0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):3-9.
 
نتايج درمان و پيش آگهي در بيماران مبتلا به رتينوبلاستوما بعد از شيمي درماني اوليه و درمان کانوني بر اساس طبقه بندي بين المللي رتينوبلاستوما
 
ناصري پور مسعود*,نظري حسين,بختياري پژمان,مدرس زاده سيدمهدي,وثوق پروانه,انصاري محمدرضا,احديان علي
 
* تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان رسول اکرم (ص)، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين بقاي کره چشم و بقاي بيماران مبتلا به رتينوبلاستوما بعد از شيمي درماني اوليه و درماني کانوني بر اساس طبقه بندي بين المللي رتينوبلاستوما (A تا (E در يک مرکز ارجاعي سرطان هاي چشم در ايران.
روش پژوهش: اين مطالعه به طور گذشته نگر بر روي 156 چشم از 105 بيمار مبتلا به رتينوبلاستوما انجام شد که به طور پي در پي، از سال 1380 تا 1386 به مرکز انکولوژي چشم بيمارستان حضرت رسول اکرم، مراجعه کرده بودند. تمام يافته هاي دموگرافيک، سابقه خانوادگي، علايم بروز بيماري، مدت زمان بروز علايم تا تشخيص صحيح، يافته هاي چشمي و روش هاي درماني انجام گرفته براي بيماران جمع آوري شدند. فوت کودک مبتلا، جهت محاسبه ميزان بقاي بيماران و انجام انوکليشن، براي محاسبه ميزان بقاي کره چشم به کار گرفته شدند.
يافته ها: بيماران شامل 58 دختر (
55.2 درصد) و 47 پسر (44.8 درصد) با ميانگين سني 23±28.5 ماه (120-3 ماه) در زمان تشخيص بودند. ميانگين مدت پي گيري بيماران 29.0±30.9 ماه (72-3 ماه) بود. پنج بيمار داراي سابقه خانوادگي مثبت بودند. رتينوبلاستوما در 52 درصد موارد يک طرفه و در 48 درصد از بيماران دوطرفه بود. انوکليشن در 76 چشم (48.7 درصد) به طور اوليه و در 11 چشم (7.1 درصد) براي درمان عود بيماري انجام شد. چشم ها در 69 مورد (44.2 درصد) با روش هاي مختلف درماني حفظ شدند. بقاي 5 ساله کره چشم بر اساس تقسيم بندي بين المللي رتينوبلاستوما، 100 درصد براي گروه A، 93.5 درصد براي گروه B، 86.7 درصد براي گروه C، 57.1 درصد براي گروه D و صفر براي گروه E محاسبه شد. بقاي 5 ساله بيماران 100 درصد براي گروه هاي A و B، 92.3 درصد براي گروه C، 73.2 درصد براي گروه D و 79.9 درصد براي گروه E بود. بقاي 5 ساله بيماران براي مبتلايان به بيماري گروه A تا D بهتر از مبتلايان به گروه E رتينوبلاستوما بود (P=0.004).
نتيجه گيري: تشخيص زودهنگام رتينوبلاستوما و ارجاع سريع و به موقع به مرکز تخصصي درمان سرطان هاي چشمي کودکان و هم چنين پيشرفت روش هاي درماني مي توانند بقاي کره چشم و بقاي کلي بيماران مبتلا را بهبود بخشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):10-15.
 
عوامل موثر بر بروز رتينوپاتي ديابتي در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2
 
داوري محمدحسين,كلباسي سعيد*,يعقوبي غلام حسين,شريف زاده غلام رضا,خداشناس مريم
 
* بيرجند، خيابان غفاري، دانشکده پزشکي، مرکز تحقيقات ديابت
 
 

هدف: تعيين عوامل موثر بر بروز رتينوپاتي ديابتي در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2.
روش تحقيق: در اين مطالعه توصيفي - تحليلي که در کلينيک فوق تخصصي ديابت بيمارستان ولي عصر بيرجند و در سال 1386 انجام شد؛ تعداد 800 پرونده مورد بررسي قرار گرفت. اطلاعات مورد بررسي شامل سن، جنس، طول مدت بيماري، وجود عارضه چشمي و نوع آن، وضعيت چربي خون، سطح قند خون ناشتا
(FBS) و سطح هموگلوبين (HbA1C)A1C بودند.
يافته ها: از 800 پرونده مورد بررسي، 359 نفر مبتلا به ديابت نوع 2 بودند. ميانگين سني اين بيماران
0.8±51.2 سال (65-35 سال) بود. بيش تر افراد (66.6 درصد) زن بودند. در 54.2 درصد بيماران، کم تر از پنج سال از شروع ديابت گذشته بود و 37.3 درصد بيماران داراي عارضه چشمي مربوط به ديابت بودند که شامل رتينوپاتي غيرپروليفراتيو (71.6 درصد)، رتينوپاتي پروليفراتيو (20.2 درصد) و آب مرواريد (3 درصد) بودند. همبستگي مثبتي بين رتينوپاتي و طول مدت ابتلا به ديابت (P=0.001)، سن بيماران (P=0.006)، جنس مرد (P=0.002) سطوح بالاي FBS (P=0.03) و سطوح پايين (P=0.001) HbA1C وجود داشت ولي بين رتينوپاتي و سطح چربي خون، ارتباط معني داري مشاهده نشد.
نتيجه گيري: عواملي مانند سن، جنس مرد، مدت ابتلا به ديابت، سطوح بالاي FBS و سطوح پايين HbA1C موجب افزايش بروز رتينوپاتي ديابتي در مبتلايان به ديابت نوع 2 مي شوند ولي وضعيت چربي خون تاثير معني داري بر بروز اين عارضه ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):16-21.
 
