدود مشخص از ارتشاح ياخته هاي التهابي وجود داشت و بر روي آن ناحيه اي از رنگ پذيري با فلورسين مشاهده مي شد. با بلند کردن فلپ در آن ناحيه و تراشيدن ضايعه زير فلپ، نمونه اي جهت رنگ آميزي و کشت تهيه گرديد. نتيجه رنگ آميزي و کشت، اکتينومايسس اسراييلي را نشان داد، براساس آزمايش حساسيت آنتي بيوتيکي، درمان لازم انجام شد و عفونت کنترل گرديد.
نتيجه گيري: در تشخيص افتراقي کراتيت هاي عفوني ديررس پس از ليزيک، علاوه بر قارچ ها و مايکوباکتريوم هاي آتيپيک، اکتينومايسس نيز بايد مدنظر قرار گيرد. در اين گونه موارد، بلند کردن فلپ قرنيه جهت کاهش حجم عفونت، تهيه نمونه از ضايعه و انجام رنگ آميزي و کشت و رسيدن به تشخيص قطعي کمک کننده است. با توجه به امکان بروز عفونت هاي گوناگون، اصول استريليته کامل جهت انجام جراحي هاي رفرکتيو بايد به طور دقيق رعايت گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 17 : بينا زمستان 1385; 12(2 (پی در پی 47)):234-244.
 
کاربرد قطره هاي چشمي مشتق از سرم اتولوگ انساني
 
برادران رفيعي عليرضا*,نوري زاده فرساد,جوادي محمدعلي,موحدان حسين,شجاعي باغيني سيداحمد,خويي سيدهاشم
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

اشک داراي ويژگي هاي ضد ميکروبي، تغذيه اي، مکانيکي و اپتيکي است؛ هم چنين داراي ترکيباتي مانند عوامل رشدي، فيبرونکتين و ويتامين هاي مختلف براي حمايت از تکثير، مهاجرت و تمايز اپي تليوم قرنيه و ملتحمه مي باشد. فقدان اين عوامل اپي تليوتروفيک براي مثال در چشم خشک مي تواند منجر به اختلالات شديد سطح چشم مانند نقص هاي اپي تليومي پايدار شود. به تازگي، کاربرد سرم اتولوگ به شکل قطره هاي چشمي به عنوان درمان جديدي در اختلالات شديد سطح چشم مورد توجه قرار گرفته است. قطره هاي چشمي مشتق از سرم را مي توان به صورت يک فرآورده خوني بدون ماده نگهدارنده تهيه کرد. اين فرآورده ها، به طور طبيعي آلوژنيک نيستند و ويژگي هاي بيومکانيکي و بيوشيميايي آنها مشابه اشک طبيعي است. آزمايش هاي کشت ياخته اي نشان داده اند که مورفولوژي ياخته هاي اپي تليومي قرنيه و کارکرد آنها در صورت استفاده از قطره سرم نسبت به جايگزين هاي ساختگي اشک، بهتر حفظ مي شود. مطالعات هم گروهي باليني، کاربرد موفقيت آميز آن را در خشکي هاي شديد چشم و نقص هاي اپي تليومي پايدار نشان داده اند. روش هاي توليد و کاربرد قطره هاي چشمي مشتق از سرم اتولوگ به ميزان قابل ملاحظه اي در مطالعات مختلف متفاوتند. با توجه به اين که اين تفاوت ها مي توانند ويژگي هاي بيوشيميايي متفاوتي ايجاد کنند؛ در نهايت مي توانند بر تاثيرات اپي تليوتروفيک اين محصول نيز تاثير بگذارند. قبل از اين که نقش قطعي قطرات چشمي سرم در درمان بيماري هاي شديد سطح چشم به طور کامل به اثبات برسد؛ ارزيابي ويژگي هاي آن در يک مطالعه گسترده تصادفي شده شاهددار لازم است. هم چنين با توجه به مطالعات مختلف، دو روش خاص براي تهيه قطره سرم پيشنهاد مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):6-13.
 
نتايج ويتركتومي در ادم ماكولاي ديابتي مقاوم به ليزر همراه با هيالوييد خلفي ضخيم شده
 
فقيهي هوشنگ*,واحدي ابوالقاسم,رياضي محمد,اعلمي هرندي زهرا,طباطبايي سيدعلي,منصوري محمدرضا,لاشييي عليرضا,ميرشاهي سيداحمد,نيلي احمدآبادي مهدي,كارخانه رضا,فره وش محمدصادق,مواسات مرتضي,جواديان احمد
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مرکز تحقيقات چشم دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: ارزيابي نتايج بينايي و آناتوميک و عوارض جراحي ويترکتومي عميق در بيماران مبتلا به ادم ماکولاي ديابتي همراه با هيالوييد خلفي ضخيم شده و مقاوم به درمان با ليزر.
روش پژوهش: اين مطالعه به صورت مداخله اي آينده نگر بر روي 25 چشم از 22 بيمار مبتلا به ادم ماکولاي ديابتي مقاوم به ليزر انجام شد که داراي ضخامت ماکولايي بيش از 250 ?m بر اساس (optical coherence tomography) OCT همراه با ضخيم شدن هيالوييد خلفي يا کشش زجاجيه بر روي شبکيه بودند. نتايج معاينه کامل چشم در مراحل قبل و آخرين ويزيت بعد از ويترکتومي مقايسه شدند. بيماران حداقل 6 ماه (2 بيمار 3 ماه) پي گيري شدند.
يافته ها: متوسط ديد اصلاح شده قبل و ماه ششم بعد از ويترکتومي، به ترتيب 1.14±0.51 لوگمار و 0.89±0.53 لوگمار بود (P=0.005). ديد بيماران در 65.2 درصد موارد بهبود و در 17.4 درصد موارد کاهش يافت. متوسط ضخامت ماکولا قبل و در ماه ششم بعد از ويترکتومي، به ترتيب 5.6±121.9 و 318±90.5 ميکرون بود (P=0.001) که نشان دهنده کاهش 37 درصدي است. بعد از جراحي، يک مورد جدا شد گي شبکيه و يک مورد افزايش فشار داخل چشم مشاهده شد.
نتيجه گيري: ويترکتومي عميق در ادم ماکولاي ديابتي همراه با هيالوييد خلفي ضخيم شده و مقاوم به ليزر، موجب بهبود بينايي و کاهش ضخامت ماکولا مي گردد ولي بايد ساير عوامل موثر بر ادم ماکولاي ديابتي نيز تا حد امکان بر طرف شوند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 22 : بينا زمستان 1385; 12(2 (پی در پی 47)):270-272.
 
اندوفتالميت حاد پس از تزريق داخل زجاجيه اي اواستين (Avastin) : مقاله تصويري
 
وافي ناصر*
 
* دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

بيمار مرد 70 ساله اي است که به علت ادم ديابتي منتشر ماکولا در چشم چپ تحت تزريق داخل زجاجيه اي اواستين قرار گرفت. روز بعد از تزريق، بيمار از درد و قرمزي چشم شکايت داشت و در معاينه با اسليت لمپ، وجود فلير (flare) و ياخته به ميزان 2+ و هايپوپيون در حد 1mm در اتاق قدامي مشاهده گرديد (تصوير 1). بيمار با تشخيص اندوفتالميت بعد از تزريق داخل زجاجيه اي در بخش بستري شد. در همان روز بستري براي او پاراسنتز اتاق قدامي و زجاجيه و تزريق داخل زجاجيه اي داروهاي سفتازيديم و ونکومايسين انجام گرديد. براي بيمار آنتي بيوتيک داخل سياهرگي و قطره چشمي ونکومايسين و سفتازيديم نيز شروع شد. پاسخ کشت منفي گزارش شد و در روز سوم به دليل افزايش هايپوپيون، تحت عمل ويترکتومي مغزه اي (core vitrectomy) قرار رفت. ديد بيمار يک ماه بعد از ضايعه، در حد حرکت دست بود. وضعيت چشم بيمار پس از ويترکتومي در تصوير (2) مشاهده مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):14-22.
 
نتايج ويتركتومي در سوراخ ايديوپاتيك ماكولا با و بدون برداشتن غشاي محدود كننده داخلي
 
مراديان سيامك*,قديري بهروز,احمديه حميد,سهيليان مسعود,آذرمينا محسن,دهقان محمدحسين,مشايخي آرمان,ثناگو معصومه
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي نتايج بينايي و آناتوميک و عوارض حاصل از ويترکتومي با يا بدون برداشتن غشاي محدود کننده داخلي (ILM) در بيماران دچار سوراخ ايديوپاتيک ماکولا که طي سال هاي 82- 1372 در بيمارستان شهيد دکتر لبافي نژاد تحت جراحي قرار گرفت بودند.
روش تحقيق: پرونده هاي بيماراني که به علت سوراخ ايديوپاتيک ماکولا طي مدت مزبور تحت عمل ويترکتومي قرار گرفتند و 6 ماه پي گيري بعد از عمل داشتند؛ از نظر ويژگي هاي دموگرافيک و نتايج عمل مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها: مطالعه بر روي 30 چشم (46.7 درصد چشم راست) از 29 بيمار (69 درصد زن) با متوسط سني62.5±5.6  سال (75-55 سال) انجام شد. متوسط طول مدت علايم در بيماران3.2±3.7  ماه (66.7 درصد کم تر از 6 ماه) بود. مراحل 2، 3 و 4 سوراخ ماکولا قبل از عمل، به ترتيب 30 درصد (9 چشم)، 36.7 درصد (11 چشم) و 33.3 درصد (10 چشم) بود. ILM در 21 چشم (70 درصد) برداشته شد. در 3 چشم (10 درصد) پارگي شبکيه حين عمل اتفاق افتاد. حدت بينايي قبل از عمل به طور متوسط0.99±0.6  لوگمار بود که در معاينه 6 ماه بعد از عمل، به0.87±0.39  لوگمار رسيد (P=0.05). ميزان موفقيت آناتوميک با يک بار عمل 80 درصد (24 چشم) و موفقيت نهايي 86.7 درصد (26 چشم) بود. برداشتن ILM منجر به افزايش ميزان بسته شدن سوراخ نشد. (P=0.655).
نتيجه گيري: برداشتن ILM تاثيري در بسته شدن سوراخ هاي ماکولا با ازمان کم تر از 6 ماه ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):37-43.
 
نتايج فيكوامولسيفيكشن در بيماران با و بدون سندرم سودواكسفوليشن
 
جعفري نسب محمدرضا*,جوادي محمدعلي,ملك ثابت داوود,صدوقي محمدمهدي,انيسيان آرش
 
*  تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي ميزان شيوع سندرم سودواکسفوليشن (XFS) در بيماران مبتلا به آب مرواريد که تحت عمل فيکوامولسيفيکشن و کار گذاري لنز داخل چشمي (PE+IOL) قرار گرفتند و ارزيابي نتايج جراحي در اين بيماران در مقايسه با افراد بدون XFS.
روش پژوهش: اين مطالعه به طراحي مورد - شاهدي بر روي 2200 چشم مبتلا به آب مرواريد انجام شد. همه جراحي ها به وسيله يک جراح انجام شدند. بيماران گروه شاهد از بين مبتلايان به آب مرواريد سني با سن و جنس مشابه با مبتلايان به XFS انتخاب شدند.
يافته ها: شيوع XFS در چشم هاي مبتلا به آب مرواريد، 4.1 درصد بود. ميانگين سني
در گروه
XFS و گروه شاهد، به ترتيب 7.1± 71.8 و 6.7± 70.7 سال بود. XFS در60 درصد موارد يک طرفه بود. شيوع فشار خون بالا، ديابت و رتينو پاتي ديابتي در گروه XFS به ترتيب 31.1 درصد و صفر درصد و در گروه شاهد به ترتيب 42.9 درصد، 26.6 درصد و 5.2 درصد بود (P<0.05). گلوکوم در 25.6 درصد مبتلايان به XFS و 6.5 درصد از افراد گروه شاهد وجود داشت (P<0.0001). از دست رفتن زجاجيه در يک چشم در هر گروه مشاهده شد و تنها يک چشم از گروه XFS دچار جدا شدگي زنولي شد. در گروه XFS در 11.1 درصد موارد و در گروه شاهد در 1.9 درصد موارد، از کشيدن عنبيه براي اتساع مردمک استفاده شد (P<0.0001). جمع شدگي کپسول قدامي در 9.1 درصد موارد در گروه XFS رخ داد ولي در گروه شاهد رخ نداد. (P=0.007).
نتيجه گيري: PE+IOL در موارد آب مرواريد همراه با XFS نيز مانند آب مرواريد سني، روشي بي خطر و موثر مي باشد. شيوع ديابت و رتينوپاتي ديابتي در مبتلايان به XFS به طور معني داري کم تر از مبتلايان به آب مرواريد سني است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 21 : بينا زمستان 1385; 12(2 (پی در پی 47)):264-269.
 
يک مورد ماکولوپاتي ناشي از هايپوتوني پس از ضربه غير نافذ به چشم
 
برادران رفيعي عليرضا*,اخلاق پسند مهرداد,پاكروان محمد
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش يک مورد ماکولوپاتي ناشي از هايپوتوني پس از ضربه غيرنافذ به چشم و ارايه روش درماني آن.
معرفي بيمار: خانم 34 ساله اي به دليل کاهش بينايي چشم چپ متعاقب ضربه غير نافذ مراجعه نمود. معاينه چشم راست کاملا طبيعي بود. ديد چشم چپ در بدو ورود، شمارش انگشتان در فاصله يک متر و معاينه با اسليت لمپ طبيعي بود. در معاينه فوندوس، تاخوردگي هاي متعدد در نوار پاپيلوماکولر شبکيه و مشيميه قابل رويت بودند. فشار چشم چپ 4 ميلي متر جيوه بود. در گونيوسکوپي، شکاف سيکلودياليز در فاصله ساعت 1 تا 11 ديده شد. بيمار تحت درمان با ليزر آرگون در محل سيکلودياليز قرار گرفت. دو ماه پس از ليزر درماني، ديد اصلاح شده چشم چپ
20.20 بود و چروکيدگي شبکيه از بين رفت. فشار چشم چپ با قطره تيمولول 0.5 درصد دوبار در روز، 15 ميلي متر جيوه بود.
نتيجه گيري: ضربه غيرنافذ چشم با ايجاد شکاف سيکلودياليز مي تواند باعث هايپوتوني و به دنبال آن، ماکولوپاتي گردد. درمان با ليزر آرگون در محل سيکلودياليز مي تواند در درمان هايپوتوني و بهبود ديد موثر باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

0 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):64-69.
 
اثر بخشي پردنيزولون و ترانكساميك اسيد در پيش گيري از خون ريزي مجدد در هايفماي ناشي از ضربه
 
سماواتي مرتضي*,اكبرزاده سيامك,ماني كاشاني خسرو
 
* همدان، بيمارستان امام خميني (ره)
 
 

هدف: تعيين اثرات تجويز پردنيزولون خوراکي و ترانکساميک اسيد خوراکي در مقايسه با هم و در مقايسه با دارونما به منظور پيش گيري از خون ريزي مجدد در هايفماي ناشي از ضربه.
روش پژوهش: مطالعه با طراحي کار آزمايي باليني تصادفي شده دوسو کور شاهد دار با کنترل دارونما انجام شد. تعداد 182 بيمار واجد شرايط که به دنبال ضربه غير نافذ، دچار هايفما شده بودند؛ به طور تصادفي به سه گروه پردنيزولون (60 نفر)، ترانکساميک اسيد (60 نفر) و دارونما (62 نفر) تقسيم شدند. ترانکساميک اسيد خوراکي به ميزان mg/kg 75 منقسم در سه نوبت، پردنيزولون خوراکي به ميزان mg/kg 0.8 منقسم در دو نوبت و قرص دارونما روزي 3 بار در گروههاي مرتبط تجويز شدند. وقوع خونريزي مجدد طي دوره بستري، بررسي و مقايسه گرديد.
يافته ها: ميزان وقوع خونريزي مجدد در گروه دارو نما 26.7 درصد، در گروه پردنيزولون 15 درصد و در گروه ترانکساميک اسيد 13.3 درصد بود که در گروه پردنيزولون و ترانکساميک اسيد به طور معني داري کمتر از گروه دارونما بود.
(p=0.003) ولي تفاوت بين دو گروه پردنيزولون و ترانکساميک معني دار نبود.
نتيجه گيري: ترانکساميک اسيد خوراکي و پردنيزولون خوراکي در پيش گيري از خون ريزي مجدد در هايفماي ناشي از ضربه، تفاوت معني داري ندارند ولي هر دو نسبت به عدم درمان، ارجحيت محسوسي دارند و توصيه مي شود که از يکي از اين دو دارو استفاده شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ


 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):58-63.
 
ارتباط ضخامت مركز قرنيه با مساحت سرعصب بينايي در بيماران دچار گلوكوم زاويه باز اوليه
 
پاكروان محمد*,انيسيان آرش
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي احتمالي بين ضخامت مرکز قرنيه و اندازه سر عصب بينايي در مبتلايان به گلوکوم زاويه باز اوليه.
روش پژوهش: جمعيت مورد مطالعه، بيماران دچار گلوکوم زاويه باز اوليه اي مي باشند  که در بيمارستان جانزهاپکينز آمريکا تحت پي گيري بوده اند. همه بيماران تحت معاينات کامل چشم پزشکي، عکس برداري سر عصب بينايي به وسيله (Heidelberg Retina Tomogram II) HRT II و اندازه گيري ضخامت مرکز قرنيه به وسيله پاکي متر اولتراسوند قرار گرفتند. تعداد 199 چشم از 152 بيمار دچار گلوکوم زاويه باز اوليه که رضايت نامه را امضا کرده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از خارج کردن چشم هايي که عکس هاي آنها از کيفيت پاييني برخوردار بود و چشم هايي که تحت عمل جراحي قبلي قرار گرفته بودند و هم چنين انتخاب تصادفي يکي از چشم- هاي بيماران، در نهايت داده هاي 57 چشم با استفاده از نرم افزار SAS نسخه 8.1 مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند و ضريب همبستگي پيرسون بين ضخامت مرکز قرنيه و مساحت سر عصب بينايي تعيين گرديد.
يافته ها: متوسط ضخامت مرکز قرنيه 35.5± 530.7 ميکرون بود. بيماران سياه پوست قرنيه هاي نازک تري داشتند؛ ميانگين ضخامت قرنيه در سياه پوستان 520 ميکرون، سفيد پوستان 546 ميکرون و نژادهاي ديگر 550 ميکرون بود (P<0.05). سفيد پوستان ديسک بينايي کوچک تري داشتند؛ به طوري که مساحت ديسک در سفيد پوستان 1.84 ميلي متر مربع، در سياه پوستان 2.44 ميلي متر مربع و نژادهاي ديگر 2.38 ميلي متر مربع بود. (P=0.000). در تحليل تک متغيري، ضخامت مرکز قرنيه با مساحت سرعصب بينايي، ارتباط منفي داشت (N=53 و P=0.12 و r=-0.215) که پس از تغيير معيار هاي خروج از مطالعه و وارد کردن تصاوير HRT با انحراف معيار کم تر از 100 در تحليل آماري، اين ارتباط منفي در بيماران سفيد پوست از نظر آماري معني دار بود (N=60 و P=0.02 و r=-0.282) به عبارت ديگر، در چشم هاي بيماران سفيد پوستي که ضخامت قرنيه بيش تري داشتند، مساحت سرعصب بينايي کم تر بود و بر عکس.
نتيجه گيري: وجود ارتباط منفي بين ضخامت مرکز قرنيه و اندازه ديسک در بيماران سفيد پوست دچار گلوکوم زاويه باز اوليه نشان مي دهد که ممکن است برخي مولفه هاي ديگر سرعصب بينايي، مانند صفحه غربالي، ارتباطات ناشناخته اي با ضخامت مرکز قرنيه داشته باشند.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):70-75.
 
كارگذاري اوليه پگ تيتانيوم در ايمپلنت هيدروكسي آپاتيت
 
سالور سلطان حسين*,كليشادي ماندانا,اسحاقي محمد,باقري عباس,ابريشمي محمد
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي نتايج و عوارض کار گذاري اوليه پگ تيتانيوم در ايمپلنت حدقه اي هيدروکسي آپاتيت
روش پژوهش: در 34 بيمار پس از تخليه چشم، به روش انو کليشن ايمپلنت هيدروکسي آپاتيت همراه با پگ تيتانيوم به طور اوليه کار گذاشته شد. بيماران در فواصل يک ماه، سه ماه و شش ماه پس از گذاشتن پروتز چشمي، از نظر عوارض و ميزان حرکت پروتز پي گيري شدند
يافته ها: بيماران شامل 27 مرد و  7زن بودند. سن بيماران بين 13 تا 68 سال و به طور متوسط 21.5 سال بود. مدت پي گيري به طور متوسط 7 ماه (21- 4 ماه) بود. عوارض مهم ديده شده در مدت پي گيري، شامل ترشح (26.4 درصد)، در مرکز قرار نگرفتن پگ (23.5 درصد) و نمايان شدن ايمپلنت و پگ (هر کدام، 8.8 درصد) بودند. حرکت پروتز در 97 درصد موارد در جهات بالا، پايين، داخل و خارج در حدود 2+-3+ تامين شده بود.
نتيجه گيري: کار گذ اري اوليه پگ همراه با ايمپلنت هيدروکسي آپاتيت در زمان تخليه چشم، روش کم عارضه اي است که مي تواند جايگزين روش معمول کار گذاري پگ شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):76-80.
 
دامنه حركات ايمپلنت حدقه اي هيدروكسي آپاتيت در مقايسه با مد پور
 
صابرمقدم علي اكبر*,سازنده شهرام
 
* مشهد، بلوار قرني، بيمارستان چشم خاتم الانبيا (ص)، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي دامنه حرکات ايمپلنت هاي حدقه اي هيدروکسي آپاتيت و مدپور (Medpor).
روش پژوهش: اين مطالعه با بررسي داده هاي موجود در پرونده پي گيري 34 بيمار انجام شد که تحت تخليه چشم به روش انو کليشن و کار گذاري ايمپلنت حدقه اي هيدروکسي آپاتيت (13 بيمار) يا مدپور (21 بيمار) قرار گرفته بودند. ويژگي هاي فردي بيماران، تشخيص قبل از عمل، انديکاسيون عمل، تشخيص هاي بعد از عمل، نتايج عمل و عوارض آنها و ميزان حرکات ايمپلنت، بين دو گروه مقايسه شد.
يافته ها: بيماران در 55.9 درصد موارد مرد بودند. ميانگين سني بيماران 29.7 سال (61- 1 سال) بود. در 52.9 درصد موارد، چشم راست تخليه شده بود. شايع ترين علت تخليه چشم، ضربه (55.9 درصد) و شايع ترين عارضه در هر دو گروه، وجود ترشح موکوپورولانت (14.7 درصد) بود. در هيچ يک از موارد، بيرون زدگي (extrusion)، نمايان شدگي (exposure) و يا جا به جايي (migration) ايمپلنت روي نداد. ايمپلنت هاي مدپور در 89.3 درصد موارد و ايمپلنت هاي هيدروکسي آپاتيت در 86.5 درصد موارد داراي حرکت متوسط تا خوب بودند. دو گروه از نظر حرکت ايمپلنت به بالا (p=0.682)، پايين (p=0.62)، داخل (p=0.176) و خارج (p=0.65) تفاوت معني داري نداشتند.
نتيجه گيري: نتيجه کار گذاري مدپور و هيدروکسي آپاتيت بعد از تخليه چشم، حداقل از نظر دامنه حرکات ايمپلنت تقريبا يکسان است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):51-57.
 
اختلالات چشمي در بيماران داراي كليه پيوندي
 
كيان ارثي فرزان*,طاهري شهرام,اخلاقي محمدرضا
 
* اصفهان، بيمارستان فيض، بخش چشم
 
 

هدف: تعيين فراواني و انواع اختلالات چشمي در بيماران داراي کليه پيوندي به دنبال نا رسايي مزمن کليه که طي سال 1383 به بيمارستان فيض اصفهان مراجعه نمودند.
روش پژوهش: اين مطالعه مقطعي بر روي 150 بيمار داراي کليه پيوندي حد ا قل به مدت 3 ماه و داراي کراتينين سرمي کم تر از 3 mg/dl انجام شد. بيماران تحت معاينه کامل چشمي شامل تعيين حدت بينايي، معاينه با اسليت لمپ و فوند وسکوپي پس از اتساع مردمک قرار گرفتند. عوامل مورد بررسي ديگر شامل عمر پيوند، مدت دياليز قبل از پيوند، برنامه دارويي سر کوبگر ايمني، بيماري زمينه اي عامل نا رسايي مزمن کليه و عوارض ايجاد شده پس از پيوند بودند.
يافته ها: بيماران شامل 91 مرد و 59 زن بودند و به طور ميانگين 39 سال (72-20 سال) سن داشتند. در 16 نفر (10.7 درصد) هيچ يافته چشمي غير طبيعي وجود نداشت و در 134 بيمار (89.3 درصد) حداقل يک اختلال چشمي وجود داشت که شامل حدت بينايي 20.25 يا کم تر (48.6 درصد)، استحاله ملتحمه اي در ناحيه شکاف پلکي دو چشم (36.6 درصد)، آب مرواريد زير کپسولي خلفي (24 درصد)، پينگو کولا (17.3 درصد)، اپي تليو پاتي پيگمانته شبکيه (14 درصد)، تغييرات تقاطع سرخرگي- سياهرگي (8.6 درصد)، رتينو پاتي ديابتي پروليفراتيو (6 درصد)، کوريورتينوپاتي سروزي مرکزي، رتينوپاتي هايپر تنسيو و درگيري سياهرگ هاي شبکيه (هر کدام 3.3 درصد) و رتينوپاتي ديابتي غير پروليفراتيو، (آتروفي عصب بينايي و ادم بارز ماکولا در اثر ديابت (هر يک 2.7 درصد) بودند. يافته هاي چشمي ذکر شده، با بيماري زمينه اي عامل نارسايي کليه و مصرف سيکلوسپورين يا پردنيزولون ارتباط معني داري نداشتند ولي با افزايش عمر پيوند، مدت دياليز قبل از پيوند و مصرف آزاتيوپرين يا ميکوفنولات موفتيل، افزايش معني داري داشتند.
نتيجه گيري: يافته هاي چشمي در بيماران داراي پيوند کليه شايعند که مي توانند در اثر بيماري زمينه اي و يا از عوارض جانبي پيوند کليه باشد. لذا معاينه منظم چشم پزشکي در اين بيماران توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 17 : بينا پاییز 1385; 12(1 (پی در پی 46)):105-108.
 
گزارش يك مورد شكست اوليه پيوند به همراه علايم سيستميك به دنبال پيوند قرنيه آلوده به ويروس هرپس سيمپلكس
 
جعفري نسب محمدرضا*,جوادي محمدعلي,ميربابايي قفقازي فيروز,كريميان فريد,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش يک مورد شکست اوليه پيوند قرنيه به همراه بروز علايم سيستميک بيماري هرپس در فرد گيرنده به دنبال استفاده از قرنيه پيوندي آلوده به ويروس هرپس سيمپلکس (HSV).
معرفي بيمار: مرد 28 ساله اي 12 روز پس از پيوند قرنيه به علت قوز قرنيه، دچار علايم التهاب داخل چشمي، ادم قرنيه پيوندي، واکنش شديد اتاق قدامي، افزايش فشار چشم توام با تظاهرات سيستميک به صورت تب و آدنوپاتي يک طرفه شد که به درمان هاي طبي مقاوم بود. بيمار 3 ماه پس از عمل پيوند اول، دوباره تحت پيوند قرنيه قرار گرفت. بافت قرنيه پيوند شده اوليه، از نظر آنتي ژن هاي ويروس سايتومگال (CMV) و HSV مورد بررسي قرار گرفت که از نظر HSV مثبت بود.
نتيجه گيري: HSV يکي از عوامل ايجاد کننده شکست اوليه پيوند (Primary graft failure) است که مي تواند از طريق قرنيه دهنده به گيرنده منتقل گردد و حتي ممکن است با تظاهرات سيستميک در گيرنده همراه باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  11:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها