نقش رنگها در آموزش
هیچکس نمیتواند منکر اثرات رنگها در امر آموزش باشد. زیرا همه رنگها در همه حالات، بخصوص زمانی که ذهن آدمی تمرکز پیدا میکند و سلولهای مغزیاش شروع به ضبط و نگهداری دادههای جدید میکنند، در تمام افراد بشری یکسان عمل میکنند. پس باتوجه به بیان فوق باید در تمام مراحل آموزش به اهمیت رنگها واقف بود و باتوجه به این آگاهی سعی و اهتمام داشت که هر رنگ را در جای خود استفاده کرد تا اثرات مثبت آن به مرور زمان قابل رویت باشد.
باید با یکسری تمهیدات مناسب کاری کرد که بین کودک و نوجوان با دنیای رنگارنگ پیرامون او نوعی تعامل ایجاد شود و در سایه این دوستی و شیفتگی امر یادگیری به سهولت و با لذت انجام گیرد. اصلا این یک امر پذیرفته شده است که والدین و اولیای مدارس وظیفه دارند که با استفاده درست و روانشناسی شده از رنگهای مختص گروه سنی کودک و نوجوان زمینه بسیار مناسبی فراهم سازند تا دانشآموزان با انبساط خاطر و نوعی آرامش درونی و بیرونی به مقوله یادگیری بپردازند. به عنوان مثال کلاسی که با رنگ گرم و شاد رنگآمیزی شده به مراتب آموزش و یادگیری در آن به سهولت و سرعت انجام میگیرد تا کلاسی که با رنگ تیره رنگآمیزی شده و به نوعی کسالت و در خود فرو رفتن را پدیدار میسازد. بنابراین برای نیل به هدفی خوب و سازنده و استفاده بهینه از رنگها در امر آموزش کودکان و نوجوانان باید از طرق مختلف و در محلهای خاص کودک و نوجوان از رنگهای متناسب با روحیات آنها استفاده کرد.
● مدارس و طیف رنگها
رنگآمیزی آموزشگاهها و استفاده از وسایل تحریر که رنگ مناسبی دارند، امری حساس و دقیق است. قبل از هر چیزی بهتر است متولیان آموزشگاهها و مدارس به جای اعمال سلایق شخصی که متناسب سن و طرز فکر خاص خود آنهاست و در بسیاری موارد گریزی از آنها نیست، باتوجه به علایق و نیازهای روحی و فکری کودکان و نوجوانان در حال تحصیل اعمال نظر کنند. چرا که به عنوان مثال فردی که چهل سال سن دارد، طرز فکر، خواستهها، ابعاد مختلف روحی و ... او با دانشآموزی که سیزده، چهارده سال سن دارد، متفاوت است. پس کمی قابل تامل است که این اختلافات نادیده گرفته شود و عواقب این نادیده گرفتن سهوی در ابعاد گوناگون آموزشی و پرورشی قابل رویت باشد. حال که این مسئله روشن شد،در ابتدا باید متذکر شویم محیط مدرسه و آموزشگاه لازم است که از طریق رنگهای مناسب و متناسب با روحیات دانشآموزان، جذابیت داشته باشد، به عنوان مثال تخته کلاس باید سبز رنگ باشد. همچنان که در اغلب مدارس اینگونه است تا از این طریق دانشآموز در خود احساس مطالعه و دقتنظر کند. با خواندن کلمات سفید روی آن به نوعی رشد و نمو عقلانی دست پیدا کند و با گذشت مدت زمانی احساس خستگی و کسالت نداشته باشد. یا نه، لازم است که در انتخاب رنگ فضای کلاس به روحیات دوره کودکی و نوجوانی توجه داشت. چنانچه به عنوان مثال در این دوره کودک و نوجوان به رنگ روشن و شاد علاقهمند است و با دیدن این قبیل رنگها نوعی امید به آینده در او جوشش پیدا میکند و وی با خیالی آسوده به روزگار آینده و هر آنچه اتفاق میافتد، مینگرد. جالب آنکه بسیاری از روانشناسان امور کودک و نوجوان عقیده دارند که فضای کلاس نباید به صورت “تک رنگ” باشد. بلکه تا حد امکان باید از تنوع رنگها استفاده کرد تا فضای حاکم بر کلاس از حالت سکون و بیحرکتی درآید. البته در اینجا ذکر نکتهای واجب است که در تنوع رنگها و استفاده همزمان آنها باهم باید کمی دقتنظر داشت. مثلا ترکیب دو رنگ قرمز و آبی در کنار هم از یک ناهمگونی برخوردارند و استفاده آنها با یکدیگر چندان جذاب نمیباشد. زیرا رنگ آبی، رنگ فعال به نظر میرسد و رنگ قرمز در برابر آبی بیاراده، ایستا مینمایاند و نوعی سردی و ایستایی مفرط را در خود دارد.
گفته میشود رنگ زرد، البته در سطح وسیع و روشن آنکه مایل به رنگ کرم باشد، مناسب آموزشگاههاست. چون حالت گرمکنندگی داردو به همین خاطر جزء رنگهای گرم میباشد. اصلا رنگی است که خوشحالی، شادابی و نشاط را القا میکند و این همان چیزی است که در امر آموزش و یادگیری کودک و نوجوان بدان نیازمند است. یکی دیگر از مسائلی که در انتخاب رنگ فضای مدارس باید مدنظر باشد، توجه به جنسیت دانشآموزان است. زیرا به تحقیق نشان داده شده است که دانشآموزان دختر به خاطر درونگرایی و سکون تلاش دارند که توجه خاصی به رنگهایی سرد، چون آبی روشن نشان دهند که با مشاهده آن ضمن عمق یافتن از بعد شخصیتی، نوعی اطمینان و امنیت درونی را در خود احساس میکنند. از آن طرف هم دانشآموزان پسر طالب رنگهای گرم و مهیج مثل قرمزو نارنجی هستند. پس چه خوب است که در یک گوشه از فضای کلاس از این نوع رنگها هم استفاده شود تا اینگونه حس کنجکاوی بچهها ارضا شود.در رنگآمیزی فضاهای آموزشی باید به محله، محیط و وضعیت اقتصادی دانشآموزان یا همان موقعیت اجتماعی آنان توجه داشت، چرا که طبق نتایج و بررسیهای به عمل آمده، دانشآموزانی که از خانوادههای کمدرآمد هستند، معمولا جذب رنگهای براق میشوند که تلالو آنها خیرهکننده است و در نظرایشان نوعی خوشبختی را تداعی میکند. از آن طرف هم دانشآموزانی که از خانوادههای پردرآمد هستند، معمولا رنگهای سبک، مرکب، ملایم و ظریف را میپسندند. جالبتر آنکه در این گیر و دار انتخاب رنگها باید به مسئله شهری و روستایی بودن دانشآموزان هم نیمنگاهی داشت. چنانچه دانشآموزان شهری رنگهای سرد مثل آبی و سبز را میپسندند و دانشآموزان روستایی از خود علاقه خاصی به رنگهای گرم چون قرمز یا رنگهای درهم و بهم ریخته نشان میدهند.
البته ذکر این نکته لازم است که مسئولان امر آموزش و نیز اولیای دانشآموزان باید به قلم و رنگی که جهت نوشتن استفاده میشود، توجه دقیق و موشکافانه کنند. به طوری که طبق آزمایشهای مختلف که روی دانشآموزان انجام شده، این مطلب به اثبات رسیده است که چون رنگهای تیره بر سطح سفید بهتر جلوهگر میشوند و به خاطر سهولت در خواندن و به چشم آمدن باعث کاهش خستگی اعصاب چشم میگردند، بنابراین قلم مورد استفاده در سطوح روشن و سفید بهتر است تیره و تار باشدتا آبی، قرمز و سبز که به خاطر انعکاس ضعیف نور، خستگی چشم را ازدیاد میبخشند. چه خوب است دور تا دور تخته را که رنگ سبز است، با رنگ دیگری چون سفید از فضای کلاس خارج ساخت تا اینگونه ، دانشآموز با تمرکز بیشتری به تخته کلاس خیره شود و از پرداختن به مسائل و اتفاقات حاشیهای در کلاس خودداری کند. از آنجا که کودک در ادامه حیات خود نیازمند رشد و تکامل جسمانی و عقلانی است و یکی از عواملی که در این امر دخیل است تاثیر رنگها بر اوست، خوب است که در جای جای مدرسه تا حد امکان از رنگهای گرم و شاداب استفاده شود. چنانچه درها و پنجرههایی که در داخل مدرسه هستند خود میتوانند بهانه خوبی جهت رسیدن به این مقصود باشند. یا نه اگر “در” مدرسه همرنگ با دیوار نباشدواز حیث داشتن رنگی گرم چون سرخ عاری نگردد، توجه دانشآموزان را بیشتر به خود جلب میکند. زیرا این رنگ به خاطر هیجان انگیز بودنش حس حقیقتجوی را در دانشآموز تحریک میکند و چه خوب است که این حس در بدو ورود دانشآموز به مدرسه تحریک شده و او به امر آموختن با هیجانی سازنده و تقریبا آرام بپردازد.