مقادير نرمال در الکترورتينوگرافي فول فيلد استاندارد و تغييرات آن با افزايش سن در يک جمعيت ايراني
 
پرورش محمدمهدي,غياثيان ليلا,قاسمي فلاورجاني خليل*,سلطان سنجري مصطفي,صديقي ناديا
 
* تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان حضرت رسول اکرم (ص)، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين مقادير نرمال در الکترورتينوگرافي (ERG) فول فيلد استاندارد (standard full field electroretinography) و بررسي تغييرات آن با افزايش سن در يک جمعيت ايراني.
روش پژوهش: در 170 فرد نرمال در سنين 80-1 سال، بر اساس روش استاندارد انجمن بين المللي الکتروفيزيولوژي باليني بينايي،
ERG فول فيلد انجام شد. اين افراد از ميان مراجعان به درمانگاه عينک يا همراهان بيماران مراجعه کننده به درمانگاه چشم و يا از بين کارکنان بيمارستان انتخاب شدند. امواج ERG پس از تطابق در روشنايي شامل يک پاسخ به صورت فلاش منفرد سفيد (single white flash) و فليکر 30 هرتز (30 Hz flicker) و امواج ERG پس از تطابق در تاريکي به مدت حداقل 30 دقيقه، شامل پاسخ هاي استوانه اي (rod)، فلاش استاندارد و پتانسيل هاي نوساني (oscillatory) بودند.
يافته ها: دامنه و زمان نهفته
(implicit time) امواج ERG در زنان و مردان به تفکيک دهه هاي سني مختلف به دست آمد که تفاوت آماري معني داري بين اندازه هاي به دست آمده در چشم چپ و راست، بين زنان و مردان به طور کلي و نيز در دهه هاي مختلف سني وجود نداشت. هم چنين تفاوت آماري معني داري بين زنان و مردان از نظر زمان نهفته و دامنه امواج به طور ک لي و در دهه هاي مختلف سني به دست نيامد. در دهه سني 80-70 سال نسبت به ساير دهه هاي سني، دامنه امواج به طور قابل توجهي، کاهش (P=0.04) و زمان نهفته به طور معني داري افزايش مي يافت (P=0.03).
نتيجه گيري: مقادير ثبت شده
ERG در سنين بالا کاهش مي يابد. نتايج مطالعه حاضر به عنوان پايه اي براي مقايسه الکترورتينوگرافي که بر اساس پروتکل استاندارد ضبط شده اند؛ مناسب است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):22-27.
 
نتايج جراحي گونيوتومي در کودکان مبتلا به گلوکوم مادرزادي اوليه
 
اميني حيدر*,اسفنديارپور زهره,زارعي رضا,سلطاني مقدم رضا,گلستاني محبوبه,اميني نيما,غفاري سيدرضا
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين نتايج عمل جراحي گونيوتومي در کودکان مبتلا به گلوکوم مادرزادي اوليه.
روش پژوهش: اين مطالعه گذشته نگر بر روي 26 چشم از 19 کودک مبتلا به گلوکوم مادرزادي اوليه که از سال 1378 تا 1384 در بيمارستان فارابي تهران تحت عمل جراحي گونيوتومي قرار گرفته بودند؛ انجام شد. بيماران سن کم تر از 3 سال داشتند و فاقد سابقه قبلي عمل جراحي داخل چشمي بودند. پيامدهاي اصلي مورد سنجش شامل فشار داخل چشمي
(IOP)، نسبت کاپ به ديسک (C/D)، قطر قرنيه، ميزان موفقيت عمل و عوارض جراحي بودند. موفقيت جراحي به صورت IOP کم تر از 20 ميلي متر جيوه، با يا بدون مصرف دارو، به شرط توقف پيش رفت کدورت قرنيه، توقف افزايش قطر قرنيه و توقف افزايش نسبت C/D تعريف شد.
يافته ها: متوسط سن بيماران در زمان تشخيص،
12.2±10.5 ماه (دامنه 36-0 ماه و ميانه 7.5 ماه) و متوسط زمان پي گيري، 18.3±19.31 ماه (62-2 ماه) بود. قرنيه در 23.1 درصد موارد شفاف و در 76.9 درصد موارد دچار کدورت بود. متوسط IOP بيماران قبل از عمل 6.07±27.74 ميلي متر جيوه (44-17 ميلي متر جيوه) بود که بعد از عمل به 7.88±24.44 ميلي متر جيوه (40-11 ميلي متر جيوه) کاهش يافت (P=0.048). ميانگين قطر عرضي قرنيه، قبل و بعد از عمل، به ترتيب 0.99±13.60 ميلي متر (12-16mm) و 1.08±13.98 ميلي متر (12-16mm) بود (P=0.174). سن بروز بيماري، شفافيت قرنيه، اندازه IOP، نسبت C/D و قطر قرنيه قبل از عمل، بر ميزان موفقيت گونيوتومي تاثير قابل ملاحظه اي نداشتند. در همه بيماران، مختصري هايفما بعد از عمل وجود داشت که تنها در يک مورد انديکاسيون جراحي و شستشو اتاق قدامي جهت خروج خون پيدا کرد که هايفماي مجدد ايجاد نشد و در بقيه موارد، خود به خود بهبود يافت.
نتيجه گيري: گونيوتومي يک عمل جراحي با عوارض اندک است ولي در بيماران ما ميزان موفقيت اين عمل کم تر از ميزان موفقيت در گزارش ديگران، به ويژه  کشورهاي غربي بود. شايد علت عمده اين امر، وخيم تر بودن بيماري در نژاد ما و بروز بيش تر موارد بيماري در بدو تولد باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):28-33.
 
اثر تزريق زير ملتحمه اي اواستين (Avastin) بر ناخنک فعال اوليه
 
خوش نيت حميد*,جهادي حسيني حميدرضا,نجابت محمود,فاتحي كامران,مصلايي مهناز,انصاف داران محمدرضا
 
* شيراز، مرکز تحقيقات پوستچي
 
 

هدف: تعيين اثر تزريق زير ملتحمه اي اواستين (bevacizumab) در مقايسه با دارونما در درمان ناخنک فعال اوليه.
روش پژوهش: بيماران با تشخيص ناخنک فعال اوليه به شرط فقدان ساير بيماري هاي چشمي، ديابت يا بارداري، به طور تصادفي به 2 گروه تقسيم شدند. در يک گروه
0.1 ميلي ليتر اواستين به طور زير ملتحمه اي در مجاور ليمبوس و در گروه ديگر 0.1 ميلي ليتر محلول نمکي طبيعي، به طور مشابه تزريق گرديد. بيماران در فواصل زماني 48 ساعت، يک هفته و ماهانه تا 6 ماه بعد از عمل، از نظر اندازه ناخنک، پرخوني ملتحمه و ميزان نورگ زايي، ارزيابي و رتبه بندي شدند.
يافته ها: بعد از 48 ساعت، پرخوني ملتحمه (125.76 در مقابل 73.98) و نورگريزي (139.01 در مقابل 69.18) در گروه اواستين بيش تر از گروه دارونما بود (P<0.001) ولي از نظر اندازه ناخنک، تفاوت معني داري بين دو گروه وجود نداشت. بعد از يک هفته، پرخوني ملتحمه (90.98 در مقابل (P=0.01, 108.20 و نور گريزي (85.08 در مقابل (P<0.001, 114.36. در گروه اواستين کم تر از گروه دارونما بود ولي تفاوت دو گروه از نظر اندازه ناخنک (105.89 در مقابل 94.06)، هم چنان غيرمعني دار بود (P=0.120). اين روند تا پايان 6 ماه ادامه يافت و پس از آن، نتايج مانند 48 ساعت اول بعد از تزريق شد که نشان دهنده از بين رفتن اثر داروست.
نتيجه گيري: تزريق زير ملتحمه اي اواستين ممکن است در درمان ناخنک فعال اوليه مفيد باشد ولي تزرق مجدد را بايد مدنظر داشت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):34-39.
 
ارزيابي منشا ميوفيبروبلاستي سودوتومورهاي التهابي اربيت در بيمارستان فارابي تهران طي سال هاي 86-1374
 
اسدي آملي فهيمه,آزادبخت فرنوش*,صادقي طاري علي,جهانزاد عيسي,اكبرزاده جهرمي مژگان
 
* ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين منشا ميوفيبروبلاستي سودوتومورهاي التهابي (IPT: inflammatory pseudotumor) ايديوپاتيک اربيت با بررسي نشانگرهاي ايمونوهيستوشيمي موجود در ياخته هاي دوکي شکل اين تومورها.
روش پژوهش: در اين مطالعه، نمونه هاي آسيب شناسي 32 بيمار با تشخيص
IPT ايديوپاتيک اربيت از نظر نشانگرهاي (smooth muscle actin) SMA، ويمنتين (Vimentin)، دسمين (Desmin) و (anaplastic lymphokinase) ALK تحت بررسي ايمونوهيستوشيمي قرار گرفتند.
يافته ها: ايمونوهيستوشيمي ياخته هاي دوکي در
51.7 درصد موارد براي SMA در 72.0 درصد موارد براي ويمنتين و در 17.2 درصد موارد براي دسمين مثبت بودند ولي همه موارد از نظر ALK منفي بودند.
نتيجه گيري: با توجه به مثبت شدن SMA در تعداد قابل توجهي از ياخته هاي دوکي موجود در نمونه هاي مورد بررسي مي توان نتيجه گرفت که اين ضايعه مي تواند منشا ميوفيبروبلاست داشته باشد. عدم بروز ALK در همه موارد، نشان مي دهد که شايد اين ضايعه به رغم شباهت مورفولوژيک به همتاهاي خود در ديگر قسمت هاي بدن، يک فرآيند بيولوژيک مجزا باشد و يا اين که اختلال کروموزومي در منطقه اي غير از ناحيه 2P23 است که تاکنون شناخته نشده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 13 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):81-84.
 
گزارش يک مورد درمان ادم سيستوييد ماکولا در بيمار مبتلا به رتينيت پيگمنتوزا با تزريق داخل زجاجيه اي تريامسينولون
 
نادريان غلام علي*,قنبري حشمت اله,ريزوندي رامين,سجادي واله
 
* اصفهان، بيمارستان فيض
 
 

هدف: گزارش درمان ادم سيستوييد ماکولاي مقاوم به استازولاميد خوراکي، توسط تزريق داخل زجاجيه اي تريامسينولون استونايد در يک بيمار مبتلا به رتينيت پيگمنتوزا.
معرفي بيمار: مرد 22 ساله اي با تاري ديد چشم راست (
9.10) و سابقه شب کوري، پس از فوندوسکوپي و OCT، با تشخيص ادم سيستوييد ماکولا تحت درمان با استازولاميد خوراکي و سپس ايندومتاسين قرار گرفت. پس از درمان، ديد بيمار به 6.10 کاهش يافت و در نتيجه، تحت تزريق داخل زجاجيه اي 4mg تريامسينولون استونايد قرار گرفت که منجر به بهبود ديد بيمار به 10.10 و رفع کامل ادم ماکولا گرديد.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد که استفاده از تريامسينولون استونايد در درمان ادم سيستوييد ماکولا به عنوان يک درمان موثر در موارد مقاوم به داروهاي خوراکي، شيوه موثري باشد که احتياج به بررسي بيش تري دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 14 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):85-88.
 
رتينيت ناشي از سايتومگالو ويروس در يک بيمار مبتلا به ايدز (مقاله تصويري)
 
کريمي سعيد,مراديان سيامك,سهيليان مسعود*
 
* دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
 
 

بيمار، مردي 33 ساله و راننده کاميون بود که به علت تصادف رانندگي زنداني شده و به دنبال تب و کاهش وزن، در زندان تحت بررسي قرار گرفته و برايش تشخيص ايدز مسجل شده بود. از يک سال قبل از مراجعه دچار کاهش ديد چشم راست و از 2 ماه قبل دچار کاهش ديد چشم چپ شده بود. در مورد نحوه آلودگي با ويروس HIV اطلاعات قابل اعتمادي را ارايه نمي داد و داروي مشخصي هم مصرف نمي کرد.
در معاينه، بيمار کاشکتيک بود، ديد چشم راست در حد عدم درک نور (NLP) و ديد چشم چپ 20.80 بود و نقص آوران مردمکي (RAPD) نيز براي چشم راست +4 بود. در معاينه با اسليت لمپ در چشم راست، 360 درجه چسبندگي خلفي عنبيه به عدسي و آب مرواريد رسيده وجود داشت و در چشم چپ، واکنش اتاق قدام و زجاجيه قدامي در حد +2 ياخته مشاهده مي شد ولي عدسي شفاف بود. فشار چشم راست 8 و فشار چشم چپ 13 ميلي متر جيوه بود. فوندوس چشم راست به علت کدورت مديا قابل مشاهده نبود ولي در B-scan به عمل آمده از چشم راست، جداشدگي شبکيه ديده مي شد. در فوندوسکوپي چشم چپ، نماي تيپيک رتينيت ناشي از سايتومگالوويروس (CMV) شامل کدورت و نکروز شبکيه همراه با اگزودا، ادم و خون ريزي داخل شبکيه مشاهده مي شد. بيمار با تشخيص رتينيت ناشي از CMV تحت درمان با گان سيکلووير داخل زجاجيه اي به اندازه 2mg در 0.1ml قرار گرفت و طي مشاوره با گروه عفوني جهت دريافت داروهاي ضدرتروويروسي و گان سيکلووير داخل سياهرگي، به گروه عفوني ارجاع شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 1 : بينا بهار 1387; 13(3 (پي در پي 52)):289-294.
 
شيوع تنبلي چشم در دانش آموزان منطقه يک مشهد
 
استادي مقدم هادي,فتوحي اكبر,خبازخوب مهدي*,هرويان جواد,يكتا عباس علي,جواهرفروش زاده علي
 
* مرکز تحقيقات چشم پزشکي نور، بيمارستان چشم پزشکي نور
 
 

هدف: تعيين شيوع تنبلي چشم و برخي عوامل خطرساز موثر بر آن در دانش آموزان مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان منطقه يک شهر مشهد در سال 1385.
روش پژوهش: طي يک مطالعه مقطعي و با نمونه گيري تصادفي خوشه اي، 2510 دانش آموز از مدارس منطقه يک شهر مشهد جهت معاينه انتخاب شدند. بهترين ديد اصلاح شده
8.10 يا کم تر در هر چشم، تنبلي چشم تعريف گرديد.
يافته ها: از 2510 دانش آموز انتخاب شده، 2150 نفر در مطالعه شرکت کردند (مشارکت
85.7 درصد). شيوع تنبلي چشم در کل دانش آموزان 1.9 درصد (فاصله اطمينان 95 درصد 0.94 :[CI%95] تا 2.9 درصد)، در پسران 1.7 درصد و در دختران 2.1 درصد بود (P=0.620). تنبلي چشم در 31.7 درصد موارد فقط در چشم راست، در 41.5 درصد موارد فقط در چشم چپ و در 26.8 درصد موارد در هر دو چشم مشاهده گرديد. حدود 66 درصد مبتلايان به تنبلي چشم دچار عيوب انکساري بودند.
نتيجه گيري: شيوع تنبلي چشم در دانش آموزان منطقه يک شهر مشهد با مطالعات انجام شده در سطح کشور هم خواني دارد. وجود عيوب انکساري يکي از عوامل خطر ساز وقوع تنبلي چشم است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا بهار 1387; 13(3 (پي در پي 52)):295-304.
 
تعيين قدرت لنز داخل چشمي در بيماران داراي سابقه جراحي کراتوتومي شعاعي
 
طاهري سيدمحمدرضا*,خيل تاش آزيتا
 
* تهران، خيابان ولي عصر، خيابان اسفنديار، بيمارستان چشم پزشکي نور
 
 

هدف: گزارش نتايج روش هاي مختلف تعيين کراتومتري واقعي قرنيه و نيز تعيين قدرت لنز داخل چشمي (IOL) در چشم هايي که قبلا تحت عمل کراتوتومي شعاعي (RK: radial keratomy) با يا بدون کراتوتومي آستيگماتيک قرار گرفته بودند.
روش پژوهش: مطالعه بر روي 10 چشم از 7 بيمار انجام شد. قدرت قرنيه از دو طريق
(contact lens methods) CLM و متوسط کراتومتري ناحيه 3 ميلي متري در توپوگرافي تعيين شد. سپس قدرت IOL با استفاده از 3 فرمول SRKT, SRK II و (Holladay II) H II محاسبه گرديد. در جراحي آب مرواريد، براي همه چشم ها، از قدرت IOL محاسبه شده با فرمول H II استفاده شد. سپس نتايج رفرکتيو بيماران 3 ماه بعد از عمل گزارش شد. براي مقايسه با فرمول هاي ديگر، با استفاده از اين قانون که هر 1.5 ديوپتر تغيير در سطح IOL باعث 1 ديوپتر تغيير در رفرکشن بيمار در سطح عينک مي شود؛ رفرکشن بيماران با لنزهاي محاسبه شده به وسيله ساير فرمول ها تعيين گرديد و با فرمول H II مقايسه شد.
يافته ها: رفرکشن بعد از عمل در 8 چشم که از روش
CLM استفاده شده بود؛ بين +2.00 تا -3.00 ديوپتر بود. در هر دو روش CLM و متوسط کراتومتري ناحيه 3 ميلي متري، ميزان دوربيني بعد از جراحي آب مرواريد با فرمول SRK II بيش تر از SRKT و با SRKT بيش تر از H II بود. هم چنين متوسط معادل کروي در استفاده از روش متوسط کراتومتري ناحيه 3 ميلي متري در توپوگرافي با فرمول 0.08 ,H II و در استفاده از روش CLM با فرمول -0.05 ,H II بود.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد که در بيماران داراي سابقه
RK، متوسط کراتومتري ناحيه 3 ميلي متري در توپوگرافي به عنوان کراتومتري، از دقت قابل قبولي در مقايسه با روش CLM برخوردار است و نيز دقت فرمول H II براي تعيين قدرت IOL بعد از RK از فرمول هاي SRK II و SRKT بيش تر و نتايج آن به امتروپي نزديک تر و قابل قبول تر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):44-49.
 
ارزيابي الگوي نشستن چشم پزشکان
 
معيني حيدرعلي,وحدت پور بابك,اخلاقي محمدرضا*,مرتضوي سيدعلي اكبر,قنبري حشمت اله,صالحي علي,ريسمانچيان اكرم,موسوي زاده علي
 
* اصفهان، بيمارستان فيض، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين فراواني نسبي الگوي درست نشستن چشم پزشکان در خلال معاينه بيماران و حين عمل جراحي و تعيين ارتباط دردهاي اسکلتي با ميانگين ساعات کار.
روش پژوهش: در اين مطالعه به صورت توصيفي - مقطعي
(cross sectional)، وضعيت نشستن چشم پزشکان در موقعيت هاي مختلف شامل پشت ميز کار، حين معاينه با اسليت لمپ و حين عمل جراحي بررسي شد و با نحوه نشستن درست در شرايط فوق مقايسه گرديد. مولفه هاي مورد بررسي شامل زاويه درست قرارگيري گردن نسبت به بدن، حفظ لوردوز کمري، زاويه درست قرارگيري لگن و ران، موقعيت ساق پا نسبت به زمين و قرارگيري درست کف پا روي زمين بودند. هم چنين به وسيله پرسش نامه در مورد دردهاي احتمالي ستون فقرات، شانه ها و ساعات کار در مطب و در اتاق عمل سوال شد.
يافته ها: مطالعه بر روي 73 چشم پزشک شامل 60 مرد و 13 زن انجام شد که از اين تعداد، 43 نفر (
58.9 درصد) از نظر وضعيت گردن، 36 نفر (49.3 درصد) از نظر لوردوز کمري، 9 نفر (12.3 درصد) از نظر زاويه لگن، 49 نفر (67.1 درصد) از نظر موقعيت ساق پا و 31 نفر (42.6 درصد) از نظر قرارگيري کف پا هنگام کار با اسليت لمپ دچار اشکال بودند. از 62 چشم پزشک که عمل جراحي انجام مي دادند؛ 23 نفر (61.3 درصد) از نظر زاويه گردن، 38 نفر (61.3 درصد) از نظر لوردوز کمري، 23 نفر (37.1 درصد) از نظر زاويه لگن، 43 نفر (69.4 درصد) از نظر زاويه زانو (وضعيت ساق پا) و 44 نفر (71.0 درصد) از نظر قرارگيري کف پا هنگام کار با ميکروسکوپ اتاق عمل دچار اشکال بودند. شکايت از درد ستون فقرات و شانه با افزايش ساعات کاري در مطب (P=0.01) و اتاق عمل (P=0.02) افزايش مي يافت.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج فوق و ارتباط بين درد ستون فقرات و شانه با ساعات کاري، ارايه آگاهي هاي لازم به چشم پزشکان در مورد نحوه درست نشستن حين کار ضرورت دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 

 9 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):50-59.
 
روش نوين تشخيص عنبيه در تعيين هويت
 
مه آبادي امين اله*,ميرزايي اصغر
 
* تهران، خيابان کارگر شمالي، پلاک 117، مرکز تحقيقات مهندسي و فن آوري دانشگاه شاهد
 
 

هدف: ارايه يک روش قابل اطمينان، دقيق و سريع تشخيص عنبيه چشم که در يک سامانه تعيين هويت نيز قابل اجراست.
روش پژوهش: پياده سازي و آزمون سامانه بر روي 876 نمونه تصوير استاندارد چشم (بانک اطلاعات تصويري عنبيه داگمن) از 876 فرد با مليت هاي مختلف، با استفاده از تکنيک هاي پردازش تصوير انجام شد.
يافته ها: خطاهاي مثبت و منفي روش پيشنهادي ما مشابه روش داگمن يا کم تر از آن بوده اند. به علاوه، زمان پردازش و حجم تصوير مورد پردازش نيز در روش پيشنهادي ما نسبت به روش داگمن کم تر بوده اند. به عبارت ديگر، روش پيشنهادي ما نسبت به روش داگمن، دقيق تر و در عين حال سريع تر (با تسريع 90 درصد) است.
نتيجه گيري: روش پيشنهادي ما به عنوان يک روش صنعتي سريع و دقيق تشخيص عنبيه و مقاوم در برابر عوامل مزاحم مانند پلک چشم مي تواند در اهداف کاربردي مختلف مانند تعيين هويت يا تشخيص بيماري هاي چشم به کار رود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا بهار 1387; 13(3 (پي در پي 52)):336-340.
 
ممبرانوتومي خلفي با ليزرياگ در خون ريزي پره ماکولار در مبتلايان به رتينوپاتي ديابتي
 
نيلي احمدآبادي مهدي*,كارخانه رضا,لاشييي عليرضا,طباطبايي سيدعلي,ميرشاهي سيداحمد,اعلمي هرندي زهرا,مواسات مرتضي,رياضي اصفهاني محمد,روحي پور رامك,پيري نيلوفر,فره وش محمدصادق,فقيهي هوشنگ,عبدالهي علي,شمس هرمز
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: تعيين ميزان موفقيت انجام ممبرانوتومي خلفي با ليرز ياگ در بيماران دچار رتينوپاتي ديابتي همراه با خون ريزي پره رتينال ناحيه ماکولا.
روش پژوهش: اين مجموعه موارد مداخله اي شامل 24 چشم از 22 بيمار دچار رتينوپاتي ديابتي است که داراي خون ريزي پره رتينال ناحيه ماکولا نيز بودند. پس از معاينه کامل چشم پزشکي، عکس از فوندوس بيماران گرفته شد و بيماراني که خون ريزي آن ها به اندازه
3 DD يا بيش تر بود؛ تحت ممبرانوتومي به وسيله ليزر ياگ (Nd:YAG) قرار گرفتند. نتايج عمل شامل موفقيت در باز شدن غشاي هيالوييد و آزاد شدن خون به فضاي زجاجيه، مدت زمان جذب خون ريزي، بهترين ديد اصلاح شده (BCVA) پس از انجام ليزر و عوارض احتمالي ناشي از ليزر مورد ارزيابي قرار گرفتند.
يافته ها: بيماران شامل 15 زن (68 درصد) و 7 مرد (32 درصد) با ميانگين سني
56±6.5 سال (48-71 سال) بودند. ميانگين اندازه خون ريزي 4.6±1.2 DD بود. ميزان موفقيت در تخليه و جذب خون 71 درصد و متوسط زمان جذب نسبي خون جهت بازگشت ديد 14.3±5.03 روز (27-8 روز) بود. در اين فاصله، BCVA که قبل از عمل بين درک حرکت دست تا شمارش انگشتان از 4 متري بود؛ به 20.100 تا 20.25 افزايش يافت. بيماران به طور متوسط حدود 43 روز (23 تا 86 روز) پس از ممبرانوتومي، از مزاحمت هاي بينايي نظير فلوتر شکايت داشتند. بيماران در همه موارد انجام موفق ممبرانوتومي، بهبود ديد داشتند. پس از جذب خون و شفاف شدن زجاجيه، 11 چشم (64.7 درصد) که داراي ادم ماکولا بودند؛ قبل از انجام (panretinal photocoagulation) PRP تحت ليزر درماني ماکولا قرار گرفتند. هفت چشم (29 درصد موارد) به دليل عدم موفقيت در ممبرانوتومي، تحت عمل ويترکتومي و اندوليزر قرار گرفتند. متوسط زمان پي گيري 34.7±18.3 ماه (71-10 ماه) بود.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد که در بيماران دچار رتينوپاتي ديابتي با خون ريزي پره ماکولار با اندازه 3 DD يا بيش تر، ممبرانوتومي خلفي با ليزر ياگ، قابل انجام و بي خطر و با موفقيت نسبي همراه است؛ به طوري که منجر به بازگشت سريع ديد و رفع نياز به ويترکتومي مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا بهار 1387; 13(3 (پي در پي 52)):341-346.
 
تظاهرات آسيب شناسي نمونه ترابکولکتومي و نتايج عمل در بيماران مبتلا به گلوکوم مزمن اوليه
 
بهروزي زهره*,رضايي كنوي مژگان,نادي حميد,انيسيان آرش,خزايي نوشين
 
* تهران، خيابان شهيد مدني، بيمارستان امام حسين (ع)، بخش چشم
 
 

هدف: تعيين تظاهرات آسيب شناسي نمونه هاي برداشته شده حين عمل ترابکولکتومي و نيز ارزيابي نتايج عمل مذکور در بيماران مبتلا به گلوکوم مزمن اوليه و يافتن هر گونه همراهي احتمالي بين تظاهرات آسيب شناسي با موفقيت يا شکست عمل جراحي.
روش پژوهش: در اين مجموعه موارد مداخله اي، چشم هاي مبتلا به گلوکوم مزمن اوليه که بين سال هاي 85-1383 مراجعه کرده بودند؛ تحت عمل جراحي ترابکولکتومي قرار گرفتند و به مدت 6 ماه بعد از عمل جراحي پي گيري شدند. نمونه هاي ترابکولکتومي در همه موارد از نظر آسيب شناسي بررسي شدند و نتايج باليني عمل جراحي در هر چشم مورد ارزيابي قرار گرفت.
يافته ها: در مجموع 30 چشم از 28 بيمار مبتلا به گلوکوم مزمن اوليه با ميانگين سني 59 سال (محدوده سني 20 تا 90 سال) شامل 18 مرد (
64.3 درصد) و 10 زن (35.7 درصد) تحت عمل جراحي ترابکولکتومي قرار گرفتند. گلوکوم در 17 بيمار (60.7 درصد) از نظر باليني زاويه باز و در 11 بيمار (39.3 درصد) زاويه بسته بود. جراحي در 16 چشم (53.3 درصد) به صورت فورنيکس- بيس (fornix-based) و در 14 چشم (46.7 درصد) به روش ليمبال- بيس (limbal-based) انجام شد. عمل جراحي در 26 مورد (86.7 درصد) موفق (فشار داخل چشمي کم تر از 21 mmHg بدون دارو) در 4 مورد (13.3 درصد) ناموفق (عدم کنترل فشار داخل چشمي با جراحي) بود. نمونه هاي ترابکولکتومي در موارد موفق از نظر جراحي، در 15 مورد (57.7 درصد) حاوي شبکه تورينه، در 6 مورد (23.1 درصد) فقط شامل صلبيه و در 5 مورد (19.2 درصد) فقط حاوي بافت قرنيه بودند. موارد ناموفق در 3 مورد (معادل 75 درصد) حاوي شبکه تورينه و در يک مورد (معادل 25 درصد) فقط حاوي صلبيه بودند. در 7 مورد (26.9 درصد) از موارد موفق، نمونه هاي ترابکولکتومي حاوي هر 3 بخش قرنيه، شبکه تورينه و صلبيه بودند که اين امر در هيچ يک از موارد ناموفق ديده نشد.
نتيجه گيري: محل و نوع بافت برداشته شده در عمل ترابکولکتومي متغير است و به نظر مي رسد که بر ميزان موفقيت عمل جراحي تاثير قابل توجهي مي گذارد به طوري که هر چه بافت ترابکولکتومي قدام به خار صلبيه اي (scleral spur) باشد؛ موفقيت عمل جرحي بيش تر خواهد بود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا پاييز 1387; 14(1 (پي در پي 54)):60-65.
 
سه مورد کارگذاري لنز آنيريديک به روش تثبيت صلبيه اي هم زمان با پيوند نفوذي قرنيه
 
جعفري نسب محمدرضا*,زارعي قنواتي سيامك
 
* تهران، پاسداران، خيابان اميرابراهيمي، نبش بوستان نهم، پلاک 5، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش نتايج باليني و عوارض سه مورد کارگذاري لنز داخل چشمي (IOL) آنيريديک به روش تثبيت صلبيه اي هم زمان با پيوند نفوذي قرنيه.
روش پژوهش: اين مطالعه بر روي 3 بيمار نيازمند پيوند قرنيه که هم زمان دچار آنيريديا و يا آفاکي بودند انجام شد. در هر 3 بيمار، پس از انجام ويترکتومي و برداشتن بقاياي کپسول،
IOL آنيريديک يک قسمتي داراي ديافراگم تاريک (Marxher® IOL, Stuttgart, Germany)، به روش تثبيت صلبيه اي کار گذاشته شد و سپس پيوند نفوذي قرنيه انجام گرديد.
يافته ها: بيماران به طور متوسط به مدت 24 ماه (بين 18 تا 30 ماه) پي گيري شدند. هيچ عارضه اي حين عمل جراحي رخ نداد. ديد هر سه بيمار بعد از عمل بهبود يافت و هر سه نفر بهبود در احساس درخشش نور
(glare) را گزارش کردند. دو بيمار بعد از جراحي دچار افزايش فشار داخل چشمي (IOP) شدند که در يکي از آن ها، با تيمولول کنترل شد و در ديگري شنت گلوکومي احمد (Ahmed) کار گذاشته شد. هيچ کدام از بيماران دچار يووييت مزمن، ادم کيستي ماکولا و جداشدگي شبکيه نشدند و هر سه از نتايج زيبايي جراحي رضايت داشتند.
نتيجه گيري: کارگذاري لنز آنيريديک به روش تثبيت صلبيه اي هم زمان با پيوند نفوذي قرنيه در بيماران مبتلا به کدورت قرنيه همراه با آب مرواريد يا آفاکي که زنول و عنبيه مناسبي ندارند؛ با نتايج قابل قبولي همراه است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 5 تیر 1391  10:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها